بحران دارفور: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'صهیونیست' به 'صهیونیسم') |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
یادآوری مسئله هولوکاست و ایجاد همبستگی انسانی با مسئله آنها <br> | یادآوری مسئله هولوکاست و ایجاد همبستگی انسانی با مسئله آنها <br> | ||
منحرف کردن افکارعمومی و رسانهها از فجایع و جنایات | منحرف کردن افکارعمومی و رسانهها از فجایع و جنایات صهیونیسمها <br> | ||
ایجاد شکاف روابط کشورهای عربی و آفریقایی (آفریقا نقش حمایت از مسائل عربی و فلسطین را ایفا میکند)<br> | ایجاد شکاف روابط کشورهای عربی و آفریقایی (آفریقا نقش حمایت از مسائل عربی و فلسطین را ایفا میکند)<br> |
نسخهٔ ۲۳ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۵۷
دارفور در کشور سودان واقع است که با داشتن جایگاهی مهم در قاره آفریقا و جهان اسلام همواره به یکی از مناطق عمده بحران و منازعات بینالمللی تبدیل شده است. بهوجودآمدن بحران دارفور که بهعنوان دومین بحران بینالمللی محسوب میشود نقش سازمان ملل و بخصوص شورای امنیت بهعنوان اصلیترین سازمان بینالمللی در حفظ صلح و امنیت بینالمللی برجستهتر میشود. قدرتهای بزرگ در قالب اعضای دائم شورای امنیت در حل بحران دارفور به دنبال تأمین اهداف خویش بوده و اقدام آنها در جهت حل بحران در چارچوب منافع ملی خویش بوده است که به آن خواهیم پرداخت:
آغاز بحران دارفور
درگیریهای خشن میان گروههای قومیتی، بر سر مالکیت زمین در منطقه دارفور، امری رایج بود. در پایان دهه ۱۹۸۰ اعراب سودانی به پشتیبانی معمر قذافی با آفریقاییتبارها شروع به خصومت و رفتار برتریجویانه کردند گروههایی مانند «فور» ها، «زغاوه»ها و «ماسالیت»ها احساس میکردند که دولت، با تبعیض جانب عربها را گرفته است. [۱]
زمینههای بروز بحران:
• تکرار خشکسالیها و افزایش مهاجرتها؛
• ناامنی و بیثباتی ناشی از خشکسالی
• بیتوجهی دولت مرکزی به شرایط حاد اقتصادی و اجتماعی این منطقه؛
• عدم توزیع عادلانه ثروت و منابع مالی
عوامل داخلی تشدیدکننده بحران:
• الگوبرداری از شورش جنوب
• دخالت شورشیان جنوب در بحران دارفور
• رقابت احزاب و بازیگران سیاسی بر سر شرایط این منطقه؛
• ایفای نقش منفی جنبش خلق برای آزادی سودان؛
• تشکیل گروههای شبهنظامی مسلح
در فوریه سال 2003 جنبشی به نام «جنبش آزادیبخش سودان» که ترکیب اصلی آن توسط گروههای قومی و قبیلهای منطقه دارفور است تشکیل گردید. هدف اصلی این جنبش دفاع از امنیت توسعه و پیشرفت منطقه دارفور اعلام شد. تقریباً همزمان یک گروه مسلح دیگر به نام «جنبش عدالت و مساوات» با همان شعارهای جنبش آزاد بخش سودان و با همان مطالبات به وجود میآید و در مقابل دولت مرکزی قرار میگیرد که رهبران آنان همان ناراضیان در دستگاه دولت سابق بوده است این گروهها وارد درگیری با نیروهای دولتی شدند و دولت سودان نیز متقابلاً در پاسخ به تهاجمات این گروههای مسلح در پایان ماه مارس 2003 با آنان برخورد کرد در 25 آوریل ارتش آزادیبخش سودان به فرودگاه شهر فاشر مرکز ولایت دارفور شمالی حمله کردند که به کشتهشدن حدود 70 نفر از نیروهای نظامی و وارد شدن خسارات زیادی به هواپیماهای دولتی منجر گردید و اوضاع را بحرانی و بسیار پیچیده کرد.
عوامل خارجی تشدیدکننده بحران
عوامل منطقهای
کشورهای منطقه و همسایههای سودان که با این کشور مشکل و مخاصمه دارند مثل: لیبی، چاد، مصر و الجزایر
عوامل فرامنطقهای:
فرانسه
فرانسه اهتمام زیادی به دارفور نشان داد و اولین کشور اروپایی بود که وزیر خود را به این منطقه بحرانی اعزام کرد. دولت فرانسه علیرغم اینکه طراح قطعنامه 1593 شورای امنیت علیه خارطوم بوده ولی طرفدار تداوم بقای نیروهای آفریقاییها حافظ صلح در منطقه دارفور بوده و از اعزام نیروهای سازمان ملل به این منطقه بیم داشت زیرا این اعزام را مقدمه افزایش حضور آمریکا در این منطقه میدانست و تشدید رقابت میان واشنگتن و پاریس در قاره آفریقا را بهعنوان تبعات منفی این بحران پیشبینی میکرد.
چین
چین به دنبال صلح در سودان است تا هم بتواند به حاصل قراردادهای نفتی و معدنی و عمرانی خود دست یابد و هم بازارهای مناسب برای خود را توسعه دهد و این فرصت در ناامنی و جنگ به دست نخواهد آمد
روسیه:
به دنبال حفظ امنیت و صلح در سودان بیشتر بهخاطر مقاصد اقتصادی خصوصاً استحصال نفت و اورانیوم از معادن این کشور است
انگلیس
انگلستان در منطقه دارفور همان راهبرد همیشگی خود در صحنه روابط بینالملل را در پیش گرفت که اتباع از سیاستهای آمریکایی است را در پیش گرفت و استراتژی این کشور در بحران دارفور بیشتر در قالب سازمان ملل و قطعنامههای شورای امنیت علیه دولت سودان نمود پیدا کرد.
رژیم صهیونیستی
طرح صهیونیستی برای تجزیه سودان، هرجومرج در دارفور و بهرهبرداری تبلیغاتی از آن
سازمانهای صهیونیستی از همان روز اول بروز بحران دارفور در آن دخالت داشتهاند:، طرح صهیونیستی در مورد دارفور، بر سه محور اصلی مبتنی است :
1- رسانهای: از طریق انتشار اطلاعات دروغین درباره فاجعه با هدف منحرف کردن افکارعمومی از فجایع و جنایاتی که رژیم اشغالگر قدس بر ضد فلسطینیها در مناطق فلسطینی
2- نظامی: از طریق غرق کردن منطقه دارفور با سلاحهای اسرائیلی
3- سیاسی: از طریق برگزاری تظاهرات متعدد و سازمانیافته در برخی پایتختهای جهان و تحریک مقامهای پارلمانی آمریکایی و اروپایی و دعوت برای صدور قطعنامههایی بر ضد دولت سودان که طرح صهیونیستی در این محور موفق عمل کرده است، زیرا در طول دو سال، 20 قطعنامه از سوی سازمان ملل متحد درباره دارفور صادر شده است.
دلایل دخالت نظامی صهیونیسم در دارفور:
• کشف و ضبط سلاحهای ساخت رژیم صهیونیستی در دستان گروههای شورشی دارفور
• افشای شبکه قاچاق سلاح اسرائیل به دارفور توسط فرزند "دانی یاتوم" رئیس پیشین سازمان جاسوسی رژیم اسرائیل (موساد)
• اعلام رسمی دولت اردن مبنیبر کشف یک شبکه اسرائیلی قاچاق سلاح برای شورشیان در ایالت دارفور
• اعتراف دلالان اسلحه به اینکه آنها با هدایت آموس جولان مدیر یک کارخانه اسلحهسازی در تلآویو این کار را انجام میدادند
• اعتراف دستگیرشدگان به دست داشتن شیمون ناور صاحب شرکت واردات و صادرات اسرائیل در کار قاچاق سلاح به دارفور سودان
• گزارش مرکز مطالعاتی مسائل دفاعی و امنیتی بروکسل پایتخت بلژیک
جنگ تبلیغاتی و رسانه ای صهیونیستها علیه سودان
ائتلاف نجات دارفور در سال 2005، دو سازمان شامل "خدمت جهان آمریکایی یهودی" و "موزه هولوکاست یهودی" تأسیس کرد که به مسئله کشتار دستهجمعی در سودان میپرداخت که نخستین سازمان اخیراً در سودان کشف شد. ائتلاف صهیونیستی موسوم به نجات دارفور موفق شد جرج بوش رئیسجمهوری سابق آمریکا را به صدور قطعنامههایی برای تحمیل تحریمهای اقتصادی بر ضد دولت سودان بهعنوان آغاز یک تحرک همهجانبه بر ضد این کشور متقاعد کند. برای اینکه حجم نقش رسانهای شوم صهیونیستی را درک کنیم به این نکته باید اشاره کرد که در دفتر اصلی ائتلاف صهیونیستی نجات دارفور در واشنگتن، 30 کارشناس امور سیاسی و روابطعمومی به فعالیت مشغول هستند که آخرین بودجه در آخرین سال مالی آن، 15 میلیون دلار بوده است. لابی صهیونیستی، با طرح ادعاهای کشتار دستهجمعی ساکنان دارفور، بهسرعت جنگ تبلیغاتی گستردهای بر ضد دولت سودان به راه انداخت و پس از آن کمیتهای برای تحرکات بر ضد این کشتار ادعایی در دارفور تحت عنوان "ائتلاف نجات دارفور"، تشکیل شد. این ائتلاف شامل 180 سازمان در جهت تبلیغ ادعای کشتار دستهجمعی در دارفور فعالیت میکند؛ حقوق 500 هزاردلاری رئیس این ائتلاف که دوبرابر حقوق بوش پسر رئیسجمهوری سابق آمریکا است، اهمیت نقش این تشکل را نشان میدهد. این ائتلاف صهیونیستی از افشای مبالغی که صرف تبلیغات میکند، خودداری کرده است، این تبلیغات تنها بر ضد دولت سودان نیست، بلکه کشورهای دیگری را نیز هدف قرار داده است.
نقش رژیم صهیونیستی در بحران دارفور
• حمایت از گروههای شورشی
• آموزش شورشیان
• تجهیز آنها به سلاح
• تسلط بر نیل بهعنوان آبراه شریان حیاتی مصر و سودان
• تجزیه سودان و مصر و تشکیل دو دولت مسیحی در جنوب سودان و شمال مصر (قبطیها)
انگیزههای لابی صهیونیستی برای دخالت در دارفور
یادآوری مسئله هولوکاست و ایجاد همبستگی انسانی با مسئله آنها
منحرف کردن افکارعمومی و رسانهها از فجایع و جنایات صهیونیسمها
ایجاد شکاف روابط کشورهای عربی و آفریقایی (آفریقا نقش حمایت از مسائل عربی و فلسطین را ایفا میکند)
ضربهزدن به روابط اعراب و آفریقا از طریق القای این مسئله بهعنوان یک مسئله قومیتی و نژادی
آمریکا
امریکا به خلاف ظاهر امر در عمل به دنبال گسترش بحران برای دیکته کردن صلح موردنظر خود در منطقه میباشد، راهبردی کلی آمریکا نسبت به خارطوم، تسلط بر ذخایر نفتی و گازی آفریقایی و کشف و استخراج نفت در سودان و چاد است.
آمریکا از گسترش بحران دارفور و عدم دستیابی به یک صلح کامل برای تضعیف، و سرنگونی دولت عمرالبشیر حتی تجزیه سودان استفاده کرد تا بتواند از این طریق به اهداف و منافع موردنظر خود برسد. از دیدگاه آمریکا دولت عمرالبشیر یک دولت بنیادگرای اسلامی بود بنیادگراها در حادثه 11 سپتامبر و اینگونه اقدامات نقش داشتهاند و باید با جنگ نرم تضعیف و طرد شوند ریشه بنیادگرایی اسلامی از بین برود.
از سوی دیگر یکی از استراتژیهای آمریکا در قاره آفریقا محدود نمودن فعالیت رقبای دیگر از جمله روسیه، چین و فرانسه بوده است. در این راستا استفاده از منابع انرژی و ذخایر نفت و گاز این منطقه و جایگزین نمودن آن بهجای منابع نفتی خاورمیانه نیز مدنظر آمریکا قرار داشته که در سایه تضعیف و یا سرنگونی دولت مرکزی سودان خیلی راحتتر میتوان به ذخایر هزار میلیارد بشکهای این کشور دسترسی پیدا کند و زمینه را برای نفوذ در کشورهای نفتخیز دیگر این منطقه از جمله چاد، لیبی، گابن، نیجریه و الجزایر فراهم نمود.
تأمین امنیت ذخایر و انرژی از دیگر سیاستهای راهبردی آمریکا در سودان است که تلاشهای آمریکا برای هرچه فعالتر کردن حوزههای نفتی آفریقا در کشورهایی نظیر الجزایر، گابن، چاد، لیبی و در برخی میدانهای احتمالی دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس گام مهمی برای کاستن از میزان وابستگی آمریکا به انرژی خاورمیانه است.
از دیگر اهداف و سیاستهای ایالات متحده آمریکا در بحران دارفور به رسمیت شناختن و امنیت رژیم صهیونیستی در خاورمیانه است در این راستا واشنگتن به دنبال مذاکره با برخی از کشورهای منطقه برای همسو شدن با سیاستهای این کشور در جهت به رسمیت شناختن و حمایت رژیم صهیونیستی میباشد که باتوجهبه نوع حکومت نمیتواند آمریکا را برای رسیدن به این مقصود کمک نماید.
امریکا سیاستهای کلی دیگری، مثل:
• منع گسترش بیداری اسلامی و خیزش انقلاب اسلامی
• رشد نظام سرمایهداری
• رقابت با قدرتهای بزرگ،
• امنیت رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناختن آن،
• دسترسی به انرژی و نفت
• مبارزه با بنیادگرایی اسلامی
• و مسائل دیگر
که با حضور در هر موقعیتی به دنبال حصول اهداف خود است
بیانیههای سازمان ملل در مورد دارفور
مقامات سازمان ملل متحد در مارس ۲۰۰۴ گفتند که شبه نظامیان جنجوید هوادار دولت به قتلعام سازماندهی شده روستاییان غیرعرب در دارفور دست زدهاند. در گزارش سازمان ملل متحد که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، آمده است: «مقامات دولتی، به طور مستقیم یا بهواسطه شبه نظامیان تحت کنترلشان، هیچ سیاست نسلکشی را در دارفور طراحی و اجرایی نکردهاند. این نکته نباید بههیچوجه از اهمیت جنایاتی که در این منطقه صورتگرفته است، بکاهد.» در سال ۲۰۰۶ باوجود غیبت تعدادی از گروههای شورشی، پیمان صلح به امضاء رسید و در سال ۲۰۰۷ سودان با حضور نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و اتحادیه آفریقا در این منطقه موافقت کرد. دیوان بینالمللی کیفری در سال ۲۰۰۹ عمر البشیر، رئیسجمهوری سودان را به اتهام ارتکاب جرایم جنگی تحت پیگرد قرارداد. در واکنش به این تصمیم، دولت سودان سیزده گروه از امدادرسانان خارجی را از کشور اخراج کرد. دیوان بینالمللی کیفری، یک سال بعد برای دومین بار حکم بازداشت او را به اتهام نسلکشی صادر کرد. دیوان کیفری بینالمللی در سال ۲۰۰۹ میلادی کیفرخواستی را علیه عمر البشیر به دلیل ارتکاب به جرایم جنگی در دارفور صادر کرد [۲] «سند دوحه برای صلح در دارفور» در مه ۲۰۱۱ در قطر امضا شد. اما در سپتامبر ۲۰۱۲ درگیری با شورشیان در دارفور و کردفان جنوبی ازسرگرفته شد که سازمان ملل متحد تعداد کشتهشدگان جنگ دارفور را سیصد هزار تن و تعداد آوارگان آن را دو و نیممیلیون نفر تخمین زد درگیری در دارفور، بار دیگر در طول سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ به اوج رسید و منجر به آوارگی نزدیک به نیممیلیون تن شد. در دسامبر ۲۰۱۴، دادستان دیوان بینالمللی کیفری اعلام کرد که بررسی پرونده نسلکشی در دارفور به دلیل کمکاری سازمان ملل به حالت تعلیق درآمده است. ازآنجاکه سازمان ملل، شورای امنیت، حقوق بشر، صلح و امنیت و... ابزار قدرتهای بزرگ در جهت رسیدن به اهداف و منافع هستند و هرکدام باتوجهبه ظرفیت و توان خود از این سازمانها نهایت استفاده را میکنند، شورای امنیت در بحران دارفور بیشتر از آنچه که حلکننده بحران باشد ابزاری شده برای اعمال فشار به دولت سودان و پیاده کردن نقشههای کشورهای عضو شورای امنیت بدون اینکه به فکر حقوق از دسته رفته مردم بیدفاع این منطقه باشند. [۳]
منبع:
پایگاه بصیرت (موضع کشورهای دائم شورای امنیت در بحران دارفور)
- ↑ نگاهی گذرا به فاجعه دارفور Access to the comments نظرها، نگارش از Euronews • بهروز شده در: ۱۸/۰۲/۲۰۱۵
- ↑ نگاهی گذرا به فاجعه دارفور Access to the commentsنظرها، نگارش از Euronews • بهروز شده در: ۱۸/۰۲/۲۰۱۵
- ↑ https://www.mehrnews.com/news/967944