هارون الرشید: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{Mbox | type = notice | class = ambox-In_use | image = 48px|alt=|link= | css = margin: 1px | text = این {{#i...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
عصر هارون به جهت درآمد زیاد، اموال فراوان، رونق تجارت، پیشرفت علم، [[فلسفه]] و موفقیت در فتوحات، عصر طلایی دوران حكومت عباسی نامیده میشود. | عصر هارون به جهت درآمد زیاد، اموال فراوان، رونق تجارت، پیشرفت علم، [[فلسفه]] و موفقیت در فتوحات، عصر طلایی دوران حكومت عباسی نامیده میشود. | ||
=حوادث خلافت هارون الرشید= | |||
هارون در آغاز حكومتش خواست سیاست خشن هادی را در برابر [[علویان]] جبران كند لذا با آنان ملایمت و همدردی نشان داد و به آنان امان داد و علویان ساكن [[بغداد]] را به [[مدینه]] بازگرداند و استاندار مدینه را به جهت آزار علویان درگذشته بركنار كرد. <ref> طبری، پیشین، 8/235</ref> | |||
اما علویان از اعتقاد راسخ خود مبنی بر این كه خلافت حق ایشان است برنگشتند و برای رسیدن به آن دست به مبارزه و شورش زدند. [[قیام یحیی بن عبدالله]]، از جمله قیام های علویان، در دوران هارون الرشید اتفاق افتاد. یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن برادر نفس زكیه از داعیان و مبلغان او بود. او هنگامی كه قیام نفس زكیه با شكست روبرو شد و پیروانش مورد تعقیب عباسیان قرار گرفتند به [[دیلم]] رفت و خود را امام خواند و مردم نیز با وی [[بیعت]]<ref>ر.ک:مقاله بیعت</ref> كردند و او را فرمانروای دولت نامیدند. هارون الرشید برای از بین بردن خطر یحیی، وی را به همراه امان نامهای كه به امضای قاضیان و بزرگان [[بنی هاشم]] رسانده بود به بغداد دعوت کرد و یحیی نیز با فضل به بغداد آمد. هارون ابتدا مقدم یحیی را گرامی داشت ولی اندكی بعد فقیهان و قاضیان را به صدور فتوایی مبنی بر مشروعیت نقض آن پیمان نامه مجبور کرد و سپس یحیی را به قتل رساند. قتل یحیی موجب برانگیخته شدن عواطف و احساسات مردم دیلم شد و زمینهی تاسیس دولتی مستقل و شیعی را در قلمرو خلافت عباسی یعنی علویان طبرستان را فراهم كرد. <ref>طبری، پیشین، 4/ 633-628</ref> | |||
دوران طولانی خلافت هارون با قیام ها و شورش های مختلفی همراه بود. گروهی از [[خوارج]] كه قدرت خلفا و احكام شرعی آنان را قبول نداشتند در منطقه جزیره (قسمت شمالی عراق) به فرماندهی ولید بن طریف شاری فعال شدند و قدرت خود را به [[آذربایجان]] و [[ارمنستان]] و سواد [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> گسترش دادند كه هارون نیروی نظامی به رهبری یزید بن مزید شیبانی به رویارویی با آنان فرستاد و در سال 179 ه.ق بر آنان چیره شد. | |||
در سرزمین [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> نیز برخوردهای قبیله ای بین یمنیها و عرنانیها در سال 176 ه.ق، در [[دمشق]] به بالاترین حد خود رسید و نزدیك دو سال این درگیری ها طول كشید و هارون با كمك برمكیان توانست اوضاع را سامان دهد. <ref>طبری، پیشین، 8/ 262-251</ref> | |||
در [[افریقیه]] نیز از سال 171 ه.ق ناآرامیهایی به علت قیام خوارج و بعض فرماندهان سپاه و بربرها ایجاد شد. هارون هزیمة بن اعین را استاندار افریقیه كرد كه وی توانست آرامش را به این منطقه بازگرداند و پس از او ابراهیم بن اغلب استاندار افریقیه شد وی باعث شكوفایی عمرانی و اقتصادی در افریقیه شد و زمینه ی ایجاد حكومت اغلبیان را فراهم آورد و بعدها از حكومت مركزی بغداد مستقل شد و «قیروان» را در جنوب غربی [[تونس]] فعلی بر پایتختی برگزید. <ref>طبری، همان، 8/314</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |
نسخهٔ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۰
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۰۷:۳۰، ۲۶ ژوئن ۲۰۲۱ (ساعت هماهنگ جهانی) (۳ سال پیش) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید. |
نام | هارون عباسی |
---|---|
نام کامل | أبو جعفر هارون بن محمدالمهدی بن أبی جعفر المنصور |
لقب | هارون الرشید |
پدر | مهدی عباسی |
مادر | خیزران • |
سمت | پنجمین خلیفه عباسی |
سلسله | عباسیان |
مرکز حکومت | بغداد |
هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی و یکی از سفّاکترین و عیّاشترین خلفای عباسی بود. او در طول زندگی خود، چند صد نفر از فرزندان حضرت فاطمه(س) را کشت. او همچنین امام هفتم شیعیان امام موسی کاظم (ع) را به شهادت رساند.
عصر هارون به جهت درآمد زیاد، اموال فراوان، رونق تجارت، پیشرفت علم، فلسفه و موفقیت در فتوحات، عصر طلایی دوران حكومت عباسی نامیده میشود.
حوادث خلافت هارون الرشید
هارون در آغاز حكومتش خواست سیاست خشن هادی را در برابر علویان جبران كند لذا با آنان ملایمت و همدردی نشان داد و به آنان امان داد و علویان ساكن بغداد را به مدینه بازگرداند و استاندار مدینه را به جهت آزار علویان درگذشته بركنار كرد. [۱]
اما علویان از اعتقاد راسخ خود مبنی بر این كه خلافت حق ایشان است برنگشتند و برای رسیدن به آن دست به مبارزه و شورش زدند. قیام یحیی بن عبدالله، از جمله قیام های علویان، در دوران هارون الرشید اتفاق افتاد. یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن برادر نفس زكیه از داعیان و مبلغان او بود. او هنگامی كه قیام نفس زكیه با شكست روبرو شد و پیروانش مورد تعقیب عباسیان قرار گرفتند به دیلم رفت و خود را امام خواند و مردم نیز با وی بیعت[۲] كردند و او را فرمانروای دولت نامیدند. هارون الرشید برای از بین بردن خطر یحیی، وی را به همراه امان نامهای كه به امضای قاضیان و بزرگان بنی هاشم رسانده بود به بغداد دعوت کرد و یحیی نیز با فضل به بغداد آمد. هارون ابتدا مقدم یحیی را گرامی داشت ولی اندكی بعد فقیهان و قاضیان را به صدور فتوایی مبنی بر مشروعیت نقض آن پیمان نامه مجبور کرد و سپس یحیی را به قتل رساند. قتل یحیی موجب برانگیخته شدن عواطف و احساسات مردم دیلم شد و زمینهی تاسیس دولتی مستقل و شیعی را در قلمرو خلافت عباسی یعنی علویان طبرستان را فراهم كرد. [۳]
دوران طولانی خلافت هارون با قیام ها و شورش های مختلفی همراه بود. گروهی از خوارج كه قدرت خلفا و احكام شرعی آنان را قبول نداشتند در منطقه جزیره (قسمت شمالی عراق) به فرماندهی ولید بن طریف شاری فعال شدند و قدرت خود را به آذربایجان و ارمنستان و سواد عراق[۴] گسترش دادند كه هارون نیروی نظامی به رهبری یزید بن مزید شیبانی به رویارویی با آنان فرستاد و در سال 179 ه.ق بر آنان چیره شد.
در سرزمین شام[۵] نیز برخوردهای قبیله ای بین یمنیها و عرنانیها در سال 176 ه.ق، در دمشق به بالاترین حد خود رسید و نزدیك دو سال این درگیری ها طول كشید و هارون با كمك برمكیان توانست اوضاع را سامان دهد. [۶]
در افریقیه نیز از سال 171 ه.ق ناآرامیهایی به علت قیام خوارج و بعض فرماندهان سپاه و بربرها ایجاد شد. هارون هزیمة بن اعین را استاندار افریقیه كرد كه وی توانست آرامش را به این منطقه بازگرداند و پس از او ابراهیم بن اغلب استاندار افریقیه شد وی باعث شكوفایی عمرانی و اقتصادی در افریقیه شد و زمینه ی ایجاد حكومت اغلبیان را فراهم آورد و بعدها از حكومت مركزی بغداد مستقل شد و «قیروان» را در جنوب غربی تونس فعلی بر پایتختی برگزید. [۷]