۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==ملیت== | ==ملیت== | ||
[[پرونده:Iranian school with the title of Sayyid Jamāl ad-Dīn Asadābādī 1.JPG|بندانگشتی|نام سید جمال الدین اسدآبادی به عنوان اسم مدرسه، بر روی دیوار]] | [[پرونده:Iranian school with the title of Sayyid Jamāl ad-Dīn Asadābādī 1.JPG|بندانگشتی|نام سید جمال الدین اسدآبادی به عنوان اسم مدرسه، بر روی دیوار]] | ||
[[ایگناز گلدزیهر|گلدزیهر]] و جُمیِر مینویسند: «بنابر گزارش خودش، او متولد اسعدآباد نزدیک کُنَر، در شرق ناحیه کابل افغانستان بود.<ref name="EoI">Goldziher, I. ; Jomier, J.. "D̲j̲amāl al-Dīn al-Afg̲h̲ānī." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs, vol.2, p.417</ref> [[نیکی کدی]] معتقد است که او در روستای اسدآباد، نزدیک همدان، در خانواده محلی سادات به دنیا آمدهاست. به استناد بهترین مدرک، او ابتدا در خانه آموزش یافت، سپس توسط پدرش برای تحصیل بیشتر به قزوین، سپس تهران و در حالی که جوان بود، به عتبات، شهرهای زیارتگاه شیعیان در عراق فرستاده شد. به استناد رهبران شیعی، او تحت تأثیر مکتب شیعه قرار گرفته بود. اسدآبادی تحت تأثیر افکار فیلسوفهای مسلمان، به ویژه ایرانی از جمله ابنسینا، [[خواجه نصیرالدین طوسی]] و ملاصدرا قرار گرفت.<ref name="ReferenceA" /><ref name="Iranica" /> [[محمد عبده]] شاگرد سید جمال الدین و مترجم کتاب [[نیجریه]] وی به زبان عربی، در مقدمه ترجمه کتاب مینویسد، سید جمال الدین به دو علت در دولت افغانستان به مقامهای وزارت رسید (نه در ایران): اول اینکه بتواند در [[کشورهای عربی]] خود را سنی معرفی کند و به هدفهایش برسد. دوم اینکه خود را از دست مقررات سختی که دولت ایران برای اتباعش در خارج قرار داده بود برهاند.<ref name="Dehxoda">لغتنامه دهخدا، ذیل «[http://www.vajehyab.com/dehkhoda/جمال+الدین+اسدآبادی جمال الدین اسدآبادی]»</ref> | [[ایگناز گلدزیهر|گلدزیهر]] و جُمیِر مینویسند: «بنابر گزارش خودش، او متولد اسعدآباد نزدیک کُنَر، در شرق ناحیه کابل افغانستان بود.<ref name="EoI">Goldziher, I. ; Jomier, J.. "D̲j̲amāl al-Dīn al-Afg̲h̲ānī." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs, vol.2, p.417</ref> [[نیکی کدی]] معتقد است که او در روستای اسدآباد، نزدیک همدان، در خانواده محلی سادات به دنیا آمدهاست. به استناد بهترین مدرک، او ابتدا در خانه آموزش یافت، سپس توسط پدرش برای تحصیل بیشتر به قزوین، سپس تهران و در حالی که جوان بود، به عتبات، شهرهای زیارتگاه شیعیان در عراق فرستاده شد. به استناد رهبران شیعی، او تحت تأثیر مکتب شیعه قرار گرفته بود. اسدآبادی تحت تأثیر افکار فیلسوفهای مسلمان، به ویژه ایرانی از جمله ابنسینا، [[خواجه نصیرالدین طوسی]] و ملاصدرا قرار گرفت.<ref name="ReferenceA" /><ref name="Iranica" /> [[محمد عبده]] شاگرد سید جمال الدین و مترجم کتاب [[نیجریه]] وی به زبان عربی، در مقدمه ترجمه کتاب مینویسد، سید جمال الدین به دو علت در دولت افغانستان به مقامهای وزارت رسید (نه در ایران): اول اینکه بتواند در [[کشورهای عربی]] خود را سنی معرفی کند و به هدفهایش برسد. دوم اینکه خود را از دست مقررات سختی که دولت ایران برای اتباعش در خارج قرار داده بود برهاند.<ref name="Dehxoda">لغتنامه دهخدا، ذیل «[http://www.vajehyab.com/dehkhoda/جمال+الدین+اسدآبادی جمال الدین اسدآبادی]»</ref> یرواند آبراهامیان نیز معتقد است وی پس از مهاجرت به استانبول برای مخفی کردن زمینه شیعه خود، نام افغان را برگزید.<ref>Abrahamian, Ervand. Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press, 1982, p. 65</ref> | ||
==کودکی و نوجوانی== | ==کودکی و نوجوانی== | ||
او از پنج سالگی به فراگیری دانش نزد پدر خود پرداخت. | او از پنج سالگی به فراگیری دانش نزد پدر خود پرداخت. | ||
بسیاری از پژوهشگران مانند | بسیاری از پژوهشگران مانند حسن یوسفی اشکوری و محمد مسعود نوروزی، سید جمال را بنیانگذار و آغازگر روشنفکری دینی یا نوگرایی دینی در جهان اسلام میدانند. نوگرایان دینی معتقد به دینی عقلانی و سازگار با مدرنیته و علم جدید هستند؛ بنابراین این پندار غلط که برخی سید جمال را در حوزه بنیادگرایان دینی معرفی میکنند، ناشی از ضعف دانش و فقدان تحلیل درست آنهاست. | ||
==جوانی== | ==جوانی== | ||
سید جمال الدین در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفرهایی کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود؛ و در آنجا شریک اسرار [[دوست محمد خان]] امیر افغانستان شد. در | سید جمال الدین در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفرهایی کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود؛ و در آنجا شریک اسرار [[دوست محمد خان]] امیر افغانستان شد. در جنگ هرات نیز همراه او بود. سپس به [[جمهوری عربی مصر|مصر]] رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در [[جامع الازهر|جامع ازهر]] منطق و فلسفه درس میداد. [[محمد عبده|شیخ محمد عبده]] و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند.<ref name="Dehxoda" /> | ||
نظریات سازنده او در زمان امیر شیر علی خان، پادشاه افغانستان باعث پیشرفتهای شگرفی در زمینههای مختلف از جمله بلند بردن آگاهی عامه میشود. | نظریات سازنده او در زمان امیر شیر علی خان، پادشاه افغانستان باعث پیشرفتهای شگرفی در زمینههای مختلف از جمله بلند بردن آگاهی عامه میشود. | ||
==در هندوستان== | ==در هندوستان== | ||
سید جمال در ۱۲۵۴ هجری قمری، بنا به دستور [[شیخ انصاری]] عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد تا مردم و خصوصاً مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند. | سید جمال در ۱۲۵۴ هجری قمری، بنا به دستور [[شیخ انصاری]] عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد تا مردم و خصوصاً مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند. | ||
==در مصر== | ==در مصر== | ||
در مصر با استقبال برخی مقامات دولتی روبرو شد و شروع به تدریس و تبلیغ کرد. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصر از او بهره بردند و شیخ محمد عبده مفتی بزرگ مصر او را همچون استاد خود میدانست. در تحولات سیاسی مصر نقش مؤثر داشت و به همین دلیل پس از مدتی به کوشش نمایندگان خارجی که منافع خود در مصر را در خطر میدیدند او را از مصر بیرون کردند و به [[هند]] رفت. مدتی او را در | در مصر با استقبال برخی مقامات دولتی روبرو شد و شروع به تدریس و تبلیغ کرد. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصر از او بهره بردند و شیخ محمد عبده مفتی بزرگ مصر او را همچون استاد خود میدانست. در تحولات سیاسی مصر نقش مؤثر داشت و به همین دلیل پس از مدتی به کوشش نمایندگان خارجی که منافع خود در مصر را در خطر میدیدند او را از مصر بیرون کردند و به [[هند]] رفت. مدتی او را در کلکته زیر نظر حکومت انگلیسی هند نگاه داشتند و بعد که اجازه یافت از راه دریای سرخ به اروپا رفت. | ||
==سفر به اروپا، بازگشت به ایران و اخراج توسط ناصرالدینشاه== | ==سفر به اروپا، بازگشت به ایران و اخراج توسط ناصرالدینشاه== | ||
در | در لندن و پاریس مورد توجه مقامات سیاسی اروپا بود. در پاریس با همکاری شیخ محمد عبده به انتشار [[عروةالوثقی (نشریه)|روزنامه عروه الوثقی]] مبادرت نمود؛ که فقط ۱۸ شماره از آن منتشر شد. با نشر مقالات اندیشههای خود در مورد اتحاد اسلام را میپراکند. بالاخره به حجاز سفر کرد و از بوشهر به ایران وارد شد و به تهران رفت و در خانه حاجی محمد حسن امینالضرب ساکن شد. | ||
چند بار با [[ناصرالدینشاه]] ملاقات کرد و از ضرورت قانون گفت ولی شاه سخنان او را نپسندید و پس از مدتی امر به اخراج او از ایران کرد. از راه | چند بار با [[ناصرالدینشاه]] ملاقات کرد و از ضرورت قانون گفت ولی شاه سخنان او را نپسندید و پس از مدتی امر به اخراج او از ایران کرد. از راه مازندران به قفقاز و بعد به مسکو و پترزبورگ رفت. در سفری که به مونیخ رفت با ناصرالدینشاه و میرزاعلیاصغر اتابک ملاقات داشت و به دعوت آنان دوباره به ایران بازگشت. مدتی در شاهعبدالعظیم بود که باز به دستور شاه او را از ایران بیرون کردند. به بغداد و بصره سپس به اروپا رفت. | ||
==در عثمانی== | ==در عثمانی== | ||
[[سلطان عبدالحمید]] او را به [[استانبول]] دعوت کرد و امیدوار بود از نفوذ او برای اداره | [[سلطان عبدالحمید]] او را به [[استانبول]] دعوت کرد و امیدوار بود از نفوذ او برای اداره کشورهای اسلامی امپراتوری عثمانی بهره گیرد. | ||
در استانبول | در استانبول میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی و خبیرالملک به تشویق او به نشر مطالب علیه شاه و اتابک پرداختند. پس از کشته شدن ناصرالدینشاه به دست میرزا رضای کرمانی که از مریدان او بود، دولت ایران خواستار تحویل او شد ولی مقامات عثمانی نپذیرفتند. | ||
==سید جمال پیشگام جنبش بیداری مسلمانان== | ==سید جمال پیشگام جنبش بیداری مسلمانان== | ||
از جمله نکاتی که سید جمال همواره در چارچوب نظریه وحدت اسلامی پیگیری میکند بحث،«همگرایی اسلامی»است.منظور از همگرایی اسلامی، اتفاق نظر پیرامون مشروعیت سیاسی نظام اسلامی از یک سو و اتحاد پیرامون کلیات اصول دین و پذیرش آن از سوی فرق اسلامی، از دیگر سو است. در اینجا قبول مشترکات دینی از سوی فرق اسلامی و توجه و دقت نظر به آن در راستای(بیداری اسلامی)، منظور سید جمال بوده است.چنانچه با دقت به این قضیه نظر کنیم، خواهیم دید، امکاناتی روشن و بس عظیم برای اتحاد عالم اسلام وجود دارد که برای ملتهای دیگر یا نیست و یا کمتر فراهم است. | از جمله نکاتی که سید جمال همواره در چارچوب نظریه وحدت اسلامی پیگیری میکند بحث،«همگرایی اسلامی»است.منظور از همگرایی اسلامی، اتفاق نظر پیرامون مشروعیت سیاسی نظام اسلامی از یک سو و اتحاد پیرامون کلیات اصول دین و پذیرش آن از سوی فرق اسلامی، از دیگر سو است. در اینجا قبول مشترکات دینی از سوی فرق اسلامی و توجه و دقت نظر به آن در راستای(بیداری اسلامی)، منظور سید جمال بوده است.چنانچه با دقت به این قضیه نظر کنیم، خواهیم دید، امکاناتی روشن و بس عظیم برای اتحاد عالم اسلام وجود دارد که برای ملتهای دیگر یا نیست و یا کمتر فراهم است. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۸: | ||
==همفکران و مریدان== | ==همفکران و مریدان== | ||
یاران و همراهان سید جمال الدین و [[میرزا ملکم خان]]، در ایران و عثمانی، بیشتر از فعالان بابی | یاران و همراهان سید جمال الدین و [[میرزا ملکم خان]]، در ایران و عثمانی، بیشتر از فعالان بابی ازلی ضد قاجار بودند. | ||
علی محمد فره وشی خود و میرزا آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی، میرزا حسن خان خبیرالملک، میرزا رضای کرمانی، شیخ ابوالقاسم روحی را از یاران و مریدان او نام بردهاست.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = نبوی رضوی| نام =سید مقداد | پیوند نویسنده =سید مقداد نبوی رضوی| فصل = فروزندگان مشعل مشروطیت| عنوان = تاریخ مکتوم| سال =1393| ناشر = پردیس دانش| مکان =تهران | زبان = فارسی| شابک = | صفحه = 190| صفحات =333}}</ref> | |||
==ترور ناصرالدین شاه== | ==ترور ناصرالدین شاه== | ||
شیخ ابوالقاسم روحی، [[میرزا رضای کرمانی]] با دستور سید جمال الدین و حوزه اتحاد اسلام استامبول، به قصد کشتن | شیخ ابوالقاسم روحی، [[میرزا رضای کرمانی]] با دستور سید جمال الدین و حوزه اتحاد اسلام استامبول، به قصد کشتن ناصرالدین شاه حرکت کرده بودند.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = نبوی رضوی| نام =سید مقداد | پیوند نویسنده =سید مقداد نبوی رضوی| فصل = فروزندگان مشعل مشروطیت| عنوان = تاریخ مکتوم| سال =1393| ناشر = پردیس دانش| مکان =تهران | زبان = فارسی| شابک = | صفحه = 192| صفحات =333}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = فره وشی| نام =علیمحمد | پیوند نویسنده =علی محمد فره وشی| عنوان = آزاد مردانی که مشعل مشروطیت را برافروختند|زبان = فارسی| صفحه = 16 و 17|}}</ref> | ||
او پس از مدتی از چشم سلطان افتاد و مواجب او را قطع کردند و با فقر زندگی میکرد تا اینکه به | او پس از مدتی از چشم سلطان افتاد و مواجب او را قطع کردند و با فقر زندگی میکرد تا اینکه به سرطان فک مبتلا شد و او را جراحی کردند و در ۱۲۷۵ هجری شمسی (۹ مارس ۱۸۹۷ میلادی) در استانبول درگذشت و در گورستان شیوخ دفن گردید. علاوه بر دیدگاه شماری از پژوهشگران، برخی از یاران سید هم عقیده دارند که سید توسط اعوان سلطنت قاجاری- در تلافی ضدیت با نظام قاجار و قتل ناصر الدین شاه -مسموم شده و به قتل رسیدهاست. | ||
بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی | بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و در سال ۱۲۸۴ پیکر سید جمالالدین از استانبول به کابل منتقل شد و در دانشگاه کابل دفن گردید که با دفن تابوت او در این محل، نام دارالفنون به آنجا گذاشته شد و در زمان سلطنت محمدظاهرشاه در سال ۱۳۱۱ سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بالای آن ایجاد گردید. | ||
==اتهام جاسوس بودن و جنجالها پیرامون ماهیت سیدجمال== | ==اتهام جاسوس بودن و جنجالها پیرامون ماهیت سیدجمال== | ||
<br />[[پرونده:Afghani.JPG|بندانگشتی|دستخط اسدآبادی. تقاضای عضویت در لژ فراماسونری مصر]] | <br />[[پرونده:Afghani.JPG|بندانگشتی|دستخط اسدآبادی. تقاضای عضویت در لژ فراماسونری مصر]] | ||
در بعضی منابع سیدجمال الدین مأمور دولت انگلیس | در بعضی منابع سیدجمال الدین مأمور دولت انگلیس و فراماسون و در خدمت منافع انگلیس معرفی شدهاست. در نقطه مقابل مراجع دیگری او را حامی منافع یا مأمور دولت روسیه و ضد منافع بریتانیا معرفی کردهاند. | ||
نیکی کدی در دانشنامه ایرانیکا مینویسد که سیدجمال در زمانی که به افغانستان میرود خود را سید رومی یا استانبولی و اهل استانبول معرفی میکردهاست. جمالالدین در کابل با احترام توسط امیر کابل پذیرفته میشود و به سمت مشاور امیر برگزیده میشود. بگفته نیکی کدی این احتمالاً به سبب نامه محرمانهای بوده که او به امیر نشان دادهاست. این مسئله سبب شدهبود که نمایندگان بریتانیا در افغانستان او را مأمور دولت روسیه بپندارند. او در آنجا سعی کرد که امیر را به اتحاد با روسیه و مخالفت با بریتانیاییها وادارد.<ref name="Iranica">Nikki R. Keddi, "[http://www.iranicaonline.org/articles/afgani-jamal-al-din AFḠĀNĪ, JAMĀL-AL-DĪN]" in Encyclopædia Iranica, Vol. I, Fasc. 5, pp. 481-486</ref> گزارشهای دولت استعماری هند و مجموعه منابع چنین مینمایاند که سید در افغانستان به مانند غریبهای بودهاست و فارسی را با لهجه ایرانی صحبت میکردهاست.<ref name="Iranica" /> شیخ ابوالهدی به او لقب «متأفغن» (به معنی کسی که ادعا میکند افغان است) داد و تلاش کرد هویت شیعی او را آشکار سازد.<ref>[[Albert Hourani|A. Hourani]]: ''Arabic Thought in the Liberal Age 1798–1939''. London, Oxford University Press, p. 103–129 (108)</ref> | نیکی کدی در دانشنامه ایرانیکا مینویسد که سیدجمال در زمانی که به افغانستان میرود خود را سید رومی یا استانبولی و اهل استانبول معرفی میکردهاست. جمالالدین در کابل با احترام توسط امیر کابل پذیرفته میشود و به سمت مشاور امیر برگزیده میشود. بگفته نیکی کدی این احتمالاً به سبب نامه محرمانهای بوده که او به امیر نشان دادهاست. این مسئله سبب شدهبود که نمایندگان بریتانیا در افغانستان او را مأمور دولت روسیه بپندارند. او در آنجا سعی کرد که امیر را به اتحاد با روسیه و مخالفت با بریتانیاییها وادارد.<ref name="Iranica">Nikki R. Keddi, "[http://www.iranicaonline.org/articles/afgani-jamal-al-din AFḠĀNĪ, JAMĀL-AL-DĪN]" in Encyclopædia Iranica, Vol. I, Fasc. 5, pp. 481-486</ref> گزارشهای دولت استعماری هند و مجموعه منابع چنین مینمایاند که سید در افغانستان به مانند غریبهای بودهاست و فارسی را با لهجه ایرانی صحبت میکردهاست.<ref name="Iranica" /> شیخ ابوالهدی به او لقب «متأفغن» (به معنی کسی که ادعا میکند افغان است) داد و تلاش کرد هویت شیعی او را آشکار سازد.<ref>[[Albert Hourani|A. Hourani]]: ''Arabic Thought in the Liberal Age 1798–1939''. London, Oxford University Press, p. 103–129 (108)</ref> | ||
بگفته آسانته، استاد آفریقاشناسی | بگفته آسانته، استاد آفریقاشناسی دانشگاه تمپل، در سال ۱۸۵۸ یک جاسوس بریتانیایی در گزارشی سیدجمال را مشکوک به بودن مأمور روسیه گزارش میکند. این مأمور بریتانیا نوشتهاست که جمال الدین به شیوه ترکان نوغایی در [[آسیای میانه]] لباس میپوشیدهاست.<ref name="Astane" /> گزارشهای دولت افغانستان مینویسند که سیدجمال بیشتر شیوه زندگی یک غربی را داشتهاست تا یک شرقی، او شخصی لیبرال بوده و مقید به اجرای فرایض دینی نبودهاست. مثلاً فرایض ماه رمضان را به جا نمیآوردهاست.<ref name="Astane" /> به گفته آسانته، سید جمال در قاهره از نوشیدن [[کنیاک]] لذت میبردهاست. او یکبار در سال ۱۸۷۹ از [[لژ ماسونی]] در قاهره بیرون انداختهشد زیرا در ملاعام وجود خدا را انکار کرده بود.<ref name="Astane">Molefi K. Asante, Culture and customs of Egypt, Published by Greenwood Publishing Group, 2002, {{ISBN|0-313-31740-2|en}}, 9780313317408, Page 137</ref> | ||
در نقطه مقابل منابع دیگری سید جمال الدین اسدآبادی را فراماسون و حامی غیر مستقیم منافع انگلستان دانستهاند.<ref name="Sadeghinia">ابراهیم صادقی نیا. فراماسونری و جمعیتهای سری در ایران. ص. ۲۲–۲۴</ref> روبرت دریفوس در کتاب «بازی شیطانی» در مورد سید جمالالدین اسدآبادی مینویسد: | در نقطه مقابل منابع دیگری سید جمال الدین اسدآبادی را فراماسون و حامی غیر مستقیم منافع انگلستان دانستهاند.<ref name="Sadeghinia">ابراهیم صادقی نیا. فراماسونری و جمعیتهای سری در ایران. ص. ۲۲–۲۴</ref> روبرت دریفوس در کتاب «بازی شیطانی» در مورد سید جمالالدین اسدآبادی مینویسد: | ||
«مردی که در ۱۸۸۵ متشکل ساختن جنبشی پان اسلامیستی با هدایت بریتانیا را پیشنهاد داد کسی نبود جز «سید جمال الدین اسدآبادی». از دههٔ ۱۸۷۰ تا دههٔ ۱۸۹۰ سید جمال الدین از سوی بریتانیا حمایت شد. دست کم یکجا در اسناد رسمی و پروندههای محرمانه سرویس جاسوسی دولت هند، پیشنهاد سید جمال الدین اسدآبادی در ۱۸۸۲ در هند مبنی بر این که به عنوان جاسوس بریتانیا در هند به خدمت درآید، آمدهاست. | «مردی که در ۱۸۸۵ متشکل ساختن جنبشی پان اسلامیستی با هدایت بریتانیا را پیشنهاد داد کسی نبود جز «سید جمال الدین اسدآبادی». از دههٔ ۱۸۷۰ تا دههٔ ۱۸۹۰ سید جمال الدین از سوی بریتانیا حمایت شد. دست کم یکجا در اسناد رسمی و پروندههای محرمانه سرویس جاسوسی دولت هند، پیشنهاد سید جمال الدین اسدآبادی در ۱۸۸۲ در هند مبنی بر این که به عنوان جاسوس بریتانیا در هند به خدمت درآید، آمدهاست. | ||
همچنین | همچنین اسماعیل رائین در کتاب مشهور خود [[فراموشخانه و فراماسونری در ایران]] مینویسد: | ||
«سید جمال الدین اسدآبادی معروف به افغانی، یکی از فراماسونهای اولیه ایران است که در ۹ لژ ماسونی عضویت داشت. او در لژ فراموشخانه [[میرزا ملکم خان|ملکم]] رئیس لژ و ویزیتور بودهاست…<ref>فراموشخانه و فراماسونری در ایران٫اسماعیل رائین ٫ ۱۳۵۷ ٫ امیرکبیر ٫ جلد اول٫صفحهٔ ۳۶۵</ref> | «سید جمال الدین اسدآبادی معروف به افغانی، یکی از فراماسونهای اولیه ایران است که در ۹ لژ ماسونی عضویت داشت. او در لژ فراموشخانه [[میرزا ملکم خان|ملکم]] رئیس لژ و ویزیتور بودهاست…<ref>فراموشخانه و فراماسونری در ایران٫اسماعیل رائین ٫ ۱۳۵۷ ٫ امیرکبیر ٫ جلد اول٫صفحهٔ ۳۶۵</ref> | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۶: | ||
از نقدهای وارد بر فعالیتهای سید جمال، بیتوجهی به جایگاه و نقش تودههای مردم در مبارزه و تمرکز بر روابط با سران حکومتها و نخبگان سیاسی در بسیاری از مقاطع است، که موجب ابتر ماندن و ناکامی بخش زیادی از تلاشهای وی گردید. [[احمد کسروی|کسروی]]، تاریخ نگار، در کتاب [[تاریخ مشروطه ایران (کتاب)|''تاریخ مشروطه ایران'']] اگرچه شجاعت و مبارزه او با خودکامگی را ستوده اما گفتهاست که او راه را بهدرستی نمیشناخته و بهجای کوشش برای «بیدار ساختن مردم و پیراستن اندیشهها»، از این دربار به آن دربار می رفتهاست.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = کسروی| نام = احمد| پیوند نویسنده = احمد کسروی| فصل = بخش یکم| نشانی فصل = | نویسندگان سایر بخشها = | عنوان = تاریخ مشروطه ایران | ترجمه عنوان = | کوشش = | ترجمه = | دیگران = | نشانی = https://fa.wikisource.org/wiki/برگه:Tarikh-e_Mashruteh-ye_Iran.djvu/۴۳| نشانی بایگانی = | تاریخ بایگانی = | فرمت = | تاریخ بازبینی = | نوع = | ویرایش = | سری = | جلد = اول| تاریخ = | سال = 1363| سال اصلی = ۱۳۱۹| ناشر = انتشارات امیرکبیر| مکان = تهران| زبان = fa| شابک = | oclc = | doi = | id = | صفحه = 11| صفحات = | در = | گفتاورد = | ref = | bibcode = | laysummary = | laydate = | جداکننده = | پینوشت = | lastauthoramp =}}</ref> | از نقدهای وارد بر فعالیتهای سید جمال، بیتوجهی به جایگاه و نقش تودههای مردم در مبارزه و تمرکز بر روابط با سران حکومتها و نخبگان سیاسی در بسیاری از مقاطع است، که موجب ابتر ماندن و ناکامی بخش زیادی از تلاشهای وی گردید. [[احمد کسروی|کسروی]]، تاریخ نگار، در کتاب [[تاریخ مشروطه ایران (کتاب)|''تاریخ مشروطه ایران'']] اگرچه شجاعت و مبارزه او با خودکامگی را ستوده اما گفتهاست که او راه را بهدرستی نمیشناخته و بهجای کوشش برای «بیدار ساختن مردم و پیراستن اندیشهها»، از این دربار به آن دربار می رفتهاست.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = کسروی| نام = احمد| پیوند نویسنده = احمد کسروی| فصل = بخش یکم| نشانی فصل = | نویسندگان سایر بخشها = | عنوان = تاریخ مشروطه ایران | ترجمه عنوان = | کوشش = | ترجمه = | دیگران = | نشانی = https://fa.wikisource.org/wiki/برگه:Tarikh-e_Mashruteh-ye_Iran.djvu/۴۳| نشانی بایگانی = | تاریخ بایگانی = | فرمت = | تاریخ بازبینی = | نوع = | ویرایش = | سری = | جلد = اول| تاریخ = | سال = 1363| سال اصلی = ۱۳۱۹| ناشر = انتشارات امیرکبیر| مکان = تهران| زبان = fa| شابک = | oclc = | doi = | id = | صفحه = 11| صفحات = | در = | گفتاورد = | ref = | bibcode = | laysummary = | laydate = | جداکننده = | پینوشت = | lastauthoramp =}}</ref> | ||
<br /> | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۲: | ||
*رساله نیجریه | *رساله نیجریه | ||
*مقالات در روزنامه «[[عروةالوثقی (نشریه)|عروةالوثقی]]» | *مقالات در روزنامه «[[عروةالوثقی (نشریه)|عروةالوثقی]]» | ||
*مقاله در رد خطابه | *مقاله در رد خطابه ارنست رنان | ||
*نامهها | *نامهها | ||
*مقالات در نشریه «ضیاءالخافقین» | *مقالات در نشریه «ضیاءالخافقین» | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۰: | ||
و نیز کتابها و رسائلی دیگر که منقحترین و کاملترین چاپ آنها توسط [[سید هادی خسروشاهی]] صورت گرفتهاست. | و نیز کتابها و رسائلی دیگر که منقحترین و کاملترین چاپ آنها توسط [[سید هادی خسروشاهی]] صورت گرفتهاست. | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۲۹: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
<br /> | |||
==برای مطالعه بیشتر== | ==برای مطالعه بیشتر== | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۳۵: | ||
*(ترجمهٔ مقالهٔ از عروةالوثقی)[https://web.archive.org/web/20061022191326/http://www.sarnavesht.com/index.php/weblog/extended/839/ دعوة الفرس الی الاتحاد مع الافغان] | *(ترجمهٔ مقالهٔ از عروةالوثقی)[https://web.archive.org/web/20061022191326/http://www.sarnavesht.com/index.php/weblog/extended/839/ دعوة الفرس الی الاتحاد مع الافغان] | ||
[[رده: اصلاحگران دینی مسلمان]] | |||
[[رده:اصلاحگران دینی مسلمان]] | [[رده: عالمان وحدت گرا]] | ||
[[رده:عالمان وحدت گرا]] |