۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
واژه «عبادت» در اصل به نظر بسيارى از واژه شناسان به معنى «خضوع» طبری در تفسیر «جامع البيان» مىگويد: اصل عبودیت « كه به نظر او شامل عبادت نيز مىشود » نزد همه عرب به معنى ذلت و خاكسارى است. | "واژه «عبادت» در اصل به نظر بسيارى از واژه شناسان به معنى «خضوع» طبری در تفسیر «جامع البيان» مىگويد: اصل عبودیت « كه به نظر او شامل عبادت نيز مىشود » نزد همه عرب به معنى ذلت و خاكسارى است. <ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱،ص۱۶۱. </ref> | ||
قرطبى نيز مىگويد: «اصل عبادت خضوع است» | قرطبى نيز مىگويد: «اصل عبادت خضوع است» <ref>قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱، ۲۲۵. </ref><ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱،ص ۶۱. </ref><ref>فیومی، احمد بن محد، المصباح المنير، ج۲ ، ص ۱۴۲.</ref><ref>طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین،ج۳، ص۱۰۵. </ref>لازم به ذكر است برخى از منابع ياد شده به جاى «خضوع» لفظ «ذلت» آوردهاند، كه نزديك به خضوع است. يا «نهايت خضوع» است.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، واژه «عبد»، ص۳۱۹. </ref><ref>معجم الفروق اللغویه، ۳۴۹. </ref><ref>لسان العرب، ج۳، ص ۲۷۲. </ref> | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==نهایت خضوع== | ==نهایت خضوع== | ||
همان معناى اصلى، يعنى خضوع يا نهايت خضوع. اين معنا مورد قبول اكثر واژه شناسان است. | همان معناى اصلى، يعنى خضوع يا نهايت خضوع. اين معنا مورد قبول اكثر واژه شناسان است.<ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنير، ج۲ ، ص ۱۴۲ .</ref><ref>اقرب الموارد، ج۲ ، ص ۷۳۶.</ref><ref>مفتاح الفلاح، ص ۲۸۷.</ref>همان طور كه گفته شد اكثر كتابهاى لغت و بسيارى از كتابهاى تفسیر همين معنا را مورد تأييد قرار داده اند. | ||
==اطاعت و فرمانبرداری== | ==اطاعت و فرمانبرداری== | ||
اطاعت و فرمانبرداری | اطاعت و فرمانبرداری<ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰. </ref><ref>لسان العرب، ج۳، ص ۲۷۳. </ref><ref>صحاح، ج۲ ، ص ۵۰۲.</ref><ref>قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۷، ص۵۶. </ref>برخى نيز «عبادت» را «اطاعت خاشعانه» دانستهاند <ref>لسان العرب،ج ۳، ص ۲۷۳. </ref> | ||
==معانی متعدد به تناسب موارد== | ==معانی متعدد به تناسب موارد== | ||
معانى متعدد به تناسب موارد | معانى متعدد به تناسب موارد <ref>الميزان، ذيل آيه اياك نعبد....</ref> (مثل خضوع، اطاعت و ...) | ||
==عمل مقرون به قصد قربت== | ==عمل مقرون به قصد قربت== | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
نظريه سوم، كه عبادت را چند مفهومه گرفته است، هر چند ممكن است صحيح باشد، اما سؤال اصلى اين است كه مفهوم اولى و شايع عبادت كدام است؟ | نظريه سوم، كه عبادت را چند مفهومه گرفته است، هر چند ممكن است صحيح باشد، اما سؤال اصلى اين است كه مفهوم اولى و شايع عبادت كدام است؟ | ||
به عبارت ديگر، عبادت ممكن است معناى حقيقى اولى و ثانوى داشته باشد، در اين صورت بايد مفهوم متداول و نخستين آن كه بدون قرينه از آن فهميده مىشود روشن گردد. | به عبارت ديگر، عبادت ممكن است معناى حقيقى اولى و ثانوى داشته باشد، در اين صورت بايد مفهوم متداول و نخستين آن كه بدون قرينه از آن فهميده مىشود روشن گردد. | ||
نظريه چهارم، يعنى عملى كه با قصد قربت و جهتگيرى الاهى باشد، مورد قبول اكثر عالمان فقه و اصول | نظريه چهارم، يعنى عملى كه با قصد قربت و جهتگيرى الاهى باشد، مورد قبول اكثر عالمان فقه و اصول<ref>تهذیب الاصول، ج۱، ص۱۱۱. </ref><ref>الحدائق الناضره، ج۲، ص ۱۷۷. </ref><ref>نهاية الافكار، ج۱ ، ص ۱۸۳.</ref><ref>فوائد الاصول،ج ۱ ، ص ۱۲۸.</ref><ref>محاضرات فى اصول الفقه، ج۲ ، ص ۱۸۴.</ref> و برخى ديگر است. خاطر نشان مىشود، مقصود اكثر عالمان فقه و اصول از اين تعريف، عبادتى است كه در اسلام مطرح است، نه دقيقا بيان معناى لغوى آن (چنان كه در متن توضيح داده شده است)به نظر مىرسد اين معنا نزدیکترين معنا به مفهوم عبادت باشد، با اين توضيح كه، بنابر اينكه مفهوم اصلى عبادت خضوع و خشوع باشد، منظور از آن خضوعى است كه همراه با نوعى «تقديس» مقصود از «تقديس» هرگونه تقديسى نيست (مثل تقديس امام يا پيامبر»، بلكه مقصود قداستى است كه جنبه الوهيت و ربوبيت داشته باشد.باشد، يعنى خضوعى كه با اعتقاد به الوهيت و ربوبيت معبود اعم از اينكه خداى حقيقى باشد يا پندارى و اعم از اينكه رب مطلق باشد يا رب النوع و ... انجام شود. اين تفسير از عبادت را «علامه بلاغى»<ref>علامه بلاغی، آلاء الرحمان، ذيل آيه اياك نعبد</ref> و همچنين «شهید مطهری»<ref>مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۲۰۵.</ref> ، بيان كرده است مرحوم حاج مصطفى خمينى نيز در تفسير خود آن را به عنوان «وضع تعينى» (و نه تعيينى» براى عبادت تأييد مىكند. زيرا اگر خشوع توأم با تقديس (به مفهومى كه بيان شد) نباشد، مثلا در برابر انسانى بدون اعتقاد به ربوبيت وىخضوع كند، مصداق «ادب» و احترام است، نه «عبادت». شايد مقصود برخى اهل لغت و تفسير كه عبادت را به مفهوم «نهايت خضوع»<ref>لسان العرب، ج۳ ، ص ۲۷۳.</ref><ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۳۱۹. </ref> يا «اطاعت خاشعانه» <ref>لسان العرب، ۳ / ۲۷۳.</ref> دانستهاند نيز همين معنا باشد. لسان العرب» در يك مورد، «عبد» را به «تأله» تفسير كرده كه شايد به مفهومى كه گفته شد نزديكتر باشد. | ||
اين مفهوم، لااقل معناى حقيقى اولى و شايع عبادت است عبادت مىتواند معناى «اسم مصدرى» داشته باشد، كه بدين معنا بر نماز و روزه و مانند آن اطلاق مىشود و مىتواند «مصدر متعدى» باشد كه به معناى «عبادت كردن» (بجا آوردن نماز و ...» است و اگر معنايى درگير چون خضوع، اطاعت و ... دارد، معناى حقيقى ثانوى (يا مجاز) است (كه نياز به قرينه دارد). مؤيد اين مطلب، سخن امام صادق عليهالسلام درباره حقيقت عبادت است كه فرمود: «نيت خوب - قصد قربت - داشتن در اطاعت، آنگونه كه خدا دستور داده است» | اين مفهوم، لااقل معناى حقيقى اولى و شايع عبادت است عبادت مىتواند معناى «اسم مصدرى» داشته باشد، كه بدين معنا بر نماز و روزه و مانند آن اطلاق مىشود و مىتواند «مصدر متعدى» باشد كه به معناى «عبادت كردن» (بجا آوردن نماز و ...» است و اگر معنايى درگير چون خضوع، اطاعت و ... دارد، معناى حقيقى ثانوى (يا مجاز) است (كه نياز به قرينه دارد). مؤيد اين مطلب، سخن امام صادق عليهالسلام درباره حقيقت عبادت است كه فرمود: «نيت خوب - قصد قربت - داشتن در اطاعت، آنگونه كه خدا دستور داده است»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۵۴. </ref> | ||
=مفهوم قصد قربت= | =مفهوم قصد قربت= | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
=معادل فارسی عبادت= | =معادل فارسی عبادت= | ||
معادل فارسى لفظ عبادت را برخى «بندگی» و «پرستش» دانستهاند. | معادل فارسى لفظ عبادت را برخى «بندگی» و «پرستش» دانستهاند.<ref>منتهى الارب، ج ۲ ، ص ۷۸۸ .</ref> البته فرهنگ معين عبادت را به صورت مصدر متعدى معنا كرده است، يعنى پرستش كردن، بندگى كردن. <ref>منتخب اللغات، واژه عبادت، فرهنگ معين، ج۲ ، ص ۲۲۷۲ .</ref> همان طور كه توضيح داده شد، واژه عبادت، بر نوعى «تقديس» دلالت دارد، در حالى كه واژه «بندگى» (بدون قيد) فاقد اين ويژگى است، از اين رو در مورد بندگى انسانها نسبت به يكديگر نيز فراوان استعمال مىشود، كه مرادف «بردگى» و «غلامى» است لفظ «بندگى» در واقع بيشتر، معادل واژه «عبودیت» است، نه «عبادت» . البته اگر از واژه «بندگى»، بندگى خاص، يعنى «بندگى خداوند» اراده شود، دلالت بر تقديس مىكند، لكن چنين معنايى از لفظ «بندگى» (بدون قيد) فهميده نمىشود. اما كلمه «پرستش»، به مفهوم عبادت نزديكتر است، زيرا مشتمل بر ويژگى «تقديس» نيز هست.حداقل بخشى از عبادت (همان طور كه امام خمينى در تهذيب الاصول فرموده است معادل پرستیدن (مصدر متعدى) است. | ||
واژه «عبوديت» نيز (همانند عبادت) در اصل، به نظر بسيارى از واژهشناسان، به مفهوم «خضوع» است. | واژه «عبوديت» نيز (همانند عبادت) در اصل، به نظر بسيارى از واژهشناسان، به مفهوم «خضوع» است.<ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰-۳۳۱. </ref><ref>الصحاح، ج ۲ ، ص ۵۰۲.</ref> و در استعمال متداول آن، معانى متعددى چون خضوع <ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۳۱۹. </ref> (كه همان معناى اصلى است)، اطاعت، <ref>اقرب الموارد ج۲، ص ۳۷۳.</ref> پرستش گفته شده است. <ref>تهذيب الاصول، ج۱ ، ص ۱۱۱.</ref> برخى نيز «عبوديت» را مرادف با «عبادت» دانسته اند.<ref>المنجد، واژه «عبد».</ref><ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰. </ref> همان طور كه هر «اطاعتى» نيز عبوديت نيست (هر چند عبوديت بدون اطاعت معنا ندارد). نظر ديگر، كه عبوديت را مرادف عبادت دانسته است، نيز با كاربردهاى اين واژه سازگار نيست. زيرا لفظ «عبادت»، در استعمال شايع آن، نوعا درباره خدا به كار مىرود، البته واژه عبادت و مشتقات آن در مورد غير خدا هم استعمال شده است، لكن يا حقيقت ثانوى است يا مجاز. <ref>لسان العرب،ج ۳ ، ص ۲۷۱.</ref> درحالى كه لفظ «عبوديت» در مورد انسان نيز فراوان استعمال مىشود. در برخى دعاها آمده است «... اى كسى كه يوسف را بعد از عبوديت (بردگى) پيامبر قرار دادى».<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۷، ص۱۹۸. </ref> | ||
همچنين در مورد «زيد» كه در خدمت پیامبر بود و پدر و مادر وى او را از پيامبر خواستند، اما زيد خدمتگزارى نزد آن حضرت را بر رفتن به نزد پدر و مادر ترجيح داد، به او گفتند: «اتختار العبودية»، يعنى: آيا عبوديت را بر آزادى ترجيح مىدهى .... | همچنين در مورد «زيد» كه در خدمت پیامبر بود و پدر و مادر وى او را از پيامبر خواستند، اما زيد خدمتگزارى نزد آن حضرت را بر رفتن به نزد پدر و مادر ترجيح داد، به او گفتند: «اتختار العبودية»، يعنى: آيا عبوديت را بر آزادى ترجيح مىدهى .... <ref>المصنف،ج ۶ ، ص ۴۶۱.</ref> | ||
در كتابهاى فقهى نيز عبوديت در مورد غلام و برده استعمال شده است. بهعنوان مثال در كتب فقه آمده است: «و لا يجوز رد الحر الى العبودية»، يعنى، جایز نيست انسان حر و آزاد شده را به بردگى و عبوديت برگرداند | در كتابهاى فقهى نيز عبوديت در مورد غلام و برده استعمال شده است. بهعنوان مثال در كتب فقه آمده است: «و لا يجوز رد الحر الى العبودية»، يعنى، جایز نيست انسان حر و آزاد شده را به بردگى و عبوديت برگرداند <ref>مختلف الشيعه،ج ۵ ، ص ۱۷۲.</ref> | ||
=تشابه عبودیت و عبادت= | =تشابه عبودیت و عبادت= | ||
به نظر مىرسد واژه «عبوديت» به دليل كاربردهاى آن به مفهوم «بندگى»، «بردگى»، «مملوكيت»، «عبديت» و مانند آن است. در كتاب بحار قضيه اى را از يكى از اصحاب امام صادق عليهالسلام نقل مىكند كه مشتمل بر جملهاى است كه مىتواند شاهدى بر مطلب فوق باشد. وى مىگويد: در مسافرت به مدینه همسفرى داشتم كه (به دليلى) كمر به خدمت و «عبوديت» او بستم: «.... و طنت نفسي عليه من خدمته و العبودية له..» | به نظر مىرسد واژه «عبوديت» به دليل كاربردهاى آن به مفهوم «بندگى»، «بردگى»، «مملوكيت»، «عبديت» و مانند آن است. در كتاب بحار قضيه اى را از يكى از اصحاب امام صادق عليهالسلام نقل مىكند كه مشتمل بر جملهاى است كه مىتواند شاهدى بر مطلب فوق باشد. وى مىگويد: در مسافرت به مدینه همسفرى داشتم كه (به دليلى) كمر به خدمت و «عبوديت» او بستم: «.... و طنت نفسي عليه من خدمته و العبودية له..» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۷، ص ۱۵۴. </ref> عبوديت اگر به خدا انتساب پيدا كند، شخصى به واسطه آن، عنوان «عبدالله» مىيابد ر روايات متعدد آمده است: بهترين نامها آن است كه دلالت بر عبوديت كند مثل عبدالله و عبدالرحمان و ... <ref>کافی، ج۶، ص۱۸. </ref> و اگر به غير خدا انتساب پيدا كند، عنوان «عبد غير خدا» مىيابد. در كتاب «شرح الاسماء الحسنى» نوشته «حاج ملا هادى سبزوارى» آمده است: در شب معراج به پيامبر خطاب شد: «هر چه از سعادتها كه مىخواهى درخواست كن! پيامبر گفت: من را به عبوديت خودت منتسب كن ! در اين هنگام اين آيه سبحان الذى اسرى بعبده... نازل شد». <ref>شرح الاسماء الحسنى، ص ۹۰.</ref> | ||
=تفاوت عبودیت و عبادت= | =تفاوت عبودیت و عبادت= | ||
تفاوت عبودیت با عبادت، بنابراين معنا (جدا از مسئله تقديس)، اين است كه عبادت از مقوله «فعل» و عمل است كه انسان انجام مىدهد، اما عبوديت «صفت» است كه انسان به آن متصف مىشود . مثلا مىگويند: فلانى «صفت عبوديت» دارد، اما نمىگويند «صفت عبادت» دارد (بلكه فاعل آن است). | تفاوت عبودیت با عبادت، بنابراين معنا (جدا از مسئله تقديس)، اين است كه عبادت از مقوله «فعل» و عمل است كه انسان انجام مىدهد، اما عبوديت «صفت» است كه انسان به آن متصف مىشود . مثلا مىگويند: فلانى «صفت عبوديت» دارد، اما نمىگويند «صفت عبادت» دارد (بلكه فاعل آن است). | ||
اين در صورتى است كه عبوديت به معناى «اسم مصدرى» در نظر گرفته شود، اما اگر به صورت «مصدر متعدى» لحاظ شود، به مفهوم «بندگى كردن» است، كه از مقوله فعل و عمل است و اگر به همين معنا به خدا انتساب يابد (بندگى خدا كردن)، در اين صورت از نظر مصداق با عبادت يكى خواهد شد. شايد كسانى كه واژه عبادت و عبوديت را به يك معنا گرفته اند، اولا عبوديت را «مصدر متعدى» فرض كردهاند و ثانيا عبوديت مقصد يعنى عبوديت خداوند را منظور كردهاند.در اينجا مناسب است نظر امام خمينى قدس سره درباره موضوع عبادت، كه در مبحث «تعبدى و توصلى» علم اصول بيان كردهاند، آورده شود. ايشان مىگويند: «عبادت؛ واجب آن است كه نياز به قصد قربت دارد و آن بر دو قسم است. قسم اول عبادتى است كه نفس عمل براى عبوديت و تقرب به خداوند تشريع شده است مثل نماز و حج كه در زبان فارسى به آن «پرستش» مىگويند . قسم دوم عملى است كه نفس عمل براى تقرب به خداوند وضع نشده است، مثل زكات و خمس. اين قسم هر چند عبادت است و بدون قصد قربت امتثال نمىشود، اما مصداق عبوديت و پرستش نيست» .از سخنان ايشان استفاده مىشود كه عبادت به طور كلى عبارت است از عملى كه يا قصد قربت انجام شود، اما هر عبادتى پرستش خداوند نيست بلكه عملى كه براى اظهار عبوديت خداوند وضع شده است پرستش است. | اين در صورتى است كه عبوديت به معناى «اسم مصدرى» در نظر گرفته شود، اما اگر به صورت «مصدر متعدى» لحاظ شود، به مفهوم «بندگى كردن» است، كه از مقوله فعل و عمل است و اگر به همين معنا به خدا انتساب يابد (بندگى خدا كردن)، در اين صورت از نظر مصداق با عبادت يكى خواهد شد. شايد كسانى كه واژه عبادت و عبوديت را به يك معنا گرفته اند، اولا عبوديت را «مصدر متعدى» فرض كردهاند و ثانيا عبوديت مقصد يعنى عبوديت خداوند را منظور كردهاند.در اينجا مناسب است نظر امام خمينى قدس سره درباره موضوع عبادت، كه در مبحث «تعبدى و توصلى» علم اصول بيان كردهاند، آورده شود. ايشان مىگويند: «عبادت؛ واجب آن است كه نياز به قصد قربت دارد و آن بر دو قسم است. قسم اول عبادتى است كه نفس عمل براى عبوديت و تقرب به خداوند تشريع شده است مثل نماز و حج كه در زبان فارسى به آن «پرستش» مىگويند . قسم دوم عملى است كه نفس عمل براى تقرب به خداوند وضع نشده است، مثل زكات و خمس. اين قسم هر چند عبادت است و بدون قصد قربت امتثال نمىشود، اما مصداق عبوديت و پرستش نيست» .از سخنان ايشان استفاده مىشود كه عبادت به طور كلى عبارت است از عملى كه يا قصد قربت انجام شود، اما هر عبادتى پرستش خداوند نيست بلكه عملى كه براى اظهار عبوديت خداوند وضع شده است پرستش است. <ref>تهذيب الاصول، ج۱ ، ص۱۱۱.</ref> | ||
=شرایط کمال عبادات= | =شرایط کمال عبادات= | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
==مشکل تر باشد== | ==مشکل تر باشد== | ||
انجام کارها و عبادات آسان، از همه کس بر می آید، ولی عباداتی که دشوارتر است و همّت و اراده و رنج بیشتری لازم دارد، با ارزش تر و به کمال نزدیک تر است. قرآن، از کسانی که در دوران سختی، پیامبر خدا را یاری و پیروی کردند ستایش می کند. | انجام کارها و عبادات آسان، از همه کس بر می آید، ولی عباداتی که دشوارتر است و همّت و اراده و رنج بیشتری لازم دارد، با ارزش تر و به کمال نزدیک تر است. قرآن، از کسانی که در دوران سختی، پیامبر خدا را یاری و پیروی کردند ستایش می کند.<ref>سوره توبه/۹، آیه۱۱۷. </ref> | ||
امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ با آنکه مرکب سواری داشت، ولی پیاده به سفر حج می رفت تا پاداش بیشتری داشته باشد. قرآن، از نماز شب خوانانی تمجید میکند که خود را از بستر نرم و گرم جدا کرده به نیایش و نماز میپردازند. | امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ با آنکه مرکب سواری داشت، ولی پیاده به سفر حج می رفت تا پاداش بیشتری داشته باشد. قرآن، از نماز شب خوانانی تمجید میکند که خود را از بستر نرم و گرم جدا کرده به نیایش و نماز میپردازند.<ref>سوره سجده/۳۲، آیه۱۵. </ref> | ||
علی ـ علیه السّلام ـ فرموده است: «اَفْضَلُ الاعمالِ ما اَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَیْهِ» | علی ـ علیه السّلام ـ فرموده است: «اَفْضَلُ الاعمالِ ما اَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَیْهِ»<ref>قصارالجمل ج۲، ص۷۴.</ref> | ||
برترین کارها آن است که خود را بر انجام آن وادار کنی. | برترین کارها آن است که خود را بر انجام آن وادار کنی. | ||
قرآن، پاداش و مقام مجاهدان بزرگ و سخت کوش را برتر دانسته و میفرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الُْمجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً» | قرآن، پاداش و مقام مجاهدان بزرگ و سخت کوش را برتر دانسته و میفرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الُْمجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً»<ref>سوره نساء/۴، آیه۹۵. </ref> | ||
==مهم تر باشد== | ==مهم تر باشد== | ||
در انجام کارها، رعایت «اهم و مهّم»، نشان عقل و عاقبت اندیشی و مصلحت شناسی است و اسلام، در کارها به آنچه که لازم تر و مفیدتر و مهم تر است تشویق می کند، چه در آموختن، چه در عبادت، چه در انفاق. | در انجام کارها، رعایت «اهم و مهّم»، نشان عقل و عاقبت اندیشی و مصلحت شناسی است و اسلام، در کارها به آنچه که لازم تر و مفیدتر و مهم تر است تشویق می کند، چه در آموختن، چه در عبادت، چه در انفاق. | ||
پیامبر اسلام فرموده است: «لا صَدَقَهَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج» | پیامبر اسلام فرموده است: «لا صَدَقَهَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج»<ref>نهج الفصاحه ص۵۲۲.</ref> | ||
با وجود بستگان نیازمند، انفاق و کمک به دیگران بی ارزش است. | با وجود بستگان نیازمند، انفاق و کمک به دیگران بی ارزش است. | ||
و علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «لا قُربَه بِالنَوافِلِ اِذا اَضرَّتْ بِالْفَرائِضِ» | و علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «لا قُربَه بِالنَوافِلِ اِذا اَضرَّتْ بِالْفَرائِضِ»<ref>الحیاه ج۱، ص۳۱۸.</ref> | ||
هر گاه نمازهای مستحب، به نمازهای واجب ضرر برساند، آنگونه عبادت، موجب قرب به خدا نخواهد بود. | هر گاه نمازهای مستحب، به نمازهای واجب ضرر برساند، آنگونه عبادت، موجب قرب به خدا نخواهد بود. | ||
==اثرش پایدارتر باشد== | ==اثرش پایدارتر باشد== | ||
برکت، آثار فراوان و فواید ماندگار یک عمل و انسان است. کاری و عبادتی صفت کمال دارد که آثار آن زودگذر و ناپایدار نباشد. | برکت، آثار فراوان و فواید ماندگار یک عمل و انسان است. کاری و عبادتی صفت کمال دارد که آثار آن زودگذر و ناپایدار نباشد. | ||
علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: « رُتَّ یَسیرٍ اَنْمی مِنْ کَثیرٍ» | علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: « رُتَّ یَسیرٍ اَنْمی مِنْ کَثیرٍ»<ref>نهج البلاغه، وصیت ۳۱.</ref>چه بسا کارهای کم و ناچیز، که از کارهای بسیار، رشد و نمو بیشتری دارد. برخی از تألیفات و اقدامات شایسته و مراکز خدماتی به اندازه ای خیر و برکت و آثار وجودی دارد که بسیاری از آثار و نوشته ها و اعمال، فاقد آن است. | ||
پس برکت نیز یکی از شرایط کمال عبادات است. | پس برکت نیز یکی از شرایط کمال عبادات است. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
==سبقت داشته باشد== | ==سبقت داشته باشد== | ||
در عبادات و کارهای نیک، سابقه ارزش دارد و پیشتازی به این گونه امور، ملاک کمال است. قرآن، به طور مکرّر، فرمانِ «سارعوا» و «سابقوا» دارد. در جایی میفرماید: «لا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَهً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ کُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنی» | در عبادات و کارهای نیک، سابقه ارزش دارد و پیشتازی به این گونه امور، ملاک کمال است. قرآن، به طور مکرّر، فرمانِ «سارعوا» و «سابقوا» دارد. در جایی میفرماید: «لا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَهً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ کُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنی»<ref>سوره حدید/۵۷، آیه۱۰. </ref> | ||
مسلمانانی که پیش از فتح مکه، انفاق و جهاد کردند، پاداش بیشتری دارند از آنان که پس از فتح مکه انفاق و مبارزه کردند. گر چه خداوند به هر دو گروه، وعده پاداش داده است. | مسلمانانی که پیش از فتح مکه، انفاق و جهاد کردند، پاداش بیشتری دارند از آنان که پس از فتح مکه انفاق و مبارزه کردند. گر چه خداوند به هر دو گروه، وعده پاداش داده است. | ||
پس سبقت در کارهای شایسته (انفاق و جهاد) از ملاک های کمال است. در حدیثی می خوانیم، علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: | پس سبقت در کارهای شایسته (انفاق و جهاد) از ملاک های کمال است. در حدیثی می خوانیم، علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: | ||
«لا یتمّ المعروفُ الّا بثلاثِ خصالٍ: تَعْجیله وَ تَصْغیِرهُ وَ سترهُ» | «لا یتمّ المعروفُ الّا بثلاثِ خصالٍ: تَعْجیله وَ تَصْغیِرهُ وَ سترهُ»<ref>قصارالجمل ج ۲، ص ۳۰.</ref>کار خیر، زمانی ارزش بیشتر دارد که هم زودتر انجام گیرد، هم انجام دهنده آن را کوچک پندارد (و به آن مغرور نشود) و هم پنهانی و دور از تظاهر انجام گیرد. | ||
از این رو، بهترین نماز،نماز اوّل وقت است و هر چه از اوّل وقت دورتر شود، فضیلتش کمتر می شود. در اذان که شعار رسمی ماست، می گوییم: «حَیَّ عَلَی الصَّلاهِ، حَیَّ الْفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْر الْعَمَلِ». به سوی نماز و رستگاری و بهترین کارها بشتاب...! | از این رو، بهترین نماز،نماز اوّل وقت است و هر چه از اوّل وقت دورتر شود، فضیلتش کمتر می شود. در اذان که شعار رسمی ماست، می گوییم: «حَیَّ عَلَی الصَّلاهِ، حَیَّ الْفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْر الْعَمَلِ». به سوی نماز و رستگاری و بهترین کارها بشتاب...! | ||
==در شرایط دشوار انجام شود== | ==در شرایط دشوار انجام شود== | ||
کار نیک و عبادتی که در شرایط سلطه ستم و طاغوت ها انجام گیرد، چون فداکاری بیشتری می خواهد و تأثیر فراوان تر دارد، ارزشمندتر است. آنجا که فشارهای محیط بیرون و غرائز درون، دست به دست می دهد تا مانع عبادت و عبودیت شود، غلبه بر این فشارها و پرستش خدا، ارزش و کمال است. | کار نیک و عبادتی که در شرایط سلطه ستم و طاغوت ها انجام گیرد، چون فداکاری بیشتری می خواهد و تأثیر فراوان تر دارد، ارزشمندتر است. آنجا که فشارهای محیط بیرون و غرائز درون، دست به دست می دهد تا مانع عبادت و عبودیت شود، غلبه بر این فشارها و پرستش خدا، ارزش و کمال است. | ||
قرآن در ستایش از مؤمنان راستین می گوید: «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ» | قرآن در ستایش از مؤمنان راستین می گوید: «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ»<ref>سوره مائده/۵، آیه۵۴. </ref> | ||
در راه خدا از ملامت هیچ ملامتگری هراس ندارند. | در راه خدا از ملامت هیچ ملامتگری هراس ندارند. | ||
در جای دیگر میفرماید: «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ» | در جای دیگر میفرماید: «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ»<ref>سوره احزاب/۳۳، آیه۳۹. </ref> | ||
آنان، پیام های الهی را می رسانند و از او می ترسند و از احدی جز خداوند نمی ترسند. | آنان، پیام های الهی را می رسانند و از او می ترسند و از احدی جز خداوند نمی ترسند. | ||
آری... آنان که در محیط فاسد و سلطه ظالم، خود و دین خود را حفظ می کنند (مانند همسر فرعون) از مقام بالاتری برخودارند. | آری... آنان که در محیط فاسد و سلطه ظالم، خود و دین خود را حفظ می کنند (مانند همسر فرعون) از مقام بالاتری برخودارند. | ||
==نشاط و دوام داشته باشد== | ==نشاط و دوام داشته باشد== | ||
بی نشاطی در عبادت، نشانه ای از نفاق است. قرآن منافقان را چنین توصیف می کند که وقتی به نماز می ایستند، نشاط ندارند. | بی نشاطی در عبادت، نشانه ای از نفاق است. قرآن منافقان را چنین توصیف می کند که وقتی به نماز می ایستند، نشاط ندارند.<ref>سوره نساء/۴، آیه۱۴۲. </ref> | ||
در مقابل، نشاط بندگی، ارزش است و نیز تداوم عبادت، کمال آفرین است. در احادیث، اعمال اندکی که پیوسته و مستمر باشد، بهتر از عبادت زیاد ولی همراه با تنبلی و ملامت و رها کردن به شمار آمده است. قرآن وعده پاداش ها و بهره مندی های زیاد در علم و فکر و... به کسانی داده که در طریقت اسلام، پایدار باشند: « وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً» | در مقابل، نشاط بندگی، ارزش است و نیز تداوم عبادت، کمال آفرین است. در احادیث، اعمال اندکی که پیوسته و مستمر باشد، بهتر از عبادت زیاد ولی همراه با تنبلی و ملامت و رها کردن به شمار آمده است. قرآن وعده پاداش ها و بهره مندی های زیاد در علم و فکر و... به کسانی داده که در طریقت اسلام، پایدار باشند: « وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً»<ref>سوره جن/۷۲، ایه۱۶. </ref> | ||
==عبادت خود را بزرگ نشمارد== | ==عبادت خود را بزرگ نشمارد== | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
امام سجاد در دعای «مکارم الاخلاق» از خداوند چنین می طلبد: | امام سجاد در دعای «مکارم الاخلاق» از خداوند چنین می طلبد: | ||
«اللّهّمَّ عَبَّدْنی لَکَ و لاتُفْسِدْ عبادَتی بالعُجْبِ» خدایا به من توفیق عبادت بده و عبادتم را با «عجب» تباه مساز. | «اللّهّمَّ عَبَّدْنی لَکَ و لاتُفْسِدْ عبادَتی بالعُجْبِ» خدایا به من توفیق عبادت بده و عبادتم را با «عجب» تباه مساز. | ||
احادیث بسیاری به این مضمون است که انسان عبادات و کارهای نیک خود را بزرگ نشمارد. خداوند در قرآن، از عبادت و تسبیح بسیار فرشتگان و ذکر دائمی آنان یاد می کند. | احادیث بسیاری به این مضمون است که انسان عبادات و کارهای نیک خود را بزرگ نشمارد. خداوند در قرآن، از عبادت و تسبیح بسیار فرشتگان و ذکر دائمی آنان یاد می کند.<ref>سوره انبیا/۲۱، آیه۲۰. </ref> | ||
شاید به این جهت که بندگان روی زمین، مغرور چند رکعت نماز و عبادت خود نشوند. | شاید به این جهت که بندگان روی زمین، مغرور چند رکعت نماز و عبادت خود نشوند. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
" |