۸۸٬۰۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلکان،' به 'ابن خلکان') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
متولد 488(1095) و متوفای563ق(1168م)، برادر بزرگ ابوالقاسم على که کنیه اش را ابوالحسن <ref>اسنوی، 2/215</ref> و ابوالحسین <ref>نعیمى، 1/416</ref> نوشته اند. وی در دمشق زاده شد و در این شهر به دانش اندوزی پرداخت. | متولد 488(1095) و متوفای563ق(1168م)، برادر بزرگ ابوالقاسم على که کنیه اش را ابوالحسن <ref>اسنوی، 2/215</ref> و ابوالحسین <ref>نعیمى، 1/416</ref> نوشته اند. وی در دمشق زاده شد و در این شهر به دانش اندوزی پرداخت. | ||
وجوه قرائات را از ابوالحوش سُبیع بن قیراط و احمد بن محمد بن خلف اندلسى، حدیث را از ابوالقاسم نسیب، ابوطاهر حنائى و ابوالحسن موازینى و فقه را از جمال الاسلام ابوالحسن ابن مسلم و نصرالله مصّیصى فرا گرفت <ref>اسنوی، همانجا؛ نعیمى، 1/416-417</ref>. در 510ق <ref>ابن | وجوه قرائات را از ابوالحوش سُبیع بن قیراط و احمد بن محمد بن خلف اندلسى، حدیث را از ابوالقاسم نسیب، ابوطاهر حنائى و ابوالحسن موازینى و فقه را از جمال الاسلام ابوالحسن ابن مسلم و نصرالله مصّیصى فرا گرفت <ref>اسنوی، همانجا؛ نعیمى، 1/416-417</ref>. در 510ق <ref>ابن خلکان 3/311؛ 520ق </ref> به [[بغداد]] رفت و از گروهى محدثان آنجا از جمله ابوالقاسم ابن المهتدی بالله، ابوطالب زینبى و جز آنان حدیث شنید و در مدرسه نظامیه از اسعد میهنى، فقه، از ابوالفتح ابن برهان، اصول فقه و از ابوعبدالله ابن کدَیه اصول دین و کلام آموخت <ref>ابن خلکان اسنوی، نعیمى، همانجاها</ref>. صائن در 511ق به حج رفت و در [[مکه]] و [[کوفه]] حدیث شنید و در دانش به پایگاهى بلند دست یافت <ref>یاقوت، ادبا، 13/84</ref>. | ||
در بازگشت به دمشق (514ق) نخست در مدرسه امینیه، معید درس ابوالحسن جمال الاسلام ابن مسلم شد و پس از آن در مدرسه غزالیه و نیز در مقصوره غربى جامع دمشق به تدریس و افتا پرداخت <ref>ابن | در بازگشت به دمشق (514ق) نخست در مدرسه امینیه، معید درس ابوالحسن جمال الاسلام ابن مسلم شد و پس از آن در مدرسه غزالیه و نیز در مقصوره غربى جامع دمشق به تدریس و افتا پرداخت <ref>ابن خلکان همانجا؛ ابن کثیر، 12/294؛ اسنوی، همانجا</ref>. وی از پذیرش مناصب رسمى همچون نیابت قضا و خطابت جامع دمشق پرهیز داشت و روزگار را به تدریس و افتا و نوشتن حدیث گذراند. وی گذشته از قرائات در نحو و لغت و سرودن شعر نیز دست داشت <ref>اسنوی، 2/216؛ نعیمى، 1/417- 418</ref>. | ||
از جمله کسانى که از وی حدیث شنیدند و روایت کردند، باید از برادرش ابوالقاسم على و پسر وی قاسم، قاضى شمس الدین ابونصر ابن شیرازی و عبدالرحیم سمعانى و ابوالقاسم ابن صصری و نیز تاج الامناء احمد و فخرالدین عبدالرحمان پسران برادرش محمد نام برد <ref>نعیمى، همانجا؛ سبکى، 8/106</ref>. صائن الدین در پایان عمر مفلوج شد و چون درگذشت، در آرامگاه پدر در باب الصغیر دمشق به خاک سپرده شد. از وی فرزندی به جای نماند. | از جمله کسانى که از وی حدیث شنیدند و روایت کردند، باید از برادرش ابوالقاسم على و پسر وی قاسم، قاضى شمس الدین ابونصر ابن شیرازی و عبدالرحیم سمعانى و ابوالقاسم ابن صصری و نیز تاج الامناء احمد و فخرالدین عبدالرحمان پسران برادرش محمد نام برد <ref>نعیمى، همانجا؛ سبکى، 8/106</ref>. صائن الدین در پایان عمر مفلوج شد و چون درگذشت، در آرامگاه پدر در باب الصغیر دمشق به خاک سپرده شد. از وی فرزندی به جای نماند. | ||
==ابوالقاسم على بن حسن بن هبة الله شافعى دمشقى== | ==ابوالقاسم على بن حسن بن هبة الله شافعى دمشقى== | ||
متولد 499(1105) و متوفای 571ق (1176م)، برجسته ترین فرد از خاندان ابن عساکر که در دمشق زاده شد و همانجا درگذشت <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، 10/261؛ یاقوت، همان، 13/74- 75</ref>. وی به سبب حفظ و روایت احادیث بسیار، کثرت سفرهای علمى و استفاده از مشایخ بزرگ در شهرهای اسلامى و نیز تألیف اثر چشمگیر تاریخ بزرگ دمشق در شمار یکى از بزرگ ترین حافظان حدیث و نویسندگان تاریخ در روزگار خویش درآمد <ref>ابن | متولد 499(1105) و متوفای 571ق (1176م)، برجسته ترین فرد از خاندان ابن عساکر که در دمشق زاده شد و همانجا درگذشت <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، 10/261؛ یاقوت، همان، 13/74- 75</ref>. وی به سبب حفظ و روایت احادیث بسیار، کثرت سفرهای علمى و استفاده از مشایخ بزرگ در شهرهای اسلامى و نیز تألیف اثر چشمگیر تاریخ بزرگ دمشق در شمار یکى از بزرگ ترین حافظان حدیث و نویسندگان تاریخ در روزگار خویش درآمد <ref>ابن خلکان 3/309-310</ref>. | ||
از عنوان ابن عساکر که به صورت شهرت خانوادگى او درآمد، در نسب نامه پدرانش نشانى نیست، بنابراین شاید این نام از خاندان مادرش ام قاسم دختر قاضى ابوالفضل یحیى بن على قرشى گرفته شده باشد <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا</ref>. | از عنوان ابن عساکر که به صورت شهرت خانوادگى او درآمد، در نسب نامه پدرانش نشانى نیست، بنابراین شاید این نام از خاندان مادرش ام قاسم دختر قاضى ابوالفضل یحیى بن على قرشى گرفته شده باشد <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا</ref>. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
ابن عساکر در جامع اموی و مدارس امینیه، عمادیه، غزالیه دمشق به دانش اندوزی پرداخت <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ذهبى، المختصر، 302؛ ابن قاضى شهبه، 2/5 -6؛ نعیمى، 1/84 - 85، 180-183، 407- 408</ref>. وی پس از درگذشت پدر برای ادامه تحصیل بار سفر بست و نخست به بغداد، مرکز بزرگ علوم دینى آن روزگار روی آورد (520ق) و در مدرسه نظامیه و دیگر حوزه های علمیه آن شهر حدیث شنید و فقه و خلاف و نحو آموخت <ref>ذهبى، همان، 301-302، سیر، 20/554 - 555</ref>. در 521ق به مکه رفت و حج گزارد. وی در مکه و مدینه از کسان بسیاری حدیث شنید و خود نیز حدیث گفت <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ ذهبى، همانجا</ref>. | ابن عساکر در جامع اموی و مدارس امینیه، عمادیه، غزالیه دمشق به دانش اندوزی پرداخت <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ذهبى، المختصر، 302؛ ابن قاضى شهبه، 2/5 -6؛ نعیمى، 1/84 - 85، 180-183، 407- 408</ref>. وی پس از درگذشت پدر برای ادامه تحصیل بار سفر بست و نخست به بغداد، مرکز بزرگ علوم دینى آن روزگار روی آورد (520ق) و در مدرسه نظامیه و دیگر حوزه های علمیه آن شهر حدیث شنید و فقه و خلاف و نحو آموخت <ref>ذهبى، همان، 301-302، سیر، 20/554 - 555</ref>. در 521ق به مکه رفت و حج گزارد. وی در مکه و مدینه از کسان بسیاری حدیث شنید و خود نیز حدیث گفت <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ ذهبى، همانجا</ref>. | ||
در بازگشت از مکه تا 525ق در بغداد ماند و از استادان نظامیه و دیگر بزرگان دارالخلافه از جمله ابوالقاسم هبة الله بن حصین، ابوالحسن على بن عبدالواحد دینوری و هبة الله شروطى حدیث آموخت. در این هنگام بینش علمى و معلومات و محفوظات او اعجاب بغدادیان را برانگیخت <ref>ذهبى، المختصر، 301، تذکره، 4/1328؛ ابن | در بازگشت از مکه تا 525ق در بغداد ماند و از استادان نظامیه و دیگر بزرگان دارالخلافه از جمله ابوالقاسم هبة الله بن حصین، ابوالحسن على بن عبدالواحد دینوری و هبة الله شروطى حدیث آموخت. در این هنگام بینش علمى و معلومات و محفوظات او اعجاب بغدادیان را برانگیخت <ref>ذهبى، المختصر، 301، تذکره، 4/1328؛ ابن خلکان 3/309؛ یاقوت، همان، 13/84</ref>. در خلال 5 سالى که در بغداد بود، از شهرهای کوفه، موصل رحبه، دیار بکر و نیز جزیره دیدار کرد و با محدثان و حافظان حدیث گفت و شنید داشت. آنگاه به دمشق بازگشت و ازدواج کرد و در 527ق پسرش قاسم به دنیا آمد که بعدها کاتب و راوی آثار پدر شد <ref>همان، 13/75-76؛ بستانى، 3/374</ref>. | ||
دومین سفر ابن عساکر در 529ق به قصد خراسان و از راه آذربایجان آغاز شد. وی در این سفر با ابوسعد عبدالحریم سمعانى صاحب کتاب الانساب در مرو دیدار کرد و همراه او به [[نیشابور]] و [[هرات]] رفت <ref>ذهبى، المختصر، همانجا؛ یاقوت، همانجا؛ ابن | دومین سفر ابن عساکر در 529ق به قصد خراسان و از راه آذربایجان آغاز شد. وی در این سفر با ابوسعد عبدالحریم سمعانى صاحب کتاب الانساب در مرو دیدار کرد و همراه او به [[نیشابور]] و [[هرات]] رفت <ref>ذهبى، المختصر، همانجا؛ یاقوت، همانجا؛ ابن خلکان 3/309؛ دانشنامه </ref>. ابن عساکر در این سفر 4 ساله در نیشابور، مرو ، فزار ، سرخس ابیورد ، طوس بسطام بیهق دامغان زنجان تبریز ، ری اصفهان حلوان و همدان حدیث گفت و حدیث شنید <ref>ذهبى، سیر، 20/555 - 556؛ سیوطى، 476</ref> و کتاب الاربعین البلدانیة را مشتمل بر روایت 40 حدیث از 40 محدث در 40 شهر نوشت <ref>یاقوت، همان، 13/78؛ آلوارت، شم 1466</ref>. | ||
سفرهای علمى ابن عساکر از 520ق تا 533ق به درازا کشید و سرانجام با ره آوردی بى مانند از شنیده ها و نوشته هایى در باب روایات و احادیث چون مسند [[احمد بن حنبل]] و مسند ابویعلى موصلى به دمشق بازگشت <ref>ذهبى، المختصر، همانجا؛ اسنوی، 2/216</ref>. | سفرهای علمى ابن عساکر از 520ق تا 533ق به درازا کشید و سرانجام با ره آوردی بى مانند از شنیده ها و نوشته هایى در باب روایات و احادیث چون مسند [[احمد بن حنبل]] و مسند ابویعلى موصلى به دمشق بازگشت <ref>ذهبى، المختصر، همانجا؛ اسنوی، 2/216</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
شاگردان و راویان ابن عساکر بسیار زیاد و غالب آنان از فقیهان [[رجال]] حدیث در روزگار خود بوده اند <ref>در این باره، نک: ذهبى، المختصر، همانجا، تذکره، 4/1328، 1329؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ نعیمى، 1/101، 167، 182، 221، 283، 473، 2/154، 302، 441-442</ref>. | شاگردان و راویان ابن عساکر بسیار زیاد و غالب آنان از فقیهان [[رجال]] حدیث در روزگار خود بوده اند <ref>در این باره، نک: ذهبى، المختصر، همانجا، تذکره، 4/1328، 1329؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ نعیمى، 1/101، 167، 182، 221، 283، 473، 2/154، 302، 441-442</ref>. | ||
با وجود بى اعتنایى ابن عساکر به حاکمان و صاحبان قدرت، نورالدین زنگى حکمران شام همواره او را بزرگ مى داشت و علاوه بر تشویق و حمایتى که از او در تألیف تاریخ دمشق به عمل آورد، دارالحدیث نوریه را که از نخستین مرکز تخصصى در آموزش حدیث بوده است <ref>غنیمه، 147- 148</ref>، برای او تأسیس کرد و ریاست آن را به وی واگذاشت <ref>نعیمى، 1/100</ref>. پس از درگذشت نورالدین (569ق)، صلاح الدین ایوبى و بزرگان دستگاه او بر مقام علمى و مرتبه اجتماعى ابن عساکر ارج نهادند و چون درگذشت، قطب الدین نیشابوری قاضى دمشق با حضور صلاح الدین بر جنازه اش نماز خواند <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ابن | با وجود بى اعتنایى ابن عساکر به حاکمان و صاحبان قدرت، نورالدین زنگى حکمران شام همواره او را بزرگ مى داشت و علاوه بر تشویق و حمایتى که از او در تألیف تاریخ دمشق به عمل آورد، دارالحدیث نوریه را که از نخستین مرکز تخصصى در آموزش حدیث بوده است <ref>غنیمه، 147- 148</ref>، برای او تأسیس کرد و ریاست آن را به وی واگذاشت <ref>نعیمى، 1/100</ref>. پس از درگذشت نورالدین (569ق)، صلاح الدین ایوبى و بزرگان دستگاه او بر مقام علمى و مرتبه اجتماعى ابن عساکر ارج نهادند و چون درگذشت، قطب الدین نیشابوری قاضى دمشق با حضور صلاح الدین بر جنازه اش نماز خواند <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ابن خلکان 3/311؛ ابن کثیر، همانجا</ref>. | ||
===آثار=== | ===آثار=== | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
==ابومحمد بهاءالدین قاسم بن على ابن عساکر== | ==ابومحمد بهاءالدین قاسم بن على ابن عساکر== | ||
متولد 527(1133) و متوفای 600ق(1203م)، فقیه، محدث و مورخ بزرگ شافعى که پس از پدرش برجسته ترین چهره علمى این خاندان به شمار مى آید و در نگارش و جمع و تدوین بزرگ ترین اثر پدر خود تاریخ مدینة دمشق سهمى بسزا داشت <ref>منذری، 2/8 -9؛ یاقوت، همان، 13/73؛ ابن | متولد 527(1133) و متوفای 600ق(1203م)، فقیه، محدث و مورخ بزرگ شافعى که پس از پدرش برجسته ترین چهره علمى این خاندان به شمار مى آید و در نگارش و جمع و تدوین بزرگ ترین اثر پدر خود تاریخ مدینة دمشق سهمى بسزا داشت <ref>منذری، 2/8 -9؛ یاقوت، همان، 13/73؛ ابن خلکان 3/311؛ ابن کثیر، 13/38؛ ذهبى، دول، 319</ref> و به گفته پسرش عمادالدین على بازنویسى و ویرایش این کتاب به سعى و همت او انجام پذیرفت <ref>همو، سیر، 21/410</ref>. در خردسالى گذشته از برخى افراد خاندان خود <ref>سبکى، 8/352؛ ذهبى، همانجا</ref>. از ابوالفتح نصرالله بن محمد مصّیصى و ابوطالب على بن عبدالرحمان صوری و نیز بسیاری از کسانى که از پدرش حدیث شنیده بودند، همچون عبدالرحمان بن عبدالله ابن حسن بن ابى الحدید و ابوالدر یاقوت الرومى و ابوسعید عبدالکریم سمعانى حدیث شنید <ref>ذهبى، تذکرة ، 4/1368، سیر، 21/406؛ منذری، 2/9</ref>. | ||
قاسم گذشته از پدر، از عالمان و حافظانى همچون احمد بن سَلامة حدّاد و ابوالغنائم بن عَلاّن اجازه روایت داشته است <ref>منذری، همانجا؛ ذهبى، همان، 21/409</ref>. وی در 555ق حج گزارد و در مکه از ابوبکر احمد بن مقرب کرخى و ابومنصور مسعود بن حصین و ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی و قطب الدین ابومحمد انصاری استماع حدیث کرد <ref>منذری، همانجا؛ ابن فوطى، 4(4)/676؛ ذهبى، همان، 21/407، 410</ref> و در مدینه، بیت المقدس و مصر به استماع و روایت حدیث پرداخت و حدود 100 تن از حافظان حدیث که قاسم تنها راوی بسیاری از آنان بود، از مشایخ او به شمار رفته اند <ref>ابوشامه، 47؛ منذری، ذهبى، همانجاها</ref>. | قاسم گذشته از پدر، از عالمان و حافظانى همچون احمد بن سَلامة حدّاد و ابوالغنائم بن عَلاّن اجازه روایت داشته است <ref>منذری، همانجا؛ ذهبى، همان، 21/409</ref>. وی در 555ق حج گزارد و در مکه از ابوبکر احمد بن مقرب کرخى و ابومنصور مسعود بن حصین و ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی و قطب الدین ابومحمد انصاری استماع حدیث کرد <ref>منذری، همانجا؛ ابن فوطى، 4(4)/676؛ ذهبى، همان، 21/407، 410</ref> و در مدینه، بیت المقدس و مصر به استماع و روایت حدیث پرداخت و حدود 100 تن از حافظان حدیث که قاسم تنها راوی بسیاری از آنان بود، از مشایخ او به شمار رفته اند <ref>ابوشامه، 47؛ منذری، ذهبى، همانجاها</ref>. |