باقریه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «باقريه نام‏ گروهى از «شيعيان» است که به رجعت امام باقر ع اعتقاد دارند. ايش...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
باقريه نام‏ گروهى از «شيعيان» است که به رجعت امام باقر ع اعتقاد دارند.
باقريه نام‏ گروهى از «شيعيان» است که به رجعت امام باقر ع اعتقاد دارند.
==عقاید==
«باقریه»، به گروهی از شیعیان گفته می‌شود که به رجعت امام محمد باقر (علیه السلام) معتقد بودند. آنان، رشته امامت را از حضرت علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) به نوادۀ او امام باقر (علیه‌السّلام) کشانده و او را مهدی منتظر می‌دانستند. و مدعی هستند که از حضرت صادق (علیه السلام) در این باب نص هست <ref>شهرستانى، محمد بن عبد الكريم، ملل و نحل، ص۷۷.</ref>  <ref>مختصر الفرق، ص۵۵</ref>  <ref>توضیح الملل، ج۱، ص۲۱۸.</ref>
و به نظر آنان، جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم به او فرموده است:
« انک ستدرک رجلا من اهل بیتی اسمه محمد بن علی یکنی ابا جعفر فاقرئه منی السلام؛<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰۴.</ref>   
همانا تو مردی از اهل بیت مرا- که نام او محمد بن علی و کنیه اش ابا جعفر است-خواهی دید و چون او را دیدی سلام مرا به وی برسان.»
جابر، آخرین کس از اصحاب پیغمبر (صلی الله علیه و اله و سلم) بود که در سن پیری و نابینایی درگذشت. وی به دنبال امام محمد باقر (علیه‌السّلام) که در آن وقت، کودک بود در کوچه‌های مدینه می‌گشت و می‌گفت: «یا باقر! متی القاک؟؛ ‌ای باقر! کی تو را خواهم دید؟»
روزی در یکی از کوچه‌های مدینه ، به آن حضرت برخورد و او را به سینه خود چسباند و سر و دستش را بوسید و گفت: «یا بنی! جدک رسول الله یقرئک السلام؛
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۶۸، ص۱۸۵.   
ای فرزند من! جدت رسول خدا به تو سلام می‌رساند.» گویند جابر در همان شب پس از دیدار آن حضرت، درگذشت.
باقریه گویند: از آن جا که جابر، مامور رساندن سلام از سوی جدش به وی بود، پس آن مهدی منتظر است!  محمد جواد مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص۹۶.
البته این استدلالی بسیار سست و بی ارزش است. بر خلاف این پندار، روایات فراوانی-حتی از خود امام باقر ۰علیه السلام)-این ادعا را باطل می‌داند.





نسخهٔ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۱۵

باقريه نام‏ گروهى از «شيعيان» است که به رجعت امام باقر ع اعتقاد دارند.

عقاید

«باقریه»، به گروهی از شیعیان گفته می‌شود که به رجعت امام محمد باقر (علیه السلام) معتقد بودند. آنان، رشته امامت را از حضرت علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) به نوادۀ او امام باقر (علیه‌السّلام) کشانده و او را مهدی منتظر می‌دانستند. و مدعی هستند که از حضرت صادق (علیه السلام) در این باب نص هست [۱] [۲] [۳]


و به نظر آنان، جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم به او فرموده است: « انک ستدرک رجلا من اهل بیتی اسمه محمد بن علی یکنی ابا جعفر فاقرئه منی السلام؛[۴] همانا تو مردی از اهل بیت مرا- که نام او محمد بن علی و کنیه اش ابا جعفر است-خواهی دید و چون او را دیدی سلام مرا به وی برسان.» جابر، آخرین کس از اصحاب پیغمبر (صلی الله علیه و اله و سلم) بود که در سن پیری و نابینایی درگذشت. وی به دنبال امام محمد باقر (علیه‌السّلام) که در آن وقت، کودک بود در کوچه‌های مدینه می‌گشت و می‌گفت: «یا باقر! متی القاک؟؛ ‌ای باقر! کی تو را خواهم دید؟» روزی در یکی از کوچه‌های مدینه ، به آن حضرت برخورد و او را به سینه خود چسباند و سر و دستش را بوسید و گفت: «یا بنی! جدک رسول الله یقرئک السلام؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۶۸، ص۱۸۵.

ای فرزند من! جدت رسول خدا به تو سلام می‌رساند.» گویند جابر در همان شب پس از دیدار آن حضرت، درگذشت. باقریه گویند: از آن جا که جابر، مامور رساندن سلام از سوی جدش به وی بود، پس آن مهدی منتظر است! محمد جواد مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص۹۶. البته این استدلالی بسیار سست و بی ارزش است. بر خلاف این پندار، روایات فراوانی-حتی از خود امام باقر ۰علیه السلام)-این ادعا را باطل می‌داند.



ايشان كسانى هستند كه رشته «امامت» را از حضرت على بن أبي طالب (ع) نواده او بنا بر وصيت پدرش (على بن الحسين) امام محمد بن على بن الحسين معروف به باقر كشانيده و او را «مهدى منتظر» مى‏دانند و گويند از جابر بن عبد اللّه انصارى روايت شده كه رسول خدا او را مورد خطاب قرارداد و فرمود: انك تلقاه فأقرئه منى السلام» «1» همانا تو او را خواهى ديد و چون او را ديدى سلام مرا به وى برسان. جابر آخرين كس، از اصحاب‏

(1)- ملا محسن فيض كاشانى، تفسير صافى، ج 1، ص 366. فرهنگ فرق اسلامى، متن، ص: 97 پيغمبر (ص) بود كه در سن پيرى و نابينايى در گذشت. وى به دنبال حضرت امام محمد باقر (ع) كه در آن وقت كودك بود در كوچه‏هاى مدينه همى‏گشت و مى‏گفت: «يا باقر متى القاك» اى حضرت باقر (ع) من كى ترا ديدار خواهم كرد؟ روزى در يكى از كوچه‏هاى مدينه به آن حضرت برخورد و او را به سينه خود چسبانيده و سر و دستش را ببوسيد و گفت: يا بنى جدّك رسول اللّه يقرئك السلام، يعنى: اى پسرك من، جدّ تو رسول خدا به تو سلام مى‏رساند. گويند: در همان شب پس از ديدار آن حضرت، جابر درگذشت. «باقريه» گويند: چون جابر مأمور رسانيدن سلام از طرف جدّش به وى بود آن حضرت «مهدى منتظر» است. كشى از حمدويه روايت مى‏كند كه جابر عمامه سياه بر سر داشت و در مدينه در مسجد رسول خدا مى‏نشست و همى‏گفت: اى باقر، اى باقر. اهل مدينه چنان پنداشتند كه او ديوانه شده است. وى گفت: به خدا سوگند كه من ديوانه نشده‏ام و ليكن از رسول خدا شنيدم كه فرمود: تو مردى از اهل بيت مرا خواهى ديد كه نام او نام من و شمايل او شمايل من است و او شكافنده علوم مى‏باشد. سلام مرا به او برسان. روزى جابر، امام باقر (ع) را در يكى از كوچه‏هاى مدينه بديد و بشناخت و سپس به حضرت گفت: اى پسر، رويت را بسوى من كن. پس گفت: پشتت را بسوى من كن، و دريافت كه او داراى شمايل پيغمبر است، پس پيش آمده سر آن حضرت را ببوسيد و گفت: به جان پدر و مادرم سوگند كه رسول خدا به تو سلام رسانيده است پس ضامن شفاعت من در آخرت شو. سپس حضرت محمد بن على الباقر (ع) به نزد پدر خويش محمد بن على زين العابدين (ع) رفت و آنچه را كه با وى و جابر رفته بود بازگفت. حضرت فرمود: اى پسرك من در خانه‏ات بنشين و با كس در اين باب سخن مگوى. ملل و نحل، شهرستانى، ص 147. اختيار معرفة الرجال (رجال كشى)، ص 60. بحار الانوار، ج 46، ص 226.

  1. شهرستانى، محمد بن عبد الكريم، ملل و نحل، ص۷۷.
  2. مختصر الفرق، ص۵۵
  3. توضیح الملل، ج۱، ص۲۱۸.
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰۴.