اصولیون: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==منابع مورد اعتنای فقهی نزد اصولیون== | ==منابع مورد اعتنای فقهی نزد اصولیون== | ||
نزد اصولیون برای استنباط احکام فقهی چهار منبع شناخته شده است. 1.[[كتاب خدا]] ([[قرآن]]). 2. [[سنت]]، یعنی قول و فعل و تقریر [[پیامبر]] ـ صلوات الله علیه ـ یا امام. 3. [[اجماع]]. 4. [[عقل]]. این چهار منبع در اصطلاح فقها و اصولیون «[[ادله اربعه]]» خوانده می شوند. | نزد اصولیون برای استنباط احکام فقهی چهار منبع شناخته شده است. 1.[[كتاب خدا]] ([[قرآن]]). 2. [[سنت]]، یعنی قول و فعل و تقریر [[پیامبر]] ـ صلوات الله علیه ـ یا امام. 3. [[اجماع]]. 4. [[عقل]]. این چهار منبع در اصطلاح فقها و اصولیون «[[ادله اربعه]]» خوانده می شوند. | ||
اما اخباری ها فقط سنت را منبع اصلی فقه می دانند.اصولی ها بعد از قرآن، سنت را از ادله اربعه می دانند و معتقدند كه حدیثی قابل اعتماد است که صحیح و موثق و راوی آن عادل و مورد اعتماد باشد. در غیر این صورت، به احادیثی که دارای آن شروط نباشد، نمی توان اعتماد کرد. بر همین اساس «علم رجال» یعنی علمی که احادیث و روایان آن را بررسی می کند در میان مسلمین به وجود آمد. | اما اخباری ها فقط سنت را منبع اصلی فقه می دانند.اصولی ها بعد از قرآن، سنت را از ادله اربعه می دانند و معتقدند كه حدیثی قابل اعتماد است که صحیح و موثق و راوی آن عادل و مورد اعتماد باشد. در غیر این صورت، به احادیثی که دارای آن شروط نباشد، نمی توان اعتماد کرد. بر همین اساس «علم رجال» یعنی علمی که احادیث و روایان آن را بررسی می کند در میان مسلمین به وجود آمد. | ||
==تفاوت اصولیون شیعه و اهل سنت== | ==تفاوت اصولیون شیعه و اهل سنت== | ||
در برخی از منابع آمده است: اصوليون شيعه به قياس و رأى قايل نيستند و در برابر اخباریون هستند اما اصوليون اهل سنت در مقابل حشويه اند نه در مقابل اخباريون. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، [[مشهد]]، انتشارات [[آستان قدس رضوی]]، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 64</ref> | در برخی از منابع آمده است: اصوليون شيعه به قياس و رأى قايل نيستند و در برابر اخباریون هستند اما اصوليون اهل سنت در مقابل حشويه اند نه در مقابل اخباريون. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، [[مشهد]]، انتشارات [[آستان قدس رضوی]]، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 64</ref> | ||
==نام و آثار برخی از اصولیون مشهورامامیه== | ==نام و آثار برخی از اصولیون مشهورامامیه== | ||
1.[[شیخ مفید]]، صاحب کتاب الرسالة الاصولیة | 1.[[شیخ مفید]]، صاحب کتاب الرسالة الاصولیة | ||
2.[[سید مرتضی علم الهدی]]، صاحب کتاب الذریعة الی اصول الشریعة | 2.[[سید مرتضی علم الهدی]]، صاحب کتاب الذریعة الی اصول الشریعة |
نسخهٔ ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۲
اصولیون نام آن دسته از فقهای شیعه است که در علم اصول فقه صاحب نظرند. این واژه در برابر اخباری ها به کار گرفته می شود که تعریف خاص خود را دارد.اصولی گری از زمان افول اخباری گری در قرن هجدهم، مکتب مسلط در تشیع اثنی عشری بوده و هماکنون در مذهب شیعه اکثریت قریب به اتفاق را تشکیل میدهد.
منابع مورد اعتنای فقهی نزد اصولیون
نزد اصولیون برای استنباط احکام فقهی چهار منبع شناخته شده است. 1.كتاب خدا (قرآن). 2. سنت، یعنی قول و فعل و تقریر پیامبر ـ صلوات الله علیه ـ یا امام. 3. اجماع. 4. عقل. این چهار منبع در اصطلاح فقها و اصولیون «ادله اربعه» خوانده می شوند. اما اخباری ها فقط سنت را منبع اصلی فقه می دانند.اصولی ها بعد از قرآن، سنت را از ادله اربعه می دانند و معتقدند كه حدیثی قابل اعتماد است که صحیح و موثق و راوی آن عادل و مورد اعتماد باشد. در غیر این صورت، به احادیثی که دارای آن شروط نباشد، نمی توان اعتماد کرد. بر همین اساس «علم رجال» یعنی علمی که احادیث و روایان آن را بررسی می کند در میان مسلمین به وجود آمد.
تفاوت اصولیون شیعه و اهل سنت
در برخی از منابع آمده است: اصوليون شيعه به قياس و رأى قايل نيستند و در برابر اخباریون هستند اما اصوليون اهل سنت در مقابل حشويه اند نه در مقابل اخباريون. [۱]
نام و آثار برخی از اصولیون مشهورامامیه
1.شیخ مفید، صاحب کتاب الرسالة الاصولیة 2.سید مرتضی علم الهدی، صاحب کتاب الذریعة الی اصول الشریعة 3.شیخ طوسی، صاحب کتاب عدة الاصول 4.محقق حلی، صاحب " معارج الاصول 5.شیخ حسن بن زین الدین، صاحب " کتاب معالم الدین 6.میرزای قمی، صاحب " ;کتاب قوانین الاصول 7.شیخ مرتضی انصاری، صاحب " کتاب فرائد الاصول 8.آخوند محمد کاظم خراسانی صاحب کتاب کفایة الاصول. [۲] [۳] [۴]
پانویس
- ↑ محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 64
- ↑ ر. ک. مبادی فقه و اصول، نوشته علی رضا فیض ص 63 تا 67
- ↑ تاریخ فقه و فقها نوشته ابو القاسم گرجی ص 307 تا 341
- ↑ ادوار اجتهاد نوشته محمد ابراهیم جناتی ص 407