۸۷٬۸۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''شیعه''' یکی از مفاهیم و واژگان | '''شیعه''' به افرادی می گویند که به امامت بلافصل [[امام علی|حضرت علی علیه السلام]] و ائمه معصومین از نسل ایشان قائل هستند.شیعه یکی از مفاهیم و واژگان پُر استعمال در جهان اسلام است. در واقع [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر گرامی اسلام]] (صلیالله علیه وآله و سلم) در زمان حیاتشان به برخی اصحاب اصلی و خلص خود و در رأس آنان حضرت علی علیه السلام که از دیگران در اسلام ثابتقدمتر و به فرمایشات نبی اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) پایبندتر بودند، خطاب «شیعة علی» داشتهاند. | ||
=معنای لغوی شیعه= | =معنای لغوی شیعه= | ||
شیعه در لغت، پیروان و یاوران یک شخص است و جمع آن «شِیَع» و «اشیاع» است و گفته میشود: از او پیروی کرد، همچنان که گفته میشود: با او موالات و همبستگى نمود. <ref>. لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸، واژه «تشیّع».</ref><br>ابن فارس گفته است: شیعه دو معنای ریشهای دارد، یکی بر یاری دلالت دارد و دیگری بر پخش و گسترش. اینکه میگویند فلانی وقتی بیرون رفت، دیگری او را مشایعت کرد، از معنای اوّل است. <ref>مقاییس اللغه، ج۳، ص۲۳۵، واژه «شیع»</ref>.<br>شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق میشود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر؛ ابن منظور در لسان العرب میگوید: «الشیعه القوم الذین تجتمعوا علی امر، و کل قوم اجتمعوا علی أمر فهم شیعه. <ref>( ابن منظور، لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۷، ص۱۴۷)</ref> | شیعه در لغت، پیروان و یاوران یک شخص است و جمع آن «شِیَع» و «اشیاع» است و گفته میشود: از او پیروی کرد، همچنان که گفته میشود: با او موالات و همبستگى نمود. <ref>. لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸، واژه «تشیّع».</ref><br>ابن فارس گفته است: شیعه دو معنای ریشهای دارد، یکی بر یاری دلالت دارد و دیگری بر پخش و گسترش. اینکه میگویند فلانی وقتی بیرون رفت، دیگری او را مشایعت کرد، از معنای اوّل است. <ref>مقاییس اللغه، ج۳، ص۲۳۵، واژه «شیع»</ref>.<br>شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق میشود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر؛ ابن منظور در لسان العرب میگوید: «الشیعه القوم الذین تجتمعوا علی امر، و کل قوم اجتمعوا علی أمر فهم شیعه. <ref>( ابن منظور، لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۷، ص۱۴۷)</ref> |