حسن بن علی (مجتبی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
امام حسن علیه السلام در دوران حیات امام علی علیه السلام همواره همراه و هماهنگ با پدر بود.
امام حسن علیه السلام در دوران حیات امام علی علیه السلام همواره همراه و هماهنگ با پدر بود.


به هنگامى كه [[ابوذر]] به [[ربذه]] تبعيد مى‌شد، عثمان دستور داد هيچكس او را بدرقه نكند، اما امام حسن و امام حسین علیهما السلام و پدرشان به گرمى او را بدرقه كردند و به هنگام بدرود، از حكومت [[عثمان]]<ref>ر.ک:مقاله عثمان</ref> ابراز بيزارى نمودند و ابوذر را به شكيبايى و پايدارى پند دادند.<ref>حياة الامام الحسن بن على (ع)، ص 261-260</ref>
به هنگامى كه [[ابوذر]] به [[ربذه]] تبعید مى‌شد عثمان دستور داد هیچكس او را بدرقه نكند اما امام حسن و امام حسین علیهما السلام و پدرشان به گرمى او را بدرقه كردند و به هنگام بدرود از حكومت [[عثمان]]<ref>ر.ک:مقاله عثمان</ref> ابراز بیزارى نمودند و ابوذر را به شكیبایى و پایدارى پند دادند.<ref>حياة الامام الحسن بن على (ع)، ص 261-260</ref>


به سال 36 هجرى با پدر از مدينه به سوى [[بصره]]<ref>ر.ک:مقاله بصره</ref> آمد تا آتش جنگ جمل را كه [[عايشه]] و [[طلحه]] و [[زبير]] بر افروخته بودند، فرو نشانند.
به سال 36 هجرى با پدر از مدینه به سوى [[بصره]]<ref>ر.ک:مقاله بصره</ref> آمد تا آتش جنگ جمل را كه [[عايشه|عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبير|زبیر]] بر افروخته بودند فرو نشانند.


پيش از ورود به بصره به فرمان حضرت على علیه السلام، همراه عمار یاسر صحابی پیامبر به كوفه رفت تا مردم را بسيج كند و آنگاه با مردم به يارى امام، به سوى بصره بازگشت . <ref>طبقات كبير، ج3، قسمت اول، ص 20</ref>
پیش از ورود به بصره به فرمان حضرت على علیه السلام، همراه عمار یاسر صحابی پیامبر به كوفه رفت تا مردم را بسیج كند و آنگاه با مردم به یارى امام به سوى بصره بازگشت . <ref>طبقات كبير، ج3، قسمت اول، ص 20</ref>


در [[جنگ صفين]] نيز، همراه پدر، پايمردی‌ها كرد. در اين جنگ، معاويه، عبيد الله بن [[عمر]]<ref>ر.ک:مقاله عمر</ref> را نزد او فرستاد كه: «از پيروى پدر دست بردار، ما خلافت را به تو وامى‌گذاريم، چرا كه قريش، از پدر تو به سابقه‌ى پدر كشتگى‌ها، ناراحتند، اما ترا پذيرا توانند شد...»
در [[جنگ صفين|جنگ صفین]] نیز  همراه پدر پایمردی‌ها كرد. در این جنگ معاویه عبید الله بن [[عمر]]<ref>ر.ک:مقاله عمر</ref> را نزد او فرستاد كه: «از پیروى پدر دست بردار ما خلافت را به تو وامى‌گذاریم چرا كه قریش  از پدر تو به سابقه‌ى پدر كشتگى‌ها ناراحتند  اما ترا پذیرا توانند شد...»


امام حسن (ع) در پاسخ فرمود: قريش بر آن بود كه پرچم اسلام را بيفكند و در هم پيچد، اما پدرم، به خاطر خدا و اسلام، گردنكشان ايشان را كشت و آنان را پراكند، پس با پدرم بدين جهت به دشمنى برخاستند و بدو كينه مى ورزند. <ref> حياة الامام الحسن بن على ج 1 ص 445-444</ref>
امام حسن (ع) در پاسخ فرمود: قریش بر آن بود كه پرچم اسلام را بیفكند و در هم پیچد، اما پدرم، به خاطر خدا و اسلام، گردنكشان ایشان را كشت و آنان را پراكند، پس با پدرم بدین جهت به دشمنى برخاستند و بدو كینه مى ورزند. <ref> حياة الامام الحسن بن على ج 1 ص 445-444</ref>


او در اين جنگ، هماره از پشتيبانى پدر، دست نكشيد و تا پايان همراه و همدل بود، و چون، دو تن را از سوى سپاه (سپاه حضرت على (ع) و معاويهبرگزيدند تا [[حَكَم]] شوند، و آنان به ناروا حكم كردند، امام حسن به فرمان پدر، در يك سخنرانى پر شور، توضيح داد كه:
او در این جنگ، هماره از پشتیبانى پدر، دست نكشید و تا پایان همراه و همدل بود، و چون، دو تن را از سوى سپاه (سپاه حضرت على (ع) و معاویهبرگزیدند تا [[حَكَم]] شوند، و آنان به ناروا حكم كردند، امام حسن به فرمان پدر، در یك سخنرانى پر شور، توضیح داد كه:
اينان برگزيده شدند تا كتاب خداوند را بر خواهش دل، پيش دارند و مقدم شمارند اما، باژگونه رفتار كردند و چنين كسى، حكم ناميده نمى شود، بلكه <big>محكوم</big> است. <ref>حياة الامام الحسن بن على ج 1 ص 479</ref>
اینان برگزیده شدند تا كتاب خداوند را بر خواهش دل، پیش دارند و مقدم شمارند اما، باژگونه رفتار كردند و چنین كسى، حكم نامیده نمى شود، بلكه <big>محكوم</big> است. <ref>حياة الامام الحسن بن على ج 1 ص 479</ref>


امام على علیه السلام به هنگام رحلت بنا به فرمانى كه از پيش از پيامبر اسلام (ص) داشت، امام حسن (ع) را جانشين خويش فرمود، و [[امام حسين]] و ساير فرزندان گرامى خويش و بزرگان شيعه را بر اين امر، گواه گرفت. <ref> اصول كافى ج 1 ص 298-297</ref>
امام على علیه السلام به هنگام رحلت بنا به فرمانى كه از پیش از پیامبر اسلام (ص) داشت، امام حسن (ع) را جانشین خویش فرمود، و [[امام حسين|امام حسین]] و سایر فرزندان گرامى خویش و بزرگان شیعه را بر این امر، گواه گرفت. <ref> اصول كافى ج 1 ص 298-297</ref>


=دوران امامت و خلافت امام حسن (ع)=
=دوران امامت و خلافت امام حسن (ع)=
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
امام حسن(ع) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(ع) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند.
امام حسن(ع) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(ع) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند.


معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن علیه السلام از سوى مردم [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> و تائيد ضمنى آن از ناحيه مردم [[حجاز]]، [[يمن]] و فارس، به مجردى كه خبر انتخاب امام حسن علیه السلام را دریافت نمود، اين انتصاب را تقبيح كرد و در سخنان و نامه هايش، تصميم راسخ خود را به سركشى و عدم شناسايى امام حسن علیه السلام به عنوان [[خليفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref> اعلام داشت. <ref>تشيع در مسير تاريخ ، حسين محمد جعفرى، مترجم سيد محمد تقى آيت اللهى‏، تهران‏:دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، ص 162</ref>
معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن علیه السلام از سوى مردم [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> و تائید ضمنى آن از ناحیه مردم [[حجاز]]، [[يمن|یمن]] و فارس، به مجردى كه خبر انتخاب امام حسن علیه السلام را دریافت نمود، این انتصاب را تقبیح كرد و در سخنان و نامه هایش، تصمیم راسخ خود را به سركشى و عدم شناسایى امام حسن علیه السلام به عنوان [[خليفه|خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref> اعلام داشت. <ref>تشيع در مسير تاريخ ، حسين محمد جعفرى، مترجم سيد محمد تقى آيت اللهى‏، تهران‏:دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، ص 162</ref>


او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> و [[بصره]] روانه كرد تا زمينه تضعيف حكومت امام حسن را مهيا كند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامه ای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود:
او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> و [[بصره]] روانه كرد تا زمینه تضعیف حكومت امام حسن را مهیا كند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامه ای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود:


تو مردانی را به عنوان حیله گری و غافلگیری می فرستی و جاسوسانی را گسیل می داری، گویی جنگ را دوست می داری و من آن را نزدیک می بینم، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالی <ref>نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> اما معاوبه در پاسخ نامه امام حسن علیه السلام ضمن تایید فضائل اهل البیت علیهم السلام امر حکومت را به تجربه وابسته دانسته از این نظر خود را بر امام ترجیح داد و از آن حضرت خواست تسلیم او شود.<ref>دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حسن بن علی امام" از محمود مهدوی دامغانی و اسماعیل باغستانی</ref>
تو مردانی را به عنوان حیله گری و غافلگیری می فرستی و جاسوسانی را گسیل می داری، گویی جنگ را دوست می داری و من آن را نزدیک می بینم، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالی <ref>نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> اما معاوبه در پاسخ نامه امام حسن علیه السلام ضمن تایید فضائل اهل البیت علیهم السلام امر حکومت را به تجربه وابسته دانسته از این نظر خود را بر امام ترجیح داد و از آن حضرت خواست تسلیم او شود.<ref>دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حسن بن علی امام" از محمود مهدوی دامغانی و اسماعیل باغستانی</ref>


پس از چندی معاویه با لشکری به سوی عراق حرکت کرد. <ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۶</ref> از آن سو امام حسن علیه السلام نیز در ميان مردم اعلان بسيج عمومى نمودند و رزمندگان كوفه و ساير شهرها را براى دفع تهاجم دشمن فراخواندند. هنگامى كه دو سپاه در برابر يكديگر قرار گرفتند و درگيرى‌ هاى پراكنده‌ اى ميان آنان به وقوع پيوست، برخى از سران سپاه امام حسن‌ مجتبى علیه‌السلام از جمله "عبيدالله بن عباس" كه فرماندهى كل را بر عهده داشت به سپاه معاويه پيوست و از اين راه توان روحى و فيزيكى سپاه امام حسن علیه‌السلام را كاهش دادند.
پس از چندی معاویه با لشکری به سوی عراق حرکت کرد. <ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۶</ref> از آن سو امام حسن علیه السلام نیز در میان مردم اعلان بسیج عمومى نمودند و رزمندگان كوفه و سایر شهرها را براى دفع تهاجم دشمن فراخواندند. هنگامى كه دو سپاه در برابر یكدیگر قرار گرفتند و درگیرى‌ هاى پراكنده‌ اى میان آنان به وقوع پیوست، برخى از سران سپاه امام حسن‌ مجتبى علیه‌السلام از جمله "عبیدالله بن عباس" كه فرماندهى كل را بر عهده داشت به سپاه معاویه پیوست و از این راه توان روحى و فیزیكى سپاه امام حسن علیه‌السلام را كاهش دادند.


نفوذى‌ هاى معاويه در ميان سپاهيان امام حسن علیه‌السلام و در ميان عامه مردم شهرها، اقدام به شايعه پراكنى و گمانه‌زنى ‌هاى خلاف واقع كردند و به تدريج جامعه اسلامى و رزمندگان را از داخل، دچار ترديد و تزلزل نمودند. به طورى كه برخى از سپاهيان، شبانه از اردوگاه ‌ها و پادگان‌ ها گريخته و صحنه نبرد را ترك مى‌ كردند و برخى از فريب‌خوردگان [[خوارج]] در شهرهاى پشت جبهه اقدام به آشوب مى‌ كردند و حتى در <big>ساباط مداين</big>، به خيمه‌گاه امام حسن علیه‌السلام هجوم آورده و اقدام به غارت و بى‌ نظمى نمودند و در يك رويدادى، امام حسن مجتبى علیه‌السلام را ترور كرده و وى را به شدت زخمى نمودند.
نفوذى‌ هاى معاویه در میان سپاهیان امام حسن علیه‌السلام و در میان عامه مردم شهرها، اقدام به شایعه پراكنى و گمانه‌زنى ‌هاى خلاف واقع كردند و به تدریج جامعه اسلامى و رزمندگان را از داخل، دچار تردید و تزلزل نمودند. به طورى كه برخى از سپاهیان، شبانه از اردوگاه ‌ها و پادگان‌ ها گریخته و صحنه نبرد را ترك مى‌ كردند و برخى از فریب‌خوردگان [[خوارج]] در شهرهاى پشت جبهه اقدام به آشوب مى‌ كردند و حتى در <big>ساباط مداین</big>، به خیمه‌گاه امام حسن علیه‌السلام هجوم آورده و اقدام به غارت و بى‌ نظمى نمودند و در یك رویدادى، امام حسن مجتبى علیه‌السلام را ترور كرده و وى را به شدت زخمى نمودند.


ريش‌سفيدان و صاحب‌نفوذان عراق و حجاز و برخى از فرماندهان سپاه امام حسن علیه‌السلام مخفيانه نامه‌هايى به معاويه داده و اظهار اطاعت و پيروى مى‌ نمودند و حتى نوشتند كه حاضرند امام حسن علیه‌السلام را تسليم وى كرده و يا او را به قتل رسانند. امام حسن‌ مجتبى علیه‌السلام كه از تمامى نفاق‌ ها و خيانت‌ هاى سپاه خويش خبردار بود، با گردآورى آنان و ايراد خطبه و روشن نمودن اذهان آنان از دسيسه ‌هاى دشمن، تلاش وافر نمود كه روحيه مردانگى و رزم‌آورى را در آنان، بار ديگر زنده كرده و توطئه‌ هاى دشمن را نقش بر آب كند.
ریش‌سفیدان و صاحب‌نفوذان عراق و حجاز و برخى از فرماندهان سپاه امام حسن علیه‌السلام مخفیانه نامه‌هایى به معاویه داده و اظهار اطاعت و پیروى مى‌ نمودند و حتى نوشتند كه حاضرند امام حسن علیه‌السلام را تسلیم وى كرده و یا او را به قتل رسانند. امام حسن‌ مجتبى علیه‌السلام كه از تمامى نفاق‌ ها و خیانت‌ هاى سپاه خویش خبردار بود، با گردآورى آنان و ایراد خطبه و روشن نمودن اذهان آنان از دسیسه ‌هاى دشمن، تلاش وافر نمود كه روحیه مردانگى و رزم‌آورى را در آنان، بار دیگر زنده كرده و توطئه‌ هاى دشمن را نقش بر آب كند.


ولى رسوخ نفاق و خيانت، سپاه آن حضرت را از كارايى لازم انداخته و توازن نظامى را به كلى دگرگون كرده بود و سرانجام، امام حسن علیه‌السلام را وادار به پذيرش صلح ناخواسته كرد و آن حضرت به ناچار در 25 ربيع الاول و به قولى در نيمه جمادى الاول سال 41 قمرى بر اساس شرايطى، خلافت را به معاوية بن ابى‌سفيان واگذاشت و خود از آن كناره گرفت. <ref>جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۸-۱۵۵</ref>
ولى رسوخ نفاق و خیانت، سپاه آن حضرت را از كارایى لازم انداخته و توازن نظامى را به كلى دگرگون كرده بود و سرانجام، امام حسن علیه‌السلام را وادار به پذیرش صلح ناخواسته كرد و آن حضرت به ناچار در 25 ربیع الاول و به قولى در نیمه جمادى الاول سال 41 قمرى بر اساس شرایطى، خلافت را به معاویة بن ابى‌سفیان واگذاشت و خود از آن كناره گرفت. <ref>جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۸-۱۵۵</ref>


=شهادت امام حسن (ع)=
=شهادت امام حسن (ع)=
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش