۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جنگ جمل''' اولین جنگ داخلی بین [[مسلمانان]] | '''جنگ جمل''' اولین جنگ داخلی بین [[مسلمانان]] در زمان حکومت [[امام علی]] (علیهالسلام) بود. این جنگ سال ۳۶ هجری قمری بین سپاهیان امام علی (علیهالسلام) و گروهی که پیمانشکن ([[ناکثین]]) خوانده میشدند، به رهبری [[عایشه]] همسر [[پیامبر]] [[خدا]] (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و [[طلحه]] و [[زبیر]] در نزدیکی شهر [[بصره]] رخ داد. در نهایت جنگ با پیروزی سپاه امام علی (علیهالسلام) به پایان رسید. | ||
پیمانشکنی عدهای از صحابه از جمله طلحه زبیر و عایشه و مخالفت با حکومت امام علی (علیهالسلام) به بهانه خونخواهی قتل [[عثمان]] را از عوامل به وجود آمدن این جنگ شمردهاند. | پیمانشکنی عدهای از صحابه از جمله طلحه زبیر و عایشه و مخالفت با حکومت امام علی (علیهالسلام) به بهانه خونخواهی قتل [[عثمان]] را از عوامل به وجود آمدن این جنگ شمردهاند. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
طلحه و زبیر که نخست چشم به خلافت دوخته بودند <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه ۱۴۸، ص۳۱۲. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۳.</ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۵.</ref> وقتی موفق نشدند و خلافت به امام علی (علیهالسلام) رسید، انتظار داشتند که با حضرت در خلافت شریک شوند یا دستکم به فرمانروایی ولایات برسند. آن دو از علی (علیهالسلام) خواستند که امارت و حکومت [[بصره]] و [[کوفه]] (یا [[عراق]] و [[یمن]]) را به آنان دهد، ولی امام آنان را شایسته این کار ندانست. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۱۵۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۳۸. </ref> | طلحه و زبیر که نخست چشم به خلافت دوخته بودند <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه ۱۴۸، ص۳۱۲. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۳.</ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۵.</ref> وقتی موفق نشدند و خلافت به امام علی (علیهالسلام) رسید، انتظار داشتند که با حضرت در خلافت شریک شوند یا دستکم به فرمانروایی ولایات برسند. آن دو از علی (علیهالسلام) خواستند که امارت و حکومت [[بصره]] و [[کوفه]] (یا [[عراق]] و [[یمن]]) را به آنان دهد، ولی امام آنان را شایسته این کار ندانست. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۱۵۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۳۸. </ref> | ||
چهار ماه پس از بهخلافت رسیدن علی (علیهالسلام)، طلحه و زبیر که دریافتند با خلافت امام | چهار ماه پس از بهخلافت رسیدن علی (علیهالسلام)، طلحه و زبیر که دریافتند با خلافت امام علی مردم از ایشان رویگردان شدهاند و دیگر جایی در مدینه ندارند از امام اجازه خواستند که برای انجام عمره به مکه روند. امام گفت شاید قصد شام یا عراق دارید و آنان پاسخ دادند که فقط قصد [[عمره]] دارند و سوگند خوردند که فساد و فتنهای بر نخواهند انگیخت و بیعت خود را نخواهند شکست. امام اجازه داد و آنان با شتاب به مکه رفتند. با این حال امام فرمود که آنان به عمره نمیروند بلکه قصد نیرنگ دارند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۴. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۳۳. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۸۹. </ref> | ||
==همپیمانی طلحه و زبیر با عایشه== | ==همپیمانی طلحه و زبیر با عایشه== | ||
طلحه و | طلحه و زبیر برای پیشبرد مقاصد خود از عایشه که پیش از قتل عثمان برای عمره به [[مکه]] رفته بود، درخواست کردند که به خونخواهی عثمان و انتقام از کشندگان وی که اکنون از یاران نزدیک علی (علیهالسلام) و سرداران او شدهاند، با آنان همراه شود. پس از مدتی سرانجام عایشه خواست آنان را پذیرفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۲. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۰. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۲. </ref> | ||
اگرچه طلحه و | اگرچه طلحه و زبیر به ادعای خونخواهی عثمان از اطاعت امام سرباز زدند و از جمع مسلمانان بیرون رفتند، اما به گفته علی (علیهالسلام) <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه ۱۷۴، ص۳۸۲. </ref> آنان خود قاتلان عثمان بودند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۰. </ref> | ||
آنان ادعا میکردند که [[توبه]] کردهاند و برای جبران گناه | آنان ادعا میکردند که [[توبه]] کردهاند و برای جبران گناه خویش میخواهند انتقام خون عثمان را که به ستم کشته شده است بگیرند و کار [[خلافت]] مسلمانان را به شورایی مانند شورای عمر، واگذارند و بین آنان صلح ایجاد کنند. آن دو از عایشه نیز خواستند که این مطالب را به مردم اعلام کند. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۴. </ref><ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۸.</ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۳. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۴. </ref> | ||
طلحه و زبیر، برای توجیه پیمانشکنی خویش، مدعی شدند که از ترس و با اکراه بیعت کردهاند و لذا تعهدی در فرمانبرداری از [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] ندارند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۹۴۳۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۳۵. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۲. </ref> امام فرمود که زبیر میپندارد با دستش بیعت کرده است، نه با دلش، پس به بیعت اقرار و به خروج از آن ادعا میکند و باید برای ادعای خود دلیلی درست بیاورد. <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه ۸، ص۴۶. </ref> | طلحه و زبیر، برای توجیه پیمانشکنی خویش، مدعی شدند که از ترس و با اکراه بیعت کردهاند و لذا تعهدی در فرمانبرداری از [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] ندارند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۹۴۳۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۳۵. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۲. </ref> امام فرمود که زبیر میپندارد با دستش بیعت کرده است، نه با دلش، پس به بیعت اقرار و به خروج از آن ادعا میکند و باید برای ادعای خود دلیلی درست بیاورد. <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه ۸، ص۴۶. </ref> | ||
طلحه، که از بنیتَیم و هم طایفه ابوبکر بود، <ref>ابنکلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۷۹۸۰، ج۱. </ref> همچون زبیر، آرزوی خلافت داشت و هر یک دیگری را به حساب نمیآورد. <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه،خطبه ۱۴۸، ص۳۱۲. </ref> | طلحه، که از بنیتَیم و هم طایفه ابوبکر بود، <ref>ابنکلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۷۹۸۰، ج۱. </ref> همچون زبیر، آرزوی خلافت داشت و هر یک دیگری را به حساب نمیآورد. <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه،خطبه ۱۴۸، ص۳۱۲. </ref> | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۴۷: | ||
(۹) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰. | (۹) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰. | ||
(۱۰) | (۱۰) شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. | ||
(۱۱) دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد (بیتا). | (۱۱) دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد (بیتا). | ||
خط ۲۷۹: | خط ۲۷۹: | ||
(۲۵) ابنابیالحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، کتابخانه آیتالله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ ه ق. | (۲۵) ابنابیالحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، کتابخانه آیتالله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ ه ق. | ||
(۲۶) مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة | (۲۶) مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره. | ||
=پانویس= | =پانویس= |