بهائیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۳ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۶: خط ۷۶:
به گزارش برخی از منابع بهائی طرفدار عبدالبهاء، داستان نزاع بهاء و صبح ازل، اینجا تکرار شد و محمدعلی نزد کارگزاران دولت عثمانی، عبدالبهاء را متهم به تمهید مقدمات برای طغیان بر ضد دولت کرد. عثمانیان نیز از ۱۹۰۱م خروج او را از عکا ممنوع کردند و گویا بعدها هم درصدد تبعید او و بلکه مجازات‌های دیگر برآمدند؛ اما در پی تسلط ترکان جوان بر اوضاع، عبدالبهاء در ۱۹۰۸م آزاد شد. [۱۸۰][۱۸۱] عبدالبهاء به رغم توقیف، به سرعت بر کارها چیره شد و محمدعلی را عقب راند.
به گزارش برخی از منابع بهائی طرفدار عبدالبهاء، داستان نزاع بهاء و صبح ازل، اینجا تکرار شد و محمدعلی نزد کارگزاران دولت عثمانی، عبدالبهاء را متهم به تمهید مقدمات برای طغیان بر ضد دولت کرد. عثمانیان نیز از ۱۹۰۱م خروج او را از عکا ممنوع کردند و گویا بعدها هم درصدد تبعید او و بلکه مجازات‌های دیگر برآمدند؛ اما در پی تسلط ترکان جوان بر اوضاع، عبدالبهاء در ۱۹۰۸م آزاد شد. [۱۸۰][۱۸۱] عبدالبهاء به رغم توقیف، به سرعت بر کارها چیره شد و محمدعلی را عقب راند.


فعالیت‌های عبدالبهاء
=فعالیت‌های عبدالبهاء=
[ویرایش]
از جمله فعالیت‌های عبدالبهاء، پس از رفع توقیف، تدارک سفرهای تبلیغی به مصر (۱۹۱۰م)، اروپا و آمریکا (۱۹۱۱-۱۹۱۳م) را باید یاد کرد. [۱۸۲][۱۸۳] شرح این سفرها را یکی از همراهان بهائی او، به نام محمود زرقانی در کتابی به نام بدایع‌الآثار نوشته، و آورده است که وی در این سفر به تأسیس یا سازماندهی مجامع و سازمان‌های بهائی در این کشورها پرداخت. [۱۸۴][۱۸۵] وقتی عبدالبهاء در آمریکا به سر می‌برد، عمویش میرزا یحیی صبح ازل درگذشت. [۱۸۶]


از جمله فعالیت‌های عبدالبهاء، پس از رفع توقیف، تدارک سفرهای تبلیغی به مصر (۱۹۱۰م)، اروپا و آمریکا (۱۹۱۱-۱۹۱۳م) را باید یاد کرد. [۱۸۲][۱۸۳] شرح این سفرها را یکی از همراهان بهائی او، به نام محمود زرقانی در کتابی به نام بدایع‌الآثار نوشته، و آورده است که وی در این سفر به تأسیس یا سازماندهی مجامع و سازمان‌های بهائی در این کشورها پرداخت. [۱۸۴][۱۸۵] وقتی عبدالبهاء در آمریکا به سر می‌برد، عمویش میرزا یحیی صبح ازل درگذشت. [۱۸۶]
در طول جنگ جهانی اول عبدالبهاء همچنان به ادارۀ امور بهائیان و تبلیغ و صدور رساله‌ها و الواح مشغول بود. پس از جنگ، به سبب اهمیت حیفا، عبدالبهاء آن‌جا را پایگاه بهائیت و فعالیت‌های خود قرارداد. [۱۸۷] وی همان‌جا بود تا در ۱۳۰۰ش/۱۹۲۱م در ۷۷ سالگی در حیفا درگذشت. [۱۸۸][۱۸۹][۱۹۰]
در طول جنگ جهانی اول عبدالبهاء همچنان به ادارۀ امور بهائیان و تبلیغ و صدور رساله‌ها و الواح مشغول بود. پس از جنگ، به سبب اهمیت حیفا، عبدالبهاء آن‌جا را پایگاه بهائیت و فعالیت‌های خود قرارداد. [۱۸۷] وی همان‌جا بود تا در ۱۳۰۰ش/۱۹۲۱م در ۷۷ سالگی در حیفا درگذشت. [۱۸۸][۱۸۹][۱۹۰]
عبدالبهاء نیز، به رغم تصریح بهاء در کتاب اقدس، مدعی بود که به وی وحی می‌شود. بهائیان پیرو او هم وی را نبی و مظهر الاهی می‌دانستند. [۱۹۱][۱۹۲] کوشش‌های عبدالبهاء برای تبلیغ و توسعۀ بهائیت، با اتکاء بر علم و اطلاعش بر تاریخ اقوام و اتخاذ سیاست‌های خاص، این گروه را که تا پیش از او اهمیت و موقعیتی نداشتند، تا حدی شهرت بخشید. [۱۹۳][۱۹۴] سفرهای او به اروپا و آمریکا، و تشکیل یا سازماندهی مجامع بهائی در این کشورها [۱۹۵] و تأسیس محافل و نهادهای بهائی در ایران، مصر و عراق و سرزمین‌های آسیای میانه و هند، [۱۹۶] برای تحقق همان اهداف بود. به علاوه کوشش‌هایی هم برای دسته‌بندی و عرضۀ نشریات فرقه‌ به‌طور نظام یافته نشان داد. [۱۹۷] او نیز مانند بهاء، مبلغ دین و زبان جهانی ـ زبان اسپرانتو ـ برای «تسریع دایرۀ حسن تفاهم بین شرق و غرب»، و وحدت ادیان، وحدت عالم انسانی، و «صلح اکبر» بود. [۱۹۸][۱۹۹][۲۰۰][۲۰۱][۲۰۲][۲۰۳][۲۰۴]
عبدالبهاء نیز، به رغم تصریح بهاء در کتاب اقدس، مدعی بود که به وی وحی می‌شود. بهائیان پیرو او هم وی را نبی و مظهر الاهی می‌دانستند. [۱۹۱][۱۹۲] کوشش‌های عبدالبهاء برای تبلیغ و توسعۀ بهائیت، با اتکاء بر علم و اطلاعش بر تاریخ اقوام و اتخاذ سیاست‌های خاص، این گروه را که تا پیش از او اهمیت و موقعیتی نداشتند، تا حدی شهرت بخشید. [۱۹۳][۱۹۴] سفرهای او به اروپا و آمریکا، و تشکیل یا سازماندهی مجامع بهائی در این کشورها [۱۹۵] و تأسیس محافل و نهادهای بهائی در ایران، مصر و عراق و سرزمین‌های آسیای میانه و هند، [۱۹۶] برای تحقق همان اهداف بود. به علاوه کوشش‌هایی هم برای دسته‌بندی و عرضۀ نشریات فرقه‌ به‌طور نظام یافته نشان داد. [۱۹۷] او نیز مانند بهاء، مبلغ دین و زبان جهانی ـ زبان اسپرانتو ـ برای «تسریع دایرۀ حسن تفاهم بین شرق و غرب»، و وحدت ادیان، وحدت عالم انسانی، و «صلح اکبر» بود. [۱۹۸][۱۹۹][۲۰۰][۲۰۱][۲۰۲][۲۰۳][۲۰۴]
وی در نامه‌ای که در فوریۀ۱۹۱۳ خطاب به انجمن الاهیون فرانسه نوشت، ضمن انتقاد از این‌که ظهور پیامبر جدید ـ بهاء ـ را درنیافته‌اند، به تبلیغ خود پرداخت. در ژوئیۀ همان سال نیز خطاب به کنگرۀ ششم لیبرال‌های مسیحی و دیگر ادیان خواستار ایجاد دینی جهانی و قرار دادن «تمدن مادی» در خدمت «تمدن الاهی» شد. [۲۰۵] در دورۀ ریاست عبدالبهاء، عمۀ او موسوم به عزیه نوری کتاب تنبیه‌النائمین را در پاسخ به نامۀ عبدالبهاء نوشت و انتقاداتی سخت بر اعمال و افکار او و پدرش بهاء وارد کرد [۲۰۶][۲۰۷][۲۰۸]
وی در نامه‌ای که در فوریۀ۱۹۱۳ خطاب به انجمن الاهیون فرانسه نوشت، ضمن انتقاد از این‌که ظهور پیامبر جدید ـ بهاء ـ را درنیافته‌اند، به تبلیغ خود پرداخت. در ژوئیۀ همان سال نیز خطاب به کنگرۀ ششم لیبرال‌های مسیحی و دیگر ادیان خواستار ایجاد دینی جهانی و قرار دادن «تمدن مادی» در خدمت «تمدن الاهی» شد. [۲۰۵] در دورۀ ریاست عبدالبهاء، عمۀ او موسوم به عزیه نوری کتاب تنبیه‌النائمین را در پاسخ به نامۀ عبدالبهاء نوشت و انتقاداتی سخت بر اعمال و افکار او و پدرش بهاء وارد کرد [۲۰۶][۲۰۷][۲۰۸]


بهائیت و انگلیس
==بهائیت و انگلیس==
 
قطع نظر از آنچه دربارۀ ارتباط‌ها و وابستگی‌های سیاسی عبدالبهاء به برخی سازمان‌ها و دولت‌ها گفته‌اند، بعضی از منابع بهائی به ارتباط او با حکومت انگلیسی فلسطین و کمک‌هایی که به ارتش این دولت در جنگ جهانی اول، برضد عثمانی کرد، تصریح کرده‌اند. به همین سبب، به دستور لردبالفور، او با خاندان و یارانش تحت حمایت ژنرال آلنبی (ه‌ م) قرار گرفت و به علاوه در اواخر عمر (۱۹۲۰م) دولت انگلستان او را شوالیه خواند و نشان و مقام داد. [۲۰۹][۲۱۰][۲۱۱] و پس از مرگ او پادشاه و دولتمردان بلندپایۀ این کشور مراتب تأسف خود را ابراز داشتند. شوقی همچنین آورده است که بسیاری از مسلمانان در تشییع جنازۀ او با تلاوت قرآن شرکت جستند و مفتی حیفا نیز سخنرانی کرد. [۲۱۲] در آخر عمر، عبدالبهاء هم مانند بهاء نشان می‌داد که ملتزم به آداب مسلمانی است. چنان‌که برای ادای نماز جمعه به مسجد می‌رفت و این کار را تا دو روز پیش مرگ ترک نکرد. [۲۱۳][۲۱۴][۲۱۵] صبحی که روزگاری کاتب عبدالبهاء بود، تصریح کرده است که وی بهائیت را مانند شاذلیه از فرق صوفیه معرفی می‌کرد؛ و البته پیشوای شاذلیه در سوریه با او دوستی داشت. [۲۱۶] برخی از نویسندگان هم به ارتباط و شباهت‌های بهائیه و قادیانیه اشاره کرده‌اند. [۲۱۷][۲۱۸][۲۱۹]
قطع نظر از آنچه دربارۀ ارتباط‌ها و وابستگی‌های سیاسی عبدالبهاء به برخی سازمان‌ها و دولت‌ها گفته‌اند، بعضی از منابع بهائی به ارتباط او با حکومت انگلیسی فلسطین و کمک‌هایی که به ارتش این دولت در جنگ جهانی اول، برضد عثمانی کرد، تصریح کرده‌اند. به همین سبب، به دستور لردبالفور، او با خاندان و یارانش تحت حمایت ژنرال آلنبی (ه‌ م) قرار گرفت و به علاوه در اواخر عمر (۱۹۲۰م) دولت انگلستان او را شوالیه خواند و نشان و مقام داد. [۲۰۹][۲۱۰][۲۱۱] و پس از مرگ او پادشاه و دولتمردان بلندپایۀ این کشور مراتب تأسف خود را ابراز داشتند. شوقی همچنین آورده است که بسیاری از مسلمانان در تشییع جنازۀ او با تلاوت قرآن شرکت جستند و مفتی حیفا نیز سخنرانی کرد. [۲۱۲] در آخر عمر، عبدالبهاء هم مانند بهاء نشان می‌داد که ملتزم به آداب مسلمانی است. چنان‌که برای ادای نماز جمعه به مسجد می‌رفت و این کار را تا دو روز پیش مرگ ترک نکرد. [۲۱۳][۲۱۴][۲۱۵] صبحی که روزگاری کاتب عبدالبهاء بود، تصریح کرده است که وی بهائیت را مانند شاذلیه از فرق صوفیه معرفی می‌کرد؛ و البته پیشوای شاذلیه در سوریه با او دوستی داشت. [۲۱۶] برخی از نویسندگان هم به ارتباط و شباهت‌های بهائیه و قادیانیه اشاره کرده‌اند. [۲۱۷][۲۱۸][۲۱۹]


تألیفات عبدالبهاء
==تألیفات عبدالبهاء==
عبدالبهاء نیز الواح، کتاب‌ها و رساله‌هایی پدید آورد. نخستین اثر مهم او که در حیات بهاء و برای اثبات دعوی‌های او و کوفتن با بیان و ازلیان، در ۱۳۰۳ق نوشت، کتاب مقالۀ شخصی سیاح است [۲۲۰] که بعداً به انگلیسی ترجمه شد۷ و در ۱۸۹۱م در کمبریج منتشر گردید (برای مشخصات و متن انگلیسی کتاب، نک‌[۲۲۱]) کتاب تذکرة‌الوفاء فی ترجمة حیاة قدماء الاحباء (حیفا، ۱۳۴۳ق) مشتمل است برشرح زندگی و مرگ بهائیانی که در ایام خود او درگذشتند، مانند نبیل قائنی، [۲۲۲] نبیل زرندی، [۲۲۳] میرزا موسی برادر بهاء. [۲۲۴] این کتاب نیز به انگلیسی ترجمه و چاپ شده است؛ مجموعه‌ای از الواح او هم در بمبئی (۱۸۸۲م)، و سپس ترجمۀ انگلیسی آن با عنوان «سرتمدن الهی» در آمریکا به چاپ رسید. این کتاب مشتمل است بر برخی پیام‌ها و نوشته‌های کوتاه او. [۲۲۵]


عبدالبهاء نیز الواح، کتاب‌ها و رساله‌هایی پدید آورد. نخستین اثر مهم او که در حیات بهاء و برای اثبات دعوی‌های او و کوفتن با بیان و ازلیان، در ۱۳۰۳ق نوشت، کتاب مقالۀ شخصی سیاح است [۲۲۰] که بعداً به انگلیسی ترجمه شد۷ و در ۱۸۹۱م در کمبریج منتشر گردید (برای مشخصات و متن انگلیسی کتاب، نک‌[۲۲۱]) کتاب تذکرة‌الوفاء فی ترجمة حیاة قدماء الاحباء (حیفا، ۱۳۴۳ق) مشتمل است برشرح زندگی و مرگ بهائیانی که در ایام خود او درگذشتند، مانند نبیل قائنی، [۲۲۲] نبیل زرندی، [۲۲۳] میرزا موسی برادر بهاء. [۲۲۴] این کتاب نیز به انگلیسی ترجمه و چاپ شده است؛ مجموعه‌ای از الواح او هم در بمبئی (۱۸۸۲م)، و سپس ترجمۀ انگلیسی آن با عنوان «سرتمدن الهی» در آمریکا به چاپ رسید. این کتاب مشتمل است بر برخی پیام‌ها و نوشته‌های کوتاه او. [۲۲۵]
دیگر آثار او که غالباً توسط بهائیان گردآوری و منتشر شده، این‌هاست: الواح و وصایا (چ مصر)؛ خطابات حضرت عبدالبهاء فی اروبا (چ مصر، ۱۳۴۰ق/۱۹۲۱م) که مربوط به سفر اول او به اروپاست، [۲۲۶] الواح و بعضی خطابات سفرهای او به مصر و اروپا و امریکا (چ تهران، ۱۹۴۲م). این هر دو مجموعه در ۱۹۷۲م یکجا و با عنوان خطب عبدالبهاء فی اوروبا و امریکا، به عربی در بیروت به چاپ رسید؛ مکاتیب عبدالبهاء (چ مصر، ۱۳۲۸ق بب‌)؛ [۲۲۷] (چ لیدن، ۱۹۰۸م). او درهمین رساله غربیان را که بر اساس روایات مجعول دربارۀ اسلام داوری می‌کنند، مورد انتقاد قرار داده است، [۲۲۸] رسالۀ مدنیه که آن را در ۱۲۹۲ق نوشت و مضمون اصلی آن نگاهی به اوضاع ایران و اشاره به افتخارات سابق این سرزمین و لزوم بیداری و همگامی با تمدن جدید است. [۲۲۹] از یک اشارۀ او بر می‌آید که این رساله را بدون ذکر نام خود، خطاب به پادشاه ایران نوشته است. [۲۳۰] او همچنین برخی آیات قرآن مجید را تفسیر کرد. [۲۳۱][۲۳۲] و تفسیری به عربی بر بعضی از آیات سورۀ یوسف نوشت، و حدیث «کنت کنزاً مخفیاً...» را تفسیری عرفانی کرد. [۲۳۳]
دیگر آثار او که غالباً توسط بهائیان گردآوری و منتشر شده، این‌هاست: الواح و وصایا (چ مصر)؛ خطابات حضرت عبدالبهاء فی اروبا (چ مصر، ۱۳۴۰ق/۱۹۲۱م) که مربوط به سفر اول او به اروپاست، [۲۲۶] الواح و بعضی خطابات سفرهای او به مصر و اروپا و امریکا (چ تهران، ۱۹۴۲م). این هر دو مجموعه در ۱۹۷۲م یکجا و با عنوان خطب عبدالبهاء فی اوروبا و امریکا، به عربی در بیروت به چاپ رسید؛ مکاتیب عبدالبهاء (چ مصر، ۱۳۲۸ق بب‌)؛ [۲۲۷] (چ لیدن، ۱۹۰۸م). او درهمین رساله غربیان را که بر اساس روایات مجعول دربارۀ اسلام داوری می‌کنند، مورد انتقاد قرار داده است، [۲۲۸] رسالۀ مدنیه که آن را در ۱۲۹۲ق نوشت و مضمون اصلی آن نگاهی به اوضاع ایران و اشاره به افتخارات سابق این سرزمین و لزوم بیداری و همگامی با تمدن جدید است. [۲۲۹] از یک اشارۀ او بر می‌آید که این رساله را بدون ذکر نام خود، خطاب به پادشاه ایران نوشته است. [۲۳۰] او همچنین برخی آیات قرآن مجید را تفسیر کرد. [۲۳۱][۲۳۲] و تفسیری به عربی بر بعضی از آیات سورۀ یوسف نوشت، و حدیث «کنت کنزاً مخفیاً...» را تفسیری عرفانی کرد. [۲۳۳]


شوقی
=شوقی=
[ویرایش]
 
مطابق وصیت بهاء، پسر کهترش محمدعلی (غصن اکبر) باید جانشین عبدالبهاء می‌شد؛ اما نزاع‌هایی که ذکرش گذشت، به ویژه باعث دور کردن او شد و عبدالبهاء سرانجام نوادۀ ارشد دختری خود، شوقی را ـ که پدرش میرزاهادی داماد و از یاران عبدالبهاء بود ـ به جانشینی برگماشت. [۲۳۴]
مطابق وصیت بهاء، پسر کهترش محمدعلی (غصن اکبر) باید جانشین عبدالبهاء می‌شد؛ اما نزاع‌هایی که ذکرش گذشت، به ویژه باعث دور کردن او شد و عبدالبهاء سرانجام نوادۀ ارشد دختری خود، شوقی را ـ که پدرش میرزاهادی داماد و از یاران عبدالبهاء بود ـ به جانشینی برگماشت. [۲۳۴]


زندگی‌نامه شوقی
==زندگی‌نامه شوقی==
 
وی در ۱۳۱۴ق/۱۸۹۶م در عکا زاده شد. سپس لقب «امراللهی» گرفت و به همین سبب بهائیان او را «ولی امر» می‌نامند. (عالم بهائی، «ولی امر بهائی») وی مقارن مرگ عبدالبهاء (۱۹۲۱م) در آکسفورد مشغول تحصیل بود. در ۱۹۲۳م به حیفا رفت و رشتۀ امور بهائیت را دردست گرفت.. [۲۳۵][۲۳۶] گفته‌اند که عبدالبهاء به اصرار دخترش ضیائیه، شوقی را به رهبری تعیین کرد. [۲۳۷] این انتصاب، خاصه به سبب برخی خویها و ضعف‌ها که از او دیده می‌شد، باعث مخالفت برخی بهائیان و رویگردانی بعضی دیگر، مانند صبحی، [۲۳۸] آیتی (آواره) و نیکو از بهائیت شد. [۲۳۹] با این همه شوقی به توسعه و سازماندهی محافل بهائی، به ویژه در اروپا و آمریکا بسیار کوشید. این معنی از کثرت نامه‌ها و سخنان او خطاب به بهائیان این سرزمین‌ها پیداست. وی همچنین به وصیت عبدالبهاء، سرانجام «بیت‌العدل اعظم‌الهی» را تأسیس کرد و اکثریت اعضاء آن را از میان بهائیان اروپایی و آمریکایی برگزید. [۲۴۰][۲۴۱][۲۴۲] این کار با مخالفت گروهی از بهائیان روبه‌رو شد. نیز مجمعی از سران بهائی موسوم به «ایادی امرالله» برای تبلیغ آیین و ایجاد و حفظ روابط بهائیان با رهبری پدید آورد و تأکید کرد که وظایف این مجمع تضادی با اختیارات و وظایف خود او ندارد. چارلز میسن‌ریمی، و ماری (روحیه) مکسول، دختر معماری کانادایی و طراح و سازندۀ مقبرۀ بهاء ـ که به ازدواج شوقی درآمده بود ـ از سران این مجمع بودند. [۲۴۳][۲۴۴][۲۴۵]
وی در ۱۳۱۴ق/۱۸۹۶م در عکا زاده شد. سپس لقب «امراللهی» گرفت و به همین سبب بهائیان او را «ولی امر» می‌نامند. (عالم بهائی، «ولی امر بهائی») وی مقارن مرگ عبدالبهاء (۱۹۲۱م) در آکسفورد مشغول تحصیل بود. در ۱۹۲۳م به حیفا رفت و رشتۀ امور بهائیت را دردست گرفت.. [۲۳۵][۲۳۶] گفته‌اند که عبدالبهاء به اصرار دخترش ضیائیه، شوقی را به رهبری تعیین کرد. [۲۳۷] این انتصاب، خاصه به سبب برخی خویها و ضعف‌ها که از او دیده می‌شد، باعث مخالفت برخی بهائیان و رویگردانی بعضی دیگر، مانند صبحی، [۲۳۸] آیتی (آواره) و نیکو از بهائیت شد. [۲۳۹] با این همه شوقی به توسعه و سازماندهی محافل بهائی، به ویژه در اروپا و آمریکا بسیار کوشید. این معنی از کثرت نامه‌ها و سخنان او خطاب به بهائیان این سرزمین‌ها پیداست. وی همچنین به وصیت عبدالبهاء، سرانجام «بیت‌العدل اعظم‌الهی» را تأسیس کرد و اکثریت اعضاء آن را از میان بهائیان اروپایی و آمریکایی برگزید. [۲۴۰][۲۴۱][۲۴۲] این کار با مخالفت گروهی از بهائیان روبه‌رو شد. نیز مجمعی از سران بهائی موسوم به «ایادی امرالله» برای تبلیغ آیین و ایجاد و حفظ روابط بهائیان با رهبری پدید آورد و تأکید کرد که وظایف این مجمع تضادی با اختیارات و وظایف خود او ندارد. چارلز میسن‌ریمی، و ماری (روحیه) مکسول، دختر معماری کانادایی و طراح و سازندۀ مقبرۀ بهاء ـ که به ازدواج شوقی درآمده بود ـ از سران این مجمع بودند. [۲۴۳][۲۴۴][۲۴۵]


انشعابات بهائیت
=انشعابات بهائیت=
[ویرایش]
چون شوقی فرزندی نداشت، پس از مرگ او (آبان۱۳۳۶/نوامبر۱۹۵۷، نک‌: آیین جهانی بهائی، «شوقی افندی») انشعابی دیگر در بهائیت پدید آمد. گروهی که اکثریت مجمع «ایادی امرالله» را تشکیل می‌دادند، به تجدید مخالفت با بیت‌العدل برخاستند. اینان به ویژه ریاست چارلز میسن‌ریمی آمریکایی را برآن ـ که در حقیقت رهبری بهائیت بود ـ نپذیرفتند و ولایت را مسدور دانستند و به ریاست روحیه مکسول گردن نهادند. اگر چه چارلز میسن ریمی به مقاومت برخاست، ولی به سبب طرفداری «ایادیان» از روحیه مکسول، اکثریت بهائیان به او پیوستند. [۲۴۶][۲۴۷] ۵/۵ سال پس از مرگ شوقی، «بیت‌العدل اعظم» مرکب از اعضای ۵۶ محفل ملی انتخاب شد (۱۹۶۳م) و امور بهائیت را دردست گرفت. بیت‌العدل‌های ثانوی، «محافل روحانی ملی» نام دارند. [۲۴۸]


چون شوقی فرزندی نداشت، پس از مرگ او (آبان۱۳۳۶/نوامبر۱۹۵۷، نک‌: آیین جهانی بهائی، «شوقی افندی») انشعابی دیگر در بهائیت پدید آمد. گروهی که اکثریت مجمع «ایادی امرالله» را تشکیل می‌دادند، به تجدید مخالفت با بیت‌العدل برخاستند. اینان به ویژه ریاست چارلز میسن‌ریمی آمریکایی را برآن ـ که در حقیقت رهبری بهائیت بود ـ نپذیرفتند و ولایت را مسدور دانستند و به ریاست روحیه مکسول گردن نهادند. اگر چه چارلز میسن ریمی به مقاومت برخاست، ولی به سبب طرفداری «ایادیان» از روحیه مکسول، اکثریت بهائیان به او پیوستند. [۲۴۶][۲۴۷] ۵/۵ سال پس از مرگ شوقی، «بیت‌العدل اعظم» مرکب از اعضای ۵۶ محفل ملی انتخاب شد (۱۹۶۳م) و امور بهائیت را دردست گرفت. بیت‌العدل‌های ثانوی، «محافل روحانی ملی» نام دارند. [۲۴۸]
شوقی به سبب برخورداری از تحصیلات عالیه و ارتباطات وسیع، به ویژه سازگاری با اسرائیل و دول اروپایی و آمریکایی طرفدار آن، (علاوه بر آموزه‌های صریح خود او، نک‌: [۲۴۹][۲۵۰][۲۵۱][۲۵۲] نیز دربارۀ تعالیم عبدالبهاء در این‌باره، نک‌: [۲۵۳] توانایی بیشتری از اسلاف خود در تشکیل مجامع و سازماندهی محافل بهائی و برپایی «مشرق‌الاذکار»‌ها (معابد بهائی) در کشورهای جهان نشان داد. [۲۵۴] مثلاً دربارۀ بهائیان آمریکا، نک‌: [۲۵۵] نیز دربارۀ انتخابات بهائیان آمریکا، نک‌: [۲۵۶] دربارۀ بهائیان آمریکای جنوبی، نک‌: [۲۵۷])
شوقی به سبب برخورداری از تحصیلات عالیه و ارتباطات وسیع، به ویژه سازگاری با اسرائیل و دول اروپایی و آمریکایی طرفدار آن، (علاوه بر آموزه‌های صریح خود او، نک‌: [۲۴۹][۲۵۰][۲۵۱][۲۵۲] نیز دربارۀ تعالیم عبدالبهاء در این‌باره، نک‌: [۲۵۳] توانایی بیشتری از اسلاف خود در تشکیل مجامع و سازماندهی محافل بهائی و برپایی «مشرق‌الاذکار»‌ها (معابد بهائی) در کشورهای جهان نشان داد. [۲۵۴] مثلاً دربارۀ بهائیان آمریکا، نک‌: [۲۵۵] نیز دربارۀ انتخابات بهائیان آمریکا، نک‌: [۲۵۶] دربارۀ بهائیان آمریکای جنوبی، نک‌: [۲۵۷])
شوقی آثار مکتوب بسیار برجا نهاد که غالباً جنبه‌های تبلیغی و تاریخی دارد. برخی از آنها: قرن بدیع؛ توقیعات مبارکه، مشتمل بر بعضی نامه‌ها خطاب به محافل بهائی (تهران، ۱۳۵۲ش/۱۹۷۳م)؛ «زمامداری بهائی»، مشتمل بر نامه‌هایی است که وی به بهائیان آمریکا نوشت (نیویورک، ۱۹۲۷م)؛ «ظهور عدالت الهی» (ایلینویز، ۱۹۵۶م)؛ «درراه حق»، شامل تاریخ باب و بهاء و عبدالبهاء (ایلینویز، ۱۹۵۷م)؛ «پیام به جهان بهائی» (ایلینویز، ۱۹۵۸م)؛ «دژ ایمان» (ایلینویز، ۱۹۶۵م).
شوقی آثار مکتوب بسیار برجا نهاد که غالباً جنبه‌های تبلیغی و تاریخی دارد. برخی از آنها: قرن بدیع؛ توقیعات مبارکه، مشتمل بر بعضی نامه‌ها خطاب به محافل بهائی (تهران، ۱۳۵۲ش/۱۹۷۳م)؛ «زمامداری بهائی»، مشتمل بر نامه‌هایی است که وی به بهائیان آمریکا نوشت (نیویورک، ۱۹۲۷م)؛ «ظهور عدالت الهی» (ایلینویز، ۱۹۵۶م)؛ «درراه حق»، شامل تاریخ باب و بهاء و عبدالبهاء (ایلینویز، ۱۹۵۷م)؛ «پیام به جهان بهائی» (ایلینویز، ۱۹۵۸م)؛ «دژ ایمان» (ایلینویز، ۱۹۶۵م).