محمد غزالی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
وی در سی و چهار سالگی به فلسفه روی آورد و سپس وارد دورهای از بحران عمیق [[معنوی]] شد که او را به شک در [[ایمان]] خویش کشاند. این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همهجانبه [[عقاید]] خود وا داشت. <ref>بدوی، عبدالرحمن، پیام یونسکو، شماره ۱۹۸، سیر معنوی غزالی، ص۵، آذر ۱۳۶۵ ش</ref> | وی در سی و چهار سالگی به فلسفه روی آورد و سپس وارد دورهای از بحران عمیق [[معنوی]] شد که او را به شک در [[ایمان]] خویش کشاند. این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همهجانبه [[عقاید]] خود وا داشت. <ref>بدوی، عبدالرحمن، پیام یونسکو، شماره ۱۹۸، سیر معنوی غزالی، ص۵، آذر ۱۳۶۵ ش</ref> | ||
=گرایش غزالی به عرفان= | |||
او در سال ۴۸۸ هـ.ق به زهد و عرفان روی آورد و آنچه در [[بغداد]] داشت، رها کرده و به حج رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی شام گردید و از آنجا نیز به مصر رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد. <ref> ابن خلکان برمکی اربلی، ابوالعباس شمسالدین، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۴، ص۲۱۷، محقق:احسان عباس، دار صادر، بیروت، ۱۹۰۰م</ref> | |||
=مهمترین آثار غزالی= | =مهمترین آثار غزالی= |
نسخهٔ ۱۱ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۳۹
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۱۳:۳۹، ۱۱ اوت ۲۰۲۱ (ساعت هماهنگ جهانی) (۳ سال پیش) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید. |
نام | ابوحامد محمد غزالی |
---|---|
نام کامل | محمد بن محمد غزالی شافعی |
نامهای دیگر | حجّة الاسلام • زین الدین • شرف الأئمة • محجّة الدین • عالم اوحد • مفتی امت برکت الانام و پیشوای پیشوایان دین |
لقب | حجت الاسلام زینالدین طوسی |
تولد | سال ۴۵۰ یا ۴۵۱ ه.ق |
زادگاه | طابران • یکی از شهرهای طوس • مشهد • ایران |
وفات | جمادی الاخره سال ۵۰۵ ه.ق |
آرامگاه | طوس • مشهد • ایران |
محل زندگی | طوس • مشهد • ایران |
اساتید | عبدالملک بن عبدالله جوینی • قاضی ابوالفتح • محمد بن احمد خواری • ابوسهیل محمد بن عبیدالله حفصی |
شاگردان | ابوالخطاب • ابن عقیل |
دین | اسلام |
مذهب | سنی • شافعی |
آثار | نصیحة الملوک • فضایل الانام • فارسنامه • کیمیای سعادت • احیاء علوم الدین • تهافت الفلاسفه • الوجیر فی فروع الفقه • المستصفی • سرالعالمین و کشف ما فی الدارین • المظنون به علی غیر اهله |
ابوحامد محمد غزالی بی اندازه باهوش و تند ذهن بود. علوم دینی و ادبی را نزد احمد راذکانی فراگرفت و سپس مدتی در یکی از مدارس طوس به تحصیل پرداخت.
آنگاه به جرجان نزد امام ابونصر اسماعیلی رفت و خدمت او تعلیقه نوشت. دوباره به زادگاه خود، طوس برگشت و مدت 3 سال در طوس به مطالعه و تکرار دروس پرداخت.
ابو حامد غزالی در سال 470 قمری به نیشابور رفت و در آنجا به ابوالمعالی عبدالملک جوینی، معروف به امام الحرمین پیوست و تا پایان عمر او، همواره ملازمش بود.
تحصیلات غزالی تنها فقه [۱] نبود، او در علم اختلاف مذاهب و جدل و منطق و فلسفه هم دانش اندوخت؛ تا آنجا که بر همه اقران تفوق یافت.
پدرش مردی از صالحان زمان خود بود که از رشتن پشم، گذاران زندگی میکرد و اهل تقوی بود و غالبا در مجالس فقیهان حضور داشت.
امام محمد غزالی کیست
ابو حامد محمد بن محمد بن محمد بن احمد غزالی از دانشمندان بزرگ اسلامی است که در ایران، شهر توس دیده به جهان گشود. [۲] او از پیروان مکتب شافعیه بوده و رونقی به این مکتب بخشیده بود. [۳]
غزالی در نیشابور کسب علم میکرد و استاد معروفی که در آنجا داشت؛ جوینی معروف به امام الحرمین بود. او در همان نیشابور نیز به شهرتی دست یافته بود. وی ثمره کسب علم خود را در ملاقاتی که با خواجه نظام الملک وزیر ملک شاه سلجوقی داشت، نمایان کرد.
غزالی در سال 484هـ.ق به منصب استادی در مدرسه نظامیه بغداد منصوب شد و چهار سال در آن مقام که بزرگترین پایگاه علمی آن زمان بود، ماند و در میان اهل عراق [۴] به مقام و منزلتی رسید. وی در سی و چهار سالگی به فلسفه روی آورد و سپس وارد دورهای از بحران عمیق معنوی شد که او را به شک در ایمان خویش کشاند.
این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همه جانبه عقاید خود وا داشت. [۵] او در سال 488 هـ.ق به زهد و عرفان روی آورد و آنچه در بغداد داشت را رها کرده و به حج رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی شام [۶] گردید و از آنجا نیز به مصر رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد. [۷]
غزالی زمانی که در دمشق بود کتاب مهم و اثرگذار خود، احیاء علوم الدین را به رشته تحریر در آورد. [۸] وی سپس با اصرار و الزام یکی از وزرای دربار، به نیشابور رفته و به تدریس مشغول شد. اما یک سال بیشتر دوام نیاورد و به وطن خود، توس برگشت [۹] و در همانجا، روزگار خود را گذراند و سال 505 هـ.ق در همانجا از دنیا رفت. [۱۰]
شخصیت و اعتقادات غزالی همیشه مورد اختلاف آراء بوده و نظریات مختلف و متفاوتی پیرامون او وجود دارد، گاهی به اغراق در مورد او صحبت شده و گاه چنان هجومی به او شده که حقیقت را نیز پایمال کرده است. فارغ از بحث در مورد شخصیت او میتوان گفت که او شخصیتی اثرگذار و بسیار اندیشمند بوده و نظریاتش چه درست و چه نادرست، تحوّل بسیاری بر مسلمانان عادی و دانشمندان داشت، این اثرگذاری به حدی بوده که امروزه نیز گفتارهای بسیاری پیرامون او و کتابهایش میشود.
گرایش غزالی به فلسفه
وی در سی و چهار سالگی به فلسفه روی آورد و سپس وارد دورهای از بحران عمیق معنوی شد که او را به شک در ایمان خویش کشاند. این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همهجانبه عقاید خود وا داشت. [۱۱]
گرایش غزالی به عرفان
او در سال ۴۸۸ هـ.ق به زهد و عرفان روی آورد و آنچه در بغداد داشت، رها کرده و به حج رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی شام گردید و از آنجا نیز به مصر رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد. [۱۲]
مهمترین آثار غزالی
تهافت (تهافة) الفلاسفه
این کتاب از اثرگذارترین کتابهای غزالی بوده که بر علیه فلاسفه و اعتقادات و روشهای فلسفی نگاشته شده است. این کتاب شامل چهار مقدمه، بیست گفتار و یک خاتمه است. با وجود اینکه در رد فلاسفه، کتابهای مختلفی نگارش شده است، اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند.
غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة، انگیزه دینی بوده است. [۱۳] اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در جهان اسلام، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه فلسفه اسلامی را در بسیاری از کشورهای اسلامی خشکاند. البته این کتاب و منش و روش موجود در آن، نتوانست در ایران، زادگاه غزالی، چندان محبوبیت بیابد اما اثر او در کشورهای اسلامی بسیار زیاد بود. نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است اما هنوز هم برخی از شبهات مطرح شده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود. [۱۴]
انگیزه دینی
با وجود اینکه در رد فلاسفه، کتابهای مختلفی نگارش شده است، اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند. غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة، انگیزة دینی بوده است. [۱۵]
اثرگذاری در کشورهای اسلامی
اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در جهان اسلام، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه فلسفه اسلامی را در بسیاری از کشورهای اسلامی خشکاند؛ البته این کتاب و منش و روش موجود در آن، نتوانست در ایران، زادگاه غزالی، چندان محبوبیت بیابد؛ اما اثر او در کشورهای اسلامی بسیار زیاد بود. نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است؛ اما هنوز هم برخی شبهات مطرحشده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود. [۱۶]
احیاء علوم الدین
غزالی بعد از سالها تدریس، اندک اندک بدین نکته رهنمون شد که آنچه وی و دیگران میآموزند و میآموزانند، اسلام نیست بلکه تعلیماتی منسوب به اسلام است. وی از همه مناصب و شغلهای خود دست کشید ... و به پی افکندن افکار احیاء کننده و پیرایشگر خود همت گماشت و محصول این تلاش را در کتابی بزرگ به نام احیاء علوم الدین گرد آورد. [۱۷]
این کتاب نیز به مانند کتاب تهافت الفلاسفه، بسیار اثرگذار و معروف بوده و موافقان و مخالفانی داشته است و در باب تصوف و اخلاق نگارش یافته است.
غزالی در مقدمه کتابش میگوید: «کار بدانجا رسیده که علوم دین، مندرس و متروک است و منار هدایت، محو و نامعلوم. اینان برای مردم چنین جلوهگر کردهاند که علمی نیست جز علم فتوای قضاوت که به وسیله آن قاضیان بتوانند فصل خصومت کنند و یا جدل که فخر فروشان با آن بر دشمن خود پیروزی یابند و یا سخنانی موزون و دل فریب که واعظان عوام را با آن دلخوش کنند ...». [۱۸]
احیاء علوم الدین، شامل چهار بخش میباشد: عبادات، عادات، مهلکات و منجیات. این کتاب در طول تاریخ مورد توجه بسیاری بوده است و حتی بزرگانی از عالم تشیع چون فیض کاشانی، شرحی بر این کتاب نوشته و در بسیاری از موارد احادیث ائمه را در تأیید مطالب کتاب نقل کرده است و برخی از موارد که مورد قبول نبودهاند را حذف کرده و در برخی موارد با مطالب دیگر جایگرین کرده است. فیض کاشانی نام کتاب خود را «المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء» و یا المحجة البیضاء فی إحیاء الإحیاء» نام نهاده است. البته خود غزالی نیز این کتاب را در اواخر عمر خود تلخیص کرد که با نام کیمیای سعادت معروف است.
لازم به ذکر است که اهمیت و ارزش این کتاب، به معنای تأیید تمام مندرجات آن نیست بلکه مواردی در آن وجود دارد که حتی مورد تأیید بسیاری از موافقان آن کتاب نیز نیست و در این مختصر مجالی برای بیان بیشتر نیست.
المنقذ من الضلال
این کتاب در حجمی بسیار کوچکتر از کتابهای دیگر است و غزالی در اواخر عمر این کتاب را نگارش کرده است. او در این کتاب تلاش کرده تجربههای نفسی و عقلی خود در راه رسیدن به حقی که عمر خود را در راه رسیدن به آن گذرانده بود، بنویسد. امروزه ترجمه فارسی این کتاب نیز وجود دارد. [۱۹]
پانویس
- ↑ ر.ک:مقاله فقه
- ↑ ابن خلکان برمکی إربلی، أبو العباس شمس الدین، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، محقق: إحسان عباس، ج 4، ص 216 – 217، دار صادر، بیروت، 1900م
- ↑ ذهبی، شمس الدین أبو عبد الله، سیر أعلام النبلاء، محقق: گروهی از محققان زیر نظر شیخ شعیب أرناؤوط، ج 19، ص 323، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ سوم، 1985م
- ↑ ر.ک:مقاله عراق
- ↑ بدوی، عبدالرحمن، پیام یونسکو، شماره 198، سیر معنوی غزالی، ص 5، آذر 1365 ش
- ↑ ر.ک:مقاله شام
- ↑ وفیات الاعیان، ج 4، ص 217
- ↑ سیر أعلام النبلاء، ج 19، ص 323
- ↑ وفیات الاعیان، ج 4، ص 218
- ↑ سیر معنوی غزالی، ص 5
- ↑ بدوی، عبدالرحمن، پیام یونسکو، شماره ۱۹۸، سیر معنوی غزالی، ص۵، آذر ۱۳۶۵ ش
- ↑ ابن خلکان برمکی اربلی، ابوالعباس شمسالدین، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۴، ص۲۱۷، محقق:احسان عباس، دار صادر، بیروت، ۱۹۰۰م
- ↑ ابو حامد الغزالى، تهافت الفلاسفة، محقق: دنیا، سلیمان، خطبه کتاب، ص 59 – 61، شمس تبریزى، تهران، چاپ اول، 1382ش
- ↑ با تلخیص و ویرایش از: حسین نژاد محمد آبادی، معرفی تهافت الفلاسفه غزالی و نقدی بر تهافت الفلاسفه سید جلال الدین آشتیانی و سیری کوتاه در اندیشههای آنان، مجله سفیر، شماره 11، ص 21 – 25، ،پاییز 1388ش
- ↑ ابوحامد الغزالی، تهافت الفلاسفة، محقق: دنیا، سلیمان، خطبه کتاب، ص۵۹ – ۶۱، شمس تبریزی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش
- ↑ سیدجلالالدین آشتیانی و سیری کوتاه در اندیشههای آنان، مجله سفیر، شماره ۱۱، ص۲۱ – ۲۵، پاییز ۱۳۸۸ش
- ↑ سروش عبدالکریم، نگاهی به احیاء علوم الدین و المحجة البیضاء، مجله نشر دانش، شماره 2، ص 68 – 69، بهمن و اسفند 1359ش
- ↑ «فصار یرى المعروف منکرا و المنکر معروفا، حتى ظل علم الدین مندرسا، و منار الهدى فی أقطار الأرض منطمسا. و لقد خیلوا إلى الخلق أن لا علم إلا فتوى حکومة تستعین به القضاة على فصل الخصام، عند تهاوش الطغام، أو جدل یتدرع به طالب المباهاة إلى الغلبة و الإفحام، أو سجع مزخرف یتوسل به الواعظ إلى استدراج العوام، إذ لم یروا ما سوى هذه الثلاثة مصیدة للحرام، و شبکة للحطام فأما علم طریق الآخرة و ما درج علیه السلف الصالح...»؛ ابو حامد غزالى، إحیاء علوم الدین، ج 1، ص 2، دار الکتاب العربى، بیروت، بیتا
- ↑ کیایی نژاد، زین الدین، راه رستگاری (ترجمه المنقذ من الضلال)، ماهنامه جلوه، شماره 22، خرداد 1326ش