confirmed، مدیران
۳۷٬۴۵۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
«ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان [[علی(ع)]] همه شیران بیشه شجاعتند. شنیده ام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دست هایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی می توانست نزد او آید و با او بجنگد؟» | «ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان [[علی(ع)]] همه شیران بیشه شجاعتند. شنیده ام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دست هایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی می توانست نزد او آید و با او بجنگد؟» | ||
=نام ونسب | =نام ونسب ام البنین= | ||
نام او فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت علی (ع) با کنیه «امُّ البنین» (مادر پسران) مشهور شد. پدر و مادرش از [[خاندان بنی کلاب]] از اجداد بزرگ [[حضرت محمد (ص)]] بودند و دارای خوبی ها و صفات خانوادگی مشترک بودند فاطمه دختری پاکدل وباتقوا بود . | نام او فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت علی (ع) با کنیه «امُّ البنین» (مادر پسران) مشهور شد. پدر و مادرش از [[خاندان بنی کلاب]] از اجداد بزرگ [[حضرت محمد (ص)]] بودند و دارای خوبی ها و صفات خانوادگی مشترک بودند فاطمه دختری پاکدل وباتقوا بود . | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
از این روست که [[علی بن ابیطالب (ع)]] آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خویش، [[عقیل بن ابی طالب]] که در علم [[انساب]] معروف بود و ذهن و سینه اش گنجینه ای از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده می فرماید: «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.» <ref> قمر بنی هاشم، مقرم، ص 15</ref> عقیل، بانو ام البنین از خاندان بنی کلاب را که در شجاعت بى مانند بود، براى حضرت انتخاب کرد. ودر پاسخ برادر گفت: «با ام البنین کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست.» <ref>عمدة الطالب وسرالسلسلة وسردارکربلا ص 34</ref> عقیل همچنین از دیگر خصوصیات بارز خاندان بنی کلاب می گوید و امام این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگارى نزد پدر امالبنین فرستاد. | از این روست که [[علی بن ابیطالب (ع)]] آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خویش، [[عقیل بن ابی طالب]] که در علم [[انساب]] معروف بود و ذهن و سینه اش گنجینه ای از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده می فرماید: «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.» <ref> قمر بنی هاشم، مقرم، ص 15</ref> عقیل، بانو ام البنین از خاندان بنی کلاب را که در شجاعت بى مانند بود، براى حضرت انتخاب کرد. ودر پاسخ برادر گفت: «با ام البنین کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست.» <ref>عمدة الطالب وسرالسلسلة وسردارکربلا ص 34</ref> عقیل همچنین از دیگر خصوصیات بارز خاندان بنی کلاب می گوید و امام این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگارى نزد پدر امالبنین فرستاد. | ||
=ورود ام البنین به خانه علی= | |||
فاطمه کلابیه سراسر نجابت و پاکی و خلوص بود. هنگامی که می خواست پابه خانه [[علی]] بگذارد گفت تا دختر بزرگ [[فاطمه (س)]] اجازه نفرمایند وارد خانه نمی شوم این نهایت ادب او را به خاندان امامت می رساند روز اولی که ام البنین (ع) پا در خانه علی (ع) گذاشت، [[حسن]] و [[حسین]] (ع) مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه [[ابوطالب]]، به محض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاریآنان پرداخت. وهمواره می گفت من کنیز فرزندان فاطمه هستم. <ref> زندگانی حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) ص 21 وکتاب چهره درخشان قمربنی هاشم ص 59</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |