۸٬۲۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=قدریه و امویان= | =قدریه و امویان= | ||
رابطه قدریه با حاکمان اموى رابطه اى قهرآمیز و خصمانه بود، و این بدان جهت بود که امویان معمولا قضا و قدر الهى را به گونه اى تفسیر مى کردند که مستلزم مجبور بودن انسان در افعال خود بود. آنان با چنین تفسیر جبر آمیزى از قضا و قدر الهى- که متاسفانه عوام پسند نیز بود- سیاست هاى استبدادى خود را توجیه مى کردند. به نقل ابن قتیبه (متوفاى 276) هنگامى که معاویه، با تطمیع و تهدید، گروهى از مهاجران و انصار را به بیعت با یزید وادار کرد، و مورد اعتراض عایشه واقع شد، در پاسخ گفت: «ان امر یزید قضاء من القضاء» .<ref> الامامة و السیاسة، ج 1، ص 158، 161.</ref> دیگر حاکمان اموى نیز این روش معاویه را به کار مى بردند، چنانکه ابو على جبایى گفته است: «اولین کسى (از حکام اموى) که از عقیده جبر طرفدارى کرد معاویه بود. وى همه کارهاى خود را به قضاء و قدر الهى مستند مى کرد و بدین وسیله در برابر مخالفان عذر مى خواست. پس از وى این اندیشه در میان زمامداران اموى رواج یافت.<ref>المغنى، قاضى عبد الجبار، ج 8، ص 4.</ref> | رابطه قدریه با حاکمان اموى رابطه اى قهرآمیز و خصمانه بود، و این بدان جهت بود که امویان معمولا قضا و قدر الهى را به گونه اى تفسیر مى کردند که مستلزم مجبور بودن انسان در افعال خود بود. آنان با چنین تفسیر جبر آمیزى از قضا و قدر الهى- که متاسفانه عوام پسند نیز بود- سیاست هاى استبدادى خود را توجیه مى کردند. به نقل ابن قتیبه (متوفاى 276) هنگامى که معاویه، با تطمیع و تهدید، گروهى از مهاجران و انصار را به بیعت با یزید وادار کرد، و مورد اعتراض عایشه واقع شد، در پاسخ گفت: «ان امر یزید قضاء من القضاء» .<ref> الامامة و السیاسة، ج 1، ص 158، 161.</ref> دیگر حاکمان اموى نیز این روش [[معاویه]] را به کار مى بردند، چنانکه ابو على جبایى گفته است: «اولین کسى (از حکام اموى) که از عقیده جبر طرفدارى کرد معاویه بود. وى همه کارهاى خود را به قضاء و قدر الهى مستند مى کرد و بدین وسیله در برابر مخالفان عذر مى خواست. پس از وى این اندیشه در میان زمامداران اموى رواج یافت.<ref>المغنى، قاضى عبد الجبار، ج 8، ص 4.</ref> | ||
=صواب و خطاى قدریه= | =صواب و خطاى قدریه= | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
=نقد قدریه در روایات معصومین= | =نقد قدریه در روایات معصومین= | ||
نقد بر قدریه در روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام وارد شده است که برخى را یادآور مى شویم: | نقد بر قدریه در [[روایات]] [[ائمه]] [[اهل بیت]] علیهم السلام وارد شده است که برخى را یادآور مى شویم: | ||
1- شیخ صدوق در کتاب ثواب الاعمال از امام على علیه السلام روایت کرده که فرمود: «لکل امة مجوس، و مجوس هذه الامة الذین یقولون لا قدر» .<ref> بحار الانوار، ج 5، ص 120، روایت 58، به نقل از ثواب الاعمال.</ref> | 1- [[شیخ صدوق]] در کتاب ثواب الاعمال از امام على علیه السلام روایت کرده که فرمود: «لکل امة مجوس، و مجوس هذه الامة الذین یقولون لا قدر» .<ref> بحار الانوار، ج 5، ص 120، روایت 58، به نقل از ثواب الاعمال.</ref> | ||
2- امام باقر علیه السلام به حسن بصرى فرمود: «ایاک ان تقول بالتفویض، فان الله عز و جل لم یفوض الامر الى خلقه وهنا منه و ضعفا. . . » .<ref> الاحتجاج، ص 326.</ref> | 2- [[امام باقر]] علیه السلام به حسن بصرى فرمود: «ایاک ان تقول بالتفویض، فان الله عز و جل لم یفوض الامر الى خلقه وهنا منه و ضعفا. . . » .<ref> الاحتجاج، ص 326.</ref> | ||
3- از امام رضا علیه السلام روایت شده که فرمود: «مساکین القدریة ارادوا ان یصفوا الله عز و جل بعد له فاخرجوه من قدرته و سلطانه » . <ref>بحار الانوار، ج 5، ص 54.</ref> | 3- از [[امام رضا]] علیه السلام روایت شده که فرمود: «مساکین القدریة ارادوا ان یصفوا الله عز و جل بعد له فاخرجوه من قدرته و سلطانه » . <ref>بحار الانوار، ج 5، ص 54.</ref> | ||
=نکات قابل توجه= | =نکات قابل توجه= |