فلسفه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
ثانیاً: فلسفه به عنوان یك رشته خاصی توسط مسلمانان به اوج و شكوفایی خود رسیده و ده‎ها مسئله جدید فلسفی توسط حكمای بزرگ مسلمان طرح و تثبیت شده است.<ref>مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 132، نشر سازمان تبلیغات اسلامی ، چ 3، 1379 ش.</ref>
ثانیاً: فلسفه به عنوان یك رشته خاصی توسط مسلمانان به اوج و شكوفایی خود رسیده و ده‎ها مسئله جدید فلسفی توسط حكمای بزرگ مسلمان طرح و تثبیت شده است.<ref>مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 132، نشر سازمان تبلیغات اسلامی ، چ 3، 1379 ش.</ref>


بنابراین فلسفه جزء عزیزترین علوم اسلامی  محسوب می ‎شودكه در این جا به طور اجمال درباره برخی مباحث مربوط به آن بحث می ‎ شود:
بنابراین فلسفه جزء عزیزترین علوم اسلامی  محسوب می ‎شود كه در این جا به طور اجمال درباره برخی مباحث مربوط به آن بحث می ‎شود:


=تعریف=
=تعریف=
گرچه درباره تعریف فلسفه مباحث فراوان مطرح است، اما به طور كلی برای فلسفه دو اصطلاح رایج است یك اصطلاح قدما كه اصطلاح شایع است برابر این اصطلاح چون فلسفه یك لفظ عام است تعریف خاصی برای آن وجود ندارد و مطلق دانش عقلی را می ‎توان فلسفه نامی د.
گرچه درباره تعریف فلسفه مباحث فراوان مطرح است، اما به طور كلی برای فلسفه دو اصطلاح رایج است یك اصطلاح قدما كه اصطلاح شایع است برابر این اصطلاح چون فلسفه یك لفظ عام است تعریف خاصی برای آن وجود ندارد و مطلق دانش عقلی را می ‎توان فلسفه نامید.


اما اصطلاح دیگری نیز برای فلسفه وجود دارد كه برابر این اصطلاح فلسفه تعریف خاصی می ‎تواند داشته باشد لذا براساس این اصطلاح در تعریف فلسفه گفته‎اند: فلسفه عبارت از علم و شناخت موجود از آن جهت كه موجود است نه از آن جهت كه تعین خاصی دارد مثلاً جسم است، انسان یا گیاه است و مانند آن، بنابراین به طور خلاصه فلسفه به آن دانشی گفته می ‎شود كه درباره هستی با قطع نظر از مصادق آن بحث می ‎ كند.
اما اصطلاح دیگری نیز برای فلسفه وجود دارد كه برابر این اصطلاح فلسفه تعریف خاصی می ‎تواند داشته باشد لذا براساس این اصطلاح در تعریف فلسفه گفته‎ اند: فلسفه عبارت از علم و شناخت موجود از آن جهت كه موجود است نه از آن جهت كه تعین خاصی دارد مثلاً جسم است، انسان یا گیاه است و مانند آن، بنابراین به طور خلاصه فلسفه به آن دانشی گفته می ‎شود كه درباره هستی با قطع نظر از مصادق آن بحث می ‎كند.


به عبارت دیگر فلسفه آن علمی  است كه درباره كلی‎ترین مسایل هستی كه مربوط به هیچ موضوع خاصی نیست و به همه موضوعات هم مربوط است بحث می ‎كند و همه هستی را به عنوان یك موضوع در نظر گرفته و درباره آن بحث می ‎كند.<ref>مطهری، مرتضی، آشنائی با علوم اسلامی ، بخش فلسفه، ص 13، نشر صدرا؛ صدر المتأهلین، اسفار، ج 1، ص 28، با تصحیح و تعلیقه حسن زاده آملی، نشر وزارت ارشاد اسلامی ، 1414 ق؛ علامه طباطبائی، سید محمد حسین، بدایة الحكمة، ص 6، نشر مؤسسه الاسلامی ، قم، سال 1364 ش؛ جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم (بخش یكم از اول اسفار)، ص 120، نشر مركز اسراء، قم، چاپ اول، سال 1375 ش.</ref>
به عبارت دیگر فلسفه آن علمی  است كه درباره كلی‎ترین مسایل هستی كه مربوط به هیچ موضوع خاصی نیست و به همه موضوعات هم مربوط است بحث می ‎كند و همه هستی را به عنوان یك موضوع در نظر گرفته و درباره آن بحث می ‎كند.<ref>مطهری، مرتضی، آشنائی با علوم اسلامی ، بخش فلسفه، ص 13، نشر صدرا؛ صدر المتأهلین، اسفار، ج 1، ص 28، با تصحیح و تعلیقه حسن زاده آملی، نشر وزارت ارشاد اسلامی ، 1414 ق؛ علامه طباطبائی، سید محمد حسین، بدایة الحكمة، ص 6، نشر مؤسسه الاسلامی ، قم، سال 1364 ش؛ جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم (بخش یكم از اول اسفار)، ص 120، نشر مركز اسراء، قم، چاپ اول، سال 1375 ش.</ref>
خط ۱۹: خط ۱۹:


=فائده=
=فائده=
كاربرد فلسفه شناخت موجودات است یعنی انسان به وسیله دانش فلسفه می ‎تواند موجود حقیقی را از موجودات خیالی و توهمی  تمی ز دهد مثلاً می ‎تواند بفهمد چیزی به نام بخت، غول، اتفاق و مانند آن وجود واقعی ندارد و وجود آنان توهمی  و خیالی است. از سوی دیگر انسان به روشنی می ‎بیند كه خودش وجود دارد، حقایق و پدیده‎های در خارج از ذات او نیز وجود دارند و او می ‎تواند به آنها دست پیدا كند و آنها را بشناسد، سلسله نظام هستی، مبدأ هستی، اسماء و صفات او را كاملاً بشناسد.<ref>علامه طباطبائی، سید محمد حسین، بدایة الحكمة، ص 7، نشر مؤسسه الاسلامی ، قم؛ بو علی سینا، الهیات شفا، مقاله اول، فصل 3، ص 17، نشر مكتبه مرعشی نجفی، 1404 ق؛ مصباح، محمد تقی، تعلقة علی نهایة الحكمة، ص 5، نشر موسسه فی طریق الحق، چ اول، سال 1405 ق.</ref>
كاربرد فلسفه شناخت موجودات است یعنی انسان به وسیله دانش فلسفه می ‎تواند موجود حقیقی را از موجودات خیالی و توهمی  تمیز دهد مثلاً می ‎تواند بفهمد چیزی به نام بخت، غول، اتفاق و مانند آن وجود واقعی ندارد و وجود آنان توهمی  و خیالی است. از سوی دیگر انسان به روشنی می ‎بیند كه خودش وجود دارد، حقایق و پدیده ‎های در خارج از ذات او نیز وجود دارند و او می ‎تواند به آنها دست پیدا كند و آنها را بشناسد، سلسله نظام هستی، مبدأ هستی، اسماء و صفات او را كاملاً بشناسد.<ref>علامه طباطبائی، سید محمد حسین، بدایة الحكمة، ص 7، نشر مؤسسه الاسلامی ، قم؛ بو علی سینا، الهیات شفا، مقاله اول، فصل 3، ص 17، نشر مكتبه مرعشی نجفی، 1404 ق؛ مصباح، محمد تقی، تعلقة علی نهایة الحكمة، ص 5، نشر موسسه فی طریق الحق، چ اول، سال 1405 ق.</ref>
و براین اساس است كه گفته‎اند: «غایت فلسفة نظری آن است كه مشابه نظام علّی جهان خارج، به صورت نظام علمی  در نفس آدمی  منتقش گردد. حصول تشابه موجود بین دو نظام هستی ـ عینی و علمی  ـ در خصوص مادی بودن آنها نیست بلكه در صورت و هئت اشیاء است و منظور از شباهت نیز شبح و امثال آن نیست بلكه صورت و حقیقت خود هستی در روح انسان نقش علمی  پیدا می ‎كند.<ref> جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم (بخش یكم از جلد اول اسفار)، ص 124، نشر پیشین.</ref> بدین جهت است كه برخی از حكما چنین خوش سروده‎اند:
و براین اساس است كه گفته‎ اند: «غایت فلسفة نظری آن است كه مشابه نظام علّی جهان خارج، به صورت نظام علمی  در نفس آدمی  منتقش گردد. حصول تشابه موجود بین دو نظام هستی ـ عینی و علمی  ـ در خصوص مادی بودن آنها نیست بلكه در صورت و هئت اشیاء است و منظور از شباهت نیز شبح و امثال آن نیست بلكه صورت و حقیقت خود هستی در روح انسان نقش علمی  پیدا می ‎كند.<ref> جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم (بخش یكم از جلد اول اسفار)، ص 124، نشر پیشین.</ref> بدین جهت است كه برخی از حكما چنین خوش سروده‎اند:


كسی كو ز حكمت برد توشه ای جهانیست بنشسته در گوشه ای
كسی كو ز حكمت برد توشه ای جهانیست بنشسته در گوشه ای