کرامیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «كرامّيه از فرق سنت و جماعت بودند و از ابو عبد اللّه محمد بن كرام بن عرّاف بن خ...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۶ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۰۰

كرامّيه از فرق سنت و جماعت بودند و از ابو عبد اللّه محمد بن كرام بن عرّاف بن خزامة بن براء (در گذشته در 255 ه) پيروى مى‏ كردند.

رهبر فرقه

رهبر کرامیه شخصی به نام ابوعبدالله محمد بن كرام است که به عنوان سردمدار انديشه كراميه می باشد. [۱] [۲] [۳]

شرح حال موسس

او در اصل سجستاني و پدرش رزبان بود و چون رزبان را به پارسى كرام گويند، از اين جهت به «ابن كرام» معروف شد. وی از آن جا به گرجستان تبعيد و مطرود شد و با تملق و نفاق توانست هم‌پيماناني به دست آورد و در آن جا با تظاهر به زهد و تعبد جلوه‌ اي به خودش داد و سپس مردم آن دیار را به بدعت خويش كشاند و موفق شد بیعت آنان را به طرف خود جلب کند.ابن کرام در ادامه به مکه رفت و به مدت پنج سال در آن شهر مجاور بود و پس از آن به نيشابور رفت و طاهر بن عبد اللّه او را به زندان افكند و در سال 251 هجری قمری، از زندان آزاد شده و به بیت المقدس رفت و همان جا درگذشت. [۴]ابن كرّام ظاهرا هم صوفى بود و هم متكلم. وى در نوشته ‏هايش در اصطلاحات فنى تصوف و كلام، تجديد نظر كرد. او از حيث حكمت الهى ميان مكتب سنت‏ گرایى كه به كلى مخالف كلام خردگراى بود و «معتزله» كه كاملا از برداشت خردگرايانه حمايت مى‏ كردند، قرار گرفت و نفوذ او بيش از همه در مذهب «ماتريدى» مشاهده مى ‏شود.

اعتقادات

کرامیه نیز مانند سایر فرق مسلمان دارای عقاید مخصوص به خود بودند که به برخی از آن ها اشاره می کنیم.

نظر کرامیه در باره خدا

کرامیه معتقد بودند خداوند دارای جسم است. عرش مکان اوست. آن ها صفات و حالاتی را که برای خداوند به نحو تشبیه و تجسیم اثبات می کردند. مثلا در تفسیر آیه شریفه «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» می گویند که خدا در جهت بالا و در بالای عرش قرار گرفته است! و نیز از جهت تحتانی نهایت دارد! آنان در اين اعتقاد، سخن ثنویه را تکرار می کنند که می گوید نور از جهت تحتاني محدود به تاريكي ها است.[۵] او و پيروانش خداوند را محل و جايگاه تمام حوادث مي‌دانند. [۶]

تفسیر کرامیه در باره رسالت و پیامبران

به اعتقاد این فرقه، نبوت و رسالت دو صفت عرضی هستند که به غیر از وحی، معجزه و عصمت از گناه، در ایشان به ‏وجود می آید و همچنین معتقدند ‏کسی که دارای این دو صفت باشد، بر خداوند تعالی واجب است که او را رسالت بر گزیند و به مردم معرفی کند. به عبارت دیگر، معجزه، وحی و عصمت، ملاك نبوت و رسالت نیست، بلکه هر كسی که در او چنین حالت عرضی (نبوت و رسالت) حاصل شود، بر خدا واجب است كه او را به سوی خلق مبعوث نماید. اگر او را ارسال كند آن شخص مرسل (فرستاده شده) می شود و گرنه مرسل نیست! و نیز بین رسول و مُرسل تفاوت گذارده‏ اند. از دیدگاه آن ها، رسول کسی است که این صفت در او باشد و مرسل مأمور به ادای رسالت است. یعنی با این وصف مُرسل کسی است که بدون برخورداری از شرایط رسالت، مأمور به انجام تکلیف رسالت می ‏شود! کرامیه درباره عصمت پیامبران نیز گفته ‏اند که پیامبران نسبت به هر گناهی که مستوجب کیفر باشد و عدالت را ساقط کند معصوم اند، ولی در مورد همه گناهان معصوم نیستند.[۷]

تفسیر کرامیه در کلام

در باب کلام الهی، کرامیه میان «کلام» و «قول» تفاوت گذاشته اند و گفته اند که قول خداوند در نظر آن ها، حادث و کلام او قدیم است.ابن کرام در برخى از كتاب هايش جايگاه پروردگار را به «حيثوثيت» تعبير كرده است و معتقد است نخستين چيزى كه خداى تعالى آفريده ناگزير بايد جسمى زنده باشد كه بتواند عبرت گيرد و اگر او نخست جمادات را مى‏آفريد، از حکمتش به دور بود.[۸] آنان معتقدند که هر موجودي كه عرض نباش ، یعنی جسم باشد، بايد در يكي از جهات باشد بنا بر این گفتند که خدا در برترين و شريف ترين جهات يعني جهت فوق است. [۹]

کرامیه و امامت

ابن کرام در مورد امامت می گوید که وجود دو امام در یک زمان در صورت وقوع جنگ و نبرد میان اصحاب و اختلاف احکام جایز است و حتی در یکی از کتاب ‏هایش امامت معاویه و حضرت علی(علیه السلام) را در یک زمان جایز دانسته و گفته است که پیروی پیروان ایشان، امری ناگزیر بوده است هرچند که یکی از آنها عادل و دیگری ستمکار بوده ‏است...!

کرامیه و تفسیر ایمان

کرامیه ایمان را فقط اقرار زبانی می دانند و می گویند که ایمان تنها قول است، نه تصدیق و عمل. نه نیازی به معرفت و تصدیق قلبی است و نه هیچ امر دیگری! بنابراین، کفر نیز تنها انکار خداوند با زبان است.

فتاوای فقهی کرامیه

همچنین ابن کرام در علم فقه نيز دخالت می کرد و در باره نماز مسافر می گفت که انجام آن منوط به گفتن دو تکبیر است. و همبن مفدار کفایت می کند. بنا بر این، نیازی به رکوع، سجود، قیام، قعود، تشهد و سلام نیست. هم چنین معتقد بود که غسل میت و نماز بر او از سنت های غیر واجب است.بلکه آن چه واجب است كفن و دفن اوست و نیز نماز و روزه حج بدون ‏نيت درست است‏. [۱۰]

پانویس

  1. فخررازي، ،محمد بن عمر؛اعتقادات فرق المسلمين والمشركين ، بیروت ،دارالكتب العلميه ،۱۴۰۲، ص ۶۷ .
  2. ااسفرايني، طاهربن محمد؛ التبصيرفي الدين،بيروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولي ، ص ۱۱۱ .
  3. شهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴،۲مجلد، ج۱ ص ۱۰۷
  4. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364
  5. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364
  6. البغدادی ،عبدالقاهربن طاهربن محمد ؛الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،بيروت ،دارالآفاق الجديده ، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية ،ص 203و204
  7. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364 با اقتباس
  8. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364 با اقتباس
  9. شهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ج۱ ص ۱۰۷و۱۰۸
  10. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 365 با ویرایش و اقتباس