۸۶٬۴۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
دوم: این دین كه فطرت انسانی بدان سرشته شده همان دین راست و خالص و ناب است؛ حال آنكه ادیان شركآمیز و خدایان و همی و نسبی، توان حل مشكلات بشری را ندارند. | دوم: این دین كه فطرت انسانی بدان سرشته شده همان دین راست و خالص و ناب است؛ حال آنكه ادیان شركآمیز و خدایان و همی و نسبی، توان حل مشكلات بشری را ندارند. | ||
حضرت یوسف (علیهالسلام)به همبندان خود در زندان میگوید: ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و آباؤكم ما انزل بها من سلطان <ref> | حضرت یوسف (علیهالسلام)به همبندان خود در زندان میگوید: ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و آباؤكم ما انزل بها من سلطان <ref>یوسف/ 40.</ref> | ||
شما به جای او، جز نامهایی كه خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید، نمیپرستید؛ كه خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است. | شما به جای او، جز نامهایی كه خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید، نمیپرستید؛ كه خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است. | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
1- تمامی ادیان به نظریة فطرت انسانی و نتایج آن ایمان دارند. | 1- تمامی ادیان به نظریة فطرت انسانی و نتایج آن ایمان دارند. | ||
2- همة ادیان به ارزشهای مشترك فراوانی باور دارند بطوری كه مطابقت كاملی در اصول و بنیادهای آنها مشاهده می شود. در همین راستاست كه برخی علمای اسلامی گذشته، ضمن برشماری كلیات آموزههای حضرت مسیح (علیهالسلام)، آنها را آموزههایی اسلامی، برشمردهاند. <ref>به عنوان مثال توجه شود به آنچه كه | 2- همة ادیان به ارزشهای مشترك فراوانی باور دارند بطوری كه مطابقت كاملی در اصول و بنیادهای آنها مشاهده می شود. در همین راستاست كه برخی علمای اسلامی گذشته، ضمن برشماری كلیات آموزههای حضرت مسیح (علیهالسلام)، آنها را آموزههایی اسلامی، برشمردهاند. <ref>به عنوان مثال توجه شود به آنچه كه ”شیخ ابن شعبة حرانی“ (از علمای قرن چهارم هجری) در كتاب مشهور خود ”تحفالعقول“ یادآور شده و بسیاری از پندها و حكمتهای زندگی را از قول حضرت عیسی مسیح (علیهالسلام) نقل كرده است. | ||
</ref> | </ref> | ||
دو محقّق برجستة مسیحی نیز، پژوهش بسیار جالبی دربارة ارزشها و قواعد مشترك احكام حقوقی بعمل آورده و به نتایج خیلی خوبی هم رسیدهاند. | دو محقّق برجستة مسیحی نیز، پژوهش بسیار جالبی دربارة ارزشها و قواعد مشترك احكام حقوقی بعمل آورده و به نتایج خیلی خوبی هم رسیدهاند. | ||
آنها در این باره میگویند: «كافی است در جهت ایجاد پلهایی میان سؤال های زنان و مردانی كه میخواهند به اقتضای ایمان خود زندگی كنند، تلاش كنیم «مشیت خداوند چیست؟ و من چه باید بكنم؟» به نظر خواهد رسید كه ادیان ابراهیمی سه گانه [یهودیت، مسیحیّت و اسلام] در پاسخ به این پرسش ها، گرایش یگانهای دارند». <ref>استاد ”عادل | آنها در این باره میگویند: «كافی است در جهت ایجاد پلهایی میان سؤال های زنان و مردانی كه میخواهند به اقتضای ایمان خود زندگی كنند، تلاش كنیم «مشیت خداوند چیست؟ و من چه باید بكنم؟» به نظر خواهد رسید كه ادیان ابراهیمی سه گانه [یهودیت، مسیحیّت و اسلام] در پاسخ به این پرسش ها، گرایش یگانهای دارند». <ref>استاد ”عادل خوری“ و استاد ”فانونی“. آنچنانكه در گزارش سیمینار مشترك ایرانی ـ اتریشی منعقد شده در وین (1999 میلادی، صفحه 260) آمده است.</ref> | ||
- ادیان، جملگی به گفتگوی منطقی فرامیخوانند و از آنجا كه ادیان روح تمدنها را تشكیل میدهند، گفتگوی آنها با یكدیگر، زمینه را برای گفتگوی اصیل تمدنها در عرصههای مختلف زندگی، هموار میسازد و آن را به سمت هرچه انسانیتر شدن سوق می دهد. | - ادیان، جملگی به گفتگوی منطقی فرامیخوانند و از آنجا كه ادیان روح تمدنها را تشكیل میدهند، گفتگوی آنها با یكدیگر، زمینه را برای گفتگوی اصیل تمدنها در عرصههای مختلف زندگی، هموار میسازد و آن را به سمت هرچه انسانیتر شدن سوق می دهد. | ||
=گفتگوی تمدن ها و نقش ارزشها در آن= | =گفتگوی تمدن ها و نقش ارزشها در آن= | ||
با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت مسیر طبیعی حركت بشریت مستلزم آن است كه منطق گفتگوی تمدنها بر آن سایهافكن شود زیرا تمدنها چه به لحاظ فلسفی فطرت را بپذیرند یا نپذیرند، <ref>در | با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت مسیر طبیعی حركت بشریت مستلزم آن است كه منطق گفتگوی تمدنها بر آن سایهافكن شود زیرا تمدنها چه به لحاظ فلسفی فطرت را بپذیرند یا نپذیرند، <ref>در توضیح این مطلب دیده میشود كه فلسفههای مبتنی بر شكاكیت در حقایق مطلق اندیشه ی و رفتار از جمله ماركسیسم، فرویدیسم، دوركیسم، كانتیسم و فلسفه باركلی و جز آنها همگی مسلماً نوعی جزم و قطع [و مطلقیّت] را در خود دارند وگرنه نسبت به خودشان نیز شك میكردند كه البته چنین نكردهاند.</ref>ـ نشانه های فطرت را به طور آشكار در خود دارند و در نتیجه از جنبههای مشتركی برخوردارند كه خود لاجرم عرصة گفتگو را باز میكند. | ||