ارج‌گذاری به انسان از بدو آفرینش او (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'رده: مقاله' به 'رده: مقالات')
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۴: خط ۴:
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" |ارج گذاری به انسان از بدو آفرينش او
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" |ارج گذاری به انسان از بدو آفرینش او
|-
|-
|زبان مقاله
|زبان مقاله
خط ۱۸: خط ۱۸:
</div>
</div>


'''ارج گذاری به انسان از بدو آفرينش او''' عنوان مقاله ای است به زبان فارسی که توسط [[محمد علی تسخیری|آیه الله محمد علی تسخیری]] در رابطه با مبانی ارزش گذاری به انسان و تبیین فرآیند این حقیقت در اسلام به نگارش در آمده است. نویسنده در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه های مرتبط با مساله ارزش گذاری به انسان از بدو آفرینش او و داشتن نگاهی تطبیقی و مقایسه ای با مساله کرامت انسانی در غرب و جایگاه انسان در مغرب زمین است. خواننده از رهگذر مطالعه این مقاله به این نکته رهنمون می گردد که با توجه به دیدگاه کمال خواهانه و مترقیانه اسلام از انسان و جایگاه او که خلیفه اللهی بر روی زمین است، می توان به این نتیجه رسید که این مکتب آسمانی از قرن ها قبل از اینکه این گونه مباحث همانند آزادی، حقوق مالکیت و... در مغرب زمین (و به خصوص با اعلامیه جهانی حقوق بشر) بروز و ظهور پیدا کند، در اسلام ملاک و معیار عمل و حقوق خصوصی و جزایی و اجتماعی جوامع اسلامی بوده است.  
'''ارج گذاری به انسان از بدو آفرینش او''' عنوان مقاله ای است به زبان فارسی که توسط [[محمد علی تسخیری|آیه الله محمد علی تسخیری]] در رابطه با مبانی ارزش گذاری به انسان و تبیین فرآیند این حقیقت در اسلام به نگارش در آمده است. نویسنده در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه های مرتبط با مساله ارزش گذاری به انسان از بدو آفرینش او و داشتن نگاهی تطبیقی و مقایسه ای با مساله کرامت انسانی در غرب و جایگاه انسان در مغرب زمین است. خواننده از رهگذر مطالعه این مقاله به این نکته رهنمون می گردد که با توجه به دیدگاه کمال خواهانه و مترقیانه اسلام از انسان و جایگاه او که خلیفه اللهی بر روی زمین است، می توان به این نتیجه رسید که این مکتب آسمانی از قرن ها قبل از اینکه این گونه مباحث همانند آزادی، حقوق مالکیت و... در مغرب زمین (و به خصوص با اعلامیه جهانی حقوق بشر) بروز و ظهور پیدا کند، در اسلام ملاک و معیار عمل و حقوق خصوصی و جزایی و اجتماعی جوامع اسلامی بوده است.  




=مقدمه=
=مقدمه=
حقوق بشر، مواردي طبيعي است كه آدمي به حكم طبيعت و فطرت خويش و براي تداوم حركت تكامل فطري خود، بدان نياز دارد. بر اين پايه، معتقديم كه حقوق بشر فراتر از هر آنچيزهايي است كه از آن به عنوان حقوق يا مسايل ديگري ياد شده يا مطرح مي‌گردد و مي‌توان از آنها به حق پرسش دينداري، حق حمايت‌هاي اخلاقي و حتي حق وصول آئيني استوار و از اين قبيل ياد كردن.
حقوق بشر، مواردی طبیعی است كه آدمی به حكم طبیعت و فطرت خویش و برای تداوم حركت تكامل فطری خود، بدان نیاز دارد. بر این پایه، معتقدیم كه حقوق بشر فراتر از هر آنچیزهایی است كه از آن به عنوان حقوق یا مسایل دیگری یاد شده یا مطرح می‌گردد و می‌توان از آنها به حق پرسش دینداری، حق حمایت‌های اخلاقی و حتی حق وصول آئینی استوار و از این قبیل یاد كردن.


همين حق است كه در جهت نياز به پيامبران و اينكه دين از الطاف خداوند به انسان و خداوند متعال خود سرچشمة لطف و رحمت است، مبناي استدلال قرار مي‌گيرد بطوريكه مي‌توان نتيجه گرفت كه وجوب بعثت انبيا، و جويي لطفي است. كه ما البته در اين زمينه، وارد جزييات بيشتر نمي‌شويم و آنرا به فرصت مناسب ديگري موكول مي‌كنيم.  
همین حق است كه در جهت نیاز به پیامبران و اینكه دین از الطاف خداوند به انسان و خداوند متعال خود سرچشمة لطف و رحمت است، مبنای استدلال قرار می‌گیرد بطوریكه می‌توان نتیجه گرفت كه وجوب بعثت انبیا، و جویی لطفی است. كه ما البته در این زمینه، وارد جزییات بیشتر نمی‌شویم و آنرا به فرصت مناسب دیگری موكول می‌كنیم.  


=نیازهای طبيعی و در راستای تداوم حركت تكاملی انسان ‌=
=نیازهای طبیعی و در راستای تداوم حركت تكاملی انسان ‌=
انسان ها در برخي حالتهاي طبيعي خود بنابر طبيعت خود و در راستاي تداوم حركت تكاملي‌اش به اموری نیاز دارد؛ اين مجموعه نيازها را مي‌توان در نيازهاي مادي، نيازهاي عقلي، نيازهاي اخلاقي و نيازهاي حقوقي فرهنگي فشرده كرد.
انسان ها در برخی حالتهای طبیعی خود بنابر طبیعت خود و در راستای تداوم حركت تكاملی‌اش به اموری نیاز دارد؛ این مجموعه نیازها را می‌توان در نیازهای مادی، نیازهای عقلی، نیازهای اخلاقی و نیازهای حقوقی فرهنگی فشرده كرد.


==نيازهاي مادي==
==نیازهای مادی==
شامل نيازهاي طبيعي غذايي، امنيت، پوشاك تأمين بهداشت و هر آنچه كه مي‌شود انسان را به مثابة فردي فعال و جامعه سر پا نگاه مي‌دارد و البته بر آوردن نيازهاي جنسي، گرايش‌هاي حفظ نسل و زاد و ولد و حمايت‌هاي دوران كودكي و مادي نسل بشر براي بقاي پويا و فعال خود بدان نيازمند است شامل مي‌گردد.
شامل نیازهای طبیعی غذایی، امنیت، پوشاك تأمین بهداشت و هر آنچه كه می‌شود انسان را به مثابة فردی فعال و جامعه سر پا نگاه می‌دارد و البته بر آوردن نیازهای جنسی، گرایش‌های حفظ نسل و زاد و ولد و حمایت‌های دوران كودكی و مادی نسل بشر برای بقای پویا و فعال خود بدان نیازمند است شامل می‌گردد.


==نيازهای عقلی ـ معنوی==
==نیازهای عقلی ـ معنوی==
شامل نياز به آزادي انديشه، رشد عقلي و تأمل آزاد در جهان هستي و رشد حس فلسفي و تقويت منطق در به تصوير كشيدن اشيا و جملگي نيازهاي انساني اصيلي است كه نمي‌توان ناديده‌شان گرفت.
شامل نیاز به آزادی اندیشه، رشد عقلی و تأمل آزاد در جهان هستی و رشد حس فلسفی و تقویت منطق در به تصویر كشیدن اشیا و جملگی نیازهای انسانی اصیلی است كه نمی‌توان نادیده‌شان گرفت.


==نيازهای اخلاقی==
==نیازهای اخلاقی==
شامل گرايش‌ها و تمايلات طبيعي در وجود انسان و مواردي است كه نياز به پاسخ‌هاي مناسبي دارد؛ نياز به تربيت واقعي و فراهم آوردن محيط مناسب براي رشد حسّ زيباشناختي و اخلاقي و نفي هر آنچه كه با پاكي و صفاي فطرت، همسويي ندارد و تدارك فضاي فطري اصيل، نيازي اصيل و اساسي است. از جمله اين گرايش و تمايلات اخلاقي بي‌ترديد مي‌توان به گرايش‌هاي ديني انسان و دينداري و تدين در برابر پروردگار يكتا اشاره كرد.
شامل گرایش‌ها و تمایلات طبیعی در وجود انسان و مواردی است كه نیاز به پاسخ‌های مناسبی دارد؛ نیاز به تربیت واقعی و فراهم آوردن محیط مناسب برای رشد حسّ زیباشناختی و اخلاقی و نفی هر آنچه كه با پاكی و صفای فطرت، همسویی ندارد و تدارك فضای فطری اصیل، نیازی اصیل و اساسی است. از جمله این گرایش و تمایلات اخلاقی بی‌تردید می‌توان به گرایش‌های دینی انسان و دینداری و تدین در برابر پروردگار یكتا اشاره كرد.


==نيازهای حقوقی ـ فرهنگی==
==نیازهای حقوقی ـ فرهنگی==
به معناي نياز انسان به تشكيل جامعه و قوانين و اصول موقّت يا در  مورد نياز براي شكل‌گيري اين جامعه و از آنجا نياز انسان در وصول به مطمئن‌ترين راهها براي تحقيق گرايش فطري به خوشبختي و سعادت است كه به نوبة خود نيازمند برآوردن نيازهاي حقوقي به بهترين شيوه‌ها و روش‌هاست.
به معنای نیاز انسان به تشكیل جامعه و قوانین و اصول موقّت یا در  مورد نیاز برای شكل‌گیری این جامعه و از آنجا نیاز انسان در وصول به مطمئن‌ترین راهها برای تحقیق گرایش فطری به خوشبختی و سعادت است كه به نوبة خود نیازمند برآوردن نیازهای حقوقی به بهترین شیوه‌ها و روش‌هاست.


=معيارهای تشخيص حقوق انسانی=
=معیارهای تشخیص حقوق انسانی=
از اين زمينه يك سري معيارها و ملاكهايي چون: عرف و عقلا، قانون و دين، مصلحت و مفسدت، لذت و درد، عواطف و عقل، مقتضيات عدالت و از اين قبيل مطرح شده يا مي‌شود. اين موارد خود يا سرچشمه‌اي حق به شمار مي‌روند و يا پرده از آن برمي‌گيرند و يا از لوازم آنند و يا بالاخره در نوع ديگري از پيوند با حق هستند ولي بهرحال براي در نظر داشت ملاك هاي تشخيص اينكه امري حق يا ناحق است بايد به دو نكته زير، توجه كرد:
از این زمینه یك سری معیارها و ملاكهایی چون: عرف و عقلا، قانون و دین، مصلحت و مفسدت، لذت و درد، عواطف و عقل، مقتضیات عدالت و از این قبیل مطرح شده یا می‌شود. این موارد خود یا سرچشمه‌ای حق به شمار می‌روند و یا پرده از آن برمی‌گیرند و یا از لوازم آنند و یا بالاخره در نوع دیگری از پیوند با حق هستند ولی بهرحال برای در نظر داشت ملاك های تشخیص اینكه امری حق یا ناحق است باید به دو نكته زیر، توجه كرد:




يكم: معناي حق و معناي انسان، گرايش‌ها و نيازهاي اصيل او
یكم: معنای حق و معنای انسان، گرایش‌ها و نیازهای اصیل او




دوم: اينكه معيار يا ملاكي را در نظر بگيريم كه به رغم برخورداري انسان از طبع‌هاي اجتماعي گوناگون و متنوع در مورد وي مصداق داشته باشند در غير اينصورت ويژگي عام و تمام مشمول طبيعت حق را به مثابة يك موضوع انساني محض، ناديده گرفته‌ايم.
دوم: اینكه معیار یا ملاكی را در نظر بگیریم كه به رغم برخورداری انسان از طبع‌های اجتماعی گوناگون و متنوع در مورد وی مصداق داشته باشند در غیر اینصورت ویژگی عام و تمام مشمول طبیعت حق را به مثابة یك موضوع انسانی محض، نادیده گرفته‌ایم.




بدين ترتيب اين معيار يا ملاكي كه نياز طبيعي و ثابت انسان با ويژگي تكاملي و فطري‌اش را نمايندگي كند، كدام است؟
بدین ترتیب این معیار یا ملاكی كه نیاز طبیعی و ثابت انسان با ویژگی تكاملی و فطری‌اش را نمایندگی كند، كدام است؟


==وجدان فكری و وجدان اخلاقی==
==وجدان فكری و وجدان اخلاقی==
در پاسخ به اين پرسش، جز از وجدان فكري و وجدان اخلاقي، نمي‌توان نام برد: و چنانچه تنها به وجدان اخلاقي كه در هر انسان مي‌توان سراغ گرفت ـ بسنده كنيم نيز بدون ترديد خواهيم توانست اصول حقوق انساني را اجمالاً كشف كنيم. از آن به بعد نيز مي‌توان به تفاوت و اختلاف مصداق‌ها و موارد انطباق هر كدام، پرداخت و دريافت كه وجدان، خود ما را به وسيله‌اي براي احراز درستي اين مصداقها، رهنمون مي‌گردد تا در نتيجه جزييات بيشتري از اين حقوق فرارويمان قرار گيرد؛ چنانچه وجدان را به كناري نهيم، معيار يا ملاك ديگري براي شناخت نه تنها حقوق بلكه هر گونه معرفت انساني نيز پيش رو نخواهيم داشت و در اين صورت انسان را زنداني خود به همان شكلي در ذهن تصور مي‌كنيم كه ”بر كل“ به تصوير كشيد. انسان بي‌وجدان (به معناي اعم) فاقد ويژگي انساني و در حقيقت تكه چوبي بيش نيست و چوب هم كه حقوق نمي‌خواهد.  
در پاسخ به این پرسش، جز از وجدان فكری و وجدان اخلاقی، نمی‌توان نام برد: و چنانچه تنها به وجدان اخلاقی كه در هر انسان می‌توان سراغ گرفت ـ بسنده كنیم نیز بدون تردید خواهیم توانست اصول حقوق انسانی را اجمالاً كشف كنیم. از آن به بعد نیز می‌توان به تفاوت و اختلاف مصداق‌ها و موارد انطباق هر كدام، پرداخت و دریافت كه وجدان، خود ما را به وسیله‌ای برای احراز درستی این مصداقها، رهنمون می‌گردد تا در نتیجه جزییات بیشتری از این حقوق فرارویمان قرار گیرد؛ چنانچه وجدان را به كناری نهیم، معیار یا ملاك دیگری برای شناخت نه تنها حقوق بلكه هر گونه معرفت انسانی نیز پیش رو نخواهیم داشت و در این صورت انسان را زندانی خود به همان شكلی در ذهن تصور می‌كنیم كه ”بر كل“ به تصویر كشید. انسان بی‌وجدان (به معنای اعم) فاقد ویژگی انسانی و در حقیقت تكه چوبی بیش نیست و چوب هم كه حقوق نمی‌خواهد.  


===معنای وجدان===
===معنای وجدان===
”وجدان“، چيست؟ اي بسا نتوان وجدان را نه به دليل پوشيدگي كه به علت روشني بيش از حدّ ـ تعريف كرد. وجدان حقيقي است كه با آن، برخورد داريم و جز بدان، نمي‌توانيم وجود آنرا ثابت كنيم؛ كسي را كه وجدان و حكم وجدان را منكر مي‌شود هرگز نمي‌توان قانع به وجود آن كرد.
”وجدان“، چیست؟ ای بسا نتوان وجدان را نه به دلیل پوشیدگی كه به علت روشنی بیش از حدّ ـ تعریف كرد. وجدان حقیقی است كه با آن، برخورد داریم و جز بدان، نمی‌توانیم وجود آنرا ثابت كنیم؛ كسی را كه وجدان و حكم وجدان را منكر می‌شود هرگز نمی‌توان قانع به وجود آن كرد.




ما با وجدان است كه مي‌توان در خصوص احكام عقلي كه پايه و اساس تمامي معرفت‌هاي ما را تشكيل مي‌دهد، به قطعيت دست پيدا يافت و نيز به وسيله همين وجدان است كه مي‌توان به حسن و قبح افعال همگان، ايمان آورد و پايه‌هاي اخلاقي و اجتماعي را بر آنها، ولي پي‌گيري كرد.
ما با وجدان است كه می‌توان در خصوص احكام عقلی كه پایه و اساس تمامی معرفت‌های ما را تشكیل می‌دهد، به قطعیت دست پیدا یافت و نیز به وسیله همین وجدان است كه می‌توان به حسن و قبح افعال همگان، ایمان آورد و پایه‌های اخلاقی و اجتماعی را بر آنها، ولی پی‌گیری كرد.




چه بسا نويسندگان اعلاميه جهاني حقوق بشر، بي‌آنكه بدانند از خاستگاه وجداني ـ فطري بدين كار پرداختند هرچند آنها مسئله حقوق را از ايمان به وجدان و مقتضيات آن، جدا ساختند. وجدان هماني است كه حُسن عدل و قبح ظلم را مورد تأكيد قرار مي‌دهد وجدان هماني كه حق زندگي، حق آزادي، حق كرامت انساني را مورد تأكيد قرار مي‌دهد. هماني است كه بر برابر انساني نژادها حقوق مادي، حقوق جنسيّتي و غيره، انگشت مي‌گذارد.
چه بسا نویسندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر، بی‌آنكه بدانند از خاستگاه وجدانی ـ فطری بدین كار پرداختند هرچند آنها مسئله حقوق را از ایمان به وجدان و مقتضیات آن، جدا ساختند. وجدان همانی است كه حُسن عدل و قبح ظلم را مورد تأكید قرار می‌دهد وجدان همانی كه حق زندگی، حق آزادی، حق كرامت انسانی را مورد تأكید قرار می‌دهد. همانی است كه بر برابر انسانی نژادها حقوق مادی، حقوق جنسیّتی و غیره، انگشت می‌گذارد.




و در خصوص نحوة رسيدن به مصداقهاي تفصيلي حقوق، تنها دو راه مي‌توان در نظر گرفت‌‌:
و در خصوص نحوة رسیدن به مصداقهای تفصیلی حقوق، تنها دو راه می‌توان در نظر گرفت‌‌:
راه نخست: بررسي و مطالعه تمامي رفتارهاي انساني و كنارگذاردن حالتهاي خاص و كشف رفتارهاي مشترك به رغم گوناگوني شرايط كه البته معيار ناقصي است كه اي بسا نتوان به عنوان يك كار تحقيقاتي، آنرا كه تحقق بخشيد همچنانكه حتي در صورت تحقق نيز شايد نتوان به نتايج قابل ذكري است يافت.
راه نخست: بررسی و مطالعه تمامی رفتارهای انسانی و كنارگذاردن حالتهای خاص و كشف رفتارهای مشترك به رغم گوناگونی شرایط كه البته معیار ناقصی است كه ای بسا نتوان به عنوان یك كار تحقیقاتی، آنرا كه تحقق بخشید همچنانكه حتی در صورت تحقق نیز شاید نتوان به نتایج قابل ذكری است یافت.




راه دوم: دين، به اعتبار اينكه وجدان خود گواهي بر نبادي تصوري آن از طريق توان و قدرت عقلي انسان در كشف رازهاي نظام پرشكوه هستي و وجود مطلق و كامل آفريدگار اين هستي است. وجودي كه به ذات خود غني، دانا، زنده و مهربان و سرشار لطف است و به مقتضاي لطف خود، دين را همراه پيامبران خود مي‌فرستد تا جزييات حقوق فردي و اجتماعي انسانها را براي بشريت روشن سازند و شيوه بهتر و برتر براي حركت در جهت تكامل را فراروي وي قرار دهند.
راه دوم: دین، به اعتبار اینكه وجدان خود گواهی بر نبادی تصوری آن از طریق توان و قدرت عقلی انسان در كشف رازهای نظام پرشكوه هستی و وجود مطلق و كامل آفریدگار این هستی است. وجودی كه به ذات خود غنی، دانا، زنده و مهربان و سرشار لطف است و به مقتضای لطف خود، دین را همراه پیامبران خود می‌فرستد تا جزییات حقوق فردی و اجتماعی انسانها را برای بشریت روشن سازند و شیوه بهتر و برتر برای حركت در جهت تكامل را فراروی وی قرار دهند.
در خصوص ايمان به دين يا بسنده كردن به همان تصوير اجمالي و ناقصي كه به نوبه خود زاييد: ايمان به نظريه فطرت انساني است بايد گفت چنانچه كسي منكر آن گشت همچنانكه پيش از اين نيز اشاره كرديم، ديگر منطقي نخواهد بود كه از حق يا اخلاق انساني، سخن به ميان آورد.
در خصوص ایمان به دین یا بسنده كردن به همان تصویر اجمالی و ناقصی كه به نوبه خود زایید: ایمان به نظریه فطرت انسانی است باید گفت چنانچه كسی منكر آن گشت همچنانكه پیش از این نیز اشاره كردیم، دیگر منطقی نخواهد بود كه از حق یا اخلاق انسانی، سخن به میان آورد.


=اشاره‌هاي انسانی ـ حقوقی در گذرگاه تاريخ=
=اشاره‌های انسانی ـ حقوقی در گذرگاه تاریخ=
مي‌توان با قطعيت اعلام كرد كه وجدان انساني و در مرتبة بعدي عامل دين، با ابعاد گستردة تاريخي، تأثير خود را بر روند حقوق بشر و حتي در وجود افسانه نيز بر جاي گذارده‌اند.
می‌توان با قطعیت اعلام كرد كه وجدان انسانی و در مرتبة بعدی عامل دین، با ابعاد گستردة تاریخی، تأثیر خود را بر روند حقوق بشر و حتی در وجود افسانه نیز بر جای گذارده‌اند.


==علامه محمدتقی جعفری==
==علامه محمدتقی جعفری==
علامه محمدتقي جعفري در كتاب ارزشمند خود در اين زمينه مي‌گويد:
علامه محمدتقی جعفری در كتاب ارزشمند خود در این زمینه می‌گوید:
«بديهي است كه هدف اصلاح روابط بشريت، خود به مثابة احترام عملي و مستمر در ارايه موارد مختلف حقوق جهاني انسان در ذهن انسانهاي پيشرفته به شمار مي‌روند و بر همين اساس است كه ما شاهد برخي عبارات و مواد مختلف به عنوان اخلاق يا حقوق يا عناصر فرهنگي در ميان ملتها و اقوام گوناگون هستيم» <ref>”حقوق بشر جهاني“ صفحة: 16.</ref>
«بدیهی است كه هدف اصلاح روابط بشریت، خود به مثابة احترام عملی و مستمر در ارایه موارد مختلف حقوق جهانی انسان در ذهن انسانهای پیشرفته به شمار می‌روند و بر همین اساس است كه ما شاهد برخی عبارات و مواد مختلف به عنوان اخلاق یا حقوق یا عناصر فرهنگی در میان ملتها و اقوام گوناگون هستیم» <ref>”حقوق بشر جهانی“ صفحة: 16.</ref>
==جرج ساباين==
==جرج ساباین==
و جرج ساباين نيز مي‌گويد: «بطور كلي يونانيان در قرن پنجم پيش از ميلاد مي‌گفتند كه حقوق طبيعي جاودان غيرقابل تغيير است حال آنكه اوضاع و احوال انسان، متغير است؛ ما اگر بتوانيم اين قانون ثابت و لايتغير را كشف كنيم و ميان آن از يك سو و زندگي بشري از سوي ديگر، هماهنگي ايجاد نماييم. در آن صورت زندگي بشري تا حدودي منطقي و عقلاني خواهد گشت، و مفاسد و شرها، كاهش خواهد يافت. مرتبة كمال انساني عبارت از آنست كه از قانون طبيعي و ثابت پيروي كني. اين فلسفه را مي‌توان در اين جمله فشرده كرد: جستجوي ثبات در ميان متغيرها و وحدت در متنوع‌ها» <ref>جرج ساباين: ”تاريخ فلسفه سياسي“ جلد يكم، صفحه 77.</ref>  
و جرج ساباین نیز می‌گوید: «بطور كلی یونانیان در قرن پنجم پیش از میلاد می‌گفتند كه حقوق طبیعی جاودان غیرقابل تغییر است حال آنكه اوضاع و احوال انسان، متغیر است؛ ما اگر بتوانیم این قانون ثابت و لایتغیر را كشف كنیم و میان آن از یك سو و زندگی بشری از سوی دیگر، هماهنگی ایجاد نماییم. در آن صورت زندگی بشری تا حدودی منطقی و عقلانی خواهد گشت، و مفاسد و شرها، كاهش خواهد یافت. مرتبة كمال انسانی عبارت از آنست كه از قانون طبیعی و ثابت پیروی كنی. این فلسفه را می‌توان در این جمله فشرده كرد: جستجوی ثبات در میان متغیرها و وحدت در متنوع‌ها» <ref>جرج ساباین: ”تاریخ فلسفه سیاسی“ جلد یكم، صفحه 77.</ref>  




چنانچه نظريات فيلسوفان، تاريخ نگاران و شعرا را طي تاريخ از نظر بگذرانيم تعابير و عبارتهاي فراواني در بيان اين تأثير وجداني عام، در آثارشان خواهيم يافت.
چنانچه نظریات فیلسوفان، تاریخ نگاران و شعرا را طی تاریخ از نظر بگذرانیم تعابیر و عبارتهای فراوانی در بیان این تأثیر وجدانی عام، در آثارشان خواهیم یافت.
از جمله مثلاً سيسرون فيلسوف (106-43 م) تأكيد دارد كه حقوق، بر پايه تصور يا گمان شكل نمي‌؛يرد بلكه عدالت طبيعي، ثابت و لازم، براساس وجدان انساني است كه پي‌ريزي مي‌شود. <ref>جرج دل‌وكيو: ”في تاريخ فلسفه الحقوق“، صفحة 67.</ref>
از جمله مثلاً سیسرون فیلسوف (106-43 م) تأكید دارد كه حقوق، بر پایه تصور یا گمان شكل نمی‌؛یرد بلكه عدالت طبیعی، ثابت و لازم، براساس وجدان انسانی است كه پی‌ریزی می‌شود. <ref>جرج دل‌وكیو: ”فی تاریخ فلسفه الحقوق“، صفحة 67.</ref>


==جفای نويسندگان تاريخ حقوق و سير تكاملی آن نسبت به اسلام==
==جفای نویسندگان تاریخ حقوق و سیر تكاملی آن نسبت به اسلام==
در اينجا يادآور مي‌شويم كه نويسندگان تاريخ حقوق و سير تكاملي آن، يكباره و در گامي بسيار بلند مرحلة اسلامي را تا قرن هيجدهم يعني زمان اعلاميه جهان حقوق بشر فرانسه در 28 اوت 1789 ميلادي كه در سوم سپتامبر 1791 ميلادي به عنوان بخشي از قانون اساسي فرانسه درآمد ـ ناديده مي‌گيرند و نمي‌دانند يا نمي‌خواهند بدانند كه :
در اینجا یادآور می‌شویم كه نویسندگان تاریخ حقوق و سیر تكاملی آن، یكباره و در گامی بسیار بلند مرحلة اسلامی را تا قرن هیجدهم یعنی زمان اعلامیه جهان حقوق بشر فرانسه در 28 اوت 1789 میلادی كه در سوم سپتامبر 1791 میلادی به عنوان بخشی از قانون اساسی فرانسه درآمد ـ نادیده می‌گیرند و نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند كه :


اسلام با طلوع خود بر جهانيان، پرشكوه‌ترين اعلاميه حقوق بشر را از طريق آموزه‌هاي قرآن كريم و سنت شريف نبوي (ص)، تقديم بشريت كرده و همين آموزه‌هاست كه تاكنون پايه و مبناي حقوقي تمامي فعاليتهاي انساني مسلمانان طي تاريخ بوده و اعلامية اخير حقوق بشر اسلامي نيز چيزي جز كوششي مثبت براي تدوين همين حقوق به شكل متعارف امروزي و با فرمولهاي متداول كنوني است.
اسلام با طلوع خود بر جهانیان، پرشكوه‌ترین اعلامیه حقوق بشر را از طریق آموزه‌های قرآن كریم و سنت شریف نبوی (ص)، تقدیم بشریت كرده و همین آموزه‌هاست كه تاكنون پایه و مبنای حقوقی تمامی فعالیتهای انسانی مسلمانان طی تاریخ بوده و اعلامیة اخیر حقوق بشر اسلامی نیز چیزی جز كوششی مثبت برای تدوین همین حقوق به شكل متعارف امروزی و با فرمولهای متداول كنونی است.
===برخی از آیات قرآن به مثابه اعلاميه قانونی ـ تاريخی حقوق ثابت انسان===
===برخی از آیات قرآن به مثابه اعلامیه قانونی ـ تاریخی حقوق ثابت انسان===
به عنوان مثال نيز آيات زير را مي‌توان اعلاميه قانوني ـ تاريخي حقوق ثابت انساني در نظر گرفت:
به عنوان مثال نیز آیات زیر را می‌توان اعلامیه قانونی ـ تاریخی حقوق ثابت انسانی در نظر گرفت:




«و لقد كرّمنا بني آدم» <ref>اسراء : 70</ref> (و به درستي ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ايم).
«و لقد كرّمنا بنی آدم» <ref>اسراء : 70</ref> (و به درستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم).




«يا ايها‌الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقاكم»  <ref>الحجرات : 13</ref> (اي مردم! ما شما را از مردي و زني آفريديم و شما را گروه‌ها و قبيله‌ها كرديم تا يكديگر را بازشناسيد؛ بي‌گمان گرامي‌ترين شما نزد خداوند، پرهيزگارترين شماست).
«یا ایها‌الناس انا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقاكم»  <ref>الحجرات : 13</ref> (ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها كردیم تا یكدیگر را بازشناسید؛ بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست).




«من قتل نفساً بغير نفس او فساد في الارض فكأنما قتل الناس جميعاً و من احياها فكأنما احيا الناس جميعاً» <ref>مائده : 32</ref> (... هر كس تني را ـ جز به قصاص يا به كيفر تبهكاري در روي زمين ـ بكشد، چنان است كه تمام مردم را كشته است و هر كه آن را زنده بدارد، چنان است كه همة مردم را زنده داشته است).
«من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فكأنما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فكأنما احیا الناس جمیعاً» <ref>مائده : 32</ref> (... هر كس تنی را ـ جز به قصاص یا به كیفر تبهكاری در روی زمین ـ بكشد، چنان است كه تمام مردم را كشته است و هر كه آن را زنده بدارد، چنان است كه همة مردم را زنده داشته است).




و ديگر متون و نصوص شريفه‌اي كه از پيامبر اكرم (صلي اله عليه و آله و سلم) و اهل بيت طاهرين (عليهم‌السلام) وارد شده و تأثير بسيار خوب و تصاوير زيبايي در عرصه انديشه اسلامي، به جاي گذارده است. <ref>در اين خصوص، از جمله نگاه كنيد به: ”رسالة حقوق“ حضرت امام زين‌العابدين (عليه‌السلام) كه تمامي حقوق متقابل افراد نسبت به يكديگر را در بر گرفته است.</ref>
و دیگر متون و نصوص شریفه‌ای كه از پیامبر اكرم (صلی اله علیه و آله و سلم) و اهل بیت طاهرین (علیهم‌السلام) وارد شده و تأثیر بسیار خوب و تصاویر زیبایی در عرصه اندیشه اسلامی، به جای گذارده است. <ref>در این خصوص، از جمله نگاه كنید به: ”رسالة حقوق“ حضرت امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) كه تمامی حقوق متقابل افراد نسبت به یكدیگر را در بر گرفته است.</ref>




ولي اگر خواسته باشيم سير انديشة حقوقي دوران متأخر را مورد مطالعه و بررسي قرار دهيم مي‌توان گفت اعلاميه جهاني حقوق بشر فرانسه ـ به رغم بهره‌گيري از اعلاميه حقوقي انگلستان صادره در همان سال و نيز اعلاميه استقلال سيزده مستعمرة آمريكا كه سيزده سال پيش از آن صادر شده بود ـ توانست منشور بسيار پيشرفته‌اي در اين عرصه، تقديم دارد.
ولی اگر خواسته باشیم سیر اندیشة حقوقی دوران متأخر را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم می‌توان گفت اعلامیه جهانی حقوق بشر فرانسه ـ به رغم بهره‌گیری از اعلامیه حقوقی انگلستان صادره در همان سال و نیز اعلامیه استقلال سیزده مستعمرة آمریكا كه سیزده سال پیش از آن صادر شده بود ـ توانست منشور بسیار پیشرفته‌ای در این عرصه، تقدیم دارد.


چه در مادة نخست آن: حق آزادي و برابري و در مادة دوم حق آزادي و مالكيت و امنيت و دفاع در برابر ظلم و ستم و در مادة سوم: از برخورداري ملتها از حق حاكميت و در مادة چهارم از آزادي‌هاي فردي به شرط عدم تجاوز به آزادي ديگران و در مادة پنجم از حق منع زيان‌رساني به ديگران و در مادة ششم از حق همة افراد و شهروندان در شركت در تدوين و تنظيم قوانين و در مادة هفتم از برابري همگان در برابر قانون و احراز مناصب و شغل و در مادة هشتم از اينكه هيچ مجازاتي بدون قانون وجود ندارد و در مادة نهم از اين ايده كه اصل بر برائت است مگر جرم هر كس ثابت شود و در مادة دهم از آزادي عقيده و در مادة يازدهم از آزادي بيان و در مادة دوازدهم و در راستاي تضمين اين حقوق از ايدة تشكيل نيروهاي مسلح است.  
چه در مادة نخست آن: حق آزادی و برابری و در مادة دوم حق آزادی و مالكیت و امنیت و دفاع در برابر ظلم و ستم و در مادة سوم: از برخورداری ملتها از حق حاكمیت و در مادة چهارم از آزادی‌های فردی به شرط عدم تجاوز به آزادی دیگران و در مادة پنجم از حق منع زیان‌رسانی به دیگران و در مادة ششم از حق همة افراد و شهروندان در شركت در تدوین و تنظیم قوانین و در مادة هفتم از برابری همگان در برابر قانون و احراز مناصب و شغل و در مادة هشتم از اینكه هیچ مجازاتی بدون قانون وجود ندارد و در مادة نهم از این ایده كه اصل بر برائت است مگر جرم هر كس ثابت شود و در مادة دهم از آزادی عقیده و در مادة یازدهم از آزادی بیان و در مادة دوازدهم و در راستای تضمین این حقوق از ایدة تشكیل نیروهای مسلح است.  




در مادة سيزدهم از مشروعيت اخذ ماليات براي تأمين هزينه‌ةاي نيروهاي مزبور و در مادة چهاردهم از حق نظارت مردم بر مالياتها و در مادة پانزدهم از حق نظارت جامعه بر كاركنان [دولتي] و در مادة شانزدهم اعتبار بي‌قانون بودن جوامعي كه حقوق بشر و تفكيك قواي سه گانه را نپذيرفته‌اند و سرانجام در ماده هفدهم از عدم جواز سلب مالكيت افراد جز براي مصالح عموم جامعه، سخن به ميان آورده است.  
در مادة سیزدهم از مشروعیت اخذ مالیات برای تأمین هزینه‌ةای نیروهای مزبور و در مادة چهاردهم از حق نظارت مردم بر مالیاتها و در مادة پانزدهم از حق نظارت جامعه بر كاركنان [دولتی] و در مادة شانزدهم اعتبار بی‌قانون بودن جوامعی كه حقوق بشر و تفكیك قوای سه گانه را نپذیرفته‌اند و سرانجام در ماده هفدهم از عدم جواز سلب مالكیت افراد جز برای مصالح عموم جامعه، سخن به میان آورده است.  




اين اعلاميه مهم حاوي چنين موادّي بوده و اينك به صورت قانوني درآمده كه دولتها اندك اندك از آن اقتباس و بهره‌گيري كردند و اين تحول و روند ادامه درشت تا اينكه در دهم دسامبر 1948 ميلادي و به دنبال پايان جنگ جهاني دوم، اعلاميه جهاني حقوق بشر مورد توافق و تصويب اغلب كشورها قرار گرفت و چهل و هشت عضو سازمان ملل متحد آن را امضا كردند و كشورهاي كمونيستي (روسيه سفيد، اوكراين، چكسلواكي، يوگسلاوي و لهستان) و آفريقاي جنوبي و عربستان سعودي ـ البته هر كدام با انگيزة متفاوتي ـ از امضاي آن سرباز زدند.
این اعلامیه مهم حاوی چنین موادّی بوده و اینك به صورت قانونی درآمده كه دولتها اندك اندك از آن اقتباس و بهره‌گیری كردند و این تحول و روند ادامه درشت تا اینكه در دهم دسامبر 1948 میلادی و به دنبال پایان جنگ جهانی دوم، اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد توافق و تصویب اغلب كشورها قرار گرفت و چهل و هشت عضو سازمان ملل متحد آن را امضا كردند و كشورهای كمونیستی (روسیه سفید، اوكراین، چكسلواكی، یوگسلاوی و لهستان) و آفریقای جنوبی و عربستان سعودی ـ البته هر كدام با انگیزة متفاوتی ـ از امضای آن سرباز زدند.


=تمامی قوانين انسانی متضمن كرامت انسان اند=
=تمامی قوانین انسانی متضمن كرامت انسان اند=


نمي‌توان قانوني انساني را تصور كرد كه اين حق را ناديده انگاشته باشد. اين حق مورد اجماع همة قوانين است:
نمی‌توان قانونی انسانی را تصور كرد كه این حق را نادیده انگاشته باشد. این حق مورد اجماع همة قوانین است:
==اعلاميه جهانی حقوق بشر==
==اعلامیه جهانی حقوق بشر==
اعلاميه جهاني حقوق بشر در اولين مادة خود مي‌گويد: همة افراد بشر آزاد به دنيا مي‌آيند و از نظر كرامت و حقوق برابرند و همگي از عقل و وجدان برخوردارند و بايد با روح برادري با يكديگر تعامل داشته باشند.
اعلامیه جهانی حقوق بشر در اولین مادة خود می‌گوید: همة افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از نظر كرامت و حقوق برابرند و همگی از عقل و وجدان برخوردارند و باید با روح برادری با یكدیگر تعامل داشته باشند.
==اعلاميه اسلامی حقوق بشر==
==اعلامیه اسلامی حقوق بشر==
اعلاميه اسلامي حقوق بشر در تشخيص مادة خود، اشعار مي‌دارد:
اعلامیه اسلامی حقوق بشر در تشخیص مادة خود، اشعار می‌دارد:
الف: تمامي بشريت خانوادة واحدي هستند كه در پرستش خداوند و پيامبري حضرت آدم، مشتركند و تمامي مردم صرفنظر از نژاد، رنگ، زبان، جنسي يا اعتقادات ديني و وابستگي‌هاي سياسي و وضعيت اجتماعي و هر اعتبار ديگري، در اصل كرامت انساني و اصل تكليف و مسؤوليت با يكديگر برابرند و تنها اعتقادات درست است كه در راستاي حركت تكامل انسان، ضامن رشد و نمو اين كرامت است.
الف: تمامی بشریت خانوادة واحدی هستند كه در پرستش خداوند و پیامبری حضرت آدم، مشتركند و تمامی مردم صرفنظر از نژاد، رنگ، زبان، جنسی یا اعتقادات دینی و وابستگی‌های سیاسی و وضعیت اجتماعی و هر اعتبار دیگری، در اصل كرامت انسانی و اصل تكلیف و مسؤولیت با یكدیگر برابرند و تنها اعتقادات درست است كه در راستای حركت تكامل انسان، ضامن رشد و نمو این كرامت است.
ب: خلايق همگي عيال خداوندند و پروردگار جهانيان كسي را كه به عيالش سودمندتر باشد دوست‌تر مي‌دارد و اينكه هيچ كس را جز به تقوا و كار نيك، بر ديگري برتري نيست.
ب: خلایق همگی عیال خداوندند و پروردگار جهانیان كسی را كه به عیالش سودمندتر باشد دوست‌تر می‌دارد و اینكه هیچ كس را جز به تقوا و كار نیك، بر دیگری برتری نیست.
ديده مي‌شود كه اعلاميه اسلامي حقوق بشر به حق، ميان اصل كرامت (و در واقع كرامتي كه انسان تنها به اعتبار وابستگي انساني خود آنرا كسب مي‌كند) از يك سو و كرامت اكتسابي كه طي سپر تكامل معنوي و انجام كارهاي نيك و خدمت به خلق كسب مي‌كند، تفاوت قايل مي‌شود و اين نكتة بسيار مهمي است كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر، بدان توجه نشده و لذا آنرا ناقص تلقي مي‌كنيم چرا كه هر وجداني، تفاوت ميان مثلاً دانشمند بزرگي چون ابوعلي سينا و يك فرد عادي را كه براي خود زندگي كرده و تأثيري از خود به جاي نگذاشته است، كاملاً درك مي‌كند.
دیده می‌شود كه اعلامیه اسلامی حقوق بشر به حق، میان اصل كرامت (و در واقع كرامتی كه انسان تنها به اعتبار وابستگی انسانی خود آنرا كسب می‌كند) از یك سو و كرامت اكتسابی كه طی سپر تكامل معنوی و انجام كارهای نیك و خدمت به خلق كسب می‌كند، تفاوت قایل می‌شود و این نكتة بسیار مهمی است كه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، بدان توجه نشده و لذا آنرا ناقص تلقی می‌كنیم چرا كه هر وجدانی، تفاوت میان مثلاً دانشمند بزرگی چون ابوعلی سینا و یك فرد عادی را كه برای خود زندگی كرده و تأثیری از خود به جای نگذاشته است، كاملاً درك می‌كند.


==موارد اشتراك اعلاميه جهانی و اسلامی حقوق بشر==
==موارد اشتراك اعلامیه جهانی و اسلامی حقوق بشر==
هر دو اعلاميه در حق تأمين محيط زيست بهداشتي و مناسب و برخورداري از خدمات اجتماعي و زندگي شرافتمندانه و منع بازداشت بدان علت قانوني و منع محدوديت آزادگي‌ها و تبعيد و نيز منع مجازات بدون علت يا بيش از جرم ارتكابي و تضمين كرامت ذاتي انسان و ممانعت از تأثير هرگونه موقعيت اجتماعي در ميزان اين كرامت و نيز حق تأمين سطح معيشتي مناسب، با يكديگر مشتركند.
هر دو اعلامیه در حق تأمین محیط زیست بهداشتی و مناسب و برخورداری از خدمات اجتماعی و زندگی شرافتمندانه و منع بازداشت بدان علت قانونی و منع محدودیت آزادگی‌ها و تبعید و نیز منع مجازات بدون علت یا بیش از جرم ارتكابی و تضمین كرامت ذاتی انسان و ممانعت از تأثیر هرگونه موقعیت اجتماعی در میزان این كرامت و نیز حق تأمین سطح معیشتی مناسب، با یكدیگر مشتركند.




همچنانكه در اصل برابري زن و مرد در كرامت ذاتي و ضرورت تأمين شخصيت اجتماعي برابر با مرد براي زن و نيز موضوع تأمين شخصيت اعتباري مالي براي وي و اينكه ازدواج بايد با رضايت طرفين صورت پذيرد و خانواده ركن اساسي جامعه به شمار مي‌رود و بايد از حق حمايت دولت و جامعه برخوردار باشد و نيز ضرورت فراهم آوردن امنيت ديني، مالي، ناموسي، شخصي، خانوادگي در سطح ملي و بين‌المللي و حق استقلال در مسايل شخصي (مسكن، خانواده، دارايي، مكاتبات و ارتباطات) ... با يكديگر مشتركند.
همچنانكه در اصل برابری زن و مرد در كرامت ذاتی و ضرورت تأمین شخصیت اجتماعی برابر با مرد برای زن و نیز موضوع تأمین شخصیت اعتباری مالی برای وی و اینكه ازدواج باید با رضایت طرفین صورت پذیرد و خانواده ركن اساسی جامعه به شمار می‌رود و باید از حق حمایت دولت و جامعه برخوردار باشد و نیز ضرورت فراهم آوردن امنیت دینی، مالی، ناموسی، شخصی، خانوادگی در سطح ملی و بین‌المللی و حق استقلال در مسایل شخصی (مسكن، خانواده، دارایی، مكاتبات و ارتباطات) ... با یكدیگر مشتركند.




در اصل آموزش و فراگيري و هدف از اين روند يعني تكامل انساني (به رغم اختلاف در معنا و مفهوم تكامل) و ترجيح نظر پدر و مادر بر ديگران در اين خصوص نيز مشتركند. هر دو اعلاميه بر آنند كه هر انسان آزاد به دنيا مي‌آيد و نمي‌توان او را به بندگي گرفت و اينكه افراد از نظر حقوق برابر با يكديگرند و داراي عقل و وجدان هستند (اين نكته جنبة حقوقي ندارد) و اينكه بايد با روحيه برادري با ديگران همكاري كرد.
در اصل آموزش و فراگیری و هدف از این روند یعنی تكامل انسانی (به رغم اختلاف در معنا و مفهوم تكامل) و ترجیح نظر پدر و مادر بر دیگران در این خصوص نیز مشتركند. هر دو اعلامیه بر آنند كه هر انسان آزاد به دنیا می‌آید و نمی‌توان او را به بندگی گرفت و اینكه افراد از نظر حقوق برابر با یكدیگرند و دارای عقل و وجدان هستند (این نكته جنبة حقوقی ندارد) و اینكه باید با روحیه برادری با دیگران همكاری كرد.




هر دو اعلاميه بر آزادي انديشه، عقيده و بيان (در حد معقول) تأكيد دارند و برآنند كه انسان بايد بتواند از توليد علمي، ادبي و هنري خود بهره‌مند شود و بتواند از هر يك از اديان پيروي كند؛ او از آزادي انديشه تا حدودي كه به خود و ديگران زيان نرساند و نيز از شخصيت حقوقي و حق جابجايي از يك نقطه به نقطه ديگر و حق پناهندگي مشروط به اينكه مرتكب جرم غيرسياسي نشده باشد، برخوردار است.
هر دو اعلامیه بر آزادی اندیشه، عقیده و بیان (در حد معقول) تأكید دارند و برآنند كه انسان باید بتواند از تولید علمی، ادبی و هنری خود بهره‌مند شود و بتواند از هر یك از ادیان پیروی كند؛ او از آزادی اندیشه تا حدودی كه به خود و دیگران زیان نرساند و نیز از شخصیت حقوقی و حق جابجایی از یك نقطه به نقطه دیگر و حق پناهندگی مشروط به اینكه مرتكب جرم غیرسیاسی نشده باشد، برخوردار است.




اين دو اعلاميه در به رسميت شناختن حق كار و آزادي انتخاب كار مورد علاقه و اينكه بايد كاري خارج از توان به كارگردان تحميل شود و نيز در حق برخورداري از مزد برابر در ازاي كار يكسان و حق بهره‌مندي از بيمه‌هاي متضمن زندگي متوسطي به هنگام بيكاري غير عمد، بيماري و نقص عضو و بيوگي و سالخوردي، مشتركند.
این دو اعلامیه در به رسمیت شناختن حق كار و آزادی انتخاب كار مورد علاقه و اینكه باید كاری خارج از توان به كارگردان تحمیل شود و نیز در حق برخورداری از مزد برابر در ازای كار یكسان و حق بهره‌مندی از بیمه‌های متضمن زندگی متوسطی به هنگام بیكاری غیر عمد، بیماری و نقص عضو و بیوگی و سالخوردی، مشتركند.




هر دو اعلاميه در اينكه هر كس تا ثابت شدن جرم، بيگناه است (اصل برائت) و اينكه جرم، فردي است و هر كس حق برخورداري از محاكمه‌اي عادلانه دارد و مجاز است بايد هماني باشد كه در قانون در برابر جرم ارتكابي قيد شده، اتفاق نظر دارند.
هر دو اعلامیه در اینكه هر كس تا ثابت شدن جرم، بیگناه است (اصل برائت) و اینكه جرم، فردی است و هر كس حق برخورداری از محاكمه‌ای عادلانه دارد و مجاز است باید همانی باشد كه در قانون در برابر جرم ارتكابی قید شده، اتفاق نظر دارند.




حق تملك و ضرورت نفي هر گونه محروميت از مالكيت در عين لزوم عدم زيان رساني مالكيت افراد به ديگران و جامعه، از ديگر موارد مشترك هر دو اعلاميه است. منع استبداد و حق هر كس در مشاركت در اتخاذ تصميم‌هاي سياسي و تصدي پست‌هاي اداري حكومتي و نيز تحقق مساوات در برابر قانون و اعطاي حق مراجعه به دادگاههاي مناسب به افراد و حق تشكيل جمعيت و انجمن‌هاي خيريه و اجتماعي، از ديگر موارد مشترك هر دو اعلاميه‌هاست.
حق تملك و ضرورت نفی هر گونه محرومیت از مالكیت در عین لزوم عدم زیان رسانی مالكیت افراد به دیگران و جامعه، از دیگر موارد مشترك هر دو اعلامیه است. منع استبداد و حق هر كس در مشاركت در اتخاذ تصمیم‌های سیاسی و تصدی پست‌های اداری حكومتی و نیز تحقق مساوات در برابر قانون و اعطای حق مراجعه به دادگاههای مناسب به افراد و حق تشكیل جمعیت و انجمن‌های خیریه و اجتماعی، از دیگر موارد مشترك هر دو اعلامیه‌هاست.




و سرانجام اينكه هر دو اعلاميه تأكيد دارند كه هر انسان مكلّف به حمايت از اين آزادي‌ها و برخورداري از آنهاست و وظيفه دارد در جهت تكامل حركت كند؛ هر فرد بايد مراقب باشد كه مزاحم آزادي‌هاي ديگران نشود و نبايد از اين قوانين (اعلاميه) درر راستاي تحقق منافع فردي يا دولتي معيّني، سوء استفاده كرد.
و سرانجام اینكه هر دو اعلامیه تأكید دارند كه هر انسان مكلّف به حمایت از این آزادی‌ها و برخورداری از آنهاست و وظیفه دارد در جهت تكامل حركت كند؛ هر فرد باید مراقب باشد كه مزاحم آزادی‌های دیگران نشود و نباید از این قوانین (اعلامیه) درر راستای تحقق منافع فردی یا دولتی معیّنی، سوء استفاده كرد.




اين بود مهمترين نقاط مشترك دو اعلاميه كه بنابر اقتصاد، خيلي فشرده مطرح ساختيم.
این بود مهمترین نقاط مشترك دو اعلامیه كه بنابر اقتصاد، خیلی فشرده مطرح ساختیم.


==موارد اختلاف دو اعلاميه==
==موارد اختلاف دو اعلامیه==
موارد اختلافي آنها را مي‌توان در نكات زير، خلاصه كرد:
موارد اختلافی آنها را می‌توان در نكات زیر، خلاصه كرد:
1- اعلاميه اسلامي حقوق بشر به حق، ميان اصل كرامت (و در واقع كرامتي كه انسان تنها به اعتبار وابستگي انسان خود آنرا كسب مي‌كند) از يك سو و كرامت اكتسابي كه طي مسير تكامل معنوي و انجام كارهاي نيك و خدمت به خلق كسب مي‌كند، تفاوت قايل مي‌شود و اين نكته بسيار مهمي است كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر، بدان توجه نشده و لذا آنرا ناقص تلقي مي‌كنيم چرا كه هر وجداني، تفاوت ميان مثلاً دانشمند بزرگي چون ابوعلي سينا و يك فرد عادي را كه براي خود زندگي كرده و تأثيري از خود به جاي نگذاشته است، كاملاً درك مي‌كند.
1- اعلامیه اسلامی حقوق بشر به حق، میان اصل كرامت (و در واقع كرامتی كه انسان تنها به اعتبار وابستگی انسان خود آنرا كسب می‌كند) از یك سو و كرامت اكتسابی كه طی مسیر تكامل معنوی و انجام كارهای نیك و خدمت به خلق كسب می‌كند، تفاوت قایل می‌شود و این نكته بسیار مهمی است كه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، بدان توجه نشده و لذا آنرا ناقص تلقی می‌كنیم چرا كه هر وجدانی، تفاوت میان مثلاً دانشمند بزرگی چون ابوعلی سینا و یك فرد عادی را كه برای خود زندگی كرده و تأثیری از خود به جای نگذاشته است، كاملاً درك می‌كند.


2- در اعلامية اسلامي حقوق بشر، تأكيد بر اينكه خلق خدا در شمار خانواده و عيال خداوند متعال هستند. توضيح گر پايه و اساس مفهومي اين برابري در اصل كرامت بوده و تنها به جنبة صرفاً حقوقي آن بسنده نمي‌كند. علاوه بر آن، مجموعة اين كرامت را به وجود گرانقدر مطلق پيوند مي‌دهد. خلايق همگي، در شمار عيال خداوند متعال هستند و نسبت آنها به پروردگار، نسبت كاملاً واحدي است هرچند در ميان آنان براي نزديكي معنوي به او از طريق بناي نفس با عقيدة واقعي و اصيل و انجام كار نيك و مؤثر در تحقق مقتضاي جانشيني خدا بر روي زمين، رقابت تنگاتنگي وجود دارد. حال آنكه اعلاميه‌ جهاني حقوق بشر كاملاً خالي از چنين فهم و برداشتي است.
2- در اعلامیة اسلامی حقوق بشر، تأكید بر اینكه خلق خدا در شمار خانواده و عیال خداوند متعال هستند. توضیح گر پایه و اساس مفهومی این برابری در اصل كرامت بوده و تنها به جنبة صرفاً حقوقی آن بسنده نمی‌كند. علاوه بر آن، مجموعة این كرامت را به وجود گرانقدر مطلق پیوند می‌دهد. خلایق همگی، در شمار عیال خداوند متعال هستند و نسبت آنها به پروردگار، نسبت كاملاً واحدی است هرچند در میان آنان برای نزدیكی معنوی به او از طریق بنای نفس با عقیدة واقعی و اصیل و انجام كار نیك و مؤثر در تحقق مقتضای جانشینی خدا بر روی زمین، رقابت تنگاتنگی وجود دارد. حال آنكه اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر كاملاً خالی از چنین فهم و برداشتی است.




3- عين همين مفهوم را در مادة دوم از اعلاميه اسلامي حقوق بشر نيز مي‌بينيم: زندگي، به لحاظ مفهومي، موهبتي الهي است و بنابراين داراي ارزش حقوقي بسيار بالايي است و بايد با تمام توان آنرا گرامي داشت و نگاهبان بود تا هدف از اين موهبت، تحقق يابد. حال آنكه در اعلاميه جهاني حقوق بشر، چنين اوج و والايي نمي‌يابيم هر چند در آن تأكيد شده كه انسان داراي عقل و وجدان است و اين اشارة بسيار بجا و خوبي است ولي در حد بيان يك حقيقت، متوقف شده و به مقتضيات اين حقيقت، ارتقا نمي‌يابد.
3- عین همین مفهوم را در مادة دوم از اعلامیه اسلامی حقوق بشر نیز می‌بینیم: زندگی، به لحاظ مفهومی، موهبتی الهی است و بنابراین دارای ارزش حقوقی بسیار بالایی است و باید با تمام توان آنرا گرامی داشت و نگاهبان بود تا هدف از این موهبت، تحقق یابد. حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، چنین اوج و والایی نمی‌یابیم هر چند در آن تأكید شده كه انسان دارای عقل و وجدان است و این اشارة بسیار بجا و خوبی است ولی در حد بیان یك حقیقت، متوقف شده و به مقتضیات این حقیقت، ارتقا نمی‌یابد.


4- در اعلامية اسلامي حقوق بشر، تأكيد بر حرمت از بين بردن جان آدميان اشارة حكيمانه‌اي به موهبت پيش گفتة الهي و لزوم تداوم اين موهبت خداوندي است حال آنكه اعلاميه جهاني حقوق بشر هيچ اشاره‌اي به اين معنا ندارد و اينكه در برخي مواد اعلاميه، اشاره‌هاي كلي به اين امر شده، امر مبهمي است كه هيچگونه تأثيري در عرصه‌هاي حقوقي ندارد.
4- در اعلامیة اسلامی حقوق بشر، تأكید بر حرمت از بین بردن جان آدمیان اشارة حكیمانه‌ای به موهبت پیش گفتة الهی و لزوم تداوم این موهبت خداوندی است حال آنكه اعلامیه جهانی حقوق بشر هیچ اشاره‌ای به این معنا ندارد و اینكه در برخی مواد اعلامیه، اشاره‌های كلی به این امر شده، امر مبهمی است كه هیچگونه تأثیری در عرصه‌های حقوقی ندارد.




شايسته است كه در اينجا به عبارت «تداوم حيات تا آنجا كه خدا بخواهد» اشاره‌اي داشته باشيم كه گوياي لزوم حفظ اين حيات از سوي همگان حتي از سوي شخص صاحب زندگي است؛ حفظ جان آدمي و زندگي هر كس در برابر هر گونه تهديدي، واجب است. حقيقت آنستكه توجه متون اسلامي به زندگي انسان چنان است كه هيچ دين يا آيين و انديشه عقيدتي و اجتماعي مطرح در جهان، به پاي آن نمي‌رسد.
شایسته است كه در اینجا به عبارت «تداوم حیات تا آنجا كه خدا بخواهد» اشاره‌ای داشته باشیم كه گویای لزوم حفظ این حیات از سوی همگان حتی از سوی شخص صاحب زندگی است؛ حفظ جان آدمی و زندگی هر كس در برابر هر گونه تهدیدی، واجب است. حقیقت آنستكه توجه متون اسلامی به زندگی انسان چنان است كه هیچ دین یا آیین و اندیشه عقیدتی و اجتماعی مطرح در جهان، به پای آن نمی‌رسد.




5- علاوه بر اين بايد به موضوع حمايت از جنين در مادة هفتم اعلاميه اسلامي حقوق بشر اشاره كرد كه در اعلاميه جهاني، هيچ يادي از آن نشده است.
5- علاوه بر این باید به موضوع حمایت از جنین در مادة هفتم اعلامیه اسلامی حقوق بشر اشاره كرد كه در اعلامیه جهانی، هیچ یادی از آن نشده است.


6- از آنجا و در اعلاميه اسلامي حقوق بشر تأكيدي بر حرمت جنازة آدميان و لزوم عدم تجاوز به اين حريم و حرمت كالبد شكافي بي‌هدف آن ـ مگر اينكه براي آن مجوز شرعي وجود داشته باشد ـ شده كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر، خبري از آن نيست.
6- از آنجا و در اعلامیه اسلامی حقوق بشر تأكیدی بر حرمت جنازة آدمیان و لزوم عدم تجاوز به این حریم و حرمت كالبد شكافی بی‌هدف آن ـ مگر اینكه برای آن مجوز شرعی وجود داشته باشد ـ شده كه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، خبری از آن نیست.




7- مادة سوّم از اعلاميه اسلامي حقوق بشر، مسئله اخلاق جنگ و درگيري در اسلام آن هم به زيباترين شكل و به گونه‌اي كه در آن زمان مانندي نداشته، مطرح مي‌گردد. زندگي و جان انسانها تا بالاترين حد ممكن، مصونيت دارد و حرمت كرامت انسانها نيز حتي پس از مرگ و نسبت به اجساد ايشان نيز همچنان محفوظ است، مثله كردن (قطعه قطعه كردن) حتي سگ‌ها حرام است و اسارت نيز داراي احكام اخلاقي خود در چارچوب عطوفت اسلامي است، زمين‌هاي كشاورزي و كشت و زرع و تأسيسات شهري به نوبة خود مصون از تخريب و تعدي هستند.  
7- مادة سوّم از اعلامیه اسلامی حقوق بشر، مسئله اخلاق جنگ و درگیری در اسلام آن هم به زیباترین شكل و به گونه‌ای كه در آن زمان مانندی نداشته، مطرح می‌گردد. زندگی و جان انسانها تا بالاترین حد ممكن، مصونیت دارد و حرمت كرامت انسانها نیز حتی پس از مرگ و نسبت به اجساد ایشان نیز همچنان محفوظ است، مثله كردن (قطعه قطعه كردن) حتی سگ‌ها حرام است و اسارت نیز دارای احكام اخلاقی خود در چارچوب عطوفت اسلامی است، زمین‌های كشاورزی و كشت و زرع و تأسیسات شهری به نوبة خود مصون از تخریب و تعدی هستند.  


ما هيچ نشاني از ماده‌اي با اين مضمون در اعلاميه جهاني حقوق بشر، نمي‌يابيم و اين نقص بزرگي در آنست كه البته جهانيان در كوششي جبراني، كنوانسيونهاي بعدي ژنو را مطرح ساختند.
ما هیچ نشانی از ماده‌ای با این مضمون در اعلامیه جهانی حقوق بشر، نمی‌یابیم و این نقص بزرگی در آنست كه البته جهانیان در كوششی جبرانی، كنوانسیونهای بعدی ژنو را مطرح ساختند.
8- مادة هشتم اعلاميه اسلامي حقوق بشر نيز بر حفظ آبرو و حيثيت انسانها تأكيد دارد؛ در اعلاميه جهاني حقوق بشر نيز بر آن تأكيد شده منتها در اعلاميه اسلامي اين تأكيد دنباله دارد و شامل پس از مرگ و حمايت از كالبد بي‌روح و آرامگاه وي نيز مي‌شود.
8- مادة هشتم اعلامیه اسلامی حقوق بشر نیز بر حفظ آبرو و حیثیت انسانها تأكید دارد؛ در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز بر آن تأكید شده منتها در اعلامیه اسلامی این تأكید دنباله دارد و شامل پس از مرگ و حمایت از كالبد بی‌روح و آرامگاه وی نیز می‌شود.




9- به رغم اينكه هر دو اعلاميه تأكيد دارند كه خانواده از اركان اساسي در بناي جامعه به شمار مي‌رود و جامعه و دولت موظف به حمايت كامل از آنند و هر يك از مرد و زن حق ازدواجي را دارند كه هيچ مسئله با منشأ نژادي، رنگ پوست يا جنس نبايد مانع از آن گردد، با اين حال ميان دو اعلاميه در اين خصوص تفاوتهايي هست كه مي‌توان به صورت زير آنها را خلاصه كرد:
9- به رغم اینكه هر دو اعلامیه تأكید دارند كه خانواده از اركان اساسی در بنای جامعه به شمار می‌رود و جامعه و دولت موظف به حمایت كامل از آنند و هر یك از مرد و زن حق ازدواجی را دارند كه هیچ مسئله با منشأ نژادی، رنگ پوست یا جنس نباید مانع از آن گردد، با این حال میان دو اعلامیه در این خصوص تفاوتهایی هست كه می‌توان به صورت زیر آنها را خلاصه كرد:




الف: اعلاميه اسلامي حقوق بشر اشاره كرده كه ازدواج اساس كار در تشكيل خانواده است ولي در اعلاميه جهاني حقوق بشر، اشاره‌اي به اين حقيقت نشده است.
الف: اعلامیه اسلامی حقوق بشر اشاره كرده كه ازدواج اساس كار در تشكیل خانواده است ولی در اعلامیه جهانی حقوق بشر، اشاره‌ای به این حقیقت نشده است.




ب: اعلاميه جهاني حقوق بشر به هر يك از زن و مرد حقوق برابري را اعطا كرده كه شامل نفقه و مهريه و طلاق و امثال آن مي‌گردد حال آنكه اعلاميه اسلامي حقوق بشر اين موارد را از يكديگر جدا ساخته و تأكيد كرده كه زن از حقوقي معادل با وظايفي كه بر عهده دارد‌، برخوردار بوده و داراي شخصيت مدني و اعتبار مالي مستقل و برخوردار از حق حفظ اسم و فاميل خودش است و هزينه‌هاي زندگي مشترك و نيز مسؤوليت سرپرستي خانواده (بيان مناسبي از قوامّون كه در قرآن آمده است) بر عهدة مرد است.
ب: اعلامیه جهانی حقوق بشر به هر یك از زن و مرد حقوق برابری را اعطا كرده كه شامل نفقه و مهریه و طلاق و امثال آن می‌گردد حال آنكه اعلامیه اسلامی حقوق بشر این موارد را از یكدیگر جدا ساخته و تأكید كرده كه زن از حقوقی معادل با وظایفی كه بر عهده دارد‌، برخوردار بوده و دارای شخصیت مدنی و اعتبار مالی مستقل و برخوردار از حق حفظ اسم و فامیل خودش است و هزینه‌های زندگی مشترك و نیز مسؤولیت سرپرستی خانواده (بیان مناسبی از قوامّون كه در قرآن آمده است) بر عهدة مرد است.




ج: از اشاره اعلاميه اسلامي حقوق بشر به وظيفة اجتماعي جامعه و دولت در از ميان برداشتن موانع ازدواج و آسان سازي انجام آن، در اعلاميه جهاني حقوق بشر خبري نيست.
ج: از اشاره اعلامیه اسلامی حقوق بشر به وظیفة اجتماعی جامعه و دولت در از میان برداشتن موانع ازدواج و آسان سازی انجام آن، در اعلامیه جهانی حقوق بشر خبری نیست.




د: در اينجا به تفاوت ديگري اشاره مي‌كنيم و آن عدم ذكر دين [در ازدواج دو نفر] در اعلاميه اسلامي حقوق بشر، به عنوان مانعي كه بايد از ميان برداشت و تأكيد اعلاميه جهاني حقوق بشر بر آنست؛ حقيقت آنست كه دين و هماهنگي نسبي در آن از جمله يگانگي دين زن و مردي كه قصد ازدواج دارند در حد ايمان به خداي يگانه و ايمان به رسالت‌هاي خداوندي، امري كاملاً ضروري براي تحقق هماهنگي مطلوب ميان آن دو در زندگي زناشويي است در غير اين صورت تمامي اميدهاي مربوط به تشكيل خانواده‌اي كه قرار است بنياد جامعه را تشكيل دهد، بر باد مي‌رود.
د: در اینجا به تفاوت دیگری اشاره می‌كنیم و آن عدم ذكر دین [در ازدواج دو نفر] در اعلامیه اسلامی حقوق بشر، به عنوان مانعی كه باید از میان برداشت و تأكید اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آنست؛ حقیقت آنست كه دین و هماهنگی نسبی در آن از جمله یگانگی دین زن و مردی كه قصد ازدواج دارند در حد ایمان به خدای یگانه و ایمان به رسالت‌های خداوندی، امری كاملاً ضروری برای تحقق هماهنگی مطلوب میان آن دو در زندگی زناشویی است در غیر این صورت تمامی امیدهای مربوط به تشكیل خانواده‌ای كه قرار است بنیاد جامعه را تشكیل دهد، بر باد می‌رود.




10- اعلاميه اسلامي حقوق بشر و اعلاميه جهاني حقوق بشر اين تفاوت را نيز دارد كه اعلاميه اسلامي بر حقوق پدر و مادر و خويشاوندان تأكيد دارد.
10- اعلامیه اسلامی حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق بشر این تفاوت را نیز دارد كه اعلامیه اسلامی بر حقوق پدر و مادر و خویشاوندان تأكید دارد.




11- در عرصة تعليم و تربيت نيز مي‌بينيم كه اعلاميه اسلامي حقوق بشر بر واجب بودن آنها بر جامعه و دولت و به طور مطلق و براي تمامي مراحل انگشت مي‌گذارد حال آنكه اعلاميه جهاني حقوق بشر تنها بر آن تأكيد دارد كه آموزش ابتدايي بايد اجباري و رايگان باشد و سپس ايدة برابري فرصت‌ها براي مراحل بعدي تحصيل را مطرح مي‌سازد.
11- در عرصة تعلیم و تربیت نیز می‌بینیم كه اعلامیه اسلامی حقوق بشر بر واجب بودن آنها بر جامعه و دولت و به طور مطلق و برای تمامی مراحل انگشت می‌گذارد حال آنكه اعلامیه جهانی حقوق بشر تنها بر آن تأكید دارد كه آموزش ابتدایی باید اجباری و رایگان باشد و سپس ایدة برابری فرصت‌ها برای مراحل بعدی تحصیل را مطرح می‌سازد.




12- هدفهاي تربيت در اعلاميه اسلامي حقوق بشر در: ”ايجاد هماهنگي و تعادل و رشد شخصيّت و تحكيم ايمان به خدا و احترام به حقوق و وظايف و حمايت از آنها“ خلاصه مي‌شود حال آنكه در اعلاميه جهاني حقوق بشر از مسئله فراهم آوردن رشد كاملتر شخصيّت، تحكيم احترام به حقوق و آزادي‌هاي انساني و آسان ‌سازي اصل حسن تفاهم و فداكاري و احترام به عقايد مخالف و گسترش محبت و كوشش در جهت حفظ صلح، ياد شده كه تفاوت ميان اين دو، روشن است.
12- هدفهای تربیت در اعلامیه اسلامی حقوق بشر در: ”ایجاد هماهنگی و تعادل و رشد شخصیّت و تحكیم ایمان به خدا و احترام به حقوق و وظایف و حمایت از آنها“ خلاصه می‌شود حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر از مسئله فراهم آوردن رشد كاملتر شخصیّت، تحكیم احترام به حقوق و آزادی‌های انسانی و آسان ‌سازی اصل حسن تفاهم و فداكاری و احترام به عقاید مخالف و گسترش محبت و كوشش در جهت حفظ صلح، یاد شده كه تفاوت میان این دو، روشن است.




13- مادة دهم از اعلاميه اسلامي حقوق بشر در هماهنگي كامل با بنيادهاي عقيدتي و انساني است زيرا تأكيد دارد كه اسلام با مهمترين ويژگي انساني يعني فطرت وي همسو و بنابراين دين انسانيت است. و از آنجا طبيعي است كه با هر گونه اجبار يا بهره‌كشي به منظور دور ساختن انسان از خط فطرت، از در مخالفت درمي‌آيد زيرا اين امر به مثابة بيگانه ساختن وي با خويشتن خويش است. و بدين گونه مي‌بينيم كه اعلاميه اسلامي حقوق بشر تنها به مادة دهم كه اجبار و بهره‌كشي را منع مي‌كند بسنده مي‌كند و در اين بيان، از مسئله آزادي سخني به ميان نمي‌آورد چرا كه اسلام ديدگاه كامل و روشني دارد كه در همين ماده انعكاس يافته و ”دين فطرت“ شمرده است. اما الحاد،‌به نظر اسلام خارج گشتن از چارچوب انساني و ورود به جهاني حيواني و حتي بدتر از آنست.
13- مادة دهم از اعلامیه اسلامی حقوق بشر در هماهنگی كامل با بنیادهای عقیدتی و انسانی است زیرا تأكید دارد كه اسلام با مهمترین ویژگی انسانی یعنی فطرت وی همسو و بنابراین دین انسانیت است. و از آنجا طبیعی است كه با هر گونه اجبار یا بهره‌كشی به منظور دور ساختن انسان از خط فطرت، از در مخالفت درمی‌آید زیرا این امر به مثابة بیگانه ساختن وی با خویشتن خویش است. و بدین گونه می‌بینیم كه اعلامیه اسلامی حقوق بشر تنها به مادة دهم كه اجبار و بهره‌كشی را منع می‌كند بسنده می‌كند و در این بیان، از مسئله آزادی سخنی به میان نمی‌آورد چرا كه اسلام دیدگاه كامل و روشنی دارد كه در همین ماده انعكاس یافته و ”دین فطرت“ شمرده است. اما الحاد،‌به نظر اسلام خارج گشتن از چارچوب انسانی و ورود به جهانی حیوانی و حتی بدتر از آنست.




در برابر، در اعلاميه جهاني حقوق بشر شاهد تأكيد بر آزادي مطلق در تغيير دين و عقيده هستيم كه نشان مي‌دهد تفاوت آن دو در اين خصوص جوهري و اساسي است؛ ما در اينجا پيش از آنكه در پي استدلال براي اثبات صحت موضع اسلامي باشيم مي‌خواهيم تأكيد كنيم كه اعلاميه جهاني حقوق بشر همچنانكه گفتيم مسئله حقوقي را از مسئله فلسفي جدا مي‌سازد كاري كه ما به شدت آنرا ردّ مي‌كنيم.
در برابر، در اعلامیه جهانی حقوق بشر شاهد تأكید بر آزادی مطلق در تغییر دین و عقیده هستیم كه نشان می‌دهد تفاوت آن دو در این خصوص جوهری و اساسی است؛ ما در اینجا پیش از آنكه در پی استدلال برای اثبات صحت موضع اسلامی باشیم می‌خواهیم تأكید كنیم كه اعلامیه جهانی حقوق بشر همچنانكه گفتیم مسئله حقوقی را از مسئله فلسفی جدا می‌سازد كاری كه ما به شدت آنرا ردّ می‌كنیم.






14- در برابر مادة يازدهم اعلاميه اسلامي حقوق بشر، مادة چهاردهم از اعلاميه جهاني حقوق بشر مطرح مي‌شود ولي تفاوت بسيار گسترده‌اي ميان آنها وجود دارد مادة يازدهم اعلاميه اسلامي حقوق بشر، انسان را به طور طبيعي آزاد متولد شده مي‌داند و بندگي و خواري و زور و بهره‌كشي را از وي نفي مي‌كند و آزادي را برخاسته از بندگي او در برابر خداوند متعال تلقي مي‌نمايد بندگي براي خداوند نيز ـ آنچنانكه جاهلان تصور مي‌كنند ـ در جهت تقديس و تكريم ذات خداوندي نيست؛ او ـ جل و علا ـ بي‌نياز مطلق است. اين بندگي به معناي رهايي از هرگونه تعلقي به جز او و كوشش و تلاش در مسيري تعيين كردة خداوندي است زيرا راه رستگاري نيز همين است. حال آنكه مادة چهاردهم از اعلاميه جهاني حقوق بشر، بندگي و نظام بردگي را بدون اشاره‌اي به پايه‌ها و بنيادها و بي‌هيچ توضيحي در خصوص پيوند بشريت با خداوند متعال نفي مي‌كند.
14- در برابر مادة یازدهم اعلامیه اسلامی حقوق بشر، مادة چهاردهم از اعلامیه جهانی حقوق بشر مطرح می‌شود ولی تفاوت بسیار گسترده‌ای میان آنها وجود دارد مادة یازدهم اعلامیه اسلامی حقوق بشر، انسان را به طور طبیعی آزاد متولد شده می‌داند و بندگی و خواری و زور و بهره‌كشی را از وی نفی می‌كند و آزادی را برخاسته از بندگی او در برابر خداوند متعال تلقی می‌نماید بندگی برای خداوند نیز ـ آنچنانكه جاهلان تصور می‌كنند ـ در جهت تقدیس و تكریم ذات خداوندی نیست؛ او ـ جل و علا ـ بی‌نیاز مطلق است. این بندگی به معنای رهایی از هرگونه تعلقی به جز او و كوشش و تلاش در مسیری تعیین كردة خداوندی است زیرا راه رستگاری نیز همین است. حال آنكه مادة چهاردهم از اعلامیه جهانی حقوق بشر، بندگی و نظام بردگی را بدون اشاره‌ای به پایه‌ها و بنیادها و بی‌هیچ توضیحی در خصوص پیوند بشریت با خداوند متعال نفی می‌كند.




15- وجه تمايز اعلاميه اسلامي حقوق بشر نسبت به اعلاميه جهاني حقوق بشر، نفي همة انواع استعمار و تحريم اكيد آن و اعطاي حق كوشش در رهايي از استعمار و تعيين سرنوشت به ملتها و ايجاد حمايت و پشتيباني از آن از سوي همة ملل ديگر و تأكيد بر شخصيت مستقل تمامي ملتهاست. حال آنكه در اعلاميه جهاني حقوق بشر، هيچ اشاره‌اي به اين نكته نشده كه دست كم نقطه ضعف جدي در اهداف تنظيم كنندگان آن به شمار مي‌رود و اي بسا بتوان گفت با توجه به سومين فراز از پيشگفتار آن، اعلاميه جهاني حقوق بشر در صدد برآمده تا برخي ملتها را به شورش يا انقلاب عليه خود برنيانگيزد.
15- وجه تمایز اعلامیه اسلامی حقوق بشر نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر، نفی همة انواع استعمار و تحریم اكید آن و اعطای حق كوشش در رهایی از استعمار و تعیین سرنوشت به ملتها و ایجاد حمایت و پشتیبانی از آن از سوی همة ملل دیگر و تأكید بر شخصیت مستقل تمامی ملتهاست. حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، هیچ اشاره‌ای به این نكته نشده كه دست كم نقطه ضعف جدی در اهداف تنظیم كنندگان آن به شمار می‌رود و ای بسا بتوان گفت با توجه به سومین فراز از پیشگفتار آن، اعلامیه جهانی حقوق بشر در صدد برآمده تا برخی ملتها را به شورش یا انقلاب علیه خود برنیانگیزد.




16- از ديگر وجود تمايز اعلاميه اسلامي حقوق بشر نسبت به اعلاميه جهاني حقوق بشر، آنست كه اشاره‌اي به حق تابعيت نكرده زيرا اين مسئله تابعيت از جمله امور وضعي است كه حتي ملتهاي واحد را دچار تفرقه و پراكندگي كرده و به صورت مانع بزرگي بر سر راه وحدت آنها، درآمده است.
16- از دیگر وجود تمایز اعلامیه اسلامی حقوق بشر نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر، آنست كه اشاره‌ای به حق تابعیت نكرده زیرا این مسئله تابعیت از جمله امور وضعی است كه حتی ملتهای واحد را دچار تفرقه و پراكندگی كرده و به صورت مانع بزرگی بر سر راه وحدت آنها، درآمده است.




17- به رغم اينكه هر دو اعلاميه، به حقوق كار اشاره و آنرا پذيرفته‌اند ولي اعلاميه اسلامي حقوق بشر از كارگر نيز خواسته كه به نوبه خود اخلاص داشته و كار خود را به درستي انجام دهد و از دولت نيز خواسته كه با پاكدامني كامل براي حل اختلاف ميان كارگر و كارفرما و احقاق حق هر يك بدون جانبداري، وارد عمل شود.
17- به رغم اینكه هر دو اعلامیه، به حقوق كار اشاره و آنرا پذیرفته‌اند ولی اعلامیه اسلامی حقوق بشر از كارگر نیز خواسته كه به نوبه خود اخلاص داشته و كار خود را به درستی انجام دهد و از دولت نیز خواسته كه با پاكدامنی كامل برای حل اختلاف میان كارگر و كارفرما و احقاق حق هر یك بدون جانبداری، وارد عمل شود.




18- مادة هيجدهم اعلاميه اسلامي حقوق بشر بر حق كسب و كاسبي تأكيد دارد منتها آنرا مقيد به مشروع مي‌كند؛ اين قيد حكايت از شيوه‌ها و روش‌هاي ناپسند و ناپذيرفتني در كسب و كار دارد از جمله: احتكار، فريب، زيان به خويش يا ديگران، همچنانكه بر منع ربا نيز تأكيد كرده است. حال آنكه در اعلاميه جهاني حقوق بشر، هيچ اشاره‌اي به اينگونه مسايل نشده است.
18- مادة هیجدهم اعلامیه اسلامی حقوق بشر بر حق كسب و كاسبی تأكید دارد منتها آنرا مقید به مشروع می‌كند؛ این قید حكایت از شیوه‌ها و روش‌های ناپسند و ناپذیرفتنی در كسب و كار دارد از جمله: احتكار، فریب، زیان به خویش یا دیگران، همچنانكه بر منع ربا نیز تأكید كرده است. حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، هیچ اشاره‌ای به اینگونه مسایل نشده است.




19- مادة پانزدهم از اعلاميه اسلامي حقوق بشر، بر ضرورت مشروعيت راههاي كسب مالكيّت و نيز اينكه اين مالكيت نبايد منجر به زيان به خود شخص يادگيري گردد تأكيد دارد؛ چنانچه به مفهوم گسترده زيان توجه كنيم و آنرا شامل انواع زيانهاي اجتماعي نيز، بدانيم به ميزان دقت تعبير اسلام و نفي بهره‌برداري‌هاي سرمايه‌داري از اين حق در زيان رساندن به حق ملل ديگر و ضربه‌زدن به اقتصاد و غارت ثروت و منابع آنها، پي مي‌بريم.
19- مادة پانزدهم از اعلامیه اسلامی حقوق بشر، بر ضرورت مشروعیت راههای كسب مالكیّت و نیز اینكه این مالكیت نباید منجر به زیان به خود شخص یادگیری گردد تأكید دارد؛ چنانچه به مفهوم گسترده زیان توجه كنیم و آنرا شامل انواع زیانهای اجتماعی نیز، بدانیم به میزان دقت تعبیر اسلام و نفی بهره‌برداری‌های سرمایه‌داری از این حق در زیان رساندن به حق ملل دیگر و ضربه‌زدن به اقتصاد و غارت ثروت و منابع آنها، پی می‌بریم.




20- از جمله مزيت‌هاي واقعي اعلاميه اسلامي حقوق بشر نسبت به اعلاميه جهاني حقوق بشر، در نظر گرفتن مسئله اخلاق به مثابة حق مهم انساني است كه در مادة هفدهم آن قيد شده است حال آنكه در اعلاميه جهاني حقوق بشر، متن معادل آن وجود ندارد؛ هر چند در مادة بيست و نهم اعلاميه جهاني حقوق بشر اشاره شده كه رعايت مقتضيات اخلاقي مي‌تواند مرزهاي برخورداري فرد از آزادي‌ها را شكل بخشد ولي عبارت ”در چارچوب جامعه‌اي دموكراتيك“ در      اين مادة، خاطرنشانمان مي‌سازد كه مراد از اخلاق در اينجا در واقع آزادي‌هاي ديگران و نه ارزش‌هاي والاي اخلاقي است و بهرحال اين ماده و اين اعلاميه مطمئناً هيچ حقّ انساني براي نيل به يك محيط اخلاقي پاكي كه انسان را قادر به پرورش معنوي خويشتن كند، قايل نيست.
20- از جمله مزیت‌های واقعی اعلامیه اسلامی حقوق بشر نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر، در نظر گرفتن مسئله اخلاق به مثابة حق مهم انسانی است كه در مادة هفدهم آن قید شده است حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، متن معادل آن وجود ندارد؛ هر چند در مادة بیست و نهم اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره شده كه رعایت مقتضیات اخلاقی می‌تواند مرزهای برخورداری فرد از آزادی‌ها را شكل بخشد ولی عبارت ”در چارچوب جامعه‌ای دموكراتیك“ در      این مادة، خاطرنشانمان می‌سازد كه مراد از اخلاق در اینجا در واقع آزادی‌های دیگران و نه ارزش‌های والای اخلاقی است و بهرحال این ماده و این اعلامیه مطمئناً هیچ حقّ انسانی برای نیل به یك محیط اخلاقی پاكی كه انسان را قادر به پرورش معنوی خویشتن كند، قایل نیست.




21- از ديگر مواردي كه امتياز اعلاميه اسلامي حقوق بشر به شمار مي‌رود،‌ نفي تن دادن هر كس به آزمايش‌هاي پزشكي يا علمي مگر با دو شرط ”رضايت“ و ”بي‌خطري“ است.
21- از دیگر مواردی كه امتیاز اعلامیه اسلامی حقوق بشر به شمار می‌رود،‌ نفی تن دادن هر كس به آزمایش‌های پزشكی یا علمی مگر با دو شرط ”رضایت“ و ”بی‌خطری“ است.




22- همچنانكه مادة بيستم اعلاميه اسلامي حقوق بشر، تدوين و تصويب قوانين فوق‌العاده‌اي كه انسان را در معرض شكنجه يا برخوردهاي ذلت‌بار يا خشونت‌آميز و منافي كرامت انسان و نيز انجام آزمايش بر روي او قرار مي‌دهد، نفي كرده است. اين ايده از اهميت جدي برخوردار است ولي در اعلاميه جهاني حقوق بشر، هيچ تأكيدي بر آن صورت نگرفته است.
22- همچنانكه مادة بیستم اعلامیه اسلامی حقوق بشر، تدوین و تصویب قوانین فوق‌العاده‌ای كه انسان را در معرض شكنجه یا برخوردهای ذلت‌بار یا خشونت‌آمیز و منافی كرامت انسان و نیز انجام آزمایش بر روی او قرار می‌دهد، نفی كرده است. این ایده از اهمیت جدی برخوردار است ولی در اعلامیه جهانی حقوق بشر، هیچ تأكیدی بر آن صورت نگرفته است.




23- اي بسا برخي گمان برده‌اند كه اعلاميه جهاني حقوق بشر از امتياز اعطاي آزادي مطلق بيان برخوردار است ولي، اعطاي اين نوع آزادي را نيز نقص به شمار مي‌آوريم زيرا نمي‌توان اجازه اظهارات يا بياناتي را دارد كه تاثيرات اخلاقي ويرانگي بر جاي مي‌گذارد و حقيقت را ستوه مي‌سازد يا به مقدسات ديگران اهات روا مي‌دارد؛ اهانت به مقدسات بدون شكست خيلي بدتر از اهانت به اشخاص و توهين به آنهاست: لذا مفيد كردن آزادي بيان در اعلاميه اسلامي حقوق بشر با عبارت ”به گونه‌اي كه با اصول شرع مبانيتي نداشته باشد“ ـ كه در بند ج مادة بيست و دوم آمده است ـ به روح انساني نزديكتر است.
23- ای بسا برخی گمان برده‌اند كه اعلامیه جهانی حقوق بشر از امتیاز اعطای آزادی مطلق بیان برخوردار است ولی، اعطای این نوع آزادی را نیز نقص به شمار می‌آوریم زیرا نمی‌توان اجازه اظهارات یا بیاناتی را دارد كه تاثیرات اخلاقی ویرانگی بر جای می‌گذارد و حقیقت را ستوه می‌سازد یا به مقدسات دیگران اهات روا می‌دارد؛ اهانت به مقدسات بدون شكست خیلی بدتر از اهانت به اشخاص و توهین به آنهاست: لذا مفید كردن آزادی بیان در اعلامیه اسلامی حقوق بشر با عبارت ”به گونه‌ای كه با اصول شرع مبانیتی نداشته باشد“ ـ كه در بند ج مادة بیست و دوم آمده است ـ به روح انسانی نزدیكتر است.




24- همچنين از امتيازات اعلاميه اسلامي حقوق بشر، مسئله اعطاي حق دعوت به كار نيك و خير و بازداري از كارهاي زشت و منكر [امر به معروف و نهي از منكر] است كه خود به معناي تاكيد بر مسؤوليت فردي در برابر رفتارهاي ناپسند و متناقض با محيط اخلاقي از يك سو و در برابر هر آنچه كه جامعه را به سطح بالاتري سوق مي‌دهد، از سوي ديگر است.
24- همچنین از امتیازات اعلامیه اسلامی حقوق بشر، مسئله اعطای حق دعوت به كار نیك و خیر و بازداری از كارهای زشت و منكر [امر به معروف و نهی از منكر] است كه خود به معنای تاكید بر مسؤولیت فردی در برابر رفتارهای ناپسند و متناقض با محیط اخلاقی از یك سو و در برابر هر آنچه كه جامعه را به سطح بالاتری سوق می‌دهد، از سوی دیگر است.




25- در اعلاميه اسلامي حقوق بشر، اشارة بسيار جالبي به اين حقيقت شده كه ”ولايت امر“ [زمامداري و حاكميت بر مردم]‌ امانتي است كه كسي حق سوء استفاده از آن ندارد كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر، معادلي براي آن نمي‌يابيم گو اينكه به نظر ما ضرورت اقتضا داشت كه در همين خصوص نيز اعلاميه اسلامي حقوق بشر به شروط كلي شريعت اسلامي در ”ولي امر“ هم اشاره مي‌شد.
25- در اعلامیه اسلامی حقوق بشر، اشارة بسیار جالبی به این حقیقت شده كه ”ولایت امر“ [زمامداری و حاكمیت بر مردم]‌ امانتی است كه كسی حق سوء استفاده از آن ندارد كه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، معادلی برای آن نمی‌یابیم گو اینكه به نظر ما ضرورت اقتضا داشت كه در همین خصوص نیز اعلامیه اسلامی حقوق بشر به شروط كلی شریعت اسلامی در ”ولی امر“ هم اشاره می‌شد.




26- از جمله مقاومت‌ها در دو اعلاميه (كه تفاوتي طبيعي است) آنستكه اعلاميه اسلامي حقوق بشر، تمام مواد خود را به احكام اسلامي مقيّد مي‌سازد حال آنكه اعلاميه جهاني حقوق بشر، آزادي‌هاي فردي را به آزادي ديگران، محدود مي‌كند.
26- از جمله مقاومت‌ها در دو اعلامیه (كه تفاوتی طبیعی است) آنستكه اعلامیه اسلامی حقوق بشر، تمام مواد خود را به احكام اسلامی مقیّد می‌سازد حال آنكه اعلامیه جهانی حقوق بشر، آزادی‌های فردی را به آزادی دیگران، محدود می‌كند.




27- به علاوه، اعلاميه اسلامي حقوق بشر، مقرر داشته كه شريعت اسلامي تنها مرجع تفسير يا توضيح هر يك از مواد آنست حال آنكه در اعلاميه جهاني حقوق بشر، مرجع مشابهي، ذكر نشده است.
27- به علاوه، اعلامیه اسلامی حقوق بشر، مقرر داشته كه شریعت اسلامی تنها مرجع تفسیر یا توضیح هر یك از مواد آنست حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، مرجع مشابهی، ذكر نشده است.




28- و سرانجام اينكه يادآور مي‌شويم كه تفاوت‌هاي بسيار ديگري نيز وجود دارد كه فرصتي براي پرداخت مفصل به آنها در اين مقاله وجود ندارد از جمله اينكه مثلاً وقتي از آزادي [در اعلاميه اسلامي حقوق بشر] ياد مي‌شود معمولاً مقيد به مسئوليت شده است. مثلاً از ”آزادي مسؤولانه“ يا ”در حدود شرعي“ و البته به منظور عدم تبديل آن به عنصري ويرانگر، ياد شده است.
28- و سرانجام اینكه یادآور می‌شویم كه تفاوت‌های بسیار دیگری نیز وجود دارد كه فرصتی برای پرداخت مفصل به آنها در این مقاله وجود ندارد از جمله اینكه مثلاً وقتی از آزادی [در اعلامیه اسلامی حقوق بشر] یاد می‌شود معمولاً مقید به مسئولیت شده است. مثلاً از ”آزادی مسؤولانه“ یا ”در حدود شرعی“ و البته به منظور عدم تبدیل آن به عنصری ویرانگر، یاد شده است.


=نقص‌های اعلاميه جهانی حقوق بشر=
=نقص‌های اعلامیه جهانی حقوق بشر=
در پرتو آنچه گفته شد مي‌توان موارد نقص در اعلاميه جهاني حقوق بشر را اينگونه برشمرد:
در پرتو آنچه گفته شد می‌توان موارد نقص در اعلامیه جهانی حقوق بشر را اینگونه برشمرد:


يكم ـ جداسازي جنبة حقوقي اجتماعي مسايل از جنبة فلسفي آنها.
یكم ـ جداسازی جنبة حقوقی اجتماعی مسایل از جنبة فلسفی آنها.




دوم ـ نبود تربيت منطقي ميان پيشگفتار و مواد حقوقي.
دوم ـ نبود تربیت منطقی میان پیشگفتار و مواد حقوقی.




سوم ـ درآميختن اصل كرامت انساني و كرامتي كه باتقوا و انجام كار نيك حاصل آمده است.
سوم ـ درآمیختن اصل كرامت انسانی و كرامتی كه باتقوا و انجام كار نیك حاصل آمده است.




چهارم ـ نپرداختن به تمامي جنبه‌هاي حقوقي حياتي از جمله: زندگي، حرمت كالبد مردة انسان، و مسئله فناي نسل بشريت.
چهارم ـ نپرداختن به تمامی جنبه‌های حقوقی حیاتی از جمله: زندگی، حرمت كالبد مردة انسان، و مسئله فنای نسل بشریت.




پنجم ـ نپرداختن به اخلاقيات جنگ.
پنجم ـ نپرداختن به اخلاقیات جنگ.




ششم ـ گاه موضوعي به طور مطلق مطرح شده حال آنكه مي‌بايست مقيد مي‌شود، مثلاً مسئله حقوق زوجين كه در همة مقتضيات ازدواج، برابر دانسته شده و نيز مسئله تغيير دين.
ششم ـ گاه موضوعی به طور مطلق مطرح شده حال آنكه می‌بایست مقید می‌شود، مثلاً مسئله حقوق زوجین كه در همة مقتضیات ازدواج، برابر دانسته شده و نیز مسئله تغییر دین.




هفتم ـ عدم ذكر حقوق پدر و مادر و خويشاوندان.
هفتم ـ عدم ذكر حقوق پدر و مادر و خویشاوندان.




هشتم ـ نپرداختن به مسئله نفي استعمار.
هشتم ـ نپرداختن به مسئله نفی استعمار.




نهم ـ عدم ذكر حق فرد در فراهم آوردن محيط اخلاقي مناسب.
نهم ـ عدم ذكر حق فرد در فراهم آوردن محیط اخلاقی مناسب.




دهم ـ طرح آزادي مطلق بيان كه مي‌توان امر مخرّبي باشد.
دهم ـ طرح آزادی مطلق بیان كه می‌توان امر مخرّبی باشد.




كه البته نقايص ديگري نيز وجود دارد.
كه البته نقایص دیگری نیز وجود دارد.
اعلاميه اسلامي حقوق بشر، به شكل روشنتر و عميق‌تري در مواد مختلف و بويژه مادة سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران انعكاس شايسته‌اي يافته است.
اعلامیه اسلامی حقوق بشر، به شكل روشنتر و عمیق‌تری در مواد مختلف و بویژه مادة سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انعكاس شایسته‌ای یافته است.


=حق كرامت از آغاز آفرينش انسان=
=حق كرامت از آغاز آفرینش انسان=
در بحث آغاز آفرينش نوع بشر، بر كرامت انسان و ارجمندي وي نزد خدا، تأكيد شده است چه پروردگار يكتا ـ آنچنانكه در قرآن كريم نيز آمده است ـ به فرشتگان فرمان مي‌دهد كه در راستاي تجليل از انسان و تكريم اين آفريدة متمايز براي آدم ابوالبشر، سجده كنند؛ ولي ما در اينجا بيشتر بر گرامي داشت فرد انساني از سوي اسلام و حرمتي كه اين موجود در اسلام از آن برخوردار است، انگشت خواهيم گذاشت.
در بحث آغاز آفرینش نوع بشر، بر كرامت انسان و ارجمندی وی نزد خدا، تأكید شده است چه پروردگار یكتا ـ آنچنانكه در قرآن كریم نیز آمده است ـ به فرشتگان فرمان می‌دهد كه در راستای تجلیل از انسان و تكریم این آفریدة متمایز برای آدم ابوالبشر، سجده كنند؛ ولی ما در اینجا بیشتر بر گرامی داشت فرد انسانی از سوی اسلام و حرمتی كه این موجود در اسلام از آن برخوردار است، انگشت خواهیم گذاشت.
حقوق شخصي اصلي از ديدگاه اسلام حتي پيش از بسته شدن نطفه، آغاز مي‌شود و تا بعد از تولد و حتي مرگ و مرحله پس از مرگ، ادامه پيدا مي‌كند حال آنكه حقوق اكتسابي بعد از بلوغ، و انجام كارها و اعمال ارادي نيك از سوي فرد، آغاز مي‌گردد.
حقوق شخصی اصلی از دیدگاه اسلام حتی پیش از بسته شدن نطفه، آغاز می‌شود و تا بعد از تولد و حتی مرگ و مرحله پس از مرگ، ادامه پیدا می‌كند حال آنكه حقوق اكتسابی بعد از بلوغ، و انجام كارها و اعمال ارادی نیك از سوی فرد، آغاز می‌گردد.




به همين دليل است كه اسلام حتي پيش از ازدواج، به حاصل ازدواج و انسان محصول آن، سفارش مي‌كند و پيامبر اكرم (صلي‌اله عليه و آله و سلم) مي‌فرمايد: «براي نطفه‌هاي خود گزينش كنيد كه اخلاق پدران و فرزندان منتقل مي‌گردد».  <ref>سنن ابن ماجه.</ref>  و به فرزندخواهي پس از ازدواج، فرامي‌خواند و مي‌فرمايد (ص): «فرزند بخواهيد و به دنبالش باشيد كه روشني چشم و آرام دل در فرزندانست» <ref>بحارالانوار جلد 104. صفحه 84.</ref>
به همین دلیل است كه اسلام حتی پیش از ازدواج، به حاصل ازدواج و انسان محصول آن، سفارش می‌كند و پیامبر اكرم (صلی‌اله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: «برای نطفه‌های خود گزینش كنید كه اخلاق پدران و فرزندان منتقل می‌گردد».  <ref>سنن ابن ماجه.</ref>  و به فرزندخواهی پس از ازدواج، فرامی‌خواند و می‌فرماید (ص): «فرزند بخواهید و به دنبالش باشید كه روشنی چشم و آرام دل در فرزندانست» <ref>بحارالانوار جلد 104. صفحه 84.</ref>


قرآن كريم نيز برايمان از پيامبراني سخن مي‌گويد كه طلب فرزند مي‌كردند؛ زكرياي نبي (ع) در نيايش به درگاه الهي مي‌گويد: «رب لا تذرني فرداً و انت خير الوارثين» <ref>انبياء:89</ref> (پروردگارا! مرا تنها مگذار كه تو بهترين بازماندگاني!).
قرآن كریم نیز برایمان از پیامبرانی سخن می‌گوید كه طلب فرزند می‌كردند؛ زكریای نبی (ع) در نیایش به درگاه الهی می‌گوید: «رب لا تذرنی فرداً و انت خیر الوارثین» <ref>انبیاء:89</ref> (پروردگارا! مرا تنها مگذار كه تو بهترین بازماندگانی!).
هنگامي كه نطفه بسته مي‌شود سقط، اين نطفه بسته شده حرام و مجازات دارد.
هنگامی كه نطفه بسته می‌شود سقط، این نطفه بسته شده حرام و مجازات دارد.




توصيه‌هاي فراواني نيز در خصوص مراقبت از بارداري و حفظ آن و انفاق براي زن باردار ـ حتي اگر ”مطلّقه“ باشد و هر چند از راه زنا باردار شده باشد ـ و توجه و عنايت به نو رسيده، شده است و متون و احكام بسياري در اين خصوص آمده و بابهاي مفصلي از فقه اسلامي بدان اختصاص يافته كه جنبه‌هاي گوناگوني از جمله آنچه كه به كرامت وي مربوط مي‌شود و شامل نامگذاري نيكو براي وي مي‌گردد، در برمي‌گيرد.
توصیه‌های فراوانی نیز در خصوص مراقبت از بارداری و حفظ آن و انفاق برای زن باردار ـ حتی اگر ”مطلّقه“ باشد و هر چند از راه زنا باردار شده باشد ـ و توجه و عنایت به نو رسیده، شده است و متون و احكام بسیاری در این خصوص آمده و بابهای مفصلی از فقه اسلامی بدان اختصاص یافته كه جنبه‌های گوناگونی از جمله آنچه كه به كرامت وی مربوط می‌شود و شامل نامگذاری نیكو برای وی می‌گردد، در برمی‌گیرد.




مردي به حضور پيامبر اكرم (ص) رسيد و عرض كرد: اي رسول خدا!‌ اين فرزندم چه حقي بر من دارد؟ حضرت فرمود: اينكه نام و ادبي نيكو برايش در نظر گيري و او را در جايگاه نيكويي قرار دهي. <ref>وسائل الشيعه، جلد 15، صفحه 198.</ref>
مردی به حضور پیامبر اكرم (ص) رسید و عرض كرد: ای رسول خدا!‌ این فرزندم چه حقی بر من دارد؟ حضرت فرمود: اینكه نام و ادبی نیكو برایش در نظر گیری و او را در جایگاه نیكویی قرار دهی. <ref>وسائل الشیعه، جلد 15، صفحه 198.</ref>




و امام محمدباقر (عليه‌السلام) فرمود: «راست‌ترين نام‌ها، نامهايي است كه حاكي از پرستش [خداوندگار] باشد و برترين آنها، نام‌هاي پيامبران است». <ref>وسائل الشيعه، جلد 15، صفحه 124.</ref>
و امام محمدباقر (علیه‌السلام) فرمود: «راست‌ترین نام‌ها، نامهایی است كه حاكی از پرستش [خداوندگار] باشد و برترین آنها، نام‌های پیامبران است». <ref>وسائل الشیعه، جلد 15، صفحه 124.</ref>




و به همين ترتيب بر تربيت مناسب، محيط مناسب و رعايت عدالت در برخورد با فرزندان، تأكيد شده و آنچه را كه بر حضرت يوسف (ع) رفته است، يادآوري شده است. <ref>بحارالانوار، جلد 74، صفحه 78.</ref>
و به همین ترتیب بر تربیت مناسب، محیط مناسب و رعایت عدالت در برخورد با فرزندان، تأكید شده و آنچه را كه بر حضرت یوسف (ع) رفته است، یادآوری شده است. <ref>بحارالانوار، جلد 74، صفحه 78.</ref>




در خصوص حقوق فرزندان نيز متون فراواني وارد شده كه زيباترين و جالبترين آنها، كلام امام زين‌العابدين عليه‌السلام در ”رساله الحقوق“ است كه فرمود‌: و اما حق فرزندت بر تو آنست كه بداني او از توست و در اين دنيا خير و شرش نصيب تو نيز مي‌شود و تو مسؤول وي در ادب و رهنموني‌اش به سوي خداوند عزوجل و كمك به او در طاعت پروردگار هستي» <ref>رساله الحقوق.</ref>
در خصوص حقوق فرزندان نیز متون فراوانی وارد شده كه زیباترین و جالبترین آنها، كلام امام زین‌العابدین علیه‌السلام در ”رساله الحقوق“ است كه فرمود‌: و اما حق فرزندت بر تو آنست كه بدانی او از توست و در این دنیا خیر و شرش نصیب تو نیز می‌شود و تو مسؤول وی در ادب و رهنمونی‌اش به سوی خداوند عزوجل و كمك به او در طاعت پروردگار هستی» <ref>رساله الحقوق.</ref>


متوني نيز در نهي توهين به فرزندان و بويژه دختران، نقل شده است. همچنانكه مي‌دانيم اسلام مطلق توهين و تحقير نسبت به ديگران را نهي كرده و حرمت مؤمن را هم تراز حرمت كعبه دانسته است؛ از نظر اسلام، مسلمان حق توهين به خود را نيز ندارد. متون حاكي از اين امر فراوانند از جمله:
متونی نیز در نهی توهین به فرزندان و بویژه دختران، نقل شده است. همچنانكه می‌دانیم اسلام مطلق توهین و تحقیر نسبت به دیگران را نهی كرده و حرمت مؤمن را هم تراز حرمت كعبه دانسته است؛ از نظر اسلام، مسلمان حق توهین به خود را نیز ندارد. متون حاكی از این امر فراوانند از جمله:




ـ «خوارترين مردم كساني هستند كه به مردم توهين روا دارند» <ref>بحارالانوار؛ در جاهاي متعدد از جمله: جلد هشتم، صفحه 145.</ref>
ـ «خوارترین مردم كسانی هستند كه به مردم توهین روا دارند» <ref>بحارالانوار؛ در جاهای متعدد از جمله: جلد هشتم، صفحه 145.</ref>
ـ حديث قدسي: «كساني كه بندة مؤمن مرا خوار گردانند، آماده جنگ با من مي‌شوند» <ref>همان منبع، جلد 75، صفحه 145.</ref>
ـ حدیث قدسی: «كسانی كه بندة مؤمن مرا خوار گردانند، آماده جنگ با من می‌شوند» <ref>همان منبع، جلد 75، صفحه 145.</ref>
ـ «فرد ذليل كسي است كه خود را خوار كرده است»<ref>همان منبع، جلد 51، صفحه 248.</ref>
ـ «فرد ذلیل كسی است كه خود را خوار كرده است»<ref>همان منبع، جلد 51، صفحه 248.</ref>
ـ «پروردگارا! كساني را كه بندگان ترا خوار مي‌خواهند، لعنت كن» <ref>همان منبع، جلد 101، صفحه 150.</ref>
ـ «پروردگارا! كسانی را كه بندگان ترا خوار می‌خواهند، لعنت كن» <ref>همان منبع، جلد 101، صفحه 150.</ref>
در احكام اسلامي، غيبت كردن، بدگويي، خبرچيني و تهمت و افترا بستن و امثال آن، حرام دانسته است.
در احكام اسلامی، غیبت كردن، بدگویی، خبرچینی و تهمت و افترا بستن و امثال آن، حرام دانسته است.


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۲۸ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۱

عنوان مقاله ارج گذاری به انسان از بدو آفرینش او
زبان مقاله فارسی
اطلاعات نشر ایران
نویسنده آیت الله محمد علی تسخیری

ارج گذاری به انسان از بدو آفرینش او عنوان مقاله ای است به زبان فارسی که توسط آیه الله محمد علی تسخیری در رابطه با مبانی ارزش گذاری به انسان و تبیین فرآیند این حقیقت در اسلام به نگارش در آمده است. نویسنده در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه های مرتبط با مساله ارزش گذاری به انسان از بدو آفرینش او و داشتن نگاهی تطبیقی و مقایسه ای با مساله کرامت انسانی در غرب و جایگاه انسان در مغرب زمین است. خواننده از رهگذر مطالعه این مقاله به این نکته رهنمون می گردد که با توجه به دیدگاه کمال خواهانه و مترقیانه اسلام از انسان و جایگاه او که خلیفه اللهی بر روی زمین است، می توان به این نتیجه رسید که این مکتب آسمانی از قرن ها قبل از اینکه این گونه مباحث همانند آزادی، حقوق مالکیت و... در مغرب زمین (و به خصوص با اعلامیه جهانی حقوق بشر) بروز و ظهور پیدا کند، در اسلام ملاک و معیار عمل و حقوق خصوصی و جزایی و اجتماعی جوامع اسلامی بوده است.


مقدمه

حقوق بشر، مواردی طبیعی است كه آدمی به حكم طبیعت و فطرت خویش و برای تداوم حركت تكامل فطری خود، بدان نیاز دارد. بر این پایه، معتقدیم كه حقوق بشر فراتر از هر آنچیزهایی است كه از آن به عنوان حقوق یا مسایل دیگری یاد شده یا مطرح می‌گردد و می‌توان از آنها به حق پرسش دینداری، حق حمایت‌های اخلاقی و حتی حق وصول آئینی استوار و از این قبیل یاد كردن.

همین حق است كه در جهت نیاز به پیامبران و اینكه دین از الطاف خداوند به انسان و خداوند متعال خود سرچشمة لطف و رحمت است، مبنای استدلال قرار می‌گیرد بطوریكه می‌توان نتیجه گرفت كه وجوب بعثت انبیا، و جویی لطفی است. كه ما البته در این زمینه، وارد جزییات بیشتر نمی‌شویم و آنرا به فرصت مناسب دیگری موكول می‌كنیم.

نیازهای طبیعی و در راستای تداوم حركت تكاملی انسان ‌

انسان ها در برخی حالتهای طبیعی خود بنابر طبیعت خود و در راستای تداوم حركت تكاملی‌اش به اموری نیاز دارد؛ این مجموعه نیازها را می‌توان در نیازهای مادی، نیازهای عقلی، نیازهای اخلاقی و نیازهای حقوقی فرهنگی فشرده كرد.

نیازهای مادی

شامل نیازهای طبیعی غذایی، امنیت، پوشاك تأمین بهداشت و هر آنچه كه می‌شود انسان را به مثابة فردی فعال و جامعه سر پا نگاه می‌دارد و البته بر آوردن نیازهای جنسی، گرایش‌های حفظ نسل و زاد و ولد و حمایت‌های دوران كودكی و مادی نسل بشر برای بقای پویا و فعال خود بدان نیازمند است شامل می‌گردد.

نیازهای عقلی ـ معنوی

شامل نیاز به آزادی اندیشه، رشد عقلی و تأمل آزاد در جهان هستی و رشد حس فلسفی و تقویت منطق در به تصویر كشیدن اشیا و جملگی نیازهای انسانی اصیلی است كه نمی‌توان نادیده‌شان گرفت.

نیازهای اخلاقی

شامل گرایش‌ها و تمایلات طبیعی در وجود انسان و مواردی است كه نیاز به پاسخ‌های مناسبی دارد؛ نیاز به تربیت واقعی و فراهم آوردن محیط مناسب برای رشد حسّ زیباشناختی و اخلاقی و نفی هر آنچه كه با پاكی و صفای فطرت، همسویی ندارد و تدارك فضای فطری اصیل، نیازی اصیل و اساسی است. از جمله این گرایش و تمایلات اخلاقی بی‌تردید می‌توان به گرایش‌های دینی انسان و دینداری و تدین در برابر پروردگار یكتا اشاره كرد.

نیازهای حقوقی ـ فرهنگی

به معنای نیاز انسان به تشكیل جامعه و قوانین و اصول موقّت یا در مورد نیاز برای شكل‌گیری این جامعه و از آنجا نیاز انسان در وصول به مطمئن‌ترین راهها برای تحقیق گرایش فطری به خوشبختی و سعادت است كه به نوبة خود نیازمند برآوردن نیازهای حقوقی به بهترین شیوه‌ها و روش‌هاست.

معیارهای تشخیص حقوق انسانی

از این زمینه یك سری معیارها و ملاكهایی چون: عرف و عقلا، قانون و دین، مصلحت و مفسدت، لذت و درد، عواطف و عقل، مقتضیات عدالت و از این قبیل مطرح شده یا می‌شود. این موارد خود یا سرچشمه‌ای حق به شمار می‌روند و یا پرده از آن برمی‌گیرند و یا از لوازم آنند و یا بالاخره در نوع دیگری از پیوند با حق هستند ولی بهرحال برای در نظر داشت ملاك های تشخیص اینكه امری حق یا ناحق است باید به دو نكته زیر، توجه كرد:


یكم: معنای حق و معنای انسان، گرایش‌ها و نیازهای اصیل او


دوم: اینكه معیار یا ملاكی را در نظر بگیریم كه به رغم برخورداری انسان از طبع‌های اجتماعی گوناگون و متنوع در مورد وی مصداق داشته باشند در غیر اینصورت ویژگی عام و تمام مشمول طبیعت حق را به مثابة یك موضوع انسانی محض، نادیده گرفته‌ایم.


بدین ترتیب این معیار یا ملاكی كه نیاز طبیعی و ثابت انسان با ویژگی تكاملی و فطری‌اش را نمایندگی كند، كدام است؟

وجدان فكری و وجدان اخلاقی

در پاسخ به این پرسش، جز از وجدان فكری و وجدان اخلاقی، نمی‌توان نام برد: و چنانچه تنها به وجدان اخلاقی كه در هر انسان می‌توان سراغ گرفت ـ بسنده كنیم نیز بدون تردید خواهیم توانست اصول حقوق انسانی را اجمالاً كشف كنیم. از آن به بعد نیز می‌توان به تفاوت و اختلاف مصداق‌ها و موارد انطباق هر كدام، پرداخت و دریافت كه وجدان، خود ما را به وسیله‌ای برای احراز درستی این مصداقها، رهنمون می‌گردد تا در نتیجه جزییات بیشتری از این حقوق فرارویمان قرار گیرد؛ چنانچه وجدان را به كناری نهیم، معیار یا ملاك دیگری برای شناخت نه تنها حقوق بلكه هر گونه معرفت انسانی نیز پیش رو نخواهیم داشت و در این صورت انسان را زندانی خود به همان شكلی در ذهن تصور می‌كنیم كه ”بر كل“ به تصویر كشید. انسان بی‌وجدان (به معنای اعم) فاقد ویژگی انسانی و در حقیقت تكه چوبی بیش نیست و چوب هم كه حقوق نمی‌خواهد.

معنای وجدان

”وجدان“، چیست؟ ای بسا نتوان وجدان را نه به دلیل پوشیدگی كه به علت روشنی بیش از حدّ ـ تعریف كرد. وجدان حقیقی است كه با آن، برخورد داریم و جز بدان، نمی‌توانیم وجود آنرا ثابت كنیم؛ كسی را كه وجدان و حكم وجدان را منكر می‌شود هرگز نمی‌توان قانع به وجود آن كرد.


ما با وجدان است كه می‌توان در خصوص احكام عقلی كه پایه و اساس تمامی معرفت‌های ما را تشكیل می‌دهد، به قطعیت دست پیدا یافت و نیز به وسیله همین وجدان است كه می‌توان به حسن و قبح افعال همگان، ایمان آورد و پایه‌های اخلاقی و اجتماعی را بر آنها، ولی پی‌گیری كرد.


چه بسا نویسندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر، بی‌آنكه بدانند از خاستگاه وجدانی ـ فطری بدین كار پرداختند هرچند آنها مسئله حقوق را از ایمان به وجدان و مقتضیات آن، جدا ساختند. وجدان همانی است كه حُسن عدل و قبح ظلم را مورد تأكید قرار می‌دهد وجدان همانی كه حق زندگی، حق آزادی، حق كرامت انسانی را مورد تأكید قرار می‌دهد. همانی است كه بر برابر انسانی نژادها حقوق مادی، حقوق جنسیّتی و غیره، انگشت می‌گذارد.


و در خصوص نحوة رسیدن به مصداقهای تفصیلی حقوق، تنها دو راه می‌توان در نظر گرفت‌‌: راه نخست: بررسی و مطالعه تمامی رفتارهای انسانی و كنارگذاردن حالتهای خاص و كشف رفتارهای مشترك به رغم گوناگونی شرایط كه البته معیار ناقصی است كه ای بسا نتوان به عنوان یك كار تحقیقاتی، آنرا كه تحقق بخشید همچنانكه حتی در صورت تحقق نیز شاید نتوان به نتایج قابل ذكری است یافت.


راه دوم: دین، به اعتبار اینكه وجدان خود گواهی بر نبادی تصوری آن از طریق توان و قدرت عقلی انسان در كشف رازهای نظام پرشكوه هستی و وجود مطلق و كامل آفریدگار این هستی است. وجودی كه به ذات خود غنی، دانا، زنده و مهربان و سرشار لطف است و به مقتضای لطف خود، دین را همراه پیامبران خود می‌فرستد تا جزییات حقوق فردی و اجتماعی انسانها را برای بشریت روشن سازند و شیوه بهتر و برتر برای حركت در جهت تكامل را فراروی وی قرار دهند. در خصوص ایمان به دین یا بسنده كردن به همان تصویر اجمالی و ناقصی كه به نوبه خود زایید: ایمان به نظریه فطرت انسانی است باید گفت چنانچه كسی منكر آن گشت همچنانكه پیش از این نیز اشاره كردیم، دیگر منطقی نخواهد بود كه از حق یا اخلاق انسانی، سخن به میان آورد.

اشاره‌های انسانی ـ حقوقی در گذرگاه تاریخ

می‌توان با قطعیت اعلام كرد كه وجدان انسانی و در مرتبة بعدی عامل دین، با ابعاد گستردة تاریخی، تأثیر خود را بر روند حقوق بشر و حتی در وجود افسانه نیز بر جای گذارده‌اند.

علامه محمدتقی جعفری

علامه محمدتقی جعفری در كتاب ارزشمند خود در این زمینه می‌گوید: «بدیهی است كه هدف اصلاح روابط بشریت، خود به مثابة احترام عملی و مستمر در ارایه موارد مختلف حقوق جهانی انسان در ذهن انسانهای پیشرفته به شمار می‌روند و بر همین اساس است كه ما شاهد برخی عبارات و مواد مختلف به عنوان اخلاق یا حقوق یا عناصر فرهنگی در میان ملتها و اقوام گوناگون هستیم» [۱]

جرج ساباین

و جرج ساباین نیز می‌گوید: «بطور كلی یونانیان در قرن پنجم پیش از میلاد می‌گفتند كه حقوق طبیعی جاودان غیرقابل تغییر است حال آنكه اوضاع و احوال انسان، متغیر است؛ ما اگر بتوانیم این قانون ثابت و لایتغیر را كشف كنیم و میان آن از یك سو و زندگی بشری از سوی دیگر، هماهنگی ایجاد نماییم. در آن صورت زندگی بشری تا حدودی منطقی و عقلانی خواهد گشت، و مفاسد و شرها، كاهش خواهد یافت. مرتبة كمال انسانی عبارت از آنست كه از قانون طبیعی و ثابت پیروی كنی. این فلسفه را می‌توان در این جمله فشرده كرد: جستجوی ثبات در میان متغیرها و وحدت در متنوع‌ها» [۲]


چنانچه نظریات فیلسوفان، تاریخ نگاران و شعرا را طی تاریخ از نظر بگذرانیم تعابیر و عبارتهای فراوانی در بیان این تأثیر وجدانی عام، در آثارشان خواهیم یافت. از جمله مثلاً سیسرون فیلسوف (106-43 م) تأكید دارد كه حقوق، بر پایه تصور یا گمان شكل نمی‌؛یرد بلكه عدالت طبیعی، ثابت و لازم، براساس وجدان انسانی است كه پی‌ریزی می‌شود. [۳]

جفای نویسندگان تاریخ حقوق و سیر تكاملی آن نسبت به اسلام

در اینجا یادآور می‌شویم كه نویسندگان تاریخ حقوق و سیر تكاملی آن، یكباره و در گامی بسیار بلند مرحلة اسلامی را تا قرن هیجدهم یعنی زمان اعلامیه جهان حقوق بشر فرانسه در 28 اوت 1789 میلادی كه در سوم سپتامبر 1791 میلادی به عنوان بخشی از قانون اساسی فرانسه درآمد ـ نادیده می‌گیرند و نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند كه :

اسلام با طلوع خود بر جهانیان، پرشكوه‌ترین اعلامیه حقوق بشر را از طریق آموزه‌های قرآن كریم و سنت شریف نبوی (ص)، تقدیم بشریت كرده و همین آموزه‌هاست كه تاكنون پایه و مبنای حقوقی تمامی فعالیتهای انسانی مسلمانان طی تاریخ بوده و اعلامیة اخیر حقوق بشر اسلامی نیز چیزی جز كوششی مثبت برای تدوین همین حقوق به شكل متعارف امروزی و با فرمولهای متداول كنونی است.

برخی از آیات قرآن به مثابه اعلامیه قانونی ـ تاریخی حقوق ثابت انسان

به عنوان مثال نیز آیات زیر را می‌توان اعلامیه قانونی ـ تاریخی حقوق ثابت انسانی در نظر گرفت:


«و لقد كرّمنا بنی آدم» [۴] (و به درستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم).


«یا ایها‌الناس انا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقاكم» [۵] (ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها كردیم تا یكدیگر را بازشناسید؛ بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست).


«من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فكأنما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فكأنما احیا الناس جمیعاً» [۶] (... هر كس تنی را ـ جز به قصاص یا به كیفر تبهكاری در روی زمین ـ بكشد، چنان است كه تمام مردم را كشته است و هر كه آن را زنده بدارد، چنان است كه همة مردم را زنده داشته است).


و دیگر متون و نصوص شریفه‌ای كه از پیامبر اكرم (صلی اله علیه و آله و سلم) و اهل بیت طاهرین (علیهم‌السلام) وارد شده و تأثیر بسیار خوب و تصاویر زیبایی در عرصه اندیشه اسلامی، به جای گذارده است. [۷]


ولی اگر خواسته باشیم سیر اندیشة حقوقی دوران متأخر را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم می‌توان گفت اعلامیه جهانی حقوق بشر فرانسه ـ به رغم بهره‌گیری از اعلامیه حقوقی انگلستان صادره در همان سال و نیز اعلامیه استقلال سیزده مستعمرة آمریكا كه سیزده سال پیش از آن صادر شده بود ـ توانست منشور بسیار پیشرفته‌ای در این عرصه، تقدیم دارد.

چه در مادة نخست آن: حق آزادی و برابری و در مادة دوم حق آزادی و مالكیت و امنیت و دفاع در برابر ظلم و ستم و در مادة سوم: از برخورداری ملتها از حق حاكمیت و در مادة چهارم از آزادی‌های فردی به شرط عدم تجاوز به آزادی دیگران و در مادة پنجم از حق منع زیان‌رسانی به دیگران و در مادة ششم از حق همة افراد و شهروندان در شركت در تدوین و تنظیم قوانین و در مادة هفتم از برابری همگان در برابر قانون و احراز مناصب و شغل و در مادة هشتم از اینكه هیچ مجازاتی بدون قانون وجود ندارد و در مادة نهم از این ایده كه اصل بر برائت است مگر جرم هر كس ثابت شود و در مادة دهم از آزادی عقیده و در مادة یازدهم از آزادی بیان و در مادة دوازدهم و در راستای تضمین این حقوق از ایدة تشكیل نیروهای مسلح است.


در مادة سیزدهم از مشروعیت اخذ مالیات برای تأمین هزینه‌ةای نیروهای مزبور و در مادة چهاردهم از حق نظارت مردم بر مالیاتها و در مادة پانزدهم از حق نظارت جامعه بر كاركنان [دولتی] و در مادة شانزدهم اعتبار بی‌قانون بودن جوامعی كه حقوق بشر و تفكیك قوای سه گانه را نپذیرفته‌اند و سرانجام در ماده هفدهم از عدم جواز سلب مالكیت افراد جز برای مصالح عموم جامعه، سخن به میان آورده است.


این اعلامیه مهم حاوی چنین موادّی بوده و اینك به صورت قانونی درآمده كه دولتها اندك اندك از آن اقتباس و بهره‌گیری كردند و این تحول و روند ادامه درشت تا اینكه در دهم دسامبر 1948 میلادی و به دنبال پایان جنگ جهانی دوم، اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد توافق و تصویب اغلب كشورها قرار گرفت و چهل و هشت عضو سازمان ملل متحد آن را امضا كردند و كشورهای كمونیستی (روسیه سفید، اوكراین، چكسلواكی، یوگسلاوی و لهستان) و آفریقای جنوبی و عربستان سعودی ـ البته هر كدام با انگیزة متفاوتی ـ از امضای آن سرباز زدند.

تمامی قوانین انسانی متضمن كرامت انسان اند

نمی‌توان قانونی انسانی را تصور كرد كه این حق را نادیده انگاشته باشد. این حق مورد اجماع همة قوانین است:

اعلامیه جهانی حقوق بشر

اعلامیه جهانی حقوق بشر در اولین مادة خود می‌گوید: همة افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از نظر كرامت و حقوق برابرند و همگی از عقل و وجدان برخوردارند و باید با روح برادری با یكدیگر تعامل داشته باشند.

اعلامیه اسلامی حقوق بشر

اعلامیه اسلامی حقوق بشر در تشخیص مادة خود، اشعار می‌دارد: الف: تمامی بشریت خانوادة واحدی هستند كه در پرستش خداوند و پیامبری حضرت آدم، مشتركند و تمامی مردم صرفنظر از نژاد، رنگ، زبان، جنسی یا اعتقادات دینی و وابستگی‌های سیاسی و وضعیت اجتماعی و هر اعتبار دیگری، در اصل كرامت انسانی و اصل تكلیف و مسؤولیت با یكدیگر برابرند و تنها اعتقادات درست است كه در راستای حركت تكامل انسان، ضامن رشد و نمو این كرامت است. ب: خلایق همگی عیال خداوندند و پروردگار جهانیان كسی را كه به عیالش سودمندتر باشد دوست‌تر می‌دارد و اینكه هیچ كس را جز به تقوا و كار نیك، بر دیگری برتری نیست. دیده می‌شود كه اعلامیه اسلامی حقوق بشر به حق، میان اصل كرامت (و در واقع كرامتی كه انسان تنها به اعتبار وابستگی انسانی خود آنرا كسب می‌كند) از یك سو و كرامت اكتسابی كه طی سپر تكامل معنوی و انجام كارهای نیك و خدمت به خلق كسب می‌كند، تفاوت قایل می‌شود و این نكتة بسیار مهمی است كه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، بدان توجه نشده و لذا آنرا ناقص تلقی می‌كنیم چرا كه هر وجدانی، تفاوت میان مثلاً دانشمند بزرگی چون ابوعلی سینا و یك فرد عادی را كه برای خود زندگی كرده و تأثیری از خود به جای نگذاشته است، كاملاً درك می‌كند.

موارد اشتراك اعلامیه جهانی و اسلامی حقوق بشر

هر دو اعلامیه در حق تأمین محیط زیست بهداشتی و مناسب و برخورداری از خدمات اجتماعی و زندگی شرافتمندانه و منع بازداشت بدان علت قانونی و منع محدودیت آزادگی‌ها و تبعید و نیز منع مجازات بدون علت یا بیش از جرم ارتكابی و تضمین كرامت ذاتی انسان و ممانعت از تأثیر هرگونه موقعیت اجتماعی در میزان این كرامت و نیز حق تأمین سطح معیشتی مناسب، با یكدیگر مشتركند.


همچنانكه در اصل برابری زن و مرد در كرامت ذاتی و ضرورت تأمین شخصیت اجتماعی برابر با مرد برای زن و نیز موضوع تأمین شخصیت اعتباری مالی برای وی و اینكه ازدواج باید با رضایت طرفین صورت پذیرد و خانواده ركن اساسی جامعه به شمار می‌رود و باید از حق حمایت دولت و جامعه برخوردار باشد و نیز ضرورت فراهم آوردن امنیت دینی، مالی، ناموسی، شخصی، خانوادگی در سطح ملی و بین‌المللی و حق استقلال در مسایل شخصی (مسكن، خانواده، دارایی، مكاتبات و ارتباطات) ... با یكدیگر مشتركند.


در اصل آموزش و فراگیری و هدف از این روند یعنی تكامل انسانی (به رغم اختلاف در معنا و مفهوم تكامل) و ترجیح نظر پدر و مادر بر دیگران در این خصوص نیز مشتركند. هر دو اعلامیه بر آنند كه هر انسان آزاد به دنیا می‌آید و نمی‌توان او را به بندگی گرفت و اینكه افراد از نظر حقوق برابر با یكدیگرند و دارای عقل و وجدان هستند (این نكته جنبة حقوقی ندارد) و اینكه باید با روحیه برادری با دیگران همكاری كرد.


هر دو اعلامیه بر آزادی اندیشه، عقیده و بیان (در حد معقول) تأكید دارند و برآنند كه انسان باید بتواند از تولید علمی، ادبی و هنری خود بهره‌مند شود و بتواند از هر یك از ادیان پیروی كند؛ او از آزادی اندیشه تا حدودی كه به خود و دیگران زیان نرساند و نیز از شخصیت حقوقی و حق جابجایی از یك نقطه به نقطه دیگر و حق پناهندگی مشروط به اینكه مرتكب جرم غیرسیاسی نشده باشد، برخوردار است.


این دو اعلامیه در به رسمیت شناختن حق كار و آزادی انتخاب كار مورد علاقه و اینكه باید كاری خارج از توان به كارگردان تحمیل شود و نیز در حق برخورداری از مزد برابر در ازای كار یكسان و حق بهره‌مندی از بیمه‌های متضمن زندگی متوسطی به هنگام بیكاری غیر عمد، بیماری و نقص عضو و بیوگی و سالخوردی، مشتركند.


هر دو اعلامیه در اینكه هر كس تا ثابت شدن جرم، بیگناه است (اصل برائت) و اینكه جرم، فردی است و هر كس حق برخورداری از محاكمه‌ای عادلانه دارد و مجاز است باید همانی باشد كه در قانون در برابر جرم ارتكابی قید شده، اتفاق نظر دارند.


حق تملك و ضرورت نفی هر گونه محرومیت از مالكیت در عین لزوم عدم زیان رسانی مالكیت افراد به دیگران و جامعه، از دیگر موارد مشترك هر دو اعلامیه است. منع استبداد و حق هر كس در مشاركت در اتخاذ تصمیم‌های سیاسی و تصدی پست‌های اداری حكومتی و نیز تحقق مساوات در برابر قانون و اعطای حق مراجعه به دادگاههای مناسب به افراد و حق تشكیل جمعیت و انجمن‌های خیریه و اجتماعی، از دیگر موارد مشترك هر دو اعلامیه‌هاست.


و سرانجام اینكه هر دو اعلامیه تأكید دارند كه هر انسان مكلّف به حمایت از این آزادی‌ها و برخورداری از آنهاست و وظیفه دارد در جهت تكامل حركت كند؛ هر فرد باید مراقب باشد كه مزاحم آزادی‌های دیگران نشود و نباید از این قوانین (اعلامیه) درر راستای تحقق منافع فردی یا دولتی معیّنی، سوء استفاده كرد.


این بود مهمترین نقاط مشترك دو اعلامیه كه بنابر اقتصاد، خیلی فشرده مطرح ساختیم.

موارد اختلاف دو اعلامیه

موارد اختلافی آنها را می‌توان در نكات زیر، خلاصه كرد: 1- اعلامیه اسلامی حقوق بشر به حق، میان اصل كرامت (و در واقع كرامتی كه انسان تنها به اعتبار وابستگی انسان خود آنرا كسب می‌كند) از یك سو و كرامت اكتسابی كه طی مسیر تكامل معنوی و انجام كارهای نیك و خدمت به خلق كسب می‌كند، تفاوت قایل می‌شود و این نكته بسیار مهمی است كه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، بدان توجه نشده و لذا آنرا ناقص تلقی می‌كنیم چرا كه هر وجدانی، تفاوت میان مثلاً دانشمند بزرگی چون ابوعلی سینا و یك فرد عادی را كه برای خود زندگی كرده و تأثیری از خود به جای نگذاشته است، كاملاً درك می‌كند.

2- در اعلامیة اسلامی حقوق بشر، تأكید بر اینكه خلق خدا در شمار خانواده و عیال خداوند متعال هستند. توضیح گر پایه و اساس مفهومی این برابری در اصل كرامت بوده و تنها به جنبة صرفاً حقوقی آن بسنده نمی‌كند. علاوه بر آن، مجموعة این كرامت را به وجود گرانقدر مطلق پیوند می‌دهد. خلایق همگی، در شمار عیال خداوند متعال هستند و نسبت آنها به پروردگار، نسبت كاملاً واحدی است هرچند در میان آنان برای نزدیكی معنوی به او از طریق بنای نفس با عقیدة واقعی و اصیل و انجام كار نیك و مؤثر در تحقق مقتضای جانشینی خدا بر روی زمین، رقابت تنگاتنگی وجود دارد. حال آنكه اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر كاملاً خالی از چنین فهم و برداشتی است.


3- عین همین مفهوم را در مادة دوم از اعلامیه اسلامی حقوق بشر نیز می‌بینیم: زندگی، به لحاظ مفهومی، موهبتی الهی است و بنابراین دارای ارزش حقوقی بسیار بالایی است و باید با تمام توان آنرا گرامی داشت و نگاهبان بود تا هدف از این موهبت، تحقق یابد. حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، چنین اوج و والایی نمی‌یابیم هر چند در آن تأكید شده كه انسان دارای عقل و وجدان است و این اشارة بسیار بجا و خوبی است ولی در حد بیان یك حقیقت، متوقف شده و به مقتضیات این حقیقت، ارتقا نمی‌یابد.

4- در اعلامیة اسلامی حقوق بشر، تأكید بر حرمت از بین بردن جان آدمیان اشارة حكیمانه‌ای به موهبت پیش گفتة الهی و لزوم تداوم این موهبت خداوندی است حال آنكه اعلامیه جهانی حقوق بشر هیچ اشاره‌ای به این معنا ندارد و اینكه در برخی مواد اعلامیه، اشاره‌های كلی به این امر شده، امر مبهمی است كه هیچگونه تأثیری در عرصه‌های حقوقی ندارد.


شایسته است كه در اینجا به عبارت «تداوم حیات تا آنجا كه خدا بخواهد» اشاره‌ای داشته باشیم كه گویای لزوم حفظ این حیات از سوی همگان حتی از سوی شخص صاحب زندگی است؛ حفظ جان آدمی و زندگی هر كس در برابر هر گونه تهدیدی، واجب است. حقیقت آنستكه توجه متون اسلامی به زندگی انسان چنان است كه هیچ دین یا آیین و اندیشه عقیدتی و اجتماعی مطرح در جهان، به پای آن نمی‌رسد.


5- علاوه بر این باید به موضوع حمایت از جنین در مادة هفتم اعلامیه اسلامی حقوق بشر اشاره كرد كه در اعلامیه جهانی، هیچ یادی از آن نشده است.

6- از آنجا و در اعلامیه اسلامی حقوق بشر تأكیدی بر حرمت جنازة آدمیان و لزوم عدم تجاوز به این حریم و حرمت كالبد شكافی بی‌هدف آن ـ مگر اینكه برای آن مجوز شرعی وجود داشته باشد ـ شده كه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، خبری از آن نیست.


7- مادة سوّم از اعلامیه اسلامی حقوق بشر، مسئله اخلاق جنگ و درگیری در اسلام آن هم به زیباترین شكل و به گونه‌ای كه در آن زمان مانندی نداشته، مطرح می‌گردد. زندگی و جان انسانها تا بالاترین حد ممكن، مصونیت دارد و حرمت كرامت انسانها نیز حتی پس از مرگ و نسبت به اجساد ایشان نیز همچنان محفوظ است، مثله كردن (قطعه قطعه كردن) حتی سگ‌ها حرام است و اسارت نیز دارای احكام اخلاقی خود در چارچوب عطوفت اسلامی است، زمین‌های كشاورزی و كشت و زرع و تأسیسات شهری به نوبة خود مصون از تخریب و تعدی هستند.

ما هیچ نشانی از ماده‌ای با این مضمون در اعلامیه جهانی حقوق بشر، نمی‌یابیم و این نقص بزرگی در آنست كه البته جهانیان در كوششی جبرانی، كنوانسیونهای بعدی ژنو را مطرح ساختند. 8- مادة هشتم اعلامیه اسلامی حقوق بشر نیز بر حفظ آبرو و حیثیت انسانها تأكید دارد؛ در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز بر آن تأكید شده منتها در اعلامیه اسلامی این تأكید دنباله دارد و شامل پس از مرگ و حمایت از كالبد بی‌روح و آرامگاه وی نیز می‌شود.


9- به رغم اینكه هر دو اعلامیه تأكید دارند كه خانواده از اركان اساسی در بنای جامعه به شمار می‌رود و جامعه و دولت موظف به حمایت كامل از آنند و هر یك از مرد و زن حق ازدواجی را دارند كه هیچ مسئله با منشأ نژادی، رنگ پوست یا جنس نباید مانع از آن گردد، با این حال میان دو اعلامیه در این خصوص تفاوتهایی هست كه می‌توان به صورت زیر آنها را خلاصه كرد:


الف: اعلامیه اسلامی حقوق بشر اشاره كرده كه ازدواج اساس كار در تشكیل خانواده است ولی در اعلامیه جهانی حقوق بشر، اشاره‌ای به این حقیقت نشده است.


ب: اعلامیه جهانی حقوق بشر به هر یك از زن و مرد حقوق برابری را اعطا كرده كه شامل نفقه و مهریه و طلاق و امثال آن می‌گردد حال آنكه اعلامیه اسلامی حقوق بشر این موارد را از یكدیگر جدا ساخته و تأكید كرده كه زن از حقوقی معادل با وظایفی كه بر عهده دارد‌، برخوردار بوده و دارای شخصیت مدنی و اعتبار مالی مستقل و برخوردار از حق حفظ اسم و فامیل خودش است و هزینه‌های زندگی مشترك و نیز مسؤولیت سرپرستی خانواده (بیان مناسبی از قوامّون كه در قرآن آمده است) بر عهدة مرد است.


ج: از اشاره اعلامیه اسلامی حقوق بشر به وظیفة اجتماعی جامعه و دولت در از میان برداشتن موانع ازدواج و آسان سازی انجام آن، در اعلامیه جهانی حقوق بشر خبری نیست.


د: در اینجا به تفاوت دیگری اشاره می‌كنیم و آن عدم ذكر دین [در ازدواج دو نفر] در اعلامیه اسلامی حقوق بشر، به عنوان مانعی كه باید از میان برداشت و تأكید اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آنست؛ حقیقت آنست كه دین و هماهنگی نسبی در آن از جمله یگانگی دین زن و مردی كه قصد ازدواج دارند در حد ایمان به خدای یگانه و ایمان به رسالت‌های خداوندی، امری كاملاً ضروری برای تحقق هماهنگی مطلوب میان آن دو در زندگی زناشویی است در غیر این صورت تمامی امیدهای مربوط به تشكیل خانواده‌ای كه قرار است بنیاد جامعه را تشكیل دهد، بر باد می‌رود.


10- اعلامیه اسلامی حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق بشر این تفاوت را نیز دارد كه اعلامیه اسلامی بر حقوق پدر و مادر و خویشاوندان تأكید دارد.


11- در عرصة تعلیم و تربیت نیز می‌بینیم كه اعلامیه اسلامی حقوق بشر بر واجب بودن آنها بر جامعه و دولت و به طور مطلق و برای تمامی مراحل انگشت می‌گذارد حال آنكه اعلامیه جهانی حقوق بشر تنها بر آن تأكید دارد كه آموزش ابتدایی باید اجباری و رایگان باشد و سپس ایدة برابری فرصت‌ها برای مراحل بعدی تحصیل را مطرح می‌سازد.


12- هدفهای تربیت در اعلامیه اسلامی حقوق بشر در: ”ایجاد هماهنگی و تعادل و رشد شخصیّت و تحكیم ایمان به خدا و احترام به حقوق و وظایف و حمایت از آنها“ خلاصه می‌شود حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر از مسئله فراهم آوردن رشد كاملتر شخصیّت، تحكیم احترام به حقوق و آزادی‌های انسانی و آسان ‌سازی اصل حسن تفاهم و فداكاری و احترام به عقاید مخالف و گسترش محبت و كوشش در جهت حفظ صلح، یاد شده كه تفاوت میان این دو، روشن است.


13- مادة دهم از اعلامیه اسلامی حقوق بشر در هماهنگی كامل با بنیادهای عقیدتی و انسانی است زیرا تأكید دارد كه اسلام با مهمترین ویژگی انسانی یعنی فطرت وی همسو و بنابراین دین انسانیت است. و از آنجا طبیعی است كه با هر گونه اجبار یا بهره‌كشی به منظور دور ساختن انسان از خط فطرت، از در مخالفت درمی‌آید زیرا این امر به مثابة بیگانه ساختن وی با خویشتن خویش است. و بدین گونه می‌بینیم كه اعلامیه اسلامی حقوق بشر تنها به مادة دهم كه اجبار و بهره‌كشی را منع می‌كند بسنده می‌كند و در این بیان، از مسئله آزادی سخنی به میان نمی‌آورد چرا كه اسلام دیدگاه كامل و روشنی دارد كه در همین ماده انعكاس یافته و ”دین فطرت“ شمرده است. اما الحاد،‌به نظر اسلام خارج گشتن از چارچوب انسانی و ورود به جهانی حیوانی و حتی بدتر از آنست.


در برابر، در اعلامیه جهانی حقوق بشر شاهد تأكید بر آزادی مطلق در تغییر دین و عقیده هستیم كه نشان می‌دهد تفاوت آن دو در این خصوص جوهری و اساسی است؛ ما در اینجا پیش از آنكه در پی استدلال برای اثبات صحت موضع اسلامی باشیم می‌خواهیم تأكید كنیم كه اعلامیه جهانی حقوق بشر همچنانكه گفتیم مسئله حقوقی را از مسئله فلسفی جدا می‌سازد كاری كه ما به شدت آنرا ردّ می‌كنیم.


14- در برابر مادة یازدهم اعلامیه اسلامی حقوق بشر، مادة چهاردهم از اعلامیه جهانی حقوق بشر مطرح می‌شود ولی تفاوت بسیار گسترده‌ای میان آنها وجود دارد مادة یازدهم اعلامیه اسلامی حقوق بشر، انسان را به طور طبیعی آزاد متولد شده می‌داند و بندگی و خواری و زور و بهره‌كشی را از وی نفی می‌كند و آزادی را برخاسته از بندگی او در برابر خداوند متعال تلقی می‌نماید بندگی برای خداوند نیز ـ آنچنانكه جاهلان تصور می‌كنند ـ در جهت تقدیس و تكریم ذات خداوندی نیست؛ او ـ جل و علا ـ بی‌نیاز مطلق است. این بندگی به معنای رهایی از هرگونه تعلقی به جز او و كوشش و تلاش در مسیری تعیین كردة خداوندی است زیرا راه رستگاری نیز همین است. حال آنكه مادة چهاردهم از اعلامیه جهانی حقوق بشر، بندگی و نظام بردگی را بدون اشاره‌ای به پایه‌ها و بنیادها و بی‌هیچ توضیحی در خصوص پیوند بشریت با خداوند متعال نفی می‌كند.


15- وجه تمایز اعلامیه اسلامی حقوق بشر نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر، نفی همة انواع استعمار و تحریم اكید آن و اعطای حق كوشش در رهایی از استعمار و تعیین سرنوشت به ملتها و ایجاد حمایت و پشتیبانی از آن از سوی همة ملل دیگر و تأكید بر شخصیت مستقل تمامی ملتهاست. حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، هیچ اشاره‌ای به این نكته نشده كه دست كم نقطه ضعف جدی در اهداف تنظیم كنندگان آن به شمار می‌رود و ای بسا بتوان گفت با توجه به سومین فراز از پیشگفتار آن، اعلامیه جهانی حقوق بشر در صدد برآمده تا برخی ملتها را به شورش یا انقلاب علیه خود برنیانگیزد.


16- از دیگر وجود تمایز اعلامیه اسلامی حقوق بشر نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر، آنست كه اشاره‌ای به حق تابعیت نكرده زیرا این مسئله تابعیت از جمله امور وضعی است كه حتی ملتهای واحد را دچار تفرقه و پراكندگی كرده و به صورت مانع بزرگی بر سر راه وحدت آنها، درآمده است.


17- به رغم اینكه هر دو اعلامیه، به حقوق كار اشاره و آنرا پذیرفته‌اند ولی اعلامیه اسلامی حقوق بشر از كارگر نیز خواسته كه به نوبه خود اخلاص داشته و كار خود را به درستی انجام دهد و از دولت نیز خواسته كه با پاكدامنی كامل برای حل اختلاف میان كارگر و كارفرما و احقاق حق هر یك بدون جانبداری، وارد عمل شود.


18- مادة هیجدهم اعلامیه اسلامی حقوق بشر بر حق كسب و كاسبی تأكید دارد منتها آنرا مقید به مشروع می‌كند؛ این قید حكایت از شیوه‌ها و روش‌های ناپسند و ناپذیرفتنی در كسب و كار دارد از جمله: احتكار، فریب، زیان به خویش یا دیگران، همچنانكه بر منع ربا نیز تأكید كرده است. حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، هیچ اشاره‌ای به اینگونه مسایل نشده است.


19- مادة پانزدهم از اعلامیه اسلامی حقوق بشر، بر ضرورت مشروعیت راههای كسب مالكیّت و نیز اینكه این مالكیت نباید منجر به زیان به خود شخص یادگیری گردد تأكید دارد؛ چنانچه به مفهوم گسترده زیان توجه كنیم و آنرا شامل انواع زیانهای اجتماعی نیز، بدانیم به میزان دقت تعبیر اسلام و نفی بهره‌برداری‌های سرمایه‌داری از این حق در زیان رساندن به حق ملل دیگر و ضربه‌زدن به اقتصاد و غارت ثروت و منابع آنها، پی می‌بریم.


20- از جمله مزیت‌های واقعی اعلامیه اسلامی حقوق بشر نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر، در نظر گرفتن مسئله اخلاق به مثابة حق مهم انسانی است كه در مادة هفدهم آن قید شده است حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، متن معادل آن وجود ندارد؛ هر چند در مادة بیست و نهم اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره شده كه رعایت مقتضیات اخلاقی می‌تواند مرزهای برخورداری فرد از آزادی‌ها را شكل بخشد ولی عبارت ”در چارچوب جامعه‌ای دموكراتیك“ در این مادة، خاطرنشانمان می‌سازد كه مراد از اخلاق در اینجا در واقع آزادی‌های دیگران و نه ارزش‌های والای اخلاقی است و بهرحال این ماده و این اعلامیه مطمئناً هیچ حقّ انسانی برای نیل به یك محیط اخلاقی پاكی كه انسان را قادر به پرورش معنوی خویشتن كند، قایل نیست.


21- از دیگر مواردی كه امتیاز اعلامیه اسلامی حقوق بشر به شمار می‌رود،‌ نفی تن دادن هر كس به آزمایش‌های پزشكی یا علمی مگر با دو شرط ”رضایت“ و ”بی‌خطری“ است.


22- همچنانكه مادة بیستم اعلامیه اسلامی حقوق بشر، تدوین و تصویب قوانین فوق‌العاده‌ای كه انسان را در معرض شكنجه یا برخوردهای ذلت‌بار یا خشونت‌آمیز و منافی كرامت انسان و نیز انجام آزمایش بر روی او قرار می‌دهد، نفی كرده است. این ایده از اهمیت جدی برخوردار است ولی در اعلامیه جهانی حقوق بشر، هیچ تأكیدی بر آن صورت نگرفته است.


23- ای بسا برخی گمان برده‌اند كه اعلامیه جهانی حقوق بشر از امتیاز اعطای آزادی مطلق بیان برخوردار است ولی، اعطای این نوع آزادی را نیز نقص به شمار می‌آوریم زیرا نمی‌توان اجازه اظهارات یا بیاناتی را دارد كه تاثیرات اخلاقی ویرانگی بر جای می‌گذارد و حقیقت را ستوه می‌سازد یا به مقدسات دیگران اهات روا می‌دارد؛ اهانت به مقدسات بدون شكست خیلی بدتر از اهانت به اشخاص و توهین به آنهاست: لذا مفید كردن آزادی بیان در اعلامیه اسلامی حقوق بشر با عبارت ”به گونه‌ای كه با اصول شرع مبانیتی نداشته باشد“ ـ كه در بند ج مادة بیست و دوم آمده است ـ به روح انسانی نزدیكتر است.


24- همچنین از امتیازات اعلامیه اسلامی حقوق بشر، مسئله اعطای حق دعوت به كار نیك و خیر و بازداری از كارهای زشت و منكر [امر به معروف و نهی از منكر] است كه خود به معنای تاكید بر مسؤولیت فردی در برابر رفتارهای ناپسند و متناقض با محیط اخلاقی از یك سو و در برابر هر آنچه كه جامعه را به سطح بالاتری سوق می‌دهد، از سوی دیگر است.


25- در اعلامیه اسلامی حقوق بشر، اشارة بسیار جالبی به این حقیقت شده كه ”ولایت امر“ [زمامداری و حاكمیت بر مردم]‌ امانتی است كه كسی حق سوء استفاده از آن ندارد كه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، معادلی برای آن نمی‌یابیم گو اینكه به نظر ما ضرورت اقتضا داشت كه در همین خصوص نیز اعلامیه اسلامی حقوق بشر به شروط كلی شریعت اسلامی در ”ولی امر“ هم اشاره می‌شد.


26- از جمله مقاومت‌ها در دو اعلامیه (كه تفاوتی طبیعی است) آنستكه اعلامیه اسلامی حقوق بشر، تمام مواد خود را به احكام اسلامی مقیّد می‌سازد حال آنكه اعلامیه جهانی حقوق بشر، آزادی‌های فردی را به آزادی دیگران، محدود می‌كند.


27- به علاوه، اعلامیه اسلامی حقوق بشر، مقرر داشته كه شریعت اسلامی تنها مرجع تفسیر یا توضیح هر یك از مواد آنست حال آنكه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، مرجع مشابهی، ذكر نشده است.


28- و سرانجام اینكه یادآور می‌شویم كه تفاوت‌های بسیار دیگری نیز وجود دارد كه فرصتی برای پرداخت مفصل به آنها در این مقاله وجود ندارد از جمله اینكه مثلاً وقتی از آزادی [در اعلامیه اسلامی حقوق بشر] یاد می‌شود معمولاً مقید به مسئولیت شده است. مثلاً از ”آزادی مسؤولانه“ یا ”در حدود شرعی“ و البته به منظور عدم تبدیل آن به عنصری ویرانگر، یاد شده است.

نقص‌های اعلامیه جهانی حقوق بشر

در پرتو آنچه گفته شد می‌توان موارد نقص در اعلامیه جهانی حقوق بشر را اینگونه برشمرد:

یكم ـ جداسازی جنبة حقوقی اجتماعی مسایل از جنبة فلسفی آنها.


دوم ـ نبود تربیت منطقی میان پیشگفتار و مواد حقوقی.


سوم ـ درآمیختن اصل كرامت انسانی و كرامتی كه باتقوا و انجام كار نیك حاصل آمده است.


چهارم ـ نپرداختن به تمامی جنبه‌های حقوقی حیاتی از جمله: زندگی، حرمت كالبد مردة انسان، و مسئله فنای نسل بشریت.


پنجم ـ نپرداختن به اخلاقیات جنگ.


ششم ـ گاه موضوعی به طور مطلق مطرح شده حال آنكه می‌بایست مقید می‌شود، مثلاً مسئله حقوق زوجین كه در همة مقتضیات ازدواج، برابر دانسته شده و نیز مسئله تغییر دین.


هفتم ـ عدم ذكر حقوق پدر و مادر و خویشاوندان.


هشتم ـ نپرداختن به مسئله نفی استعمار.


نهم ـ عدم ذكر حق فرد در فراهم آوردن محیط اخلاقی مناسب.


دهم ـ طرح آزادی مطلق بیان كه می‌توان امر مخرّبی باشد.


كه البته نقایص دیگری نیز وجود دارد. اعلامیه اسلامی حقوق بشر، به شكل روشنتر و عمیق‌تری در مواد مختلف و بویژه مادة سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انعكاس شایسته‌ای یافته است.

حق كرامت از آغاز آفرینش انسان

در بحث آغاز آفرینش نوع بشر، بر كرامت انسان و ارجمندی وی نزد خدا، تأكید شده است چه پروردگار یكتا ـ آنچنانكه در قرآن كریم نیز آمده است ـ به فرشتگان فرمان می‌دهد كه در راستای تجلیل از انسان و تكریم این آفریدة متمایز برای آدم ابوالبشر، سجده كنند؛ ولی ما در اینجا بیشتر بر گرامی داشت فرد انسانی از سوی اسلام و حرمتی كه این موجود در اسلام از آن برخوردار است، انگشت خواهیم گذاشت. حقوق شخصی اصلی از دیدگاه اسلام حتی پیش از بسته شدن نطفه، آغاز می‌شود و تا بعد از تولد و حتی مرگ و مرحله پس از مرگ، ادامه پیدا می‌كند حال آنكه حقوق اكتسابی بعد از بلوغ، و انجام كارها و اعمال ارادی نیك از سوی فرد، آغاز می‌گردد.


به همین دلیل است كه اسلام حتی پیش از ازدواج، به حاصل ازدواج و انسان محصول آن، سفارش می‌كند و پیامبر اكرم (صلی‌اله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: «برای نطفه‌های خود گزینش كنید كه اخلاق پدران و فرزندان منتقل می‌گردد». [۸] و به فرزندخواهی پس از ازدواج، فرامی‌خواند و می‌فرماید (ص): «فرزند بخواهید و به دنبالش باشید كه روشنی چشم و آرام دل در فرزندانست» [۹]

قرآن كریم نیز برایمان از پیامبرانی سخن می‌گوید كه طلب فرزند می‌كردند؛ زكریای نبی (ع) در نیایش به درگاه الهی می‌گوید: «رب لا تذرنی فرداً و انت خیر الوارثین» [۱۰] (پروردگارا! مرا تنها مگذار كه تو بهترین بازماندگانی!). هنگامی كه نطفه بسته می‌شود سقط، این نطفه بسته شده حرام و مجازات دارد.


توصیه‌های فراوانی نیز در خصوص مراقبت از بارداری و حفظ آن و انفاق برای زن باردار ـ حتی اگر ”مطلّقه“ باشد و هر چند از راه زنا باردار شده باشد ـ و توجه و عنایت به نو رسیده، شده است و متون و احكام بسیاری در این خصوص آمده و بابهای مفصلی از فقه اسلامی بدان اختصاص یافته كه جنبه‌های گوناگونی از جمله آنچه كه به كرامت وی مربوط می‌شود و شامل نامگذاری نیكو برای وی می‌گردد، در برمی‌گیرد.


مردی به حضور پیامبر اكرم (ص) رسید و عرض كرد: ای رسول خدا!‌ این فرزندم چه حقی بر من دارد؟ حضرت فرمود: اینكه نام و ادبی نیكو برایش در نظر گیری و او را در جایگاه نیكویی قرار دهی. [۱۱]


و امام محمدباقر (علیه‌السلام) فرمود: «راست‌ترین نام‌ها، نامهایی است كه حاكی از پرستش [خداوندگار] باشد و برترین آنها، نام‌های پیامبران است». [۱۲]


و به همین ترتیب بر تربیت مناسب، محیط مناسب و رعایت عدالت در برخورد با فرزندان، تأكید شده و آنچه را كه بر حضرت یوسف (ع) رفته است، یادآوری شده است. [۱۳]


در خصوص حقوق فرزندان نیز متون فراوانی وارد شده كه زیباترین و جالبترین آنها، كلام امام زین‌العابدین علیه‌السلام در ”رساله الحقوق“ است كه فرمود‌: و اما حق فرزندت بر تو آنست كه بدانی او از توست و در این دنیا خیر و شرش نصیب تو نیز می‌شود و تو مسؤول وی در ادب و رهنمونی‌اش به سوی خداوند عزوجل و كمك به او در طاعت پروردگار هستی» [۱۴]

متونی نیز در نهی توهین به فرزندان و بویژه دختران، نقل شده است. همچنانكه می‌دانیم اسلام مطلق توهین و تحقیر نسبت به دیگران را نهی كرده و حرمت مؤمن را هم تراز حرمت كعبه دانسته است؛ از نظر اسلام، مسلمان حق توهین به خود را نیز ندارد. متون حاكی از این امر فراوانند از جمله:


ـ «خوارترین مردم كسانی هستند كه به مردم توهین روا دارند» [۱۵] ـ حدیث قدسی: «كسانی كه بندة مؤمن مرا خوار گردانند، آماده جنگ با من می‌شوند» [۱۶] ـ «فرد ذلیل كسی است كه خود را خوار كرده است»[۱۷] ـ «پروردگارا! كسانی را كه بندگان ترا خوار می‌خواهند، لعنت كن» [۱۸] در احكام اسلامی، غیبت كردن، بدگویی، خبرچینی و تهمت و افترا بستن و امثال آن، حرام دانسته است.

پانویس

  1. ”حقوق بشر جهانی“ صفحة: 16.
  2. جرج ساباین: ”تاریخ فلسفه سیاسی“ جلد یكم، صفحه 77.
  3. جرج دل‌وكیو: ”فی تاریخ فلسفه الحقوق“، صفحة 67.
  4. اسراء : 70
  5. الحجرات : 13
  6. مائده : 32
  7. در این خصوص، از جمله نگاه كنید به: ”رسالة حقوق“ حضرت امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) كه تمامی حقوق متقابل افراد نسبت به یكدیگر را در بر گرفته است.
  8. سنن ابن ماجه.
  9. بحارالانوار جلد 104. صفحه 84.
  10. انبیاء:89
  11. وسائل الشیعه، جلد 15، صفحه 198.
  12. وسائل الشیعه، جلد 15، صفحه 124.
  13. بحارالانوار، جلد 74، صفحه 78.
  14. رساله الحقوق.
  15. بحارالانوار؛ در جاهای متعدد از جمله: جلد هشتم، صفحه 145.
  16. همان منبع، جلد 75، صفحه 145.
  17. همان منبع، جلد 51، صفحه 248.
  18. همان منبع، جلد 101، صفحه 150.