۸۷٬۶۵۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
آل بویه از گروهی از ساكنان منطقه دیلم(به معنای عام که شامل گیلان فعلی هم می شود)، بودند که پس از پذیرش اسلام، مذهب تشیع را انتخاب کرده بوده و در گروه های بزرگی وارد ارتش خلافت شدند. | آل بویه از گروهی از ساكنان منطقه دیلم(به معنای عام که شامل گیلان فعلی هم می شود)، بودند که پس از پذیرش اسلام، مذهب تشیع را انتخاب کرده بوده و در گروه های بزرگی وارد ارتش خلافت شدند. | ||
نام این سلسله از «بویه» پدر سه برادری که آن را بنیان گذاشتند گرفته شده است. بویه پسر «فناخسرو» در دیلم با گمنامی و تنگ دستی زندگی می کرد. از اینکه عموم تاریخ نویسان نوشته اند که روزیِ او از صید ماهی بوده است، چنین فهمیده می شود که مسکن او در ناحیه گیلان فعلی و در یکی از سواحل دریا یا سواحل رودخانه ای بوده است.<ref> البته عده | نام این سلسله از «بویه» پدر سه برادری که آن را بنیان گذاشتند گرفته شده است. بویه پسر «فناخسرو» در دیلم با گمنامی و تنگ دستی زندگی می کرد. از اینکه عموم تاریخ نویسان نوشته اند که روزیِ او از صید ماهی بوده است، چنین فهمیده می شود که مسکن او در ناحیه گیلان فعلی و در یکی از سواحل دریا یا سواحل رودخانه ای بوده است.<ref> البته عده ای از مورخان این ادعا را رد نموده اند و آن را به عنوان ادعایی ساختگی رد می کنند (ر. ک تاریخ ایران در قرون نخستین اسلام. برتو(اشپولر).</ref> | ||
بویه سه پسر داشت که بعداً هر سه به سلطنت رسیدند. پسر بزرگ «علی» نام داشت، پسر دوم «حسن» و سومی «احمد» که بعد ها از طرف خلیفه آن زمان القاب «معز الدوله»، «عماد الدوله» و «رکن الدوله» به ترتیب به آنها اعطا شد. این سه پسر پس از تحمل سختی های زیاد و با کوشش فراوانی که به کار بردند، به پیشرفت فوق العاده ای نائل شدند و بنا به گفته ابن ابی الحدید چنان سلطنتی تشکیل دادند که در عظمت و شکوه ضرب المثل بود. | بویه سه پسر داشت که بعداً هر سه به سلطنت رسیدند. پسر بزرگ «علی» نام داشت، پسر دوم «حسن» و سومی «احمد» که بعد ها از طرف خلیفه آن زمان القاب «معز الدوله»، «عماد الدوله» و «رکن الدوله» به ترتیب به آنها اعطا شد. این سه پسر پس از تحمل سختی های زیاد و با کوشش فراوانی که به کار بردند، به پیشرفت فوق العاده ای نائل شدند و بنا به گفته ابن ابی الحدید چنان سلطنتی تشکیل دادند که در عظمت و شکوه ضرب المثل بود. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
سلطنت آل بویه در زمان عضد الدوله(پسر رکن الدوله) به اوج قدرت و عظمت رسید و از آن پس، روی به انحطاط نهاد. | سلطنت آل بویه در زمان عضد الدوله(پسر رکن الدوله) به اوج قدرت و عظمت رسید و از آن پس، روی به انحطاط نهاد. | ||
آغاز حکومت آنها ذیقعده سال 321 هجری قمری و پایان آن بنا بر قول صحیح سال 448 هجری بود. دوران حکومت ایشان 120 سال ادامه داشت و هفده تن از آن خاندان به حکومت رسیدند.<ref>ر. ک. آل | آغاز حکومت آنها ذیقعده سال 321 هجری قمری و پایان آن بنا بر قول صحیح سال 448 هجری بود. دوران حکومت ایشان 120 سال ادامه داشت و هفده تن از آن خاندان به حکومت رسیدند.<ref>ر. ک. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه. علی اصغر فقیهی ص88-85 و آل بویه، کلودکاهن ترجمه علی بحرانی پور نشریه رشد آموزش تاریخ ص 31.</ref> | ||
=به قدرت رسیدن آل بویه= | =به قدرت رسیدن آل بویه= | ||
در آن دوران مناطق تحت تصرف دولت علویان و سرزمین دیلم به دست سه تن از امیران دیلمی به نامهای «ماکان» «مرداویج» و «اسفار» اداره می شد. ابو شجاع دیلمی که قبل از این نیز در زمره علویان قرار داشت و به آنان خدمت کرده بود، همراه دو فرزند بزرگش علی و حسن در شمار سربازان ماکان در آورند و در سال 316 هجری در فتح طبرستان شرکت جستند. | در آن دوران مناطق تحت تصرف دولت علویان و سرزمین دیلم به دست سه تن از امیران دیلمی به نامهای «ماکان» «مرداویج» و «اسفار» اداره می شد. ابو شجاع دیلمی که قبل از این نیز در زمره علویان قرار داشت و به آنان خدمت کرده بود، همراه دو فرزند بزرگش علی و حسن در شمار سربازان ماکان در آورند و در سال 316 هجری در فتح طبرستان شرکت جستند. | ||
علی بن بویه و برادرش حسن که شجاعت و دلاوری را از پدر به ارث برده بودند به دلیل شایستگی های فوق العاده در جنگ آوری، به عنوان سرداران لشکر ماکان برگزیده شدند.<ref>آل | علی بن بویه و برادرش حسن که شجاعت و دلاوری را از پدر به ارث برده بودند به دلیل شایستگی های فوق العاده در جنگ آوری، به عنوان سرداران لشکر ماکان برگزیده شدند.<ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع ص 23.</ref> | ||
پس از چندی، مرداویج و اسفار با یکدیگر متحد شده، به قصد توسعه مناطق تحت نفوذ خویش بر ضد ماکان شورش کردند و پس از نبردهای زیاد، سرانجام لشکر ماکان مغلوب شد. پس از این شکست علی و حسن همراه جمعی از سرداران و سربازان لشکر خویش از لشکر ماکان بیرون آمده و به مرداویج پیوستند.<ref>آل | پس از چندی، مرداویج و اسفار با یکدیگر متحد شده، به قصد توسعه مناطق تحت نفوذ خویش بر ضد ماکان شورش کردند و پس از نبردهای زیاد، سرانجام لشکر ماکان مغلوب شد. پس از این شکست علی و حسن همراه جمعی از سرداران و سربازان لشکر خویش از لشکر ماکان بیرون آمده و به مرداویج پیوستند.<ref>آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی ، ص 91.</ref> | ||
مرداویج که از جنگ آوری علی و حسن آگاه بود، آن دو و گروه همراهش را به گرمی پذیرفت و از آنان به خوبی استقبال کرد. شجاعت و مدیریت نظامی فرزندان بویه، به ویژه علی، مرداویج را بر آن داشت تا فرمانروایی شهرهایی از مناطق تحت نفوذ خویش را به آنان بسپارد. بر این اساس، فرمانروایی ولایت کرج و شهری در جنوب همدان، به علی و فرمانروایی مناطق دیگری از جمله همدان و دماوند نیز به دیگر دیلمیان پناهنده سپرده شد. | مرداویج که از جنگ آوری علی و حسن آگاه بود، آن دو و گروه همراهش را به گرمی پذیرفت و از آنان به خوبی استقبال کرد. شجاعت و مدیریت نظامی فرزندان بویه، به ویژه علی، مرداویج را بر آن داشت تا فرمانروایی شهرهایی از مناطق تحت نفوذ خویش را به آنان بسپارد. بر این اساس، فرمانروایی ولایت کرج و شهری در جنوب همدان، به علی و فرمانروایی مناطق دیگری از جمله همدان و دماوند نیز به دیگر دیلمیان پناهنده سپرده شد. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در همین روزها مرداویج از سپردن فرمانروایی به دیلمیان منصرف شد و بلافاصله نامه ای به برادرش «وشمگیر» که والی ری بود، نوشت و از او خواست تا مانع خروج دیلمیان از آن شهر شود و چنانچه برخی از آنان خارج شده اند از خروج دیگر افراد آنها جلوگیری کند. | در همین روزها مرداویج از سپردن فرمانروایی به دیلمیان منصرف شد و بلافاصله نامه ای به برادرش «وشمگیر» که والی ری بود، نوشت و از او خواست تا مانع خروج دیلمیان از آن شهر شود و چنانچه برخی از آنان خارج شده اند از خروج دیگر افراد آنها جلوگیری کند. | ||
نامه مرداویج ابتدا به دست عمید رسید.<ref> | نامه مرداویج ابتدا به دست عمید رسید.<ref>عمید از دوستان علی بن بویه بودر.ک.آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی ، ص 92.</ref> او موضوع نامه را مخفیانه به اطلاع علی رساند. علی با شنیدن این خبر، قبل از اینکه وشمگیر آگاه شود، از ری خارج شده و به سوی ولایت کرج به راه افتاد. | ||
پس از خروج علی، وشمگیر از موضوع نامه ی مرداویج با خبر شده، ولی دیگر دیر شده بود و علی بر سکوی قدرت گام نهاده بود. | پس از خروج علی، وشمگیر از موضوع نامه ی مرداویج با خبر شده، ولی دیگر دیر شده بود و علی بر سکوی قدرت گام نهاده بود. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
پس از درگیری ها و نبردهای کوچک و بزرگ در سال 334 ه ق. علی نواحی، مرزهای جغرافیایی جنوب ایران را در نوردید و به شهر بزرگ بغداد رسید. با ورود علی به بغداد، المستکفی ـ خلیفه عباسی ـ پنهان گردید. پس از آرامش نسبی در بغداد، خلیفه اظهار داشت که بخاطر متفرق شدن ترکان پنهان شده تا علی بتواند به راحتی وارد بغداد شود. | پس از درگیری ها و نبردهای کوچک و بزرگ در سال 334 ه ق. علی نواحی، مرزهای جغرافیایی جنوب ایران را در نوردید و به شهر بزرگ بغداد رسید. با ورود علی به بغداد، المستکفی ـ خلیفه عباسی ـ پنهان گردید. پس از آرامش نسبی در بغداد، خلیفه اظهار داشت که بخاطر متفرق شدن ترکان پنهان شده تا علی بتواند به راحتی وارد بغداد شود. | ||
چند روز پس از فتح بغداد علی بن بویه نزد خلیفه رفت. خلیفه به وی خلعت فرمانروایی داده از آمدن وی به بغداد اظهار خوشحالی کرد و به او لقب معزالدوله داد. همچنین به برادرش حسن لقب عماد الدوله و به برادرش احمد لقب رکن الدوله داد و دستور داد تا القاب و کنیه ی آنها بر سکه حک شود.<ref>آل | چند روز پس از فتح بغداد علی بن بویه نزد خلیفه رفت. خلیفه به وی خلعت فرمانروایی داده از آمدن وی به بغداد اظهار خوشحالی کرد و به او لقب معزالدوله داد. همچنین به برادرش حسن لقب عماد الدوله و به برادرش احمد لقب رکن الدوله داد و دستور داد تا القاب و کنیه ی آنها بر سکه حک شود.<ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع ص46-23.</ref> | ||
و چنین بود که سه پسر دیلمی فرمانروایانی سه گانه شدند. | و چنین بود که سه پسر دیلمی فرمانروایانی سه گانه شدند. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
4. امداد های نجات بخش که در این باره داستان های زیادی نقل کرده اند؛ به عنوان نمونه نقل شده که وقتی علی بن بویه به شیراز آمد، یارانش بر او گرد آمدند و پول خواستند و چنان به وی فشار آوردند که نزدیک بود کارش مختل شود. علی دل مشغول و غمگین در حجره ای به پشت افتاده بود که دید ماری از یک گوشه سقف بیرون خزید و در گوشه ی دیگری فرو شد، از ترس آن که مبادا موقع خواب مار به او آسیبی رساند، به مأموران خود دستور داد تا مار را از سقف بیرون بیاورند، معلوم شد که سقف دو لایه است. پس از گشودن غرفه بالا چند صندوق پر از مال یافتند. علی آن اموال را میان لشکریان تقسیم کرد و از سقوط نجات یافت. | 4. امداد های نجات بخش که در این باره داستان های زیادی نقل کرده اند؛ به عنوان نمونه نقل شده که وقتی علی بن بویه به شیراز آمد، یارانش بر او گرد آمدند و پول خواستند و چنان به وی فشار آوردند که نزدیک بود کارش مختل شود. علی دل مشغول و غمگین در حجره ای به پشت افتاده بود که دید ماری از یک گوشه سقف بیرون خزید و در گوشه ی دیگری فرو شد، از ترس آن که مبادا موقع خواب مار به او آسیبی رساند، به مأموران خود دستور داد تا مار را از سقف بیرون بیاورند، معلوم شد که سقف دو لایه است. پس از گشودن غرفه بالا چند صندوق پر از مال یافتند. علی آن اموال را میان لشکریان تقسیم کرد و از سقوط نجات یافت. | ||
5. عامل دیگر پیشرفت علی بن بویه سخاوت و بلند نظری او بود که همگان را تحت تأثیر خویش قرار می داد.<ref>خلاصه | 5. عامل دیگر پیشرفت علی بن بویه سخاوت و بلند نظری او بود که همگان را تحت تأثیر خویش قرار می داد.<ref>خلاصه ای از مطالب کتب: بحث های مشترک اسلام و ایران، نشریه درس هایی از مکتب اسلام . مقاله: به قدرت رسیدن آل بویه، ص 335 و آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 145.</ref> | ||
آنچه نگارنده از زندگی برادران بویه ای دانسته است، این است که دست استمداد الاهی در کنار آنها بود؛ چرا که آنها لیاقت و شایستگی خویش را به اثبات رسانده بودند و خداوند آنها را در راه رسیدن به اهدافشان یاری رساند، تا شیعیان درد کشیده ی از حکومت جور عباسی را یاری کنند. | آنچه نگارنده از زندگی برادران بویه ای دانسته است، این است که دست استمداد الاهی در کنار آنها بود؛ چرا که آنها لیاقت و شایستگی خویش را به اثبات رسانده بودند و خداوند آنها را در راه رسیدن به اهدافشان یاری رساند، تا شیعیان درد کشیده ی از حکومت جور عباسی را یاری کنند. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
تلاش های آل بویه در این زمینه نتایجی را به دنبال داشت که برخی از آنها عبارتند از: | تلاش های آل بویه در این زمینه نتایجی را به دنبال داشت که برخی از آنها عبارتند از: | ||
1- گفتن «اشهد ان علیاً ولی الله» و « حی علی خیر العمل» در اذان.<ref> | 1- گفتن «اشهد ان علیاً ولی الله» و « حی علی خیر العمل» در اذان.<ref>تشیع در عهد آل بویه . نشریه درسهایی از مکتب اسلام، ص24.</ref> | ||
2- گفتن شعر در مدح ائمه خصوصاً در واقعه کربلا و رسمیت آن از جانب آل بویه.<ref>همان.</ref> | 2- گفتن شعر در مدح ائمه خصوصاً در واقعه کربلا و رسمیت آن از جانب آل بویه.<ref>همان.</ref> | ||
3- رفتن به زیارت ائمه اطهار علیهم السلام و حتی توجه به زوار و ساختن استراحتگاه برای زائران.<ref> آل | 3- رفتن به زیارت ائمه اطهار علیهم السلام و حتی توجه به زوار و ساختن استراحتگاه برای زائران.<ref> آل بویه حامیان فرهنگ تشیع 51.</ref> | ||
4- عزاداری دسته جمعی برای امام حسین که سالهای سال انجام نشده بود.<ref>آل | 4- عزاداری دسته جمعی برای امام حسین که سالهای سال انجام نشده بود.<ref>آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی، 127.</ref> | ||
=خدمات اجتماعی آل بویه= | =خدمات اجتماعی آل بویه= | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
ج. بنیان گذاشتن سازمان اطلاعات و جاسوسی؛ | ج. بنیان گذاشتن سازمان اطلاعات و جاسوسی؛ | ||
4- معین کردن پیک های خبر رسانی که می بایست اخبار بین شیراز و بغداد را هفت روزه منتقل می کردند.<ref>آل | 4- معین کردن پیک های خبر رسانی که می بایست اخبار بین شیراز و بغداد را هفت روزه منتقل می کردند.<ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 60.</ref> | ||
==خدمات علمی== | ==خدمات علمی== | ||
در دولت عضد الدوله اقشار فرهنگی و علمی جایگاهی ممتاز داشتند و به طور کلی دانشمندان ـ به ویژه دانشمندانی که تخصص آنان کاربرد علمی داشت ـ مورد تشویق آل بویه قرار می گرفتند. آل بویه وزیرانی همچون ابن الاحمه و صاحب بن عباد دو تن از مشهور ترین دانشمندان علوم عربی (مثل نحو و ......) را در خلافت خود داشتند ضمن آنکه گروه برجسته ای از شاعران عرب در دربار آل بویه حضور داشتند. | در دولت عضد الدوله اقشار فرهنگی و علمی جایگاهی ممتاز داشتند و به طور کلی دانشمندان ـ به ویژه دانشمندانی که تخصص آنان کاربرد علمی داشت ـ مورد تشویق آل بویه قرار می گرفتند. آل بویه وزیرانی همچون ابن الاحمه و صاحب بن عباد دو تن از مشهور ترین دانشمندان علوم عربی (مثل نحو و ......) را در خلافت خود داشتند ضمن آنکه گروه برجسته ای از شاعران عرب در دربار آل بویه حضور داشتند. | ||
مرحوم شیخ مفید در دولت آل بویه، با عظمت و کرامت بود و عضد الدوله بارها به زیارت وی رفت و شیخ صدوق که با دعوت رکن الدوله به ری آمد. سید رضی ـ یکی از بزرگترین دانشمندان شیعی آن زمان ـ به فرمان بهاء الدوله دیلمی به عنوان نقیب علویان عراق و قاضی القضاه حکومت آل بویه منصوب شد. همچنین می توان از علمای برجسته ای چون سید مرتضی، شیخ طوسی و ابن جنید اسکافی نام برد که با دولت آل بویه همکاری داشتند.<ref>آل | مرحوم شیخ مفید در دولت آل بویه، با عظمت و کرامت بود و عضد الدوله بارها به زیارت وی رفت و شیخ صدوق که با دعوت رکن الدوله به ری آمد. سید رضی ـ یکی از بزرگترین دانشمندان شیعی آن زمان ـ به فرمان بهاء الدوله دیلمی به عنوان نقیب علویان عراق و قاضی القضاه حکومت آل بویه منصوب شد. همچنین می توان از علمای برجسته ای چون سید مرتضی، شیخ طوسی و ابن جنید اسکافی نام برد که با دولت آل بویه همکاری داشتند.<ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 104.</ref> | ||
به جز علمای علوم دینی، استخری جغرافیدان، ابوالوفای بوزجانی ریاضی دان، النسوی که اعداد هندی را رایج کرد، یمانی فخر الدوله یک رصد خانه برای آنان در بغداد بنا نمود و بالاخره پزشکان برجسته ای چون المجوسی مورد حمایت آل بویه بودند. | به جز علمای علوم دینی، استخری جغرافیدان، ابوالوفای بوزجانی ریاضی دان، النسوی که اعداد هندی را رایج کرد، یمانی فخر الدوله یک رصد خانه برای آنان در بغداد بنا نمود و بالاخره پزشکان برجسته ای چون المجوسی مورد حمایت آل بویه بودند. | ||
کتابخانه های شیراز، ری و اصفهان نیز که به وسیله دولتمردان آل بویه بنا گردیده اند، تحسین جهانیان را برانگیختند. مشهور است که ابن سینا نزد شمس الدوله جایگاه و مقامی عالی، در حد یک وزیر داشت.<ref>آل | کتابخانه های شیراز، ری و اصفهان نیز که به وسیله دولتمردان آل بویه بنا گردیده اند، تحسین جهانیان را برانگیختند. مشهور است که ابن سینا نزد شمس الدوله جایگاه و مقامی عالی، در حد یک وزیر داشت.<ref>آل بویه، کلودکاهن، ص35.</ref> | ||
=افول آل بویه= | =افول آل بویه= | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
از بین رفتن روح اطاعت از پیشگامان و پاره شدن زنجیر های اتحاد میان سران و زمامداران و نابود شدن وحدت خانوادگی میان دولتمردان مهمترین عامل در زوال آل بویه بود. در سال های پایانی دولت عضد الدوله جرقه هایی از این گونه مسایل در میان زمامداران بویه ای زده شد؛ ولی عضد الدوله با کیاست و آینده نگری آنها را برطرف کرد. | از بین رفتن روح اطاعت از پیشگامان و پاره شدن زنجیر های اتحاد میان سران و زمامداران و نابود شدن وحدت خانوادگی میان دولتمردان مهمترین عامل در زوال آل بویه بود. در سال های پایانی دولت عضد الدوله جرقه هایی از این گونه مسایل در میان زمامداران بویه ای زده شد؛ ولی عضد الدوله با کیاست و آینده نگری آنها را برطرف کرد. | ||
پس از فوت عضد الدوله برخی از حاکمان و فرمانروایان مناطق مختلف ایران و عراق که ارتباط خانوادگی و نسبت فامیلی، با یکدیگر داشتند، بر خلاف روحیه ی پیشینیان، راه خود مختاری و دست اندازی به مناطق تحت نفوذ دیگران را پیش گرفتند، این گونه توسعه طلبی ها موجب شد تا درگیری های کوچک و بزرگ و قتل و غارت هایی رخ دهد، به تدریخ جنگهای داخلی به اوج خود رسید. دشمنانی که در آن سوی مرزها انتظار چنین روزی را می کشیدند موقعیت را مناسب دیده و فعالیت های بنیان کن خود را آغاز کردند.<ref> آل | پس از فوت عضد الدوله برخی از حاکمان و فرمانروایان مناطق مختلف ایران و عراق که ارتباط خانوادگی و نسبت فامیلی، با یکدیگر داشتند، بر خلاف روحیه ی پیشینیان، راه خود مختاری و دست اندازی به مناطق تحت نفوذ دیگران را پیش گرفتند، این گونه توسعه طلبی ها موجب شد تا درگیری های کوچک و بزرگ و قتل و غارت هایی رخ دهد، به تدریخ جنگهای داخلی به اوج خود رسید. دشمنانی که در آن سوی مرزها انتظار چنین روزی را می کشیدند موقعیت را مناسب دیده و فعالیت های بنیان کن خود را آغاز کردند.<ref> آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، 152.</ref> | ||
==نابسامانی اقتصادی== | ==نابسامانی اقتصادی== | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
==نظامیان آل بویه== | ==نظامیان آل بویه== | ||
ارتش آل بویه به جای مواجب نقدی، اقطاع دریافت می کردند، ولی اقطاع آنها راضی نمی کرد. ارتش آل بویه همانند ارتش سلسله های قبل از آن، خود را سنگ بنای کل نظام می دانستند و از این موفقیت خود بهره می بردند. هسته ی اصلی دیلمی در ارتش آل بویه، برای دراز مدت کافی به نظر نمی رسید. بنابراین، آل بویه حتی پیش از فتح بغداد، همانند مرداویج لشکرهای بردگان ترک را به ارتش خود افزودند. این لشکر ها برای هر ارتش اسلامی در شرق ضروری به نظر می رسیدند. ترکان در برابر دیلمیان، هنگامی که از اصول تخطی می کردند به کار می رفتند و برعکس این امر نیز صادق بود. مهم تر این بود که ترکان عمدتاً سواره نظام بودند، اما دیلمیان که زادگاهشان در کوه و جنگل بود، پیاده نظام بودند. به تدریج کردها و غیره نیز در ارتش استخدام شدند. علاوه بر رقابت میان گروه های قومی گوناگون این واقعیت نیز وجود داشت که حداقل در آغاز حکومت آل بویه ترکانی که جایگزین دیلمیان شدند، سنی بودند. رفته رفته سربازگیری از میان نیرو های دیلمی کاهش یافت تا آنجا که ارتش آخرین اخاف آل بویه را فقط سربازان ترک تشکیل می دادند.<ref> آل | ارتش آل بویه به جای مواجب نقدی، اقطاع دریافت می کردند، ولی اقطاع آنها راضی نمی کرد. ارتش آل بویه همانند ارتش سلسله های قبل از آن، خود را سنگ بنای کل نظام می دانستند و از این موفقیت خود بهره می بردند. هسته ی اصلی دیلمی در ارتش آل بویه، برای دراز مدت کافی به نظر نمی رسید. بنابراین، آل بویه حتی پیش از فتح بغداد، همانند مرداویج لشکرهای بردگان ترک را به ارتش خود افزودند. این لشکر ها برای هر ارتش اسلامی در شرق ضروری به نظر می رسیدند. ترکان در برابر دیلمیان، هنگامی که از اصول تخطی می کردند به کار می رفتند و برعکس این امر نیز صادق بود. مهم تر این بود که ترکان عمدتاً سواره نظام بودند، اما دیلمیان که زادگاهشان در کوه و جنگل بود، پیاده نظام بودند. به تدریج کردها و غیره نیز در ارتش استخدام شدند. علاوه بر رقابت میان گروه های قومی گوناگون این واقعیت نیز وجود داشت که حداقل در آغاز حکومت آل بویه ترکانی که جایگزین دیلمیان شدند، سنی بودند. رفته رفته سربازگیری از میان نیرو های دیلمی کاهش یافت تا آنجا که ارتش آخرین اخاف آل بویه را فقط سربازان ترک تشکیل می دادند.<ref> آل بویه، کلودکاهن، ص 36.</ref> | ||
به این ترتیب آل بویه به پایان خود نزدیک شد. | به این ترتیب آل بویه به پایان خود نزدیک شد. |