confirmed، مدیران
۳۷٬۴۹۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
بحث از هبوط آدم(ع) و معنای این هبوط در مرحلهی نخست به این نکته بستگی دارد که بهشتی را که حضرت آدم در آن سکونت داشت چگونه معنا کنیم، آیا این یک بهشت دنیایی بود(زمینی یا [[برزخی]])، یا آخرتی؟ آنچه مسلم است این است که [[بهشت خلد]] نبوده است، بر این اساس هبوط، هبوط مقامی است. | بحث از هبوط آدم(ع) و معنای این هبوط در مرحلهی نخست به این نکته بستگی دارد که بهشتی را که حضرت آدم در آن سکونت داشت چگونه معنا کنیم، آیا این یک بهشت دنیایی بود(زمینی یا [[برزخی]])، یا آخرتی؟ آنچه مسلم است این است که [[بهشت خلد]] نبوده است، بر این اساس هبوط، هبوط مقامی است. | ||
=نظریات مفسران در مورد هبوط= | |||
==طبرسی== | |||
[[طبرسی]] در [[تفسیر مجمع البیان]] میفرماید: هبوط و [[نزول]] و وقوع مثل هم هستند(به یک معنا هستند) که عبارت است از: حرکت از بلندی به سوی پایین... و گاهی هبوط به معنای(حلول در مکان) استعمال میشود مثل آیهی شریفه که میفرماید: «اهبطوا مصراً»؛ یعنی وارد شهر شوید. <ref>البته اخراج آدم و حوا از بهشت و هبوطشان(نزولشان) در زمین جنبهی عقوبت نداشت؛ زیرا دلیل داریم که انبیای الاهی در هیچ حالی مرتکب عمل قبیح نمیشوند و کسی که عقوبت را بر پیامبران جایز بداند، در حق آنها جفا کرده و بزرگترین تهمت ناروا را به خداوند متعال وارد ساخته است... همانا خداوند آدم را از بهشت خارج کرد به دلیل اینکه با تناول از میوهی شجرهی ممنوعه، مصلحت تغییر کرد و حکمت و تدبیر االهی اقتضا نمود که او را به زمین بیاورد و به تکالیف و سختیهای دنیا مبتلا سازد. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 197</ref> | |||
==علامه طباطبائی== | |||
[[علامه طباطبائی]] در این زمینه میفرماید: هبوط به معنای خروج از بهشت و استقرار در زمین و ورود به زندگی پر مشقت دنیا است». ظاهر آیه، «قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین»، و آیهی بعد از آن «قال فیها تحیون و فیها تموتون و منها تخرجون»، این است که نحوهی حیات بعد از هبوط با حیات قبل از هبوط(زندگی در بهشت) فرق دارد. این زندگی همراه با مشقت و سختی است، اما زندگی در بهشت یک زندگی آسمانی بوده که در آن گرسنگی و تشنگی و سختی نبود. | |||
وی میگوید: بهشت آدم در آسمان بود، هر چند که بهشت [[آخرت]] و [[جنت خلد]] - که هر کس داخلش شد دیگر بیرون نمیشود- نبوده باشد. | |||
بله در اینجا این سؤال باقى میماند: که معناى آسمان چیست؟ و بهشت آسمانى چه معنا دارد؟ <ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 135، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 1، ص 208، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش</ref> | |||
علامه طباطبائی در جایی دیگر در این زمینه میگوید: بهشت آدم از بهشتهاى دنیا بود، مراد این است که از بهشتهاى برزخى بود که در مقابل بهشت جاودان است. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، ج 1، ص 213</ref> | |||
ایشان در تبیین هبوط و خروج شیطان از جمع [[ملائکه]] بعد از [[سجده]] نکردن که در آیهی «قال فاهبط منها فما یکون لک ان تتکبر فیها فاخرج انک من الصاغرین»، <ref> طه، 117</ref> آمده است مینویسد: | |||
جملهی «فاخرج انک من الصاغرین» تأکید است براى جملهی «فاهبط منها»، براى اینکه هبوط همان خروج است، و تفاوتش با خروج تنها در این است که هبوط خروج از مقامى و نزول به درجه پایینتر است، و همین معنا خود دلیل بر این است که مقصود از هبوط فرود آمدن از مکان بلند نیست، بلکه مراد فرود آمدن از مقام بلند است. | |||
و این مؤید ادعاى ما است که گفتیم ضمیر در «منها» و «فیها» به منزلت بر میگردد، نه به آسمان و یا بهشت. | |||
و شاید کسانى هم که گفتهاند مرجع ضمیر، آسمان و یا بهشت است، مقصودشان همان منزلت باشد. | |||
بنابر این، معناى آیه چنین میشود که خداى تعالى فرمود: به جرم اینکه هنگامى که ترا امر کردم سجده نکردى باید از مقامت فرود آیى؛ چون مقام تو مقام خضوع و فرمانبرى بود و تو نمیبایستى در چنین مقامى تکبر کنى، پس برون شو که تو از خوارشدگانى. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، ج 8، ص 35</ref> | |||
در جایی دیگر ایشان به نکتهی مهمی اشاره میکند و میگوید: «امر به هبوط یک [[امر تکوینی]](تکلیف تکوینی) است که بعد از سکونت در بهشت و ارتکاب اشتباه اتفاق افتاده است. پس در همین مخالفت با نهی الاهی و نزدیک شدن به درخت، هیچ دین و تکلیف الاهی در کار نبود؛ بنابراین، گناهی عبودیتی و معصیت مولوی تحقق پیدا نکرد». <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، ج 8، ص137 </ref> | |||
در توضیح کلام [[المیزان فی تفسیر القرآن]] باید گفت: نهی از نزدیک شدن به درخت مخصوص(الشجرة) یک نهی ارشادی بود، مانند اینکه طبیب به مریض میگوید: اگر این غذا را بخوری به فلان بیماری مبتلا خواهی شد. در اینجا هم خداوند فرمود به این درخت نزدیک نشو و از میوهی آن نخور؛ زیرا اگر از میوهی این درخت بخوری، نتیجهاش خروج از بهشت است. از این کلام علامه طباطبائی به خوبی معنا و مراد از از هبوط و علت آن روشن میشود. | |||
==آیت جوادی آملی== | |||
[[آیت جوادی آملی]] با پذیرش بهشت برزخی به عنوان مسکن آدم و حوا، میگوید: حضرت آدم از نشئهی فرا طبیعت به محدودهی طبیعت منتقل شد و چنین انتقالی همان تنزل وجودی و مکانتی است. - مانند تنزل قرآن از نزد خدای سبحان برای هدایت مردم- نه تنزل بدنی و مکانی. علاوه بر این این هبوط چون همراه با [[توبه]] و اجتباء حضرت آدم بود، از آن به هبوط ولایت و خلافت یاد میشود. <ref> جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، ج 3، ص 383، قم، مرکز نشر اسراء</ref> | |||
هبوط [[ابلیس]] سقوط از منزلت بود، ولی هبوط آدم با حفظ کرامت، در زمین بود؛ یعنی استقرار در زمین مشترک بین آدم و ابلیس بود، اما ابلیس با فقد درجهی پیشین وارد زمین شد و آدم با حفظ مرتبت قبلی در زمین مستقر شد. <ref> جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، ج 3،ص 374 و408 و466 ، قم، مرکز نشر اسراء</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |