ثمامیه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
ثمامیه منشعب از فرقه [[معتزله]] و از پیروان «ثمامة بن اشرس نمیرى» هستند. | '''ثمامیه''' منشعب از فرقه [[معتزله]] و از پیروان «ثمامة بن اشرس نمیرى» هستند. | ||
==موسس فرقه== | ==موسس فرقه== |
نسخهٔ ۷ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۰
ثمامیه منشعب از فرقه معتزله و از پیروان «ثمامة بن اشرس نمیرى» هستند.
موسس فرقه
موسس این فرقه شخصی به نام ثمامه به ضمّ ثاء [۱] از بندگان آزاد کرده بنی نمیر بود که در روزگار مأمون، معتصم و واثق، پیشواى «قدریه» به شمار مى رفت و در نزد ایشان گرامى بود. [۲]
شخصیت شناسی
ابن المرتضى در کتاب «المنیة و الامل» نام او را ابو عبد اللّه احمد بن ابى داوود ثمامة بن اشرس مکنى به ابو معین نمیرى و در طبقه هفتم از «معتزله» آورده و می گوید که او در علم و ادب در عصر خود یکتا بود. وى از شاگردان ابو الهذیل علّاف به شمار مى رفت. [۳]
اعتقادات
ثمامه چون خودش معتزلی بود، عقاید معتزلیان را نزد مامون عباسی تبلیغ می کرد و می گفت که خداوند چون در افعال بندگانش دخالت نمی کند پس آنان نسبت به افعال شان مجبور نیستند و همچنین آنان را از کفر باز نمی دارد. معتقد است آدمیان مثل جانوران هیچ تکلیفی ندارند به همین دلیل زندیقان، عوام، دهریه و ترسایان در روز قیامت خاک خواهند شد و کودکى که در همان کودکی بمیرد و چون تکیلفی نسبت به شناخت خدا ندارد سزاوار کیفر نیست و در قیامت به صورت خاک در خواهد آمد.همچنین معتقد بود اسیر گرفتن در سرای اسلام حرام است. زیرا در نزد او اسیر هرگاه آقاى خود را نشناسد، او را نافرمانی می کند. گناه کار کسى است که به ناچار پرودگار خود را بشناسد و سپس وی را نافرمانی وانکار کند.مسلم بن قتیبه در کتاب «مختلف الحدیث» نوشته است که ثمامه بن اشرس در روز جمعه مردمی را می بیند که از بیم آن که به نماز جمعه نرسند با شتاب به سوی مسجد می دوند، او با دیدن این صحنه رو به دوستش می کند و می گوید آن خران و گاوان را بنگر. پس از آن گفت ببین این مرد تازى با مردمان چه کرده است. عبد الکریم شهرستانى می گوید که ثمامه جامع بین سخافت دین و خلاعت نفس بود و مى گفت که فاسق هرگاه بدون توبه بمیرد در آتش جاودان خواهد ماند. و نیز معتقد بود که استطاعت همان سلامت و صحت اعضا و خالى بودن از آفات پیش از فعل است و معرفت متولد از نظر است و آن فعلى است که مانند سایر متولدات فاعلی ندارد. به عقیده او، همه معارف ضرورى است و کسى که ناچار به معرفت خدا نباشد، مأمور بدان نیست بلکه مانند دیگر حیوانات براى عبرت و بیگارى آفریده شده است. وی در باره انسان می گوید که او را فعلى جز اراده نیست و چیزهاى دیگر پدیده اى است که براى آن پدیدآورنده اى نمى باشد.ابن راوندى نقل می کند که از نگاه ثمامه عالم از جهت طبیعت فعل خداوند است و این همان قولى است که فلاسفه به آن معتقدند.