۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
===دنبال خشنودی الهی رفتن=== | ===دنبال خشنودی الهی رفتن=== | ||
«لِلفُقراء المُهاجِرینَ الذّینَ أُخرِجوُا مِنْ دیارِهِمْ و َ اَموالِهِم یَبتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّه وَ رِضْوانا و یَنْصُروُنَ اللّه وَ رَسُولَهُ»[۵۵]؛ «(این اموال) برای فقیران مهاجری است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدهاند، در حالی که فضل الهی و رضای او را میطلبند و خدا و رسولش را یاری میکنند.» | «لِلفُقراء المُهاجِرینَ الذّینَ أُخرِجوُا مِنْ دیارِهِمْ و َ اَموالِهِم یَبتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّه وَ رِضْوانا و یَنْصُروُنَ اللّه وَ رَسُولَهُ»[۵۵]؛ «(این اموال) برای فقیران مهاجری است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدهاند، در حالی که فضل الهی و رضای او را میطلبند و خدا و رسولش را یاری میکنند.» | ||
در این آیه سه صفت برای مهاجران خدایی ذکر شده است: دنبال فضل الهی بودن، خشنودی او را در خواست نمودن، و خدا و رسول او را یاری کردن؛ ولی در واقع همه این صفات به یک هدف؛ یعنی، اخلاص برمیگردد. | در این آیه سه صفت برای مهاجران خدایی ذکر شده است: دنبال فضل الهی بودن، خشنودی او را در خواست نمودن، و خدا و رسول او را یاری کردن؛ ولی در واقع همه این صفات به یک هدف؛ یعنی، اخلاص برمیگردد. | ||
===حفظ ایمان=== | ===حفظ ایمان=== | ||
قرآن کریم درباره اصحاب کهف؛ جوانمردان مهاجر خداجو میفرماید: «وَ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالحَقِّ اِنّهُم فِتْیَةٌ امَنوُا بِرَبِّهِم وَ زِدْناهُمْ هُدیً وَ رَبَطْنا علی قُلُوبِهِمْ اِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ»[۵۶][۵۷]؛ «ما داستان آنها را به حق برای تو بازگو میکنیم، آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم و دلهای آنها را محکم ساختیم، در آن هنگام که قیام کردند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است.» | قرآن کریم درباره اصحاب کهف؛ جوانمردان مهاجر خداجو میفرماید: «وَ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالحَقِّ اِنّهُم فِتْیَةٌ امَنوُا بِرَبِّهِم وَ زِدْناهُمْ هُدیً وَ رَبَطْنا علی قُلُوبِهِمْ اِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ»[۵۶][۵۷]؛ «ما داستان آنها را به حق برای تو بازگو میکنیم، آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم و دلهای آنها را محکم ساختیم، در آن هنگام که قیام کردند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است.» | ||
آیات فوق سراسر ایمان و توحید و انگیزه الهی جوانان مهاجر کهف را بیان میکند. | آیات فوق سراسر ایمان و توحید و انگیزه الهی جوانان مهاجر کهف را بیان میکند. | ||
==پاکیزگی و طهارت درونی== | ==پاکیزگی و طهارت درونی== | ||
مبلغ مهاجر آن گاه سخنانش به دلها راه خواهد یافت که از دل پاک برآید. | مبلغ مهاجر آن گاه سخنانش به دلها راه خواهد یافت که از دل پاک برآید. | ||
به همین جهت است که پیامبران، از جمله خاتم پیغمبران، آن گاه وحی را تلقی و دریافت میکنند که به اوج پاکی رسیده باشند. | به همین جهت است که پیامبران، از جمله خاتم پیغمبران، آن گاه وحی را تلقی و دریافت میکنند که به اوج پاکی رسیده باشند. | ||
و بعد از دریافت وحی و راه یابی به عمق کتاب تدوین، دستور راه یابی به قلب کتاب تکوین، یعنی انسان را مییابند و به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روزهای اول بعثت دستور چنین هجرتی داده میشود. «وَالرُّجْزَ فاهْجُرْ»[۵۸]؛ «و از پلیدی دوری کن.» | و بعد از دریافت وحی و راه یابی به عمق کتاب تدوین، دستور راه یابی به قلب کتاب تکوین، یعنی انسان را مییابند و به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روزهای اول بعثت دستور چنین هجرتی داده میشود. «وَالرُّجْزَ فاهْجُرْ»[۵۸]؛ «و از پلیدی دوری کن.» | ||
هر چند این فرمان جنبه دفعی دارد نه رفعی؛ ولی به این مقدار این پیام را همراه دارد که مبلغان مهاجر باید هجرتی از گناهان داشته باشند و برخوردار از طهارت و پاکی روحی باشند. | هر چند این فرمان جنبه دفعی دارد نه رفعی؛ ولی به این مقدار این پیام را همراه دارد که مبلغان مهاجر باید هجرتی از گناهان داشته باشند و برخوردار از طهارت و پاکی روحی باشند. | ||
==هجرت کردن از گناه== | ==هجرت کردن از گناه== | ||
بدان جهت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «أَشْرَفُ الْهِجْرَةِ أنْ تَهْجُرَ السَّیِئاتِ؛[۵۹]برترین هجرت آن است که از گناهان هجرت کنی.» | بدان جهت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «أَشْرَفُ الْهِجْرَةِ أنْ تَهْجُرَ السَّیِئاتِ؛[۵۹]برترین هجرت آن است که از گناهان هجرت کنی.» | ||
آری یکی از بارزترین صفات مهاجران ـ که حتی نام هجرت به خود گرفته ـ دوری از گناه و تمایلات نفسانی است.» | آری یکی از بارزترین صفات مهاجران ـ که حتی نام هجرت به خود گرفته ـ دوری از گناه و تمایلات نفسانی است.» | ||
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ألهِجْرَةُ هِجْرَتانِ: اِحْداهُما أَنْ تَهْجُرَ السَّیِئاتِ وَ الاُخْری أَنْ تُهاجِرَ الی اللّهِ تَعالی وَ رَسُولِهِ وَ لاتَنْقَطِعُ الْهِجْرَةُ ما تُقُبِّلَتِ التَّوْبَةُ؛ هجرت دو گونه است: یکی از آنها اینکه از بدیها دوری کنی و دیگری آن است که به سوی خداوند متعال و رسولش هجرت کنی و تا زمانی که توبه پذیرفته میشود، هجرت قطع نمیشود.»[۶۰][۶۱] | پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ألهِجْرَةُ هِجْرَتانِ: اِحْداهُما أَنْ تَهْجُرَ السَّیِئاتِ وَ الاُخْری أَنْ تُهاجِرَ الی اللّهِ تَعالی وَ رَسُولِهِ وَ لاتَنْقَطِعُ الْهِجْرَةُ ما تُقُبِّلَتِ التَّوْبَةُ؛ هجرت دو گونه است: یکی از آنها اینکه از بدیها دوری کنی و دیگری آن است که به سوی خداوند متعال و رسولش هجرت کنی و تا زمانی که توبه پذیرفته میشود، هجرت قطع نمیشود.»[۶۰][۶۱] | ||
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «أَفْضَلُ الهِجْرَةِ أَنْ تَهْجُرَ ما کَرِهَ اللّه؛[۶۲]برترین هجرت آن است که فاصله بگیری از چیزی که خدا بد میداند.» | پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «أَفْضَلُ الهِجْرَةِ أَنْ تَهْجُرَ ما کَرِهَ اللّه؛[۶۲]برترین هجرت آن است که فاصله بگیری از چیزی که خدا بد میداند.» | ||
و فرمود: «أَفْضَلُ الْهِجْرَةِ أَنْ تَهْجُرَ السُّوء؛ برترین هجرت آن است که از بدی هجرت کنی.»[۶۳] | و فرمود: «أَفْضَلُ الْهِجْرَةِ أَنْ تَهْجُرَ السُّوء؛ برترین هجرت آن است که از بدی هجرت کنی.»[۶۳] | ||
و فرمود: «أَلْمُهاجِرُ مَنْ هَجَرَ الخَطایا وَ الذُّنُوبَ؛ مهاجر کسی است که (از)خطاها و گناهان هجرت کند.» | و فرمود: «أَلْمُهاجِرُ مَنْ هَجَرَ الخَطایا وَ الذُّنُوبَ؛ مهاجر کسی است که (از)خطاها و گناهان هجرت کند.» | ||
==هجرت کردن از تمایلات نفسانی== | ==هجرت کردن از تمایلات نفسانی== | ||
در اینجا به صورت حصر میفرماید تنها مهاجر کسی است که از خطاها و گناهان هجرت کند. | در اینجا به صورت حصر میفرماید تنها مهاجر کسی است که از خطاها و گناهان هجرت کند. | ||
این نکته را هم اضافه کنیم که در هجرت و دوری از گناه، هجرت دیگری نهان است و آن هجرت از شهوات و تمایلات میباشد. | این نکته را هم اضافه کنیم که در هجرت و دوری از گناه، هجرت دیگری نهان است و آن هجرت از شهوات و تمایلات میباشد. | ||
علی علیه السلام فرمود: «أُهْجُروا الشَّهَواتِ فَاِنَّها تَقُودُکُمْ الی رُکُوب ِ الذُّنُوبِ و التَهَجُّمِ علی السَّیِّئاتِ؛ از شهوات هجرت و دوری کنید، زیرا شهوات شما را به سوی ارتکاب گناهان و هجوم بردن بر زشتیها هدایت میکند.»[۶۴] | علی علیه السلام فرمود: «أُهْجُروا الشَّهَواتِ فَاِنَّها تَقُودُکُمْ الی رُکُوب ِ الذُّنُوبِ و التَهَجُّمِ علی السَّیِّئاتِ؛ از شهوات هجرت و دوری کنید، زیرا شهوات شما را به سوی ارتکاب گناهان و هجوم بردن بر زشتیها هدایت میکند.»[۶۴] | ||
==امام شناسی و ولایت مداری== | ==امام شناسی و ولایت مداری== | ||
مسئله امامت و ولایت از مهمترین مسائل اسلامی، بلکه اساس و ریشه آن است. | مسئله امامت و ولایت از مهمترین مسائل اسلامی، بلکه اساس و ریشه آن است. | ||
بدین جهت امامت و شناخت امام در همه جا مطرح است، و همه مسائل به نوعی با مسئله امامت و ولایت مرتبط میباشد. | بدین جهت امامت و شناخت امام در همه جا مطرح است، و همه مسائل به نوعی با مسئله امامت و ولایت مرتبط میباشد. | ||
رسالت پیامبر، اکمال دین، تمام شدن نعمتها و حتی تأمین هدف خلقت، بستگی به شناخت امام و امامت دارد. | رسالت پیامبر، اکمال دین، تمام شدن نعمتها و حتی تأمین هدف خلقت، بستگی به شناخت امام و امامت دارد. | ||
امام حسین علیه السلام میفرماید: «مردم بیدار باشید، خداوند بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند، آن گاه که او را شناختند، پرستش کنند، وقتی که پرستش کردند از عبادت دیگران بی نیاز میشوند.» | امام حسین علیه السلام میفرماید: «مردم بیدار باشید، خداوند بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند، آن گاه که او را شناختند، پرستش کنند، وقتی که پرستش کردند از عبادت دیگران بی نیاز میشوند.» | ||
یکی از یاران پرسید: «فَما مَعْرِفَةُ اللّهِ؟ قالَ: مِعْرِفَةُ أَهلِ کُلِّ زمانٍ اِمامَهُمُ الَّذی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طاعَتُهُ؛[۶۵][۶۶][۶۷] | یکی از یاران پرسید: «فَما مَعْرِفَةُ اللّهِ؟ قالَ: مِعْرِفَةُ أَهلِ کُلِّ زمانٍ اِمامَهُمُ الَّذی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طاعَتُهُ؛[۶۵][۶۶][۶۷] | ||
پس شناخت خداوند چیست؟ فرمود: «(شناخت خداوند به این است که )اهل تمام زمانها، امامشان را بشناسند. (امامی که) بر آنها اطاعت و پیروی از او واجب است.» | پس شناخت خداوند چیست؟ فرمود: «(شناخت خداوند به این است که )اهل تمام زمانها، امامشان را بشناسند. (امامی که) بر آنها اطاعت و پیروی از او واجب است.» | ||
و در مسئله هجرت، یکی از ویژگیهای مهم مهاجر، مخصوصا مبلغان مهاجر، امامت و ولایتشناسی است. | و در مسئله هجرت، یکی از ویژگیهای مهم مهاجر، مخصوصا مبلغان مهاجر، امامت و ولایتشناسی است. | ||
علی علیه السلام در این باره میفرماید: «لایَقَعُ اسْمُ المُهاجِرِ عَلی أَحَدٍ اِلاّ بِمَعْرِفَةِ الْحُجَّةِ فی الاَرْضِ فَمَنْ عَرَفَها وَ أَقَرَّ بِها فَهُوَ مُهاجِرٌ؛ نام مهاجر را بر کسی نمیتوان گذاشت جز آنکه حجت (خدا) بر روی زمین را بشناسد، هر کس او را شناخت و به او اقرار کرد، مهاجر است.»[۶۸] | علی علیه السلام در این باره میفرماید: «لایَقَعُ اسْمُ المُهاجِرِ عَلی أَحَدٍ اِلاّ بِمَعْرِفَةِ الْحُجَّةِ فی الاَرْضِ فَمَنْ عَرَفَها وَ أَقَرَّ بِها فَهُوَ مُهاجِرٌ؛ نام مهاجر را بر کسی نمیتوان گذاشت جز آنکه حجت (خدا) بر روی زمین را بشناسد، هر کس او را شناخت و به او اقرار کرد، مهاجر است.»[۶۸] | ||
==انتخاب مکان مناسب== | ==انتخاب مکان مناسب== | ||
امام علی علیه السلام فرمود: «لَیْسَ بَلَدٌ بِاَحَقٍّ بِکَ مِنْ بَلَدٍ، خَیْرُ البِلادِ ما حَمَلَکَ؛[۶۹]هیچ شهری برای تو شایسته تر از شهر دیگری نیست، بهترین شهرها آن (شهری) است که تو را پذیرا گردد. (و وسائل پیشرفت تو را فراهم سازد).» | امام علی علیه السلام فرمود: «لَیْسَ بَلَدٌ بِاَحَقٍّ بِکَ مِنْ بَلَدٍ، خَیْرُ البِلادِ ما حَمَلَکَ؛[۶۹]هیچ شهری برای تو شایسته تر از شهر دیگری نیست، بهترین شهرها آن (شهری) است که تو را پذیرا گردد. (و وسائل پیشرفت تو را فراهم سازد).» | ||
ولی با این همه سفارشها و یا دقت در انتخاب مکانها، هجرت مشکلاتی را در پی دارد که باید با صبر و بردباری آنها را تحمل کرد. | ولی با این همه سفارشها و یا دقت در انتخاب مکانها، هجرت مشکلاتی را در پی دارد که باید با صبر و بردباری آنها را تحمل کرد. | ||
==صبر و بردباری== | ==صبر و بردباری== | ||
قرآن کریم میفرماید: «فَالَّذینَ هاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مَنْ دِیارِهِمْ وَأوُذوا فی سَبِیلی وَقاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِم»[۷۰]؛ «آنها که هجرت کردند و از سرزمین خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند (ولی همه را تحمل کردند )به یقین گناهانشان را میبخشم.» | قرآن کریم میفرماید: «فَالَّذینَ هاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مَنْ دِیارِهِمْ وَأوُذوا فی سَبِیلی وَقاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِم»[۷۰]؛ «آنها که هجرت کردند و از سرزمین خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند (ولی همه را تحمل کردند )به یقین گناهانشان را میبخشم.» | ||
و در آیه دیگری در توصیف مهاجران فرمود: «اَلَّذینَ صَبَروُا»؛[۷۱][۷۲]«آنها کسانی هستند که صبر و استقامت پیشه کردند.» | و در آیه دیگری در توصیف مهاجران فرمود: «اَلَّذینَ صَبَروُا»؛[۷۱][۷۲]«آنها کسانی هستند که صبر و استقامت پیشه کردند.» | ||
خداوند به پیامبرش ـ که کوه صبر بود ـ به عنوان مبلغ دستور میدهد: «وَاصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرا جَمِیلاً»؛[۷۳]«و در برابر آنچه آنها (مخالفان و دشمنان) میگویند شکیبا باش و با طرز زیبایی از آنها هجرت و دوری نما.» | خداوند به پیامبرش ـ که کوه صبر بود ـ به عنوان مبلغ دستور میدهد: «وَاصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرا جَمِیلاً»؛[۷۳]«و در برابر آنچه آنها (مخالفان و دشمنان) میگویند شکیبا باش و با طرز زیبایی از آنها هجرت و دوری نما.» | ||
مرحوم طبرسی میگوید: «این آیه دلالت میکند بر اینکه مبلغین (مهاجر ) اسلام و دعوت کنندگان به سوی قرآن، باید در مقابل ناملایمات شکیبایی پیشه کنند و با حُسن خلق و مدارا، با مردم معاشرت نمایند تا سخنان آنها زودتر پذیرفته شود.»[۷۴] | مرحوم طبرسی میگوید: «این آیه دلالت میکند بر اینکه مبلغین (مهاجر ) اسلام و دعوت کنندگان به سوی قرآن، باید در مقابل ناملایمات شکیبایی پیشه کنند و با حُسن خلق و مدارا، با مردم معاشرت نمایند تا سخنان آنها زودتر پذیرفته شود.»[۷۴] | ||
==توکل و امیدواری== | ==توکل و امیدواری== | ||
از دیگر ویژگیهای مهاجران توکل و اعتماد بر خداوند متعال میباشد. | از دیگر ویژگیهای مهاجران توکل و اعتماد بر خداوند متعال میباشد. | ||
قرآن کریم میفرماید: «وَالَّذینَ هاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبِیلِ اللّهِ اُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛[۷۵]«و کسانی که هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند، و خداوند آمرزنده و مهربان است.» | قرآن کریم میفرماید: «وَالَّذینَ هاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبِیلِ اللّهِ اُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛[۷۵]«و کسانی که هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند، و خداوند آمرزنده و مهربان است.» | ||
چنان که حضرت موسی علیه السلام هنگام هجرت به مَدْیَن، سخنش توکل بر خدا بود. | چنان که حضرت موسی علیه السلام هنگام هجرت به مَدْیَن، سخنش توکل بر خدا بود. | ||
قرآن میگوید: «هنگامی که متوجه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.»[۷۶] | قرآن میگوید: «هنگامی که متوجه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.»[۷۶] | ||
==صداقت در عمل== | ==صداقت در عمل== | ||
یکی دیگر از صفات مهاجران که در موفقیت و نفوذ اجتماعی آنها نقش بسزای دارد، راست گویی و صداقت پیشگی است. | یکی دیگر از صفات مهاجران که در موفقیت و نفوذ اجتماعی آنها نقش بسزای دارد، راست گویی و صداقت پیشگی است. | ||
پیامبران مخصوصا پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله یکی از راههای موفقیتشان راست گویی بود؛ تا آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معروف به «امین» شده بود؛ یعنی، در همه چیز و همه جا مورد اطمینان بود، و گفتار او سراسر صداقت بود. | پیامبران مخصوصا پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله یکی از راههای موفقیتشان راست گویی بود؛ تا آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معروف به «امین» شده بود؛ یعنی، در همه چیز و همه جا مورد اطمینان بود، و گفتار او سراسر صداقت بود. | ||
قرآن درباره این ویژگی میفرماید: «لِلْفُقَراء الْمُهاجِرینَ الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ....اُؤلئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»؛«این اموال برای مهاجران فقیری است که از سرزمین خود بیرون رانده شدند...آنها راستگویانند.» | قرآن درباره این ویژگی میفرماید: «لِلْفُقَراء الْمُهاجِرینَ الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ....اُؤلئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»؛«این اموال برای مهاجران فقیری است که از سرزمین خود بیرون رانده شدند...آنها راستگویانند.» | ||
نقش و کاربرد این صفت درباره مبلغان مهاجر بیشتر ظاهر میشود؛ چرا که نقل مطالب به دور از تحریف و خلاف واقع باشد. | نقش و کاربرد این صفت درباره مبلغان مهاجر بیشتر ظاهر میشود؛ چرا که نقل مطالب به دور از تحریف و خلاف واقع باشد. | ||
در یک کلام، یک مبلّغ مهاجر، در گفتار و رفتار خود باید صادق و راستگو باشد، و عالم و مبلّغ راستین کسی است که رفتار او گفتارش را تصدیق کند و راستی آن را آشکار سازد. | در یک کلام، یک مبلّغ مهاجر، در گفتار و رفتار خود باید صادق و راستگو باشد، و عالم و مبلّغ راستین کسی است که رفتار او گفتارش را تصدیق کند و راستی آن را آشکار سازد. | ||
علی علیه السلام در توضیح سخن خداوند که میفرماید: «اِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»؛ «از میان بندگان خدا فقط علماء و دانشمندان از خدا میترسند.»[۷۷] | علی علیه السلام در توضیح سخن خداوند که میفرماید: «اِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»؛ «از میان بندگان خدا فقط علماء و دانشمندان از خدا میترسند.»[۷۷] | ||
فرمود: «یَعْنی بِالعُلَماء مَنْ صَدَّقَ فِعْلُهُ قَوْلَهُ وَ مَنْ لَمْ یُصَّدِقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ فَلَیْسَ بِعالِمٍ؛ مقصود از علما کسی است که رفتار او گفتارش را تصدیق کند و کسی که رفتارش سخنش را تصدیق نکند، پس عالم نیست.»[۷۸] | فرمود: «یَعْنی بِالعُلَماء مَنْ صَدَّقَ فِعْلُهُ قَوْلَهُ وَ مَنْ لَمْ یُصَّدِقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ فَلَیْسَ بِعالِمٍ؛ مقصود از علما کسی است که رفتار او گفتارش را تصدیق کند و کسی که رفتارش سخنش را تصدیق نکند، پس عالم نیست.»[۷۸] | ||
خط ۲۰۰: | خط ۲۳۲: | ||
==حضرت ابراهیم== | ==حضرت ابراهیم== | ||
حضرت ابراهیم علیهالسلام بعد از جریان آتش سوزی نمرود و انجام رسالت خویش در سرزمین بابل تصمیم گرفت به سوی شام هجرت کند.[۷۹] | حضرت ابراهیم علیهالسلام بعد از جریان آتش سوزی نمرود و انجام رسالت خویش در سرزمین بابل تصمیم گرفت به سوی شام هجرت کند.[۷۹] | ||
در قرآن آیات مختلفی به این مطلب اشاره دارد: | در قرآن آیات مختلفی به این مطلب اشاره دارد: | ||
۱. «وَقالَ اِنّی مُهاجِرٌ اِلی رَبّی اِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ[۸۰]؛ گفت من به سوی خدای خود مهاجرت میکنم. او عزیز و حکیم است.» | ۱. «وَقالَ اِنّی مُهاجِرٌ اِلی رَبّی اِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ[۸۰]؛ گفت من به سوی خدای خود مهاجرت میکنم. او عزیز و حکیم است.» | ||
۲. «اِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی سَیَهْدین[۸۱]؛ من به سوی خدای خویش میروم. بزودی مرا هدایت خواهد کرد.» | ۲. «اِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی سَیَهْدین[۸۱]؛ من به سوی خدای خویش میروم. بزودی مرا هدایت خواهد کرد.» | ||
۳. «وَ نَجَّیْناهُ وَلُوطا اِلَی الاَْرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها لِلْعالَمینَ[۸۲]؛ او (ابراهیم) و لوط را به سرزمینی که برای جهانیان پر برکتش ساخته بودیم، نجات (و رهائی) بخشیدیم.» | ۳. «وَ نَجَّیْناهُ وَلُوطا اِلَی الاَْرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها لِلْعالَمینَ[۸۲]؛ او (ابراهیم) و لوط را به سرزمینی که برای جهانیان پر برکتش ساخته بودیم، نجات (و رهائی) بخشیدیم.» | ||
===پاداش هجرت حضرت ابراهیم=== | ===پاداش هجرت حضرت ابراهیم=== | ||
خداوند به عنوان پاداش هجرت ابراهیم علیهالسلام، بعد از آن به او نعمتهای بزرگی عطا فرمود: | خداوند به عنوان پاداش هجرت ابراهیم علیهالسلام، بعد از آن به او نعمتهای بزرگی عطا فرمود: | ||
۱. فرزندان لایق و شایسته که بتوانند چراغ ایمان و نبوت را در دودمان او روشن نگهدارند. | ۱. فرزندان لایق و شایسته که بتوانند چراغ ایمان و نبوت را در دودمان او روشن نگهدارند. | ||
۲. در دودمان حضرت ابراهیم علیهالسلام [۶۱] و کتاب آسمانی قرار داد. | ۲. در دودمان حضرت ابراهیم علیهالسلام [۶۱] و کتاب آسمانی قرار داد. | ||
۳. پاداش دنیوی همچون نام نیک و لسان صدق فی الاخرین به او عنایت فرمود. | ۳. پاداش دنیوی همچون نام نیک و لسان صدق فی الاخرین به او عنایت فرمود. | ||
۴. در آخرت او را از صالحان قرار داد. | ۴. در آخرت او را از صالحان قرار داد. | ||
قرآن به همین پاداشها اشاره دارد، آنجا که میفرماید: «وَقالَ إِنّی مُهاجِرٌ الی رَبّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم وَوَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وجَعَلْنا فی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتابَ وَءآتَیْناهُ اَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَاِنَّهُ فِی الاْءخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحینَ[۸۳]؛ و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است و ما به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوّت و کتاب (آسمانی) قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.» | قرآن به همین پاداشها اشاره دارد، آنجا که میفرماید: «وَقالَ إِنّی مُهاجِرٌ الی رَبّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم وَوَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وجَعَلْنا فی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتابَ وَءآتَیْناهُ اَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَاِنَّهُ فِی الاْءخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحینَ[۸۳]؛ و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است و ما به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوّت و کتاب (آسمانی) قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.» | ||
خداوند بر اثر هجرت و تلاش ابراهیم علیهالسلام تمام احوال ناراحت کننده او را به ضد آن و به بهترین حالت تبدیل نمود؛ بت پرستان بابل میخواستند ابراهیم را با آتش بسوزانند آتش گلستان شد. | خداوند بر اثر هجرت و تلاش ابراهیم علیهالسلام تمام احوال ناراحت کننده او را به ضد آن و به بهترین حالت تبدیل نمود؛ بت پرستان بابل میخواستند ابراهیم را با آتش بسوزانند آتش گلستان شد. | ||
آنها میخواستند او همیشه تنها بماند، خداوند آنچنان جمعیّت و کثرتی برای او قرار داد که دنیا از دودماناش پر شد. | آنها میخواستند او همیشه تنها بماند، خداوند آنچنان جمعیّت و کثرتی برای او قرار داد که دنیا از دودماناش پر شد. | ||
بعضی از نزدیکترین افراد به او ـ از جمله آذر ـ گمراه و بت پرست بودند، خداوند در عوض به او فرزندانی داد که هم خود هدایت یافته بودند و هم هدایتگر دیگران شدند. | بعضی از نزدیکترین افراد به او ـ از جمله آذر ـ گمراه و بت پرست بودند، خداوند در عوض به او فرزندانی داد که هم خود هدایت یافته بودند و هم هدایتگر دیگران شدند. | ||
ابراهیم علیهالسلام در آغاز مال و جاهی نداشت، امّا خداوند در پایان مال و جاه عظیمی به او عطا کرد. | ابراهیم علیهالسلام در آغاز مال و جاهی نداشت، امّا خداوند در پایان مال و جاه عظیمی به او عطا کرد. | ||
ابراهیم علیهالسلام در ابتدا به قدری گمنام بود که حتّی بتپرستان بابل هنگامی که میخواستند از او یاد کنند میگفتند: «سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ اِبْراهیمُ»؛ «شنیدیم جوانکی گفتگوی بتها را میکرد که به او ابراهیم گفته میشود.» اما خدا آنچنان اسم و آوازهای به او داد که به عنوان شیخ الانبیا یا شیخ المرسلین معروف شد. | ابراهیم علیهالسلام در ابتدا به قدری گمنام بود که حتّی بتپرستان بابل هنگامی که میخواستند از او یاد کنند میگفتند: «سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ اِبْراهیمُ»؛ «شنیدیم جوانکی گفتگوی بتها را میکرد که به او ابراهیم گفته میشود.» اما خدا آنچنان اسم و آوازهای به او داد که به عنوان شیخ الانبیا یا شیخ المرسلین معروف شد. | ||
این همه بر اثر هجرت و تلاش او در راه خدا بود. | این همه بر اثر هجرت و تلاش او در راه خدا بود. | ||
==حضرت موسی== | ==حضرت موسی== | ||
حضرت موسی علیهالسلام یکی از فرعونیان را کشت. این قتل یک قتل ساده نبود؛ بلکه جرقهای برای یک انقلاب و هجرت بود. | حضرت موسی علیهالسلام یکی از فرعونیان را کشت. این قتل یک قتل ساده نبود؛ بلکه جرقهای برای یک انقلاب و هجرت بود. | ||
دستگاه فرعونی نمیتوانست به سادگی از کنار آن بگذرد که بردگان بنی اسرائیل، قصد جان اربابان خود کنند! زیرا تکرار آن تهدیدی علیه حکومت وقت بود. | دستگاه فرعونی نمیتوانست به سادگی از کنار آن بگذرد که بردگان بنی اسرائیل، قصد جان اربابان خود کنند! زیرا تکرار آن تهدیدی علیه حکومت وقت بود. | ||
لذا جلسه مشورتی تشکیل دادند و حکم قتل موسی علیهالسلام را صادر کردند. | لذا جلسه مشورتی تشکیل دادند و حکم قتل موسی علیهالسلام را صادر کردند. | ||
در این هنگام یک حادثه غیر منتظره موسی علیهالسلام را از مرگ حتمی رهائی بخشید. «مردی از نقطه دور دست شهر (از مرکز فرعونیان) با سرعت آمد و به موسی علیهالسلام گفت: این جمعیّت برای کشتنت به مشورت نشستهاند، فورا از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام[۸۴]موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهای. عرض کرد پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهائی بخش. هنگامی که متوجّه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.[۸۵] | در این هنگام یک حادثه غیر منتظره موسی علیهالسلام را از مرگ حتمی رهائی بخشید. «مردی از نقطه دور دست شهر (از مرکز فرعونیان) با سرعت آمد و به موسی علیهالسلام گفت: این جمعیّت برای کشتنت به مشورت نشستهاند، فورا از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام[۸۴]موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهای. عرض کرد پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهائی بخش. هنگامی که متوجّه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.[۸۵] | ||
آری موسی علیهالسلام بعد از این که محیط را آلوده و نا امن تشخیص داد، تصمیم گرفت به سوی سرزمین «مدین» که شهری در جنوب شام و شمال حجاز و از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج بود هجرت کند. | آری موسی علیهالسلام بعد از این که محیط را آلوده و نا امن تشخیص داد، تصمیم گرفت به سوی سرزمین «مدین» که شهری در جنوب شام و شمال حجاز و از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج بود هجرت کند. | ||
موسی علیهالسلام، جوانی که در ناز و نعمت بزرگ شده، باید دوران هجرت و سختی را پشت سر بگذارد و از تارهائی که قصر فرعون بر گرد شخصیّت او تنیده بود، بیرون آید؛ در کنار مستضعفان قرار گیرد؛ درد آنها را با تمام وجودش احساس کند و آماده یک قیام الهی بر ضد مستکبران گردد. | موسی علیهالسلام، جوانی که در ناز و نعمت بزرگ شده، باید دوران هجرت و سختی را پشت سر بگذارد و از تارهائی که قصر فرعون بر گرد شخصیّت او تنیده بود، بیرون آید؛ در کنار مستضعفان قرار گیرد؛ درد آنها را با تمام وجودش احساس کند و آماده یک قیام الهی بر ضد مستکبران گردد. | ||
===پاداش هجرت حضرت موسی=== | ===پاداش هجرت حضرت موسی=== | ||
۱. رسالت و نبوت. | ۱. رسالت و نبوت. | ||
۲. کلیم اللّه شدن. «خداوند فرمود: ای موسی تو را با رسالتهای خویش و با سخن گفتنم بر مردم برگزیدم.[۸۶] | ۲. کلیم اللّه شدن. «خداوند فرمود: ای موسی تو را با رسالتهای خویش و با سخن گفتنم بر مردم برگزیدم.[۸۶] | ||
۳. آسان کردن کارها. | ۳. آسان کردن کارها. | ||
۴. گره گشائی از زبان. | ۴. گره گشائی از زبان. | ||
۵. فصاحت و بلاغت. | ۵. فصاحت و بلاغت. | ||
۶. وزارت برادر و.... | ۶. وزارت برادر و.... | ||
این پاداشها در آیات ۲۴ تا ۳۶ سوره طه[۸۷]بیان شده است. | این پاداشها در آیات ۲۴ تا ۳۶ سوره طه[۸۷]بیان شده است. | ||
==پیامبر اکرم== | ==پیامبر اکرم== | ||
بعد از آن که سران قریش طبق پیشنهاد «ابوجهل» تصمیم گرفتند تا از تمام قبائل افرادی انتخاب شوند، و شبانه به طور گروهی به خانه پیامبر صلیاللهعلیهوآله حمله برند و او را قطعه قطعه کنند، پیک وحی نازل شد و پیامبر صلیاللهعلیهوآله را از نقشههای مشرکان آگاه ساخت، «واِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثَبِّتُوکَ اَوْ یَقْتُلُوکَ اَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الُماکِرینَ».[۸۸] | بعد از آن که سران قریش طبق پیشنهاد «ابوجهل» تصمیم گرفتند تا از تمام قبائل افرادی انتخاب شوند، و شبانه به طور گروهی به خانه پیامبر صلیاللهعلیهوآله حمله برند و او را قطعه قطعه کنند، پیک وحی نازل شد و پیامبر صلیاللهعلیهوآله را از نقشههای مشرکان آگاه ساخت، «واِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثَبِّتُوکَ اَوْ یَقْتُلُوکَ اَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الُماکِرینَ».[۸۸] | ||
«هنگامی که کافران ضد تو حیله کنند (و نقشه بکشند) تا تو را زندانی کنند یا بکشند یا تبعید نمایند، آنان با خدا از در حیله وارد میشوند و خداوند حیله میکند و خداوند بهترین حیله کنندگان است.» | «هنگامی که کافران ضد تو حیله کنند (و نقشه بکشند) تا تو را زندانی کنند یا بکشند یا تبعید نمایند، آنان با خدا از در حیله وارد میشوند و خداوند حیله میکند و خداوند بهترین حیله کنندگان است.» | ||
===آثار هجرت پیامبر اکرم=== | ===آثار هجرت پیامبر اکرم=== | ||
بررسی تاریخ نشان میدهد که هجرت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و مسلمانان و جهاد، دو عامل اصلی در پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند بود. | بررسی تاریخ نشان میدهد که هجرت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و مسلمانان و جهاد، دو عامل اصلی در پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند بود. | ||
اگر هجرت نبود اسلام در محیط خفقانآور مکه از میان میرفت. | اگر هجرت نبود اسلام در محیط خفقانآور مکه از میان میرفت. | ||
هجرت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله اسلام را از شکل منطقهای بیرون آورد و در شکل جهانی قرار داد. | هجرت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله اسلام را از شکل منطقهای بیرون آورد و در شکل جهانی قرار داد. | ||
و آثار دیگری هم هستند که عبارتند از: | و آثار دیگری هم هستند که عبارتند از: | ||
۱. توسعه اسلام و ازدیاد مسلمانان. | ۱. توسعه اسلام و ازدیاد مسلمانان. | ||
۲. تشکل مسلمین. | ۲. تشکل مسلمین. | ||
۳. ایجاد ارتش اسلام. | ۳. ایجاد ارتش اسلام. | ||
۴. ایجاد مرکز قدرت برای مسلمانان. | ۴. ایجاد مرکز قدرت برای مسلمانان. | ||
۵. تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، و تبدیل شدن یثرب (مدینه) به «مَدینَةُ الرَّسُول». | ۵. تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، و تبدیل شدن یثرب (مدینه) به «مَدینَةُ الرَّسُول». | ||
۶. مهار دشمنان و سرکوب آنها (اعم از مشرکین و یهودیان). | ۶. مهار دشمنان و سرکوب آنها (اعم از مشرکین و یهودیان). | ||
۷. بیرون آمدن اسلام از شکل منطقهای و جهانی شدن و عزت آن. | ۷. بیرون آمدن اسلام از شکل منطقهای و جهانی شدن و عزت آن. | ||
۸. پیروزیهای پی در پی و فتح مکّه. | ۸. پیروزیهای پی در پی و فتح مکّه. | ||
۹. فراهم آمدن زمینه تربیت انسانهایی چون سلمان و اباذر و عمّار و... . | ۹. فراهم آمدن زمینه تربیت انسانهایی چون سلمان و اباذر و عمّار و... . | ||
خط ۲۶۰: | خط ۳۳۱: | ||
==هجرت محدود== | ==هجرت محدود== | ||
گروه کوچکی از مسلمانان بعد از دیدن وضع رقتبار مسلمانان و شکنجه بیامان مشرکان و... مسئله را با پیامبر صلیاللهعلیهوآله مطرح کردند و از حضرت کسب تکلیف نمودند. | گروه کوچکی از مسلمانان بعد از دیدن وضع رقتبار مسلمانان و شکنجه بیامان مشرکان و... مسئله را با پیامبر صلیاللهعلیهوآله مطرح کردند و از حضرت کسب تکلیف نمودند. | ||
حضرت در پاسخ فرمود: «اگر به سرزمین حبشه سفر کنید، (برای شما بسیار سودمند خواهد بود) زیرا بر اثر وجود یک زمامدار نیرومند و دادگر در آنجا به کسی ستم نمیشود و آنجا سرزمین دوستی و پاکی است و شماها میتوانید در آن سرزمین بسر ببرید تا خدا فرجی برای شما پیش آورد». | حضرت در پاسخ فرمود: «اگر به سرزمین حبشه سفر کنید، (برای شما بسیار سودمند خواهد بود) زیرا بر اثر وجود یک زمامدار نیرومند و دادگر در آنجا به کسی ستم نمیشود و آنجا سرزمین دوستی و پاکی است و شماها میتوانید در آن سرزمین بسر ببرید تا خدا فرجی برای شما پیش آورد». | ||
«لَوْ خَرَجْتُمْ اِلی اَرْضِ الْحَبَشَةِ فَاِنَّ بِها مَلِکا لا یُظْلَمُ عِنْدَهُ اَحَدٌ وَهِیَ اَرْضُ صِدْقٍ حَتّی یَجْعَلَ اللّهُ لَکُمْ فَرَجا مِمّا اَنْتُمْ فیهِ».[۸۹][۹۰] | «لَوْ خَرَجْتُمْ اِلی اَرْضِ الْحَبَشَةِ فَاِنَّ بِها مَلِکا لا یُظْلَمُ عِنْدَهُ اَحَدٌ وَهِیَ اَرْضُ صِدْقٍ حَتّی یَجْعَلَ اللّهُ لَکُمْ فَرَجا مِمّا اَنْتُمْ فیهِ».[۸۹][۹۰] | ||
کلام پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله، چنان اثر کرد که در زمانی کوتاه آنهایی که آمادگی بیشتری داشتند، بار سفر بستند. | کلام پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله، چنان اثر کرد که در زمانی کوتاه آنهایی که آمادگی بیشتری داشتند، بار سفر بستند. | ||
شبانه و مخفیانه، برخی پیاده و بعضی سواره راه جدّه را پیش گرفتند و مجموع آنها در این نوبت ده یا پانزده نفر بودند. چهره شاخص آنها جعفر بن ابیطالب بود و میان آنها چهار زن مسلمان نیز دیده میشد.[۹۱] | شبانه و مخفیانه، برخی پیاده و بعضی سواره راه جدّه را پیش گرفتند و مجموع آنها در این نوبت ده یا پانزده نفر بودند. چهره شاخص آنها جعفر بن ابیطالب بود و میان آنها چهار زن مسلمان نیز دیده میشد.[۹۱] | ||
سخنان جعفر بن ابیطالب نزد نجاشی زمامدار حبشه چنان تاثیر گذاشت که شاه حبشه، از گفتار جعفر کاملاً خوشحال شد و گفت: «به خدا سوگند، عیسی را بیش از این مقامی نبود.» | سخنان جعفر بن ابیطالب نزد نجاشی زمامدار حبشه چنان تاثیر گذاشت که شاه حبشه، از گفتار جعفر کاملاً خوشحال شد و گفت: «به خدا سوگند، عیسی را بیش از این مقامی نبود.» | ||
ولی وزیران و اطرافیان منحرف، گفتار شاه را نپسندیدند و او علی رغم افکار آنها عقاید مسلمانان را تحسین نمود و به آنها آزادی کامل داد. | ولی وزیران و اطرافیان منحرف، گفتار شاه را نپسندیدند و او علی رغم افکار آنها عقاید مسلمانان را تحسین نمود و به آنها آزادی کامل داد. | ||
==رهآورد هجرت اوّل== | ==رهآورد هجرت اوّل== | ||
در نتیجه هجرت این گروه از مسلمانان بذر اسلام در بیرون از جزیرة العرب (از جمله قلب نجاشی) پاشیده شد، لذا در سفر بعدی جعفر به حبشه، به فرمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، علنا نجاشی به اسلام دعوت شد و او نیز اجابت نمود و ایمان آورد. | در نتیجه هجرت این گروه از مسلمانان بذر اسلام در بیرون از جزیرة العرب (از جمله قلب نجاشی) پاشیده شد، لذا در سفر بعدی جعفر به حبشه، به فرمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، علنا نجاشی به اسلام دعوت شد و او نیز اجابت نمود و ایمان آورد. | ||
به هنگام بازگشت جعفر و همراهان، چهل تن از اهل آن کشور که ایمان آورده بودند، به جعفر گفتند: به ما اجازه ده تا خدمت این پیامبر صلیاللهعلیهوآله برسیم و اسلام خود را بر او عرضه بداریم. | به هنگام بازگشت جعفر و همراهان، چهل تن از اهل آن کشور که ایمان آورده بودند، به جعفر گفتند: به ما اجازه ده تا خدمت این پیامبر صلیاللهعلیهوآله برسیم و اسلام خود را بر او عرضه بداریم. | ||
همراه جعفر به مدینه آمدند، هنگامی که فقر مالی مسلمانها را مشاهده کردند، به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عرض کردند: ما اموال فراوانی در دیار خود داریم، اگر اجازه فرمایید به کشور خود بازگردیم و اموال خود را همراه بیاوریم و با مسلمانان تقسیم کنیم، پیامبر صلیاللهعلیهوآله اجازه فرمودند، رفتند و اموال خود را آوردند و میان خود و مسلمین تقسیم کردند، در این هنگام آیههای ۵۲ تا ۵۴ سوره قصص[۹۲]نازل گردید و خداوند از آنها تمجید کرد.[۹۳] | همراه جعفر به مدینه آمدند، هنگامی که فقر مالی مسلمانها را مشاهده کردند، به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عرض کردند: ما اموال فراوانی در دیار خود داریم، اگر اجازه فرمایید به کشور خود بازگردیم و اموال خود را همراه بیاوریم و با مسلمانان تقسیم کنیم، پیامبر صلیاللهعلیهوآله اجازه فرمودند، رفتند و اموال خود را آوردند و میان خود و مسلمین تقسیم کردند، در این هنگام آیههای ۵۲ تا ۵۴ سوره قصص[۹۲]نازل گردید و خداوند از آنها تمجید کرد.[۹۳] | ||
==هجرت گروهی== | ==هجرت گروهی== | ||
قرآن از مهاجران یاد شده با عنوان «پیشگامان نخستین» یاد کرده است. | قرآن از مهاجران یاد شده با عنوان «پیشگامان نخستین» یاد کرده است. | ||
چنان که میفرماید: «وَالسّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَالاَْنصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسانٍ رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»[۹۴]؛ «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت و آنها (نیز) از او خشنود شدند.» | چنان که میفرماید: «وَالسّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَالاَْنصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسانٍ رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»[۹۴]؛ «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت و آنها (نیز) از او خشنود شدند.» | ||
و آیه ۴۱ سوره نحل: «وَالَّذینَ هاجَرُوا فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا...»[۹۵]؛ «آنانی که در راه خدا هجرت کردند، بعد از آن که ستم شدند.» درباره این گروه نازل شده است. | |||
و آیه ۴۱ سوره نحل: «وَالَّذینَ هاجَرُوا فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا...»[۹۵]؛ «آنانی که در راه خدا هجرت کردند، بعد از آن که ستم شدند.» | |||
درباره این گروه نازل شده است. | |||
گاه به این هجرت، هجرت اولیه و به هجرت گروهی از مسلمانان که بعد از صلح حدیبیه و به دست آمدن یک محیط نسبتا امن به مدینه هجرت نمودند، «هجرت ثانیه» گفته میشود، و گاهی بر هجرت تمام کسانی که بعد از جنگ بدر تا زمان فتح مکّه به مدینه مهاجرت کردند، این عنوان اطلاق میشود[۹۶] | گاه به این هجرت، هجرت اولیه و به هجرت گروهی از مسلمانان که بعد از صلح حدیبیه و به دست آمدن یک محیط نسبتا امن به مدینه هجرت نمودند، «هجرت ثانیه» گفته میشود، و گاهی بر هجرت تمام کسانی که بعد از جنگ بدر تا زمان فتح مکّه به مدینه مهاجرت کردند، این عنوان اطلاق میشود[۹۶] | ||
خط ۲۸۳: | خط ۳۶۷: | ||
==جایگاه دنیوی و پاداش اخروی== | ==جایگاه دنیوی و پاداش اخروی== | ||
«وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ فِی اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخْرة اکبر لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ »[۹۷]«آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (ومقام) خوبی به آنها میدهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر میدانستند!». | «وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ فِی اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخْرة اکبر لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ »[۹۷]«آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (ومقام) خوبی به آنها میدهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر میدانستند!». | ||
تشکیل جامعه صالح اسلامی که واژۀ «حسنة» بر آن منطبق است همان پاداش دنیوی است.[۹۸] | تشکیل جامعه صالح اسلامی که واژۀ «حسنة» بر آن منطبق است همان پاداش دنیوی است.[۹۸] | ||
==امنیت گسترده== | ==امنیت گسترده== | ||
قرآن در اینباره میفرماید: «ومَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی الاَْرْضِ مُراغَما کَثیرا وَسَعَةً وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرا اِلَی اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَی اللّهِ وَکانَ اللّهُ غَفُورا رَحیما»[۹۹]؛ «و کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان و گستردهای در زمین مییابد. کسی که از خانهاش به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خدا است و خداوند آمرزنده و مهربان است. | قرآن در اینباره میفرماید: «ومَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی الاَْرْضِ مُراغَما کَثیرا وَسَعَةً وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرا اِلَی اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَی اللّهِ وَکانَ اللّهُ غَفُورا رَحیما»[۹۹]؛ «و کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان و گستردهای در زمین مییابد. کسی که از خانهاش به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خدا است و خداوند آمرزنده و مهربان است. | ||
در آیه ۱۱۰ سوره نحل میخوانیم: «اِنَّ رَبَّکَ لِلذینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَصَبَرُوا اِنَّ رَبّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحیمٌ».[۱۰۰] | در آیه ۱۱۰ سوره نحل میخوانیم: «اِنَّ رَبَّکَ لِلذینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَصَبَرُوا اِنَّ رَبّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحیمٌ».[۱۰۰] | ||
خط ۲۹۴: | خط ۳۸۰: | ||
==روزی شایسته== | ==روزی شایسته== | ||
«وَالَّذینَ آمَنُوا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّهِ وَالَّذینَ آوَوْا وَنَصَرُوا اُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَریمٌ»[۱۰۲]؛ «و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که (مهاجران را) پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنانی حقیقیاند. برای آنها آمرزش و روزی شایستهای است.» | «وَالَّذینَ آمَنُوا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّهِ وَالَّذینَ آوَوْا وَنَصَرُوا اُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَریمٌ»[۱۰۲]؛ «و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که (مهاجران را) پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنانی حقیقیاند. برای آنها آمرزش و روزی شایستهای است.» | ||
«وَالَّذینَ َهاجَرُوا فی سَبیلِ اللّهِ ثُمَّ قُتِلُوا اَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللّهُ رِزْقا حَسَنا وَاِنَّ اللّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرّازِقینَ، لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْ خَلاً یرضَوْنَهُ واِنَّ اللّهَ لَعَلیمٌ حَلیمٌ»[۱۰۳]؛ «و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزی نیکویی میدهد، و خداوند بهترین روزی دهندگان است. خداوند، آنان را در محلّی وارد میکند که از آن خشنود خواهند بود و خداوند دانا و بردبار است.» | «وَالَّذینَ َهاجَرُوا فی سَبیلِ اللّهِ ثُمَّ قُتِلُوا اَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللّهُ رِزْقا حَسَنا وَاِنَّ اللّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرّازِقینَ، لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْ خَلاً یرضَوْنَهُ واِنَّ اللّهَ لَعَلیمٌ حَلیمٌ»[۱۰۳]؛ «و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزی نیکویی میدهد، و خداوند بهترین روزی دهندگان است. خداوند، آنان را در محلّی وارد میکند که از آن خشنود خواهند بود و خداوند دانا و بردبار است.» | ||
==بالاترین درجه نزد خداوند و رستگاری ابدی== | ==بالاترین درجه نزد خداوند و رستگاری ابدی== | ||
«اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّهِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنه وَرِضْوانٍ وَجَنّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ خالِدینَ فیها اَبَدا اِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظیمٌ»[۱۰۴]؛ «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها رستگارند، پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود، و رضایت (خویش) و باغهایی (از بهشت )بشارت میدهد که در آن نعمتهای جاودانه دارند و همواره تا ابد در این باغها خواهند بود، زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است.» | «اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّهِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنه وَرِضْوانٍ وَجَنّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ خالِدینَ فیها اَبَدا اِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظیمٌ»[۱۰۴]؛ «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها رستگارند، پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود، و رضایت (خویش) و باغهایی (از بهشت )بشارت میدهد که در آن نعمتهای جاودانه دارند و همواره تا ابد در این باغها خواهند بود، زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است.» | ||
به راستی عظیمترین و برترین پاداشها را خداوند برای مهاجران مؤمن و مجاهد در نظر گرفته است. | به راستی عظیمترین و برترین پاداشها را خداوند برای مهاجران مؤمن و مجاهد در نظر گرفته است. | ||
=پاداش مرگ در موقع هجرت= | =پاداش مرگ در موقع هجرت= | ||
«...وَ مَن یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی الأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَ سَعَةً وَ مَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلی اللّهِ وَ کَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا »[۱۰۵]«...و هر کس به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد پاداش او بر خداست و خداوند، آمرزنده و مهربان است». | «...وَ مَن یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی الأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَ سَعَةً وَ مَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلی اللّهِ وَ کَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا »[۱۰۵]«...و هر کس به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد پاداش او بر خداست و خداوند، آمرزنده و مهربان است». | ||
مهاجرت به سوی خدا و رسول کنایه از مهاجرت به سرزمین اسلام است سرزمینی که انسانها میتوانند با کتاب خدا، سنّت رسول خدا آشنا شده و سپس به آن دو عمل کنند.[۱۰۶] | مهاجرت به سوی خدا و رسول کنایه از مهاجرت به سرزمین اسلام است سرزمینی که انسانها میتوانند با کتاب خدا، سنّت رسول خدا آشنا شده و سپس به آن دو عمل کنند.[۱۰۶] | ||
و چنین شخصی اگر در این سفر بمیرد پاداش او با خداوند آمرزنده و مهربان است. | و چنین شخصی اگر در این سفر بمیرد پاداش او با خداوند آمرزنده و مهربان است. | ||
خدای متعال در آیه دیگری به مهاجرینی که در راه خدا به مقام شهادت میرسند و یا حتّی به مرگ طبیعی از دنیا میروند وعدۀ «رزق حَسَن» داده است: «...لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا...»[۱۰۷]«...خداوند به آنها روزی نیکوئی میدهد ». | خدای متعال در آیه دیگری به مهاجرینی که در راه خدا به مقام شهادت میرسند و یا حتّی به مرگ طبیعی از دنیا میروند وعدۀ «رزق حَسَن» داده است: «...لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا...»[۱۰۷]«...خداوند به آنها روزی نیکوئی میدهد ». | ||
«رِزْق حَسَن» همان نعمتهای بهشتی است چون بعد از مرگ، جز آخرت جایی نیست که آدمی در آن از «رزق حسن» بهرهمند بشود.[۱۰۸][۱۰۹] | «رِزْق حَسَن» همان نعمتهای بهشتی است چون بعد از مرگ، جز آخرت جایی نیست که آدمی در آن از «رزق حسن» بهرهمند بشود.[۱۰۸][۱۰۹] | ||
=پیآمد ترک هجرت= | =پیآمد ترک هجرت= | ||
«إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَـئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا »[۱۱۰]«کسانی که فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!) گفتند: ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم. آنها (فرشتگان) گفتند: مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟ آنها (عذری نداشتند و) جایگاهشان دوزخ است و سرانجام بدی است.» | «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَـئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا »[۱۱۰]«کسانی که فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!) گفتند: ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم. آنها (فرشتگان) گفتند: مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟ آنها (عذری نداشتند و) جایگاهشان دوزخ است و سرانجام بدی است.» | ||
با توجه به سیاق آیات مراد از "ظلم " در این آیه، ظلم به خویشتن است و ظلم به خویشتن در اثر روی گردانی از دین خدا و ترک برپاداریِ شعائر الهی، حاصل میشود و آن نیز در اثر زندگی در سرزمین کفر و شرک پدید میآید، انسان با زندگی در چنین محیطی عملاً راهی برای آموزش و عمل به معارف دین پیدا نمیکند. | با توجه به سیاق آیات مراد از "ظلم " در این آیه، ظلم به خویشتن است و ظلم به خویشتن در اثر روی گردانی از دین خدا و ترک برپاداریِ شعائر الهی، حاصل میشود و آن نیز در اثر زندگی در سرزمین کفر و شرک پدید میآید، انسان با زندگی در چنین محیطی عملاً راهی برای آموزش و عمل به معارف دین پیدا نمیکند. | ||
پس استضعاف آنان بطور مطلق نبوده بلکه استضعافی بوده که خودشان خود را با سهل انگاری به آن دچار کردند و میتوانستند با مهاجرت از سرزمین شرک به سرزمین ایمان، خود را از آن برهانند.[۱۱۱] | پس استضعاف آنان بطور مطلق نبوده بلکه استضعافی بوده که خودشان خود را با سهل انگاری به آن دچار کردند و میتوانستند با مهاجرت از سرزمین شرک به سرزمین ایمان، خود را از آن برهانند.[۱۱۱] | ||
=پانویس= | =پانویس= |