هجرت: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰٬۵۰۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰۳: خط ۲۰۳:


مرحوم طبرسی می‏گوید: «این آیه دلالت می‏کند بر اینکه مبلغین (مهاجر ) اسلام و دعوت کنندگان به سوی قرآن، باید در مقابل ناملایمات شکیبایی پیشه کنند و با حُسن خلق و مدارا، با مردم معاشرت نمایند تا سخنان آنها زودتر پذیرفته شود.»<ref>ابوعلی طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۷۹.</ref>
مرحوم طبرسی می‏گوید: «این آیه دلالت می‏کند بر اینکه مبلغین (مهاجر ) اسلام و دعوت کنندگان به سوی قرآن، باید در مقابل ناملایمات شکیبایی پیشه کنند و با حُسن خلق و مدارا، با مردم معاشرت نمایند تا سخنان آنها زودتر پذیرفته شود.»<ref>ابوعلی طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۷۹.</ref>
==توکل و امیدواری==
از دیگر ویژگیهای مهاجران توکل و اعتماد بر خداوند متعال می‏باشد.
قرآن کریم می‏فرماید: «وَالَّذینَ هاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبِیلِ اللّه‏ِ اُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّه‏ِ وَاللّه‏ُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛<ref>بقره/سوره۲، آیه۲۱۸.    </ref>«و کسانی که هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند، و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
چنان که حضرت موسی علیه‏ السلام هنگام هجرت به مَدْیَن، سخنش توکل بر خدا بود.
قرآن می‏گوید: «هنگامی که متوجه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.»<ref>قصص/سوره۲۸، آیه۲۲-۲۰.    </ref>
==صداقت در عمل==
یکی دیگر از صفات مهاجران که در موفقیت و نفوذ اجتماعی آنها نقش بسزای دارد، راست گویی و صداقت پیشگی است.
پیامبران مخصوصا پیامبر خاتم صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏ آله یکی از راه‏های موفقیتشان راست گویی بود؛ تا آنجا که پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله معروف به «امین» شده بود؛ یعنی، در همه چیز و همه جا مورد اطمینان بود، و گفتار او سراسر صداقت بود.
قرآن درباره این ویژگی می‏فرماید: «لِلْفُقَراء الْمُهاجِرینَ الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ....اُؤلئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»؛«این اموال برای مهاجران فقیری است که از سرزمین خود بیرون رانده شدند...آنها راستگویانند.»
نقش و کاربرد این صفت درباره مبلغان مهاجر بیشتر ظاهر می‏شود؛ چرا که نقل مطالب به دور از تحریف و خلاف واقع باشد.
در یک کلام، یک مبلّغ مهاجر، در گفتار و رفتار خود باید صادق و راستگو باشد، و عالم و مبلّغ راستین کسی است که رفتار او گفتارش را تصدیق کند و راستی آن را آشکار سازد.
علی علیه‏ السلام در توضیح سخن خداوند که می‏فرماید: «اِنَّما یَخْشَی اللّه‏َ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»؛ «از میان بندگان خدا فقط علماء و دانشمندان از خدا می‏ترسند.»<ref>فاطر/سوره۳۵، آیه۲۸.    </ref>
فرمود: «یَعْنی بِالعُلَماء مَنْ صَدَّقَ فِعْلُهُ قَوْلَهُ وَ مَنْ لَمْ یُصَّدِقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ فَلَیْسَ بِعالِمٍ؛ مقصود از علما کسی است که رفتار او گفتارش را تصدیق کند و کسی که رفتارش سخنش را تصدیق نکند، پس عالم نیست.»<ref>محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، تهران، مکتبة الصدوق، ج۱، ص۱۳۵.</ref>
=مهاجران نمونه=
قرآن و روایات گاهی برای اهمیّت هجرت به نمونه‏های عینی و عملی هجرت اشاره می‏کند.
==حضرت ابراهیم==
حضرت ابراهیم علیه‏السلام بعد از جریان آتش سوزی نمرود و انجام رسالت خویش در سرزمین بابل تصمیم گرفت به سوی شام هجرت کند.<ref>تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۴۵۲.    </ref>
در قرآن آیات مختلفی به این مطلب اشاره دارد:
۱. «وَقالَ اِنّی مُهاجِرٌ اِلی رَبّی اِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ<ref>عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۶.    </ref>؛ گفت من به سوی خدای خود مهاجرت می‏کنم. او عزیز و حکیم است.»
۲. «اِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی سَیَهْدین<ref>صافات/سوره۳۷، آیه۹۹.    </ref>؛ من به سوی خدای خویش می‏روم. بزودی مرا هدایت خواهد کرد.»
۳. «وَ نَجَّیْناهُ وَلُوطا اِلَی الاَْرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها لِلْعالَمینَ<ref>انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۱.    </ref>؛ او (ابراهیم) و لوط را به سرزمینی که برای جهانیان پر برکتش ساخته بودیم، نجات (و رهائی) بخشیدیم.»
===پاداش هجرت حضرت ابراهیم===
خداوند به عنوان پاداش هجرت ابراهیم علیه‏السلام، بعد از آن به او نعمتهای بزرگی عطا فرمود:
۱. فرزندان لایق و شایسته که بتوانند چراغ ایمان و نبوت را در دودمان او روشن نگهدارند.
۲. در دودمان حضرت ابراهیم علیه‏السلام <ref>میزان الحکمه، ج۱۳، ص۶۶۰۲.</ref>    و کتاب آسمانی قرار داد.
۳. پاداش دنیوی همچون نام نیک و لسان صدق فی الاخرین به او عنایت فرمود.
۴. در آخرت او را از صالحان قرار داد.
قرآن به همین پاداشها اشاره دارد، آنجا که می‏فرماید: «وَقالَ إِنّی مُهاجِرٌ الی رَبّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم وَوَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وجَعَلْنا فی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتابَ وَءآتَیْناهُ اَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَاِنَّهُ فِی الاْءخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحینَ<ref>عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۷-۲۶.    </ref>؛ و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم هجرت می‏کنم که او عزیز و حکیم است و ما به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوّت و کتاب (آسمانی) قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.»
خداوند بر اثر هجرت و تلاش ابراهیم علیه‏السلام تمام احوال ناراحت کننده او را به ضد آن و به بهترین حالت تبدیل نمود؛ بت پرستان بابل می‏خواستند ابراهیم را با آتش بسوزانند آتش گلستان شد.
آنها می‏خواستند او همیشه تنها بماند، خداوند آنچنان جمعیّت و کثرتی برای او قرار داد که دنیا از دودمان‏اش پر شد.
بعضی از نزدیک‏ترین افراد به او ـ از جمله آذر ـ گمراه و بت پرست بودند، خداوند در عوض به او فرزندانی داد که هم خود هدایت یافته بودند و هم هدایتگر دیگران شدند.
ابراهیم علیه‏السلام در آغاز مال و جاهی نداشت، امّا خداوند در پایان مال و جاه عظیمی به او عطا کرد.
ابراهیم علیه‏السلام در ابتدا به قدری گمنام بود که حتّی بت‏پرستان بابل هنگامی که می‏خواستند از او یاد کنند می‏گفتند: «سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ اِبْراهیمُ»؛ «شنیدیم جوانکی گفتگوی بتها را می‏کرد که به او ابراهیم گفته می‏شود.» اما خدا آنچنان اسم و آوازه‏ای به او داد که به عنوان شیخ الانبیا یا شیخ المرسلین معروف شد.
این همه بر اثر هجرت و تلاش او در راه خدا بود.
==حضرت موسی==
حضرت موسی علیه‏السلام یکی از فرعونیان را کشت. این قتل یک قتل ساده نبود؛ بلکه جرقه‏ای برای یک انقلاب و هجرت بود.
دستگاه فرعونی نمی‏توانست به سادگی از کنار آن بگذرد که بردگان بنی اسرائیل، قصد جان اربابان خود کنند! زیرا تکرار آن تهدیدی علیه حکومت وقت بود.
لذا جلسه مشورتی تشکیل دادند و حکم قتل موسی علیه‏السلام را صادر کردند.
در این هنگام یک حادثه غیر منتظره موسی علیه‏السلام را از مرگ حتمی رهائی بخشید. «مردی از نقطه دور دست شهر (از مرکز فرعونیان) با سرعت آمد و به موسی علیه‏السلام گفت: این جمعیّت برای کشتنت به مشورت نشسته‏اند، فورا از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام<ref>قصص/سوره۲۸، آیه۱۷-۱۴.    </ref>موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏ای. عرض کرد پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهائی بخش. هنگامی که متوجّه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.<ref>قصص/سوره۲۸، آیه۲۲-۲۰.    </ref>
آری موسی علیه‏السلام بعد از این که محیط را آلوده و نا امن تشخیص داد، تصمیم گرفت به سوی سرزمین «مدین» که شهری در جنوب شام و شمال حجاز و از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج بود هجرت کند.
موسی علیه‏السلام، جوانی که در ناز و نعمت بزرگ شده، باید دوران هجرت و سختی را پشت سر بگذارد و از تارهائی که قصر فرعون بر گرد شخصیّت او تنیده بود، بیرون آید؛ در کنار مستضعفان قرار گیرد؛ درد آنها را با تمام وجودش احساس کند و آماده یک قیام الهی بر ضد مستکبران گردد.
===پاداش هجرت حضرت موسی===
۱. رسالت و نبوت.
۲. کلیم اللّه‌ شدن. «خداوند فرمود: ای موسی تو را با رسالتهای خویش و با سخن گفتنم بر مردم برگزیدم.<ref>اعراف/سوره۷، آیه۱۴۴.    </ref>
۳. آسان کردن کارها.
۴. گره گشائی از زبان.
۵. فصاحت و بلاغت.
۶. وزارت برادر و....
این پاداشها در آیات ۲۴ تا ۳۶ سوره طه<ref>طه/سوره۲۰، آیه۳۶-۲۴.    </ref>بیان شده است.
==پیامبر اکرم==
بعد از آن که سران قریش طبق پیشنهاد «ابوجهل» تصمیم گرفتند تا از تمام قبائل افرادی انتخاب شوند، و شبانه به طور گروهی به خانه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله حمله برند و او را قطعه قطعه کنند، پیک وحی نازل شد و پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را از نقشه‏های مشرکان آگاه ساخت، «واِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثَبِّتُوکَ اَوْ یَقْتُلُوکَ اَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّه‏ُ وَاللّه‏ُ خَیْرُ الُماکِرینَ».<ref>انفال/سوره۸، آیه۳۰.    </ref>
«هنگامی که کافران ضد تو حیله کنند (و نقشه بکشند) تا تو را زندانی کنند یا بکشند یا تبعید نمایند، آنان با خدا از در حیله وارد می‏شوند و خداوند حیله می‏کند و خداوند بهترین حیله کنندگان است.»
===آثار هجرت پیامبر اکرم===
بررسی تاریخ نشان می‏دهد که هجرت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و مسلمانان و جهاد، دو عامل اصلی در پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند بود.
اگر هجرت نبود اسلام در محیط خفقان‏آور مکه از میان می‏رفت.
هجرت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله اسلام را از شکل منطقه‏ای بیرون آورد و در شکل جهانی قرار داد.
و آثار دیگری هم هستند که عبارتند از:
۱. توسعه اسلام و ازدیاد مسلمانان.
۲. تشکل مسلمین.
۳. ایجاد ارتش اسلام.
۴. ایجاد مرکز قدرت برای مسلمانان.
۵. تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، و تبدیل شدن یثرب (مدینه) به «مَدینَةُ الرَّسُول».
۶. مهار دشمنان و سرکوب آنها (اعم از مشرکین و یهودیان).
۷. بیرون آمدن اسلام از شکل منطقه‏ای و جهانی شدن و عزت آن.
۸. پیروزیهای پی در پی و فتح مکّه.
۹. فراهم آمدن زمینه تربیت انسانهایی چون سلمان و اباذر و عمّار و... .
=هجرت مسلمانان=
مسلمانان دو بار هجرت کردند:
==هجرت محدود==
گروه کوچکی از مسلمانان بعد از دیدن وضع رقت‏بار مسلمانان و شکنجه بی‏امان مشرکان و... مسئله را با پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله مطرح کردند و از حضرت کسب تکلیف نمودند.
حضرت در پاسخ فرمود: «اگر به سرزمین حبشه سفر کنید، (برای شما بسیار سودمند خواهد بود) زیرا بر اثر وجود یک زمامدار نیرومند و دادگر در آنجا به کسی ستم نمی‏شود و آنجا سرزمین دوستی و پاکی است و شماها می‏توانید در آن سرزمین بسر ببرید تا خدا فرجی برای شما پیش آورد».
«لَوْ خَرَجْتُمْ اِلی اَرْضِ الْحَبَشَةِ فَاِنَّ بِها مَلِکا لا یُظْلَمُ عِنْدَهُ اَحَدٌ وَهِیَ اَرْضُ صِدْقٍ حَتّی یَجْعَلَ اللّه‏ُ لَکُمْ فَرَجا مِمّا اَنْتُمْ فیهِ».<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۴۶.</ref><ref>ابن هشام، سیره ابن هشام، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ ه.، ج۱، ص۳۴۹.</ref>
کلام پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، چنان اثر کرد که در زمانی کوتاه آنهایی که آمادگی بیشتری داشتند، بار سفر بستند.
شبانه و مخفیانه، برخی پیاده و بعضی سواره راه جدّه را پیش گرفتند و مجموع آنها در این نوبت ده یا پانزده نفر بودند. چهره شاخص آنها جعفر بن ابی‌طالب بود و میان آنها چهار زن مسلمان نیز دیده می‏شد.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۴۶.</ref>
سخنان جعفر بن ابیطالب نزد نجاشی زمامدار حبشه چنان تاثیر گذاشت که شاه حبشه، از گفتار جعفر کاملاً خوشحال شد و گفت: «به خدا سوگند، عیسی را بیش از این مقامی نبود.»
ولی وزیران و اطرافیان منحرف، گفتار شاه را نپسندیدند و او علی رغم افکار آنها عقاید مسلمانان را تحسین نمود و به آنها آزادی کامل داد.
==ره‌آورد هجرت اوّل==
در نتیجه هجرت این گروه از مسلمانان بذر اسلام در بیرون از جزیرة العرب (از جمله قلب نجاشی) پاشیده شد، لذا در سفر بعدی جعفر به حبشه، به فرمان رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، علنا نجاشی به اسلام دعوت شد و او نیز اجابت نمود و ایمان آورد.
به هنگام بازگشت جعفر و همراهان، چهل تن از اهل آن کشور که ایمان آورده بودند، به جعفر گفتند: به ما اجازه ده تا خدمت این پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برسیم و اسلام خود را بر او عرضه بداریم.
همراه جعفر به مدینه آمدند، هنگامی که فقر مالی مسلمانها را مشاهده کردند، به رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله عرض کردند: ما اموال فراوانی در دیار خود داریم، اگر اجازه فرمایید به کشور خود بازگردیم و اموال خود را همراه بیاوریم و با مسلمانان تقسیم کنیم، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله اجازه فرمودند، رفتند و اموال خود را آوردند و میان خود و مسلمین تقسیم کردند، در این هنگام آیه‏های ۵۲ تا ۵۴ سوره قصص<ref>قصص/سوره۲۸، آیه۵۴-۵۲.    </ref>نازل گردید و خداوند از آنها تمجید کرد.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۹۳.    </ref>
==هجرت گروهی==
قرآن از مهاجران یاد شده با عنوان «پیشگامان نخستین» یاد کرده است.
چنان که می‏فرماید: «وَالسّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَالاَْنصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسانٍ رَضِیَ اللّه‏ُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»<ref>توبه/سوره۹، آیه۱۰۰.    </ref>؛ «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت و آنها (نیز) از او خشنود شدند.»
و آیه ۴۱ سوره نحل: «وَالَّذینَ هاجَرُوا فِی اللّه‏ِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا...»<ref>نحل/سوره۱۶، آیه۴۱.    </ref>؛ «آنانی که در راه خدا هجرت کردند، بعد از آن که ستم شدند.»
درباره این گروه نازل شده است.
گاه به این هجرت، هجرت اولیه و به هجرت گروهی از مسلمانان که بعد از صلح حدیبیه و به دست آمدن یک محیط نسبتا امن به مدینه هجرت نمودند، «هجرت ثانیه» گفته می‏شود، و گاهی بر هجرت تمام کسانی که بعد از جنگ بدر تا زمان فتح مکّه به مدینه مهاجرت کردند، این عنوان اطلاق می‏شود<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۶۲.    </ref>
=پاداش مهاجران=
از جمله نکاتی که دلالت بر رفعت جایگاه هجرت در اسلام دارد، پاداشهای عظیمی است که خداوند در دنیا و آخرت به مهاجران عنایت نموده است، که به برخی موارد اشاره می‏شود:
==جایگاه دنیوی و پاداش اخروی==
«وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ فِی اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخْرة اکبر لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ »<ref>نحل/سوره۱۶، آیه۴۱.    </ref>«آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (ومقام) خوبی به آنها میدهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر می‌دانستند!».
تشکیل جامعه صالح اسلامی که واژۀ «حسنة» بر آن منطبق است همان پاداش دنیوی است.<ref>ترجمه المیزان، ج۱۲، ص۳۷۱.    </ref>
==امنیت گسترده==
قرآن در این‏باره می‏فرماید: «ومَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّه‏ِ یَجِدْ فِی الاَْرْضِ مُراغَما کَثیرا وَسَعَةً وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرا اِلَی اللّه‏ِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَی اللّه‏ِ وَکانَ اللّه‏ُ غَفُورا رَحیما»<ref>نساء/سوره۴، آیه۱۰۰.    </ref>؛ «و کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان و گسترده‏ای در زمین می‏یابد. کسی که از خانه‏اش به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خدا است و خداوند آمرزنده و مهربان است.
در آیه ۱۱۰ سوره نحل می‏خوانیم: «اِنَّ رَبَّکَ لِلذینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَصَبَرُوا اِنَّ رَبّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحیمٌ».<ref>نحل/سوره، آیه۱۱۰.    </ref>
==بهشت جاودان و بخشش گناهان==
«فَالَّذینَ هاجَرُوا وَاُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَاُوذُوا فی سَبیلی وَقاتَلُوا وَ قُتِلُوا لاَُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَلاَُدْخِلَنَّهُمْ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ ثَوابا مِنْ عِنْدِ اللّه‏ِ وَاللّه‏ُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»<ref>آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.    </ref>؛ ««آنها که در راه خدا هجرت کردند و از خانه‏های خویش بیرون رانده شدند، و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را می‏بخشم و آنها را در باغهای بهشتی که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد می‏کنم. این پاداشی است از طرف خداوند و بهترین پاداشها نزد پروردگار است.»
==روزی شایسته==
«وَالَّذینَ آمَنُوا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّه‏ِ وَالَّذینَ آوَوْا وَنَصَرُوا اُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَریمٌ»<ref>انفال/سوره۸، آیه۷۴.    </ref>؛ «و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که (مهاجران را) پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنانی حقیقی‏اند. برای آنها آمرزش و روزی شایسته‏ای است.»
«وَالَّذینَ َهاجَرُوا فی سَبیلِ اللّه‏ِ ثُمَّ قُتِلُوا اَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللّه‏ُ رِزْقا حَسَنا وَاِنَّ اللّه‏َ لَهُوَ خَیْرُ الرّازِقینَ، لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْ خَلاً یرضَوْنَهُ واِنَّ اللّه‏َ لَعَلیمٌ حَلیمٌ»<ref>حج/سوره۲۲، آیه۵۹-۵۸.    </ref>؛ «و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزی نیکویی می‏دهد، و خداوند بهترین روزی دهندگان است. خداوند، آنان را در محلّی وارد می‏کند که از آن خشنود خواهند بود و خداوند دانا و بردبار است.»
==بالاترین درجه نزد خداوند و رستگاری ابدی==
«اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّه‏ِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّه‏ِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنه وَرِضْوانٍ وَجَنّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ خالِدینَ فیها اَبَدا اِنَّ اللّه‏َ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظیمٌ»<ref>توبه/سوره۹، آیه۲۲-۲۰.    </ref>؛ «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها رستگارند، پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود، و رضایت (خویش) و باغهایی (از بهشت )بشارت می‏دهد که در آن نعمتهای جاودانه دارند و همواره تا ابد در این باغها خواهند بود، زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است.»
به راستی عظیم‏ترین و برترین پاداشها را خداوند برای مهاجران مؤمن و مجاهد در نظر گرفته است.
=پاداش مرگ در موقع هجرت=
«...وَ مَن یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی الأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَ سَعَةً وَ مَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلی اللّهِ وَ کَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا »<ref>نساء/سوره۴، آیه۱۰۰.    </ref>«...و هر کس به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد پاداش او بر خداست و خداوند، آمرزنده و مهربان است».
مهاجرت به سوی خدا و رسول کنایه از مهاجرت به سرزمین اسلام است سرزمینی که انسانها می‌توانند با کتاب خدا، سنّت رسول خدا آشنا شده و سپس به آن دو عمل کنند.<ref>المیزان ذیل آیه ۱۰۰ سوره نساء.</ref>
و چنین شخصی اگر در این سفر بمیرد پاداش او با خداوند آمرزنده و مهربان است.
خدای متعال در آیه دیگری به مهاجرینی که در راه خدا به مقام شهادت می‌رسند و یا حتّی به مرگ طبیعی از دنیا می‌روند وعدۀ «رزق حَسَن» داده است: «...لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا...»<ref>حج/سوره۲۲، آیه۵۸.    </ref>«...خداوند به آنها روزی نیکوئی میدهد ».
«رِزْق حَسَن» همان نعمتهای بهشتی است چون بعد از مرگ، جز آخرت جایی نیست که آدمی در آن از «رزق حسن» بهره‌مند بشود.<ref>المیزان، ج۱۴، ص۵۶۵.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ش، ج۷، ص۱۴۸.</ref>
=پی‌آمد ترک هجرت=
«إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَـئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا »<ref>نساء/سوره۴، آیه۹۷.    </ref>«کسانی که فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!) گفتند: ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم. آنها (فرشتگان) گفتند: مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟ آنها (عذری نداشتند و) جایگاهشان دوزخ است و سرانجام بدی است.»
با توجه به سیاق آیات مراد از ""ظلم "" در این آیه، ظلم به خویشتن است و ظلم به خویشتن در اثر روی گردانی از دین خدا و ترک برپاداریِ شعائر الهی، حاصل می‌شود و آن نیز در اثر زندگی در سرزمین کفر و شرک پدید می‌آید، انسان با زندگی در چنین محیطی عملاً راهی برای آموزش و عمل به معارف دین پیدا نمی‌کند.
پس استضعاف آنان بطور مطلق نبوده بلکه استضعافی بوده که خودشان خود را با سهل انگاری به آن دچار کردند و می‌توانستند با مهاجرت از سرزمین شرک به سرزمین ایمان، خود را از آن برهانند.<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۷۶.</ref>
=پانویس=