ابونجیب سهروردی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
</div> | </div> | ||
'''أبو النجیب السهروردی''' (490 - 563 هـ / 1097 - 1168 م) | '''أبو النجیب السهروردی''' (490 - 563 هـ / 1097 - 1168 م) [[فقیه]] و [[صوفی]] [[شافعی]] است. | ||
=حیات= | =حیات= | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
=آثار= | =آثار= | ||
«آداب المریدین» ، «شرح الأسماء الحسنى» ، «غریب | «آداب المریدین» ، «شرح الأسماء الحسنى» ، «غریب المصابیح»، «مختصر مشكاة» ، «المصابیح للبغوی» و «مصنف فی طبقات الشافعیة» از آثار اوست. | ||
از آثار اوست. | |||
=وفات= | =وفات= | ||
او در سال563 هجری قمری در بغداد بدرود حیات گفت. | او در سال563 هجری قمری در بغداد بدرود حیات گفت. | ||
=احوالات= | =احوالات= | ||
ابوالنجیب سهروردی فقیه صوفی مسلکی بود و در مدرسه نظامیه بغداد به تدریس [[حدیث|حدیث]] پرداخت و در ساحل غربی بغداد به نام رباط مدرسه ای بنا کرد گویند که نسبش به [[ابوبکر]] می رسید. او به چنان درجه ای از دانش رسید که مفتی العراقیین و قدوة الفریقین لقب گرفت. | ابوالنجیب سهروردی فقیه صوفی مسلکی بود و در مدرسه نظامیه بغداد به تدریس [[حدیث|حدیث]] پرداخت و در ساحل غربی بغداد به نام رباط مدرسه ای بنا کرد. گویند که نسبش به [[ابوبکر]] می رسید. او به چنان درجه ای از دانش رسید که مفتی العراقیین و قدوة الفریقین لقب گرفت. | ||
سخاوی نویسنده کتاب محاسن الابرار میگوید:یکبار با ابوالنجیب سهروردی در بازار سلطان | سخاوی نویسنده کتاب محاسن الابرار میگوید: یکبار با ابوالنجیب سهروردی در بازار سلطان بغداد می رفتیم و او به گوسفندی پوست کنده شده که توسط قصابی آویزان شده بود نگاه کرد و ایستاد و گفت: این گوسفند به من می گوید که مرده است(ذبح نشده). قصاب با شنیدن این جمله از حال رفت پس وقتی به حال عادی برگشت به کرده خود اعتراف و از کرده ی خود توبه نمود. | ||
من یک بار با او از روی پلی عبور می کردیم او مردی را دید که در حال حمل میوه بود به او گفت: این میوه ها را به من بفروش صاحب میوه | من یک بار با او از روی پلی عبور می کردیم او مردی را دید که در حال حمل میوه بود به او گفت: این میوه ها را به من بفروش صاحب میوه ها از فروش امتناع کرد ابونجیب گفت: چون میوه ها به من می گویند: ما را از شر این مرد نجات ده ، زیرا او ما را خرید تا شراب کند ، پس آن مرد از این گفته شیخ بیهوش شد و روی زمین افتاد و بعد از به هوش آمدن به وسیله شیخ توبه کرد و گفت: به خدا قسم ، فقط خداوند متعال از این تصمیم من آگاه بود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%A8%D9%88_%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%AC%D9%8A%D8%A8_%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%8A أبو النجيب السهروردي]</ref>. | ||
=پانویس= | =پانویس= |
نسخهٔ ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۳۴
نام | عبد القاهر بن عبد الله بن محمد بن عمویه بن سعد البكری الصدیقی |
---|---|
نامهای دیگر | ضیاء الدین السهروردی |
درگذشت | 563ق |
أبو النجیب السهروردی (490 - 563 هـ / 1097 - 1168 م) فقیه و صوفی شافعی است.
حیات
عبد القاهر بن عبد الله بن محمد بن عمویه بن سعد البكری الصدیقی، أبو النجیب السهروردی، لقبش ضیاء الدین السهروردی و کنیه اش ابو نجیب بود. او در سهرورد روستایی در نزدیکی زنجان به دنیا آمد. سپس به بیت المقدس رفت و از آنجا عازم بغداد شد و در آنجا سکنا گرفت و در همانجا نیز از دنیا رفت.
آثار
«آداب المریدین» ، «شرح الأسماء الحسنى» ، «غریب المصابیح»، «مختصر مشكاة» ، «المصابیح للبغوی» و «مصنف فی طبقات الشافعیة» از آثار اوست.
وفات
او در سال563 هجری قمری در بغداد بدرود حیات گفت.
احوالات
ابوالنجیب سهروردی فقیه صوفی مسلکی بود و در مدرسه نظامیه بغداد به تدریس حدیث پرداخت و در ساحل غربی بغداد به نام رباط مدرسه ای بنا کرد. گویند که نسبش به ابوبکر می رسید. او به چنان درجه ای از دانش رسید که مفتی العراقیین و قدوة الفریقین لقب گرفت.
سخاوی نویسنده کتاب محاسن الابرار میگوید: یکبار با ابوالنجیب سهروردی در بازار سلطان بغداد می رفتیم و او به گوسفندی پوست کنده شده که توسط قصابی آویزان شده بود نگاه کرد و ایستاد و گفت: این گوسفند به من می گوید که مرده است(ذبح نشده). قصاب با شنیدن این جمله از حال رفت پس وقتی به حال عادی برگشت به کرده خود اعتراف و از کرده ی خود توبه نمود.
من یک بار با او از روی پلی عبور می کردیم او مردی را دید که در حال حمل میوه بود به او گفت: این میوه ها را به من بفروش صاحب میوه ها از فروش امتناع کرد ابونجیب گفت: چون میوه ها به من می گویند: ما را از شر این مرد نجات ده ، زیرا او ما را خرید تا شراب کند ، پس آن مرد از این گفته شیخ بیهوش شد و روی زمین افتاد و بعد از به هوش آمدن به وسیله شیخ توبه کرد و گفت: به خدا قسم ، فقط خداوند متعال از این تصمیم من آگاه بود[۱].