حرم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
=حرم نبوی= | =حرم نبوی= | ||
این مکان، حرم مهم دیگری است که بر پایه احادیث و فتاوای فقهی، آداب و احکام خاصی دارد. | |||
بنابر حدیثی، پیامبراکرم شفاعت اهل مدینه را در روز قیامت برعهده گرفته است. [۲۱۸][۲۱۹] | |||
حنفیان به وجود حرم برای مدینه ، به گونهای که احکام خاصی داشته باشد، قائل نیستند. [۲۲۰][۲۲۱] | |||
=حرم امام حسین= | =حرم امام حسین= |
نسخهٔ ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۲
حَرَم، محدودهای پیرامون اماکن مقدّس اسلامی، به ویژه کعبه میباشد.از احکام حرم در بابهاى طهارت ،حج، جهاد، لقطه، حدود، قصاص و دیات سخن گفتهاند که به مهمترین موارد آن اشاره مىشود.
معنا
واژه حرم، از ریشه حرم (به معنای ممنوع بودن)، گاهی به معنای اهل و عیال یک شخص یا محل اقامتشان است، که آنها را از تعرض دیگران حفظ میکند. [۱][۲][۳]محدودهاى گرداگرد کعبه معظم و همچنین به حد فاصل بین دو کوه «عائر» و «وُعَیر» در مدینه ، وهمچنین به مدفن پیامبران و امامان علیهم السّلام گفته میشود .
وجه تسمیه
در متون اسلامی، این واژه بیشتر در مورد مکانی گرداگرد اماکن مقدّس به کار میرود که ورود و حضور در آنها آداب ویژهای دارد.
مثلا واژگان حرم یا حرماللّه یا حرم مکّی معمولا به منطقهای در حریم خانه کعبه تا محدودهای معین اطلاق میشود. [۴][۵]
برخی حرم نامیدن محدوده این اماکن را به دلیل محترم بودن آنها یا حرمت انجام دادن برخی کارها در آنها دانستهاند. [۶][۷]
کاربرد
تعابیر حرمالرسول یا حرم نبوی درباره حرم پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم در مدینه بهکار میرود.
همچنین، ترکیب حرمین شریفین برای اشاره به دو حرم مکه و مدینه یا دو حرم نجف و کربلا یا دو حرم بیتالمقدّس و الخلیل بسیار کاربرد دارد.
گفتنی است در متون دینی، گاهی واژه حرم در معنایی مضیقتر یعنی درخصوص مسجدالحرام یا مسجدالنبی ، یا در مفهومی وسیعتر یعنی سرزمینی که مکه یا مدینه را دربرگرفته است، بهکار میرود.
همچنین اطلاق واژه حرم بر مدفن امامان شیعه (مشاهد مشرّفه) بسیار شایع است، مانند حرم حسینی [۸] درباره مرقد امام حسین علیهالسلام و حرم رضوی درباره مرقد امام رضا علیهالسلام. [۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]
مهمترین مصداق
حرم مکّی مهمترین و شاخصترین مصداق حرم است.
به شخص منسوب به این حرم، حِرْمی (اهل حرم) و به کسی که وارد منطقه حرم میشود و احرام میبندد، مُحرِم گفته میشود.
محدوده بیرونِ حرم را حِلّ نامیدهاند. [۱۷][۱۸][۱۹]
حرمت و قداستِ حرم مکه قدمتی طولانی دارد.
بنابر حدیثی منقول از پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، این منطقه از زمان خلقت آسمانها و زمین حرم شده و بر پایه حدیثی دیگر، دَحْوُالارض (گسترش زمین) از حرم مکّی صورت گرفته است. [۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷]
برخی مفسران ــبه استناد حدیثی از پیامبر اکرم که در آن حرم شدن مکه را به حضرت ابراهیم نسبت دادهاست ــ بر آناند که پیش از حضرت ابراهیم، مکه مانند سایر سرزمینها بود و پس از رسالت آن حضرت و دعا ی او برای آنکه مکه سرزمینی امن باشد، [۲۸][۲۹] حرمت و قداست یافت.
برخی دیگر گفتهاند که دعای ابراهیم تنها برای در امان بودن این سرزمین از حوادثی مانند خشکسالی و قحطی و زلزله بود و پیش از آن نیز آنجا محترم و مقدّس بود. [۳۰][۳۱][۳۲]
شماری نیز احتمال دادهاند که با دعای حضرت ابراهیم، حرمت حرم پس از مدتی مهجور بودن، احیا شده یا پس از رسالت وی، رعایت کردن حرمت حرم واجب شده است. [۳۳][۳۴][۳۵]
پیشینه
پیش از اسلام ، مردم عرب با محدوده حرم آشنا بودند و با خودداری از جنگ و خونریزی و قصاص قاتلان در محدوده حرم، به پیروی از سنّت حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام، حرمت آن را نگاه میداشتند و ازاینرو مکه را بَکّة (جایی که گردن ستمگران را میشکند)، بَسّاسة (جایی که فاسقان و کافران را از خود میراند) و صِلاح (محل امن) نیز مینامیدند. [۳۶][۳۷][۳۸][۳۹]
برخی اعراب هنگام ورود به حرم مکّی با این استدلال که در لباس خود مرتکب گناه شدهاند، آن را درمیآوردند و برخی از یهودیان کفشهای خود را به احترام حرم برمیکندند.
حواریان مسیح علیهالسلام نیز هنگام رسیدن به حرم، برای تکریم و بزرگداشت آن، پیاده راه پیمودند. [۴۰][۴۱][۴۲][۴۳]
قداست منطقه حرم پس از اسلام نیز تداوم یافت.
مثلاً صحابیان پیامبر از ارتکاب گناه در حرم پرهیز و یکدیگر را از آزار دادن و مزاحمت دیگران منع میکردند و حتی به علت هراس از شکسته شدن حرمت حرم، از اقامت در آن خودداری میکردند. [۴۴][۴۵]
حرم مکه
واژه حرم در چند آیه قرآن ذکر شده است که مفسران مراد از آن را در بیشتر موارد، حرم مکّی شمردهاند [۴۶][۴۷] [۴۸]
شماری از مفسران مراد از مسجدالحرام و مقام ابراهیم و کعبه و مکه را در برخی آیات ، محدوده حرم دانستهاند [۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴][۵۵] [۵۶]
طبق احادیث، محدوده حرم تا فراز آسمانهای هفت گانه و تا فرود زمینهای هفت گانه است و تا روز قیامت حرم باقی میماند. [۵۷][۵۸][۵۹]
شکستن حرمت حرم، موجب نفرین خدا و تمام پیامبران است. [۶۰]
بنابر حدیثی، پیامبراکرم شفاعت خود را برای حجگزارندهای که در حرم بمیرد، تضمین کرده است. [۶۱][۶۲][۶۳]
حدود منطقه حرم از دیرباز معهود بوده است؛ از این رو، درباره تعیین محدوده آن احادیث اندکی وجود دارد.
طبق یکی از این احادیث، طول و عرض حرم یک برید (چهار فرسخ) است و مسجدالحرام در مرکز آن قرار دارد. [۶۴]
بر پایه گزارشهای تاریخی، نخست حضرت ابراهیم علیهالسلام طبق وحی و با راهنمایی جبرئیل، محدوده حرم را علامتگذاشت. [۶۵][۶۶][۶۷][۶۸][۶۹]
حرم نبوی
این مکان، حرم مهم دیگری است که بر پایه احادیث و فتاوای فقهی، آداب و احکام خاصی دارد. بنابر حدیثی، پیامبراکرم شفاعت اهل مدینه را در روز قیامت برعهده گرفته است. [۲۱۸][۲۱۹] حنفیان به وجود حرم برای مدینه ، به گونهای که احکام خاصی داشته باشد، قائل نیستند. [۲۲۰][۲۲۱]
حرم امام حسین
حرم امام حسین علیهالسلام [۲۶۵] نزد شیعیان بسیار مقدّس است. فقها درباره محدوده این حرم ــ که دارای احکام فقهی خاصی نیز هست ـ آرای گوناگونی دارند، از جمله محدوده مدفن آن حضرت و خاندان و یاران او جز حضرت عباس علیهالسلام [۲۶۶] [۲۶۷] تمام شهر کربلا ، [۲۶۸] و روضه مقدّس امام حسین [۲۶۹][۲۷۰][۲۷۱][۲۷۲][۲۷۳][۲۷۴] را جزو این محدوده دانستهاند. در حدیثی منقول از حضرت علی علیهالسلام، کوفه حرم او خوانده شده است. [۲۷۵][۲۷۶][۲۷۷]
اقوال در جواز اتمام نماز در چهار حرم
از احکام اختصاصی حرم مکّی، حرم نبوی، مسجد کوفه و حائر حسینی به نظر مشهور فقهای شیعه، جواز و حتی استحبابِ خواندن نماز به صورت کامل (اِتمام) برای مسافر است، هرچند که خواندن نماز شکسته (قَصر) نیز برای او جایز است [۲۷۸] [۲۷۹] [۲۸۰][۲۸۱] فقها این اقوال را حاصل جمع احادیثی میدانند که بر تخییر میان قصر و اتمام در مکانهای چهارگانه دلالت دارند و احادیثی که دالّ بر مطلوب بودن اتمام نمازند. [۲۸۲][۲۸۳] در احادیث مذکور، تعبیراتی مانند «حرمین شریفین»، «مکه و مدینه» و «مسجدَین» آمده است [۲۸۴] و از اینرو، برخی فقها تنها در خود مسجدالحرام و مسجدالنبی حکم مذکور را جاری میدانند، نه در تمام قلمرو حرم مکّی و حرم نبوی [۲۸۵] [۲۸۶] [۲۸۷][۲۸۸] ابن بابویه [۲۸۹] به وجوب قصر در این اماکن قائل شده و آنها را واجد هیچ امتیازی ندانسته است. ظاهرآ این نظر مستند به ادله عامِ وجوب قصر نماز برای مسافر و نیز احادیثی است که در اماکن چهارگانه نماز قصر را واجب شمرده است، [۲۹۰] ولی سایر فقها با حمل این احادیث بر تقیه [۲۹۱][۲۹۲][۲۹۳][۲۹۴][۲۹۵] و با استناد بر ادله دیگر این نظر را نپذیرفتهاند. [۲۹۶][۲۹۷][۲۹۸][۲۹۹] شماری از فقها نیز، از باب احتیاط، به شکسته خواندن نماز در این چهار حرم نظر دادهاند. [۳۰۰][۳۰۱][۳۰۲][۳۰۳] برخی فقهای متقدم، از جمله ابن جنید اسکافی [۳۰۴] و علمالهدی، [۳۰۵] به وجوب خواندن نماز تمام برای مسافر در این چهار مکان و حتی حرم همه امامان شیعه علیهمالسلام نظر دادهاند. [۳۰۶][۳۰۷][۳۰۸] ابن ادریس حلّی ، [۳۰۹] علاوه بر حرم مکه و مدینه، تنها در حائر حسینی قائل به شمول این حکم شده است. فقهای شیعه این بحث را نیز مطرح کردهاند که آیا حکم تخییری مذکور تنها مسجد کوفه و حائر حسینی را دربرمیگیرد یا شامل تمام شهر کوفه و کربلا میشود. [۳۱۰][۳۱۱][۳۱۲] حنفیان ــکه مانند فقهای امامی به وجوب شکسته خواندن نماز به هنگام مسافرت قائلاندــ خواندن نماز کامل را در حرم مکّی پیروی از پیامبر اکرم شمرده و بهسبب مضاعف بودن پاداش کارها در حرم، آن را بهتر از خواندن نماز شکسته دانستهاند. [۳۱۳][۳۱۴] احکام و آداب دیگری نیز در منابع فقهی شیعه برای این حرمها و حرم امامان شیعه (مشاهد مشرّفه) ذکر شده است، مانند حرمت ورود جُنُب و حائض به این مکانها، [۳۱۵][۳۱۶] حرمت نجس کردن آنها و وجوب رفع نجاست از آنها، [۳۱۷] استحباب غسل پیش از ورود به این اماکن، مکروه بودن انتقال مردگان برای دفن به سرزمین دیگر، مگر به این مکانها، [۳۱۸][۳۱۹] و ممنوع بودن اجرای حد و قصاص در این حرمها میباشد. [۳۲۰][۳۲۱]
منابع
(۱) قرآن. (۲) آقابزرگ طهرانی،الذریعه. (۳) ابن اثیر، النهایة فی غریبالحدیث والاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش. (۴) ابن ادریس حلّی، کتاب السرائرالحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱. (۵) ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۴. (۶) ابن بابویه، المقنع، قم ۱۴۱۵. (۷) ابن جنید اسکافی، مجموعة فتاوی ابنالجنید، تألیف علی پناه اشتهاردی، قم ۱۴۱۶. (۸) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۹) ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییزالصحابة، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۱۰) ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۱۱) ابن رشد، بدایةالمجتهد و نهایة المقتصد، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۱۲) ابن سعید، الجامعللشرائع، قم ۱۴۰۵. (۱۳) ابن ظهیره، الجامعاللطیف فی فضل مکة و اهلها و بناءالبیت الشریف، مکه ۱۳۹۲/۱۹۷۲. (۱۴) ابن عابدین، ردّالمحتار علی الدرّالمختار، چاپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۱۵) ابن فهد، اتحاف الوری باخبار امالقری، چاپ فهیم محمد شلتوت، مکه (۱۹۸۳ـ ۱۹۸۴). (۱۶) ابن قدامه، المغنی، بیروت: دارالکتاب العربی، (بیتا). (۱۷) ابن منظور،لسان العرب. (۱۸) ابن هشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (بیروت) : دارابن کثیر، (بیتا). (۱۹) محمد بن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ما جاء فیها منالآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش. (۲۰) احمد بن محمد اسدی مکی، اخبار الکرام باخبار المسجد الحرام، چاپ حافظ غلام مصطفی، بنارس ۱۳۹۶/۱۹۷۶. (۲۱) یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترةالطاهرة، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش. (۲۲) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۲۳) مرتضی بروجردی، مستندالعروة الوثقی، تقریرات درس آیتاللّه خویی، ج ۸، (قم) ۱۳۶۷ش. (۲۴) اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج ۲، در حاجیخلیفه، ج ۶. (۲۵) محمدتقی بهجت، جامعالمسائل، قم ۱۳۷۸ش. (۲۶) منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۲۷) عبدالرحمان جبرتی، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار، بیروت: دارالجیل، (بیتا). (۲۸) احمد بن علی جصاص، احکامالقرآن، چاپ عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۴. (۲۹) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بیتا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش. (۳۰) حرّعاملی، وسائل الشیعه. (۳۱) اسماعیل حسینی مرعشی، اِجماعیات فقهالشیعة و اَحْوَطُ الاَقوال من احکام الشریعة، ج ۱، (قم) ۱۴۱۹. (۳۲) محمد بن محمد حَطّاب، مواهبالجلیل لشرح مختصر خلیل، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵. (۳۳) محسن حکیم، دلیل الناسک، چاپ محمد قاضی طباطبایی، (بیجا) : مؤسسةالمنار، (بیتا). (۳۴) محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، چاپ افست قم ۱۴۰۴. (۳۵) محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظالمنهاج، مع تعلیقات جوبلیبن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بیتا). (۳۶) رضاخلخالی، معتمد العروة الوثقی، محاضرات آیتاللّه خویی، قم ۱۴۰۵ـ۱۴۱۰. (۳۷) خلیل بن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵. (۳۸) ابوالقاسم خویی، مبانی تکملةالمنهاج، قم ۱۳۹۶. (۳۹) محمد بن احمد دسوقی، حاشیة الدسوقی علی الشرحالکبیر، (بیروت) : داراحیاء الکتب العربیة، (بیتا). (۴۰) ابراهیم رفعتباشا، مرآةالحرمین، او، الرحلات الحجازیة و الحج و مشاعره الدینیة، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا). (۴۱) محمدصادق روحانی، فقهالصادق، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴. (۴۲) محمد بن محمد زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴. (۴۳) وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴. (۴۴) محمد بن بهادر زرکشی، اعلامالساجد باحکام المساجد، چاپ ابوالوفا مصطفی مراغی، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۸۹. (۴۵) محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علومالقرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸. (۴۶) سیوطی. (۴۷) محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، چاپ محمد زهری نجار، بیروت (بیتا). (۴۸) محمد بن حسین شریف رضی، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، چاپ محمدرضا آل کاشفالغطاء، بیروت (بیتا)، چاپ افست قم (بیتا). (۴۹) محمد بن مکی شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقهالامامیة، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴. (۵۰) زینالدین بن علی شهیدثانی، الروضةالبهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳. (۵۱) طباطبائی، المیزان. (۵۲) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، بیروت ۱۴۰۹. (۵۳) طبرسی،تفسیر مجمع البیان . (۵۴) احمد بن عبداللّه طبری، القری لقاصد امالقری، چاپ مصطفی سقا، بیروت (بیتا). (۵۵) محمد بن جریر طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن. (۵۶) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بیتا). (۵۷) محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، چاپ علیاکبر غفاری، تهران ۱۳۷۶ش. (۵۸) محمد بن حسن طوسی، کتاب الخلاف، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷. (۵۹) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقهالامامیة، ج ۱ـ۲، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷. (۶۰) محمد بن حسن طوسی، النهایة فی مجردالفقه و الفتاوی، بیروت ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰. (۶۱) عبدالملک بن عبداللّهبن دهیش، الحرمالمکی الشریف و الاعلام المحیطة به، مکه ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵. (۶۲) حسن بن یوسف علامه حلّی، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۲۰ـ۱۴۲۲. (۶۳) حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، قم ۱۴۱۴ـ. (۶۴) حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلفالشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰. (۶۵) علی بن حسین علمالهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، رساله :۳۰ جملالعلم و العمل، قم ۱۴۰۵ـ۱۴۱۰. (۶۶) محمد بن احمد فاسی، شِفاءالغَرام باخبار البلد الحرام، چاپ ایمن فؤاد سید و مصطفی محمد ذهبی، مکه ۱۹۹۹. (۶۷) محمد بن اسحاق فاکهی، اخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، چاپ عبدالملک بن عبداللّهبن دهیش، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸. (۶۸) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت: دارالفکر، (بیتا). (۶۹) ابوبکر بن مسعود کاسانی، بدائعالصنائع فی ترتیب الشرائع، چاپ محمد عدنانبن یاسین درویش، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸. (۷۰) جعفر بن خضر کاشفالغطاء، کشفالغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، اصفهان: انتشارات مهدوی، (بیتا). (۷۱) محمدطاهر کردی، التاریخالقویم لمکة و بیتاللّه الکریم، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰. (۷۲) عبدالحسین کلیدار، بغیةالنبلاء فی تاریخ کربلاء، چاپ عادل کلیدار، بغداد ۱۹۶۶. (۷۳) کلینی، اصول الکافی. (۷۴) محمدرضا گلپایگانی، مناسکالحج، قم ۱۴۱۳. (۷۵) علی بن محمد ماوردی، الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، بغداد ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹. (۷۶) مجلسی، بحار الانوار. (۷۷) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱. (۷۸) فوزیه حسین مطر، تاریخ عمارةالحرم المکی الشریف الی نهایة العصر العباسی الاول، جده ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۷۹) محمد بن محمدمفید، المُقْنِعَة، قم ۱۴۱۰. (۸۰) احمد بن محمد مقدس اردبیلی، زبدةالبیان فی احکام القرآن، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران (بیتا). (۸۱) احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمعالفائدة و البرهان فی شرح ارشادالاذهان، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج ۳، قم ۱۳۶۲ش. (۸۲) محمد بن احمد منهاجی اسیوطی، جواهرالعقود و معین القضاة و المُوَقِعین و الشهود، چاپ مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶. (۸۳) محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۰. (۸۴) ابوالقاسمبن محمدحسن میرزای قمی، جامعالشتات، چاپ مرتضی رضوی، تهران ۱۳۷۱ش. (۸۵) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱. (۸۶) احمد بن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم، ج ۲، ۱۴۱۵، ج ۸، ۱۴۱۶، ج ۱۳، ۱۴۱۷. (۸۷) یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب، بیروت: دارالفکر، (بیتا). (۸۸) علی بن ابوبکر هیثمی، کشفالاستار عن زوائد البزار علیالکتب الستة، ج ۲، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴. (۸۹) علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۹۰) یاقوت حموی، معجم البلدان. (۹۱) یعقوبی، تاریخ.
۱۵ - پانویس