سید کاظم حسینی حائری: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
|- | |- | ||
|محل تحصیل | |محل تحصیل | ||
| نجف، قم | |نجف، قم | ||
|- | |- | ||
|محل زندگی | |محل زندگی | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''سید کاظم حسینی حائری''' (متولد 1317ش- کربلا) | '''سید کاظم حسینی حائری''' (متولد 1317ش- کربلا) فقیه، اصولی، از مراجع تقلید شیعه، نویسنده، مقرر و مؤسس مدرسه علمیه سید محمد باقر صدر می باشد. | ||
= تحصیلات = | =تحصیلات= | ||
سید کاظم حسینى حائرى تحصیلات خود را از پنج سالگى در محضر مادر فاضل خود آغاز کرد. او خواندن و نوشتن و قرائت [[قرآن]]، دعا، زیارت، برخى از رسالههاى عملیه و تعدادى از کتابهاى حدیث مانند«عین الحیاة»[[علامه مجلسى]] را از مادر خود فرا گرفت. سپس در محضر پدر دانشمندش علوم عربى، مکاسب [[شيخ انصارى|شیخ انصارى]] و کفایه [[آخوند خراسانى]] را آموخت. پدرش شیوۀ خاصى در درس دادن به او داشت. او از فرزندش مىخواست تا هر درسى را خود مطالعه نماید و در جلسه درس ارائه دهد و او اشکالاتش را بر طرف مىساخت. <br> | |||
آیتالله حائرى از محضر درس برخى | آیتالله حائرى از محضر درس برخى دیگر از اساتید دوره سطح حوزه علمیه [[نجف اشرف]] نیز بهره برد.وى در هفده سالگى پس از اتمام دوره سطح در درس خارج فقه و اصول [[آیتالله سيد محمد شاهرودى|آیتالله سید محمد شاهرودى]] شرکت کرد.و چندین دوره خارج اصول و کتابهاى متعدد فقهى را از محضر ایشان فرا گرفت.وى بسیار مورد علاقه آیتاللّه شاهرودى استاد خود بود به حدى که آیتالله شاهرودى جواب برخى از استفتائات خود را به ایشان واگذار مىکرد.<br> | ||
= هجرت به قم = | =هجرت به قم= | ||
سید کاظم حائرى در سال 1394 هجرى قمرى بر اثر فشارهاى دولت [[عراق]] مجبور به ترک وطن و مهاجرت به [[ايران|ایران]] شد.او به شهر [[قم]] آمد و در [[حوزه علميه قم|حوزه علمیه قم]] شروع به درس و بحث و ادامه راه استاد شهید خود نمود. | |||
وى با مجالس درس پر رونق خود جمع فراوانى از فضلاى حوزه را به دور خود جمع نمود و آنان را با افکار عالى خود و | وى با مجالس درس پر رونق خود جمع فراوانى از فضلاى حوزه را به دور خود جمع نمود و آنان را با افکار عالى خود و شهید [[سيد محمدباقرصدر|سید محمدباقرصدر]] آشنا نمود.یکى از خدمات بزرگى که ایشان در این | ||
دوران به انجام رساندند | دوران به انجام رساندند تأسیس مدرسهاى علمیه به نام «مدرسه علمیه شهید سید محمدباقرصدر» است.وى شبهاى جمعه و شبهاى ماه مبارک رمضان در این مدرسه به تدریس اخلاق و عقاید مىپردازد. | ||
از | از دیگر خدماتى که ایشان در این دوران به عمل آوردند تأسیس مرکزى براى اعزام روحانیون مبلغ به مراکز تبلیغى است.<br> | ||
=شاگرد مکتب صدر= | |||
آشنایى با شهید سید محمدباقرصدر تحولى عظیم در زندگى علمى آیتاللّه حائرى ایجاد کرد.ایشان خود در این باره مىفرماید: | |||
«در همین بین با [[آیتالله شهيد سيد محمدباقرصدر|آیتالله شهید سید محمدباقرصدر]] آشنا شدم و حدود چهارده سال از محضر آن شهید بزرگوار، فقه و اصول فرا گرفتم. | |||
افزون بر فقه و اصول، در فلسفه و اقتصاد از محضر ایشان بهره بردهام، بدین گونه که دو اثر مهم ایشان را: «اقتصادنا» و «فلسفتنا» را با دقت مطالعه مىکردم و هر کجا شبهه و پرسشى پیش مىآمد، در محضر ایشان مطرح مىکردم و آن بزرگوار مطلب را براى من باز میکردند و به پرسشها، پاسخ مىدادند.همچنین، کتاب «الأسس المنطقیه» را در نزد ایشان خواندهام و در تدوین بخشى از این کتاب با حضرت ایشان همکارى علمى داشتهام.این کتاب، در حساب احتمالات و بیان چگونگى رسیدن احتمالات، به علم است. | |||
در ابتداى آشنایى من با ایشان، بحث ایشان دربارۀ «ترتب» بود.پس از مدتى شرکت در درس، براى من مشکلاتى پیش آمد که بر آن شدم در درس حاضر نشوم.ایشان، از این جریان آگاه شد و از من خواست به حضور در درس ادامه دهم و فرمود: «اگر پنج سال در این درس حاضر شوى، من اجتهاد تو را تضمین مىکنم». <br> | |||
=شهادت فرزند= | |||
از دیگر فداکاریهاى حضرت آیتاللّه سید کاظم حائرى فرستادن فرزند خود به جبهههاى حق علیه باطل بود. وى با این کار ثابت کرد که فقط اهل سخن نیست بلکه اهل عمل نیز هست و سرانجام فرزند شجاع ایشان سید جواد حسینى حائرى در راه دفاع از اسلام و راه جدش حسین بن علی علیهالسلام در جبهههاى حق به شهادت رسید. <br> | |||
=آثار= | |||
سید کاظم حائرى داراى تألیفات ارزشمندى است. ایشان تاکنون کتابهاى فراوانى در موضوعات گوناگون به نگارش در آورده که برخى از آنها مانند: | |||
= آثار = | |||
«مباحث الاصول» | «مباحث الاصول» | ||
این کتاب تقریرات درس خارج اصول شهید سید محمدباقرصدر است.<br> | |||
«أساس الحکومة | «أساس الحکومة الاسلامیة» <br> | ||
این کتاب دربارۀ دموکراسى، شورا و ولایت فقیه است.<br> | |||
«الکفاح المسلح فى الاسلام» | «الکفاح المسلح فى الاسلام» | ||
این کتاب درباره جهاد در زمان غیبت است. | |||
«ولایة الأمر فى عصر الغیبة» | |||
«دلیل المجاهد» | |||
این کتاب در بیان وظایف مجاهدین عراقى در داخل عراق است. | |||
«القضاء فى الفقه الاسلامى». | «القضاء فى الفقه الاسلامى». | ||
«الإمامة و | «الإمامة و قیادة المجتمع» | ||
«الفتاوى المنتخبة» | «الفتاوى المنتخبة» | ||
این کتاب رساله عملیه ایشان است که به صورت مجموعه استفتائات ایشان است. | |||
«المرجعیة و القیادة» | |||
«دلیل المسلم المغترب» | |||
این کتاب مجموعه احکام مورد نیاز مسلمانهایى که در کشورهاى غربى زندگى مىکنند است. | |||
<br> | <br> | ||
= نامه سید محمد باقر صدر = | =نامه سید محمد باقر صدر= | ||
شهید سید محمدباقرصدر نیز علاقه وافرى به آیتاللّه سید کاظم حائرى داشت. وى در یکى از نامههاى خود به ایشان مىفرماید: | |||
«فقد تسلمت بقلب | «فقد تسلمت بقلب یرتعش شوقا و حنینا و ینزف ألما، سطورکم الحبیبة و قرأتها مرارا و تکرارا». | ||
«نامه دوست داشتنى شما را با قلبى که از شوق لرزان و با نالهاى دردناک از فراق شما | «نامه دوست داشتنى شما را با قلبى که از شوق لرزان و با نالهاى دردناک از فراق شما دریافت کردم و آن را چندین بار خواندم». | ||
وى در جاى | وى در جاى دیگر مىفرماید: | ||
«قد | «قد ربیتک یا أبا جواد من الناحیة العلمیة و کنت آمل أن أستعین بک فى هذه المرحلة». | ||
اى ابا جواد من شما را از جهت علمى | اى ابا جواد من شما را از جهت علمى تربیت نمودم و آرزو دارم تا در این دوران از یارى شما بهرهمند گردم». <br> | ||
= مواضع وپیام ها = | =مواضع وپیام ها= | ||
==همایش طلایه داران صلح و وحدت اسلامی== | ==همایش طلایه داران صلح و وحدت اسلامی== | ||
خط ۱۰۳: | خط ۹۷: | ||
۱- طرحهای تمدنی کلان او که در کتابهایی چون «فلسفتنا»، «الأسس المنطقیة للإستقراء»، «اقتصادنا» و «البنک اللاربوی» بازتاب یافته است. او در این طرحها امت اسلام را با همه گستره پردامنه و وجود وسیعش در نظر داشت و نیازهای فکری، اعتقادی، روشی و عملی همه امت را تشخیص میداد و سپس به رفع نیازها و درمان دردهای آن میپرداخت. او نگاه خود را به زاویه اجتماعی محدودی نمیدوخت، بلکه در بررسی شرایط امت و برآورد آینده آن، نگاهی کاملاً باز داشت و تواناییهای علمی خود را در راه خدمت به همۀ کرانههای وجود امت اسلام به کار میانداخت و از این رو بهراستی نظریهپردازی متعلق به همه جریانها و گرایشهای مذهبی امت اسلام بود.<br> | ۱- طرحهای تمدنی کلان او که در کتابهایی چون «فلسفتنا»، «الأسس المنطقیة للإستقراء»، «اقتصادنا» و «البنک اللاربوی» بازتاب یافته است. او در این طرحها امت اسلام را با همه گستره پردامنه و وجود وسیعش در نظر داشت و نیازهای فکری، اعتقادی، روشی و عملی همه امت را تشخیص میداد و سپس به رفع نیازها و درمان دردهای آن میپرداخت. او نگاه خود را به زاویه اجتماعی محدودی نمیدوخت، بلکه در بررسی شرایط امت و برآورد آینده آن، نگاهی کاملاً باز داشت و تواناییهای علمی خود را در راه خدمت به همۀ کرانههای وجود امت اسلام به کار میانداخت و از این رو بهراستی نظریهپردازی متعلق به همه جریانها و گرایشهای مذهبی امت اسلام بود.<br> | ||
وقتی موج الحاد در لباس مارکسیسم در میان امت اسلام به راه افتاد، او با «فلسفتنا»ی خود به مقابله با این موج برخاست و با این اثر، ماتریالیسم دیالکتیک را که بخش اول از اصول فکری مارکسیسم بود به چالش کشید و نقطهضعفها و مغالطات موجود در آن را هویدا ساخت. سپس بخش اول از «اقتصادنا» را به نقد بخش دوم از مارکسیسم، یعنی ماتریالیسم تاریخی اختصاص داد تا از این رهگذر، دین مردم را از فروافتادن در باتلاق این جریان الحادی مصون سازد. همچنین به نقد مکتب اقتصادی مارکسیستی و نیز مکتب اقتصاد سرمایهداری پرداخت و از آن پس در جلد دوم «اقتصادنا» ساختمان کلی اقتصاد اسلامی و نظام توزیع و تولید در آن را به تفصیل شرح داد. بدینسان به نبردی سخت با دو مکتب مارکسیسم و سرمایهداری وارد شد و با شکست اندیشههای هر دو مکتب، سربلند از این میدان بیرون آمد و پیروزی درخشانی را برای اسلام به ثبت رساند و امنیت فکری را برای همه جناحها و طوائف امت اسلام پدید آورد. | وقتی موج الحاد در لباس مارکسیسم در میان امت اسلام به راه افتاد، او با «فلسفتنا»ی خود به مقابله با این موج برخاست و با این اثر، ماتریالیسم دیالکتیک را که بخش اول از اصول فکری مارکسیسم بود به چالش کشید و نقطهضعفها و مغالطات موجود در آن را هویدا ساخت. سپس بخش اول از «اقتصادنا» را به نقد بخش دوم از مارکسیسم، یعنی ماتریالیسم تاریخی اختصاص داد تا از این رهگذر، دین مردم را از فروافتادن در باتلاق این جریان الحادی مصون سازد. همچنین به نقد مکتب اقتصادی مارکسیستی و نیز مکتب اقتصاد سرمایهداری پرداخت و از آن پس در جلد دوم «اقتصادنا» ساختمان کلی اقتصاد اسلامی و نظام توزیع و تولید در آن را به تفصیل شرح داد. بدینسان به نبردی سخت با دو مکتب مارکسیسم و سرمایهداری وارد شد و با شکست اندیشههای هر دو مکتب، سربلند از این میدان بیرون آمد و پیروزی درخشانی را برای اسلام به ثبت رساند و امنیت فکری را برای همه جناحها و طوائف امت اسلام پدید آورد. | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۲۵: | ||
راه او از آغاز همین بود و همواره در این راه پر خطر پیش رفت تا اینکه در پایان به شرف شهادت نائل آمد و زندگیاش را به این فوز عظیم پایان برد. او در آخرین پیامی که برای امت عراق، اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] فرستاد، میگوید: «من از آن زمان که [جایگاه] خودم و مسئولیتم را در این امت شناختم، وجودم را به طور یکسان [[وقف]] شیعه و سنی و عرب و کرد کردهام؛ چراکه من از رسالتی دفاع کردم که همه آن ها را متحد میکند… پس ای برادر و فرزند سنیمذهبم! من به همان اندازه با توام که با برادر و فرزند شیعیام هستم. من به همان اندازه با هر دو شما هستم که شما با اسلام هستید».<br> | راه او از آغاز همین بود و همواره در این راه پر خطر پیش رفت تا اینکه در پایان به شرف شهادت نائل آمد و زندگیاش را به این فوز عظیم پایان برد. او در آخرین پیامی که برای امت عراق، اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] فرستاد، میگوید: «من از آن زمان که [جایگاه] خودم و مسئولیتم را در این امت شناختم، وجودم را به طور یکسان [[وقف]] شیعه و سنی و عرب و کرد کردهام؛ چراکه من از رسالتی دفاع کردم که همه آن ها را متحد میکند… پس ای برادر و فرزند سنیمذهبم! من به همان اندازه با توام که با برادر و فرزند شیعیام هستم. من به همان اندازه با هر دو شما هستم که شما با اسلام هستید».<br> | ||
این سخن از فشارها و سختیهای جانکاهی که دیده بود ناشی نمیشد و برای جلب طرفداری و یاری دیگران یا تحریک عواطف نبود، بلکه این سخن از باوری ریشهدار در جان او نشأت میگرفت و براساس مسئولیتی بیان میشد که او در طول زندگی پربرکتش آن را بر عهده گرفته بود و حاصل برداشت آگاهانهای بود که آن شهید بزرگوار از [[اسلام]] و اهداف بزرگ آن داشت. او روزی این عبارات را بیان کرد و آن تلاشها و فداکاریها را انجام داد که هنوز اختلافات طائفهای بروز نیافته و ناسازگاریها به مرحله درگیری و نزاع نرسیده بود؛ بهراستی که گویی او آینده امت را به شکلی دقیق میدید. | این سخن از فشارها و سختیهای جانکاهی که دیده بود ناشی نمیشد و برای جلب طرفداری و یاری دیگران یا تحریک عواطف نبود، بلکه این سخن از باوری ریشهدار در جان او نشأت میگرفت و براساس مسئولیتی بیان میشد که او در طول زندگی پربرکتش آن را بر عهده گرفته بود و حاصل برداشت آگاهانهای بود که آن شهید بزرگوار از [[اسلام]] و اهداف بزرگ آن داشت. او روزی این عبارات را بیان کرد و آن تلاشها و فداکاریها را انجام داد که هنوز اختلافات طائفهای بروز نیافته و ناسازگاریها به مرحله درگیری و نزاع نرسیده بود؛ بهراستی که گویی او آینده امت را به شکلی دقیق میدید. | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۳۲: | ||
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته<br> | والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته<br> | ||
= پانویس = | =پانویس= | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
= منبع = | =منبع= | ||
[[رده:عالمان وحدت گرا]] | [[رده:عالمان وحدت گرا]] |
نسخهٔ ۳ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۱۰
نام | سید کاظم حسینی حائری |
---|---|
نامهای دیگر | آیت الله العظمی سید کاظم حائری |
نام پدر | |
متولد | 1318 شمسی |
محل تولد | نجف |
محل تحصیل | نجف، قم |
محل زندگی | قم |
استادان | محسن حکیم ابوالقاسم خویی |
وبسایت | http://www.makarem.com |
سید کاظم حسینی حائری (متولد 1317ش- کربلا) فقیه، اصولی، از مراجع تقلید شیعه، نویسنده، مقرر و مؤسس مدرسه علمیه سید محمد باقر صدر می باشد.
تحصیلات
سید کاظم حسینى حائرى تحصیلات خود را از پنج سالگى در محضر مادر فاضل خود آغاز کرد. او خواندن و نوشتن و قرائت قرآن، دعا، زیارت، برخى از رسالههاى عملیه و تعدادى از کتابهاى حدیث مانند«عین الحیاة»علامه مجلسى را از مادر خود فرا گرفت. سپس در محضر پدر دانشمندش علوم عربى، مکاسب شیخ انصارى و کفایه آخوند خراسانى را آموخت. پدرش شیوۀ خاصى در درس دادن به او داشت. او از فرزندش مىخواست تا هر درسى را خود مطالعه نماید و در جلسه درس ارائه دهد و او اشکالاتش را بر طرف مىساخت.
آیتالله حائرى از محضر درس برخى دیگر از اساتید دوره سطح حوزه علمیه نجف اشرف نیز بهره برد.وى در هفده سالگى پس از اتمام دوره سطح در درس خارج فقه و اصول آیتالله سید محمد شاهرودى شرکت کرد.و چندین دوره خارج اصول و کتابهاى متعدد فقهى را از محضر ایشان فرا گرفت.وى بسیار مورد علاقه آیتاللّه شاهرودى استاد خود بود به حدى که آیتالله شاهرودى جواب برخى از استفتائات خود را به ایشان واگذار مىکرد.
هجرت به قم
سید کاظم حائرى در سال 1394 هجرى قمرى بر اثر فشارهاى دولت عراق مجبور به ترک وطن و مهاجرت به ایران شد.او به شهر قم آمد و در حوزه علمیه قم شروع به درس و بحث و ادامه راه استاد شهید خود نمود.
وى با مجالس درس پر رونق خود جمع فراوانى از فضلاى حوزه را به دور خود جمع نمود و آنان را با افکار عالى خود و شهید سید محمدباقرصدر آشنا نمود.یکى از خدمات بزرگى که ایشان در این
دوران به انجام رساندند تأسیس مدرسهاى علمیه به نام «مدرسه علمیه شهید سید محمدباقرصدر» است.وى شبهاى جمعه و شبهاى ماه مبارک رمضان در این مدرسه به تدریس اخلاق و عقاید مىپردازد.
از دیگر خدماتى که ایشان در این دوران به عمل آوردند تأسیس مرکزى براى اعزام روحانیون مبلغ به مراکز تبلیغى است.
شاگرد مکتب صدر
آشنایى با شهید سید محمدباقرصدر تحولى عظیم در زندگى علمى آیتاللّه حائرى ایجاد کرد.ایشان خود در این باره مىفرماید:
«در همین بین با آیتالله شهید سید محمدباقرصدر آشنا شدم و حدود چهارده سال از محضر آن شهید بزرگوار، فقه و اصول فرا گرفتم.
افزون بر فقه و اصول، در فلسفه و اقتصاد از محضر ایشان بهره بردهام، بدین گونه که دو اثر مهم ایشان را: «اقتصادنا» و «فلسفتنا» را با دقت مطالعه مىکردم و هر کجا شبهه و پرسشى پیش مىآمد، در محضر ایشان مطرح مىکردم و آن بزرگوار مطلب را براى من باز میکردند و به پرسشها، پاسخ مىدادند.همچنین، کتاب «الأسس المنطقیه» را در نزد ایشان خواندهام و در تدوین بخشى از این کتاب با حضرت ایشان همکارى علمى داشتهام.این کتاب، در حساب احتمالات و بیان چگونگى رسیدن احتمالات، به علم است.
در ابتداى آشنایى من با ایشان، بحث ایشان دربارۀ «ترتب» بود.پس از مدتى شرکت در درس، براى من مشکلاتى پیش آمد که بر آن شدم در درس حاضر نشوم.ایشان، از این جریان آگاه شد و از من خواست به حضور در درس ادامه دهم و فرمود: «اگر پنج سال در این درس حاضر شوى، من اجتهاد تو را تضمین مىکنم».
شهادت فرزند
از دیگر فداکاریهاى حضرت آیتاللّه سید کاظم حائرى فرستادن فرزند خود به جبهههاى حق علیه باطل بود. وى با این کار ثابت کرد که فقط اهل سخن نیست بلکه اهل عمل نیز هست و سرانجام فرزند شجاع ایشان سید جواد حسینى حائرى در راه دفاع از اسلام و راه جدش حسین بن علی علیهالسلام در جبهههاى حق به شهادت رسید.
آثار
سید کاظم حائرى داراى تألیفات ارزشمندى است. ایشان تاکنون کتابهاى فراوانى در موضوعات گوناگون به نگارش در آورده که برخى از آنها مانند:
«مباحث الاصول»
این کتاب تقریرات درس خارج اصول شهید سید محمدباقرصدر است.
«أساس الحکومة الاسلامیة»
این کتاب دربارۀ دموکراسى، شورا و ولایت فقیه است.
«الکفاح المسلح فى الاسلام»
این کتاب درباره جهاد در زمان غیبت است.
«ولایة الأمر فى عصر الغیبة»
«دلیل المجاهد»
این کتاب در بیان وظایف مجاهدین عراقى در داخل عراق است.
«القضاء فى الفقه الاسلامى».
«الإمامة و قیادة المجتمع»
«الفتاوى المنتخبة»
این کتاب رساله عملیه ایشان است که به صورت مجموعه استفتائات ایشان است.
«المرجعیة و القیادة»
«دلیل المسلم المغترب»
این کتاب مجموعه احکام مورد نیاز مسلمانهایى که در کشورهاى غربى زندگى مىکنند است.
نامه سید محمد باقر صدر
شهید سید محمدباقرصدر نیز علاقه وافرى به آیتاللّه سید کاظم حائرى داشت. وى در یکى از نامههاى خود به ایشان مىفرماید:
«فقد تسلمت بقلب یرتعش شوقا و حنینا و ینزف ألما، سطورکم الحبیبة و قرأتها مرارا و تکرارا».
«نامه دوست داشتنى شما را با قلبى که از شوق لرزان و با نالهاى دردناک از فراق شما دریافت کردم و آن را چندین بار خواندم».
وى در جاى دیگر مىفرماید:
«قد ربیتک یا أبا جواد من الناحیة العلمیة و کنت آمل أن أستعین بک فى هذه المرحلة».
اى ابا جواد من شما را از جهت علمى تربیت نمودم و آرزو دارم تا در این دوران از یارى شما بهرهمند گردم».
مواضع وپیام ها
همایش طلایه داران صلح و وحدت اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد للّه رب العالمین والصلاة والسلام علی رسوله الأمین وعلی آله الغرّ المیامین
حضارگرامی!
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
یکی از ویژگیهای استاد شهید ما آیتالله سید محمدباقر صدر قدسسره در کنار همۀ فضائل و محاسن انبوه و پرشمارش عبارت است از وحدتگرایی و رویکرد تقریبی که در همه میدانهای فعالیت او وجود داشت؛ چه در عرصه افکار و مفاهیم و چه در عرصه فعالیتهای عملی و اجتماعی بهویژه مبارزه شجاعانه و هشیارانهاش با رژیم حاکم [در عراق] که به شهادت او و خواهر دانشمندش رضواناللهعلیهما منجر شد.
این ویژگی را میتوان از شاخصههای پیش رو بهدست آورد:
۱- طرحهای تمدنی کلان او که در کتابهایی چون «فلسفتنا»، «الأسس المنطقیة للإستقراء»، «اقتصادنا» و «البنک اللاربوی» بازتاب یافته است. او در این طرحها امت اسلام را با همه گستره پردامنه و وجود وسیعش در نظر داشت و نیازهای فکری، اعتقادی، روشی و عملی همه امت را تشخیص میداد و سپس به رفع نیازها و درمان دردهای آن میپرداخت. او نگاه خود را به زاویه اجتماعی محدودی نمیدوخت، بلکه در بررسی شرایط امت و برآورد آینده آن، نگاهی کاملاً باز داشت و تواناییهای علمی خود را در راه خدمت به همۀ کرانههای وجود امت اسلام به کار میانداخت و از این رو بهراستی نظریهپردازی متعلق به همه جریانها و گرایشهای مذهبی امت اسلام بود.
وقتی موج الحاد در لباس مارکسیسم در میان امت اسلام به راه افتاد، او با «فلسفتنا»ی خود به مقابله با این موج برخاست و با این اثر، ماتریالیسم دیالکتیک را که بخش اول از اصول فکری مارکسیسم بود به چالش کشید و نقطهضعفها و مغالطات موجود در آن را هویدا ساخت. سپس بخش اول از «اقتصادنا» را به نقد بخش دوم از مارکسیسم، یعنی ماتریالیسم تاریخی اختصاص داد تا از این رهگذر، دین مردم را از فروافتادن در باتلاق این جریان الحادی مصون سازد. همچنین به نقد مکتب اقتصادی مارکسیستی و نیز مکتب اقتصاد سرمایهداری پرداخت و از آن پس در جلد دوم «اقتصادنا» ساختمان کلی اقتصاد اسلامی و نظام توزیع و تولید در آن را به تفصیل شرح داد. بدینسان به نبردی سخت با دو مکتب مارکسیسم و سرمایهداری وارد شد و با شکست اندیشههای هر دو مکتب، سربلند از این میدان بیرون آمد و پیروزی درخشانی را برای اسلام به ثبت رساند و امنیت فکری را برای همه جناحها و طوائف امت اسلام پدید آورد.
آنگاه که تجربهگرایی در علوم بلوا بهپا کرد و روش علمی در میدان اندیشه یکهتازی آغاز نمود، با کتاب «الأسس المنطقیة للإستقراء» نظریهاش در استقراء را مطرح ساخت تا عقاید اسلامی و حقانیت توحید را براساس براهینی مبتنیبر همان اصول و پایههای علومتجربی، یعنی از رهگذر تراکم ارزشهای احتمالی اثبات کند.
وقتی نظام بانکداری ربوی چیرگی یافت، طرح مترقی «البنک اللاربوی فی الإسلام» را ارائه نمود تا همه مذاهب اسلامی را از آفت ربا حفظ کند و به امت و دنیا ثابت کند که اسلام میتواند همپای زمان پیش برود و راهحلهای جزئی برای همه مشکلات زندگی معاصر ارائه کند.
۲- روش پژوهش؛ شهید صدر در پژوهشهایش تنها به بهرهگیری از ابزارها و پشتوانههای علمی خاص [مذهبی] خود بسنده نمیکرد، بلکه هر آنچه در عرصه اندیشه اسلامی وجود داشت را به کار میگرفت تا به رأی بهدستآمده ویژگی فراگیری و شمول بخشد و آن را بهعنوان حکم اسلام در چارچوب گسترده آن ارائه کند. در این راستا در اثر بزرگش «اقتصادنا» مذاهب مختلف اسلامی را در دایره پژوهش قرار میدهد تا از همه آنها برای ساخت نظریه اقتصادیاش بهره بگیرد؛ نظریهای که آن را بهعنوان نظریه عمومی اسلام و دربرگیرنده انواع مذاهب اسلامی اکتشاف کرده است. بهعنوان نمونه در بحث مالیاتهای خمس و زکات، بیان کرده است که این دو مالیات برای بالا بردن سطح زندگی فقیر و رساندن آن به سطح زندگی اغنیا، تشریع شدهاند تا از این رهگذر مفهوم توازن اجتماعی در اسلام محقق شود. او در این راستا به منابع متعددی از میراث اسلامی استناد کرده که در این میان در کنار روایاتی از «وسائل» نقلابنقدامه در «المغنی» که در آن نظر شافعی را نیز آورده، وجود دارد.
همچنین در قانون «زمین آبادشده به دست بشر در هنگام فتحملک عمومی همه مسلمانان است» به اجماع منقول در جواهر و نیز سخن ماوردی در این باره و نقل قول وی از امام مالک، استدلال کرده است. شهید صدر در این کتاب بیان میکند که «کسی نمیتواند زمینی را به مبلغ معینی اجاره کند و سپس بدون اینکه در آن زمین کاری کند آن را به مقداری بیش از آن مبلغ به دیگری اجاره دهد» و در این حکم به فتاوای فقهای بزرگ شیعه و روایات امامان اهل بیت علیهمالسلام و نیز به سخن سرخسی در «مبسوط» استدلال میکند. وی از این رهگذر به حکمی که استنباط میکند صبغه حکم شرعی در چارچوب کلان شریعت اسلامی را میدهد.
به همین دلیل بود که بهطور ویژه از کتاب «اقتصادنا» در کشورهای اسلامی استقبال شد و این کتاب به مرجعی برای فهم مکتب اقتصادی اسلام و نظریات اسلامی در این زمینه تبدیل گشته و بهعنوان ماده درسی در شماری از دانشگاههای جهان اسلام به کار گرفته شد، هرچند که بهطور کلی همواره دیگر کتابهای شهید صدر نیز مورد توجه فرهیختگان، اندیشمندان، پژوهشگران و مجامع علمی در سراسر جهان اسلام بوده و هست.
۳- روشی که شهید صدر به مسائل حساس مذهبی میپرداخت سومین شاخصه نشاندهنده این رویکرد است. او درحالیکه به باورهای مذهبی خود افتخار مینمود و تثبیت و دفاع از آنها را بر عهده میگرفت، از این نکته غافل نبود که مخاطب خود را همه مسلمانان با هر مذهبی قرار دهد، به همینمنظور از ابزارهای عمومی اثبات بهره میگرفت و با زبانی فراگیر و تعابیری جذاب سخن میگفت و از عبارات مشمئزکننده، پرهیز داشت و به همه طیفها و طوائف امت اسلام با دیده احترام مینگریست.
بهعنوان نمونه در کتاب «التشیع و الإسلام» با طرح سه گزینه محتمل نسبت به آینده دعوت اسلامی بحث خود را آغاز میکند و توضیح میدهد که چگونه پیش روی پیامبر صلیاللهعلیهوآله یکی از این سهراه، یعنی «موضع سلبی و وانهادن آینده دعوت»، «موضع ایجابی در قالب نظام شورا» و «موضع ایجابی در قالب تعیین امام» وجود داشته است. سپس این احتمالات را یکی پس از دیگری بررسی و تحلیل میکند تا معلوم شود که کدام یک از این گزینهها به واقعیت زندگی مردم و واقعیت دین اسلام نزدیک بوده است. او در این مسیر ادله و شواهد گوناگون را برمیشمارد و از اندیشهای آزاد و خطابی همهپسند بهره میبرد و با حفظ احترام و رعایت اخلاق علمی،بیآنکه از عقیده خود کوتاه بیاید، مطالبش را بیان میکند.
همین روش در کتاب «بحث حول المهدی» نیز مشهود است. او بحث خود را با طرح پرسشهایی که در ذهن عموم مسلمانان و پژوهشگران وجود دارد میآغازد و سپس همه توان فکری و نبوغ پژوهشی خود را در مسیر پاسخ به این پرسشها به کار میاندازد و اندیشه مهدویت را در قالبی عقلانی و عقلایی و نه در پوششی افسانهای ارائه میکند و نه تنها عرصه را بر مخاطب تنگ نمیسازد، بلکه برای مخاطب خود این امکان را فراهم میآورد که آنچه را میخواند با پیشینههای ذهنیاش مقایسه کند.
بدینسان شهید صدر نمونههایی عالی از گفتوگوی مذهبی برادرانه و آرام را به نمایش گذاشته است؛ گفتوگویی که کینهورزی و ادبیات تحقیر دیگر مذاهب یا جسارت به بزرگان دیگران جایی در آن ندارد.
۴- دیدگاه شهید صدر نسبت به مرجعیت. او مرجع را رهبری برای عموم مسلمانان میدانست که در تلاشهای نظری و عملیاش دغدغه همه امت را دارد و اینطور نیست که تنها مرجع یک فرقه یا گروه معین باشد. بر همین اساس به مبارزه بر ضد حکومت ستمگر عراق برخاست؛ چراکه میدید نظام بعثی به زور سلاح بر گرده ملت عراق سوار شده و این ملت را از ابتداییترین حقوق و آزادیهایش محروم ساخته است و مثلاً پخش اذان و نماز جمعه [اهل سنت] از رادیو را ممنوع و شعائر حسینی را بهشدت محدود نموده، مساجد را محاصره و آنها را از نیروهای امنیتی و جاسوسانش پر کرده است و مردم را وادار میکند که بهزور به حزب حاکم بپیوندند. در این فضا شهید صدر بر این باور بود که این مصیبت تنها دامن یک مذهب یا قوم خاص را نگرفته، بلکه مصیبت همه ملت عراق است و از این رو موضع جهادی و اقدام دلاورانهاش در راستای خدمت به گسترهای بزرگ از مسلمانان در عراق بود و تا آخرین نفس در راه این هدف جنگید و مبارزه کرد.
راه او از آغاز همین بود و همواره در این راه پر خطر پیش رفت تا اینکه در پایان به شرف شهادت نائل آمد و زندگیاش را به این فوز عظیم پایان برد. او در آخرین پیامی که برای امت عراق، اعم از شیعه و سنی فرستاد، میگوید: «من از آن زمان که [جایگاه] خودم و مسئولیتم را در این امت شناختم، وجودم را به طور یکسان وقف شیعه و سنی و عرب و کرد کردهام؛ چراکه من از رسالتی دفاع کردم که همه آن ها را متحد میکند… پس ای برادر و فرزند سنیمذهبم! من به همان اندازه با توام که با برادر و فرزند شیعیام هستم. من به همان اندازه با هر دو شما هستم که شما با اسلام هستید».
این سخن از فشارها و سختیهای جانکاهی که دیده بود ناشی نمیشد و برای جلب طرفداری و یاری دیگران یا تحریک عواطف نبود، بلکه این سخن از باوری ریشهدار در جان او نشأت میگرفت و براساس مسئولیتی بیان میشد که او در طول زندگی پربرکتش آن را بر عهده گرفته بود و حاصل برداشت آگاهانهای بود که آن شهید بزرگوار از اسلام و اهداف بزرگ آن داشت. او روزی این عبارات را بیان کرد و آن تلاشها و فداکاریها را انجام داد که هنوز اختلافات طائفهای بروز نیافته و ناسازگاریها به مرحله درگیری و نزاع نرسیده بود؛ بهراستی که گویی او آینده امت را به شکلی دقیق میدید.
در پایان از خداوند متعال میخواهم که روح استاد ما را غرق دریای رحمت بیکران خویش کند و او را در اعلی علیین منزل دهد و ما را به ادامه راه او و گام برداشتن در مسیر او یاری نماید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته