شعر آیینی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
شاعری طبع روان می‌خواهد
شاعری طبع روان می‌خواهد
نه معانی، نه بيان می‌خواهد!  
نه معانی، نه بيان می‌خواهد!  
واقعیت این است که بسیاری از شاعران روزگار ما جز «طبع روان» سرمایه دیگری ندارند. یعنی از شعر و شاعری فقط وزن و قافیه و ردیف را بلدند و لاغیر. بدیهی است شاعری که از علوم زمانه خویش هیچ بهره‌ای نبرده و تنها با اتکاء به «بخت جوان» و «طبع روان» پا به وادی ادبیات گذاشته است، در «صورت» متوقف می‌ماند و جز «زبان‌بازی» و «خیال‌پردازی» متاع دیگری برای عرضه کردن نخواهد داشت. چنین شاعری وقتی می‌بیند حرفی برای گفتن ندارد و دچار «فقر اندیشه» است، به ناگزیر در دام‌چاله صورت‌گرایی(فرمالیسم) محض سقوط می‌کند و سر از ترکستان ابتذال و سطحی نگری در می‌آورد. در نتیجه عاشقانه‌هایش آیینه عریانی(اروتیک)، آیینی‌هایش آیینه غالی‌گری و کژتابی‌های مضمونی و اعتقادی و شعر طنزش نیز آیینه لودگی و بیهودگی می‌شود.
واقعیت این است که بسیاری از شاعران روزگار ما جز «طبع روان» سرمایه دیگری ندارند. یعنی از شعر و شاعری فقط وزن و قافیه و ردیف را بلدند و لاغیر. بدیهی است شاعری که از علوم زمانه خویش هیچ بهره‌ای نبرده و تنها با اتکاء به «بخت جوان» و «طبع روان» پا به وادی ادبیات گذاشته است، در «صورت» متوقف می‌ماند و جز «زبان‌بازی» و «خیال‌پردازی» متاع دیگری برای عرضه کردن نخواهد داشت. چنین شاعری وقتی می‌بیند حرفی برای گفتن ندارد و دچار «فقر اندیشه» است، به ناگزیر در دام‌چاله صورت‌گرایی(فرمالیسم) محض سقوط می‌کند و سر از ترکستان ابتذال و سطحی نگری در می‌آورد. در نتیجه عاشقانه‌هایش آیینه عریانی(اروتیک)، آیینی‌هایش آیینه غالی‌گری و کژتابی‌های مضمونی و اعتقادی و شعر طنزش نیز آیینه لودگی و بیهودگی می‌شود.<br>
 
شاعری که به «فقر اندیشه» مبتلاست، ناگزیر از پرداختن صرف به مشاطه‌گری و دلبرانگی کلام و فرو افتادن در چاه و چاله صنعتگری و زبان‌آوری است. چنین شاعری، گاهی نیز برای پنهان کردن مُشت خالی خویش در عرصه شعر، در جاده مُغلق گویی می‌افتد و خلق الله را با جادوی کلمات پر طنطنه «هیپنوتیزم» و مرعوب می‌کند تا کسی نفهمد که حنایش رنگی ندارد! ولی پشت پرده‌خیال پردازی‌های تردستانه او هیچ حکمت و حقیقتی پنهان نیست و در نهایت همه این شعبده بازی‌های ادبی، به هیچ و پوچ می‌انجامد. شگرد مرعوب کردن مخاطب با کاربرد واژگان دشوار و دیریاب، شگردی است برای خام کردن مخاطب عام. آن گونه که مخاطب تصور کند علت اینکه شعر فلان شاعر پر ادعا را نمی‌فهمد، حرف‌های بزرگی است که خارج از دایره درک و فهم اوست، حال آنکه این‌گونه نیست و شاعر با افراط در پیچیده گویی، مشاطه‌گری و آرایش کلام – چگونه گفتن - پرده‌ای بر روی بی‌دانشی خویش می‌کشد.
شاعری که به «فقر اندیشه» مبتلاست، ناگزیر از پرداختن صرف به مشاطه‌گری و دلبرانگی کلام و فرو افتادن در چاه و چاله صنعتگری و زبان‌آوری است. چنین شاعری، گاهی نیز برای پنهان کردن مُشت خالی خویش در عرصه شعر، در جاده مُغلق گویی می‌افتد و خلق الله را با جادوی کلمات پر طنطنه «هیپنوتیزم» و مرعوب می‌کند تا کسی نفهمد که حنایش رنگی ندارد! ولی پشت پرده‌خیال پردازی‌های تردستانه او هیچ حکمت و حقیقتی پنهان نیست و در نهایت همه این شعبده بازی‌های ادبی، به هیچ و پوچ می‌انجامد. شگرد مرعوب کردن مخاطب با کاربرد واژگان دشوار و دیریاب، شگردی است برای خام کردن مخاطب عام. آن گونه که مخاطب تصور کند علت اینکه شعر فلان شاعر پر ادعا را نمی‌فهمد، حرف‌های بزرگی است که خارج از دایره درک و فهم اوست، حال آنکه این‌گونه نیست و شاعر با افراط در پیچیده گویی، مشاطه‌گری و آرایش کلام – چگونه گفتن - پرده‌ای بر روی بی‌دانشی خویش می‌کشد.
شعر هدف غایی و نهایی نیست   
شعر هدف غایی و نهایی نیست   
خط ۳۰: خط ۳۱:
== مشخصه شاعر اصیل آیینی ==
== مشخصه شاعر اصیل آیینی ==
از منظر اسلام و قرآن، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع «تعهد ادبی» و «تعهد دینی و انسانی» باشد. تعهد ادبی یعنی «چگونه گفتن»، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. «تعهد دینی و انسانی» نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به «چه گفتن» بها دادن. یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانه «فرم و محتوا» و آمیزه‌ای مقبول از «چگونه گفتن» و «چه گفتن» باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مولفه‌های زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن. یعنی به شعر به چشم هدف «غایی و نهایی» نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیله‌ای برای ابلاغ پیام‌های انسانی و اخلاقی بهره گرفتن.
از منظر اسلام و قرآن، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع «تعهد ادبی» و «تعهد دینی و انسانی» باشد. تعهد ادبی یعنی «چگونه گفتن»، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. «تعهد دینی و انسانی» نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به «چه گفتن» بها دادن. یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانه «فرم و محتوا» و آمیزه‌ای مقبول از «چگونه گفتن» و «چه گفتن» باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مولفه‌های زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن. یعنی به شعر به چشم هدف «غایی و نهایی» نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیله‌ای برای ابلاغ پیام‌های انسانی و اخلاقی بهره گرفتن.
وجه تمایز یک شاعر مذهبی معمولی و یک شاعر مذهبی اصیل نیز چیزی جز این نیست. شاعر مذهبی در «اسلام» متوقف است و فقط به صورت و پوسته دین(شعائر و مناسک) توجه می‌کند، اما شاعر اصیل مذهبی به گفته خداوند در قرآن اهل «ایمان و عمل صالح» است و به سیرت، درونه و حقیقت دین توجه دارد. این دقیقه مهمی است که از نگاه بسیاری از شاعران دینی و آیینی روزگار ما پنهان مانده است. در اینجا بار دیگر یادآوری و تأکید این نکته ضروری است که شعر دینی تنها شعری نیست که به صورت بی‌واسطه، مستقیم و صریح در ستایش بزرگان دین سروده شده باشد. علیرغم چنین ذهنیتی، گاه اشعاری بدون «موضوع صریح دینی» و کدها و کلیدهای مذهبی سروده می‌شوند که به خاطر برخورداری از موضع و مضمون فاخر و ارجمندِ ملهم از آموزه‌های دینی – همچون غزل‌های حافظ و صائب، قصیده‌های ناصر خسرو، و قطعه‌های پروین اعتصامی - مصداق شعر اصیل آیینی به شمار می‌آیند. برای مثال‌اشعاری که با محوریت مکارم اخلاق و با موضوعاتی چون تزویر ستیزی، مظلوم نوازی، احسان و نیکوکاری، نوعدوستی، تکریم ایتام یا احترام به والدین سروده شده‌اند، در نگاه اول و به اعتبار موضوع ممکن است از دایره شعر آیینی به معنای مُصطلح امروز خارج باشند، حال آنکه علیرغم چنین برداشتی - از نظر موضع و مضمون – دقیقا مصداق شعر اصیل آیینی هستند. شاعرانی که چنین موضعی دارند - حتی اگر شعرشان عاری از واژگان دینی باشد – شاعر آیینی اند، چون سیرت و حقیقت دین در شعرشان به بهترین شکل تجلی پیدا کرده است. این چنین شعری ارزشمندتر از شعری است که فقط به صورت و پوسته دین توجه می‌کند و در مواردی نیز – علیرغم داشتن موضوع دینی – در تقابل با آموزه‌های اصیل وحیانی و قرآنی است.
وجه تمایز یک شاعر مذهبی معمولی و یک شاعر مذهبی اصیل نیز چیزی جز این نیست. شاعر مذهبی در «اسلام» متوقف است و فقط به صورت و پوسته دین(شعائر و مناسک) توجه می‌کند، اما شاعر اصیل مذهبی به گفته خداوند در قرآن اهل «ایمان و عمل صالح» است و به سیرت، درونه و حقیقت دین توجه دارد. این دقیقه مهمی است که از نگاه بسیاری از شاعران دینی و آیینی روزگار ما پنهان مانده است. در اینجا بار دیگر یادآوری و تأکید این نکته ضروری است که شعر دینی تنها شعری نیست که به صورت بی‌واسطه، مستقیم و صریح در ستایش بزرگان دین سروده شده باشد.<br>
علیرغم چنین ذهنیتی، گاه اشعاری بدون «موضوع صریح دینی» و کدها و کلیدهای مذهبی سروده می‌شوند که به خاطر برخورداری از موضع و مضمون فاخر و ارجمندِ ملهم از آموزه‌های دینی – همچون غزل‌های حافظ و صائب، قصیده‌های ناصر خسرو، و قطعه‌های پروین اعتصامی - مصداق شعر اصیل آیینی به شمار می‌آیند. برای مثال‌اشعاری که با محوریت مکارم اخلاق و با موضوعاتی چون تزویر ستیزی، مظلوم نوازی، احسان و نیکوکاری، نوعدوستی، تکریم ایتام یا احترام به والدین سروده شده‌اند، در نگاه اول و به اعتبار موضوع ممکن است از دایره شعر آیینی به معنای مُصطلح امروز خارج باشند، حال آنکه علیرغم چنین برداشتی - از نظر موضع و مضمون – دقیقا مصداق شعر اصیل آیینی هستند. شاعرانی که چنین موضعی دارند - حتی اگر شعرشان عاری از واژگان دینی باشد – شاعر آیینی اند، چون سیرت و حقیقت دین در شعرشان به بهترین شکل تجلی پیدا کرده است. این چنین شعری ارزشمندتر از شعری است که فقط به صورت و پوسته دین توجه می‌کند و در مواردی نیز – علیرغم داشتن موضوع دینی – در تقابل با آموزه‌های اصیل وحیانی و قرآنی است.
== نمونه یک شعر آیینی اصیل ==
== نمونه یک شعر آیینی اصیل ==
گفتیم که شعر آیینی اصیل، آمیزه‌ای است از تعهد ادبی و دینی. البته آنان که مرعوب نظریه‌های ادبی «از ما بهتران» هستند، هرگز چنین حرفی را بر نمی‌تابند و همچنان بر موضع خویش پای می‌فشارند که: «هدف غایی و نهایی شعر چیزی نیست جز زیبایی و التذاذ هنری محض». پیروان چنین نظریه‌ای شاعرانی چون فردوسی، ناصرخسرو، نظامی، سعدی، اقبال لاهوری، فرخی یزدی و پروین اعتصامی را به اعتبار اینکه‌اشعارشان آمیخته با تعهد و رسالتی انسانی است بر نمی‌تابند و از شاعرانی چون پروین به عنوان «ناظم» نام می‌برند. چنانکه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی می‌گوید:
گفتیم که شعر آیینی اصیل، آمیزه‌ای است از تعهد ادبی و دینی. البته آنان که مرعوب نظریه‌های ادبی «از ما بهتران» هستند، هرگز چنین حرفی را بر نمی‌تابند و همچنان بر موضع خویش پای می‌فشارند که: «هدف غایی و نهایی شعر چیزی نیست جز زیبایی و التذاذ هنری محض». پیروان چنین نظریه‌ای شاعرانی چون فردوسی، ناصرخسرو، نظامی، سعدی، اقبال لاهوری، فرخی یزدی و پروین اعتصامی را به اعتبار اینکه‌اشعارشان آمیخته با تعهد و رسالتی انسانی است بر نمی‌تابند و از شاعرانی چون پروین به عنوان «ناظم» نام می‌برند. چنانکه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی می‌گوید:
«خیال نکنید که من هذیان می‌گویم یا دارم برای ناقدان مدرن وطنی، پاپوش می‌دوزم. جانِ کلامِ این خانم‌ها و آقایان در چهل سال اخیر، تقریبا، همین است که عرض کردم: «نمازِ موج به سوی قبله گرداب است» شعر است و شعرِ ناب، ولی تمام دیوان پروین اعتصامی نظم است و شعر نیست. محال است کسی تسلیم آن نظریه‌ها و نقدها شده باشد و شعرِ پروین را شعر بداند. این نظریه‌ها امروز بیش‌تر از نیمی از خلاقیتِ شعری عصر ما را در زبان فارسی، مسخ کرده‌اند. در کمتر مجله یا محفلی است که نفوذِ این نوع نگرش به شعر را نبینیم، اما، با همه سیطره‌ای که این گونه نقد‌ها و نظریه‌ها بر فرهنگ ایرانی عصرِ ما یافته‌اند، پروین باطل السحرِ شعرِ خویش را در برابر خیلِ انبوهِ عَزایم خوانان، عرضه می‌دارد و سخنش و شعرش، همچون عصای موسی، حاصلِ کوشش چهل ساله جادوگران را می‌‌بلعد. خیل انبوه عاشقان پروین، که سال به سال و روز به روز در تزایدند، گواهان این پیروزی‌اند که این دخترکِ معصوم با شعرِ خویش، عملا، تمام این نظریه‌ها را باطل اعلام می‌کند؛ این است معجزه اصلی پروین اعتصامی.» <ref>محمدرضا شفیعی کدکنی، با چراغ و آینه، ص۴۶۱.</ref>.<br>
«خیال نکنید که من هذیان می‌گویم یا دارم برای ناقدان مدرن وطنی، پاپوش می‌دوزم. جانِ کلامِ این خانم‌ها و آقایان در چهل سال اخیر، تقریبا، همین است که عرض کردم: «نمازِ موج به سوی قبله گرداب است» شعر است و شعرِ ناب، ولی تمام دیوان پروین اعتصامی نظم است و شعر نیست.<br>
محال است کسی تسلیم آن نظریه‌ها و نقدها شده باشد و شعرِ پروین را شعر بداند. این نظریه‌ها امروز بیش‌تر از نیمی از خلاقیتِ شعری عصر ما را در زبان فارسی، مسخ کرده‌اند. در کمتر مجله یا محفلی است که نفوذِ این نوع نگرش به شعر را نبینیم، اما، با همه سیطره‌ای که این گونه نقد‌ها و نظریه‌ها بر فرهنگ ایرانی عصرِ ما یافته‌اند، پروین باطل السحرِ شعرِ خویش را در برابر خیلِ انبوهِ عَزایم خوانان، عرضه می‌دارد و سخنش و شعرش، همچون عصای موسی، حاصلِ کوشش چهل ساله جادوگران را می‌‌بلعد. خیل انبوه عاشقان پروین، که سال به سال و روز به روز در تزایدند، گواهان این پیروزی‌اند که این دخترکِ معصوم با شعرِ خویش، عملا، تمام این نظریه‌ها را باطل اعلام می‌کند؛ این است معجزه اصلی پروین اعتصامی.» <ref>محمدرضا شفیعی کدکنی، با چراغ و آینه، ص۴۶۱.</ref>.<br>


قطعه زیبا و عمیق «مست و هوشیار» از پروین اعتصامی گواه صادقی بر این ادعاست که شعر آیینی اصیل و نجیب، آمیزه‌ای است از «تعهد ادبی» و «تعهد دینی ـ انسانی». شعری که نه مدح و منقبت است و نه سوگ و مرثیه، و علیرغم عاری بودن از کدها و کلیدهای کلیشه‌ای شعر آیینی روزگار ما، شعری منبعث از جهان بینی اسلامی و صد در صد آیینی است که گوهر و جوهر دین در جان و جهان آن به بهترین شکل به جلوه درآمده است:
قطعه زیبا و عمیق «مست و هوشیار» از پروین اعتصامی گواه صادقی بر این ادعاست که شعر آیینی اصیل و نجیب، آمیزه‌ای است از «تعهد ادبی» و «تعهد دینی ـ انسانی». شعری که نه مدح و منقبت است و نه سوگ و مرثیه، و علیرغم عاری بودن از کدها و کلیدهای کلیشه‌ای شعر آیینی روزگار ما، شعری منبعث از جهان بینی اسلامی و صد در صد آیینی است که گوهر و جوهر دین در جان و جهان آن به بهترین شکل به جلوه درآمده است:
خط ۶۷: خط ۷۰:
بنا بر تعریفی که از شعر آیینی و گستره ی آن ارایه شد، ما با سه قلمرو موضوعی مشخص و قابل تعریف روبه رو هستیم و از این رو می توانیم تقسیم بندی موضوعی زیر را از شعر آیینی به دست آوریم:
بنا بر تعریفی که از شعر آیینی و گستره ی آن ارایه شد، ما با سه قلمرو موضوعی مشخص و قابل تعریف روبه رو هستیم و از این رو می توانیم تقسیم بندی موضوعی زیر را از شعر آیینی به دست آوریم:


1- شعر توحیدی، نیاشی و عرفانی.
شعر توحیدی، نیاشی و عرفانی.
2- شعر اخلاقی و پندی، اجتماعی، مقاومت، بیداری و دفاع مقدس.
شعر اخلاقی و پندی، اجتماعی، مقاومت، بیداری و دفاع مقدس.
که در گونه ی دوم، شاعر به رهایی انسان از اسارت دشمنان درونی، یعنی شیطان و نفس و هواهای نفسانی، و نیز رهایی انسان از بند دشمنان بیرونی، مانند قدرت های سلطه گر و خودکامه و استعماری می پردازد و با به کار بستن آن هاست که انسان به رهایی می رسد و از آن جا که دست او را می گیرد و از خاک به افلاک می کشاند، در مقوله ی ماورایی به شمار می آید.
# که در گونه ی دوم، شاعر به رهایی انسان از اسارت دشمنان درونی، یعنی شیطان و نفس و هواهای نفسانی، و نیز رهایی انسان از بند دشمنان بیرونی، مانند قدرت های سلطه گر و خودکامه و استعماری می پردازد و با به کار بستن آن هاست که انسان به رهایی می رسد و از آن جا که دست او را می گیرد و از خاک به افلاک می کشاند، در مقوله ی ماورایی به شمار می آید.
3- شعر ولایی.
شعر ولایی.
شعر ولایی به لحاظ موضوعی، اختصاص به خاندان عترت و طهارت دارد و سخنان، سیره ی اخلاقی و فضای وجودی آنان در «شعر ولایی» بازتاب درخوری پیدا می کند.
شعر ولایی به لحاظ موضوعی، اختصاص به خاندان عترت و طهارت دارد و سخنان، سیره ی اخلاقی و فضای وجودی آنان در «شعر ولایی» بازتاب درخوری پیدا می کند.
برای شعر ولایی می توان زیرمجموعه هایی درنظر گرفت، که مهم ترین آن ها عبارتند از: شعر نبوی، شعر علوی، شعر فاطمی، شعر عاشورایی، شعر رضوی و شعر مهدوی.
برای شعر ولایی می توان زیرمجموعه هایی درنظر گرفت، که مهم ترین آن ها عبارتند از: شعر نبوی، شعر علوی، شعر فاطمی، شعر عاشورایی، شعر رضوی و شعر مهدوی.
خط ۹۲: خط ۹۶:
=سیر تاریخی و ویژگی نخستین اشعار آیینی فارسی=
=سیر تاریخی و ویژگی نخستین اشعار آیینی فارسی=
با نگاهی به تاریخ ادبیات مذهبی در ایران، این نکته به خوبی دریافت می شود که ادبیات به ویژه شعر مذهبی از روزگار دور در ارتباط با چگونگی حکومت ها بوده است. تا قبل از دوره ی صفویه، به طور کلی گرایش به شعر مذهبی و سرودن در موضوعات مذهبی بسیار کم بود و آن چه از آثار آن دوره در قالب شعر مذهبی باقی ست، بیشتر نعت پیامبراکرم(ص)، حضرت علی(ع) و دیگر یاران پیامبر و در مواردی نیز یاد کرد قیام عاشورا است، و عمدتاً به موضوعات دیگر نپرداخته اند.
با نگاهی به تاریخ ادبیات مذهبی در ایران، این نکته به خوبی دریافت می شود که ادبیات به ویژه شعر مذهبی از روزگار دور در ارتباط با چگونگی حکومت ها بوده است. تا قبل از دوره ی صفویه، به طور کلی گرایش به شعر مذهبی و سرودن در موضوعات مذهبی بسیار کم بود و آن چه از آثار آن دوره در قالب شعر مذهبی باقی ست، بیشتر نعت پیامبراکرم(ص)، حضرت علی(ع) و دیگر یاران پیامبر و در مواردی نیز یاد کرد قیام عاشورا است، و عمدتاً به موضوعات دیگر نپرداخته اند.
در دوره ی صفویه به جهت توجه خاص پادشاهان صفوی به مذهب تشیّع، شعر مذهبی در ادبیات مورد توجه بیش تر واقع شد. شاعر برجسته ی مذهبی سرای پس از صفویه، محتشم کاشانی بود. روند مذهبی سرایی همچنان تا قبل از روی کار آمدن نادرشاه در ایران ادامه داشت.
در دوره ی صفویه به جهت توجه خاص پادشاهان صفوی به مذهب تشیّع، شعر مذهبی در ادبیات مورد توجه بیش تر واقع شد. شاعر برجسته ی مذهبی سرای پس از صفویه، محتشم کاشانی بود. روند مذهبی سرایی همچنان تا قبل از روی کار آمدن نادرشاه در ایران ادامه داشت.<br>
 
با حضور نادرشاه در صحنه ی قدرت ایران و با توجه به سنّی مذهب بودن وی، شعر مذهبی فارسی دیگر بار به انزوا گرایید؛ اما با روی کار آمدن حکومت زندیه، اقبال به سرودن شعر مذهبی از سر گرفته شد و کم کم از روزگار مشروطه به بعد پایگاه قدرتمندی نزد شاعران و علاقه مندان پیدا کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به جریانی پویا و قوی در صحنه ی ادبیات مطرح شد.
با حضور نادرشاه در صحنه ی قدرت ایران و با توجه به سنّی مذهب بودن وی، شعر مذهبی فارسی دیگر بار به انزوا گرایید؛ اما با روی کار آمدن حکومت زندیه، اقبال به سرودن شعر مذهبی از سر گرفته شد و کم کم از روزگار مشروطه به بعد پایگاه قدرتمندی نزد شاعران و علاقه مندان پیدا کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به جریانی پویا و قوی در صحنه ی ادبیات مطرح شد.
عمان سامانی، از بزرگ ترین شاعران مذهبی دوره ی مشروطه بود، که شعر مذهبی فارسی را در قامتی استوار و با مضامینی ژرف و عمیق ارایه کرد.
عمان سامانی، از بزرگ ترین شاعران مذهبی دوره ی مشروطه بود، که شعر مذهبی فارسی را در قامتی استوار و با مضامینی ژرف و عمیق ارایه کرد.
البته فراز و نشیب های یاد شده در ساختار شعر مذهبی باعث ایجاد تحول محتوایی شعر آیینی فارسی نشد.
البته فراز و نشیب های یاد شده در ساختار شعر مذهبی باعث ایجاد تحول محتوایی شعر آیینی فارسی نشد.
چرا که در دوره ی صفویه و پس از آن هیچ نهضت اصلاح گری شکل نگرفت تا به احیا و بازنگری باورهای مردمی بپردازد. در این عرصه متأسفانه کسی پیدا نشد که بسیاری از باورهایی را که ره آورد سیاست عباسیان، به نقادی فراخواند.
چرا که در دوره ی صفویه و پس از آن هیچ نهضت اصلاح گری شکل نگرفت تا به احیا و بازنگری باورهای مردمی بپردازد. در این عرصه متأسفانه کسی پیدا نشد که بسیاری از باورهایی را که ره آورد سیاست عباسیان، به نقادی فراخواند.<br>
 
بسیاری از ناروایی ها راه خود را در ذهن و زبان مردم ادامه داد و بازتاب این باورها را در متن شعر امروز نیز می توان به وضوح دید. تغییر نگرش شاعران در شعر مذهبی، از حالت شخصی به اجتماعی و گستردگی اندیشه، در شعر دوره ی مشروطه صورت گرفت.
بسیاری از ناروایی ها راه خود را در ذهن و زبان مردم ادامه داد و بازتاب این باورها را در متن شعر امروز نیز می توان به وضوح دید. تغییر نگرش شاعران در شعر مذهبی، از حالت شخصی به اجتماعی و گستردگی اندیشه، در شعر دوره ی مشروطه صورت گرفت.
شعر مذهبی به عنوان موضوع انتخاب شد و شاعران معتقد و مذهبی از آن به عنوان حربه ای در برابر شاعران به اصطلاح روشن فکر استفاده کردند. رویکرد دوباره به شعر آیینی ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع حاکمیت مذهبی بر مردم و طرح جامعه ی شیعی به عنوان بزرگ ترین تحول در جغرافیای اندیشه و سیاست اجتماعی، باعث ایجاد تحولاتی درخور در ادبیات ایران و طرح و اثبات ادبیات‌آیینی شد.
شعر مذهبی به عنوان موضوع انتخاب شد و شاعران معتقد و مذهبی از آن به عنوان حربه ای در برابر شاعران به اصطلاح روشن فکر استفاده کردند. رویکرد دوباره به شعر آیینی ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع حاکمیت مذهبی بر مردم و طرح جامعه ی شیعی به عنوان بزرگ ترین تحول در جغرافیای اندیشه و سیاست اجتماعی، باعث ایجاد تحولاتی درخور در ادبیات ایران و طرح و اثبات ادبیات‌آیینی شد.<br>
 
متأثر از تحولات یاد شده، تحولاتی در قلمرو شعر آیینی ایجاد شد، که مهم ترین آن تعمیق آگاهی در شعر آیینی معاصر است. پیش از آن پرداختن به هر مضمونی (چه والا و ارزشمدار، و چه نازل و بی مقدار) در گستره ی شعر مذهبی مسبوق به سابقه بود، نمونه های آن را در لابه لای کارنامه ی شعر مذهبی ایران می توان پیدا کرد. بسیای از شاعران مذهبی سرا به جای کمک به بالا رفتن سطح درک مردم، به همراهی و همنوایی با آنان می پرداختند. در واقع به جای این که مردم دنباله روِ اندیشه و برداشت های شاعران در افق های معنایی تازه باشند، بعضی از شاعران، دنباله روِ تفکر مردم بودند. اما این شیوه دیری نپایید که حال مضمون پردازی در شعر مذهبی، در قالب های محتوایی شایسته تر و ماندگارتری تغییر یافت.
متأثر از تحولات یاد شده، تحولاتی در قلمرو شعر آیینی ایجاد شد، که مهم ترین آن تعمیق آگاهی در شعر آیینی معاصر است. پیش از آن پرداختن به هر مضمونی (چه والا و ارزشمدار، و چه نازل و بی مقدار) در گستره ی شعر مذهبی مسبوق به سابقه بود، نمونه های آن را در لابه لای کارنامه ی شعر مذهبی ایران می توان پیدا کرد. بسیای از شاعران مذهبی سرا به جای کمک به بالا رفتن سطح درک مردم، به همراهی و همنوایی با آنان می پرداختند. در واقع به جای این که مردم دنباله روِ اندیشه و برداشت های شاعران در افق های معنایی تازه باشند، بعضی از شاعران، دنباله روِ تفکر مردم بودند. اما این شیوه دیری نپایید که حال مضمون پردازی در شعر مذهبی، در قالب های محتوایی شایسته تر و ماندگارتری تغییر یافت.
نقش آگاهی از تحولات تاریخ و رسیدن به دانش و بینش دینی را کمتر کسی در ارزشمندی و ماندگاری یک اثر نادیده خواهد گرفت. اگر در گذشته شعر مذهبی پیرامون چند موضوع با ابهام فلسفی مضامین موجود در آن می چرخید، اما پس از پیروزی انقلاب اسلایم به دلیل تأثیرپذیری از چند عامل، شاعرانی چون؛ علی معلم، سلمان هراتی، سیدحسن حسینی، قیصر امین پور و... به فلسفه و نگرشی صحیح در مضامین دینی دست پیدا کردند. مطالعات دقیق و عمیق آنان در قلمرو مفاهیم دینی به آنان کمک بسیاری کرد.
نقش آگاهی از تحولات تاریخ و رسیدن به دانش و بینش دینی را کمتر کسی در ارزشمندی و ماندگاری یک اثر نادیده خواهد گرفت. اگر در گذشته شعر مذهبی پیرامون چند موضوع با ابهام فلسفی مضامین موجود در آن می چرخید، اما پس از پیروزی انقلاب اسلایم به دلیل تأثیرپذیری از چند عامل، شاعرانی چون؛ علی معلم، سلمان هراتی، سیدحسن حسینی، قیصر امین پور و... به فلسفه و نگرشی صحیح در مضامین دینی دست پیدا کردند. مطالعات دقیق و عمیق آنان در قلمرو مفاهیم دینی به آنان کمک بسیاری کرد.<br>
 
حضور شخصیت های مطرح انقلابی چون: شهید مرتضی مطهری، دکتر علی شریعتی و... که در ارایه ی دانش و بینش مذهبی به جامعه، با سخنرانی و کتاب هایی ارزنده، در پیرایش تاریخی مسائل دینی قدم های ارزنده ای برداشتند، و توانستند تا حدودی از این طریق بدعت ها و ناروایی هایی را که بر تاریخ اسلام گذشته بود، بزدایند؛ عامل مؤثری در ایجاد فضای مناسب برای ظهور و پیدایش ادبیات انقلابی و مذهبی به شمار می آید.
حضور شخصیت های مطرح انقلابی چون: شهید مرتضی مطهری، دکتر علی شریعتی و... که در ارایه ی دانش و بینش مذهبی به جامعه، با سخنرانی و کتاب هایی ارزنده، در پیرایش تاریخی مسائل دینی قدم های ارزنده ای برداشتند، و توانستند تا حدودی از این طریق بدعت ها و ناروایی هایی را که بر تاریخ اسلام گذشته بود، بزدایند؛ عامل مؤثری در ایجاد فضای مناسب برای ظهور و پیدایش ادبیات انقلابی و مذهبی به شمار می آید.
بدین طریق تلاش های صورت گرفته، مورد توجه و بهره مندی شاعران آیینی معاصر قرار گرفت و کم کم جریانی اصلاح گرا و سالم، در حوزه ی شعر آیینی شکل گرفت؛ که از یک سو سعی در احیای شخصیت های تحریف شده ی دینی نمودند، و از سوی دیگر در ارایه ی بینش صحیح به جامعه و تغییر ساختار فکری در حیطه ی ادبیات فارسی، گام برداشتند.
بدین طریق تلاش های صورت گرفته، مورد توجه و بهره مندی شاعران آیینی معاصر قرار گرفت و کم کم جریانی اصلاح گرا و سالم، در حوزه ی شعر آیینی شکل گرفت؛ که از یک سو سعی در احیای شخصیت های تحریف شده ی دینی نمودند، و از سوی دیگر در ارایه ی بینش صحیح به جامعه و تغییر ساختار فکری در حیطه ی ادبیات فارسی، گام برداشتند.