حبیبیه (شاذلیه): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
حبیبیه یکی از سلاسل صوفیه است که از سلسله شاذلیه منشعب شدند. | '''حبیبیه''' یکی از سلاسل [[صوفیه]] است که از سلسله [[شاذلیه]] منشعب شدند. | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
این فرقه معتقدند که وقتی بنده به درجه ی معرفت رسید و دوست خدا شد و از دوستی دیگران بُرید، قلم تکلیف از او برداشته شده و خطاب امر و نهی از او منقطع شده و از بندگی و قید عبودیت رها می شود و پس از آن، مقید بودن بر شرع و احکام شرعی بر او حرام می گردد. زيرا «حبيب»، نمی تواند با وجود تکلیف، موجب آزار حبیب نمی شود.آيا نمى دانيد كه خداوند بندگانش را در بهشت به عبادت و نماز و روزه تكليف نمی کند، زيرا دوست بر دوست و یار بر یار وارد و تكليف از ايشان برداشته می شود. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 149 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> <ref>ابو محمد عثمان بن عبد الله بن الحسن العراقی، الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة، تحقيق يشار قوتلو آى، چاپ آنكارا، سال 1961 میلادی، ص 69</ref> <ref>مقدس اردبیلی، حدیقه الشیعه، نشر گلی، ص 578</ref> | این فرقه معتقدند که وقتی بنده به درجه ی معرفت رسید و دوست خدا شد و از دوستی دیگران بُرید، قلم تکلیف از او برداشته شده و خطاب امر و نهی از او منقطع شده و از بندگی و قید عبودیت رها می شود و پس از آن، مقید بودن بر شرع و احکام شرعی بر او حرام می گردد. زيرا «حبيب»، نمی تواند با وجود تکلیف، موجب آزار حبیب نمی شود.آيا نمى دانيد كه خداوند بندگانش را در بهشت به عبادت و نماز و روزه تكليف نمی کند، زيرا دوست بر دوست و یار بر یار وارد و تكليف از ايشان برداشته می شود. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 149 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> <ref>ابو محمد عثمان بن عبد الله بن الحسن العراقی، الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة، تحقيق يشار قوتلو آى، چاپ آنكارا، سال 1961 میلادی، ص 69</ref> <ref>مقدس اردبیلی، حدیقه الشیعه، نشر گلی، ص 578</ref> | ||
==اصول پنجگانه حبیبیه == | ==اصول پنجگانه حبیبیه== | ||
این فرقه رعایت پنج اصل 1. خوف ظاهری و باطنی2. پیروی از سنت 3. عدم اعتنا به خلق 4. تسلیم و رضا 5. توکل در شادی و محنت را از پایه های اعتقادی خود می شمرند. <ref>زرین کوب عبد الحسین، ارزش میراث صوفیه، ص 98 به بعد</ref> <ref>معصوم علي شاه نعمتاللهی شيرازی، طرائق الحقایق، ج 3.</ref> که البته فقط ظاهر این شعارها حفظ و به هیچ کدام عمل نمی شود. | این فرقه رعایت پنج اصل 1. خوف ظاهری و باطنی2. پیروی از سنت 3. عدم اعتنا به خلق 4. تسلیم و رضا 5. توکل در شادی و محنت را از پایه های اعتقادی خود می شمرند. <ref>زرین کوب عبد الحسین، ارزش میراث صوفیه، ص 98 به بعد</ref> <ref>معصوم علي شاه نعمتاللهی شيرازی، طرائق الحقایق، ج 3.</ref> که البته فقط ظاهر این شعارها حفظ و به هیچ کدام عمل نمی شود. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
[[رده: کلام ]] | [[رده: کلام ]] | ||
[[رده: مذاهب کلامی ]] | [[رده: مذاهب کلامی ]] | ||
<references /> |
نسخهٔ ۲۳ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۶
حبیبیه یکی از سلاسل صوفیه است که از سلسله شاذلیه منشعب شدند.
تاریخچه
پیروان این طریقت صوفیه بیشتر در شمال آفریقا به ویژه کشورهایی چون مراکش، مصر، سوریه، لیبی و سودان حضور دارند.
اعتقادات
این فرقه معتقدند که وقتی بنده به درجه ی معرفت رسید و دوست خدا شد و از دوستی دیگران بُرید، قلم تکلیف از او برداشته شده و خطاب امر و نهی از او منقطع شده و از بندگی و قید عبودیت رها می شود و پس از آن، مقید بودن بر شرع و احکام شرعی بر او حرام می گردد. زيرا «حبيب»، نمی تواند با وجود تکلیف، موجب آزار حبیب نمی شود.آيا نمى دانيد كه خداوند بندگانش را در بهشت به عبادت و نماز و روزه تكليف نمی کند، زيرا دوست بر دوست و یار بر یار وارد و تكليف از ايشان برداشته می شود. [۱] [۲] [۳]
اصول پنجگانه حبیبیه
این فرقه رعایت پنج اصل 1. خوف ظاهری و باطنی2. پیروی از سنت 3. عدم اعتنا به خلق 4. تسلیم و رضا 5. توکل در شادی و محنت را از پایه های اعتقادی خود می شمرند. [۴] [۵] که البته فقط ظاهر این شعارها حفظ و به هیچ کدام عمل نمی شود.
پانویس
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 149 با ویرایش و اصلاح عبارات
- ↑ ابو محمد عثمان بن عبد الله بن الحسن العراقی، الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة، تحقيق يشار قوتلو آى، چاپ آنكارا، سال 1961 میلادی، ص 69
- ↑ مقدس اردبیلی، حدیقه الشیعه، نشر گلی، ص 578
- ↑ زرین کوب عبد الحسین، ارزش میراث صوفیه، ص 98 به بعد
- ↑ معصوم علي شاه نعمتاللهی شيرازی، طرائق الحقایق، ج 3.