ابوالهذیل علاف: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
ابوالهذیل، اعتزال را در بصره از ابوعمرو و عثمان بن خالد طویل، شاگرد واصل بن عطا و عمرو بن عبید و فرستاده واصل به آرمینیّه <ref>نک:قاضی عبدالجبار، همان، ص 164، 251؛ ابن المرتضی، همان، ص 44؛ حمیری، الحور العین، ص 208؛ شهرستانی، همان جا، جرجانی، شرح مواقف، ج8، ص 379؛ مقریزی، الخطط المقریزیه، ج4، ص 165</ref> و بشربن سعید و ابوعثمان زعفرانی، مصاحبان واصل <ref> ملطی شافعی، همان، ص 43</ref> آموخته، و به روایت خیاط در مجلس ابوموسی مردار(و:226 هـ) نیز حضور یافته و از مقالات وی درباره ی عدل و سایر مسایل کلامی بهره مند شده و تحت تأثیرش قرار گرفته و مجلسش را ستوده است. <ref> خیاط، الانتصار، ص 119-118</ref> ابوالهذیل از غیاث بن ابراهیم قاضی، سلیمان بن مریم و جز آنان هم به نقل روایت پرداخته است. <ref> ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج5، ص 413</ref> گفتنی است خیاط، واصل و عمرو را از شیوخ علّاف به شمار آورده <ref> خیاط، همان، ص 119</ref> که قطعاً درست نیست، زیرا او آنها را ندیده است، اما به کتاب های واصل دست یافته است. قاضی عبدالجبّار می نویسد:«ابوالهذیل، پیش زن واصل رفت؛ او دو صندوق از کلام واصل را به وی داد و شاید کلّ کلامش از آن باشد». <ref> قاضی عبدالجبار، همان، ص 241</ref> | ابوالهذیل، اعتزال را در بصره از ابوعمرو و عثمان بن خالد طویل، شاگرد واصل بن عطا و عمرو بن عبید و فرستاده واصل به آرمینیّه <ref>نک:قاضی عبدالجبار، همان، ص 164، 251؛ ابن المرتضی، همان، ص 44؛ حمیری، الحور العین، ص 208؛ شهرستانی، همان جا، جرجانی، شرح مواقف، ج8، ص 379؛ مقریزی، الخطط المقریزیه، ج4، ص 165</ref> و بشربن سعید و ابوعثمان زعفرانی، مصاحبان واصل <ref> ملطی شافعی، همان، ص 43</ref> آموخته، و به روایت خیاط در مجلس ابوموسی مردار(و:226 هـ) نیز حضور یافته و از مقالات وی درباره ی عدل و سایر مسایل کلامی بهره مند شده و تحت تأثیرش قرار گرفته و مجلسش را ستوده است. <ref> خیاط، الانتصار، ص 119-118</ref> ابوالهذیل از غیاث بن ابراهیم قاضی، سلیمان بن مریم و جز آنان هم به نقل روایت پرداخته است. <ref> ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج5، ص 413</ref> گفتنی است خیاط، واصل و عمرو را از شیوخ علّاف به شمار آورده <ref> خیاط، همان، ص 119</ref> که قطعاً درست نیست، زیرا او آنها را ندیده است، اما به کتاب های واصل دست یافته است. قاضی عبدالجبّار می نویسد:«ابوالهذیل، پیش زن واصل رفت؛ او دو صندوق از کلام واصل را به وی داد و شاید کلّ کلامش از آن باشد». <ref> قاضی عبدالجبار، همان، ص 241</ref> | ||
=شاگردان= | |||
شاگردان برجسته و سرشناس علّاف، خواهرزاده اش، ابراهیم بن سیّار نظّام، متکلّم نامدار معتزلی و ابویعقوب یوسف بن عبدالله بن اسحق شَحّام(و:223 هـ) است که در عصر خود به ریاست معتزله بصره رسیده و در رد مخالفان و تفسیر قرآن و فن جدل از احذق مردم بوده است. <ref> ابن المرتضی، همان، ص 72-71</ref> ابوعبدالله دبّاغ، یحیی بن بشر ارجائی (یا ارجانی)، ابوعلی بن قائد اَسواری(و:200 هـ)، ابوجعفر بن مبشر و ابوبکر بن عبدالرحمن بن کَیسان اصم نیز از شاگردان او به شمار رفته اند. <ref>همان، ص 78؛ نشار، همان، ج1، ص 451</ref> به روایت ملطی، احمد بن ابی دواد وزیر نیز از شاگردان وی بوده است. <ref>ملطی شافعی، همان، ص 44</ref> عیسی بن محمد کاتب، ابوالعیناء و دیگران از وی روایت کرده اند. <ref>ابن حجر عسقلانی، همان جا؛ خطیب بغدادی، همان، ج3، ص 366</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |
نسخهٔ ۲۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۴
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۰۹:۴۴، ۲۹ نوامبر ۲۰۲۱؛
نام | ابوالهذیل علاف |
---|---|
نام کامل | ابوالهذیل، محمد بن هذیل بن عبدالله مکحول عبدی•آزاد عبدالقیس |
لقب | علّاف•حَمْدان بن هـذیل علّاف |
قبیله | بحرین |
تولد | بصره |
دوره | آغاز خلافت عباسیان |
محل زندگی | بغداد•سُرَّمَن رَای (نام سامره و سامرا) |
اساتید | ابوعمرو و عثمان بن خالد طویل•واصل بن عطا•عمرو بن عبید•بشر بن سعید•ابوعثمان زعفرانی•ابوموسی مردار•غیاث بن ابراهیم قاضی•سلیمان بن مریم |
شاگردان | ابراهیم بن سیّار نظّام•ابویعقوب یوسف بن عبدالله بن•اسحق شَحّام بوعبدالله دبّاغ•یحیی بن بشر ارجائی (یا ارجانی)• ابوعلی بن قائد اَسواری•ابوجعفر بن مبشر•ابوبکر بن عبدالرحمن بن کَیسان اصم•احمد بن ابی دواد وزیر•عیسی بن محمد کاتب، ابوالعیناء |
فوت | ۲۲۶ تا ۲۳۵ |
ابوالهذیل محمد بن هذیل بن عبدالله (یا عبیدالله) بن مکحول بصری، ملقب به علاف از بزرگترین متکلمین قرن دوم و سوم و از نخستین پیشوایان معتزله می باشد. وی که محمد شهرستانی از او با عنوان «ابوالهذیل حمدان بن هذیل علاف» یاد می کند در حوالی سال 130 هجری قمری زاده شده و بیشتر عمر خود را در بصره گذرانده است.
ابوهذیل شاگرد عثمان بن ابی عثمان، بشر بن سعید و ابوعثمان زعفرانی است که این جمله شاگردان واصل بن عطا (م: 131 هـ. ق) و عمرو بن عبید (م: 144 هـ. ق) بوده اند. ابوالهذیل به سبب عمر بلند و استمرار تدریس، شاگردان بسیاری پرورش داده است. تا جایی که می توان از جمله آنان به مأمون خلیفه عباسی اشاره کرد. ابوهذیل را در جدل بسیار زبردست دانسته اند و وسعت اطلاعات او را به حدّ اغراق آمیزی تشریح کرده اند.
وی در دوره مأمون که دوره بلوغ و نشاط اعتزال است، در گسترش آراء خویش بسیار کوشا بوده است. سفرها و مناظرات بسیار وی با دانشمندان مرجئه جبریه، امامیه و حتی دیگر متکلمان معتزله نمونه گویای این تلاش است. ابوهذیل در سال های آخر عمر به کوری دچار شده و در سال 226 یا 227 و یا 235 هجری قمری در سامرا درگذشت. وی که نسبت به بنی هاشم گرایش داشته، صراحتاً علی (ع) را بر عثمان برتری می داده است. جالب اینجاست که نماز میت بر جنازه وی بنابر مذهب امامیه، با پنج تکبیر بوده است. از ابوهذیل بیش از 1200 کتاب که قریب به اتفاق آن ها در ردّ بر مخالفین نگاشته شده، نقل شده است.
مکان و زمان تولد و مرگ
او در آغاز خلافت عباسیان در سال 131 هـ، یا 134 هـ [۱] و یا 135 هـ [۲] در شهر بصره به دنیا آمده و بزرگ شده و پرورش یافته و دانش آموخته، و تا سال 204 هـ، در آنجا بوده است. اما در همین سال، در عصر خلافت مأمون، شاید به دعوت وی وارد بغداد شده [۳] و حداقل حدود 17 سال در این شهر اقامت گزیده و پس از آن به سُرَّمَن رَای (نام سامره و سامرا) رفته و در سال 226 هـ یا 227 هـ، اواخر خلافت معتصم یا در ایام خلافت واثق [۴] در میان سال های 227 هـ تا 232 هـ و یا در سال 235 هـ در آغاز خلافت متوکّل(11) در همان شهر، مرده، و ابوعبدالله احمد بن ابی داود(و:240 هـ) ادیب، فقیه و متکلم معتزلی با پنج تکبیر، یعنی برابر فقه شیعه بر جنازه وی نمازگزارده است. [۵]
نام و شهرت
ابوالهذیل، محمد بن الهذیل بن عبدالله مکحول عبدی [۶] معروف به علّاف، یا حَمْدان بن هـذیل علّاف [۷] و یا محمد بن هـذیل بن عبدالله بن مکحول، [۸] آزاد عبدالقیس، قبیله ای از قبایل بحرین است. [۹] طبق نوشته ی قدما او علّاف نبوده، ولی چون در بازار علّافان بصره ساکن بوده، به علّاف مشهور شده است. [۱۰] اما بعضی از پژوهندگان جدید بر این باورند که او پیشه علّافی داشته و مانند برخی دیگر از معتزلیان، همچون غزّال، نظّام، فُوطی، اسکافی و غیره به حرفه و پیشه اش شهرت یافته است. [۱۱]
تبار ابوالهذیل علاف
احتمال ایرانی بودنش هست، آشنایی وی به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، این احتمال را تقویت می کند. ملطی، آنجا که درباره ی ابوبکر بن عبدالرحمن بن کَیسان اصمّ سخن می گوید، می نویسد:ابوالهذیل وی را به فارسی، «خرامان» ملقّب می ساخت. [۱۲] از حکایت ابوحیّان توحیدی [۱۳] و حُصری قیروانی [۱۴] نیز برمی آید که او با زبان و فرهنگ ایرانی و کتاب جاویدان خرد آشنایی داشته است.
استادان و مشایخ
ابوالهذیل، اعتزال را در بصره از ابوعمرو و عثمان بن خالد طویل، شاگرد واصل بن عطا و عمرو بن عبید و فرستاده واصل به آرمینیّه [۱۵] و بشربن سعید و ابوعثمان زعفرانی، مصاحبان واصل [۱۶] آموخته، و به روایت خیاط در مجلس ابوموسی مردار(و:226 هـ) نیز حضور یافته و از مقالات وی درباره ی عدل و سایر مسایل کلامی بهره مند شده و تحت تأثیرش قرار گرفته و مجلسش را ستوده است. [۱۷] ابوالهذیل از غیاث بن ابراهیم قاضی، سلیمان بن مریم و جز آنان هم به نقل روایت پرداخته است. [۱۸] گفتنی است خیاط، واصل و عمرو را از شیوخ علّاف به شمار آورده [۱۹] که قطعاً درست نیست، زیرا او آنها را ندیده است، اما به کتاب های واصل دست یافته است. قاضی عبدالجبّار می نویسد:«ابوالهذیل، پیش زن واصل رفت؛ او دو صندوق از کلام واصل را به وی داد و شاید کلّ کلامش از آن باشد». [۲۰]
شاگردان
شاگردان برجسته و سرشناس علّاف، خواهرزاده اش، ابراهیم بن سیّار نظّام، متکلّم نامدار معتزلی و ابویعقوب یوسف بن عبدالله بن اسحق شَحّام(و:223 هـ) است که در عصر خود به ریاست معتزله بصره رسیده و در رد مخالفان و تفسیر قرآن و فن جدل از احذق مردم بوده است. [۲۱] ابوعبدالله دبّاغ، یحیی بن بشر ارجائی (یا ارجانی)، ابوعلی بن قائد اَسواری(و:200 هـ)، ابوجعفر بن مبشر و ابوبکر بن عبدالرحمن بن کَیسان اصم نیز از شاگردان او به شمار رفته اند. [۲۲] به روایت ملطی، احمد بن ابی دواد وزیر نیز از شاگردان وی بوده است. [۲۳] عیسی بن محمد کاتب، ابوالعیناء و دیگران از وی روایت کرده اند. [۲۴]
پانویس
- ↑ ابن خلکان، همان، ج4، ص 266
- ↑ خطیب بغدادی، همان، ج 3، ص 370
- ↑ الغرابی، ابوالهذیل علاف، ص 14
- ↑ نک:خطیب بغدادی، همان جا:ابن خلکان، همان، ج4، ص 267
- ↑ خطیب بغدادی، همان جا
- ↑ ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج4، ص 265
- ↑ شهرستانی، ملل و نحل، ج1، ص 49
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج3، ص 366
- ↑ ابن خلکان، همان جا
- ↑ نک:قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص 264؛ ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص44
- ↑ نک:قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص 264؛ ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص44
- ↑ ملطفی شافعی، التنبیه و الرّد علی اهل الاهواء و البدع، ص 42
- ↑ نک:ابوحیان توحیدی، البصائر و الذّخائر، ص 178
- ↑ نک:حُصری قیروانی، جمع الجواهر فی الملح و النوادر، ص 74
- ↑ نک:قاضی عبدالجبار، همان، ص 164، 251؛ ابن المرتضی، همان، ص 44؛ حمیری، الحور العین، ص 208؛ شهرستانی، همان جا، جرجانی، شرح مواقف، ج8، ص 379؛ مقریزی، الخطط المقریزیه، ج4، ص 165
- ↑ ملطی شافعی، همان، ص 43
- ↑ خیاط، الانتصار، ص 119-118
- ↑ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج5، ص 413
- ↑ خیاط، همان، ص 119
- ↑ قاضی عبدالجبار، همان، ص 241
- ↑ ابن المرتضی، همان، ص 72-71
- ↑ همان، ص 78؛ نشار، همان، ج1، ص 451
- ↑ ملطی شافعی، همان، ص 44
- ↑ ابن حجر عسقلانی، همان جا؛ خطیب بغدادی، همان، ج3، ص 366