عبدالرحمن السقاف: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
او در نماز که گفته شده هنگامی که برای تهجد به شعب النعیر می رفت ، در شبانه روز دو بار قرآن را در نمازهایش ختم می کرد. بعد از آن به جایی رسید که چها بار در روز و چهار بار در شب ختم می کرد. شاگردش علی بن محمد در باره اش گفت: شیخ عبدالرحمن این هشت ختم را به این صورت انجام می داد که دو ختم را بعد از نماز صبح تا ظهر انجام می داد و یک ختم را بین ظهر و عصر در دو رکعت نماز و یک ختم دیگر را بعد از نماز عصر انجام می داد. در شب نیز قامت او چون کمان دیده می شد از زیادی ایستادن. او به شدت از شهرت بیزار بود و میل به گوشه نشینی و دوری از مردم داشت. گاهی به شعب نبی الله هود می رفت و کتاب ها و ذکرهایش و اندکی غذا را با خود می برد و یک ماه یا بیشتر در آنجا می ماند. | او در نماز که گفته شده هنگامی که برای تهجد به شعب النعیر می رفت ، در شبانه روز دو بار قرآن را در نمازهایش ختم می کرد. بعد از آن به جایی رسید که چها بار در روز و چهار بار در شب ختم می کرد. شاگردش علی بن محمد در باره اش گفت: شیخ عبدالرحمن این هشت ختم را به این صورت انجام می داد که دو ختم را بعد از نماز صبح تا ظهر انجام می داد و یک ختم را بین ظهر و عصر در دو رکعت نماز و یک ختم دیگر را بعد از نماز عصر انجام می داد. در شب نیز قامت او چون کمان دیده می شد از زیادی ایستادن. او به شدت از شهرت بیزار بود و میل به گوشه نشینی و دوری از مردم داشت. گاهی به شعب نبی الله هود می رفت و کتاب ها و ذکرهایش و اندکی غذا را با خود می برد و یک ماه یا بیشتر در آنجا می ماند. | ||
او به کار و فعالیت بدنی و کشاورزی طبق روش خانواده و گذشتگانش علاقه داشت و نخل زیادی در تریم و المسیلة و غیر آن داشت. و هنگام کاشت نخل سوره یاسین را میخواند، اما در یکی از زمین هایش به نام «باحبيشی» پس از پایان نهال کاری یک ختم کامل قرآن می خواند و آن را به عنوان صدقه برای فرزندانش قرار می داد، مشروط به اینکه به عددمعین قرآن بخوانند و تهلیل و تسبیح | او به کار و فعالیت بدنی و کشاورزی طبق روش خانواده و گذشتگانش علاقه داشت و نخل زیادی در تریم و المسیلة و غیر آن داشت. و هنگام کاشت نخل سوره یاسین را میخواند، اما در یکی از زمین هایش به نام «باحبيشی» پس از پایان نهال کاری یک ختم کامل قرآن می خواند و آن را به عنوان صدقه برای فرزندانش قرار می داد، مشروط به اینکه به عددمعین قرآن بخوانند و تهلیل و تسبیح کنند و بعد از مرگش ثواب آن را به روح او هدیه کنند. | ||
و به سبب مال فراوان و مال فراوان، سخاوتمندانه به نیازمندان انفاق می کرد و هزاران پول نقد می بخشید و در نقاط مختلف حضرموت ده مسجد بنا کرد و بر هر مسجدی که از نظر واقعی استحقاقش را دارد، قرار داد. ملک و زمین و هنوز از مساجد او مسجد او به نام ( مسجد السقاف ) در طارم است که اولین مسجدی است که در سال 768 هجری قمری ساخته شد که در آن مراسم هفتگی منسوب به او برگزار می شود و قرآن کریم. جلسات حفظ نیز در آن برگزار می شود، محمد بن علوی العیدروس معروف به سعد از امام جماعت مسجد و متولیان سابق آن بوده است. | و به سبب مال فراوان و مال فراوان، سخاوتمندانه به نیازمندان انفاق می کرد و هزاران پول نقد می بخشید و در نقاط مختلف حضرموت ده مسجد بنا کرد و بر هر مسجدی که از نظر واقعی استحقاقش را دارد، قرار داد. ملک و زمین و هنوز از مساجد او مسجد او به نام ( مسجد السقاف ) در طارم است که اولین مسجدی است که در سال 768 هجری قمری ساخته شد که در آن مراسم هفتگی منسوب به او برگزار می شود و قرآن کریم. جلسات حفظ نیز در آن برگزار می شود، محمد بن علوی العیدروس معروف به سعد از امام جماعت مسجد و متولیان سابق آن بوده است. |
نسخهٔ ۱۱ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۳۱
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۴:۳۱، ۱۱ دسامبر ۲۰۲۱؛
عبدالرحمن سقاف (۷۳۹ - ۸۱۹ هجری قمری) شیخی ثروتمند، راهنمای اجتماعی و شخصیتی برجسته در میان مردم زمان خود در حضرموت بود . کشاورزی می کرد و کارهای خیریه و مجاهدت های عارفانه از جمله مسجد سازی، تلاوت قرآن و مجالس ذکر داشت. مجلس معروف به حضرت سقاف را به او نسبت می دهند . ملقب به «السقاف» شد، زیرا در حال خود سقفی بر اولیای زمان خود بود، یعنی بر فراز آنان بود و برخاست و برای آنان مانند بام خانه شد. همه آل سقاف علویون به او برمی گردند.
نسب
عبد الرحمن بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن أبی طالب، و علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است .
وی بیستمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
تولد و تربیت
وی در سال 739 هجری قمری در شهر تریم حضرموت به دنیا آمد و مادرش عایشه بنت ابی بکر الورع بن احمد بن فقیه المقدم است . تربیت او از طفولیت در میان استماع قرآن و علوم شرعی در منزل و مجالس و محافل بود . قرآن را نزد شیخ احمد بن محمد الخطیب حفظ کرد. و بر علوم قرآن و لحن تسلط داشت . تمام متون فقهی و لغت را مورد تحقیق و بررسی قرار داد و در جوانی مشتاق انجام کارهای خیر شد. ملتزم به مطالعه و مراجعه و تحقق علوم به ویژه شرکت در مجالس پدرش بود.
گفته می شود که وی تقریباً توانسته است «الوجيز» و«المهذب» را از زیادی مراجعه و مطالعه و حضور در جلسات تقریر آنها حفظ کند.
بین او و شیخ فضل بن عبدالله مصاحبت و محبت شدید و ارتباط معنوی و با هم بودن های بسیار در مجالس فراوان برای خواندن علوم نافع وجود داشت.
اساتید
عنایت اساتید بزرگ در زندگی او تأثیر بسزایی داشت. برخی از آنها درک و دانش او را شکل دادند و موجب گشایش استعدادهای او بودند.
برای طلب علم به شبام، دوعن، وادی عمد، الغیل، بروم و عدن، و در نهایت به تاریم بازگشت. در اینجا به برخی از کسانی که از تریم و غیر آن از آنان بهره گرفتند و بهره بردند اشاره می کنیم:
پدرش محمد بن علی مولى الدویلة
محمد بن علوی صاحب العمائم
أحمد بن محمد الخطیب
علی بن سلم التریمی
علی بن سعید باصلیب
عبد الله بن طاهر الدوعنی
أبو بكر بن عیسى بایزید
محمد بن سعید باشكیل
محمد بن أبی بكر باعباد
مزاحم بن أحمد باجابر
عمر بن سعید باجابر
محمد بن سعید كِبَّن
شاگردان
مشهورترین شاگردان او که در جامعه جایگاهی داشتند، از جمله فرزندانش و فرزندان برادرش عبارتند از:
محمد بن حسن جمل اللیل
محمد بن علی مولى عیدید
أبو بكر بن علوی الشیبة
محمد بن عبد الرحمن الخطیب
عبد الرحمن بن محمد الخطیب
محمد بن عمر صاحب المصف
سعد بن علی مذحج
عبد الرحیم بن علی الخطیب
علی بن محمد الخطیب
شعیب بن عبد الله الخطیب
عبد الله بن محمد باشراحیل
عبد الله بن أحمد العمودی
أحمد بن أبی بكر باحرمی
عبد الله بن إبراهیم باحرمی
علی بن أحمد بن علی بن سلم
محمد بن معافى
عبد الله بن نافع بامنذر
عیسى بن عمر بهلول
أحمد بن علی الحبانی
سعد بن عبد الله باعنتر
محمد بن سعید المغربی
محمد بن أحمد العمری
فعالیت ها
در کتاب های زندگی نامه علما از مجاهدت های او در آغاز زندگی اش آمده است که در حفظ اوقات و بهره گیری کم حتی از حلال و زیادی روزه و عبادات فراوان و نیز از ذکرهای آخر شب و قرآن خواندن او در نماز که گفته شده هنگامی که برای تهجد به شعب النعیر می رفت ، در شبانه روز دو بار قرآن را در نمازهایش ختم می کرد. بعد از آن به جایی رسید که چها بار در روز و چهار بار در شب ختم می کرد. شاگردش علی بن محمد در باره اش گفت: شیخ عبدالرحمن این هشت ختم را به این صورت انجام می داد که دو ختم را بعد از نماز صبح تا ظهر انجام می داد و یک ختم را بین ظهر و عصر در دو رکعت نماز و یک ختم دیگر را بعد از نماز عصر انجام می داد. در شب نیز قامت او چون کمان دیده می شد از زیادی ایستادن. او به شدت از شهرت بیزار بود و میل به گوشه نشینی و دوری از مردم داشت. گاهی به شعب نبی الله هود می رفت و کتاب ها و ذکرهایش و اندکی غذا را با خود می برد و یک ماه یا بیشتر در آنجا می ماند.
او به کار و فعالیت بدنی و کشاورزی طبق روش خانواده و گذشتگانش علاقه داشت و نخل زیادی در تریم و المسیلة و غیر آن داشت. و هنگام کاشت نخل سوره یاسین را میخواند، اما در یکی از زمین هایش به نام «باحبيشی» پس از پایان نهال کاری یک ختم کامل قرآن می خواند و آن را به عنوان صدقه برای فرزندانش قرار می داد، مشروط به اینکه به عددمعین قرآن بخوانند و تهلیل و تسبیح کنند و بعد از مرگش ثواب آن را به روح او هدیه کنند.
و به سبب مال فراوان و مال فراوان، سخاوتمندانه به نیازمندان انفاق می کرد و هزاران پول نقد می بخشید و در نقاط مختلف حضرموت ده مسجد بنا کرد و بر هر مسجدی که از نظر واقعی استحقاقش را دارد، قرار داد. ملک و زمین و هنوز از مساجد او مسجد او به نام ( مسجد السقاف ) در طارم است که اولین مسجدی است که در سال 768 هجری قمری ساخته شد که در آن مراسم هفتگی منسوب به او برگزار می شود و قرآن کریم. جلسات حفظ نیز در آن برگزار می شود، محمد بن علوی العیدروس معروف به سعد از امام جماعت مسجد و متولیان سابق آن بوده است.
و یکی از کارهای او در سالهای پایانی عمرش این بود که در تحکیم احکام راه مدرسه حضرموت تلاش کند تا علم و کار و آداب و عبادت را در دل پیروان با رغبت به وجود آورد. منحصر به فرد بودن مکتب حضرموت به همان سبکی که فقیه مقدم برگزیده بود ، به همین دلیل او را «مقدم دوم» نامیدند.
مجلس (الحضرة) سقاف
نزد شیوخ صوفیه مشهور است که « حضور » یکی از مجالس ذکر است که مشتمل بر حرکت مشتاقان و حاضران با وجدان و ذوق است که آنان را به اقتضای مقدمات از عادت معمول فطرت انسان بیرون میآورد. بخشی از آفرینش روح و رام کردن آن با ذکر و جذب شدن در آن است. شیخ عبدالرحمن ثقاف شب های پنج شنبه و دوشنبه بعد از شام در مسجد خود به نماز عصر می نشست که به آن شب اجرت می گویند. حضور آغاز می شود فاتحه، سپس ریتم خاص به شادی، پس از آن ) سبحان خود را خداوند از خداوند از شکوه توصیف آنچه 180 و صلح در رسولان 181 ستایش به خدا ، پروردگار از جهان 182 ( [ 37 : 180-182 ] ،) یک خدا و فرشتگان او نعمت ارسال در پیامبر : ای کسانی که ایمان ! صلح بر او و درود بر او [ 33 : 56] و سپس نور دیگری. مرثیه سرایی طبق ترتیبات معمول حضور با اشعار پیشینیان آغاز می شود و بیشتر اشعار خوانده شده به سبک حامیتی عاری از محبت و حاوی حرکت ضمیر ذوقی و پیوند دهنده شنونده با ایستگاه ها و مراتب است. از اولیای صالح و شیوخ طریقت و طارم مؤسسات و احکام معنوی آن را ذکر کرده و بعد از شیخ عبدالرحمن طریب و اشعار دیگر برای فرزندانش و برای برخی از اهل ذوق عبدالرحمن بن محمد مشعور اضافه شده است . تمام احادیث حضوری را در کتاب مخصوصی به نام «المنحل العجیب الصافی فی فضل و الکریم، حضرت شیخ عبدالرحمن الثقاف» گردآوری کرد.
سخنان او
از آنچه به شاگردانش گفت:
«یک مثقال باطن بهتر از ادویه اعمال ظاهری است». «کسی که آن را ذکر نکرده، میمون است و نه اذکار او آنچه گفته میشود، و آیا « احیاء » چه شرمآور است، و « مودبانه » آنچه را که به احکام اعتقادی معروف است نخوانده است، نه ادبیاتش. یک خرس است." «هر علم بدون عمل باطل است و هر علم و عمل بدون نیت باطل است و هر علم و عمل و نیتی بدون سنت مردود است و هر علم و عمل و نیّت و سنت بدون تقوا زیان است». «پسر زمان خود باش، زیرا اگر خانواده او را گرگ دیدی، مثل گوسفند نیفتی، تو را میخورند و اگر آنها را مثل گوسفند دیدی، مانند گرگی نیفتی که آنها را میخورد». فرزندان شیخ عبدالرحمن زیاد ازدواج می کرد و در ازدواج خود چهار زن را جمع کرد و در کثرت ازدواج دید که ذهن را از دغدغه های جسمی رها می کند و به خواسته های نفس می پردازد. جمع كردن دل بر خواسته خدا در نفس، و زنانى از خارج طارم داشت كه بعضى از آنها اهل طارم بودند. از او سیزده پسر و هفت دختر به جای گذاشت. دختران عبارتند از: مریم، فاطمه، باحیاء، اسماء، عایشه، علویه السوم و علویه القره. و پسران: عمر المحضر و محمد و احمد و جعفر و حسن و شیخ و قهوهایاند و اولادشان منقرض شدهاند و پاشنههای شیخ عبدالرحمن ثقاف هفت است: ابوبکر السقاف. سکران، علی، علوی، عبدالله، عقیل، ابراهیم و حسین.
وفات
تریم روز پنجشنبه بیست و سوم شعبان سال 819 هجری قمری درگذشت و در قبرستان زنبل در میان خانواده و اجدادش به خاک سپرده شد .
منابع
المشهور, أبو بكر بن علی (1422 هـ). الإمام الشیخ عبد الرحمن السقاف سلسلة أعلام حضرموت 9 (PDF). عدن، الیمن: مركز الإبداع الثقافی للدراسات وخدمة التراث.