الإشارة إلی مذهب أهل الحق (کتاب): تفاوت میان نسخهها
جز (افزودن تصویر) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام | ||
!نام نويسنده | !نام نويسنده | ||
| | |ابواسحاق شیرازی شافعی اشعری | ||
|- | |- | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
الإشارة إلى مذهب أهل الحق کتابی است از امام | '''الإشارة إلى مذهب أهل الحق''' کتابی است از امام [[ابواسحاق شیرازی شافعی اشعری]] (متوفی 476 هجری قمری ) که در آن از نظرات [[اشاعره]] در امور دفاع کرده است. از ایمان با شواهد و دلایل عقلی و نقلی از [[قرآن]] و [[سنت]]، و او بیانیه در مورد مسائل دقیق [[الهیات]]، [[نبوت]] و صوتی را به شیوهای است که با دقت و وضوح، و با اشاره به نظرات مخالفان او از است قدریه (به معتزله ) و شواهد خود را ذکر و آنها را رد و تناقض خود را در عقل و انتقال، که باعث می شود این کتاب یک منبع اصلی از اشعری نشان مدرسه الهیات در الهیات ، و مرجع مهمی در شناسایی پیچیدگیهای و ابهامات دکترین از کتاب، التزام شدید او به مکتب اشعری، دفاع از آن و پیروزی بر عقیده [[امام ابوالحسن اشعری]]، آشکار است.در مسائل اختلاف بین او و جبر گرایی .<br> | ||
در زمان او بین حنبلی ها و ابن قشیری اختلافی پیش آمد و این اختلاف مشهور بین دو مکتب در مسائل مبانی دین است و حنبلیان از ابو اسحاق شیرازی شکایت کردند زیرا او برای فرقه اشعری و قشیری در مقابل حنبلیان پیروز شد و این امر به وزیر نظام الممالک رسید و به او گفتند که ابواسحق می خواهد فرقه حنبلی را از بین ببرد و به نظام شاه فرستاده شد حتی نیل را از نیل باز دارد. حنبلی نوشت به او ابو اسحاق شکایت در مورد خشونت حنبلی و به یاد او ، او توهین و حنبلی فتنه میان مسلمانان تحریک و از آنها بخواهید او کمک حنبلی، بود پاسخ شاه را نگه می دارد انکار قوی و مخالفان متلک Qushayri از حنبلی این بود سال 469 هجری قمری پس از آن همه چیز آرام شد | |||
سپس عدهای از حنبلیها صحبت کردند و او آن را از شیخ ابواسحق گرفت، پس خلیفه او را با حنبلیان آورد و پس از آنکه نزاع به حدی رسید که حدود بیست نفر کشته شدند، اختلافات میان آنان را حل کرد. و برخی از مورخین نقل می کنند که چون قرارداد صلح صورت گرفت و موضوع حل شد، حنبلیان شایع کردند که شیخ ابواسحق از مکتب اشعری انکار کرده است، پس شیخ از آن خشمگین شد و هیچکس به حل و فصل او نرسید. کاتب نظام الممالک حنبلیان گفتند: او نوشت و از او خواست که عقیده آنها را باطل کند و موضوع در این عکس نبود، بلکه نوشت که از اهل فتنه شکایت کرد، پس جواب نظامالملک برگشت، در سال 470 هجری قمری نزد شیخ و ذهنش را جلب کرد و او را تجلیل کرد و دستور داد از فتنه گران انتقام بگیرد و شریف ابوجعفر را زندانی کنند و خلیفه او را در مجلس خلافت زندانی کند.، هنگامی که شیخ ابواسحق شکایت کرد. فرمودند: و از کتاب نظام الممالک به شیخ: «و لا تغیر الطائق و لا انتقل القائلة از آنها، و اکثریت در آن طرف، مذهب احمد است، و جایگاه آن معلوم است. ائمه، و ارزش آن در سنت معلوم است...» شیخ از یک صحبت طولانی در آن زندگی می کرد. | در زمان او بین حنبلی ها و ابن قشیری اختلافی پیش آمد و این اختلاف مشهور بین دو مکتب در مسائل مبانی دین است و حنبلیان از ابو اسحاق شیرازی شکایت کردند زیرا او برای فرقه اشعری و قشیری در مقابل حنبلیان پیروز شد و این امر به وزیر نظام الممالک رسید و به او گفتند که ابواسحق می خواهد فرقه حنبلی را از بین ببرد و به نظام شاه فرستاده شد حتی نیل را از نیل باز دارد. حنبلی نوشت به او ابو اسحاق شکایت در مورد خشونت حنبلی و به یاد او ، او توهین و حنبلی فتنه میان مسلمانان تحریک و از آنها بخواهید او کمک حنبلی، بود پاسخ شاه را نگه می دارد انکار قوی و مخالفان متلک Qushayri از حنبلی این بود سال 469 هجری قمری پس از آن همه چیز آرام شد.<br> | ||
محمد السید الجولیند (محقق کتاب) می گوید : گمان نمی کنم شیخ بخواهد عقیده امام احمد را باطل کند و شیخ منکر وسعت این امام بزرگوار نیست که متفق القول است. بر بلندى مقام علم و دين خود و نه وسعت ائمه اصحابش .. اهل سنت و تقوا اتفاق نظر داشتند. بلکه قومی را که در حالی که او بیگناه بود به او منسوب میکردند تقبیح کرد و در دشنام دادن به شیخ ابوالحسن اشعری زبان دراز کردند . او رئیس سنی بعد از او است، و باور و امام احمد خود - که رحمت خدا بر او - یکی است، وجود دارد بدون شک در مورد آن و بدون شک در مورد آن وجود دارد و موضوع از کلمات است. . " | |||
سپس عدهای از حنبلیها صحبت کردند و او آن را از شیخ ابواسحق گرفت، پس خلیفه او را با حنبلیان آورد و پس از آنکه نزاع به حدی رسید که حدود بیست نفر کشته شدند، اختلافات میان آنان را حل کرد. و برخی از مورخین نقل می کنند که چون قرارداد صلح صورت گرفت و موضوع حل شد، حنبلیان شایع کردند که شیخ ابواسحق از مکتب اشعری انکار کرده است، پس شیخ از آن خشمگین شد و هیچکس به حل و فصل او نرسید. کاتب نظام الممالک حنبلیان گفتند: او نوشت و از او خواست که عقیده آنها را باطل کند و موضوع در این عکس نبود، بلکه نوشت که از اهل فتنه شکایت کرد، پس جواب نظامالملک برگشت، در سال 470 هجری قمری نزد شیخ و ذهنش را جلب کرد و او را تجلیل کرد و دستور داد از فتنه گران انتقام بگیرد و شریف ابوجعفر را زندانی کنند و خلیفه او را در مجلس خلافت زندانی کند.، هنگامی که شیخ ابواسحق شکایت کرد. فرمودند: و از کتاب نظام الممالک به شیخ: «و لا تغیر الطائق و لا انتقل القائلة از آنها، و اکثریت در آن طرف، مذهب احمد است، و جایگاه آن معلوم است. ائمه، و ارزش آن در سنت معلوم است...» شیخ از یک صحبت طولانی در آن زندگی می کرد.<br> | |||
محمد السید الجولیند (محقق کتاب) می گوید : گمان نمی کنم شیخ بخواهد عقیده امام احمد را باطل کند و شیخ منکر وسعت این امام بزرگوار نیست که متفق القول است. بر بلندى مقام علم و دين خود و نه وسعت ائمه اصحابش .. اهل سنت و تقوا اتفاق نظر داشتند. بلکه قومی را که در حالی که او بیگناه بود به او منسوب میکردند تقبیح کرد و در دشنام دادن به شیخ ابوالحسن اشعری زبان دراز کردند . او رئیس سنی بعد از او است، و باور و امام احمد خود - که رحمت خدا بر او - یکی است، وجود دارد بدون شک در مورد آن و بدون شک در مورد آن وجود دارد و موضوع از کلمات است. . " | |||
درباره نویسنده | = درباره نویسنده = | ||
حافظ ذهبی در سیر العالم النبله درباره او می گوید : شیخ، امام، مثال، مجتهد، شیخ اسلام ابواسحاق، ابراهیم بن علی بن یوسف الفیروزآبادی، آل. -شیرازی الشافعی مهمان بغداد پانزده سال و چهارصد سال ولظیم خوب پدر و ممتاز شد و مدرس شد و به آرمانها و فصاحت ضربه می زد قوت مناظره خود را گفت .... سمعانی : امام شافعی و معلم منظم استو پیرمرد مردم از کشور به سوی او رفتند و نزد او رفتند و او با علم فراوان با شرح حال زیبا و روشی رضایت بخش متمایز شد. دنیا مصیبت زده به سراغش آمد، پس امتناع کرد و به سختی روزگار سپری کرد. او را در اصل، فروع، اختلاف و عقیده طبقه بندی می کردند، و زاهد، پارسا، فروتن، ملایم، سخاوتمند، سخاوتمند، روراست، همیشه انسان، خوش گفت و گو بود. گروه زیادی درباره او گفتند... ابوبکر شاشی گفت : ابو اسحاق حجت خدا بر امامان زمان است. حنفی گفت میانجی: ابو اسحاق فرمانده از وفادار در دانشمندان » . | حافظ ذهبی در سیر العالم النبله درباره او می گوید : شیخ، امام، مثال، مجتهد، شیخ اسلام ابواسحاق، ابراهیم بن علی بن یوسف الفیروزآبادی، آل. -شیرازی الشافعی مهمان بغداد پانزده سال و چهارصد سال ولظیم خوب پدر و ممتاز شد و مدرس شد و به آرمانها و فصاحت ضربه می زد قوت مناظره خود را گفت .... سمعانی : امام شافعی و معلم منظم استو پیرمرد مردم از کشور به سوی او رفتند و نزد او رفتند و او با علم فراوان با شرح حال زیبا و روشی رضایت بخش متمایز شد. دنیا مصیبت زده به سراغش آمد، پس امتناع کرد و به سختی روزگار سپری کرد. او را در اصل، فروع، اختلاف و عقیده طبقه بندی می کردند، و زاهد، پارسا، فروتن، ملایم، سخاوتمند، سخاوتمند، روراست، همیشه انسان، خوش گفت و گو بود. گروه زیادی درباره او گفتند... ابوبکر شاشی گفت : ابو اسحاق حجت خدا بر امامان زمان است. حنفی گفت میانجی: ابو اسحاق فرمانده از وفادار در دانشمندان » . | ||
دلیل نوشتن کتاب | = دلیل نوشتن کتاب = | ||
شیرازی در ابتدای کتاب علت تألیف آن را ذکر کرده و هدف آن را دفاع از عقیده اهل حق با دلیل و برهان و رد سخنان اهل بدعت و ضلالت بیان کرده است. آنان را برحذر دارد و متذکر شود که هر که این مبتکران به دروغ و تهمت به اهل حق نسبت دهند، دلیلی ندارد و وظیفه هر مسلمانی است باید با آن بجنگد و از آن بر حذر باشد و از اهل حق حمایت کند. از آنها دفاع کند. | شیرازی در ابتدای کتاب علت تألیف آن را ذکر کرده و هدف آن را دفاع از عقیده اهل حق با دلیل و برهان و رد سخنان اهل بدعت و ضلالت بیان کرده است. آنان را برحذر دارد و متذکر شود که هر که این مبتکران به دروغ و تهمت به اهل حق نسبت دهند، دلیلی ندارد و وظیفه هر مسلمانی است باید با آن بجنگد و از آن بر حذر باشد و از اهل حق حمایت کند. از آنها دفاع کند.<br> | ||
= منبع = | |||
ر.ک: مقدمه کتاب: ارجاع به عقاید اهل حق، تألیف امام ابواسحق شیرازی ، تحقیق: محمد السید الجولیند، ناشر: شورای عالی شئون اسلامی (مصر) ، تاریخ انتشار: 1999 میلادی . | |||
[[رده: کتاب شناسی]] | |||
[[رده: کتاب کلامی]] |
نسخهٔ ۱۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۶
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۱:۴۶، ۱۵ دسامبر ۲۰۲۱؛
نام نويسنده | ابواسحاق شیرازی شافعی اشعری |
---|---|
موضوع | اسلام ـ کلام |
زبان کتاب | عربى |
ناشر | دار الکتب العلمیه |
سال نشر | 1409 ق |
تعداد جلد | تک جلدی |
مکان چاپ | بیروت - لبنان |
الإشارة إلى مذهب أهل الحق کتابی است از امام ابواسحاق شیرازی شافعی اشعری (متوفی 476 هجری قمری ) که در آن از نظرات اشاعره در امور دفاع کرده است. از ایمان با شواهد و دلایل عقلی و نقلی از قرآن و سنت، و او بیانیه در مورد مسائل دقیق الهیات، نبوت و صوتی را به شیوهای است که با دقت و وضوح، و با اشاره به نظرات مخالفان او از است قدریه (به معتزله ) و شواهد خود را ذکر و آنها را رد و تناقض خود را در عقل و انتقال، که باعث می شود این کتاب یک منبع اصلی از اشعری نشان مدرسه الهیات در الهیات ، و مرجع مهمی در شناسایی پیچیدگیهای و ابهامات دکترین از کتاب، التزام شدید او به مکتب اشعری، دفاع از آن و پیروزی بر عقیده امام ابوالحسن اشعری، آشکار است.در مسائل اختلاف بین او و جبر گرایی .
در زمان او بین حنبلی ها و ابن قشیری اختلافی پیش آمد و این اختلاف مشهور بین دو مکتب در مسائل مبانی دین است و حنبلیان از ابو اسحاق شیرازی شکایت کردند زیرا او برای فرقه اشعری و قشیری در مقابل حنبلیان پیروز شد و این امر به وزیر نظام الممالک رسید و به او گفتند که ابواسحق می خواهد فرقه حنبلی را از بین ببرد و به نظام شاه فرستاده شد حتی نیل را از نیل باز دارد. حنبلی نوشت به او ابو اسحاق شکایت در مورد خشونت حنبلی و به یاد او ، او توهین و حنبلی فتنه میان مسلمانان تحریک و از آنها بخواهید او کمک حنبلی، بود پاسخ شاه را نگه می دارد انکار قوی و مخالفان متلک Qushayri از حنبلی این بود سال 469 هجری قمری پس از آن همه چیز آرام شد.
سپس عدهای از حنبلیها صحبت کردند و او آن را از شیخ ابواسحق گرفت، پس خلیفه او را با حنبلیان آورد و پس از آنکه نزاع به حدی رسید که حدود بیست نفر کشته شدند، اختلافات میان آنان را حل کرد. و برخی از مورخین نقل می کنند که چون قرارداد صلح صورت گرفت و موضوع حل شد، حنبلیان شایع کردند که شیخ ابواسحق از مکتب اشعری انکار کرده است، پس شیخ از آن خشمگین شد و هیچکس به حل و فصل او نرسید. کاتب نظام الممالک حنبلیان گفتند: او نوشت و از او خواست که عقیده آنها را باطل کند و موضوع در این عکس نبود، بلکه نوشت که از اهل فتنه شکایت کرد، پس جواب نظامالملک برگشت، در سال 470 هجری قمری نزد شیخ و ذهنش را جلب کرد و او را تجلیل کرد و دستور داد از فتنه گران انتقام بگیرد و شریف ابوجعفر را زندانی کنند و خلیفه او را در مجلس خلافت زندانی کند.، هنگامی که شیخ ابواسحق شکایت کرد. فرمودند: و از کتاب نظام الممالک به شیخ: «و لا تغیر الطائق و لا انتقل القائلة از آنها، و اکثریت در آن طرف، مذهب احمد است، و جایگاه آن معلوم است. ائمه، و ارزش آن در سنت معلوم است...» شیخ از یک صحبت طولانی در آن زندگی می کرد.
محمد السید الجولیند (محقق کتاب) می گوید : گمان نمی کنم شیخ بخواهد عقیده امام احمد را باطل کند و شیخ منکر وسعت این امام بزرگوار نیست که متفق القول است. بر بلندى مقام علم و دين خود و نه وسعت ائمه اصحابش .. اهل سنت و تقوا اتفاق نظر داشتند. بلکه قومی را که در حالی که او بیگناه بود به او منسوب میکردند تقبیح کرد و در دشنام دادن به شیخ ابوالحسن اشعری زبان دراز کردند . او رئیس سنی بعد از او است، و باور و امام احمد خود - که رحمت خدا بر او - یکی است، وجود دارد بدون شک در مورد آن و بدون شک در مورد آن وجود دارد و موضوع از کلمات است. . "
درباره نویسنده
حافظ ذهبی در سیر العالم النبله درباره او می گوید : شیخ، امام، مثال، مجتهد، شیخ اسلام ابواسحاق، ابراهیم بن علی بن یوسف الفیروزآبادی، آل. -شیرازی الشافعی مهمان بغداد پانزده سال و چهارصد سال ولظیم خوب پدر و ممتاز شد و مدرس شد و به آرمانها و فصاحت ضربه می زد قوت مناظره خود را گفت .... سمعانی : امام شافعی و معلم منظم استو پیرمرد مردم از کشور به سوی او رفتند و نزد او رفتند و او با علم فراوان با شرح حال زیبا و روشی رضایت بخش متمایز شد. دنیا مصیبت زده به سراغش آمد، پس امتناع کرد و به سختی روزگار سپری کرد. او را در اصل، فروع، اختلاف و عقیده طبقه بندی می کردند، و زاهد، پارسا، فروتن، ملایم، سخاوتمند، سخاوتمند، روراست، همیشه انسان، خوش گفت و گو بود. گروه زیادی درباره او گفتند... ابوبکر شاشی گفت : ابو اسحاق حجت خدا بر امامان زمان است. حنفی گفت میانجی: ابو اسحاق فرمانده از وفادار در دانشمندان » .
دلیل نوشتن کتاب
شیرازی در ابتدای کتاب علت تألیف آن را ذکر کرده و هدف آن را دفاع از عقیده اهل حق با دلیل و برهان و رد سخنان اهل بدعت و ضلالت بیان کرده است. آنان را برحذر دارد و متذکر شود که هر که این مبتکران به دروغ و تهمت به اهل حق نسبت دهند، دلیلی ندارد و وظیفه هر مسلمانی است باید با آن بجنگد و از آن بر حذر باشد و از اهل حق حمایت کند. از آنها دفاع کند.
منبع
ر.ک: مقدمه کتاب: ارجاع به عقاید اهل حق، تألیف امام ابواسحق شیرازی ، تحقیق: محمد السید الجولیند، ناشر: شورای عالی شئون اسلامی (مصر) ، تاریخ انتشار: 1999 میلادی .