عبدالقاهر بغدادى: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۹۲۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
۲۷. نفی‌ خلق‌ القرآن‌؛
۲۷. نفی‌ خلق‌ القرآن‌؛
۲۸. نقض‌ ما عمله‌ ابوعبدالله الجرجانی‌ فی‌ترجیح‌مذهب‌ ابی‌حنیفة. <ref>برای‌ بخشهایی‌ از این‌ كتاب‌، نکـ: سبكی‌، عبدالوهاب‌، ۵/۱۴۵-۱۴۹، حاشیه‌؛ نیز نکـ: حاجی‌خلیفه‌، ۱/۳۹۸، ۲/۱۲۴۵</ref> این‌ اثر به‌سبب جانب‌داری‌ از شافعی‌، در مقابل‌ جرجانی‌ كه‌ هواخواه‌ ابوحنیفه‌ بود، مناقب‌ الامام‌ الشافعی‌ نیز خوانده‌ شده‌ است‌. <ref>همو، ۲/۱۸۳۹؛ افزون‌ بر منابع‌ پیشین‌، نکـ: ابن‌شاكر، ۱/۶۱۵؛ سبكی‌، عبدالوهاب‌، ۵/۱۴۰؛ صفدی‌، ۱۹/۴۷</ref>   
۲۸. نقض‌ ما عمله‌ ابوعبدالله الجرجانی‌ فی‌ترجیح‌مذهب‌ ابی‌حنیفة. <ref>برای‌ بخشهایی‌ از این‌ كتاب‌، نکـ: سبكی‌، عبدالوهاب‌، ۵/۱۴۵-۱۴۹، حاشیه‌؛ نیز نکـ: حاجی‌خلیفه‌، ۱/۳۹۸، ۲/۱۲۴۵</ref> این‌ اثر به‌سبب جانب‌داری‌ از شافعی‌، در مقابل‌ جرجانی‌ كه‌ هواخواه‌ ابوحنیفه‌ بود، مناقب‌ الامام‌ الشافعی‌ نیز خوانده‌ شده‌ است‌. <ref>همو، ۲/۱۸۳۹؛ افزون‌ بر منابع‌ پیشین‌، نکـ: ابن‌شاكر، ۱/۶۱۵؛ سبكی‌، عبدالوهاب‌، ۵/۱۴۰؛ صفدی‌، ۱۹/۴۷</ref>   
=عقاید كلامی‌ بغدادی‌=
بغدادی‌ در كتاب‌ اصول‌الدین‌ كوشیده‌ است‌ تا در قالب‌ ۱۵ اصل كه‌ خود آنها را «[[اصول دین]]» می‌خواند، طرح‌ معرفتی‌ منسجمی‌ از [[الهیات‌]] اشاعره‌ پی‌افكند و جالب‌ اینجاست‌ كه‌ وی‌ هر یك‌ از این‌ اصول‌ را نیز در قالب‌ ۱۵ مسئله‌ بررسی‌ كرده‌ است‌ و حاصل‌ این‌ طرح‌ ریاضی‌گونه‌ كه‌ تأثیر دانش‌ ریاضی‌ را بر دستگاه‌ الهیاتی‌ او نشان‌ می‌دهد، ۲۲۵ مسئلۀ شده‌ است‌. او فشرده این‌ اصول‌ را در كتاب‌ الفرق‌ بین‌ الفرق‌ نیز آورده‌ است‌. <ref>نکـ: ص‌ ۳۲۳ ببـ </ref> بغدادی‌ معتقد است‌ كه‌ بر هر شخص‌ عاقل‌ و بالغی‌ واجب‌ است‌ كه‌ به‌ حقیقت‌ این‌ اصول‌ معرفت‌ پیدا كند، زیرا در شاخه‌های‌ هر یك‌ از این‌ اصول‌، مسائلی‌ هست‌ كه‌ اهل‌ سنت‌ درمورد آنها یك‌ اعتقاد واحد دارند و آنان‌ كسانی‌ را كه‌ با ایشان‌ در این‌ اصول‌ مخالفت‌ ورزند، گمراه‌ می‌دانند. <ref>همان‌، ۳۲۳</ref> فشرده اصول‌ اعتقادی‌ اشاعره‌ و اهل‌ سنت‌ از نگاه‌ بغدادی‌ از این‌ قرار است‌:
'''اصل‌ اول‌'''. بغدادی‌ در این‌ اصل‌ همچون‌ سایر فیلسوفان‌ و متكلمان‌ [[رئالیست‌]]، پس‌ از مسلم‌ انگاشتن‌ عالم‌ خارج‌ از ذهن‌، معرفتهای‌ زاییده‌ از ادراكات‌ بدیهی‌، حسی‌ و استدلالی‌ را واقع‌ نما و معتبر می‌انگارد و از این‌ رهگذر، سوفسطاییان‌ را كه‌ منکـر علوم‌ و حقایق‌ اشیائند، گم‌راه‌ و [[كافر]] می‌خواند <ref>همان‌، ۳۲۴- ۳۲۵، اصول‌الدین‌، ۴-۷</ref>
<ref>اصل‌ دوم‌</ref>. عالم‌ (همۀ موجودات‌ جز خدا) حادث‌ است‌ و بجز خدا و صفات ازلی‌ وی‌ همه‌ آفریده‌ و مصنوع‌ خداست‌. خدا مخلوق‌ و مصنوع‌، و از سنخ‌ عالم‌ و اجزاء عالم‌ نیست‌. ساختار عالم‌ از جواهر و اعراض‌ تركیب‌ یافته‌، و جسم‌ از اجزاء لایتجزا تشكیل‌ شده‌ است‌ و ابراهیم‌بن‌ سیار نَظّام‌ (هـ م‌) و فلاسفه‌ای‌ كه‌ جزء لایتجزا را منکـر شده‌اند، كافرند. <ref>همان‌، ۳۳- ۳۵، الفرق‌، ۳۲۸-۳۲۹</ref>
'''اصل‌ سوم‌'''. برخلاف‌ عقیدۀ دهریه‌ (هـ م‌)، همۀ پدیده‌ها محدثند و صانع‌ دارند. ثمامه بن‌ اشرس‌ (هـ م‌) و برخی‌ از معتزله‌ كه‌ افعال‌ متولد (نکـ: هـ د، تولد) را فاقد فاعل‌ می‌دانند، كافرند. خدا نهایت‌، حد، صورت‌، اعضا و احساس‌ ندارد و مكانی‌ او را محدود نمی‌كند، حركت‌ و سكون‌ ندارد و واحد است‌ و همیشه‌ باقی‌ است‌. <ref>همان‌، ۳۳۱-۳۳۴، اصول‌الدین‌، ۶۸ - ۶۹</ref>
'''اصل چهارم‌'''. برخلاف‌ آنکـه‌ معتزله‌ صفات‌ خدا را نفی‌ می‌كنند، این‌ صفات‌ همچون‌ قدرت‌، حیات‌، اراده‌، سمع‌، بصر و كلام‌، صفاتی‌ ازلی‌ و نعوتی‌ ابدیند. خدا بر همه مقدورات‌ تواناست‌ و این‌ مقدورات هرگز پایان‌ نمی‌یابند. خدا به همه حوادث‌ از ازل‌ داناست. مؤمنان‌ در آخرت‌ خدا را رؤیت‌ می‌كنند. هیچ‌ رویدادی‌ در عالم‌ رخ‌ نمی‌دهد، مگر آنکـه از ازل خدا آن‌ را خواسته‌ باشد. كلام‌ خدا قدیم‌ و غیرمخلوق‌، و حاوی‌ امر، نهی، خبر و وعد وعید الهی‌ است‌. «وجه‌» خدا همان‌ ذات‌ خداست‌، چشم‌ خدا به‌ معنای‌ آن‌ است‌ كه‌ او اشیاء را می‌بیند، دست‌ خدا به‌ معنای‌ قدرت‌ او، و تكیه‌ زدن‌ خدا بر عرش‌ به‌ معنای‌ پادشاهی‌ و سلطنت‌ اوست‌. <ref>همان‌، ۸۹-۱۱۴، الفرق‌، ۳۳۴-۳۳۷</ref>
'''اصل‌ پنجم‌'''. [[اسماء خدا]] توقیفی‌ است‌ و تنها اسمهایی‌ را می‌توان‌ درمورد خدا به‌ كاربرد كه‌ در [[قرآن‌]] یا [[سنت‌]] صحیح‌ یا [[اجماع‌]] امت‌ برای خدا معین‌ شده‌ است‌. <ref>همان‌، ۳۳۷- ۳۳۸، اصول‌ الدین‌، ۱۱۴-۱۳۰</ref>
'''اصل‌ ششم‌'''. خداوند خالق‌ همه پدیده‌های‌ عالم‌، اعم‌ از حوادث‌ خیر یا شر است‌ و «كسبهای‌» مردم‌ را نیز خدا می‌آفریند. خداست‌ كه‌ مردم‌ را هدایت‌ می‌كند و گم‌راه‌ می‌سازد. اگر كسی‌ بمیرد، یا كشته‌ شود، به‌ اجلی‌ كه‌ خدا برایش‌ معین‌ ساخته‌، از دنیا رفته‌ است‌. هر كس‌ آنچه‌ می‌خورد، یا می‌آشامد - حلال‌ یا حرام‌ - همان‌ روزی‌ای‌ است‌ كه‌ خدا برایش‌ مقدر ساخته‌ است‌. <ref>همان‌، ۱۳۰-۱۵۳، الفرق‌، ۳۳۸-۳۴۲</ref>
'''اصل‌ هفتم‌'''. [[نبوت‌]] و [[رسالت‌]] امری‌ مسلم‌ و اثبات‌ شده‌ است‌. رسول‌ با نبی‌ تفاوت‌ دارد. [[انبیا]] بسیارند، ولی‌ شمار رسولان‌ ۳۱۳ است‌. همگی‌ انبیا معصومند. (همان‌، ۳۴۲-۳۴۳، اصول‌ الدین‌، ۱۵۳-۱۶۹).
'''اصل‌ هشتم‌'''. انبیا صادق‌ بودن‌ ادعای‌ خود را از راه‌ [[معجزه‌]] اثبات‌ می‌كنند و معجزه [[پیامبر اكرم‌(ص‌)]] قرآن‌ است‌. وجه‌ اعجاز قرآن‌ در نظم‌ آن‌ است‌. اولیا دارای‌ كرامتند. <ref>همان‌، ۱۶۹- ۱۸۵، الفرق‌، ۳۴۴- ۳۴۵</ref>
'''اصل‌ نهم‌'''. اسلام‌ ۵ ركن‌ دارد: [[شهادت‌]] به‌ و[[حدانیت‌ خدا]] و نبوت‌ پیامبر(ص‌)، برپا كردن‌ [[نماز]]، پرداختن‌ [[زكات‌]]، گرفتن‌ [[روزه]] [[ماه‌ رمضان‌]] و گزاردن‌ حج‌. اصول‌ احکـام‌ شریعت‌ عبارت‌ است‌ از كتاب‌، سنت‌ و اجماع‌ سلف‌ <ref>همان‌، ۳۴۵-۳۴۶، اصول‌ الدین‌، ۱۸۵-۲۰۶</ref>
'''اصل‌ دهم‌'''. احکـام‌ مربوط به‌ افعال‌ مكلفان‌ ۵ است‌: [[واجب‌]]، [[حرام‌]]، [[مستحب‌]]، [[مكروه‌]] و [[مباح‌]] <ref>همان‌، ۲۰۶- ۲۲۸، الفرق‌، ۳۴۷</ref>
'''اصل‌ یازدهم‌'''. خداوند بر نابود كردن‌ همه‌ چیز قدرت‌ دارد. او در آخرت‌ همۀ انسانها و حیوانها را زنده‌ می‌كند. [[بهشت‌]] و [[جهنم‌]] تا ابد باقی‌ است‌ و هرگز دستخوش‌ زوال‌ نمی‌شود. پیامبر اكرم‌ (ص‌) و صالحان‌ امت‌،عده‌ای‌ از گنهكاران‌را [[شفاعت‌]] می‌كنند. <ref>همان‌، ۳۴۸، اصول‌الدین‌، ۲۲۸-۲۴۶</ref>
'''اصل‌ دوازدهم'''. گوهر ایمان، معرفت و تصدیق قلبی‌ است‌ و ایمان‌ با ارتكاب‌ [[گناه‌]] زایل‌ نمی‌شود. <ref>همان‌، ۲۴۷-۲۷۰، الفرق‌، ۳۵۱-۳۵۲</ref>
'''اصل‌ سیزدهم‌'''. بر مردم‌ واجب‌ است‌ كه‌ شخصی‌ را به‌ عنوان‌ [[امام]] تعیین‌ كنند تا قضات‌ را بگمارد، مرزها را حفظ كند و فی‌ء را تقسیم‌ نماید. پیامبر(ص‌) هیچ‌كس‌ را به‌ عنوان‌ امام‌ و جانشین‌ خود تعیین نکـرد. یكی‌ از شرایط امام‌، افزون‌ بر علم‌، [[عدالت‌]] و سیاست‌، این است كه‌ نسبش‌ به‌ قبیلۀ قریش‌ برسد. امام‌ نباید مرتكب‌ گناه‌ كبیره‌ بشود و بر [[گناهان‌ صغیره‌]] نیز نباید اصرار بورزد. ترتیب‌ امامت [[ابوبكر]]، [[عمر]]، [[عثمان‌]] و [[علی‌]] به‌ حق‌ بود <ref>همان‌، ۳۴۹-۳۵۱، اصول‌ الدین‌، ۲۷۰-۲۹۴</ref>
'''اصل چهاردهم‌'''. فرشتگان‌ از خطا مصونند و قاطبه اهل‌ سنت‌، پیامبران را برتر از فرشتگان‌ می‌دانند. بر مبنای‌ حدیث «[[عشرۀ مبشره‌]]»، ۱۰ تن‌ از [[صحابه‌]] اهل‌ بهشتند و باید آنان‌ را تقدیس‌ كرد <ref>همان‌، ۲۹۴- ۳۱۸، الفرق‌، ۳۵۲-۳۵۳</ref>
'''اصل پانزدهم‌'''. دشمنان‌ اسلام‌ دو دسته‌ بودند: عده‌ای‌ از آنان‌ همچون [[بت‌پرستان]] و [[سوفسطاییان‌]]، پیش‌ از اسلام‌ می‌زیستند و پاره‌ای‌ نیز پس‌ از ظهور اسلام‌ پدیدار شدند. بغدادی‌ فرقه‌هایی‌ همچون‌ [[شیعه]] و معتزله‌ را جزو گروه‌ اخیر می‌داند و بر آن‌ است‌ كه‌ آنان كافر بودند، ولی‌ در ظاهر اظهار مسلمانی‌ می‌كردند. <ref>(.همان‌، ۳۵۳-۳۵۹، اصول‌ الدین‌، ۳۱۸-۳۴۳</ref>
ناگفته‌ نماند كه‌ [[فخرالدین‌ رازی‌]] در رسالۀ «اصول‌ دین‌» <ref>ص‌ ۵۴- ۷۸</ref>، محتوای این‌ ۱۵ اصل را در قالب‌ ۸ اصل‌، به‌ عنوان‌ مذهب‌ اهل‌ سنت‌ آورده‌ است‌. <ref>نیز نکـ: همو، كتاب‌ الاربعین‌، سراسر كتاب‌</ref>


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۳٬۴۶۵

ویرایش