عبدالله عیدروس: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۵: خط ۷۵:


=تولیت نقابت=
=تولیت نقابت=
عمویش عمر المحضار نقیب بنی علوی بود . عبدالله عیدروس بیست و پنج ساله بود که نظر علویان را برای رفتن به نزد جناب محمد شب شتر و ناخدای انسابوه بر آنان جمع کرد و ساکن بروژ بود. از خود عذرخواهی کرد و گفتند ما از تردا تو به نزد ما آمدیم، نماز استخاره خواند و از خداوند توفیق خواست که او را در آنچه انتخاب می کند توفیق دهد، پس خداوند سینه او را با تقدیم عیدار گشود و در مقابل او ایستاد و چنگ زد. از دستانش گفت: «تو بر همه مقدم می‌شوی و با همه بزرگواران و فرومایه‌ها سخن می‌گویی.» در آن هنگام بر او قرارداد امضا کرد و آوازه‌اش گسترش یافت.  
عمویش عمر المحضار نقیب بنی علوی بود . عبدالله عیدروس بیست و پنج ساله بود که از علویان خواست تا نزد جناب محمد جمل اللیل بروند و او را به عنوان نقیب و نسابه قوم انتخاب کنند. اما جمل اللیل در آن زمان ساکن بروژ بلژیک بود و از قبول مسئولیت سر باز زد. پس نماز خواند و استخاره گرفت و عبدالله عیدروس را پیشنهاد داد و اینگونه او نقیب علویان شد.


=روابط اجتماعی=
=روابط اجتماعی=
پول و اعتبار خود را به همه مسلمانان به ویژه فقرا و ضعیفان و نیازمندان می بخشید و با هر کس مطابق فطرت خود رفتار می کرد و هر کس را در مرتبه خود قرار می داد و با فقرا در آنچه که صلاح آنهاست می نشیند و فقها را به فراگیری می پردازد. به آنچه با آنها توافق شده است. او دوست داشت نعمت های درونی و بیرونی خود را نشان دهد، بنابراین لباس های فاخر می پوشید، با زنان خوب ازدواج می کرد و در خانه های خوش ساخت زندگی می کرد. و پادشاهان از او می ترسیدند و تسلیم حیثیت او بودند و از ربوبیت بزرگ او می ترسیدند و با این حال به آنها رسیدگی می کرد و با آنها به نیکی رفتار می کرد و به نرمی سخن می گفت و چه بسا برخی از آنها به قصد ملاقات غلو می کردند. ما آنها را انجام می دهیم و به پیروان خود در مورد آنها هشدار می دهیم. شنیدن و آمیزش با حاكمان.» ابتدا از شنیدن سخنان او متنفر بود و چون بحث بر سر او ادامه یافت و او روز به روز بیشتر شد، در جلسات استماع شركت كرد .  
پول و اعتبار خود را به همه مسلمانان به ویژه فقرا و ضعیفان و نیازمندان می بخشید و با هر کس مطابق فطرت خود رفتار می کرد و هر کس را در مرتبه خود قرار می داد و با فقرا در آنچه که صلاح آنهاست می نشست و با فقها مذاکره علمی می کرد. نعمت های ظاهر و نهان خداوند را بیان می کرد. لباس فاخر می پوشید و با زنان زیبا ازدواج می کرد و در خانه های محکم زندگی می کرد. ملوک نزد هیبت او خاضع بودند و از نفوذ ا و هراسان بودند. با این حال او با ایشان مدارا می کرد و با نرمی با ایشان سخن می گفت. اتباع خود را از ارتباط با ملوک و رفت و آمد با آنها منع می کرد و می گفت: «دو خصلت است که انجام می دهم و اتباع خود را از آن دو منع می کنم؛ سماع و ارتباط با والیان» او ابتدا در برنامه سماع شرکت نمی کرد ولی بعدا در سماع شرکت می جست.<ref> الشلي, محمد بن أبي بكر (1402 هـ). المشرع الروي في مناقب السادة الكرام آل أبي علوي (PDF). الجزء الثاني (الطبعة الثانية). صفحة 342. مؤرشف من الأصل (PDF) في 4 ديسمبر 2020.</ref>


=دیدگاه های آموزشی و علمی او=
=دیدگاه های آموزشی و علمی او=