علی بن احمد بن سعید بن حزم آندلسی قرطبی یزیدی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۵: خط ۳۵:
|-
|-
|شاگردان
|شاگردان
|ابوعبدالله‌ محمد بن‌ ابی‌ نصر حمیدی•مجدالدین‌ عمر بن‌ حسن•  •
|ابوعبدالله‌ محمد بن‌ ابی‌ نصر حمیدی•مجدالدین‌ عمر بن‌ حسن
|-
|-
|آثار  
|آثار  
خط ۴۷: خط ۴۷:
|-
|-
|محل فوت
|محل فوت
|اندلس• لبله
|اندلس•لبله
|-
|-
|}
|}
خط ۸۷: خط ۸۷:


مجموعه رسائل تاریخی ابن حزم تحت عنوان مجلد دوم كتاب رسائل ابن حزم الاندلسی به چاپ رسیده است. این رسائل عبارتند از:
مجموعه رسائل تاریخی ابن حزم تحت عنوان مجلد دوم كتاب رسائل ابن حزم الاندلسی به چاپ رسیده است. این رسائل عبارتند از:
رسالة نَقْطُ العروس فی تواریخ الخلفاء؛ <ref>.این رساله، كتابچه كوچكی است با ویژگی‌های منحصر به فرد از نوع آن‌چه در قرون نخستین به صورت تك نگاری پیرامون موضوعاتی بدیع نگارش می‌یافت. القاب خلفا، ولی عهدهایی كه به خلافت نرسیدند، خلفایی كه با مشاورت به خلافت رسیدند، آنان كه به زور خلافت را تصرف كردند، آنان كه به دنبال خلافت رفتند، خلیفه هم نامیده شدند، اما خلیفه نشدند، آنان كه خلیفه شدند و برادر بزرگتر داشتند، و موضوعاتی دیگر. در ادامه به بیان برخی از اخبار عجایب و غرایب ازدواج‌ها، زنان و مسائل دیگر (مانند فضیحتی كه جهان مانند آن ندیده است و...) پرداخته شده است كه به راستی شگفت است و انسان را به یاد نوشته‌های محمد بن حبیب و شمار دیگری از مورخان شرقی قرن سوم می‌اندازد. این اثر برخلاف نامش تنها در «تواریخ خلفا»‌نیست بلكه همان‌گونه كه احسان عباس یادآور شده بهتر است عنوان «النوادر» ‌بر آن نهاده شود. برای نمونه یكی از این عجایب شرح حال مرزبانه دختر قدید بن منیع است. وی همسر نصر بن سیار والی خراسان بود. وقتی او مرد، ابومسلم خراسانی با وی ازدواج كرد، وقتی ابومسلم كشته شد، ابوداود خالد بن ابراهیم ذهلی والی خراسان با وی ازدواج كرد. ابن حزم درباره این زن می‌نویسد «فجرت هذه المرأة مجری ولایة خراسان، كل من ولّی خراسان تزوّجها». نَقْط العروس، ص68. و یك خبر شگفت دیگر آن كه مردی پس از آن كه بیست و دو سال از مرگ هشام بن حكم مؤید گذشته بود، ظهور كرد و گفت من هشام بن حكم مؤید هستم. در همه منابر اندلس به نام وی خطبه خوانده شد و خون‌ها ریخته شد. نَقْط العروس، ص97. این رساله بارها تصحیح و ترجمه اسپانیانی آن هم نشر شده و آخرین تصحیح آن توسط احسان عباس در مجلد دوم رسائل ابن حزم ارائه شده است. مقاله‌ای هم در مجله الدعوة الاسلامیة، (عربستان سعودی)، ش491 درباره آن انتشار یافته است.</ref> رسالة فی أمّهات الخلفاء؛ رسالة‌ فی جُمَل فُتُوح الاسلام؛ رسالة فی أسماء الخلفاء؛ رسالة فی فضل الاندلس و ذكر رجالها. <ref>رسائل ابن حزم، ج2، تحقیق احسان عباس، بیروت: المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، 1987. رساله اخیر رساله كوچكی است كه مؤلف ضمن آن تلاش كرده است تا برتری اندلس را در زمینه‌های مختلف جغرافیایی و علمی بر سایر نقاط نشان دهد.</ref>
رسالة نَقْطُ العروس فی تواریخ الخلفاء؛ <ref>.این رساله، كتابچه كوچكی است با ویژگی‌های منحصر به فرد از نوع آن‌چه در قرون نخستین به صورت تك نگاری پیرامون موضوعاتی بدیع نگارش می‌یافت. القاب خلفا، ولی عهدهایی كه به خلافت نرسیدند، خلفایی كه با مشاورت به خلافت رسیدند، آنان كه به زور خلافت را تصرف كردند، آنان كه به دنبال خلافت رفتند، خلیفه هم نامیده شدند، اما خلیفه نشدند، آنان كه خلیفه شدند و برادر بزرگتر داشتند، و موضوعاتی دیگر. در ادامه به بیان برخی از اخبار عجایب و غرایب ازدواج‌ها، زنان و مسائل دیگر (مانند فضیحتی كه جهان مانند آن ندیده است و...) پرداخته شده است كه به راستی شگفت است و انسان را به یاد نوشته‌های محمد بن حبیب و شمار دیگری از مورخان شرقی قرن سوم می‌اندازد. این اثر برخلاف نامش تنها در «تواریخ خلفا»‌نیست بلكه همان‌گونه كه احسان عباس یادآور شده بهتر است عنوان «النوادر» ‌بر آن نهاده شود. برای نمونه یكی از این عجایب شرح حال مرزبانه دختر قدید بن منیع است. وی همسر نصر بن سیار والی خراسان بود. وقتی او مرد، ابومسلم خراسانی با وی ازدواج كرد، وقتی ابومسلم كشته شد، ابوداود خالد بن ابراهیم ذهلی والی خراسان با وی ازدواج كرد. ابن حزم درباره این زن می‌نویسد «فجرت هذه المرأة مجری ولایة خراسان، كل من ولّی خراسان تزوّجها». نَقْط العروس، ص68. و یك خبر شگفت دیگر آن كه مردی پس از آن كه بیست و دو سال از مرگ هشام بن حكم مؤید گذشته بود، ظهور كرد و گفت من هشام بن حكم مؤید هستم. در همه منابر اندلس به نام وی خطبه خوانده شد و خون‌ها ریخته شد. نَقْط العروس، ص97. این رساله بارها تصحیح و ترجمه اسپانیانی آن هم نشر شده و آخرین تصحیح آن توسط احسان عباس در مجلد دوم رسائل ابن حزم ارائه شده است. مقاله‌ای هم در مجله الدعوة الاسلامیة، (عربستان سعودی)، ش491 درباره آن انتشار یافته است.</ref> رسالة فی أمّهات الخلفاء؛ رسالة‌ فی جُمَل فُتُوح الاسلام؛ رسالة فی أسماء الخلفاء؛ رسالة فی فضل الاندلس و ذكر رجالها. <ref>رسائل ابن حزم، ج2، تحقیق احسان عباس، بیروت: المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، 1987. رساله اخیر رساله كوچكی است كه مؤلف ضمن آن تلاش كرده است تا برتری اندلس را در زمینه‌های مختلف جغرافیایی و علمی بر سایر نقاط نشان دهد.</ref>


به جز این رسائل، چند اثر تاریخی دیگر هم به طور مستقل از وی به صورت كتاب درآمده است كه دو نمونه عمده آن جوامع السیرة <ref>درباره این كتاب به لحاظ شیوه نگارش و منابع آن (كه به طور عمده سیره ابن اسحاق است). رك: مقدمه احسان عباس بر چاپ آن كه توسط دارالمعارف در قاهره انجام شده و پنج رساله هم به عنوان ضمیمه در آن آمده است.</ref> و حجة الوداع <ref>تصحیح ابوصهیب الكرمی، ریاض، 1418</ref> می‌باشد. شاید بتوان كتاب جمهرة انساب العرب او را هم با اندكی تسامح، نوعی كتاب تاریخی به شمار آورد؛ زیرا افزون بر دانش انساب كه به گفته خود ابن حزم بخشی از علم الأخبار است، وی در بخش‌های مختلف آن، اطلاعات تاریخی متناسب با اشخاص و قبایل به دست داده است. <ref>ابن حزم الاندلسی و جهوده فی البحث التاریخی و الحضاری، ص206-211</ref> گفتنی است كه نگرش نسبی و اُمَمی ابن حزم نیرومند است. وی به جز آن كه [[علم انساب]] را از اعراب شرق به [[ارث]] برده، درباره نسب قبایل بربر دیار خود هم مطالبی بر آن افزوده، نوعی نگاه اُمَمی را هم به جد گرفته است.
به جز این رسائل، چند اثر تاریخی دیگر هم به طور مستقل از وی به صورت كتاب درآمده است كه دو نمونه عمده آن جوامع السیرة <ref>درباره این كتاب به لحاظ شیوه نگارش و منابع آن (كه به طور عمده سیره ابن اسحاق است). رك: مقدمه احسان عباس بر چاپ آن كه توسط دارالمعارف در قاهره انجام شده و پنج رساله هم به عنوان ضمیمه در آن آمده است.</ref> و حجة الوداع <ref>تصحیح ابوصهیب الكرمی، ریاض، 1418</ref> می‌باشد. شاید بتوان كتاب جمهرة انساب العرب او را هم با اندكی تسامح، نوعی كتاب تاریخی به شمار آورد؛ زیرا افزون بر دانش انساب كه به گفته خود ابن حزم بخشی از علم الأخبار است، وی در بخش‌های مختلف آن، اطلاعات تاریخی متناسب با اشخاص و قبایل به دست داده است. <ref>ابن حزم الاندلسی و جهوده فی البحث التاریخی و الحضاری، ص206-211</ref> گفتنی است كه نگرش نسبی و اُمَمی ابن حزم نیرومند است. وی به جز آن كه [[علم انساب]] را از اعراب شرق به [[ارث]] برده، درباره نسب قبایل بربر دیار خود هم مطالبی بر آن افزوده، نوعی نگاه اُمَمی را هم به جد گرفته است.


وی امت‌ها را به هفت قسمت تقسیم كرده است: امت اسلامی، بنواسرائیل، روم، امم شمال مانند خزر و ترك و غیره، امم سودان، امت هنود و چینی، امم دائره مانند قبط و یمانی و سریانی و اشمانی و عَمون و مؤآب. <ref>در متون اسرائیلی شهرت دارد كه این دو نفر، از فرزندان لوط پیامبر بوده‌اند و نسل آنان در شهرهای معان و م‌آب از سرزمین بلقاء در اراضی شامات سكونت داشته‌اند. رك: جمهرة انساب العرب، ص510</ref> و امت فرس. این تفسیر اُمَمی بعدها در كتاب طبقات الامم ابن صاعد اندلسی (م463) شاگرد ابن حزم ادامه یافته است. <ref>رك: ‌التعریف بطبقات الامم، قاضی صاعد اندلسی (420-461)، مقدمه و تصحیح و تحقیق غلامرضا جمشیدنژاد، اول، تهران: میراث مكتوب، 1376. صاعد اندلسی كه كتابش را در تاریخ علم در نزد اقوام و امت‌ها نگاشته، مرتباً از اهل العلم بتواریخ الامم مطالبی نقل می‌كند</ref>
وی امت‌ها را به هفت قسمت تقسیم كرده است: امت اسلامی، بنواسرائیل، [[روم]]، امم شمال مانند [[خزر]] و ترك و غیره، امم [[سودان]]، امت هنود و چینی، امم دائره مانند قبط و یمانی و سریانی و اشمانی و عَمون و مؤآب. <ref>در متون اسرائیلی شهرت دارد كه این دو نفر، از فرزندان لوط پیامبر بوده‌اند و نسل آنان در شهرهای معان و م‌آب از سرزمین بلقاء در اراضی شامات سكونت داشته‌اند. رك: جمهرة انساب العرب، ص510</ref> و امت فرس. این تفسیر اُمَمی بعدها در كتاب طبقات الامم ابن صاعد اندلسی (م463) شاگرد ابن حزم ادامه یافته است. <ref>رك: ‌التعریف بطبقات الامم، قاضی صاعد اندلسی (420-461)، مقدمه و تصحیح و تحقیق غلامرضا جمشیدنژاد، اول، تهران: میراث مكتوب، 1376. صاعد اندلسی كه كتابش را در تاریخ علم در نزد اقوام و امت‌ها نگاشته، مرتباً از اهل العلم بتواریخ الامم مطالبی نقل می‌كند</ref>


كارهای تاریخی ابن حزم را نمی‌بایست صرفاً در آثار مستقل تاریخی وی محدود دانست. این به ویژه از آن جهت برای ما اهمیت دارد كه در بررسی حاضر، صرفاً نگاه وی به تاریخ یا تاریخ اسلام موردنظر نیست، بلكه نقادی‌های تاریخی او در هر مورد، ولو این كه در آثار كلامی یا فقهی‌اش باشد، مورد توجه ما خواهد بود.
كارهای تاریخی ابن حزم را نمی‌بایست صرفاً در آثار مستقل تاریخی وی محدود دانست. این به ویژه از آن جهت برای ما اهمیت دارد كه در بررسی حاضر، صرفاً نگاه وی به تاریخ یا تاریخ اسلام موردنظر نیست، بلكه نقادی‌های تاریخی او در هر مورد، ولو این كه در آثار كلامی یا فقهی‌اش باشد، مورد توجه ما خواهد بود.
confirmed، مدیران
۳۳٬۵۱۷

ویرایش