ابولهب: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:
ابولهب به سرقت گنجینۀ [[کعبه]] متهم شد و گفته‌اند بدین سبب [[قریشیان]] خواستند تا دست او را قطع کنند، ولی منسوبان مادری او مانع شدند و برادر او [[ابوطالب]]، از این ماجرا سخت برآشفته بود.  
ابولهب به سرقت گنجینۀ [[کعبه]] متهم شد و گفته‌اند بدین سبب [[قریشیان]] خواستند تا دست او را قطع کنند، ولی منسوبان مادری او مانع شدند و برادر او [[ابوطالب]]، از این ماجرا سخت برآشفته بود.  


ابولهب پیش از اینکه پیامبر دعوت خویش را آشکار کند، به برادرزاده خویش علاقه داشت، ولی پس از [[بعثت]]، به دشمنان قسم‌خورده [[اسلام]] پیوست و با پرخاش و ناسزا مردم را از اطراف [[رسول خدا]] پراکنده ساخت. همسرش ام جمیل، دختر حرب و خواهر [[ابوسفیان]] بود و به دستور ابوسفیان، ابولهب را به دشمنی با [[پیامبر]] تحریک می‌کرد.
ابولهب پیش از اینکه پیامبر دعوت خویش را آشکار کند، به برادرزاده خویش علاقه داشت، ولی پس از [[بعثت]]، به دشمنان قسم‌خورده اسلام پیوست و با پرخاش و ناسزا مردم را از اطراف [[رسول خدا]] پراکنده ساخت. همسرش ام جمیل، دختر حرب و خواهر [[ابوسفیان]] بود و به دستور ابوسفیان، ابولهب را به دشمنی با [[پیامبر]] تحریک می‌کرد.


ابولهب به دلیل ابتلا به آبله در [[جنگ بدر]] حضور نیافت، اما چهار هزار درهم به [[قریش]] کمک کرد.
ابولهب به دلیل ابتلا به آبله در [[جنگ بدر]] حضور نیافت، اما چهار هزار درهم به [[قریش]] کمک کرد.
خط ۶۲: خط ۶۲:
نام اصلی او عبدالعزی بود و ابولهب، لقب و کنیه اوست. کنیه اصلی او ابوعُتبَه بود ولی پدرش، عبدالمطلب، او را به سبب زیبایی و سرخ‌رویی چهره، ابولهب می‌خواند. <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۱، ص۹۳</ref> برخی منابع در کنار زیبایی، به انحراف چشم او هم اشاره کرده‌اند. <ref>ابن حبیب، المنمق، ۱۴۰۵ق، ص۴۲۳</ref> مادر ابولهب، لُبنیٰ دختر هاجر بن [[عبدمناف]] از قبیله خزاعه، و ابولهب تنها فرزند او بود. <ref>ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۱، ص۱۱۰</ref>
نام اصلی او عبدالعزی بود و ابولهب، لقب و کنیه اوست. کنیه اصلی او ابوعُتبَه بود ولی پدرش، عبدالمطلب، او را به سبب زیبایی و سرخ‌رویی چهره، ابولهب می‌خواند. <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۱، ص۹۳</ref> برخی منابع در کنار زیبایی، به انحراف چشم او هم اشاره کرده‌اند. <ref>ابن حبیب، المنمق، ۱۴۰۵ق، ص۴۲۳</ref> مادر ابولهب، لُبنیٰ دختر هاجر بن [[عبدمناف]] از قبیله خزاعه، و ابولهب تنها فرزند او بود. <ref>ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۱، ص۱۱۰</ref>


از زندگی ابولهب پیش از ظهور اسلام اطلاعات زیادی در اختیار نیست؛ اما از آیه دوم [[سوره مسد]] (مَا أَغْنَىٰ عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ: <ref>آیه 2 سوره مسد</ref> دارایى او و آنچه اندوخت، سودش نکرد) برمی‌آید که احتمالا همچون بیشتر قریشیان به بازرگانی اشتغال داشته و ثروتی نیز اندوخته بوده است. ابولهب به همراه عده‌ای، [[غزالی طلایی]] که عبدالمطلب به کعبه هدیه کرده بود را دزدید. پس از دستگیری دزدان، دست برخی از کسانی که در دزدی نقش داشتند قطع شد، ولی دایی‌های ابولهب از قبیله خزاعه مانع قطع شدن دست او شدند. <ref>ابن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ۱۴۰۵ق، ص۵۹-۷۱؛ ابن درید، الاشتقاق، ۱۳۷۸ق، ص۱۲۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۲۵</ref>
از زندگی ابولهب پیش از ظهور اسلام اطلاعات زیادی در اختیار نیست؛ اما از آیه دوم [[سوره مسد]] (مَا أَغْنَىٰ عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ: <ref>آیه 2 سوره مسد</ref> دارایى او و آنچه اندوخت، سودش نکرد) برمی‌آید که احتمالا همچون بیشتر قریشیان به بازرگانی اشتغال داشته و ثروتی نیز اندوخته بوده است. ابولهب به همراه عده‌ای، غزالی طلایی که عبدالمطلب به کعبه هدیه کرده بود را دزدید. پس از دستگیری دزدان، دست برخی از کسانی که در دزدی نقش داشتند قطع شد، ولی دایی‌های ابولهب از قبیله خزاعه مانع قطع شدن دست او شدند. <ref>ابن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ۱۴۰۵ق، ص۵۹-۷۱؛ ابن درید، الاشتقاق، ۱۳۷۸ق، ص۱۲۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۲۵</ref>


پس از تولد [[محمد (ص)]]، پیش از آن که [[حلیمه]] شیر دادن او را بر عهده گیرد، کنیز ابولهب، [[ثوبیه]]، مدتی محمد (ص) را شیر داد. بعدها، [[پیامبر (ص)]] به ابولهب پیشنهاد کرد که ثویبه را به او بفروشد تا آزادش کند؛ اما ابولهب نپذیرفت. پس از [[هجرت]] پیامبر (ص) به [[مدینه]]، ابولهب خود ثویبه را آزاد کرد. <ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۱۰۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۹۶، یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۹</ref>
پس از تولد [[محمد (ص)]]، پیش از آن که حلیمه شیر دادن او را بر عهده گیرد، کنیز ابولهب، [[ثوبیه]]، مدتی محمد (ص) را شیر داد. بعدها، [[پیامبر (ص)]] به ابولهب پیشنهاد کرد که ثویبه را به او بفروشد تا آزادش کند؛ اما ابولهب نپذیرفت. پس از [[هجرت]] پیامبر (ص) به [[مدینه]]، ابولهب خود ثویبه را آزاد کرد. <ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۱۰۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۹۶، یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۹</ref>


در هشت سالگی محمد (ص)، عبدالمطلب در بستر مرگ، فرزندان خود را جمع کرد و آنان را به سرپرستی محمد (ص) [[وصیت]] نمود. ابولهب برای سرپرستی داوطلب شد، عبدالمطلب پاسخ داد: «شرّ خود را از او باز بدار» و سرپرستی پیامبر را به ابوطالب واگذار کرد. <ref> ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۵</ref>
در هشت سالگی محمد (ص)، عبدالمطلب در بستر مرگ، فرزندان خود را جمع کرد و آنان را به سرپرستی محمد (ص) [[وصیت]] نمود. ابولهب برای سرپرستی داوطلب شد، عبدالمطلب پاسخ داد: «شرّ خود را از او باز بدار» و سرپرستی پیامبر را به ابوطالب واگذار کرد. <ref> ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۵</ref>
خط ۸۸: خط ۸۸:
=ابولهب و آزار و اذیت پیامبر (ص)=
=ابولهب و آزار و اذیت پیامبر (ص)=


پس از [[بعثت]] [[پیامبر اسلام (ص)]]، ابولهب در زمره سرسخت‌ترین دشمنان آن حضرت درآمد و شهرت او در [[تاریخ اسلام]] به همین سبب است. او مخالفت با اسلام را از ابتدا دعوت علنی پیامبر (ص) آغاز کرد؛ هنگامی که با [[نزول]] [[آیه انذار]]، پیامبر (ص) مامور شد دعوت عمومی خود را از خویشان شروع کند، فرزندان عبدالمطلب را در خانه خود مهمان کرد و گرچه غذا کم بود اما در اثر کرامت پیامبر (ص) همه از آن خوردند و سیر شدند. ابولهب این را اثر [[سحر]] پیامبر (ص) دانست در نتیجه پیامبر (ص) سکوت کرد و موضوع [[دعوت به اسلام]] را به روز بعد موکول کرد. <ref>خصیبی، الهدایه الکبری، ۱۴۱۹ق، ص۴۶</ref>
پس از [[بعثت]] [[پیامبر اسلام (ص)]]، ابولهب در زمره سرسخت‌ترین دشمنان آن حضرت درآمد و شهرت او در [[تاریخ اسلام]] به همین سبب است. او مخالفت با اسلام را از ابتدا دعوت علنی پیامبر (ص) آغاز کرد؛ هنگامی که با نزول [[آیه انذار]]، پیامبر (ص) مامور شد دعوت عمومی خود را از خویشان شروع کند، فرزندان عبدالمطلب را در خانه خود مهمان کرد و گرچه غذا کم بود اما در اثر کرامت پیامبر (ص) همه از آن خوردند و سیر شدند. ابولهب این را اثر [[سحر]] پیامبر (ص) دانست در نتیجه پیامبر (ص) سکوت کرد و موضوع [[دعوت به اسلام]] را به روز بعد موکول کرد. <ref>خصیبی، الهدایه الکبری، ۱۴۱۹ق، ص۴۶</ref>


گاهی هنگامی که پیامبر (ص) گروهی را به اسلام دعوت می‌کرد ابولهب و [[عباس بن عبد المطلب]] جلو رفته و می‌گفتند: «این برادرزاده ما دروغ‌گوست، شما را از دینتان گمراه نکند». <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۳</ref> در [[موسم حج]] نیز، هنگامی که پیامبر (ص) نزد گروه‌هایی که به [[زیارت کعبه]] آمده بودند می‌رفت تا آنان را به اسلام دعوت کند؛ قریشیان به میان آنان می‌رفتند و از پیامبر (ص) بدگویی می‌کردند، در این کار جدی‌ترین فرد ابولهب بود. <ref>ابن خلدون، تاریخ، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۱۱</ref>
گاهی هنگامی که پیامبر (ص) گروهی را به اسلام دعوت می‌کرد ابولهب و [[عباس بن عبد المطلب]] جلو رفته و می‌گفتند: «این برادرزاده ما دروغ‌گوست، شما را از دینتان گمراه نکند». <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۳</ref> در [[موسم حج]] نیز، هنگامی که پیامبر (ص) نزد گروه‌هایی که به [[زیارت کعبه]] آمده بودند می‌رفت تا آنان را به اسلام دعوت کند؛ قریشیان به میان آنان می‌رفتند و از پیامبر (ص) بدگویی می‌کردند، در این کار جدی‌ترین فرد ابولهب بود. <ref>ابن خلدون، تاریخ، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۱۱</ref>
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
#در [[آیه]] بعد آمده «سَیَصْلَىٰ نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ» <ref>آیه 3 سوره مسد</ref> (به زودی وارد آتشی شعله‌ور و پرلهیب می‌شود) پس «لهب» که در کنیه‌اش وجود دارد با «لهب» (شعله آتش) در [[جهنم]] مناسبت دارد و از این تناسب به منظور تحقیر استفاده شده است. <ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳۲، ص۳۵۰</ref>
#در [[آیه]] بعد آمده «سَیَصْلَىٰ نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ» <ref>آیه 3 سوره مسد</ref> (به زودی وارد آتشی شعله‌ور و پرلهیب می‌شود) پس «لهب» که در کنیه‌اش وجود دارد با «لهب» (شعله آتش) در [[جهنم]] مناسبت دارد و از این تناسب به منظور تحقیر استفاده شده است. <ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳۲، ص۳۵۰</ref>


در تفسیر آیات دیگری نیز نام ابولهب به چشم می‌خورد. او از جمله افرادی بود که پیامبر (ص) را مورد تمسخر قرار می‌داد و خداوند در آیه ۹۵ سوره حجر به پیامبر (ص) وعده داد که شر آنان را رفع خواهد کرد. <ref>ابن بابویه، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۷۹</ref> گفته شده که در آیه ۱۹ سوره زمر <ref>أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذَابِ (آیا تو می‌توانی کسی را که فرمان عذاب درباره او قطعی شده رهایی بخشی؟!)</ref> مقصود از «کسانی که فرمان [[عذاب]] در مورد آنان قطعی شده است»، ابولهب و پسرش و خویشان پیامبر (ص) که به او ایمان نیاوردند نازل شده است. <ref>شوکانی، فتح القدیر، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۵۲۴</ref>
در تفسیر آیات دیگری نیز نام ابولهب به چشم می‌خورد. او از جمله افرادی بود که پیامبر (ص) را مورد تمسخر قرار می‌داد و خداوند در آیه ۹۵ سوره حجر به پیامبر (ص) وعده داد که شر آنان را رفع خواهد کرد. <ref>ابن بابویه، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۷۹</ref> گفته شده که در آیه ۱۹ سوره زمر <ref>أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذَابِ (آیا تو می‌توانی کسی را که فرمان عذاب درباره او قطعی شده رهایی بخشی؟!)</ref> مقصود از «کسانی که فرمان عذاب در مورد آنان قطعی شده است»، ابولهب و پسرش و خویشان پیامبر (ص) که به او ایمان نیاوردند نازل شده است. <ref>شوکانی، فتح القدیر، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۵۲۴</ref>


در تفسیر آیه ۲۲ [[سوره زمر]] <ref>أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدرَهُ لِلإِسلامِ فَهُوَ عَلىٰ نورٍ مِن رَبِّهِ ۚ فَوَیلٌ لِلقاسِیَةِ قُلوبُهُم مِن ذِکرِ اللَّهِ ۚ أُولٰئِکَ فی ضَلالٍ مُبینٍ (آیا کسی که خدا سینه‌اش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!) وای بر آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهی آشکاری هستند!)</ref> نیز گفته شده که مصداق «کسانی که خدا سینه‌شان را برای اسلام گشاده است»، [[حمزه]] و [[علی(ع)]] هستند در مقابل «آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند» که در آن، منظور ابولهب و فرزندانش هستند. <ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۳</ref> نقل شده که ابولهب در جمع سران مشرکین که برای مقابله با دعوت پیامبر (ص) و آله قصد تصمیم‌گیری داشتند گفت: «من محمد (ص) را به شاعری متهم می‌کنم» پس آیه ۴۱ [[سوره حاقه]] <ref>وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ</ref>  نازل شد: «و [قرآن] گفته شاعری نیست». <ref> ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۸۰</ref>
در تفسیر آیه ۲۲ [[سوره زمر]] <ref>أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدرَهُ لِلإِسلامِ فَهُوَ عَلىٰ نورٍ مِن رَبِّهِ ۚ فَوَیلٌ لِلقاسِیَةِ قُلوبُهُم مِن ذِکرِ اللَّهِ ۚ أُولٰئِکَ فی ضَلالٍ مُبینٍ (آیا کسی که خدا سینه‌اش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!) وای بر آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهی آشکاری هستند!)</ref> نیز گفته شده که مصداق «کسانی که خدا سینه‌شان را برای اسلام گشاده است»، [[حمزه]] و [[علی(ع)]] هستند در مقابل «آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند» که در آن، منظور ابولهب و فرزندانش هستند. <ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۳</ref> نقل شده که ابولهب در جمع سران مشرکین که برای مقابله با دعوت پیامبر (ص) و آله قصد تصمیم‌گیری داشتند گفت: «من محمد (ص) را به شاعری متهم می‌کنم» پس آیه ۴۱ [[سوره حاقه]] <ref>وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ</ref>  نازل شد: «و [قرآن] گفته شاعری نیست». <ref> ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۸۰</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۹۳

ویرایش