۸۷٬۸۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''چالشهای فراروی تقریب''' عنوان مقاله ای است از مرحوم [[آیت الله تسخیری]] که در شماره 19 نشریه اندیشه تقریب به چاپ رسیده است و به بیان و بررسی برخی از موانع و مشکلات فراروی تقریب بین مذاهب اسلامی می پردازد. | '''چالشهای فراروی تقریب''' عنوان مقاله ای است از مرحوم [[آیت الله تسخیری]] که در شماره 19 نشریه اندیشه تقریب به چاپ رسیده است و به بیان و بررسی برخی از موانع و مشکلات فراروی تقریب بین مذاهب اسلامی می پردازد. | ||
== مقدمه== | == مقدمه== | ||
كوششهای علما و اندیشمندان و مصلحان، گرایشی عمومی به سمت و سوی «[[تقریب مذاهب اسلامی]]» و چیرگی زبان گفتوگوی منطقی و ترجیح آن بر هر زبان دیگری را در راستای همسویی با گرایشهای اصیل اسلامی و هماهنگ با گرایشهای جهانی به این شیوه و گفتوگوی تمدنها و فرهنگ و ادیان، ایجاد نموده است. | |||
واقعیت این است كه همة متون اسلامی و مفاهیم و احكام شرعی و اظهارات و سخنان پیشوایان و علما و نیز رفتار آنان در جهت به كارگیری این شیوه و ایجاد زمینهای برای تحقق چنین نتایجی است. | |||
ما ضمن به فال | ما ضمن به فال نیك گرفتن این مسئله، به لزوم تعمیق و ژرفا بخشیدن آن در اذهان و جانها معتقد هستیم، زیرا آنرا در عین حال گرایشی علمی، روانی و اخلاقی تلقّی میكنیم كه در پی فراتر رفتن انسان مسلمان از اختلاف نظرهای خود با دیگران و چشمپوشی از پیامدهای این اختلافها و مقتضیات تنوّع در رفتار و دستیابی به مواضعی یگانه در برابر چالشهای بزرگ فراروی امت و نیز در برابر مسایل داخلی است كه خود از لوازم و ابزارهای شخصیت یگانه آن است. | ||
این روند ژرفابخشی، مستلزم كارهایی است كه میتواند گرایش و تمایل به نزدیكی و از آنجا تفاهم و همدلی را به ملكه و اخلاق اجتماعی اصیل و عام تبدیل سازد كه با وجود آن هر آن صدای ضد تقریبی و دور ساز را حالتی غیر عادی و خروج از جمع و حركتی نامأنوس و مشمئز كننده جلوهگر سازد. | |||
این هدف زمانی محقق میشود كه علما و اندیشمندان، اولاً این ایده را كاملاً درك كنند و با آن خو بگیرند؛ ثانیاً تاریخ و پیامدهای آن را بر روند حركت تاریخی و تمدنی امت بررسی و مطالعه نمایند و ثالثاً تودههای مردم را نسبت به آن و آثاری كه در پی دارد، آگاه سازند و ایده را به اقدام عملی ملموس و روزانهای تبدیل نمایند تا آن ملكه را تحقق بخشد و اخلاق مطلوب را فراگیر سازد. | |||
و چه بسا | و چه بسا این مسئله نیازمند اجرای طرحهای اجتماعی مشتركی در عرصههای مطالعاتی، اجتماعی و غیره باشد. در این میان باید دو نكته مهم را در نظر داشت: | ||
الف ـ به | الف ـ به كارگیری و بهرهبرداری از انگیزههای دینی و اجتماعی و حتی سیاسی به عنوان مقتضیات حركت به سوی «تقریب» در اندیشه و وحدت در عمل و بازیابی حالتهایی كه در آن همكاری و نزدیكی میان علما در مشتركات ـ كه گسترة وسیعی هم دارند ـ صورت گرفته است، چنانكه برخیها را بر آن داشت كه از اختلاف داشتن در مسایل با دیگران، عذرخواهی كنند؛ | ||
ب ـ شناخت موانع و | ب ـ شناخت موانع و دشواریهایی كه فرا روی این امر قرار میگیرد. | ||
نكته نخست به رغم | نكته نخست به رغم اهمیتی كه دارد چندان مورد توجه ما نیست و البته میتوان از شیوههای متنوع قرآنی در دستیابی به وحدت با یاری گرفتن از فراخوان مستقیم و تأکید بر برخوردهای عقلانی و گفتوگوی منطقی با دیگران و یادآوری وحدت دشمنان ـ به رغم تناقضها و تضادهایی كه با هم دارند ـ در جبهة رویارویی با امت اسلامی و نیز نتایج مثبت وحدت و پیامدهای منفی تفرقه و پراكندگی و امثال آن یاری گرفت. ولی آنچه مورد توجه ماست، نكته دوم، یعنی شناخت موانع و مشكلات موجود بر سر راه این تقریب و همسویی است، هرچند در اینجا نمیتوان به طور مفصل و گسترده به این موضوع پرداخت. | ||
==چالش های تقریب== | ==چالش های تقریب== | ||
این چالشها که زیاد و سخت نیز میباشد، برخی از سوی دشمنان و برخی نیز از درون امت ایجاد شده است، که مهمترین آنها عبارت است از: | |||
===عامل خارجی=== | ===عامل خارجی=== | ||
كاملاً روشن است كه دشمنان | كاملاً روشن است كه دشمنان این امت ، شرایطی را ایجاد میكنند كه به پراكندگی و تفرقه امت منجر شود و در برابر هر آنچه به وحدت آن بینجامد، میایستند. پیش از این هم مشاهده شد كه استعمار غربی طی دورة اشغال جهان اسلام و به ویژه در زمانی كه تقریباً همة جهان اسلام را به اشغال خود در آورده بود و در نیمة اول قرن بیستم میلادی، آخرین دولت اسلامی قدرتمند [عثمانی] را از پای درآورد، سیاستی با هدفهای سه گانه زیر را در پیش گرفت: | ||
1ـ | 1ـ باقی نگاه داشتن امت بر عقبماندگیهای علمی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و غیره؛ | ||
2ـ اشاعه | 2ـ اشاعه لائیسم غربی و چیره ساختن آن بر روح اسلامی حاكم بر جهان اسلام و تحریك گرایشهای ملی و نژادی كه البته این طرح خیلی زود شكست خورد و یكی از نویسندگان معاصر از آن به عنوان: «پیروزی بسیار بیدوام لائیسم (1970-1920)» یاد نمود؛ | ||
3ـچند پاره كردن جهان اسلام و | 3ـچند پاره كردن جهان اسلام و تقسیم آنها به كشورها و ملل پراكنده و برانگیختن احساسات مذهبی، جغرافیایی، ملی، نژادی و حتی تاریخی، به طوریكه هر بخش از آن را تشویق كرد تا بر تاریخ پیش از اسلام یا تاریخ پس از اسلام ویژة خویش، تأکید کند و حتی مشاهده گردید كه برخی ملتهای آسیای میانه را تشویق كرد تا طاغوتهایی چون «تیمور لنگ» را به عنوان قهرمان ملی مورد ستایش و بزرگداشت قرار دهند و جنایات وحشیانه او را علیه ملل امت اسلامی به فراموشی بسپارند و اینها همه بر اثر هراس از وحدت اسلامی بود كه مرتباً از سوی رهبران و اندیشمندان و نویسندگان غربی از آن سخن گفته میشد و برای مبارزه و نبرد دائمی با جهان اسلام تئوریپردازی میگردید و بر این اساس است كه نویسنده غربی خانم «شیرین هانتر» در پیشگفتار كتاب خود «آینده اسلام و غرب» چنین میگوید: | ||
«رمانی را كه «جان بوشان»ـ كه در سال 1916م سرگرد اطلاعات در ارتش بریتانیا بودـ تألیف كرد مبتنی بر فرضیة تحقق یك انقلاب اسلامی بود كه میتوانست در صورت بروز، مسیر جنگ جهانی اول را به زیان نیروهای متفق، دگرگون سازد. | |||
«بوشان» در | «بوشان» در این رمان با عنوان «عبای سبز» (The Green Mantle) نوشت: «اسلام، اعتقادی مبارزه جویانه و جنگی است، چه هنوز هم شیخ یا رهبر دینی آن در محراب میایستد و در یك دست قرآن و در دست دیگر شمشیر مشهور را حمل میكند؛ حال اگر فرض كنیم كه امیدی به نجات باشد كه به كشاورزان مناطق عقبافتاده دهد و رؤیاهای آنان در مورد بهشت را وسوسه كند، میدانی چه اتفاقی خواهد افتاد دوست من؟ به زودی درهای جهنم در این جهان باز خواهد شد؛ گزارشهایی از علما از همه جا به دستم رسیده است؛ از بازرگانان كوچك در جنوب روسیه، بازرگانان اسب در افغانستان، تجار تركمن، حجاج در سر راه به مكه و «اشراف» (سادات) شمال آفریقا و پوستین پوشان مغولی و فقرای هند و تجّار یونانی در خلیج و نیز كنسولهای محترمی كه از كد استفاده میكنند، همه و همه در روایاتی كه برای ما ارسال میكنند، بر همین نكته اتفاق نظر دارند كه شرق در انتظار اشارهای الهی است.» | ||
پس از حدود سه چهارم قرن، «چارلز كراوثمر» مفسر | پس از حدود سه چهارم قرن، «چارلز كراوثمر» مفسر سیاسی آمریكایی، از بیمها و نگرانیهای مشابهی سخن گفت و یادآور شد كه «ایالات متحدة آمریكا»، با دو خطر ژئوپولیتیك احتمالی روبهروست كه یكی از آنها از همان منطقهای سرچشمه میگیرد كه «جان بوشان» در رمان خود (عبای سبز) یاد كرده و به صورت «جهان اسلام متحدی زیر پرچم بنیادگرایی به شكل ایرانی آن در میآید كه علیه غرب كافر به جنگ مرگ و زندگی میپردازد.»<ref>(هانتر، ص111)</ref> | ||
در | در اینجا ما شاهد ایفای نقش دستهای بیگانهای هستیم كه درگیریهای فرقهای را در پاكستان، عراق، افغانستان، لبنان و دیگر كشورها و مناطقی كه پیروان مذاهب مختلف با یكدیگر همزیستی دارند، تحریك میكنند و چه بسا برای تحقق همین هدف بوده كه از همة رسانههای گروهی و قلمها و زبانهای مزدور، بهره گرفته و از نفوذ ایرانی (و شیعی) و ترساندن توهمی و در نتیجه، پراكندن و تفرقه امت و به باد دادن نیروها و امكانات آن صحبت میكنند تا امت اسلامی، وحدت خود را به فراموشی بسپارد و مسئله اصلی و دشمن واقعی خویش را از یاد ببرد و مسئله به صورت درگیریهای عربی ـ فارسی یا عربی ـ كردی درآید و وانمود شود كه مبارزهای میان خیزش اسلامی و استعمار و استكبار جهانی و دردانة آن صهیونیسم جهانی، مطرح نیست. | ||
=== منافع | === منافع شخصی برخی زعما و حكّام=== | ||
این | این مسئلهای است كه ما در دورانهای سیاه گذشته و امروز نیز شاهد آن هستیم، به گونهای كه برخیها، از نفوذ خود برای تحریك عموم مردم و به ویژه برخی وابستگان به اهل علم در راستای درگیریهای فرقهای و طایفهای، سوء استفاده میكنند. یكی از مورخان در توصیف یك جنگ فرقهای با تحریك مقامات حاكمه میگوید: «هیچ سالی بدون خشونت میان آنچه كه به عنوان فرقههای سنی و فرقههای شیعی در سایر سرزمینهای مناطق عربی اسلامی توصیف میشد، نمیگذشت. تركها خود در سال 1249 هجری قمری عملیات سركوب فرقهای علیه شیعه را بر عهده گرفتند و بیشتر قربانیان این عملیات، از منطقة «الشاكریه» در بغداد بودند كه در پی آن، به زندان مركزی بغداد حمله شد و یكی از دو پل ارتباطی میان دو طرف «كرخه» و «رصافه» به آتش كشیده شد...» | ||
او همچنین دربارة نقش | او همچنین دربارة نقش حكومتهای فرقهای و طایفهای در فتنهانگیزی در مصر و نیز درگیریهای فرقهای پس از شكلگیری جنبش سیاهان در جنوب عراق و كشیده شدن درگیریها به «مدینه منوره» و «طبرستان» و شمال آفریقا سخن میگوید. <ref>(انصاری، ص233). | ||
</ref> | </ref> | ||
كافی است نقش درگیریهای عثمانی ـ صفوی را، كه چهار صد سال ادامه داشت ـ در ایجاد فتنههای فرقهای داخلی و تضعیف امت اسلامی و از دست رفتن شوكت و عزت و قدرت امت اسلام در برابر چالشهای گوناگون، خاطرنشان سازیم. | |||
آقای «الباز العرینی» مترجم كتاب «الحروب الصلیبیه» نوشتة نویسندة غربی «ارنست باركر» میگوید: | |||
«علت | «علت اصلی در موفقیت صلیبیها [مسیحیان] تنها به فراوانی شمار ایشان و كمكهای دریافتی ایشان از دولت بیزانس باز نمیگردد بلكه اساساً مبتنی بر تفرقه مسلمانان و عدم وحدت سیاسی و دینی آنها بود؛ و در همان زمان كه نیروهای صلیبی راه شرق را در پیش گرفتند، درگیری میان برادران «دقاق» و «رضوان» ـ از امرای سلاجقه ـ برای دستیابی به حكومت سوریه، تشدید یافت و در حالی كه صلیبیها در حال نزدیك شدن به شام بودند میان آن دو جنگ در گرفت. اختلافهای دینی و سیاسی حاصل میان خلافت عباسی در بغداد و خلافت فاطمی در قاهره نیز از دید صلیبیها، پنهان نبود و هنگامی كه امرای سنی در شام كوشیدند با خلیفة فاطمی تماس بگیرند و از او برای متوقف ساختن پیشرفت صلیبیها یاری جویند، خلیفة فاطمی را آماده تحقق این هدف نیافتند. | ||
در | در حالی كه موفقیت صلیبیها ناشی از اختلافهای سیاسی و دینی در جهان اسلام بود، امرا و سران مسلمانان كوشیدند بر عوامل این تفرقه چیره شوند، بنابراین جنبش جهاد دینی را اعلام كردند و پیروزیهایی به دست آوردند كه به وحدت مصر و شام و شمال الجزیره (شبه جزیره العرب) انجامید و بدین ترتیب، صلیبیها در سواحل دریا مورد محاصره قرار گرفتند؛ پس از آن خلافت فاطمی از میان برداشته شد و دیار مصر به مذهب سنّی فراخوانده گردید و وحدت معنوی نیز تحقق یافت و «صلاح الدین الایوبی» توانست صلیبیها را شكست دهد و بخش اعظم سرزمینهایی را كه برآن چیره شده بودند باز پس گیرد و این سیاست، همچون قاعده و شالودهای شد كه «ایوبیها» و «ممالیك» بدان عمل كردند و در سال 1391 میلادی، پای صلیبیها به طور كامل، بریده شد و علاوه بر آن سرزمینهای اسلامی و در پی شكستهای پی در پی مغولها، از خطر این قوم نیز به دور ماند. | ||
این كتابی كه به زبان عربی برگرداندهام، تصویری از همگامی جنبش صلیبی با هدفهای استعماری، ارایه میدهد و عوامل مختلفی را كه در سمت و سو دهی به جنگهای صلیبی دخیل بودند روشن میسازد و نشان میدهد كه دشمنی میان غرب و شرق ریشه در قرنهای متمادی گذشته دارد و غرب با یاری گرفتن از شیوههای استعماری سعی كرده آرزوها و اهداف استعماری خود را در شرق تحقق بخشد. در پیوستی كه به این كتاب افزودهام به توضیح هوشیاری جهان عرب در آن زمان و درك اینكه جز با اتحاد و شكیبایی در جهاد با دشمن نمیتوان نیروهای دشمن را از پای در آورد، پرداختهام گو اینكه شایسته است این نكته را نیز یادآور شویم جهاد دینی كه رهبران و سران مسلمانان آن را سر دادند از سوی همة مردم در سرتاسر جهان عرب مورد پذیرش و پاسخ مثبت قرار گرفت.» | |||
مؤلف كتاب در فصل سوم آن و در بررسی | مؤلف كتاب در فصل سوم آن و در بررسی درگیریهای مسلمانان ـ كه زمینه را برای موفقیّت حملة صلیبی فراهم آورد ـ میگوید: | ||
«وضع | «وضع آسیای صغیر [تركیة كنونی] و سوریه در سال 1097 میلادی، از نقطه نظرهای متعددی، متناسب با موفقیّت صلیبیها بود، چه سلجوقیان فقط به اشغال نظامی فتوحات خود اقدام میكردند. نیروهای سلجوقی در برخی شهرها از جمله «نیقیه» و «انطاكیه» مستقر شدند و آمادة رویارویی با صلیبیها و مقاومت جانانه در برابر آنها گشتند؛ همچنین در سرتاسر سرزمینهای اسلامی، لشكریان سلجوقی چه به صورت حضور پایدار در جاهای معیّن یا به شكل گذرایی و انتقالی، مستقر گشتند ولی مردم آن دیار و ساكنین آنجا، همواره دشمن اردوگاههای نظامی سلجوقی بودند همچنان كه در مناطق بسیار گستردهای اصولاً هیچ نیروی نظامیای حضور نداشت. در این میان، فاطمیها تردیدی در بهرهگیری از این درگیریها و تضادها به خود راه نمیدادند، چه شكاف دینی بزرگی، خلیفة فاطمی در قاهره و رهبر مذهب شیعی را از خلیفة عباسی در بغداد و رهبر مذهب سنی، جدا میساخت؛ این اختلاف را میتوان با اختلاف و نزاعی كه میان دو كلیسای یونانی و لاتینی وجود داشت، مقایسه كرد و حتی به دلیل وجود جنبههای سیاسی در این اختلافها، بر آن برتری هم داشت. و به هر حال این اختلافها و درگیریها منجر به فلج شدن حركت مسلمانان گردید همچنان كه حسادتها و كینهتوزیهای میان «الكسیوس» و «لاتین»، به فلجی حركت در جنگهای صلیبی منجر شد. | ||
امرای صلیبی به طور كامل متوجه شكاف و رخنهای كه میان خلیفة قاهره و امرای سنی مذهب در سوریه وجود داشت شدند و از طریق فرستادگان خود كوشیدند تماسهایی با خلیفة قاهره برقرار سازند به این امید كه به یاری كمكهای وی، بر «بیت المقدس» كه در آن زمان «سقمان» فرزند امیر «ارتق» به نیابت از تركها بر آن حكمرانی میكرد، دست یابند. | |||
ولی خلیفة (فاطمی) بر آن شد تا خود به تنهایی عمل كند و از جنگ و ستیز موجود میان امرای سوریه و بیم و هراسی كه پیشروی صلیبیها ایجاد كرده بود، سوءاستفاده كرد و در اوت سال1098 بر «بیت المقدس» چیره شد و این به رغم عدم بهرهگیری رهبران حمله صلیبی از درگیریهای موجود میان مسلمانان و استفاده از آن در موفقیتهای خود و رسیدن به خواستهایی كه در نظر داشتند، بود. در واقع موفقیتهای به دست آمده آنها عمدتاً ناشی از همین درگیریها بود. تفرقة پدید آمده میان امرای شام و شكافی كه میان عباسیها به وقوع پیوست، زمینة چیرگی بر «بیت المقدس» و تشكیل مملكت «بیت المقدس» را برای صلیبیها فراهم ساخت. ولی سرنوشت مسیحیت لاتینی در شرق زمانی رقم خورد كه در حدود سال 1130 میلادی نیروی جدیدی پا به عرصه گذاشت كه توانست شام را متحد گرداند و پس از اتحاد به سوریه بپیوندند و آنها یك جا در اختیار «صلاح الدین ایوبی» قرار گرفتند.» | |||
در فصل | در فصل سیزدهم كتاب، نویسنده از پیشنهادهای ارایه شده از سوی «پییر دبوا» در نامة خود با عنوان «بازگرداندن سرزمین مقدس» برای جبران شكستهای جنگهای صلیبی سخن به میان آورده و میگوید: | ||
«میدانیم كه زوال نظامهای موجود تنها پس از گذشت مدت زمان دراز، به رسمیت شناخته می شود لذا مردم را بر آن میدارد تا كوششهای جدیدی به كار گیرند و ریشههای خشك شده را زندگی جدیدی بخشند. مثال آن نیز «پیر دبوا» (Pierre Dubois) در رسالة معروف خود با نام « بازگرداندن سرزمین مقدس » (Derecuperatione Sanctae Terrae) است كه آن را در سال 1307 میلادی خطاب به «ادوارد اول» پادشاه انگلستان نگاشت و طی آن بر تشكیل مجمعی در اروپا برای تثبیت صلح و منع درگیریهایی كه همچون حوادث سال 1192 میلادی منجر به ناكامی جنگهای صلیبی شد، پافشاری كرد؛ همزمان با این دفاع جهانی (گروهی)، دفاع از تجربة كلیسا و درآمدهای آن و در نظر گرفتن شالودهای برای تأمین مالی جنگهای صلیبی آینده، مطرح گردید. در میان این پیشنهادها، مواردی بود كه از سوی كسانی مطرح شد كه در شناخت و آشنایی با شرق شهره بودند و به لحاظ عملی نیز این پیشنهادها اهمیت فوقالعادهای داشتند گو اینكه جنبة سیاسی نداشتند. به عنوان مثال تشكیل ناوگان بینالمللی كه به محاصره دریایی مصر بپردازد و انجام ائتلافی با مغولها و اتحاد دو طایفة دینی بزرگ یعنی «داویها» و «اسپارتها»، سه اساس بزرگ این پیشنهادها را تشكیل میداد.» <ref>(رساله التقریب، ش69، ص229ـ236).</ref> | |||
=== | === تكفیر=== | ||
تکفیر از جمله | تکفیر از جمله مهمترین موانع در برابر «تقریب» است و به رغم اینكه اسلام، حد و مرز میان كفر و ایمان را با روشنی تمام مشخص ساخته است، چنین حالت شگفتی با قدرت تمام مطرح شده است. | ||
در | در حدیثی به نقل از «عباده بن صامت» آمده است كه رسول خدا«صلی الله علیه و آله» فرمود: «هر كس شهادت «لا اله الا الله وحده لا شریك له و محمداً عبده و رسوله و عیسی عبدالله و رسوله و كلمه القاها الی مریم و روح منه» دهد و اذعان كند كه بهشت حق است و آتش دوزخ حق است، با هر كاری كه كرده باشد خداوند او را وارد بهشت میكند.» | ||
و در | و در روایتی دیگر آمده است که: خداوند او را از درهای هشتگانه بهشت ـ هر كدام را بخواهد ـ وارد بهشت میسازد و «ترمذی» روایت كرده است: «هر كس شهادت «لا اله الّا الله و محمداً رسول الله» گوید، خداوند آتش دوزخ را بر وی حرام میسازد». | ||
و از امام صادق«علیه السلام» | و از امام صادق«علیه السلام» شنیده شده كه فرمود: «اسلام شهادت «لا اله الّا الله و تصدیق پیامبری خداست و با آن از ریختن خونها پیشگیری شده و نكاحها و ارثها، جاری شده است و بر ظاهر آن، جماعت مردم شكل گرفته است.» <ref>(کلینی، 1388ق، ج2، ص25).</ref> | ||
قرآن | قرآن كریم و پیامبر خدا«صلی الله علیه و آله» نیز مسلمانان را به برخورد عقلانی، گفتوگوی منطقی و پذیرش تعدّد اجتهادی در صورت پیریزی بر پایههای منضبط شرعی، فراخواندهاند، ولی با این حال این پدیده در پرتو شرایط تعصبآمیزی، ابتدا در مسئله خوارج رخ نمود و به رغم اینكه امت، این حالت را سپری كرد و در دوران پیشوایان مذاهب، اوضاع به روال منطقی خود بازگشت و این پیشوایان با شكوهترین چهرة منطقی را ارایه و پیروان خود را بر اساس آن پرورش دادند، عوامل فراوانی باعث بازگشت مجدّد این نغمة شوم شد. | ||
به نظر میرسد | به نظر میرسد مهمترین چیزی كه ما را با این پدیده روبهرو ساخت نكوهش دیگران نسبت به پیامدهای سخن ایشان به رغم عدم باور مطلق آنان به چنین پیامد یا ملازمتی است. | ||
مثلاً در گذشته، خوارج «حضرت | مثلاً در گذشته، خوارج «حضرت علی» علیه السلام را تكفیر كردند چون معتقد بودند لازمة موضعگیری وی در برابر داوری ـ العیاذ بالله ـ كفر آن حضرت است. آنها یادآور شدند كه وقتی آن حضرت به هر دو داور گفت: «ببینید اگر معاویه بر حق بود او را تثبیت كنید و چنانچه من به حق بودم، مرا تثبیت كنید» به خود شك كرد؛ «و بنابر این او به خودش شك كرد چون نمیدانست كه او یا معاویه بر حق است و ما نسبت به او شك و تردید جدیتری داریم.» | ||
ولی امام«علیه السلام» اینگونه به آنها پاسخ داد: «این، هرگز شك به خودم نبود ولی میخواستم منصفانه سخن گویم، خداوند متعال نیز میفرماید: «و انا أو ایاكم لعلی هدی او فی ضلال مبین» ]من یا شما بر راه هدایت یا در گمراهی آشكاری هستیم[ و این هرگز شك نبود و خداوند میدانست كه پیامبرش بر حق است.» <ref>(طبرسی، 1403ق، ج1، ص188). | |||
</ref> | </ref> | ||
پس از دورة | پس از دورة پیشوایان مذاهب، این حالت، گستردگی بیشتری یافت و در مورد «افزودن صفات بر ذات الهی» و «تحسین و تقییح عقلی» شاهد آن بودیم كه طرفین متنازع برآن بودند كه دیدگاههای یك طرف، او را به كفر میرساند. ما همچنین این پدیده را در مسایل فراوانی از جمله در «توسل»، «شفاعت» و «بداء» و حتی در مواردی چون: «استحسان»، «قیاس»، «مصالح مرسله» و غیره مییابیم. حال آنكه اگر همگان به گفتوگوی منطقی روی آورند خواهند دید كه دستكم طرف دیگر، توجیهاتی برای ایمان به این یا آن مسئله دارد و چهبسا در آن صورت متوجه شوند كه این نزاعها لفظی است و حقیقتی ندارد. و چه بسا نزاع دربارة مسئلهای فقهی، بدان انجامد كه مخالفان به گمراهی و بدعتگذاری متهم شوند؛ برای مثال، مثلاً مسلمانان اتفاق نظر دارند كه اسلام، از طلاق زن بالغ همبستر شده ولی غیر حامله در صورتی كه پاك نباشد یا در حین پاكی با او نزدیكی شده باشد، نهی كرده است ولی در تأثیر آن بر افساد طلاق اختلاف نظر دارند، برخی معتقدند به مجرّد حصول گناه، طلاق تحقق مییابد و دیگران قایل به بطلان طلاق در این حالت هستند، ولی برخیها اینان را به گمراهی و بدعتگذاری توصیف میكنند. <ref>(مغنیه، 1402ق، ص411). | ||
</ref> | </ref> | ||
حملات متقابل به سطح | حملات متقابل به سطح بسیار عجیبی رسیده است، مثلاً مرحوم «تقی الدین سبكی» در كتاب خود «طبقات الشافعیه الكبری» در حق استاد خویش «الذهبی» كه عالم معروفی است، میگوید: این استاد ما «الذهبی» از این قبیل است: علم و دیانت دارد و در مورد اهل سنت (یعنی اشاعره) تحمل مفرطی دارد و بنابراین جایز نیست به وی اعتماد شود... و به چنان حدی از تعصب افراطی رسیده كه باعث تمسخر شده است.» <ref>(سبکی، بیتا، ج2، ص13ـ15).</ref> | ||
و در بارة «ابن حزم» | و در بارة «ابن حزم» میگوید: «كتابش «الملل و النحل» از بدترین كتابهاست.» <ref>(پیشین، ج1، ص90).</ref> | ||
جهل و تعصّب | جهل و تعصّب نیز كار را بدتر كرده است، زیرا كسانی وارد عرصه فتوا شدهاند كه هرگز شایستگی و اهلیّت آن را ندارند و به جز آنچه خداوند نازل فرموده، فتوا میدهند و این چیزی است كه در جنبشهای تكفیری دوران ما شاهد آن هستیم و به طور گسترده منجر به ریخته شدن خونهای بیگناه به نام دفاع از دین و امت شده است، حال آنكه دین و امّت از آن، بری هستند. | ||
=== | === تردید در نیّت شركتكنندگان در گفتوگو=== | ||
این كار به ایجاد فضای آرام و مطلوب یاری نمیرساند و به نوعی گریز یا تعلل و بهانهگیری و ممانعت از تحقق نتایج مطلوب میانجامد. ما این وضع را در روند گفتوگوی پیروان ادیان با یكدیگر مشاهده نمودیم، چه هر طرف در پی تحمیل رسوبات ذهنی خویش بر طرف دیگر است و مثلاً طرف مسیحی، تمام كینههای صلیبی و الهامات خاورشناسان دربارة «بدعت اسلامی» و نگرانیهای خود از خیزش اسلامی را ـ كه رقیبی برای طرحهای توسعه و سلطهطلبانه غرب به شمار میرود ـ با خود حمل میكند و طرف اسلامی نیز تمامی سوابق ذهنی سترگ خود از خدمت تبشیر مسیحی به استعمار طی قرنهای متمادی را با خود به همراه دارد. | |||
ولی كار و تلاش جدی و توجه به آموزههای هدایتگرانه و فراخوان اسلام به خوشگمانی نسبت به برادر مسلمان، مانع از آن میشود كه این عامل نقش خود را در منع «تقریب»، به ویژه اگر در سطح علما باشد، ایفا نماید. | |||
=== جنجال و حمله | === جنجال و حمله علیه مقدسات و بی احترامی به یكدیگر=== | ||
هر كدام از موارد بالا | هر كدام از موارد بالا میتواند در حدّ خود مانعی در جهت تحقق گفتوگوی مطلوب و در نتیجه، رسیدن به «تقریب» باشد. متون اسلامی زیادی بر منع این موارد، تأكید دارد: آیه كریمه: « قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ؛ بگو: تنها شما را به سخن یگانهای اندرز میدهم و آن اینكه: دو تن دو تن و تك تك برای خداوند قیام كنید، سپس بیندیشید در همنشین شما دیوانگی نیست...» (سبأ/46) منعکنندة گفتوگو در فضای انفعالی و ساختگی است. | ||
و | و آیة شریفة: «قُل لَّا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ بگو: نه آنچه ما گناه كردهایم از شما میپرسند و نه آنچه شما میكنید، از ما پرسیده میشود» (سبأ/ 25). مانع از درگیر ماندن با گذشته میشود و احترام به دیگری را تحمیل میكند. این امر در آیهای كه از دشنام گفتن حتی به خدایان مشركان نهی میكند نیز كاملاً مشهود و روشن است. | ||
===عوامل دیگر=== | ===عوامل دیگر=== | ||
علاوه بر آنچه گفته شد، اختلاف در | علاوه بر آنچه گفته شد، اختلاف در شیوههای استدلال و راههای استنباط، مانع «تقریب» و نزدیكی در نتایج به دست آمده است، از این رو باید سعی كرد موارد زیر رعایت گردد: | ||
1ـ | 1ـ تهی گشتن از فرضیههای قبلی و پیش فرضها، پیش از آغاز روند گفتوگو؛ | ||
2ـ توافق بر | 2ـ توافق بر شیوهای واحد برای استنباط؛ | ||
3ـ | 3ـ تعریف دقیق موضوع گفتوگو، تا هر طرف به مسئله و مفهومی مغایر با دیدگاه طرفدیگر ننگرد. | ||
موانع | موانع دیگری بر سر راه «تقریب» وجود دارد که عبارت است از: | ||
1ـ در نظر گرفتن | 1ـ در نظر گرفتن رأی و نظر نامأنوس در یك مذهب به عنوان نشان و باور اصلی آن مذهب. كه البته امری غیر منطقی است؛ برای مثال، یكی از محدثین سخنی را میگوید كه محدثان دیگر همان مذهب در طول تاریخ آن را ردّ كردهاند ولی مخالفانشان اصرار دارند كه همین سخن را بر كل مذهب تعمیم و به آن نسبت دهند. | ||
2ـ اطلاع یافتن از | 2ـ اطلاع یافتن از دیدگاههای مذهب از زبان دشمنان آن مذهب. | ||
كه | كه این نیز به دور از منطق است، زیرا دشمنان گاه میكوشند برای محق جلوه دادن مذهب خود، اوهامی را به مذهب مورد نظر نسبت دهند. | ||
3ـ ورود نااهلان به روند گفتوگو. | 3ـ ورود نااهلان به روند گفتوگو. | ||
قرآن و منطق این عمل را ردّ | قرآن و منطق این عمل را ردّ میكند؛ خداوند متعال در خطاب به اهل كتاب كه ادعایی دارند كه نسبت به آن بیاطلاع هستند، میفرماید: «هَاأَنتُمْ هَؤُلاء حَاجَجْتُمْ فِیمَا لَكُم بِهِ عِلمٌ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ؛ هان! شما همان كسانی هستید كه در آنچه بدان دانشی داشتید، چون و چرا كردید، دیگر چرا در آنچه بدان دانشی ندارید چون و چرا میكنید؟ و خداوند میداند و شما نمیدانید» (آلعمران/66). | ||
4ـ | 4ـ پیروی از شیوههای پیچ در پیچ برای چیره شدن بر طرف دیگر. | ||
كاری كه گفتوگو را به بازی بینتیجه تبدیل میكند. | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
1. قرآن کریم. | 1. قرآن کریم. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
4. حبشی، الحروبی الصلیبیه الاولی، چاپ قاهره، 1958 م. | 4. حبشی، الحروبی الصلیبیه الاولی، چاپ قاهره، 1958 م. | ||
5. رساله | 5. رساله التقریب، شماره 69. | ||
6. سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات | 6. سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیه الكبری، تحقیق: عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، دار احیاء الکتب العربیه، قاهره، ج1و2، بیتا. | ||
7. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تعلیق: محمد باقر موسوی خرسان، چاپ المرتضی، مشهد، ج1، 1403ق. | 7. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تعلیق: محمد باقر موسوی خرسان، چاپ المرتضی، مشهد، ج1، 1403ق. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
9. مغنیه، محمدجواد، الفقه علی المذاهب الخمسه، دارالعلم للملایین، بیروت، چاپ هفتم، 1402ق. | 9. مغنیه، محمدجواد، الفقه علی المذاهب الخمسه، دارالعلم للملایین، بیروت، چاپ هفتم، 1402ق. | ||
10. هانتر، شیرین، مستقبل الاسلام و الغرب، ترجمه | 10. هانتر، شیرین، مستقبل الاسلام و الغرب، ترجمه زینب شوربا. | ||
==پانویس ها== | ==پانویس ها== | ||
[[رده: مقالات]] | [[رده: مقالات]] | ||
[[رده: تقریب]] | [[رده: تقریب]] |