confirmed، مدیران
۳۷٬۳۵۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در مورد تاریخ ولادت او، تاریخ دقیقی وجود ندارد، ولی مطمئناً بیشتر عمرش در قرن هفتم بوده و با [[علامه حلى]]، خواجه نصیر طوسى و صاحب شرایع همعصر بوده است. <ref> استادى، رضا، آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)، ص 317، تهران، نشر قدس، چاپ دوم، 1383ش</ref> | در مورد تاریخ ولادت او، تاریخ دقیقی وجود ندارد، ولی مطمئناً بیشتر عمرش در قرن هفتم بوده و با [[علامه حلى]]، خواجه نصیر طوسى و صاحب شرایع همعصر بوده است. <ref> استادى، رضا، آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)، ص 317، تهران، نشر قدس، چاپ دوم، 1383ش</ref> | ||
او پس از اینکه مدتی در شیراز بود، به تبریز رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند. <ref> ذهبى، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 297، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بیتا</ref> در مورد سال وفات او، اختلافاتی وجود دارد؛ برخی وفات او را سال 685 هجری و برخی دیگر 691 دانستهاند. <ref>العکری الحنبلی الدمشقی، شهاب الدین عبد الحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج 7، ص 686، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1406 ق</ref> | او پس از اینکه مدتی در شیراز بود، به تبریز رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند. <ref> ذهبى، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 297، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بیتا</ref> در مورد سال وفات او، اختلافاتی وجود دارد؛ برخی وفات او را سال 685 هجری و برخی دیگر 691 دانستهاند. <ref>العکری الحنبلی الدمشقی، شهاب الدین عبد الحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج 7، ص 686، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1406 ق</ref> | ||
=شخصیت علمی= | |||
بیضاویدر خاندانی شافعیمذهب، در شیراز، شهری با سابقهای قدیم در گرایش با كلام اشعریرشد یافت. سلسلة آموزش وی نیز از پدر با چند واسطه به [[امام غزالی]]، متكلّم بزرگ اشعریو از طریق او به [[رسول اكرم (ص)]] میرسد. | |||
مرور بر آثار بیضاوی، بهخوبی نشان میدهد كه وی از آرای [[مذاهب]] و فرق گوناگون همچون [[معتزله]]، [[مرجئه]] و [[كرّامیه]] و از دیدگاهها یفرق گوناگون [[شیعه]] از [[امامیه]] و [[زیدیه]] و [[اسماعیلیه]] و حتی برخی فرق كمشناخته چون [[فضیلیه]]، آگاه بوده است. اما او خود به موضع اشاعره پایبند بوده است و با بهرهگیری از دانش پیشینیان این مكتب، بهویژه تحت تأثیر اندیشمندانی چون امام غزالی و [[فخرالدین رازی]] و با نگاهی عقلگرایانه به تألیف آثاری در حوزههای متنوع علوم اسلامی پرداخته است. | |||
بیضاوی با تلفیق مفاهیم كلامی و [[فلسفی]]، به جایگاه عقل در حوزة معارف دینی توجهی ویژه مبذول داشته، و آرای خود درباره عقل و نظر را در مجموعة «طوالعالانوار» بهتفصیل آورده است. ایشان در مباحث دینی، از عقلگرایی به سوی میراث نقلی گراییده است، ازهمینرو، نباید انتظار داشت كه وی در منظومة كلامی خویش وجه تمایز شاخصی با متكلّمان پیشین داشته باشد؛ اما كوشش وی در جهت تلفیق میان عقل و نقل، نه تنها زمینة اصلی در پیدایش آثار متنوّع او بوده، كه برخی تحلیلها و مواضع خاصی را برای او نیز ایجاب كرده است. | |||
در سخن از برخورد بیضاویبا [[حدیث]]، شایان توجه است كه وی بهعنوان یك فارسیزبان، در نقل حدیث، اگرچه نقل عین عبارت عربی را «اولی» دانسته، امّا برخلاف هنجارهای [[محدّثین]]، نقل معنای آن به فارسی را نیز روا شمرده است. | |||
افزون بر آنكه بیضاوی بهعنوان [[فقیه]] اصولی و [[متكلم]] اشعری مطرح است، به علم تصوّف گرایش داشته و با عنوان [[زاهد]] و عابد از او یاد شده است و مدّتی نزد عارف تبریزی، محمّد كجوجانی، به تزكیه و تهذیب نفس پرداخته، و همچنین در مسیر سفر به تبریز، خود را ملزم میدانسته است كه نزد شیخ سلسلة [[سهروردیه]] نورالدین عبدالصمد نطنزی حضور یابد، و تألیف كتاب تهذیبالأخلاق در [[تصوّف]]، این گرایش او را بیشتر نمایان ساخته است. | |||
بیضاویدر حوزههای متنوعی كه بر آنها چیرگی داشته، در فقه و كلام و [[تفسیر]]، در كنار بیان رأی و نظر دیگران، آرا و اختیارات خود را نیز بیان نموده است. اظهارنظرهای بیضاوی در كتاب فقهی«الغایةالقصویفیدرایةالفتوی» جلب توجّه میكند. توجّهبرانگیزترین موضوع در این میان، بخش معاملات، [[قضا]] و [[شهادات]] است كه نظر به عهدهداری منصب قضا توسّط او، بیشترین آرای شخصی او را دربر دارد. | |||
آرا، نظرات و اندیشههای بیضاوی، از زمان خود او مورد توجّه بوده و تأثیر بهسزای آن را میتوان در رواج آثار ویو نیز روی كرد فراوان شارحان و حاشیهنویسان بر آن آثار دانست. برخیاز آثار او مانند تفسیر «انوارالتنزیل» و كتاب «منهاجالوصول» مدّتها در شمار كتابهای آموزشی بوده است و اكنون نیز در مدارس علوم دینی [[اهلسنت]] تدریس میشود. | |||
با نگاهی گذرا به فهرستی كه [[حاج خلیفه]] در «كشفالظنون» از شروح و حواشی تفسیر و دیگر آثار بیضاویثبت كرده است، میتوان به گسترة رواج اندیشهها و آثار وی پی برد. [[علّامه ابنخلدون]] با نگاهی تاریخی در مبحث اصول و در نام بردن از متكلّمان پردازنده به آثار اصولی، از كتاب منهاج و نیز توجّه فراوان دانشاندوزان بدان یاد كرده است.(3) | |||
=شرحها و تعلیقهای تفسیر بیضاوی= | =شرحها و تعلیقهای تفسیر بیضاوی= |