۲۲٬۱۷۱
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA50...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام | ||
!نام نويسنده | !نام نويسنده | ||
| ابو حامد غزالى | |ابو حامد غزالى | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
فأجبت بما صورته: إن بلغت مصلحة لدينها ومالها صح قبضها والإشهاد عليها، ولم يكن للوصي مطالبته ولا الدعوى عليه، وقوله له ما ذكر محرم التحريم الشديد، بل ربما يكون قوله: يا عديم الدين كفراً، فيعزر التعزير الشديد اللائق به والزاجر له ولأمثاله، والله سبحانه وتعالى أعلم بالصواب، وكتبه فلان. | فأجبت بما صورته: إن بلغت مصلحة لدينها ومالها صح قبضها والإشهاد عليها، ولم يكن للوصي مطالبته ولا الدعوى عليه، وقوله له ما ذكر محرم التحريم الشديد، بل ربما يكون قوله: يا عديم الدين كفراً، فيعزر التعزير الشديد اللائق به والزاجر له ولأمثاله، والله سبحانه وتعالى أعلم بالصواب، وكتبه فلان. | ||
ثم دفعتها إلى صاحبها، فوقعت في أيدي جماعة أصدقاء للصادر منه ذلك، فقصدوا التقرب إليه بالكذب على الله (وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ)، فاعترضوا ما كتبته وشنعوا به عند العوام وموّهوا عليهم حتى قال بعض مجازفيهم لعوامه: هذا الإفتاء كفر، وعلله بأنه يقتضي أنّ قائل هذا اللفظ يكفر مطلقاً وليس كذلك، ومن كفّر مسلماً فقد كفر، ثم اعترضوه بأمور أخرى، منها: كيف يُفرع التعزير على الحكم بأنه كفر، ومنها: كيف يكتب المفتي التعزير الشديد، والتعزير راجع إلى رأي الإمام في الشدة والضعف. ومنها أن من صدر منه ذلك مثله لا يفتى عليه، ومنها أن الجواب غير مطابق للسؤال، هذا ما نُقل إلي، وسمعته من اعتراضاتهم، وهي لدلالتها على غباوة قائلها غنية عن التعرض لها بردّ أو إبطال، لكن أحببت في هذا التأليف تحرير الألفاظ المكفرة التي ذكرها أصحابنا وغيرهم، فإن هذا باب منتشر جداً، وقد اضطربت فيه أفكار الأئمة وعباراتهم، وزلت فيه أقدام كثيرين، ولخطر أمره وحكمه كان حقيقاً بالإفراد بالتأليف، ولم أر أحداً عرج على ذلك، فقصدت تسهيل جمعه وبيان ما وقع للناس فيه بحسب ما اطلعت عليه، وضممت إلى ذلك فوائد عثر عليها فكري الفاتر، واستنتجها نظري القاصر.» | ثم دفعتها إلى صاحبها، فوقعت في أيدي جماعة أصدقاء للصادر منه ذلك، فقصدوا التقرب إليه بالكذب على الله (وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ)، فاعترضوا ما كتبته وشنعوا به عند العوام وموّهوا عليهم حتى قال بعض مجازفيهم لعوامه: هذا الإفتاء كفر، وعلله بأنه يقتضي أنّ قائل هذا اللفظ يكفر مطلقاً وليس كذلك، ومن كفّر مسلماً فقد كفر، ثم اعترضوه بأمور أخرى، منها: كيف يُفرع التعزير على الحكم بأنه كفر، ومنها: كيف يكتب المفتي التعزير الشديد، والتعزير راجع إلى رأي الإمام في الشدة والضعف. ومنها أن من صدر منه ذلك مثله لا يفتى عليه، ومنها أن الجواب غير مطابق للسؤال، هذا ما نُقل إلي، وسمعته من اعتراضاتهم، وهي لدلالتها على غباوة قائلها غنية عن التعرض لها بردّ أو إبطال، لكن أحببت في هذا التأليف تحرير الألفاظ المكفرة التي ذكرها أصحابنا وغيرهم، فإن هذا باب منتشر جداً، وقد اضطربت فيه أفكار الأئمة وعباراتهم، وزلت فيه أقدام كثيرين، ولخطر أمره وحكمه كان حقيقاً بالإفراد بالتأليف، ولم أر أحداً عرج على ذلك، فقصدت تسهيل جمعه وبيان ما وقع للناس فيه بحسب ما اطلعت عليه، وضممت إلى ذلك فوائد عثر عليها فكري الفاتر، واستنتجها نظري القاصر.» | ||
ابن حجر هیتمی در مقدمه کتاب می گوید: | ابن حجر هیتمی در مقدمه کتاب می گوید: | ||
نمونه هایی از اسلام شکنان از کتاب | |||
نمونه هایی از اسلام شکنان از کتاب | |||
• از جمله: هر عملی که از روی عمد و تمسخر صریح دین انجام شده باشد، مانند سجده بر بت یا خورشید، اعم از اینکه در خانه جنگ باشد یا در سرای اسلام، مشروط بر اینکه فرضی بر نبودن آن باشد. ما در مورد امتناع او قضاوت نمی کنیم، ضعیف و واضح است که گفتار در انتخاب شده است. [2] | • از جمله: هر عملی که از روی عمد و تمسخر صریح دین انجام شده باشد، مانند سجده بر بت یا خورشید، اعم از اینکه در خانه جنگ باشد یا در سرای اسلام، مشروط بر اینکه فرضی بر نبودن آن باشد. ما در مورد امتناع او قضاوت نمی کنیم، ضعیف و واضح است که گفتار در انتخاب شده است. [2] | ||
• از جمله کفاره ها نیز سحری است که در آن عبادت خورشید و مانند آن است. سپس ماوردی گفت: مکتب شافعی رضی الله عنه این است که نه سحر را کافر می کند و نه کشتن او و سؤال از آن واجب است، این عقیده ماست. مالک و گروهی غیر او، جادوگر را کفر خواندند، و آن سحر کفر بود، و اینکه ساحر کشته شد و توبه نکرد، خواه مسلمانی را سحر کند یا ذمی را مانند بدعت گذار. ولى بعضى از ائمه مكتب مالكى فرمودند: و درست آن است كه تا معقول بودن سحر روشن نشود در اين باره قضاوت نمى كنيم، چنان كه معانى متفاوتى از آن داده شده و توضيح آن با بيانى در خاتمه خواهد آمد. که صحت در این امر عقیده ماست چنانکه بسیاری از اصحاب مالک اذعان داشتند. آموزه احمد درباره ساحر به عقیده مالک در آن نزدیکتر است و سخنان اهل عقیده او نیز در پایان خواهد آمد. [3] | • از جمله کفاره ها نیز سحری است که در آن عبادت خورشید و مانند آن است. سپس ماوردی گفت: مکتب شافعی رضی الله عنه این است که نه سحر را کافر می کند و نه کشتن او و سؤال از آن واجب است، این عقیده ماست. مالک و گروهی غیر او، جادوگر را کفر خواندند، و آن سحر کفر بود، و اینکه ساحر کشته شد و توبه نکرد، خواه مسلمانی را سحر کند یا ذمی را مانند بدعت گذار. ولى بعضى از ائمه مكتب مالكى فرمودند: و درست آن است كه تا معقول بودن سحر روشن نشود در اين باره قضاوت نمى كنيم، چنان كه معانى متفاوتى از آن داده شده و توضيح آن با بيانى در خاتمه خواهد آمد. که صحت در این امر عقیده ماست چنانکه بسیاری از اصحاب مالک اذعان داشتند. آموزه احمد درباره ساحر به عقیده مالک در آن نزدیکتر است و سخنان اهل عقیده او نیز در پایان خواهد آمد. [3] | ||
• از جمله: انداختن قرآن در خاک بدون عذر یا فرضی که دلالت بر مسخره نشدن آن دارد اگر چه ضعیف باشد و مراد از نجاست مطلقاً است و حتی چرک خالص و نیز برخی بیان کرده اند. الرویانی می گوید : و مانند قرآن، در این اوراق علوم حقوقی است ، و آنچه در ادامه می آید مورد تأیید کسانی است که گفتند: یک کاسه فرنی بهتر از کتاب های علمی و حدیثی است، و هر کاغذی که در آن باشد. اسمی از اسماء او سزاوارتر از آن است که انداختن آن در پلیدی کفاره است و غیر آن، اگر چه آثاری از پیشینیان نداشته باشد یا مختص به حدیث باشد. تفسیر و فقه؟ اصطلاح ظاهری، حتی اگر دور از فهم باشد، در برگه ای از کتاب دستور زبان است، مثلاً نام مستقر ندارد. و عبارت الزرکشیدر این مغازه: آنچه ذکر کرده است: الرفائی در انداختن قرآن در خاک مخصوص قرآن نیست، بلکه حدیث را به معنای آن نوشته و الرویانی اوراق علوم حقوقی را ملحق کرده است. به آن، و شکی نیست که حدیث و آنچه در آن است از اسماء خداوند متعال بزرگتر است. من تمام کردم. [4] | • از جمله: انداختن قرآن در خاک بدون عذر یا فرضی که دلالت بر مسخره نشدن آن دارد اگر چه ضعیف باشد و مراد از نجاست مطلقاً است و حتی چرک خالص و نیز برخی بیان کرده اند. الرویانی می گوید : و مانند قرآن، در این اوراق علوم حقوقی است ، و آنچه در ادامه می آید مورد تأیید کسانی است که گفتند: یک کاسه فرنی بهتر از کتاب های علمی و حدیثی است، و هر کاغذی که در آن باشد. اسمی از اسماء او سزاوارتر از آن است که انداختن آن در پلیدی کفاره است و غیر آن، اگر چه آثاری از پیشینیان نداشته باشد یا مختص به حدیث باشد. تفسیر و فقه؟ اصطلاح ظاهری، حتی اگر دور از فهم باشد، در برگه ای از کتاب دستور زبان است، مثلاً نام مستقر ندارد. و عبارت الزرکشیدر این مغازه: آنچه ذکر کرده است: الرفائی در انداختن قرآن در خاک مخصوص قرآن نیست، بلکه حدیث را به معنای آن نوشته و الرویانی اوراق علوم حقوقی را ملحق کرده است. به آن، و شکی نیست که حدیث و آنچه در آن است از اسماء خداوند متعال بزرگتر است. من تمام کردم. [4] | ||
= پانویس = | |||
1. ↑ الاعلام مع القطعین اسلام، ابن حجر هیتمی ، ص 44 . | 1. ↑ الاعلام مع القطعین اسلام، ابن حجر هیتمی ، ص 44 . | ||
2. ↑ اطلاع رسانی به شکنان اسلام، ص ۷۳ آرشیو شده در ۱۴ دسامبر ۲۰۲۰ در وب سایت Wayback Machine . | 2. ↑ اطلاع رسانی به شکنان اسلام، ص ۷۳ آرشیو شده در ۱۴ دسامبر ۲۰۲۰ در وب سایت Wayback Machine . | ||
3. ↑ رسانه در اسلام ، ص ۷۵ | 3. ↑ رسانه در اسلام ، ص ۷۵ | ||
4. ↑ اطلاع رسانی به اسلام شکنان ، ص ۷۷ | 4. ↑ اطلاع رسانی به اسلام شکنان ، ص ۷۷ | ||
[[رده: کتاب شناسی اهلسنت]] | |||
[[رده: کتاب آثار ابن حجر الهيتمی]] | [[رده: کتاب آثار ابن حجر الهيتمی]] |