عمر الجنید: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «عمر بن علی الجنید (۱۲۰۷-۱۲۶۹ ه . او کسانی بود که علم را با ثروت ترکیب می کرد، ام...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۶
عمر بن علی الجنید (۱۲۰۷-۱۲۶۹ ه . او کسانی بود که علم را با ثروت ترکیب می کرد، اما بیشتر به خاطر ثروتش مشهور بود. او به جنوب شرقی آسیا مهاجرت کرد، به طورخاص به سنگاپور برای فراخوانی به خدا و تجارت. ثروت گسترده ای بود و مردم از همه فرقه ها به معنای آن بودند، جایی که در میان همه، از دولت و مردم به خاطر سخاوتش در اعمال خیریه و خیریه و بر اساس سن و سال نبوی اش، به وضعیت و اعتماد قابل احترامی دست پیدا کرد. او به عنوان یکی از چهره های برجسته تاریخ سنگاپور، مجسمه موم را در موزه مادام توسودس در جزیره سنتوسا سنگاپور ساخت.
محتویات
1 درصد
2 تولد و تربیت او.
3 پیری
4 من به سنگاپور رفتم .
5 تجارت
6 نفوذ مذهبی او
7 تقدیر دولت از او.
8 بهره برداری های او.
9 فرزندانش
10 مرگ
11 مراجع
11.1 استناد
12 لینک های خارجی
درصد
عمر بن علی بن هارون بن علی بن الجنید بن علی بن ابی بکر الجنید بن عمر بن عبدالله صالح بن هارون بن حسن بن علی بن محمد جمال العلیل بن حسن العمر بن محمد اسد الله بن حسن الترابی بن علی بن الفقیه سرهنگ محمد بن علی بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالق بن علاوی بن محمد بن علاوی بن ابیدالله بن احمد الموکر بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریدی بن جعفر صادق بن محمد البقیر بن علی زین العابدین بن الحسین الصباح بن امام علی ابن ابی طالب، امامعلی شوهر فاطمه بنت محمد است.
او ۳۳ام نوه محمد پیامبر اسلام در سن و سال خود است.
تولد و تربیت او او در سال ۱۲۰۷ ه .خ/ ۱۷۹۲ در تریم، هادراموت و مادرش علویه بنت ابوبکر آید به دنیا آمد. او در خانه های والدینش بزرگ و بزرگ شد و اصول علم و دین را در بسیاری از علمای تریم و دیگر کشورهای حدرامی دریافت کرد، در دورانی که جنبش علمی در حدراموت با وجود هجو و حملات مکرر قبایل مسلح در حال شکوفایی بود. او حافظه ای قوی، دور بین، تفکر برانگیز بود و اگر کاملاً به درخواست دانش اختصاص داشت، به درجه امامان سخت کوش می رسید، اما سفرهایش مانع آن می شد.
سالمندان در میان معلمان و شیخ هایش از آن ها گرفته شد و از آن ها دریافت کرد:
عمه اش عبدالله بن ابی بکر آید عبدالرحمن بن عبدالله بافرج عبدالرحمان بن حامد المنفر عمر بن احمد الحداد الوی بن احمد الحداد طاهر بن حسین بن طاهر عبدالله بن حسین بن طاهر حسن بن صالح ال بهر من به سنگاپور رفتم . در اواخر سال ۱۲۳۹ ه .ش/ ۱۸۲۴م، هادراموت را به سنگاپور ترک کرد که پیش از عمویش محمد بن هارون الجنید بود که در سال ۱۲۳۴ ه .ش/۱۸۱۹ درگذشت و خانواده بزرگی را در سنگاپور پشت سر گذاشت. او در راه عمر الجنید به سنگاپور، به توافق یا تحصیل از هند، جاوه، اندونزی و سپس در ولیم بگ گذشت و از آنجا در سال ۱۲۴۰ ه .خ/۱۸۲۵ م به سنگاپور رسید.
او تا سال ۱۲۵۰ ه /۱۸۳۴م در آنجا ماند و برادر بزرگترش احمد الجنید از او خواست که در حدرماوت به او بازگردد، تا با او باشد تا جانشین برادرشان عبدالله شود که در سفر دریایی به زیارت بیت الله در آن سال غرق شد. او درخواست برادر بزرگترش را برآورده کرد، و تمام فرزندان مردش را با خود برد، مصمم به زندگی در حدرموت، همراه با پسر عمویش علی بن محمد الجنید، که در سال ۱۲۵۱ ه .ش/۱۸۳۵ م به حدرموت رسید، اما اقامتگاه در حدرموت در مورد او صدق نکرد و نه به نظر نمی رسید، به دلیل بسیاری از ماجراهای و حملات متجاوزان قبایل مسلح، و فعالیت آن ها در آسیب رساندن به چهره های برجسته، معروف به علم و ثروت. در اواخر سال ۱۲۵۳ ه.ش/۱۸۳۷م عبدالله بن عوض الیافی، فرماندار منطقه مرکزی تریم، احمد، برادرش عمر و پسر عموی آن ها علی را دستگیر کرد و همه آن ها را زندانی کرد و تنها پس از پرداخت پول هنگفتی به او آزاد کرد. عمر الجنید بلافاصله به همراه تمام فرزندانش به سنگاپور بازگشت، حتی برای اینکه بگوید پس از آزادی بیش از یک هفته در هادراموت نمونده است. از برادرش احمد الجنید خواسته شد که او را در سنگاپور همراهی کند، اما اصرار داشت که در استریم بماند.
عمر الجنید در حدود سال ۱۲۵۴ ه/۱۸۳۸ به سنگاپور بازگشت و همان مسیری را که در اولین سفرش انجام داد طی کرد. او در آنجا ساکن شد، و به شهرت رسید، پرچمی بود، یک اصلاح طلب بزرگ اجتماعی و مذهبی بود و رهبری و رهبری معنوی را در سنگاپور بر عهده گرفت.
تجارت او در سنگاپور کار می کرد، درهای معیشت را برای او باز می کرد، دنیا را می پذیرفت، او را غنی می کرد و مالک املاک سنگاپور و زمین های گسترده ای بود که به دولت اهدا می کرد، برای تأسیسات عمومی و منافع دولتی. او بیش از خانواده ها و دوستان قبیله اش خرج می کرد و بزرگان و شخصیت های برجسته اش با صفوف و منش به حدرماوت، علما و اعیان می رسیدند. او اولین کسی بود که مردم هادراموت را با پارچه معروف به «بافت» معرفی کرد و آن را نوعی پف عالی نامید، زیرا او کسی بود که در زمانی بافته می شد که هادراما تنها از پارچه های محلی استفاده می کرد، و به ندرت پارچه مردانه را از خارج وارد می کرد. او همچنین به تمام پروژه های خیریه و اجتماعی کمک کرد که از نظر مذهبی و ملی برای تمدن بهره مند می شوند.
نفوذ مذهبی آن تجارت او تا آخر او را از کار منحرف نمی کرد و در آفرینش و دین، حفظ گروه ها و عبادت ها و ستوان ایده ها و خواست ها، متعهد به لباس هادرامی علیا ثابت قدم بود. هزاران سنگاپوری اسلام را در دست خود در آغوش گرفتند و آموزه های اسلام را به آن ها آموزش دادند و روح و آداب آن را به آن ها آغوش گرفتند. همچنین آداب مذهبی معروف به هادراموت را از دوره های صبح و عصر، عادات ماه رمضان و فصل های مذهبی سالانه منتشر می کرد. این آداب و رسوم در سنگاپور و مالزی و همچنین در اندونزی محبوب بود و توسط مردم این مناطق بهبود یافت و به لطف نفوذ معنوی او در آن کشور به کمک پسر عمویش علی بن محمد الجنید و آقای معروف ابوبکر بن محمد تا به امروز به همراهی آن ها ادامه می دهند.
مهم ترین زمان او تحصیل علم بود، مطالعه، آموزش و هدایت مردم، اصلاح خود، و حفظ گروه ها، ایده ها و وریدها، تا زمانی که او بازگو کرد که آقای عمر بن حسن الحداد گفت هنگامی که او در آن زمان به سنگاپور سفر کرد، و آداب و رسوم شهری این کشور را دید: «اگر عمر الجنید و ابا بکر معروف، ویترم، سوگند یاد کرده بودند، از آن خارج نمی شدند.» زیرا وضعیتی که آنها در سنگاپور بودند، همان طور که عصر حدراموت است. این نشان دهنده علاقه و نگرانی آنها به زندگی نامه فوقانی، و عدم نفوذ آنها بر مرکز و اقیانوس است که مدت هاست به آن نقل مکان کرده اند و زندگی کرده اند.
تقدیر دولت از او توسط تمام جوامع در سنگاپور و توسط دولت محلی دوست داشت. چیزی که آنها انتخاب کرده بودند، به تنهایی، مظهر شرافت و تکریم بود:
اداره وظیفه دارد دو ساعت قبل از توزیع عمومی پیام هایی در مورد عصر جنید به خانه اش تحویل دهد. پلیس کسی را دستگیر نمی کند، هر چه جرم شان باشد، تا زمانی که فرد در گرمای خانه عمر الجنید باشد، تا زمانی که از آن خارج شود و دستگیر شود. به یاد عمر الجنید او را در خیابانی عمومی در سنگاپور نام گذاری کردند و این جاده را «جاده عمر» نامیدم. دولت ترجمه مختصری از سن جنید را در کتاب های درسی تاریخ به رسمیت شناختن او قرار داده است، و همچنان به تدریس آن ها در مدارس ادامه می دهد. بهره برداری های او یکی از بناهای بی زمان آن در سنگاپور این است که او مسجدی در کامپونگ ملک، روستای مالاکا، در خیابانی که به آن می گفت ساخت و او نیز به نام مسجد نامگذاری شده است و گفته می شود مسجد عمر کامپونگ به عنوان پادشاه است و این مسجد پس از او توسط پسرش عبدالله بن عمر الجنید بازسازی شده است. او همچنین مسجد دیگری در بنقعلی ساخت که اکنون به مسجد بنولین معروف است. گفته می شود او هفت مسجد در سنگاپور ساخته است، و آن ها را به خود نسبت نداده است. سنگاپور همچنین برای دفن مسلمانان مرده بر روی زمین بزرگی ایستاد.
هنگامی که دولت های بسیاری برای بار دوم حدراموت را تأسیس کردند و به سلطانغالب بن محسن الکدیری دستور داده شد که به طور کلی با امیدهای هادراما کنار بیاید و علویان به طور خاص به دور او ادامه دادند و دکمه هایش را محکم کردند و تمام کمک ها را در اختیار او قرار دادند. عمر الجنید اولین کسی بود که از او حمایت کرد، با مبالغ هنگفتی، ۳۰ دارایی و چندین توپ جنگی به او کمک کرد که هر کدام به زبان عربی به نام «جنید» نوشته شده اند و گفته می شود این اسلحه ها امروز هنوز وجود دارند.
نوادگان او او با علویه الکف ازدواج کرد و تمام فرزندانش را در سنگاپور به دنیا آورد. او هر از چندگاهی پسران نر خود را به هدرموت می فرستاد تا با شاخه خاستگاه آن تماس برقرار کند، منشأ درخت آن ها را بداند و به دیدار نزدیکان و خانواده های آن ها، پنج: الاوی، علی، جنید، عبدالله و ابوبکر برآید.
مرگ او در ۲۴ مُهر سال ۱۲۶۹ ه.ش/۱۸۵۲م در سنگاپور درگذشت و در آنجا دفن شد و گنبد بزرگی بر قبر او بنا شد.
مراجع جنید، عبدالقادر بن عبدالرحمن (۱۴۱۴ ه . قراردادهای انتشار چشم انداز برخی از اعضای خانواده جندی (PDF). Singapore: Kyodo Press Co., Ltd. استناد