confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
از آنجا که حضرت عبدالعظیم (ع) گاهی به خدمت امام هادی (ع) در سامرا می رسید و از محضرش استفاده می نمود، جاسوسان خلیفه ارتباط ایشان را با امام هادی (ع) گزارش نمودند و در پی آن، خلیفه دستور تعقیب و دستگیری وی را صادر کرد و لذا حضرت عبدالعظیم حسنی برای مصون ماندن از خطر خلیفه عباسی، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد می کرد و این وضع ادامه داشت تا اینکه حضرت عبدالعظیم به شهر «ری» رسید و در آنجا قصد اقامت نمود. <ref>روح و ریحان، ص 248</ref> | از آنجا که حضرت عبدالعظیم (ع) گاهی به خدمت امام هادی (ع) در سامرا می رسید و از محضرش استفاده می نمود، جاسوسان خلیفه ارتباط ایشان را با امام هادی (ع) گزارش نمودند و در پی آن، خلیفه دستور تعقیب و دستگیری وی را صادر کرد و لذا حضرت عبدالعظیم حسنی برای مصون ماندن از خطر خلیفه عباسی، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد می کرد و این وضع ادامه داشت تا اینکه حضرت عبدالعظیم به شهر «ری» رسید و در آنجا قصد اقامت نمود. <ref>روح و ریحان، ص 248</ref> | ||
=حضرت عبدالعظیم در «ری»= | |||
حضرت عبدالعظیم به صورت یک مسافر ناشناس، وارد رِی شد و در محله ی «ساربان» در کوی «سکةالحوالی» به منزل یکی از شیعیان رفت. مدتی در زیر زمین آن خانه به سر می برد و مردم از حضورش بی خبر بودند و تنها افراد انگشت شماری از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در آن محله، مطلع بودند که آنان هم می کوشیدند که این خبر، فاش نشود تا خطری جان ایشان را تهدید نکند. امّا با گذشت زمان، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم (ع) را می شناختند و به خانه اش رفت و آمد می کردند تا از علوم و روایاتش بهره گیرند وعطر خاندان عصمت را از او ببویند. <ref>امام زادگان ری، ج 1، ص 120</ref> | |||
آری! شیعیان آن خطّه، حضرت عبدالعظیم را یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار به گرد شمع وجودش طواف می کردند و بر موقعیت علمی و دینی او ارج می نهادند و مسائل شرعی و مشکلات دینی خویش، را بوسیله او حل می نمودند. | |||
=پانویس= | =پانویس= |