شلمغانیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ابو ال' به 'ابوال'
جز (جایگزینی متن - 'عز ال' به 'عزال')
جز (جایگزینی متن - 'ابو ال' به 'ابوال')
خط ۱: خط ۱:
'''شلمغانیه‏''' پیروان ابو جعفر محمد بن على شلمغانى معروف به ابن العزاقر، از فرق [[غلاة]] [[شیعه‏]] بودند. در تکمله تاریخ طبری نام وی ابن ابی العزاقر آمده است. مسعودى در «التنبیه و الاشراف» و شیخ طوسى در کتاب «الغیبه» گفته اند که نام وى محمد بن على بن ابى العزاقر شلمغانى بوده است. [[ابو المظفر اسفراینى]] در «التبصیر فى الدین» از او به عنوان ابو العذافر یاد کرده و ابن حزم نام او را محمد بن على السلمعان الکاتب نوشته است. <ref>ر. ک. مشکور  محمد جواد،  فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 257  با ویرایش</ref>  
'''شلمغانیه‏''' پیروان ابو جعفر محمد بن على شلمغانى معروف به ابن العزاقر، از فرق [[غلاة]] [[شیعه‏]] بودند. در تکمله تاریخ طبری نام وی ابن ابی العزاقر آمده است. مسعودى در «التنبیه و الاشراف» و شیخ طوسى در کتاب «الغیبه» گفته اند که نام وى محمد بن على بن ابى العزاقر شلمغانى بوده است. [[ابوالمظفر اسفراینى]] در «التبصیر فى الدین» از او به عنوان ابوالعذافر یاد کرده و ابن حزم نام او را محمد بن على السلمعان الکاتب نوشته است. <ref>ر. ک. مشکور  محمد جواد،  فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 257  با ویرایش</ref>  


=زندگی‌نامه=
=زندگی‌نامه=
خط ۱۰: خط ۱۰:
<ref>
<ref>
https://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B4%D9%84%D9%85%D8%BA%D8%A7%D9%86%DB%8C</ref> نجاشى در کتاب رجال خود انحراف او را چنین روایت می کند:
https://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B4%D9%84%D9%85%D8%BA%D8%A7%D9%86%DB%8C</ref> نجاشى در کتاب رجال خود انحراف او را چنین روایت می کند:
ابو جعفر محمد بن على شلمغانى از پیشروان مذهب امامیه بود، اما حسادتش  بر مقام ابو القاسم حسین بن روح، وى را بر آن داشت که مذهب امامیه را ترک کند و در آیین کشیشان در آید. این رفتار او موجب شد تا از طرف امام زمان توقیعاتی علیه او صادر شود و سرانجام به امر سلطان (دولت) به دار آویخته شد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر  آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 259</ref>
ابو جعفر محمد بن على شلمغانى از پیشروان مذهب امامیه بود، اما حسادتش  بر مقام ابوالقاسم حسین بن روح، وى را بر آن داشت که مذهب امامیه را ترک کند و در آیین کشیشان در آید. این رفتار او موجب شد تا از طرف امام زمان توقیعاتی علیه او صادر شود و سرانجام به امر سلطان (دولت) به دار آویخته شد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر  آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 259</ref>
همچنین اضافه کرده اند که حسین بن روح پیش از افتادن به زندان مدتى پنهان مى‏ زیست و چون اعتمادى کامل به ابن ابى العزاقر داشت، او را به نیابت خود برگزید، و شلمغانى واسطه بین او و شیعیان شد و توقیعات حضرت مهدى غایب به توسط حسین بن روح به دست شلمغانى صادر مى ‏شد و مردم براى رفع حوایج و حل مشکلات به او رجوع مى ‏کردند. در آن زمان شلمغانى ادعاهای باطلی را ترویج می کرد و این گونه بود که از مذهب شیعه امامیه اثنى ‏عشریه منحرف شد. حسین بن روح در زندان از انحرافش مطلع شد و از همانجا در ماه ذیحجه سال 312 هجری قمری، توقیعى در لعن ابن ابى العزاقر به شیخ ابو على محمد بن همام اسکافى بغدادى که از بزرگان شیعه بود فرستاد و از وى تبرى جست.
همچنین اضافه کرده اند که حسین بن روح پیش از افتادن به زندان مدتى پنهان مى‏ زیست و چون اعتمادى کامل به ابن ابى العزاقر داشت، او را به نیابت خود برگزید، و شلمغانى واسطه بین او و شیعیان شد و توقیعات حضرت مهدى غایب به توسط حسین بن روح به دست شلمغانى صادر مى ‏شد و مردم براى رفع حوایج و حل مشکلات به او رجوع مى ‏کردند. در آن زمان شلمغانى ادعاهای باطلی را ترویج می کرد و این گونه بود که از مذهب شیعه امامیه اثنى ‏عشریه منحرف شد. حسین بن روح در زندان از انحرافش مطلع شد و از همانجا در ماه ذیحجه سال 312 هجری قمری، توقیعى در لعن ابن ابى العزاقر به شیخ ابو على محمد بن همام اسکافى بغدادى که از بزرگان شیعه بود فرستاد و از وى تبرى جست.
پس از آن ابن ابى العزاقر که به سبب دوستى که با محسن پسر ابو الحسن على بن محمد فرات وزیر المقتدر بالله عباسى داشت، در دستگاه وزارت درآمد و به کتابت و دبیرى پرداخت. در این هنگام قرامطه که طایفه‏ اى از اسماعیلیه بودند بر کاروان حاجیان زده و گروهى را به قتل رساندند.
پس از آن ابن ابى العزاقر که به سبب دوستى که با محسن پسر ابوالحسن على بن محمد فرات وزیر المقتدر بالله عباسى داشت، در دستگاه وزارت درآمد و به کتابت و دبیرى پرداخت. در این هنگام قرامطه که طایفه‏ اى از اسماعیلیه بودند بر کاروان حاجیان زده و گروهى را به قتل رساندند.
مردم بغداد که از ابو الحسن على بن محمد فرات و پسرش محسن راضى نبودند، آنان را متهم به دستیارى با قرامطه کردند.
مردم بغداد که از ابوالحسن على بن محمد فرات و پسرش محسن راضى نبودند، آنان را متهم به دستیارى با قرامطه کردند.
محسن براى پیشگیرى از دشمنان خود و مطالبه بقایاى مالیات، شلمغانى را در دیوان وزارت وارد کرد و به تدبیر او گروهى از دشمنان خویش را به جرم نپرداختن مالیات کشت. اما ابن الفرات و پسرش محسن نتوانستند سوء ظن خلیفه را نسبت به خویش از بابت رابطه با قرامطه رفع کنند، سرانجام خلیفه آنان را در سال 312 ه به قتل رسانید. شلمغانى پس از این واقعه فرار کرد و تا حدود سال 320 ه در موصل و اطراف آن مى‏ زیست، چون دید اوضاع آرام است، ادعاهای جدیدی را مطرح کرد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر  آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 260
محسن براى پیشگیرى از دشمنان خود و مطالبه بقایاى مالیات، شلمغانى را در دیوان وزارت وارد کرد و به تدبیر او گروهى از دشمنان خویش را به جرم نپرداختن مالیات کشت. اما ابن الفرات و پسرش محسن نتوانستند سوء ظن خلیفه را نسبت به خویش از بابت رابطه با قرامطه رفع کنند، سرانجام خلیفه آنان را در سال 312 ه به قتل رسانید. شلمغانى پس از این واقعه فرار کرد و تا حدود سال 320 ه در موصل و اطراف آن مى‏ زیست، چون دید اوضاع آرام است، ادعاهای جدیدی را مطرح کرد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر  آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 260
</ref>
</ref>
خط ۳۰: خط ۳۰:


=سر انجام شلمغانیه=
=سر انجام شلمغانیه=
به قول ابن اثیر، عزاقریه تا سال 340 ه وجود داشتند و در آن سال به ابو محمد حسن بن محمد مهلبى وزیر معزالدوله دیلمى خبر دادند که مردى معروف به بصرى در گذشته است و ادعا مى‏کرد که روح ابو جعفر ابو العزاقر در او حلول کرده و از وى مال بسیارى به جاى مانده است و پیروانش معتقد به الوهیت وى هستند و گفتند: روح پیغمبر در او حلول کرده است.
به قول ابن اثیر، عزاقریه تا سال 340 ه وجود داشتند و در آن سال به ابو محمد حسن بن محمد مهلبى وزیر معزالدوله دیلمى خبر دادند که مردى معروف به بصرى در گذشته است و ادعا مى‏کرد که روح ابو جعفر ابوالعزاقر در او حلول کرده و از وى مال بسیارى به جاى مانده است و پیروانش معتقد به الوهیت وى هستند و گفتند: روح پیغمبر در او حلول کرده است.
همچنین جوانى از ایشان ادعا مى ‏کرد که روح على (ع) در وى حلول کرده و زنى مدعى شد که روح فاطمه (س) در او حلول کرده است. م<ref>شکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر  آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 262 با ویرایش و جابجایی و اصلاح عبارات.</ref> <ref>یاقوت حموی، معجم الادباء، لیدن ، ج 1، ص 235.</ref> <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 3، ص 314.</ref> <ref>شیخ طوسی، الغيبه، چاپ سنگی، سال 1323 هجری قمری، ص 263.</ref> <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بين الفرق، به اهتمام محمد زاهد بن حسن الكوثرى، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 159.</ref> <ref>نجاشی ، رجال، بمبئى، سال 1317 هجری قمری، ص 268.</ref> <ref>مامقانی عبدالله، تنقيح المقال  فی علم احوال الرجال، نجف،  ج 3، ص 157.</ref> <ref>ابو ریحان بیرونی، آثار الباقية عن القرون الخالية، چاپ لايپزيك، سال 1923 میلادی، ص 214.</ref>  <ref>التنبيه على حدوث التصحيف، ص 69- 71.</ref> <ref>ابن اثیر، الكامل فی التاریخ،ليدن، ج 8، ص 495.</ref> <ref>مشکور محمد جواد، يادنامه ابو ریحان بيرونى، ص 379- 416.</ref>
همچنین جوانى از ایشان ادعا مى ‏کرد که روح على (ع) در وى حلول کرده و زنى مدعى شد که روح فاطمه (س) در او حلول کرده است. م<ref>شکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر  آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 262 با ویرایش و جابجایی و اصلاح عبارات.</ref> <ref>یاقوت حموی، معجم الادباء، لیدن ، ج 1، ص 235.</ref> <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 3، ص 314.</ref> <ref>شیخ طوسی، الغيبه، چاپ سنگی، سال 1323 هجری قمری، ص 263.</ref> <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بين الفرق، به اهتمام محمد زاهد بن حسن الكوثرى، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 159.</ref> <ref>نجاشی ، رجال، بمبئى، سال 1317 هجری قمری، ص 268.</ref> <ref>مامقانی عبدالله، تنقيح المقال  فی علم احوال الرجال، نجف،  ج 3، ص 157.</ref> <ref>ابو ریحان بیرونی، آثار الباقية عن القرون الخالية، چاپ لايپزيك، سال 1923 میلادی، ص 214.</ref>  <ref>التنبيه على حدوث التصحيف، ص 69- 71.</ref> <ref>ابن اثیر، الكامل فی التاریخ،ليدن، ج 8، ص 495.</ref> <ref>مشکور محمد جواد، يادنامه ابو ریحان بيرونى، ص 379- 416.</ref>


Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۹۲

ویرایش