ضیاءالدین علی بن ملا محمد عراقی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
# میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی.
# میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی.
آقا ضیاء الدین پس از سال‎ها تحصیل، به درجه [[اجتهاد]] نائل آمد و در این دوره پیوسته مورد احترام استادانش بود و به كسی كه دریایی از علم و دانش و معارف دینی در سینه‌اش نهفته است، شهرت دارد.
آقا ضیاء الدین پس از سال‎ها تحصیل، به درجه [[اجتهاد]] نائل آمد و در این دوره پیوسته مورد احترام استادانش بود و به كسی كه دریایی از علم و دانش و معارف دینی در سینه‌اش نهفته است، شهرت دارد.
=تدریس=
آقا ضیاء الدین در تمام دوران تحصیل به تدریس نیز اشتغال داشت و از برترین مدرسین و سرآمد استادان هم عصر خود بود. او پس از وفات استادش، آخوند خراسانی، حوزة تدریس مستقلی تشكیل داد و به عنوان مدرسی بزرگ، محققی مدقق، متفكری صاحب نظرو مسلط بر آراء و اندیشه‌های فقهی و اصولی گذشته، شهرت یافت. فضلا و محققان فراوانی گرد او آمده و از سرچشمه علوم و كمالاتش جرعه‌ها نوشیدند و سیراب شدند. دقت نظر و احاطه علمی او به ویژه در تدریس [[علم اصول]] كه با نقد و بررسی آراء و نظریات دیگران انجام می‌گرفت، فوق العاده بود. این امر باعث شهرت و برتری او بر دیگران شد و وی را در شمار مجددّان علم اصول قرار داد.
وی در 30 سال تدریس خود كه تا پایان عمر او به طول انجامید، چند دوره [[اصول فقه]] و یك دوره فقه كامل كه اكثرآن بر اساس بحث‎های فقاهتی و تألیفات [[حاج آقا رضا همدانی]] (1250 ـ 1322 هـ . ق) بود، را تدریس كرد و حاصل آن پرورش صدها [[مجتهد]] بود كه هریك از آنها در شهرهای مختلف، منشأ آثار خیر و بركات فراوانی گردیدند.
وسعت اطلاع و احاطه و تسلط بر خود در ابحاث و مناقشات علمی، حسن بیان و القاء مطالب و نكات، عنایت به آراء و اندیشه‌های گذشته و شاگردان، صاحب نظر و مشكل گشا در مشكلات علمی و كثرت شاگردان و برخوردار بودن آنان از حرّیت فوق العاده در طرح مسائل، از ویژگی‌های تدریس اوست. او آنچه را تدریس می‌كرد، می‌نوشت، با آنكه بعضی درس‎ها را بارها گفته و نوشته بود.
از هم بحث‌های آقا ضیاء، می‌توان از [[شیخ عبدالله گلپایگانی]] (1328 ـ 1370 هـ . ق.) كه فقیهی فاضل و مجتهدی دقیق بود، نام برد. از ویژگی‌های دورة تدریس آقا ضیاء درنجف این بود كه در این برهه در [[حوزه علمیه نجف]] شخصیت‌ها و [[رجال]] برجسته‌ای مشغول تدریس و تربیت طلاب بودند. بهترین طلاب در این زمان كه به طور مستقیم و غیرمستقیم از استادان اثر می‌پذیرفتند، شاگردان آقا ضیاء بودند. از چهره‌های سرشناس و معاصر آقا ضیاء می‌توان به [[آیة‎الله سید ابوالحسن اصفهانی]] (1277 ـ 1365 هـ . ق) [[شیخ محمّد حسین اصفهانی]]، معروف به كمپانی (1296 ـ 1361 هـ . ق.) و میرزای نائینی (1355 ق) اشاره كرد.
فقه و اصول در عصرآقا ضیاء
آقا ضیاء الدین و معاصرانش در دوره‌ای جدید از علم و اصول قرار داشتند كه مؤسس آن [[وحید بهبهانی]] (1117 ـ 1205 هـ . ق.) بود.
تحقیقات اصولی انجام شده در این دوره با پژوهش‌هایی كه در حدود یازده قرن قبل انجام گرفته بود، در مقایسه از لحاظ كم و كیف، ترجیح داشت و تألیف كتاب‎هایی نظیر «فرائد الاصول» شیخ انصاری و «كفایة الاصول» آخوند خراسانی گویای این مدعاست.
آقا ضیاء، محمّد حسین اصفهانی و دیگران تحولی را كه شیخ انصاری پس از وحید بهبهانی به وجود آورده بود، تداوم بخشیدند و علم اصول فقه را به حد كمال رساندند.
در فقه نیز این دوره از عالی‌ترین دوره‌های اجتهاد به می‌آید. این دوره فقه با شیخ انصاری (1214 ـ 1281 هـ . ق.) آغاز می‌شود. او و شاگردان مستقیم و غیرمستقیمش در راه تكمیل فعالیت فقهای دوره‌های قبل، سعی و كوشش وافر نمودند و اجتهاد را به اوج كمال و ترقی رسانیدند. شیخ انصاری با دقت نظر و تحقیقات خویش، راه استنباط صحیح را نشان داد. كتاب‎های به جا مانده از او، به ویژه دو اثر مهم و گرانسنگ [[مكاسب]] و [[رسائل]] از كتاب‎های سطح عالی حوزه‌هاست كه هنوز تدریس می‌شود.
شیوه آقا ضیاء الدین در تدریس نیز همان شیوه شیخ انصاری بود. او در بحث‎هایش از عناصر مشترك اجتهادی و قواعد اصولی استفاده می‌كرد هر جا نام بزرگمردان و احیاگران در كتاب‎ها و بحث در بین دانشمندان شیعی در احیای علم اصول و نقش آنان در تحول این علم ذكر می‌گردد، نام آقا ضیاء الدین عراقی در كنار آنان جلب توجه می‌كند. هر جا بحث از علم اصول است، صحبت از آقا ضیاء نیز هست.


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۴

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۰۹:۳۴، ۲۶ ژانویه ۲۰۲۲؛


آقا ضیاءالدین عراقی
نام آقا ضیاءالدین عراقی
نام کامل ضیاءالدین علی بن ملا محمد عراقی
القاب آقاضیاءِ عِراقی آی‍ت‌ال‍ل‍ه‌ ع‍راق‍ی‌ • ض‍ی‍اءال‍دی‍ن ع‍راق‍ی‌ • ض‍ی‍اءال‍دی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ م‍ح‍م‍د ع‍ل‍ی‌
سال تولد ۱۲۷۸ (قمری)
نام پدر آخوند ملّا محمّدکبیر عراقی
زادگاه محله حصار • اراک • ایران
محل تحصیل اراک • اصفهاننجف
محل زندگی نجف
اساتید آقاسید محمد فشارکی • جهانگیر خان قشقایی • آخوند خراسانی • میرزا حبیب الله رشتی • سید محمدکاظم یزدی • ...
شاگردان سید محمدتقی خوانساری • حسین حلی • سید اسد الله نبوی دزفولی •سید احمد شهرستانی • سید احمد خوانساری • سید ابوالقاسم خوئی • مرتضی امامی ساروی تلارمی • شیخ غلامحسین جعفری همدانی • سید حسین علوی خوانساری •سید ابوالقاسم خوانساری (ریاضی) • سید محمود حسینی شاهرودی • محمد کاظم مهدوی دامغانی سید عبدالله شیرازی • محمدحسن شریعت سنگلجی • محمدتقی بهجت فومنی • میرزا رحیم سامت • سید هدایت الله طباطبایی (فاضل عقدایی) • سید حسن بجنوردی
تالیفات استصحاب العدم الازلی • احکام الرضاع • البیع • تعاقب الایدی • تعلیقات علی رسائل الشیخ الانصاری •تعلیقات «فوائد الاصول» و الفوائد مقالات الاصول • حاشیه بر جواهرالکلام • حاشیه بر کفایة الاصول • احکام الرضاع و ...
تاریخ فوت ۱۳۶۱ (قمری)
محل فوت نجف • عراق
مدفن نجف • حرم علی بن ابی‌طالب

آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی ، فقیه، اصولی، مجتهد شیعی و معروف به آقا ضیاء عراقی، فرزند آخوند ملا محمد کبیر (مسجد آخوند در اراک به نام وی نامگذاری شده‌است). در سال ۱۲۷۸ در محله حصار قدیم سلطان‌آباد اراک به دنیا آمد. .

او پس از وفات استادش آخوند خراسانی، حوزه تدریس پر رونقی تشکیل داد و عالمان بزرگی چون سید محسن حکیم و سید محمدتقی خوانساری تربیت نمود. آقا ضیاءالدین عراقی از جمله عالمانی است که علم اصول را به حد کمال رساند، چنانکه کتاب «مقالات الاصول» او از مهمترین مصادر اصولی معاصر به شمار می آید.

آقا ضیاءالدین عراقی کیست

علی، معروف به ضیاء الدین، فرزند آخوند ملّا محمّد كبیر سلطان آبادی (عراقی) در سال 1278 هـ . ق. در محلّة حصار قدم سلطان آباد (اراك) قدم به عرصة وجود نهاد. ملّا محمّد، پدر آقا ضیاء (1210 ـ 1290 هـ . ق) در عصر خود عالمی بزرگوار و فقیهی وارسته بود و در میان شاگردان آیة الله آقا محسن عراقی علاء المحدثین (1247 ـ 1325 هـ . ق) منشی خاص آخوند خراسانی و آیة الله سید محمّد شفیع الدین جاپلقی (متوفا: 1280 هـ . ق.) مقام و مرتبه‌ای بلند در علم بود و به تقوا و پرهیزكاری شهرت داشت. در اجازه‌ای كه آقا شفیع به وی داده، او را به عنوان «عالم فاضل و محقق مدقق و از رؤسا و قضات مورد وثوق و اطمینان» یاد كرده است. [۱]

آیة الله اراكی (1312 ـ 1412 هـ . ق.) از قول پدر خویش نقل می‌كند: «آخوند كبیر ارتزاقش از یك قطعه زمینی در اطراف سلطان آباد (اراك) بود كه زراعت می‌كرد و نان سال خود و اهل عیالش از همان قطعه زمین بود. یك وقت كه حاصل آن زمین را در خرمن گاه جمع كرده بودند، در اطرافش هم خرمن‌هایی بوده است، كسی عمداً یا سهواً آتش روشن می‌كند، باد هم بود و آتش افتاده بود توی خرمن‌ها، خرمن‌گاه است و خشك، به محض افتادن آتش خرمن‌ها آتش می‌گیرد. این خرمن، آن خرمن، تا آتش همه خرمن‌ها را می‌گیرد. كسی به آخوند می‌گوید: چه نشسته‌ای! نزدیك است خرمن شما آتش بگیرد.

آخوند ملّا محمّد تا این را می‌شنود عبا و عمامه را برمی‌دارد و قرآن را و به بیابان رو به آتش و در دستش هم قرآن؛ می‌گوید: ای آتش! این نان خانواده و اهل عیال من است تو را به این قرآن قسم! به این خرمن متعرض نشو. پدرم گفت: تمام آن قبه‌ها كه اطراف بود، خاكستر شد و این یكی ماند. هر كس كه می‌آمد، انگشت به دهان می‌گرفت و متحیر می‌شد كه این چه جور مانده؟! خبر نداشتند، من خبر داشتم، پدر مرحوم آقا ضیاء همچو شخصی بوده است.» [۲]

تحصیلات

آقا ضیاء الدین كه دارای هوشی سرشار و استعدادی فوق العاده بود، مقدمات علوم اسلامی را نزد پدر و سایر علما، در زادگاهش فرا گرفت و در سال 1302 هـ . ق. برای ادامة تحصیل، راهی اصفهان گردید و در مدرسة صدر اقامت گزید. آیة‎الله العظمی اراكی (ره) درباره انگیزه سفر آقا ضیاء به اصفهان می‌گوید:

پدر مرحوم آقا ضیاء در هشتاد سالگی فوت كرد؛ در حالی كه فرزندش، آقا ضیاء 12 سالش بوده و غیر از ایشان دو دختر هم داشتند. حاج صمصام الملكی بود متمول و ارباب ملك و املاك و لكن از علوم هم بی‌اطلاع نبوده است. مرحوم آقا شیخ فرمودند: در كربلا كه بودم در مدرسه حسن خان كربلا درس می‌گفتم. صمصام الملك برای زیارت آمده بود، یك هفته آمد در درس من نشست، و در آن هفته از استصحاب بحث می‌كردیم و كلمه «لاتنقض الیقین بالشّك» را می‌گفتیم. آخر هفته كه شد، گفت: قربان آن لب و دهنی شوم كه یك كلمه به این كوتاهی از آن بیرون آمده و ما یك هفته است بحث می‌كنیم، یك همچو آدمی بوده، بی‌اطلاع از عملیات نبوده، منتها ارباب ملك و املاك بود.

به همان طرز سابق كه می‌آمد خانه آخوند ملّا محمّد كبیر، پدر مرحوم آقا ضیاء عراقی و با او صحبت‌های علمی داشت، بعد از فوت آخوند هم می‌آید، به خیالش كه فرزند آخوند به جای پدرش نشسته، در آن وقت، آقا ضیاء 24 ساله بود. صمصام الملك فرعی عنوان می‌كند. آقا ضیاء نمی‌تواند از عهده برآید. حاج صمصام‎الملك می‌گوید: آه! در خانه آخوند بسته شد! پدرم نقل می‌كرد كه آقا ضیاء فرمود: این مثل یك كاسه آب گرمی بود كه به سرم ریخته شد. از همان مجلس كه حركت می‌كند، می‌رود به اصفهان و بعدش هم به نجف، و می‌ماند تا آقا ضیاء می‌شود و همین یك كلمة «آه درِ خانه آخوند بسته شد.» باعث شد تا او به طور جدّی و مصمم به درس و بحث پرداخت و به كمالات علمی و معنوی دست یافت. آقا ضیاء الدین شش سال در حوز علمیه پررونق اصفهان، از محضر استادان بزرگواری، همچون آیات عظام:

  1. آقا سید محمد هاشم چهارسوقی (1235 ـ 1318 هـ . ق.)
  2. میرزا جهانگیر خان قشقایی (1243 ـ 1328 هـ . ق.)
  3. میرزا ابوالمعالی كلباسی (1247 ـ 1315 هـ . ق.)
  4. آخوند ملّا محمّد كاشی (1249 ـ 1333 هـ . ق.).

دروس سطح عالی فقه، اصول، كلام و فلسفه را آموخت و در اواسط سال 1307 هـ . ق. به عراق مهاجرت نمود و ابتدا، به شهر سامرّا كه از مراكز اجتماع طلاب مهاجر و دار العلم آن زمان بود، رفت. مدتی را به خیال و عنوان این كه در مسند قضا نشسته، به رتق و فتق (حل و فصل) امور مردم گذراند. پس از چند ماه، ناگهان از این خیال و علاقه به مسند منصرف شد و با شنیدن آوازه و شهرت میرزا حبیب الله رشتی، سامرّا را ترك و به سوی نجف حركت كرد و تا آخرعمر در آن حوزه كهن و مهم و پایگاه و مركز علم، ماندگار شد.

اساتید

  1. میرزا حبیب الله رشتی (1234 ـ 1312 هـ . ق) مدفون در نجف: و از شاگردان بزرگ و پرآوازه شیخ انصاری بود. كتاب «بدایع الافكار» وی در علم اصول معروف است. شیخ انصاری درباره‌اش فرمود: «من درس را برای سه نفر می‌گویم: میرزا محمّد حسن شیرازی، میرزا حبیبالله رشتی و آقا حسن تهرانی.» آقا ضیاء حدود 4 سال در درس میرزا حبیب الله رشتی شركت كرد. [۳]
  2. آخوند ملّا محمّد كاظم خراسانی (1255 ـ 1329 هـ . ق.) مدفون در نجف: او از شاگردان برجسته شیخ انصاری و میرزای شیرازی بود. «كفایه‌ الاصول» مهم‎ترین كتاب اوست. كه بیش از صد نفر تاكنون بر آن حاشیه زده‌اند و یا به آن شرح نوشته‌اند. آخوند خراسانی از رهبران بزرگ مشروطیت بود. [۴]
  3. سید محمد كاظم طباطبایی یزدی (1247 ـ 1337 هـ . ق.) مدفون در نجف: ‌او از مراجع بزرگ تقلید شیعه در قرن 14 بود. وی از شاگردان میرزای شیرازی و اثر مهم او «عروة الوثقی» می‌باشد كه مراجع تقلید بعد از ایشان، بر این كتاب فقهی حاشیه زده‌اند. [۵]
  4. میرزا حسین خلیلی (1230 ـ 1326 هـ . ق) فرزند میرزا خلیل تهرانی مدفون در نجف: او از شاگردان شیخ انصاری و صاحب جواهر و از یاران آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در رهبری نهضت مشروطه بود.
  5. ملا فتح الله شریعت اصفهانی، معروف به شیخ الشریعه (1266 1339 هـ . ق) او از فقها و مراجع بزرگ شیعه بود.
  6. سید محمد طباطبایی فشاركی.
  7. میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی.

آقا ضیاء الدین پس از سال‎ها تحصیل، به درجه اجتهاد نائل آمد و در این دوره پیوسته مورد احترام استادانش بود و به كسی كه دریایی از علم و دانش و معارف دینی در سینه‌اش نهفته است، شهرت دارد.

تدریس

آقا ضیاء الدین در تمام دوران تحصیل به تدریس نیز اشتغال داشت و از برترین مدرسین و سرآمد استادان هم عصر خود بود. او پس از وفات استادش، آخوند خراسانی، حوزة تدریس مستقلی تشكیل داد و به عنوان مدرسی بزرگ، محققی مدقق، متفكری صاحب نظرو مسلط بر آراء و اندیشه‌های فقهی و اصولی گذشته، شهرت یافت. فضلا و محققان فراوانی گرد او آمده و از سرچشمه علوم و كمالاتش جرعه‌ها نوشیدند و سیراب شدند. دقت نظر و احاطه علمی او به ویژه در تدریس علم اصول كه با نقد و بررسی آراء و نظریات دیگران انجام می‌گرفت، فوق العاده بود. این امر باعث شهرت و برتری او بر دیگران شد و وی را در شمار مجددّان علم اصول قرار داد.

وی در 30 سال تدریس خود كه تا پایان عمر او به طول انجامید، چند دوره اصول فقه و یك دوره فقه كامل كه اكثرآن بر اساس بحث‎های فقاهتی و تألیفات حاج آقا رضا همدانی (1250 ـ 1322 هـ . ق) بود، را تدریس كرد و حاصل آن پرورش صدها مجتهد بود كه هریك از آنها در شهرهای مختلف، منشأ آثار خیر و بركات فراوانی گردیدند. وسعت اطلاع و احاطه و تسلط بر خود در ابحاث و مناقشات علمی، حسن بیان و القاء مطالب و نكات، عنایت به آراء و اندیشه‌های گذشته و شاگردان، صاحب نظر و مشكل گشا در مشكلات علمی و كثرت شاگردان و برخوردار بودن آنان از حرّیت فوق العاده در طرح مسائل، از ویژگی‌های تدریس اوست. او آنچه را تدریس می‌كرد، می‌نوشت، با آنكه بعضی درس‎ها را بارها گفته و نوشته بود.

از هم بحث‌های آقا ضیاء، می‌توان از شیخ عبدالله گلپایگانی (1328 ـ 1370 هـ . ق.) كه فقیهی فاضل و مجتهدی دقیق بود، نام برد. از ویژگی‌های دورة تدریس آقا ضیاء درنجف این بود كه در این برهه در حوزه علمیه نجف شخصیت‌ها و رجال برجسته‌ای مشغول تدریس و تربیت طلاب بودند. بهترین طلاب در این زمان كه به طور مستقیم و غیرمستقیم از استادان اثر می‌پذیرفتند، شاگردان آقا ضیاء بودند. از چهره‌های سرشناس و معاصر آقا ضیاء می‌توان به آیة‎الله سید ابوالحسن اصفهانی (1277 ـ 1365 هـ . ق) شیخ محمّد حسین اصفهانی، معروف به كمپانی (1296 ـ 1361 هـ . ق.) و میرزای نائینی (1355 ق) اشاره كرد. فقه و اصول در عصرآقا ضیاء

آقا ضیاء الدین و معاصرانش در دوره‌ای جدید از علم و اصول قرار داشتند كه مؤسس آن وحید بهبهانی (1117 ـ 1205 هـ . ق.) بود. تحقیقات اصولی انجام شده در این دوره با پژوهش‌هایی كه در حدود یازده قرن قبل انجام گرفته بود، در مقایسه از لحاظ كم و كیف، ترجیح داشت و تألیف كتاب‎هایی نظیر «فرائد الاصول» شیخ انصاری و «كفایة الاصول» آخوند خراسانی گویای این مدعاست. آقا ضیاء، محمّد حسین اصفهانی و دیگران تحولی را كه شیخ انصاری پس از وحید بهبهانی به وجود آورده بود، تداوم بخشیدند و علم اصول فقه را به حد كمال رساندند.

در فقه نیز این دوره از عالی‌ترین دوره‌های اجتهاد به می‌آید. این دوره فقه با شیخ انصاری (1214 ـ 1281 هـ . ق.) آغاز می‌شود. او و شاگردان مستقیم و غیرمستقیمش در راه تكمیل فعالیت فقهای دوره‌های قبل، سعی و كوشش وافر نمودند و اجتهاد را به اوج كمال و ترقی رسانیدند. شیخ انصاری با دقت نظر و تحقیقات خویش، راه استنباط صحیح را نشان داد. كتاب‎های به جا مانده از او، به ویژه دو اثر مهم و گرانسنگ مكاسب و رسائل از كتاب‎های سطح عالی حوزه‌هاست كه هنوز تدریس می‌شود. شیوه آقا ضیاء الدین در تدریس نیز همان شیوه شیخ انصاری بود. او در بحث‎هایش از عناصر مشترك اجتهادی و قواعد اصولی استفاده می‌كرد هر جا نام بزرگمردان و احیاگران در كتاب‎ها و بحث در بین دانشمندان شیعی در احیای علم اصول و نقش آنان در تحول این علم ذكر می‌گردد، نام آقا ضیاء الدین عراقی در كنار آنان جلب توجه می‌كند. هر جا بحث از علم اصول است، صحبت از آقا ضیاء نیز هست.

پانویس

  1. احسن الودیعه، ج 1، ص 132، و ریحانة الادب، ج 1، ص 240
  2. شمس الفقهاء، داوود نعیمی، ص 18
  3. گلشن ابرار، ج 17، ص 378
  4. همان، ج 17، ص 431
  5. همان، ج 1، ص 445