سید علی حسینی سیستانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۸: خط ۵۸:
===خاندان===
===خاندان===
خاندان حضرت استاد (دام‌ ظله) که از سادات علوی حسینی هستند ، سده یازدهم هجری در اصفهان می‌زیستند. از سرشناسان آن خاندان در روزگار یادشده می توان فیلسوف پرآوازه (محمد باقر داماد) صاحب کتاب قبسات اشاره نموده یکی از نوادگان وی به نام «سید محمد» در عهد پادشاهی سلطان حسین صفوی به مقام شیخ‌ الاسلامیِ سرزمین سیستان رسیده و به آن دیار انتقال یافته و از آن پس، او و خانواده‌اش در همان‌ جا سکنا گرفته‌ اند. نخستین فرد از این خاندان که به مشهد رضوی رهسپار شد، مرحوم «سید علی» بود که برهه‌ای را در مدرسه مرحوم ملا محمد باقر سبزواری ماند وبرای ادامه تحصیل، ابتدا به نجف اشرف رفت و سپس رهسپار سامرّا شد.<br>
خاندان حضرت استاد (دام‌ ظله) که از سادات علوی حسینی هستند ، سده یازدهم هجری در اصفهان می‌زیستند. از سرشناسان آن خاندان در روزگار یادشده می توان فیلسوف پرآوازه (محمد باقر داماد) صاحب کتاب قبسات اشاره نموده یکی از نوادگان وی به نام «سید محمد» در عهد پادشاهی سلطان حسین صفوی به مقام شیخ‌ الاسلامیِ سرزمین سیستان رسیده و به آن دیار انتقال یافته و از آن پس، او و خانواده‌اش در همان‌ جا سکنا گرفته‌ اند. نخستین فرد از این خاندان که به مشهد رضوی رهسپار شد، مرحوم «سید علی» بود که برهه‌ای را در مدرسه مرحوم ملا محمد باقر سبزواری ماند وبرای ادامه تحصیل، ابتدا به نجف اشرف رفت و سپس رهسپار سامرّا شد.<br>
 
===دوران ابتدایی===
استاد ما (دام ظله) در زادگاه خود پرورش یافت و دروس ابتدایی و مقدمات را همان جا فرا گرفت. وی در پنج سالگی به  فراگیری قرآن پرداخت و پس از آن به یادگیرد خواندن و نوشتن و دروس ابتدایی، به مدرسه دار التعلیم دینی رفت و همزمان با تحصیل در آن مدرسه، هنر خوشنویسی را نزد استادش «میرزا علی آقای ناظم» آموخت.
معظم له(دام ظله) در زادگاه خود پرورش یافت و دروس ابتدایی و مقدمات را همان جا فرا گرفت. وی در پنج سالگی به  فراگیری قرآن پرداخت و پس از آن به یادگیرد خواندن و نوشتن و دروس ابتدایی، به مدرسه دار التعلیم دینی رفت و همزمان با تحصیل در آن مدرسه، هنر خوشنویسی را نزد استادش «میرزا علی آقای ناظم» آموخت.
در نخستین ماه‌های سال 1360 هجری قمری با راهنمایی پدر بزرگوارش به فراگیری مقدمات علوم حوزوی پرداخت و شماری از کتاب‌های ادبی مانند شرح الفیه سیوطی، مغنی ابن‌ هشام، مطوّل تفتازانی، مقامات حریری، و شرح نظام را نزد مرحوم ادیب نیشابوری و دیگر استادان فن خواند و شرح لمعه و قوانین را از مرحوم سید احمد مدرّس یزدی معروف به «نهنگ» فرا گرفت.<br>
در نخستین ماه‌های سال 1360 هجری قمری با راهنمایی پدر بزرگوارش به فراگیری مقدمات علوم حوزوی پرداخت و شماری از کتاب‌های ادبی مانند شرح الفیه سیوطی، مغنی ابن‌ هشام، مطوّل تفتازانی، مقامات حریری، و شرح نظام را نزد مرحوم ادیب نیشابوری و دیگر استادان فن خواند و شرح لمعه و قوانین را از مرحوم سید احمد مدرّس یزدی معروف به «نهنگ» فرا گرفت.<br>
 
===سطوح عالی حوزه===
تعدادی از کتب سطوح عالیه همچون مکاسب و رسائل و کفایه را از آیت‌ الله میرزا هاشم قزوینی آموخت و چند کتاب فلسفی مانند شرح منظومه سبزواری وشرح حکمة‌ الاشراق و اسفار را در محضر مرحوم ایسی خواند. شوارق‌ الالهام را از شیخ مجتبی قزوینی فرا گرفت و برای تحصیل معارف وحیانی در حوزه درس مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی (متوفای اواخر سال 1365 هجری قمری) حاضر شد. وی همچنین در حوزه درس خارج میرزا مهدی آشتیانی صاحب تعلیقه بر شرح منظومه و مرحوم آیت الله میرزا هاشم قزوینی (قدس‌ سرهما) حضور یافت.<br>
تعدادی از کتب سطوح عالیه همچون مکاسب و رسائل و کفایه را از آیت‌ الله میرزا هاشم قزوینی آموخت و چند کتاب فلسفی مانند شرح منظومه سبزواری وشرح حکمة‌ الاشراق و اسفار را در محضر مرحوم ایسی خواند. شوارق‌ الالهام را از شیخ مجتبی قزوینی فرا گرفت و برای تحصیل معارف وحیانی در حوزه درس مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی (متوفای اواخر سال 1365 هجری قمری) حاضر شد. وی همچنین در حوزه درس خارج میرزا مهدی آشتیانی صاحب تعلیقه بر شرح منظومه و مرحوم آیت الله میرزا هاشم قزوینی (قدس‌ سرهما) حضور یافت.<br>
 
===حضور در قم===
ایشان در اواخر سال 1368 هجری قمری راهی حوزه علمیه شهر مقدس قم شد و در بحث‌های خارج فقه و اصول مرجع بزرگوار آیت‌ الله سید حسین طباطبائی بروجردی (قدس سرّه) شرکت نمودند و بسیاری از مهارت‌های فقهی و دیدگاه‌های رجالی و حدیثی را از ایشان فرا گرفتند وافزون بر این، از حوزه درس فقیه بزرگوار سید محمد حجت کوه کمره‌ای (قدس سره) نیز بهره فراوان بردند.
ایشان در اواخر سال 1368 هجری قمری راهی حوزه علمیه شهر مقدس قم شد و در بحث‌های خارج فقه و اصول مرجع بزرگوار آیت‌ الله سید حسین طباطبائی بروجردی (قدس سرّه) شرکت نمودند و بسیاری از مهارت‌های فقهی و دیدگاه‌های رجالی و حدیثی را از ایشان فرا گرفتند وافزون بر این، از حوزه درس فقیه بزرگوار سید محمد حجت کوه کمره‌ای (قدس سره) نیز بهره فراوان بردند.
در سال‌های اقامت در قم، با مرحوم علاّمه سید علی بهبهانی عالم معروف شهر اهواز که از پیروان مکتب فقهی محقق تهرانی بود، پیرامون برخی از مسائل قبله شناسی، نامه‌نگاری‌هایی انجام داد و در نامه‌ های خود، به رغم دفاع سید بهبهانی از دیدگاه‌های محقق تهرانی، برخی از دیدگاه‌های وی را به نقد کشید. این مکاتبات تا آن جا ادامه یافت که مرحوم سید بهبهانی طی نامه‌ای در 7 رجب 1370 هجری قمری، به حضرت استاد (دام ظله) که در آن تاریخ جوانی بیست‌ ویک ساله بود نوشت و در آن مهارت علمی وی را با تعبیر «عمدة العلماء المحققین و نخبة الفقهاء المدققین» ستود و ادامه بحث در خصوص موضوع قبله را به دیدار حضوری با ایشان در هنگام تشرّف به زیارت امام رضا (علیه‌ السلام) موکول کرد.<br>
در سال‌های اقامت در قم، با مرحوم علاّمه سید علی بهبهانی عالم معروف شهر اهواز که از پیروان مکتب فقهی محقق تهرانی بود، پیرامون برخی از مسائل قبله شناسی، نامه‌نگاری‌هایی انجام داد و در نامه‌ های خود، به رغم دفاع سید بهبهانی از دیدگاه‌های محقق تهرانی، برخی از دیدگاه‌های وی را به نقد کشید. این مکاتبات تا آن جا ادامه یافت که مرحوم سید بهبهانی طی نامه‌ای در 7 رجب 1370 هجری قمری، به حضرت استاد (دام ظله) که در آن تاریخ جوانی بیست‌ ویک ساله بود نوشت و در آن مهارت علمی وی را با تعبیر «عمدة العلماء المحققین و نخبة الفقهاء المدققین» ستود و ادامه بحث در خصوص موضوع قبله را به دیدار حضوری با ایشان در هنگام تشرّف به زیارت امام رضا (علیه‌ السلام) موکول کرد.<br>
 
===عزیمت به نجف اشرف===
 
 
 
در اوایل سال 1371 هجری قمری حضرت استاد (دام ظله) شهر مقدّس قم را به قصد اقامت در نجف اشرف کانون علم و فضیلت حوزه‌های علمیه  ترک کرد. ایشان سالگرد اربعین امام حسین(علیه‌ السلام) را در کربلا ماندند و آن‌گاه راهی نجف شدند و در مدرسه علمیه بخارائی اقامت گزیدند. در نجف اشرف، حوزه درس فقه و اصول دو تن از بزرگان یعنی آیت الله سید ابو القاسم موسوی خوئی (قدس سره) و شیخ حسین حلّی (قدس سره) را درک کردند و زمانی طولانی را در محضر ایشان گذراند و در همان ایام، از مباحث برخی دیگر از سرشناسان حوزه از جمله مرحوم آیت الله حکیم (قدس سره) و مرحوم آیت الله شاهرودی (قدس سره) نیز بهره برد.<br>
در اوایل سال 1371 هجری قمری حضرت استاد (دام ظله) شهر مقدّس قم را به قصد اقامت در نجف اشرف کانون علم و فضیلت حوزه‌های علمیه  ترک کرد. ایشان سالگرد اربعین امام حسین(علیه‌ السلام) را در کربلا ماندند و آن‌گاه راهی نجف شدند و در مدرسه علمیه بخارائی اقامت گزیدند. در نجف اشرف، حوزه درس فقه و اصول دو تن از بزرگان یعنی آیت الله سید ابو القاسم موسوی خوئی (قدس سره) و شیخ حسین حلّی (قدس سره) را درک کردند و زمانی طولانی را در محضر ایشان گذراند و در همان ایام، از مباحث برخی دیگر از سرشناسان حوزه از جمله مرحوم آیت الله حکیم (قدس سره) و مرحوم آیت الله شاهرودی (قدس سره) نیز بهره برد.<br>
<br>
<br>


==هوشمندی علمی==
==هوشمندی علمی==
آیت الله سیستانی (دام‌ ظله) در حلقه درس استادان خویش، با طرح اشکالات قوی، درک سریع مطلب، تحقیق و تتبّع بسیار و تلاش پیگیر علمی و آگاهی از دیدگاه‌های گوناگون در زمینه‌های مختلف علوم حوزوی، درخششی چشمگیر یافت . گواه این مطلب آن است که ایشان در سال 1380 هجری قمری در حالی که سی‌ ویک ساله بود، موفق به دریافت گواهی اجتهاد مطلق از سوی دو استاد خود یعنی آیت الله خوئی (قدس‌ سره) و شیخ حسین حلّی (قدس‌ سره) شد. این در حالی بود که از یک سو، آیت الله خوئی، جز برای اندکی از شاگردان خود هرگز چنین اجازه‌ای صادر نفرموده است که یکی از آن‌ها آیت الله سیستانی و دیگری مرحوم آیت الله میرزا علی فلسفی از علمای مشهد مقدس بوده و از سوی دیگر تنها کسی که موفق به دریافت اجازه اجتهاد مطلق از شیخ حسین حلّی شده ، حضرت آیت‌ الله سیستانی است.
آیت الله سیستانی (دام‌ ظله) در حلقه درس استادان خویش، با طرح اشکالات قوی، درک سریع مطلب، تحقیق و تتبّع بسیار و تلاش پیگیر علمی و آگاهی از دیدگاه‌های گوناگون در زمینه‌های مختلف علوم حوزوی، درخششی چشمگیر یافت . گواه این مطلب آن است که ایشان در سال 1380 هجری قمری در حالی که سی‌ ویک ساله بود، موفق به دریافت گواهی اجتهاد مطلق از سوی دو استاد خود یعنی آیت الله خوئی (قدس‌ سره) و شیخ حسین حلّی (قدس‌ سره) شد. <br>
 
===تنها اجازه اجتهاد مطلق از شیخ حسین حلّی===
این در حالی بود که از یک سو، آیت الله خوئی، جز برای اندکی از شاگردان خود هرگز چنین اجازه‌ای صادر نفرموده است که یکی از آن‌ها آیت الله سیستانی و دیگری مرحوم آیت الله میرزا علی فلسفی از علمای مشهد مقدس بوده و از سوی دیگر تنها کسی که موفق به دریافت اجازه اجتهاد مطلق از شیخ حسین حلّی شده ، حضرت آیت‌ الله سیستانی است.
علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی (قدس‌ سره) استاد محدثان روزگار خویش نیز در نوشته ای به تاریخ 1380 هجری قمری ، مهارت و توانمندی ایشان در علم رجال و حدیث را گواهی کرده است.<br>
علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی (قدس‌ سره) استاد محدثان روزگار خویش نیز در نوشته ای به تاریخ 1380 هجری قمری ، مهارت و توانمندی ایشان در علم رجال و حدیث را گواهی کرده است.<br>
<br>
<br>
خط ۸۰: خط ۸۰:
 
 
==آثار علمی==
==آثار علمی==
===شروع تدریس===
حضرت استاد (دام ظله) از اوایل سال 1381 هجری درس خارج فقه خود را بر مبنای کتاب مکاسب شیخ انصاری ( قدّس سرّه) آغاز کرد و پس از آن به شرح کتاب عروه الوثقی پرداخت و شرح کتاب طهارت، بخش زیادی از کتاب صلاة ، بخشی از کتاب خمس، تمام کتاب صوم و اعتکاف را به پایان برد و شرح کتاب زکات را شروع نمود.
حضرت استاد (دام ظله) از اوایل سال 1381 هجری درس خارج فقه خود را بر مبنای کتاب مکاسب شیخ انصاری ( قدّس سرّه) آغاز کرد و پس از آن به شرح کتاب عروه الوثقی پرداخت و شرح کتاب طهارت، بخش زیادی از کتاب صلاة ، بخشی از کتاب خمس، تمام کتاب صوم و اعتکاف را به پایان برد و شرح کتاب زکات را شروع نمود.
در همان سال‌ها، به درس‌های فقهی دیگری پیرامون مباحث کتاب قضا و بحث‌های «ربا» و «قاعده الزام» و «قاعده تقیه» و دیگر قواعد فقهی نیز پرداخت و مباحث رجالی شامل «حجیّت مراسیل ابن ابی‌عمیر» و «شرح مشیخه تهذیبین» (تهذیب و استبصار) وغیر آن را نیز در برنامه خود قرار داد.
در همان سال‌ها، به درس‌های فقهی دیگری پیرامون مباحث کتاب قضا و بحث‌های «ربا» و «قاعده الزام» و «قاعده تقیه» و دیگر قواعد فقهی نیز پرداخت و مباحث رجالی شامل «حجیّت مراسیل ابن ابی‌عمیر» و «شرح مشیخه تهذیبین» (تهذیب و استبصار) وغیر آن را نیز در برنامه خود قرار داد.
درس خارج علم اصول را از شعبان سال 1384 هجری قمری آغاز کرد و دوره سوم آن را در شعبان سال 1411 هجری به پایان برد.<br>
درس خارج علم اصول را از شعبان سال 1384 هجری قمری آغاز کرد و دوره سوم آن را در شعبان سال 1411 هجری به پایان برد.<br>
 
===شاگردان مظم له===
در طول سال‌های یادشده، بسیاری از فضلای برجسته در بحث‌های پربار و ارزنده ایشان شرکت نمودند که برخی از آنان در شمار استادان بحث خارج شمرده می‌شوند؛ مانند حضرات آیات شیخ مهدی مروارید، سید مرتضی مهری ، مرحوم سید حبیب حسینیان، سید احمد مددی ، شیخ مصطفی هرندی ، سید هاشم هاشمی و تنی چند از دیگر اساتیدی که در حوزه‌های علمیه به تدریس اشتغال داشته و دارند. <br>
در طول سال‌های یادشده، بسیاری از فضلای برجسته در بحث‌های پربار و ارزنده ایشان شرکت نمودند که برخی از آنان در شمار استادان بحث خارج شمرده می‌شوند؛ مانند حضرات آیات شیخ مهدی مروارید، سید مرتضی مهری ، مرحوم سید حبیب حسینیان، سید احمد مددی ، شیخ مصطفی هرندی ، سید هاشم هاشمی و تنی چند از دیگر اساتیدی که در حوزه‌های علمیه به تدریس اشتغال داشته و دارند. <br>
<br>
<br>
خط ۹۱: خط ۹۲:
درس و بحث حضرت آیت الله با سبک تدریس بسیاری از استادان حوزه و صاحبان کرسی درس خارج متفاوت است.
درس و بحث حضرت آیت الله با سبک تدریس بسیاری از استادان حوزه و صاحبان کرسی درس خارج متفاوت است.
در زمینه بحث‌های اصولی باید به این ویژگی‌های حوزه ایشان اشاره کرد:<br>
در زمینه بحث‌های اصولی باید به این ویژگی‌های حوزه ایشان اشاره کرد:<br>
===سخن از پیشینه تاریخی مباحث و آشنایی با ریشه‌های آن=== :<br>
چندان که گاه مانند مسأله «بسیط و مرکب بودن مشتق» باید پس‌زمینه‌های آن را در مسائل فلسفی جست‌وجو کرد، و گاه مانند بحث «تعادل و تراجیح» باید با چالش‌های عقیدتی و سیاسی آشنا بود. استاد در مبحث یادشده چنین تبیین فرموده‌اند که ماجرای اختلاف احادیث ناشی از کشمکش‌های عقیدتی و فکری آن روزگار و شرایط سیاسی حاکم بر دوران زندگانی ائمه (علیهم‌ السلام) بوده است؛ از این رو، روشن است که آگاهی از پیشینه مباحث ، بر زوایای این مسائل پرتو خواهد افکند و ما را با واقعیت دیدگاه‌های مختلف آشنا خواهد کرد.<br>


1ـ سخن از پیشینه تاریخی مباحث و آشنایی با ریشه‌های آن : چندان که گاه مانند مسأله «بسیط و مرکب بودن مشتق» باید پس‌زمینه‌های آن را در مسائل فلسفی جست‌وجو کرد، و گاه مانند بحث «تعادل و تراجیح» باید با چالش‌های عقیدتی و سیاسی آشنا بود. استاد در مبحث یادشده چنین تبیین فرموده‌اند که ماجرای اختلاف احادیث ناشی از کشمکش‌های عقیدتی و فکری آن روزگار و شرایط سیاسی حاکم بر دوران زندگانی ائمه (علیهم‌ السلام) بوده است؛ از این رو، روشن است که آگاهی از پیشینه مباحث ، بر زوایای این مسائل پرتو خواهد افکند و ما را با واقعیت دیدگاه‌های مختلف آشنا خواهد کرد.<br>
===پیوند میان دیدگاه‌های حوزوی و اندیشه‌های معاصر===:  
 
ایشان در بحث خود پیرامون «معنای حرفی» و در بیان فرق میان «معنای حرفی» و «معنای اسمی» و این که آیا این تفاوت ذاتی است یا اعتباری؟ رویکرد صاحب‌ کفایه مبنی بر اعتباری و لحاظی بودن تفاوت را برگزیده‌اند، اما بنیاد این گزاره را بریک انگاره نوین فلسفی که عبارت از تکثر ادراکی در فعالیت و خلاقیت ذهن آدمی است گذاشته‌اند که می‌گوید اندیشه انسان در آنِ واحد می‌تواند یک مطلب را به دو شکل تصور کند: یک بار به صورت «استقلالی» و «به وضوح» که از آن تعبیر به «اسم» می‌شود و یک بار به شکل «آلی» و «در خفا» که آن را «حرف» می‌نامند.
پیوند میان دیدگاه‌های حوزوی و اندیشه‌های معاصر: ایشان در بحث خود پیرامون «معنای حرفی» و در بیان فرق میان «معنای حرفی» و «معنای اسمی» و این که آیا این تفاوت ذاتی است یا اعتباری؟ رویکرد صاحب‌ کفایه مبنی بر اعتباری و لحاظی بودن تفاوت را برگزیده‌اند، اما بنیاد این گزاره را بریک انگاره نوین فلسفی که عبارت از تکثر ادراکی در فعالیت و خلاقیت ذهن آدمی است گذاشته‌اند که می‌گوید اندیشه انسان در آنِ واحد می‌تواند یک مطلب را به دو شکل تصور کند: یک بار به صورت «استقلالی» و «به وضوح» که از آن تعبیر به «اسم» می‌شود و یک بار به شکل «آلی» و «در خفا» که آن را «حرف» می‌نامند.
ایشان با ورود به بحث «مشتق» و سخن از کشمکش میان علما در معنای اسم زمان ، «زمان» را با نگاه فلسفی نوینی مطرح کردند که عبارت از انتزاع زمان از مکان (= زمکان) همانند انتزاع مفهوم روز و شب از تعاقب نور و ظلمت است.
ایشان با ورود به بحث «مشتق» و سخن از کشمکش میان علما در معنای اسم زمان ، «زمان» را با نگاه فلسفی نوینی مطرح کردند که عبارت از انتزاع زمان از مکان (= زمکان) همانند انتزاع مفهوم روز و شب از تعاقب نور و ظلمت است.
در مبحث «مدلول صیغه و ماده امر» و بحث از«تجرّی» نیز به نظریه برخی از جامعه‌ شناسان مبنی بر تقسیم «طلب» به «فرمایش» و «خواهش» و «پرسش» پرداختند که بسته به حقیقت درخواست «خواهان» و ویژگی وی از جهت «فرادستی» ، «برابری» یا «فرودستی» نسبت به طرف مقابل تفاوت می‌کند.
در مبحث «مدلول صیغه و ماده امر» و بحث از«تجرّی» نیز به نظریه برخی از جامعه‌ شناسان مبنی بر تقسیم «طلب» به «فرمایش» و «خواهش» و «پرسش» پرداختند که بسته به حقیقت درخواست «خواهان» و ویژگی وی از جهت «فرادستی» ، «برابری» یا «فرودستی» نسبت به طرف مقابل تفاوت می‌کند.
ایشان همچنین معیار مجازات و عنوان سرکشی «عبد» و سرپیچی وی از دستور «مولا» را مبتنی بر تقسیم‌ بندی طبقاتی جوامع کهن بشری دانسته‌اند که در آن جوامع عناوینی مثل «مولا و عبد» و «فرادست و فرودست» و لایه‌هایی اجتماعی از این دست وجود داشته است؛ بنابر این، به نظر ایشان، دیدگاه یادشده را باید از اندیشه‌های بازمانده از فرهنگ‌هایی باستانی دانست که با زبان حقوقی مبتنی بر منافع همگانی بشر بیگانه است و با زبان طبقاتی سخن می‌گویند.<br>
ایشان همچنین معیار مجازات و عنوان سرکشی «عبد» و سرپیچی وی از دستور «مولا» را مبتنی بر تقسیم‌ بندی طبقاتی جوامع کهن بشری دانسته‌اند که در آن جوامع عناوینی مثل «مولا و عبد» و «فرادست و فرودست» و لایه‌هایی اجتماعی از این دست وجود داشته است؛ بنابر این، به نظر ایشان، دیدگاه یادشده را باید از اندیشه‌های بازمانده از فرهنگ‌هایی باستانی دانست که با زبان حقوقی مبتنی بر منافع همگانی بشر بیگانه است و با زبان طبقاتی سخن می‌گویند.<br>
 
===اهتمام به بحث‌های اصولی کاربردی در فقه=== ؛ 
اهتمام به بحث‌های اصولی کاربردی در فقه؛ طلاب حوزه علمیه با علمای بسیاری روبه رو هستند که گاه چنان در بحث‌های اصولی فرو می‌روند که تنها مایه فرسایش اندیشه و فکر است و فقیه را در روند فقاهت وی هیچ بهره‌ای نمی‌ افزاید. از این شمار مباحث باید به مبحث «وضع» و اعتباری یا تکوینی بودن آن ، و این که آیا «حقیقت وضع» بر مبنای «تعهد» است یا «تخصیص»، و بحث‌های مربوط به موضوع علم و تعریف فلاسفه از عوارض ذاتی علم و مباحثی از این قبیل یاد کرد.
طلاب حوزه علمیه با علمای بسیاری روبه رو هستند که گاه چنان در بحث‌های اصولی فرو می‌روند که تنها مایه فرسایش اندیشه و فکر است و فقیه را در روند فقاهت وی هیچ بهره‌ای نمی‌ افزاید. از این شمار مباحث باید به مبحث «وضع» و اعتباری یا تکوینی بودن آن ، و این که آیا «حقیقت وضع» بر مبنای «تعهد» است یا «تخصیص»، و بحث‌های مربوط به موضوع علم و تعریف فلاسفه از عوارض ذاتی علم و مباحثی از این قبیل یاد کرد.
در برابر این رویکرد فراگیر، هر که در درس‌های حضرت استاد (دام‌ ظله) بنگرد، خواهد دید که ایشان به مباحث اصولی کاربردی در استنباط ، نظیر مباحث «اصول عملیه» و«تعادل و تراجیح» و «عام و خاص» تمام تلاش خود را چنان به کار می‌بندند که پایه‌های علمی استواری برای آن بنا کنند. اما در بحث‌های دیگر از آن قبیل که نام بردیم، تنها به همان اندازه که در دیگر مباحث علمی سودمند افتد یا ثمره‌ای در فقه داشته باشد، بسنده می‌کنند.<br>
در برابر این رویکرد فراگیر، هر که در درس‌های حضرت استاد (دام‌ ظله) بنگرد، خواهد دید که ایشان به مباحث اصولی کاربردی در استنباط ، نظیر مباحث «اصول عملیه» و«تعادل و تراجیح» و «عام و خاص» تمام تلاش خود را چنان به کار می‌بندند که پایه‌های علمی استواری برای آن بنا کنند. اما در بحث‌های دیگر از آن قبیل که نام بردیم، تنها به همان اندازه که در دیگر مباحث علمی سودمند افتد یا ثمره‌ای در فقه داشته باشد، بسنده می‌کنند.<br>
 
===نوآوری و ابتکار=== :
نوآوری و ابتکار:بسیاری از استادان توانمند حوزه از روحیه نوآوری بی‌بهره‌اند و تمام تلاش خود را به حاشیه‌ نویسی بر آثار دیگران معطوف می‌ دارند و به جای پرداختن به جوهر و درونمایه مباحث، تنها به زیباسازی ظاهر آن می‌کوشند، بدین گونه که نخست آرا و دیدگاه‌های موجود را بیان می‌کنند، سپس بر پاره‌ای از آن‌ها حاشیه می‌زنند و سرانجام نظری را که به باور خودشان درست‌تر است، انتخاب می‌کنند، روش حضرت استاد اما از نوعی دیگر است. ایشان می‌کوشد تا متناسب با نیاز بحث، مطلب را در قالب جدیدی ارائه دهند، مثلاً در بحث از «استعمال لفظ در چند معنا»، که اصولی‌ها آن را به عنوان یک گزاره بی‌ثمر عقلی فلسفی، از نگاه «امکان و استحاله» به بحث می‌کشند، حضرت استاد آن را از نگاه «وقوع و عدم وقوع» که قوی‌ترین دلیل امکان است، یا از جهت «ظهور یا عدم ظهور لفظ در چند معنا»مطرح نموده است.
بسیاری از استادان توانمند حوزه از روحیه نوآوری بی‌بهره‌اند و تمام تلاش خود را به حاشیه‌ نویسی بر آثار دیگران معطوف می‌ دارند و به جای پرداختن به جوهر و درونمایه مباحث، تنها به زیباسازی ظاهر آن می‌کوشند، بدین گونه که نخست آرا و دیدگاه‌های موجود را بیان می‌کنند، سپس بر پاره‌ای از آن‌ها حاشیه می‌زنند و سرانجام نظری را که به باور خودشان درست‌تر است، انتخاب می‌کنند، روش حضرت استاد اما از نوعی دیگر است. ایشان می‌کوشد تا متناسب با نیاز بحث، مطلب را در قالب جدیدی ارائه دهند، مثلاً در بحث از «استعمال لفظ در چند معنا»، که اصولی‌ها آن را به عنوان یک گزاره بی‌ثمر عقلی فلسفی، از نگاه «امکان و استحاله» به بحث می‌کشند، حضرت استاد آن را از نگاه «وقوع و عدم وقوع» که قوی‌ترین دلیل امکان است، یا از جهت «ظهور یا عدم ظهور لفظ در چند معنا»مطرح نموده است.
ایشان در هنگام بحث از «تعادل و تراجیح» ، بر این باور است که راز و رمز آن در زمینه‌های اختلاف میان احادیث نهفته است ، پس وقتی وارد بحث شدیم و زمینه‌های اختلاف نصوص شرعی را جست‌ وجو کردیم، مسأله دشواری که ذهن فقیهان و هر محقق و پژوهشگر نصوص اهل بیت (علیهم‌ السلام) را به خود مشغول کرده است حل می‌شود و دیگر نیازی نمی‌ماند که همانند صاحب کفایه روایات ترجیح و تخییر را حمل بر استحباب کنیم.
ایشان در هنگام بحث از «تعادل و تراجیح» ، بر این باور است که راز و رمز آن در زمینه‌های اختلاف میان احادیث نهفته است ، پس وقتی وارد بحث شدیم و زمینه‌های اختلاف نصوص شرعی را جست‌ وجو کردیم، مسأله دشواری که ذهن فقیهان و هر محقق و پژوهشگر نصوص اهل بیت (علیهم‌ السلام) را به خود مشغول کرده است حل می‌شود و دیگر نیازی نمی‌ماند که همانند صاحب کفایه روایات ترجیح و تخییر را حمل بر استحباب کنیم.
این بحث را البته دیگران نیز به گونه عقلی صِرف مطرح کرده‌اند، اما حضرت استاد آن را با شواهد تاریخی و حدیثی فراوانی در آمیخته و از لابلای آن، قواعد مهمی را برای حل اختلاف احادیث بیرون آورده و از همان قواعد در مباحث فقهی خود سود جسته‌اند.<br>
این بحث را البته دیگران نیز به گونه عقلی صِرف مطرح کرده‌اند، اما حضرت استاد آن را با شواهد تاریخی و حدیثی فراوانی در آمیخته و از لابلای آن، قواعد مهمی را برای حل اختلاف احادیث بیرون آورده و از همان قواعد در مباحث فقهی خود سود جسته‌اند.<br>
 
===بررسی تطبیقی مکاتب=== :در میان اساتید معروف است که بحث‌های علمی خود را تنها در مرزهای یک مکتب یا یک گرایش خاص به پیش می‌برند ، اما آیت الله سیستانی مباحث خود را همواره با اندیشه‌های مکتب مشهد و افکار مکتب قم و دیدگاه‌های مکتب نجف اشرف تطبیق داده، از یک سو آرای عالم مشهد مرحوم میرزا مهدی اصفهانی (قدس سره) را مطرح کرده، از سوی دیگر نظریات آیت الله بروجردی (قدس‌ سره) را به مثابه زبان گویای مکتب قم متعرّض شده اند و سرانجام دیدگاه‌های آیت الله خوئی (قدس‌ سره) و شیخ حسین حلّی (قدس‌ سره) را به عنوان نظریه‌ پردازان مکتب نجف اشرف به میان کشیده است. این گرایش چند وجهی گوشه‌هایی تازه از بحث را در برابر ما می‌ گشاید و دیدگاه روشن و نمایانی از واقعیت‌ های علمی را پیش روی ما می‌نهد.<br>
بررسی تطبیقی مکاتب :در میان اساتید معروف است که بحث‌های علمی خود را تنها در مرزهای یک مکتب یا یک گرایش خاص به پیش می‌برند ، اما آیت الله سیستانی مباحث خود را همواره با اندیشه‌های مکتب مشهد و افکار مکتب قم و دیدگاه‌های مکتب نجف اشرف تطبیق داده، از یک سو آرای عالم مشهد مرحوم میرزا مهدی اصفهانی (قدس سره) را مطرح کرده، از سوی دیگر نظریات آیت الله بروجردی (قدس‌ سره) را به مثابه زبان گویای مکتب قم متعرّض شده اند و سرانجام دیدگاه‌های آیت الله خوئی (قدس‌ سره) و شیخ حسین حلّی (قدس‌ سره) را به عنوان نظریه‌ پردازان مکتب نجف اشرف به میان کشیده است. این گرایش چند وجهی گوشه‌هایی تازه از بحث را در برابر ما می‌ گشاید و دیدگاه روشن و نمایانی از واقعیت‌ های علمی را پیش روی ما می‌نهد.<br>
<br>
<br>
<br>
<br>
۱٬۰۰۷

ویرایش