فدیکیه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''فديكيه''' از گروه های مربوط به فرقه خواج اند. ==محل سکونت== در منابع آمده اس...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۶
فديكيه از گروه های مربوط به فرقه خواج اند.
محل سکونت
در منابع آمده است که فدیکیه در عصر حاضر، در بحرین و یمامه سکونت دارند، ولی در مناطقی چون بصره، کوفه و جزیره، هیچ فردی از این فرقه دیده نمی شود. [۱] [۲]
پیشوای گروه
پیشوای فدیکیه شخصی به نام ابوفدیک عبدالله بن ثور بن سلمه حروری از سران خوارج و از تیره بنیسعد بن قیس ثعلبه بود که فرقه فدیکیه منسوب به اوست.
تاریخچه
عبدالقاهر بغدادی نیز می نویسد: «پس از آن که اعتراضات نسبت به نجدة بن عامر گسترده شد، وی ابوفدیک را به عنوان خلیفه خود انتخاب و خود از این سمت کناره گیری می کند، ولی پس از مدتی ابوفدیک متوجه ميشود که اصحاب نجده که به جنگ رفته بودند بازگشته و قصد دارند تا دوباره او را به امارت بر گردانند، در نتیجه درصدد قتل نجده برمی آید. نجده فرار می کند و در خانه شخصی از پیروانش مخفی مي شود. ابوفدیک اعلام مي کند که اگر غلامی از او خبری بیاورد، آزاد مي شود و اگر آزاده ای چنین کند، ده هزار درهم دریافت خواهد کرد. کنیزی جایگاه نجده را نشان می دهد و ابوفدیک یکی از خوارج به نام راشد طویل را همراه با لشگری نزد او می فرستد. او نجده را به قتل می رساند و سرش را نزد ابوفدیک ميآورد . پس از این ماجرا برخی از پیروان ابوفدیک، از او فاصله گرفتند و همچنین نجده که با یکی دیگر از سران خوارج به نام ابوعطیه همراه شده بودند، از هم جدا شده و در نتیجه ابوفدیک در برابر لشگریان عبدالملک مروان، به فرماندهی معمّر یا عمر بن عبدالله بن معمّر شکست خورده و کشته ميشود. [۳] [۴]
آراء
ابوالحسن اشعری می نویسد: رای و نظر خاصی را که ابوفدیک نسبت به آن متفرد باشد نیافتیم. جز آن که می دانیم او بر نافع و نجده انکار کرد. [۵] [۶]
پانویس
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 350
- ↑ مطلی شافعی محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ص180
- ↑ احسان بخش صادق، خوارج و علل پیدایش آن، ج2
- ↑ بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص107
- ↑ اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص182
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 350