۸۸٬۰۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'مى گفت' به 'مىگفت') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
[[هندشاه]] مى نویسد: «او مردى بود عاقل و فاضل و فصیح و [[فقیه|فقیه]]، و علم اخبار و دقایق اشعار، نیکو دانستى و صاحب رأى و تدبیر بود». <ref> تجارب السلف، تصحیح: عباس اقبال، چاپ سوم، تهران، کتابخانه طهورى، 1357 ه.ش، ص 75</ref> | [[هندشاه]] مى نویسد: «او مردى بود عاقل و فاضل و فصیح و [[فقیه|فقیه]]، و علم اخبار و دقایق اشعار، نیکو دانستى و صاحب رأى و تدبیر بود». <ref> تجارب السلف، تصحیح: عباس اقبال، چاپ سوم، تهران، کتابخانه طهورى، 1357 ه.ش، ص 75</ref> | ||
او پیش از رسیدن به قدرت، یکى از فقهاى [[مدینه|مدینه]] به شمار مى رفت. <ref> ابن طقطقا، الفخرى، بیروت، دارصادر، 1386 ه.ق، ص 122-سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، 1383 ه.ق، ص 216</ref> و به [[زهد]] و [[عبادت]] و دیندارى شهرت داشت و اوقات خود را در [[مسجد]] با [[عبادت]] سپرى مى کرد به طورى که به او <big>حمامه المسجد</big> (کبوتر مسجد) | او پیش از رسیدن به قدرت، یکى از فقهاى [[مدینه|مدینه]] به شمار مى رفت. <ref> ابن طقطقا، الفخرى، بیروت، دارصادر، 1386 ه.ق، ص 122-سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، 1383 ه.ق، ص 216</ref> و به [[زهد]] و [[عبادت]] و دیندارى شهرت داشت و اوقات خود را در [[مسجد]] با [[عبادت]] سپرى مى کرد به طورى که به او <big>حمامه المسجد</big> (کبوتر مسجد) مىگفتند! گویند: پس از مرگ پدرش مروان هنگامى که خلافت به او رسید، سرگرم خواندن قرآن بود، اما با شنیدن این خبر، قرآن را بست و گفت: «اینک بین من و تو جدایى افتاد! و دیگر با تو کارى ندارم»!. <ref>هندوشاه، همان کتاب، ص 76</ref> | ||
او براستى از [[قرآن]] جدا شد و در اثر غرور قدرت، چنان دستخوش [[مسخ]] شخصیت گردید که مورخان از کارنامه سیاه حکومت او به تلخى یاد مى کنند. [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] و [[ابن اثیر|ابن اثیر]] مى نویسند: در طى [[تاریخ اسلام|تاریخ اسلام]] عبدالملک نخستین کسى بود که غدر و خیانت ورزید ([[عمرو بن سعید بن العاص|عمرو بن سعید بن العاص]] را پس از امان دادن کشت) و نخستین کسى بود که مردم را از سخن گفتن در حضور [[خلیفه|خلیفه]] منع کرد و نخستین کسى بود که از [[امر به معروف]] جلوگیرى کرد. <ref>سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، 1383 ه.ق، ص 217؛ ابن طقطقا، الفخرى، بیروت، دارصادر، 1386 ه.ق، ص 122؛ابوالعباس المبرد، الکامل فى اللغه و الادب، تحقیق: نعیم زر زور (و) تغارید بیضون، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1985 م، ج 2، ص 192؛ هندوشاه، همان کتاب، ص 76؛ جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهر کلام، تهران، امیرکبیر، 1336 ه.ق، ج 4، ص 100</ref> | او براستى از [[قرآن]] جدا شد و در اثر غرور قدرت، چنان دستخوش [[مسخ]] شخصیت گردید که مورخان از کارنامه سیاه حکومت او به تلخى یاد مى کنند. [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] و [[ابن اثیر|ابن اثیر]] مى نویسند: در طى [[تاریخ اسلام|تاریخ اسلام]] عبدالملک نخستین کسى بود که غدر و خیانت ورزید ([[عمرو بن سعید بن العاص|عمرو بن سعید بن العاص]] را پس از امان دادن کشت) و نخستین کسى بود که مردم را از سخن گفتن در حضور [[خلیفه|خلیفه]] منع کرد و نخستین کسى بود که از [[امر به معروف]] جلوگیرى کرد. <ref>سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، 1383 ه.ق، ص 217؛ ابن طقطقا، الفخرى، بیروت، دارصادر، 1386 ه.ق، ص 122؛ابوالعباس المبرد، الکامل فى اللغه و الادب، تحقیق: نعیم زر زور (و) تغارید بیضون، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1985 م، ج 2، ص 192؛ هندوشاه، همان کتاب، ص 76؛ جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهر کلام، تهران، امیرکبیر، 1336 ه.ق، ج 4، ص 100</ref> |