سید کاظم حسینی حائری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
|}
|}
</div>
</div>
'''سید کاظم حسینی حائری''' (متولد 1317ش- کربلا)، فقیه، اصولی، از مراجع تقلید شیعه، نویسنده، مقرر و مؤسس مدرسه علمیه سید محمد باقر صدر
'''سید کاظم حسینی حائری''' (متولد 1317ش- کربلا)، فقیه، اصولی، از مراجع تقلید شیعه، نویسنده، مقرر و مؤسس مدرسه علمیه سید محمد باقر صدر می باشد.


==تحصیلات==
==تحصیلات==

نسخهٔ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۵۹

سید کاظم حسینی حائری
سید کاظم حسینی حائری
نام سید کاظم حسینی حائری
نام‎های دیگر آیت الله العظمی سید کاظم حائری
نام پدر
متولد 1318 شمسی
محل تولد نجف
محل تحصیل نجف، قم
محل زندگی قم
استادان محسن حکیم

ابوالقاسم خویی
سید روح‌الله موسوی خمینی
میرزا هاشم آملی
سید محمد باقر صدر

وبسایت http://www.makarem.com

سید کاظم حسینی حائری (متولد 1317ش- کربلا)، فقیه، اصولی، از مراجع تقلید شیعه، نویسنده، مقرر و مؤسس مدرسه علمیه سید محمد باقر صدر می باشد.

تحصیلات

سيد كاظم حسينى حائرى تحصيلات خود را از پنج سالگى در محضر مادر فاضل خود آغاز كرد.او خواندن و نوشتن و قرائت قرآن، دعا، زيارت، برخى از رساله‌هاى عمليه و تعدادى از کتاب‌هاى حديث مانند«عين الحياة»علامه مجلسى را از مادر خود فرا گرفت.سپس در محضر پدر دانشمندش، علوم عربى، مكاسب شيخ انصارى و كفايه آخوند خراسانى را آموخت.پدرش شيوۀ خاصى در درس دادن به او داشت.او از فرزندش مى‌خواست تا هر درسى را خود مطالعه نمايد و در جلسه درس ارائه دهد و او اشكالاتش را بر طرف مى‌ساخت. آیت‌الله حائرى از محضر درس برخى ديگر از اساتيد دوره سطح حوزه علميه نجف اشرف نيز بهره برد.وى در هفده سالگى پس از اتمام دوره سطح در درس خارج فقه و اصول حضرت آیت‌الله سيد محمد شاهرودى شركت كرد.و چندين دوره خارج اصول و کتاب‌هاى متعدد فقهى را از محضر ايشان فرا گرفت.وى بسيار مورد علاقه آيت‌اللّه شاهرودى استاد خود بود به حدى كه آیت‌الله شاهرودى جواب برخى از استفتائات خود را به ايشان واگذار مى‌كرد.

هجرت به قم

سيد كاظم حائرى در سال 1394 هجرى قمرى بر اثر فشارهاى دولت عراق مجبور به ترك وطن و مهاجرت به ايران شد.او به شهر قم آمد و در حوزه علميه قم شروع به درس و بحث و ادامه راه استاد شهيد خود نمود.وى با مجالس درس پر رونق خود جمع فراوانى از فضلاى حوزه را به دور خود جمع نمود و آنان را با افكار عالى خود و شهيد سيد محمدباقرصدر آشنا نمود.يكى از خدمات بزرگى كه ايشان در اين دوران به انجام رساندند تأسيس مدرسه‌اى علميه به نام «مدرسه علميه شهيد سيد محمدباقرصدر» است.وى شبهاى جمعه و شبهاى ماه مبارک رمضان در اين مدرسه به تدريس اخلاق و عقايد مى‌پردازد. از ديگر خدماتى كه ايشان در اين دوران به عمل آوردند تأسيس مركزى براى اعزام روحانیون مبلغ به مراكز تبليغى است.


شاگرد مکتب صدر

آشنايى با شهيد سيد محمدباقرصدر تحولى عظيم در زندگى علمى آيت‌اللّه حائرى ايجاد كرد.ايشان خود در اين باره مى‌فرمايد: «در همين بين با آیت‌الله شهيد سيد محمدباقرصدر آشنا شدم و حدود چهارده سال از محضر آن شهيد بزرگوار، فقه و اصول فرا گرفتم.افزون بر فقه و اصول، در فلسفه و اقتصاد از محضر ايشان بهره برده‌ام، بدين گونه كه دو اثر مهم ايشان را: «اقتصادنا» و «فلسفتنا» را با دقت مطالعه مى‌كردم و هر كجا شبهه و پرسشى پيش مى‌آمد، در محضر ايشان مطرح مى‌كردم و آن بزرگوار مطلب را براى من باز می‌كردند و به پرسشها، پاسخ مى‌دادند.همچنين، كتاب «الأسس المنطقيه» را در نزد ايشان خوانده‌ام و در تدوين بخشى از اين كتاب با حضرت ايشان همكارى علمى داشته‌ام.اين كتاب، در حساب احتمالات و بيان چگونگى رسيدن احتمالات، به علم است. در ابتداى آشنايى من با ايشان، بحث ايشان دربارۀ «ترتب» بود.پس از مدتى شركت در درس، براى من مشكلاتى پيش آمد كه بر آن شدم در درس حاضر نشوم.ايشان، از اين جريان آگاه شد و از من خواست به حضور در درس ادامه دهم و فرمود: «اگر پنج سال در اين درس حاضر شوى، من اجتهاد تو را تضمين مى‌كنم».

شهادت فرزند

از ديگر فداكاریهاى حضرت آيت‌اللّه سيد كاظم حائرى فرستادن فرزند خود به جبهه‌هاى حق عليه باطل بوده وى با اين كار ثابت كرد كه فقط اهل سخن نيست بلكه اهل عمل نيز هست و سرانجام فرزند شجاع ايشان سيد جواد حسينى حائرى در راه دفاع از اسلام و راه جدش حسين بن علی‌ عليه‌السلام در جبهه‌هاى حق به شهادت رسيد.


آثار

سيد كاظم حائرى داراى تأليفات ارزشمندى است.ايشان تاكنون کتاب‌هاى فراوانى در موضوعات گوناگون به نگارش در آورده كه برخى از آنهامانند: «مباحث الاصول» اين كتاب تقريرات درس خارج اصول شهيد سيد محمدباقرصدر است. «أساس الحكومة الاسلامية» اين كتاب دربارۀ دموكراسى، شورا و ولايت فقيه است. «الكفاح المسلح فى الاسلام» اين كتاب درباره جهاد در زمان غيبت است. «ولاية الأمر فى عصر الغيبة» «دليل المجاهد» اين كتاب در بيان وظايف مجاهدين عراقى در داخل عراق است. «القضاء فى الفقه الاسلامى». «الإمامة و قيادة المجتمع» «الفتاوى المنتخبة» اين كتاب رساله عمليه ايشان است كه به صورت مجموعه استفتائات ايشان است. «المرجعية و القيادة» «دليل المسلم المغترب» اين كتاب مجموعه احكام مورد نياز مسلمانهايى كه در كشورهاى غربى زندگى مى‌كنند است.

نامه سید محمد باقر صدر

شهيد سيد محمدباقرصدر نيز علاقه وافرى به آيت‌اللّه سيد كاظم حائرى داشت.وى در يكى از نامه‌هاى خود به ايشان مى‌فرمايد: «فقد تسلمت بقلب يرتعش شوقا و حنينا و ينزف ألما، سطوركم الحبيبة و قرأتها مرارا و تكرارا». «نامه دوست داشتنى شما را با قلبى كه از شوق لرزان و با ناله‌اى دردناك از فراق شما دريافت كردم و آن را چندين بار خواندم». وى در جاى ديگر مى‌فرمايد: «قد ربيتك يا أبا جواد من الناحية العلمية و كنت آمل أن أستعين بك فى هذه المرحلة». اى ابا جواد من شما را از جهت علمى تربيت نمودم و آرزو دارم تا در اين دوران از يارى شما بهره‌مند گردم».

مواضع وپیام ها

همایش طلایه داران صلح و وحدت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم والحمد للّه رب العالمین والصلاة والسلام علی رسوله الأمین وعلی آله الغرّ المیامین حضارگرامی! سلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته یکی از ویژگی‌های استاد شهید ما آیت‌الله سید محمدباقر صدر قدس‌سره در کنار همۀ فضائل و محاسن انبوه و پرشمارش عبارت است از وحدت‌گرایی و رویکرد تقریبی که در همه میدان‌های فعالیت او وجود داشت؛ چه در عرصه افکار و مفاهیم و چه در عرصه فعالیت‌های عملی و اجتماعی‌ به‌ویژه مبارزه شجاعانه و هشیارانه‌اش با رژیم حاکم [در عراق] که به شهادت او و خواهر دانشمندش رضوان‌الله‌علیهما منجر شد. این ویژگی را می‌توان از شاخصه‌های پیش رو به‌دست آورد: ۱- طرح‌های تمدنی کلان او که در کتاب‌هایی چون «فلسفتنا»، «الأسس المنطقیة للإستقراء»، «اقتصادنا» و «البنک اللاربوی» بازتاب یافته است. او در این طرح‌ها امت اسلام را با همه گستره پردامنه و وجود وسیعش در نظر داشت و نیازهای فکری، اعتقادی، روشی و عملی همه امت را تشخیص می‌داد و سپس به رفع نیازها و درمان دردهای آن می‌پرداخت. او نگاه خود را به زاویه اجتماعی محدودی نمی‌دوخت، بلکه در بررسی شرایط امت و برآورد آینده آن، نگاهی کاملاً باز داشت و توانایی‌های علمی خود را در راه خدمت به همۀ کرانه‌های وجود امت اسلام به کار می‌انداخت و از این رو به‌راستی نظریه‌پردازی متعلق به همه جریان‌ها و گرایش‌های مذهبی امت اسلام بود.


وقتی موج الحاد در لباس مارکسیسم در میان امت اسلام به راه افتاد، او با «فلسفتنا»ی خود به مقابله با این موج برخاست و با این اثر، ماتریالیسم دیالکتیک را که بخش اول از اصول فکری مارکسیسم بود به چالش کشید و نقطه‌ضعف‌ها و مغالطات موجود در آن را هویدا ساخت. سپس بخش اول از «اقتصادنا» را به نقد بخش دوم از مارکسیسم، یعنی ماتریالیسم تاریخی اختصاص داد تا از این رهگذر، دین مردم را از فروافتادن در باتلاق این جریان الحادی مصون سازد. همچنین به نقد مکتب اقتصادی مارکسیستی و نیز مکتب اقتصاد سرمایه‌داری پرداخت و از آن پس در جلد دوم «اقتصادنا» ساختمان کلی اقتصاد اسلامی و نظام توزیع و تولید در آن را به تفصیل شرح داد. بدین‌سان به نبردی سخت با دو مکتب مارکسیسم و سرمایه‌داری وارد شد و با شکست اندیشه‌های هر دو مکتب، سربلند از این میدان بیرون آمد و پیروزی درخشانی را برای اسلام به ثبت رساند و امنیت فکری را برای همه جناح‌ها و طوائف امت اسلام پدید آورد.


آن‌گاه که تجربه‌گرایی در علوم بلوا به‌پا کرد و روش علمی در میدان اندیشه یکه‌تازی آغاز نمود، با کتاب «الأسس المنطقیة للإستقراء» نظریه‌اش در استقراء را مطرح ساخت تا عقاید اسلامی و حقانیت توحید را براساس براهینی مبتنی‌بر همان اصول و پایه‌های علوم‌تجربی، یعنی از رهگذر تراکم ارزش‌های احتمالی اثبات کند. وقتی نظام بانکداری ربوی چیرگی یافت، طرح مترقی «البنک اللاربوی فی الإسلام» را ارائه نمود تا همه مذاهب اسلامی را از آفت ربا حفظ کند و به امت و دنیا ثابت کند که اسلام می‌تواند هم‌پای زمان پیش برود و راه‌حل‌های جزئی برای همه مشکلات زندگی معاصر ارائه کند.


۲- روش پژوهش؛ شهید صدر در پژوهش‌هایش تنها به بهره‌گیری از ابزارها و پشتوانه‌های علمی خاص [مذهبی] خود بسنده نمی‌کرد، بلکه هر آنچه در عرصه اندیشه اسلامی وجود داشت را به کار می‌گرفت تا به رأی به‌دست‌آمده ویژگی فراگیری و شمول بخشد و آن را به‌عنوان حکم اسلام در چارچوب گسترده آن ارائه کند. در این راستا در اثر بزرگش «اقتصادنا» مذاهب مختلف اسلامی را در دایره پژوهش قرار می‌دهد تا از همه آن‌ها برای ساخت نظریه اقتصادی‌اش بهره بگیرد؛ نظریه‌ای که آن را به‌عنوان نظریه‌ عمومی اسلام و دربرگیرنده انواع مذاهب اسلامی اکتشاف کرده است. به‌عنوان نمونه در بحث مالیات‌های خمس و زکات، بیان کرده است که این دو مالیات برای بالا بردن سطح زندگی فقیر و رساندن آن به سطح زندگی اغنیا، تشریع شده‌اند تا از این رهگذر مفهوم توازن اجتماعی در اسلام محقق شود. او در این راستا به منابع متعددی از میراث اسلامی استناد کرده که در این میان در کنار روایاتی از «وسائل» نقل‌ابن‌قدامه در «المغنی» که در آن نظر شافعی را نیز آورده، وجود دارد.


همچنین در قانون «زمین آبادشده به ‏دست بشر در هنگام فتح‏ملک عمومی همه مسلمانان است» به اجماع منقول در جواهر و نیز سخن ماوردی در این باره و نقل قول وی از امام مالک، استدلال کرده است. شهید صدر در این کتاب بیان می‌کند که «کسی نمی‌تواند زمینی را به مبلغ معینی اجاره کند و سپس بدون اینکه در آن زمین کاری کند آن را به مقداری بیش از آن مبلغ به دیگری اجاره دهد» و در این حکم به فتاوای فقهای بزرگ شیعه و روایات امامان اهل بیت علیهم‌السلام و نیز به سخن سرخسی در «مبسوط» استدلال می‌کند. وی از این رهگذر به حکمی که استنباط می‌کند صبغه حکم شرعی در چارچوب کلان شریعت اسلامی را می‌دهد.


به همین دلیل بود که به‌طور ویژه از کتاب «اقتصادنا» در کشورهای اسلامی استقبال شد و این کتاب به مرجعی برای فهم مکتب اقتصادی اسلام و نظریات اسلامی در این زمینه تبدیل گشته و به‌عنوان ماده درسی در شماری از دانشگاه‌های جهان اسلام به کار گرفته شد، هرچند که به‌طور کلی همواره دیگر کتاب‌های شهید صدر نیز مورد توجه فرهیختگان، اندیشمندان، پژوهشگران و مجامع علمی در سراسر جهان اسلام بوده و هست. ۳- روشی که شهید صدر به مسائل حساس مذهبی می‌پرداخت سومین شاخصه نشان‌دهنده این رویکرد است. او درحالی‌که به باورهای مذهبی خود افتخار می‌نمود و تثبیت و دفاع از آن‌ها را بر عهده می‌گرفت، از این نکته غافل نبود که مخاطب خود را همه مسلمانان با هر مذهبی قرار دهد، به همین‌منظور از ابزارهای عمومی اثبات بهره می‌گرفت و با زبانی فراگیر و تعابیری جذاب سخن می‌گفت و از عبارات مشمئزکننده، پرهیز داشت و به همه طیف‌ها و طوائف امت اسلام با دیده احترام می‌نگریست.


به‌عنوان نمونه در کتاب «التشیع و الإسلام» با طرح سه گزینه محتمل نسبت به آینده دعوت اسلامی‌ بحث خود را آغاز می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه پیش روی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ یکی از این سه‌راه، یعنی «موضع سلبی و وانهادن آینده دعوت»، «موضع ایجابی در قالب نظام شورا» و «موضع ایجابی در قالب تعیین امام» وجود داشته است. سپس این احتمالات را یکی پس از دیگری بررسی و تحلیل می‌کند تا معلوم شود که کدام یک از این گزینه‌ها به واقعیت زندگی مردم و واقعیت دین اسلام نزدیک بوده است. او در این مسیر ادله و شواهد گوناگون را برمی‌شمارد و از اندیشه‌ای آزاد و خطابی همه‌پسند بهره می‌برد و با حفظ احترام و رعایت اخلاق علمی،بی‌آنکه از عقیده خود کوتاه بیاید، مطالبش را بیان می‌کند.


همین روش در کتاب «بحث حول المهدی» نیز مشهود است. او بحث خود را با طرح پرسش‌هایی که در ذهن عموم مسلمانان و پژوهشگران وجود دارد می‌آغازد و سپس همه توان فکری و نبوغ پژوهشی خود را در مسیر پاسخ به این پرسش‌ها به کار می‌اندازد و اندیشه مهدویت را در قالبی عقلانی و عقلایی و نه در پوششی افسانه‌ای ارائه می‌کند و نه تنها عرصه را بر مخاطب تنگ نمی‌سازد، بلکه برای مخاطب خود این امکان را فراهم می‌آورد که آنچه را می‌خواند با پیشینه‌های ذهنی‌اش مقایسه کند. بدین‌سان شهید صدر نمونه‌هایی عالی از گفت‌وگوی مذهبی برادرانه و آرام را به نمایش گذاشته است؛ گفت‌وگویی که کینه‌ورزی و ادبیات تحقیر دیگر مذاهب یا جسارت به بزرگان دیگران جایی در آن ندارد. ۴- دیدگاه شهید صدر نسبت به مرجعیت. او مرجع را رهبری برای عموم مسلمانان می‌دانست که در تلاش‌های نظری و عملی‌اش دغدغه همه امت را دارد و این‌طور نیست که تنها مرجع یک فرقه یا گروه معین باشد. بر همین اساس به مبارزه بر ضد حکومت ستمگر عراق برخاست؛‌ چراکه می‌دید نظام بعثی به زور سلاح بر گرده ملت عراق سوار شده و این ملت را از ابتدایی‌ترین حقوق و آزادی‌هایش محروم ساخته است و مثلاً پخش اذان و نماز جمعه [اهل سنت] از رادیو را ممنوع و شعائر حسینی را به‌شدت محدود نموده، مساجد را محاصره و  آن‌ها را از نیروهای امنیتی و جاسوسانش پر کرده است و مردم را وادار می‌کند که به‌زور به حزب حاکم بپیوندند. در این فضا شهید صدر بر این باور بود که این مصیبت تنها دامن یک مذهب یا قوم خاص را نگرفته، بلکه مصیبت همه ملت عراق است و از این رو موضع جهادی و اقدام دلاورانه‌اش در راستای خدمت به گستره‌ای بزرگ از مسلمانان در عراق بود و تا آخرین نفس در راه این هدف جنگید و مبارزه کرد.


راه او از آغاز همین بود و همواره در این راه پر خطر پیش رفت تا اینکه در پایان به شرف شهادت نائل آمد و زندگی‌اش را به این فوز عظیم پایان برد. او در آخرین پیامی که برای امت عراق، اعم از شیعه و سنی فرستاد، می‌گوید: «من از آن زمان که [جایگاه] خودم و مسئولیتم را در این امت شناختم، وجودم را به طور یکسان وقف شیعه و سنی و عرب و کرد کرده‌ام؛ چراکه من از رسالتی دفاع کردم که همه آن ها را متحد می‌کند… پس ای برادر و فرزند سنی‌مذهبم! من به همان اندازه با توام که با برادر و فرزند شیعی‌ام هستم. من به همان اندازه با هر دو شما هستم که شما با اسلام هستید».


این سخن از فشارها و سختی‌های جانکاهی که دیده بود ناشی نمی‌شد و برای جلب طرفداری و یاری دیگران یا تحریک عواطف نبود، بلکه این سخن از باوری ریشه‌دار در جان او نشأت می‌گرفت و براساس مسئولیتی بیان می‌شد که او در طول زندگی پربرکتش آن را بر عهده گرفته بود و حاصل برداشت آگاهانه‌ای بود که آن شهید بزرگوار از اسلام و اهداف بزرگ آن داشت. او روزی این عبارات را بیان کرد و آن تلاش‌ها و فداکاری‌ها را انجام داد که هنوز اختلافات طائفه‌ای بروز نیافته و ناسازگاری‌ها به مرحله درگیری و نزاع نرسیده بود؛ به‌راستی که گویی او آینده امت را به شکلی دقیق می‌دید.


در پایان از خداوند متعال می‌خواهم که روح استاد ما را غرق دریای رحمت بی‌کران خویش کند و او را در اعلی علیین منزل دهد و ما را به ادامه راه او و گام برداشتن در مسیر او یاری نماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته