جعفر کاشف‌ الغطاء: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می گردد' به 'می‌گردد'
جز (جایگزینی متن - 'می دهد' به 'می‌دهد')
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'می‌گردد')
خط ۶۸: خط ۶۸:
==کفر==
==کفر==
شیخ جعفر کفر را بر چندین قسم تقسیم کرده:<br>
شیخ جعفر کفر را بر چندین قسم تقسیم کرده:<br>
کفر انکار که با انکار وجود خدا، اثبات وجود خدایی جزالله، انکار معاد و انکار نبوت والاترین مردمان محقق می گردد؛<br>
کفر انکار که با انکار وجود خدا، اثبات وجود خدایی جزالله، انکار معاد و انکار نبوت والاترین مردمان محقق می‌گردد؛<br>
کفر شرک که با اثبات شریک برای خداوند واحد قهار، یا اثبات آن برای پیامبر برگزیده محقق می­شود؛<br>
کفر شرک که با اثبات شریک برای خداوند واحد قهار، یا اثبات آن برای پیامبر برگزیده محقق می­شود؛<br>
کفر شک که با شک در یکی از سه اصلی که اصول اسلام اند، محقق می­شود شکی که هیچ جایی نداشته باشد و برخاسته از پندارهای شخص باشد؛<br>
کفر شک که با شک در یکی از سه اصلی که اصول اسلام اند، محقق می­شود شکی که هیچ جایی نداشته باشد و برخاسته از پندارهای شخص باشد؛<br>
خط ۸۵: خط ۸۵:


==ذبح لغیر الله==
==ذبح لغیر الله==
احدی از مسلمانان تردید ندارد که هر کسی برای غیر خدا و از روی عبادت و پرستش آن غیر قربانی کند از حلقه مسلمانان بیرون است، چه الوهیت بت‌ها را باور داشته باشد چه از آن­ها نزدیکی بیشتر به خدای را آهنگ کرده باشد، زیرا این گونه قربانی کردن عبادت غیر خداست. اما آن که از سوی پیمبران جانشینان و یا مومنان قربانی کند تا پاداش بدیشان برسد، پس در این کار پاداشی سترگ نهفته است. از پیامبر اکرم روایت شده که او قربانی نموده فرمود: بارخدایا این قربانی از سوی من و کسانی از امت من که قربانی نمی کنند. این حدیث را احمد، ابوداود و ترمذی روایت کرده­اند. در سنن ابوداود آمده است که علی (علیه السلام) از سوی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) گوسفند قربانی می کرد و می فرمود پیامبر مرا وصیت کرد تا هماره از سوی او قربانی کنم. بنابراین آنچه اتفاق می افتد و قربانی صورت می گیرد قربانی از سوی ایشان است نه برای ایشان.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص68.</ref>از این روی نذر برای غیر خدا معنایی ندارد جز صدقه ای که به اولیای خدا ارمغان می شود.معنای نذر پیامبر صدقه ای است نذر شده که پاداش آن بدو هدیه می گردد و نذر برای اولیای خدا نیز همین گونه است و کسی که برای پدر و مادر نذر می کند و سوگند می خورد یا پیمان می‌دهد که از سوی آنان صدقه دهد او نیز افزون بر هدیه دادن پاداش این کردارها کاری نمی کند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص72.</ref>
احدی از مسلمانان تردید ندارد که هر کسی برای غیر خدا و از روی عبادت و پرستش آن غیر قربانی کند از حلقه مسلمانان بیرون است، چه الوهیت بت‌ها را باور داشته باشد چه از آن­ها نزدیکی بیشتر به خدای را آهنگ کرده باشد، زیرا این گونه قربانی کردن عبادت غیر خداست. اما آن که از سوی پیمبران جانشینان و یا مومنان قربانی کند تا پاداش بدیشان برسد، پس در این کار پاداشی سترگ نهفته است. از پیامبر اکرم روایت شده که او قربانی نموده فرمود: بارخدایا این قربانی از سوی من و کسانی از امت من که قربانی نمی کنند. این حدیث را احمد، ابوداود و ترمذی روایت کرده­اند. در سنن ابوداود آمده است که علی (علیه السلام) از سوی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) گوسفند قربانی می کرد و می فرمود پیامبر مرا وصیت کرد تا هماره از سوی او قربانی کنم. بنابراین آنچه اتفاق می افتد و قربانی صورت می گیرد قربانی از سوی ایشان است نه برای ایشان.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص68.</ref>از این روی نذر برای غیر خدا معنایی ندارد جز صدقه ای که به اولیای خدا ارمغان می شود.معنای نذر پیامبر صدقه ای است نذر شده که پاداش آن بدو هدیه می‌گردد و نذر برای اولیای خدا نیز همین گونه است و کسی که برای پدر و مادر نذر می کند و سوگند می خورد یا پیمان می‌دهد که از سوی آنان صدقه دهد او نیز افزون بر هدیه دادن پاداش این کردارها کاری نمی کند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص72.</ref>


==سوگند به غیر خدا==
==سوگند به غیر خدا==
هیچ مسلمانی گمانی ندارد که سوگند یاد کردن به غیر خدا آن گونه که صاحب عظمت کبریاء ملکوت قدرت و جبروت اراداه شده مایه بیرون شدن از حلقه مسلمانان خواهد شد. اما بدیهی است که اراده صرف تأکید، کفر و شرک به بار نمی آورد. چه مدارد کفر بر صرف عبارتها نمی گردد. دلیل این سخن آن که سوگند یاد کردن به غیر خدا در گفتار صحابیان و تابعان بل در گفتار خانم پیامبران به گونه ای متواتر آمده است. امیرالمومنین در نامه خود به معاویه می نویسد: به جانم سوگند اگر به خرد خویش بازگردی و از خواهش نفسانی چشم بپوشانی درخواهی یافت که من بی گمان در خود عثمان بی گناه ترین کس هستم.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص76.</ref>
هیچ مسلمانی گمانی ندارد که سوگند یاد کردن به غیر خدا آن گونه که صاحب عظمت کبریاء ملکوت قدرت و جبروت اراداه شده مایه بیرون شدن از حلقه مسلمانان خواهد شد. اما بدیهی است که اراده صرف تأکید، کفر و شرک به بار نمی آورد. چه مدارد کفر بر صرف عبارتها نمی‌گردد. دلیل این سخن آن که سوگند یاد کردن به غیر خدا در گفتار صحابیان و تابعان بل در گفتار خانم پیامبران به گونه ای متواتر آمده است. امیرالمومنین در نامه خود به معاویه می نویسد: به جانم سوگند اگر به خرد خویش بازگردی و از خواهش نفسانی چشم بپوشانی درخواهی یافت که من بی گمان در خود عثمان بی گناه ترین کس هستم.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص76.</ref>


==استغاثه==
==استغاثه==
استغاثه بر مخلوقات با این باور که فاعل مختار باشند مستغیث را به گونه­ای از کفر فرو می برد و مراد از استغاثه تنها طلب شفاعت و درخواست دعا است. روایت عثمان بن حنیف و خلیفه دوم در طلب باران و روایات دیگر را مولف جهت طلب دعا و شفاعت بیان نموده است. مواردی که در آن شخص مستغیث از مخلقوات دعا و شفاعت طلب کند مشکلی ندارد و اگر امور را به تنهایی به آن مخلوق نسبت دهد مسلمانان از او بیزاری می جویند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص83.</ref> بنابراین استغاثه از دیدگاه مولف کتاب جز طلب دعا از استغاثه شونده نیست و این بر پایه حدیثی قدسی است که پروردگار در آن می فرماید ای موسی مرا به زبانی بخوان که در آن گناه نکرده باشی موس عرض کرد پروردگارا این زبان از کجا آورم پروردگار فرمود زبان دیگران. استغاثه کننده اگر از روی اصالت و استقلال از استغاثه شونده چیزی بخواهد در همه کارهایی که بدو باز می گردد به استغاثه شونده سپرده می شود و گرنه استغاثه شونده در حقیقت کسی است که امور نهایتا به او می رسد. در دعا نیز اگر چنین آهنگ شود که دعا شونده فاعل مختاری است که اشیاء بدو می رسد این کفر به پروردگار آسمان خواهد بود و اگر از آن مجاز اراده شود تحت حقیقت دعا جای نمی گیرد. <ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص86.</ref>
استغاثه بر مخلوقات با این باور که فاعل مختار باشند مستغیث را به گونه­ای از کفر فرو می برد و مراد از استغاثه تنها طلب شفاعت و درخواست دعا است. روایت عثمان بن حنیف و خلیفه دوم در طلب باران و روایات دیگر را مولف جهت طلب دعا و شفاعت بیان نموده است. مواردی که در آن شخص مستغیث از مخلقوات دعا و شفاعت طلب کند مشکلی ندارد و اگر امور را به تنهایی به آن مخلوق نسبت دهد مسلمانان از او بیزاری می جویند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص83.</ref> بنابراین استغاثه از دیدگاه مولف کتاب جز طلب دعا از استغاثه شونده نیست و این بر پایه حدیثی قدسی است که پروردگار در آن می فرماید ای موسی مرا به زبانی بخوان که در آن گناه نکرده باشی موس عرض کرد پروردگارا این زبان از کجا آورم پروردگار فرمود زبان دیگران. استغاثه کننده اگر از روی اصالت و استقلال از استغاثه شونده چیزی بخواهد در همه کارهایی که بدو باز می‌گردد به استغاثه شونده سپرده می شود و گرنه استغاثه شونده در حقیقت کسی است که امور نهایتا به او می رسد. در دعا نیز اگر چنین آهنگ شود که دعا شونده فاعل مختاری است که اشیاء بدو می رسد این کفر به پروردگار آسمان خواهد بود و اگر از آن مجاز اراده شود تحت حقیقت دعا جای نمی گیرد. <ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص86.</ref>


==توسل==
==توسل==
بدون شک و تردید توسل از سنت‌های رسولان و سیره گذشتگان صالح است و اخبار و آثار بر آن گواهند. روایت توسل آدم (علیه السلام) به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و روایت عثمان بن حنیف و توسل خلیفه دوم به عموی پیامبر از جمله روایاتی است که مولف در تبیین دیدگاه خود بیان نموده است. با بیان روایات متعدد این ثابت می گردد که هر کسی به امری سترگی همچون قرآن یا پیامبر یا بنده صالحی یا مکان شریفی یا اموری غیر از آن به خدا توسل جوید بر او خرده ای نتوان گرفت بل او چیزی سزاوارتر و برتر آورده است. بر واسطه جویی به حق آفریدگان نیز خرده ای نیست چه سرور را بر بنده خویش حق مالکیت و بنده را بر سرور خویش حق مملوکیت است و خادم حق خدمت خویشاوندی دوست حق دوستی همسایه حق همسایگی و همنشین حق همنشینی دارد؛ زیرا حق عبارت است از پیوند به هر نحوی که اتفاقا افتاده و به هر سویی روی داشته باشد. روش پیشینیان از روزگار پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) تا به امروز بر همین جاری بوده و احدی از مسلمانان آن را انکار نکرده است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص93.</ref>
بدون شک و تردید توسل از سنت‌های رسولان و سیره گذشتگان صالح است و اخبار و آثار بر آن گواهند. روایت توسل آدم (علیه السلام) به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و روایت عثمان بن حنیف و توسل خلیفه دوم به عموی پیامبر از جمله روایاتی است که مولف در تبیین دیدگاه خود بیان نموده است. با بیان روایات متعدد این ثابت می‌گردد که هر کسی به امری سترگی همچون قرآن یا پیامبر یا بنده صالحی یا مکان شریفی یا اموری غیر از آن به خدا توسل جوید بر او خرده ای نتوان گرفت بل او چیزی سزاوارتر و برتر آورده است. بر واسطه جویی به حق آفریدگان نیز خرده ای نیست چه سرور را بر بنده خویش حق مالکیت و بنده را بر سرور خویش حق مملوکیت است و خادم حق خدمت خویشاوندی دوست حق دوستی همسایه حق همسایگی و همنشین حق همنشینی دارد؛ زیرا حق عبارت است از پیوند به هر نحوی که اتفاقا افتاده و به هر سویی روی داشته باشد. روش پیشینیان از روزگار پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) تا به امروز بر همین جاری بوده و احدی از مسلمانان آن را انکار نکرده است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص93.</ref>


==شفاعت==
==شفاعت==
شفاعت در حقیقت گونه ای از دعا و امید است و از ویژگیهای پیامبران و اوصیا نیست و برای کسی بر خدا پذیرش شفاعت او حتمی نیست بلکه شفاعت تنها از الطاف و منت های پروردگار است و مگر به اجازه و رضایت او صورت نمی گیرد و اخبار درباره آن متواتر است. محمد بن عمرو بن عاص از پیامبر روایت می کند که فرمود هر که از خداوند برای من نزدیکی جایگاه درخواست کند شفاعت برای او روا می شود این روایت را مسلم آورده است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص94.</ref>
شفاعت در حقیقت گونه ای از دعا و امید است و از ویژگیهای پیامبران و اوصیا نیست و برای کسی بر خدا پذیرش شفاعت او حتمی نیست بلکه شفاعت تنها از الطاف و منت های پروردگار است و مگر به اجازه و رضایت او صورت نمی گیرد و اخبار درباره آن متواتر است. محمد بن عمرو بن عاص از پیامبر روایت می کند که فرمود هر که از خداوند برای من نزدیکی جایگاه درخواست کند شفاعت برای او روا می شود این روایت را مسلم آورده است.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص94.</ref>


شفاعت اگر از قبیل دعا باشد طلب آن به التماس دعا از انبیاء و اولیاء باز می گردد و دعای مخصوصی خواهد بود برای نجات دیگران یا روا داشتند حاجت آنان در امور دنیا و آخرت. بر بنیان این بیان سخن و بحثی نخواهد بود که چنین طلبی بر هرکسی رواست و به آن می ماند که از برادرانت دعا طلب کنی. در این خصوص میان زندگان و مردگان هم تفاوتی نیست و علت آن وجود اخبار متواتری است بر شنیدن مردگان.
شفاعت اگر از قبیل دعا باشد طلب آن به التماس دعا از انبیاء و اولیاء باز می‌گردد و دعای مخصوصی خواهد بود برای نجات دیگران یا روا داشتند حاجت آنان در امور دنیا و آخرت. بر بنیان این بیان سخن و بحثی نخواهد بود که چنین طلبی بر هرکسی رواست و به آن می ماند که از برادرانت دعا طلب کنی. در این خصوص میان زندگان و مردگان هم تفاوتی نیست و علت آن وجود اخبار متواتری است بر شنیدن مردگان.


اگر از شفاعت منصبی اراده شود که پروردگار به پیامبران و اولیای خویش ارزانی داشته است و آنان از این راه به اذن عام پروردگار مردمان را از آتش دور می دارند، به این معنی که پروردگار پیامبرش را برای نجات برخی دوزخیان در روز حسابرسی اذنی عام داده است. شفاعت بدین معنی ویژه آخرت خواهد بود. تردیدی نست که هرکسی از پیامبر و اولیا در سرای دنیا شفاعت می طلبد معنای نخست آن را اراده می کند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص98.</ref>
اگر از شفاعت منصبی اراده شود که پروردگار به پیامبران و اولیای خویش ارزانی داشته است و آنان از این راه به اذن عام پروردگار مردمان را از آتش دور می دارند، به این معنی که پروردگار پیامبرش را برای نجات برخی دوزخیان در روز حسابرسی اذنی عام داده است. شفاعت بدین معنی ویژه آخرت خواهد بود. تردیدی نست که هرکسی از پیامبر و اولیا در سرای دنیا شفاعت می طلبد معنای نخست آن را اراده می کند.<ref>کاشف الغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص98.</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۳۶

ویرایش