۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کنند' به 'میکنند') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==وحدت وجود== | ==وحدت وجود== | ||
او از کسانی بود که [[وحدت]] وجود رااز اندلس و مغرب به همراه [[ابن عربی]] به مشرق آورد. | او از کسانی بود که [[وحدت]] وجود رااز اندلس و مغرب به همراه [[ابن عربی]] به مشرق آورد. آموزههای این نوع [[عرفان]] را گسترش داد<ref>ابن سبعین وفلسفته الصوفیة، بیروت، دار الکتاب اللبنانی 1973: ص72</ref>. او را مورد اتهام قرار داد و به سرحد کفر رسانید، اما برخی معتقدند پیامی که ابن سبعین برای آن مبارزه کرده است، اثبات یگانگی مطلق [[خداوند]] در چارچوب یک تصور وجودی است که هر دوگانگی یا تفرقه وجودی را رد میکند<ref>فلسفة الوحدة فی تصوف ابن سبعین ، محمد العدلونی الإدریسی، تاریخ النشر: ،1998 الناشر: دار الثقافة،السلسلة:تصوف الغرب الإسلامی، الطبعة: 1 مجلدات: 1</ref>. | ||
ابوالوفا الغنیمی تفتازانی اندیشه ابن سبعین را در باب وحدت وجود این گونه تعریف میکند: | ابوالوفا الغنیمی تفتازانی اندیشه ابن سبعین را در باب وحدت وجود این گونه تعریف میکند: | ||
ابن سبعین آموزه وحدت مطلق خود را به سایر حوزه های تحقیقات فلسفی نیز تعمیم میدهد، زیرا او مثلاً نفس و ذهن را چنان | ابن سبعین آموزه وحدت مطلق خود را به سایر حوزه های تحقیقات فلسفی نیز تعمیم میدهد، زیرا او مثلاً نفس و ذهن را چنان میبیند که به خودی خود وجود ندارند، اما وجود آنها را واحد میداند. از موضوع وجودی واحد خارج نمیشوند و اخلاق نزد او به رنگ وحدت مطلق رنگ میگیرد خیر و لذت و سعادت در تحقق این وحدت و خوبی و بدی فرقی با هم ندارند. بین آنها از نظر واقعیت وجودی; چون وجود یک مسئله است و خیر مطلق است پس شر از کجا در هستی میآید؟ و چیزی جز خیر و خوشیختی نیست <ref>مدخل إلى التصوف الإسلامی، د. أبوالوفا الغنیمی التفتازانی، القاهرة: مکتبة الثقافة للطباعة والنشر، ط 2، 1976م، (ص 251- 259)</ref>. | ||
نظریه ارزشهای اخلاقی سبعینیه به طور سیستماتیک با موضوع هستی و معرفت مرتبط است، زیرا اخلاق هم به اعتقاد او اساساً نگاهی معطوف به اثبات وحدت مطلق که همان خیر برتر است و از طریق او است ؛ و در یک کلام کمال، سعادت و تعالی، همه از اوست. | نظریه ارزشهای اخلاقی سبعینیه به طور سیستماتیک با موضوع هستی و معرفت مرتبط است، زیرا اخلاق هم به اعتقاد او اساساً نگاهی معطوف به اثبات وحدت مطلق که همان خیر برتر است و از طریق او است ؛ و در یک کلام کمال، سعادت و تعالی، همه از اوست. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
=شیوه نگارش= | =شیوه نگارش= | ||
شیوه نگارش عجیب، کلامش از هم گسیخته، کم ارتباط، تا این که قاضی القضات، ابن دقیق العید گفت: با ابن سبعین | شیوه نگارش عجیب، کلامش از هم گسیخته، کم ارتباط، تا این که قاضی القضات، ابن دقیق العید گفت: با ابن سبعین تا ظهر نشسته بودم در حالی که کلماتی را نقل میکند که واژگان آن معنا نداشت و پیچیده بود. | ||
به همین ترتیب کلمات او با تعداد زیادی معما و نشانه با حروف ابجد مشخص می شود و در کتاب های خود اسامی خاصی دارد که به نوعی نماد است، چنان که ابوالعباس الغبرینی نویسنده کتاب عنوان الدرایة نیز بر این مطلب اشاره دارد. ازجمله عبارات عجیب او در کتاب الإحاطة آن را تکرار کرده عباراتی مانند: "إیه! یا اینکه گفته: "الله فقط" و دوازده بار تکرار کلمه "إیه" در یک سطر و استفاده او از حروف ابجد به طوری که استخراج معنی آن بسیار مشکل است. کما اینکه در رساله الالواح چنین آورده است:"علمش به انسانیت انسان است و در ح ح، وفی ن ن، | به همین ترتیب کلمات او با تعداد زیادی معما و نشانه با حروف ابجد مشخص می شود و در کتاب های خود اسامی خاصی دارد که به نوعی نماد است، چنان که ابوالعباس الغبرینی نویسنده کتاب عنوان الدرایة نیز بر این مطلب اشاره دارد. ازجمله عبارات عجیب او در کتاب الإحاطة آن را تکرار کرده عباراتی مانند: "إیه! یا اینکه گفته: "الله فقط" و دوازده بار تکرار کلمه "إیه" در یک سطر و استفاده او از حروف ابجد به طوری که استخراج معنی آن بسیار مشکل است. کما اینکه در رساله الالواح چنین آورده است:"علمش به انسانیت انسان است و در ح ح، وفی ن ن، و فی ج ج، و در جامعیت علم و عقلانیت عقل است". از عجیبترین و سخنان او این است که در پایان «الرسالة الفقیریه» میگوید: «السلام على المنکر والمسلم، والعالم والمتعالم، والغالط والمتغالط». | ||
=آثار= | =آثار= |