واقفیه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
درباره یکی دیگر از واقفیان; منصور بن یونس برزج نیز همین علت ذکر شده است. او با اینکه به دستور امام کاظم(ع) خدمت علی بن موسی(ع) رسید و جانشینی ایشان را تبریک گفت، ولی بعد از [[شهادت]] امام هفتم این حقیقت را انکار کرد وتنها دلیلش این بود که اموالی را که مربوط به مقام امامت بود، تصاحب کند. | درباره یکی دیگر از واقفیان; منصور بن یونس برزج نیز همین علت ذکر شده است. او با اینکه به دستور امام کاظم(ع) خدمت علی بن موسی(ع) رسید و جانشینی ایشان را تبریک گفت، ولی بعد از [[شهادت]] امام هفتم این حقیقت را انکار کرد وتنها دلیلش این بود که اموالی را که مربوط به مقام امامت بود، تصاحب کند. | ||
==سن امام جواد(ع)== | |||
امام رضا(ع) پسری بجز [[امام جواد(ع)]] نداشتند که در هنگام امامت هفت سال داشت، کسانی که با مقام امامت آشنایی نداشتند، باور این موضوع برایشان مشکل بود; از این رو در ولایت امام رضا(ع) دچار تردید شدند. | |||
البته هر چند این مساله در زمان امام کاظم(ع) پدید نیامد، ولی برای کسانی که از قبل به واقفیه گرویده بودند، دستاویز شد و موجبات توقف عده ای دیگر را فراهم آورد. | |||
[[شیخ مفید]] در این باره می نویسد: با رحلت علی بن موسی الرضا(ع) و جانشینی امام جواد(ع) در سن هفت سالگی، شیعیان به سه گروه تقسیم شدند: | |||
# گروهی که اکثریت را تشکیل می دادند و طبق سفارش حضرت رضا(ع) به امامت امام جواد(ع) معتقد شدند. | |||
# | |||
# گروهی که دست از اعتقاد به امامت حضرت رضا(ع) برداشتند و به واقفیه گرائیدند. | |||
# گروه سوم که به امامت احمد بن موسی(ع) (فرزند دیگر امام کاظم(ع) ) قائل شدند و گفتند: امام رضا(ع) به امامت او سفارش فرموده است. | |||
دلیل هر دو گروه، کم بودن سن امام جواد(ع) بود. | |||
نوبختی; مولف فرق الشیعه نیز همین سخن را تایید کرده است. کم بودن سن امام جواد(ع) موجب شگفتی بعضی از شیعیان نیز شد که امام رضا(ع) ضمن مقایسه آن [[حضرت با عیسی بن مریم]]، که درگهواره به مقام [[نبوت]] رسیده بود، در مقام زدودن این شگفتی برآمد. | |||
صفوان بن یحیی که از یاران بسیار موفق امام بود، از حضرت رضا(ع) سؤال کرد که خداوند روزی را که شما در میان ما نباشید، نیاورد، ولی اگر چنین حادثه ای رخ داد، امام بعد از شما کیست؟ | |||
حضرت به امام جواد(ع) اشاره کرد (در حالی که آن حضرت سه سال داشت). | |||
پرسید: ایشان که سه سال بیشتر ندارد! فرمود: مگر ایرادی هست [[عیسی(ع)]] سه ساله بود و پیغمبری [[خدا]] را نیز بر عهده داشت. | |||
=منبع= | =منبع= |
نسخهٔ ۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۶
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در
نام | واقفیه |
---|---|
نامهای دیگر | واقِفیه • واقِفه • مَمْطوره |
بنیانگذاران | علی بن ابی حمزه بطائنی • زیاد بن مروان قندی • عثمان بن عیسی رواسی |
واقفیه گروهی از شیعیان که بر امامت امام موسی کاظم(ع) توقف کردند و را همان مهدی موعود میدانستند. بنیانگذاران واقفیه سه نفر به نامهای: علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی از وکلای امام موسی کاظم بودند و به همین سبب اموال فراوان وی را دراختیار داشتند. آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت امام رضا ناچار بودند آن اموال را تحویل وی دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه از این امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند: حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند.
عوامل پیدایش واقفیه
بی شک دست سیاست بازان عباسی و مزدوران برمکی در ایجادمشکلات و موانع در مسیر اهل بیت(ع) نقش بسزایی داشت; اما انگیزه های اصلی پیدایش واقفیه را باید در این عوامل جستجو کرد:
علاقه به زخارف دنیوی
دنیا دریایی ژرف است که بسیاری را در خود غرق کرده است. پیامبران الهی و ائمه(ع) هماره مردم را از این خطر بزرگ آگاه کرده اند و آن را ریشه همه گناهان دانسته اند و پیامبر اکرم(ص) می فرمود: دنیاباعث هلاکت شما و گذشتگان از شما بوده و هست.
بنیانگذاران واقفیه سه نفر به نامهای; علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی ازوکلاء امام کاظم(ع) بودند و اموال فراوانی که مربوط به آن حضرت بود را دراختیار داشتند. آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر(ع)زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت حضرت رضا(ع) ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشان دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه ازاین امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند; حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند.
یونس بن عبدالرحمان بر این حقیقت تصریح می کندو می گوید: در زمان رحلت امام کاظم(ع) وکلای حضرت اموال فراوانی را که مربوط به امام بود، در اختیار داشتند و این، سبب توقف آنان گردید. (زیاد قندی هفتادهزار دینار و علی بن حمزه سی هزار دینار) من با آنان مخالفت کردم و طبق وصی امام کاظم(ع) مردم را به طرف حضرت رضا(ع) دعوت کردم، روزی آن دو نزد من آمدندو گفتند: چرا چنین سخن می گویی؟! اگر مال و ثروت می خواهی بی نیازت می کنیم. ده هزار دینار به تو می دهیم و ساکت باش. به آن دو گفتم: ما از ائمه(ع)روایت داریم که هرگاه بدعتهایی آشکار شود، عالمان باید علم خود را اظهار کنندوگرنه نور ایمان از آنان سلب می شود و من در هر حال تلاش در راه خدا را رهانخواهم کرد. آن دو نفر کینه مرا در دل گرفتند و به من ناسزا گفتند.
سومین نفر; عثمان بن عیسی رواسی وکیل امام کاظم(ع) در مصر بود و اموال بسیاری(وجوهات شیعیان برای امام(ع) ) را در اختیار داشت.
امام رضا(ع) سفیری نزد او فرستاد و دستور تحویل وجوهات را صادر فرمود; عثمان بن عیسی در جواب نوشت:
پدر شما زنده است. حضرت در پاسخ مرقوم فرمود: پدر من ازدنیا رخت بربسته و ما ارث او را تقسیم کردیم و این خبر حتمی است. عثمان بن عیسی بار دیگر در پاسخ نوشت:
اگر پدر شما زنده باشد، شما را حقی در این اموال نیست و اگر از دنیا رحلت کرده است به من دستور نداد اموال را به شما تحویل دهم.
درباره یکی دیگر از واقفیان; منصور بن یونس برزج نیز همین علت ذکر شده است. او با اینکه به دستور امام کاظم(ع) خدمت علی بن موسی(ع) رسید و جانشینی ایشان را تبریک گفت، ولی بعد از شهادت امام هفتم این حقیقت را انکار کرد وتنها دلیلش این بود که اموالی را که مربوط به مقام امامت بود، تصاحب کند.
سن امام جواد(ع)
امام رضا(ع) پسری بجز امام جواد(ع) نداشتند که در هنگام امامت هفت سال داشت، کسانی که با مقام امامت آشنایی نداشتند، باور این موضوع برایشان مشکل بود; از این رو در ولایت امام رضا(ع) دچار تردید شدند.
البته هر چند این مساله در زمان امام کاظم(ع) پدید نیامد، ولی برای کسانی که از قبل به واقفیه گرویده بودند، دستاویز شد و موجبات توقف عده ای دیگر را فراهم آورد.
شیخ مفید در این باره می نویسد: با رحلت علی بن موسی الرضا(ع) و جانشینی امام جواد(ع) در سن هفت سالگی، شیعیان به سه گروه تقسیم شدند:
- گروهی که اکثریت را تشکیل می دادند و طبق سفارش حضرت رضا(ع) به امامت امام جواد(ع) معتقد شدند.
- گروهی که دست از اعتقاد به امامت حضرت رضا(ع) برداشتند و به واقفیه گرائیدند.
- گروه سوم که به امامت احمد بن موسی(ع) (فرزند دیگر امام کاظم(ع) ) قائل شدند و گفتند: امام رضا(ع) به امامت او سفارش فرموده است.
دلیل هر دو گروه، کم بودن سن امام جواد(ع) بود.
نوبختی; مولف فرق الشیعه نیز همین سخن را تایید کرده است. کم بودن سن امام جواد(ع) موجب شگفتی بعضی از شیعیان نیز شد که امام رضا(ع) ضمن مقایسه آن حضرت با عیسی بن مریم، که درگهواره به مقام نبوت رسیده بود، در مقام زدودن این شگفتی برآمد.
صفوان بن یحیی که از یاران بسیار موفق امام بود، از حضرت رضا(ع) سؤال کرد که خداوند روزی را که شما در میان ما نباشید، نیاورد، ولی اگر چنین حادثه ای رخ داد، امام بعد از شما کیست؟
حضرت به امام جواد(ع) اشاره کرد (در حالی که آن حضرت سه سال داشت).
پرسید: ایشان که سه سال بیشتر ندارد! فرمود: مگر ایرادی هست عیسی(ع) سه ساله بود و پیغمبری خدا را نیز بر عهده داشت.