شفاعت از اولیای الهی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد'
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'می‌گردد')
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد')
خط ۱۳: خط ۱۳:




محمد بن عبدالوهاب در کتاب دیوان النهضه در انکار مشروعیت طلب شفاعت از صالحین می نویسد:‌
محمد بن عبدالوهاب در کتاب دیوان النهضه در انکار مشروعیت طلب شفاعت از صالحین می‌نویسد:‌
طلب شفاعت از صالحین خلاف قرآن است چون قرآن فرموده است :‌قل لله الشفاعه جمیعا و من ذالذی یشفع الا باذنه و از طرفی فرموده که شفاعت از کسانی قبول می شود که خداوند از انها راضی باشد که انها هم اهل توحید هستند :‌ ولایشفعون الا لمن ارتضی وبر اساس ایه شریفه ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه خداوند فقط از کسانی راضی است که اهل توحید باشند . از اینرو باید طلب شفاعت از پیامبر به این صورت نمود که :‌ اللهم لاتحرمنی شفاعته اللهم شفعه فی  
طلب شفاعت از صالحین خلاف قرآن است چون قرآن فرموده است :‌قل لله الشفاعه جمیعا و من ذالذی یشفع الا باذنه و از طرفی فرموده که شفاعت از کسانی قبول می شود که خداوند از انها راضی باشد که انها هم اهل توحید هستند :‌ ولایشفعون الا لمن ارتضی وبر اساس ایه شریفه ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه خداوند فقط از کسانی راضی است که اهل توحید باشند . از اینرو باید طلب شفاعت از پیامبر به این صورت نمود که :‌ اللهم لاتحرمنی شفاعته اللهم شفعه فی  


خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:




ایشان در ادامه تحت عنوان جاذبه رحمت‏ به تبیین نکته فوق پرداخته و می نویسد :‌
ایشان در ادامه تحت عنوان جاذبه رحمت‏ به تبیین نکته فوق پرداخته و می‌نویسد :‌
... براى نیل به سعادت، علاوه بر جریان اعمال و گامهایى که خود انسان برمى‏دارد، یک جریان دیگرى نیز همیشه در جهان است و آن جریان رحمت سابقه پروردگار است. در متون دینى آمده است: یا من سبقت رحمته غضبه.«اى کسى که رحمت او بر غضبش تقدّم دارد»
... براى نیل به سعادت، علاوه بر جریان اعمال و گامهایى که خود انسان برمى‏دارد، یک جریان دیگرى نیز همیشه در جهان است و آن جریان رحمت سابقه پروردگار است. در متون دینى آمده است: یا من سبقت رحمته غضبه.«اى کسى که رحمت او بر غضبش تقدّم دارد»
به هر حال این واقعیتى است که در نظام هستى، اصالت از آن رحمت و سعادت و رستگارى است و کفرها و فسقها و شرور، عارضى و غیر اصیل مى‏باشند و همواره آنچه که عارضى است به سبب جاذبه رحمت تا حدى که ممکن است برطرف مى‏گردد.
به هر حال این واقعیتى است که در نظام هستى، اصالت از آن رحمت و سعادت و رستگارى است و کفرها و فسقها و شرور، عارضى و غیر اصیل مى‏باشند و همواره آنچه که عارضى است به سبب جاذبه رحمت تا حدى که ممکن است برطرف مى‏گردد.
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:




ایشان در ادامه به جریان قانون تطهیر و مغفرت در معنویات اشاره کرده و می نویسد :‌  
ایشان در ادامه به جریان قانون تطهیر و مغفرت در معنویات اشاره کرده و می‌نویسد :‌  
همینگونه که در مادیات و قوانین عالم طبیعت، مظاهرى از تطهیر و تصفیه وجود دارد، در معنویات هم مصادیقى از براى تطهیر و شستشو یافت مى‏شود. مغفرت و محو عوارض سوء گناه از این قبیل است. «مغفرت» عبارت است از شستشو دادن دلها و روانها- تا حدى که قابل شستشو باشند- از عوارض و آثار گناهان.
همینگونه که در مادیات و قوانین عالم طبیعت، مظاهرى از تطهیر و تصفیه وجود دارد، در معنویات هم مصادیقى از براى تطهیر و شستشو یافت مى‏شود. مغفرت و محو عوارض سوء گناه از این قبیل است. «مغفرت» عبارت است از شستشو دادن دلها و روانها- تا حدى که قابل شستشو باشند- از عوارض و آثار گناهان.
البته بعضى از دلها قابلیت خود را از براى پاکیزه شدن آنچنان از دست مى‏دهند که دیگر با هیچ آبى تطهیر نمى‏پذیرند. آنها گویى تبدیل به عین نجاست شده‏اند. کفر و شرک نسبت به خدا وقتى که در دل استقرار پیدا کند، دل را از قابلیت تطهیر خارج مى‏سازد. استقرار کفر در دل، در لسان قرآن کریم «مهر زده شدن دل» و «طبع و ختم الهى» نامیده شده است.
البته بعضى از دلها قابلیت خود را از براى پاکیزه شدن آنچنان از دست مى‏دهند که دیگر با هیچ آبى تطهیر نمى‏پذیرند. آنها گویى تبدیل به عین نجاست شده‏اند. کفر و شرک نسبت به خدا وقتى که در دل استقرار پیدا کند، دل را از قابلیت تطهیر خارج مى‏سازد. استقرار کفر در دل، در لسان قرآن کریم «مهر زده شدن دل» و «طبع و ختم الهى» نامیده شده است.
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:




ایشان در ادامه به تبیین رابطه شفاعت و مغفرت پرداخته و می نویسد :‌
ایشان در ادامه به تبیین رابطه شفاعت و مغفرت پرداخته و می‌نویسد :‌




خط ۲۰۶: خط ۲۰۶:
</ref>
</ref>
   
   
ایشان در ادامه به تمسک وهابیت به ایه مذکور در نفی توسل و شفاعت اشاره نموده و می نویسد :‌
ایشان در ادامه به تمسک وهابیت به ایه مذکور در نفی توسل و شفاعت اشاره نموده و می‌نویسد :‌
آنها (وهابیت ) مى‏گویند: مطابق این آیه قرآن دستور مى‏دهد نام هیچکس را همراه نام خدا نبرید، و جز او را نخوانید، و شفاعت نطلبید! ولى انصاف این است که این آیه هیچ ارتباطى به مطلب آنها ندارد، بلکه هدف از آن نفى شرک، یعنى چیزى را همردیف خدا در عبادت، یا طلبیدن حاجت، قرار دادن است.
آنها (وهابیت ) مى‏گویند: مطابق این آیه قرآن دستور مى‏دهد نام هیچکس را همراه نام خدا نبرید، و جز او را نخوانید، و شفاعت نطلبید! ولى انصاف این است که این آیه هیچ ارتباطى به مطلب آنها ندارد، بلکه هدف از آن نفى شرک، یعنى چیزى را همردیف خدا در عبادت، یا طلبیدن حاجت، قرار دادن است.


خط ۲۱۸: خط ۲۱۸:
   
   
===سید قطب===  
===سید قطب===  
ایشان در تفسیر فی ظلال القرآن می نویسد :‌ سجده یا مواضع سجده که همان مساجد می باشد مختص خداوند بوده و توحید خالص ان است که عبادت مختص خداوند صورت گیرد.  <ref>فى ظلال القرآن    ج‏6    3738</ref>
ایشان در تفسیر فی ظلال القرآن می‌نویسد :‌ سجده یا مواضع سجده که همان مساجد می باشد مختص خداوند بوده و توحید خالص ان است که عبادت مختص خداوند صورت گیرد.  <ref>فى ظلال القرآن    ج‏6    3738</ref>
===وهبه زحیلی===  
===وهبه زحیلی===  
   
   
ایشان نیز در معنای ایه مذکور می نویسد :‌ ایه مذکور عطف به ایه نخست سوره جن (:‌ قل أوحی إلی... )بوده و معنای ایه این است که پیامبر فرمود :‌ بمن وحی شده است که مساجد مختص خداوند است بنابر این غیر خداوند را نباید در ان عبادت نمود و نباید کسی را شریک خداوند قرار داد. <ref>تفسیر الوسیط ج 3ص 2757</ref>  
ایشان نیز در معنای ایه مذکور می‌نویسد :‌ ایه مذکور عطف به ایه نخست سوره جن (:‌ قل أوحی إلی... )بوده و معنای ایه این است که پیامبر فرمود :‌ بمن وحی شده است که مساجد مختص خداوند است بنابر این غیر خداوند را نباید در ان عبادت نمود و نباید کسی را شریک خداوند قرار داد. <ref>تفسیر الوسیط ج 3ص 2757</ref>  




Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش